موضوع: صندلی داغ: مهدی (Mahdi)
-
Wednesday 18/05/22 21:24 #1
صندلی داغ: مهدی (Mahdi)
با درود. مهدی عزیز سومین مهمان صندلی داغ هست. امانش ندید و کاری کنید از این تصمیم پشیمون بشه.
9 کاربر مقابل از God عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Thursday 19/05/22 06:45 #2
ای بابا یک شب سوال نپرسیدید؟
خب. یه چنتا سوال مافیایی برای دستگرمی بپرسیم.
۱. مهمترین ویژگیهایی که برای موفقیت در بازی مافیا نیاز هست چیا هستن؟ به بازیکنای فعال در اون ویژگیها نمره بده. به عنوان تقلب هم میتونی به صندلی داغ من یا آرش مراجعه کنی.
۲. بهترین بازیهایی که در بیگناهی یا گناهکاری دیدی بگو. از هر بازیکنی هم ۲ تا بیشتر نذار.
مجموعا هم ۵ یا ۱۰ یا هر عددی مابین اینا از برترین بازیهای مافیا رو از نظر خودت به ترتیب بگو. البته ترتیب اگه سختته، کلی بگو.
۳. بین بازیکنهای فعال در مافیا، مهمترین نقاط قوت و ضعفشونُ بگو. حداکثر ۲ مورد در هر بخش.
۴. سختترین نقشایی که بازی کردی کدوم ادوار بوده؟ و کلا توضیح بده که بازی در گادی من چه حسی داره. ۲-۳ دور خاص ُُتوضیح بدی خوبه که الآن یادشون میافتی چه حسی داری.
۵. به عنوان عوض شدن فضا، یه سوال غیر مافیایی هم بپرسم. مهدی نسبت به ۷-۸-۱۰ سال پیش تو چه زمینههایی تغییر کرده بهنظرت؟ یه مقایسهای از خودت در سال ۱۴۰۱ و مثلا حوالی سال ۹۳ بکن.
خوبه همینا. سری اول ساده میپرسیم که پشیمون نشی.
کپیرایت نصف برای آرش.زودتر بیاید. چه وضعیه.
12 کاربر مقابل از Pouya عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
12Amir Thursday 26/05/22 19:05Arsonist Thursday 19/05/22 07:43Atomic Ant Thursday 19/05/22 17:40Erf_Ju Thursday 19/05/22 18:40Fm90 Thursday 19/05/22 12:29God Friday 20/05/22 12:55The Sundance Kid Thursday 19/05/22 10:26Moonsa Thursday 19/05/22 14:57Sadra Thursday 19/05/22 23:27SahaR Thursday 19/05/22 12:33SmRs Friday 20/05/22 20:50برلین Thursday 19/05/22 10:40
-
Thursday 19/05/22 12:28 #3
سلام مهدی جان
خوبی؟ تو دو دور اخیر واقعا ترکوندی و اینکه بیگناهها باختن چیزی از ارزشات کم نمیکنه
من اومدم قضاوتت کنمو تو بگو که قضاوتام در موردت از یک تا ۱۰ چقدر درسته. البته توضیح هم بده اگر عبارتها رو کامل نمیتونسی با یه نمره درست و غلطیش رو نشون بدی.
دیکتاتوریازین حیث که به نظر خودت بسیار وزن بیشتری میدی تا نظر جمع (۱ یعنی اصن اینطوری نیستی و ۱۰ یعنی کاملا اینطوریای) :
خشم بیشترین هیجانیه که تجربه میکنی:
با خانواده درجه یک بجز همسر؛ اختلاف نظر زیادی داری و بابتش عذاب وجدان داری:
اطرافیانت خیلی اون ویژگیهایی که تو خودت نقطه قوت میدونی رو بهت نسبت میدن و ازین جنس تعاریف ازت میکنن که دوست داری بشنوی:
راحت نه میگی به آدمها حتی درجه یکهای زندگیت و تعارفی هم نیستی:
با دوستاییت که به مشکل جدی میخوری؛ نمیری جلو صحبت مسالمت امیز کنی:
خودتو ادم باهوشی میبینی :
زیاد تو گذشته کنکاش میکنی :
نظر مخالفت رو خیلی رک میگی و زیاد به اینکه چی طرف مقابل دوست داره بشنوه ازت؛ فکر نمیکنی :
انتخابت برای مواقعی که چالش مالی وجود داره؛ سفر رفتن نیست و این یعنی سفر اولویتت نیست:
از موقعیت(محیطی) که مجبوری توش زور بشنوی و نتونی حقتو بگیری اجتناب میکنی:
بیشتر گرمایی هستی تا سرمایی:
استعداد اعتیاد پیدا کردن به چیزای مختلف از سیگار تا گیم و الی اخرت بالاعه:
بسیار اهل رقابتی:
بسیار نتیجه گرایی و اهداف بلند مدت و بهشون رسیدن برات سخته:
تیپ شخصیتیت منظم و اتو کشیده ست( یعنی خارج از چهارچوب برنامهها پیش بری احتمالا بهم میریزی و خودسرزنشی و .. میگیری و یا مثلاً محیطی ک توشی نامنظم باشه و .. اذیتی خیلی):
بیشتر عجولی تا خونسرد:
اتفاقات منفی و تجربیات اذیت کننده رو هیچوقت یادت نمیره:
زیاد خودتو نمیشناسی:
آدم شناس خوبی نیستی :
تو جمع ادمهای جدید و برخورد اول خجالتی میشی:
---
اها ولی اینم جدا از اون قضاوتا جواب بده:
از بین هیجانات خشم؛ غم؛ اضطراب و شرم نمره بده که میانگین در طول عمرت هر کدوم رو چقدرر تجربه کردی
بازم میامFear
Does not stop death
It stops Life
.9 کاربر مقابل از SahaR عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Thursday 19/05/22 20:43 #4
سلامی دوباره. یه سری سوال اسون میپرسم
که شاید خیلیا جوابات رو بهشون بدونن ولی من جهت شناخت بیشتر میپرسم.
۱- مهاجرت جز برنامههای آینده زندگیت هست یا نیست؟ اگر بله که دلیل نمیخواد فقط بگو براش کاری هم کردی یا نه. اگر خیر دلیلت رو تا جایی ک میشه شرح بده
۲- یه خاطره باحال که با بچههای مافیا داشتی در فضای خارج از مجازیتعریف کن. خنده دار باشه لطفاً
۳-وقتی خیلی خستهای؛ و احساس میکنی چند پایهی زندگیت بطور همزمان متزلزل شده و میلنگه؛ چیکار میکنی؟ مثلا رد میدی از ادما دوری میکنی یا میری سمت صحبت و مشورت گرفتن و یا میری دنبال راهکار یا بیخیالی طی میکنی.. یا چی؟
۴-درس! مسیر درسیت چطوری بوده؟ از ابتدا با درس و دانشگاه اشتی بودی و تو محیط اکادمیک اعتمادبنفس جذب کردی یا نه برعکس بوده؟
۵-دو سه تا از ارزشهای پررنگت رو بگو که تو روابط دوستانه برات خیلی مهمه.
۶-تو مافیای حضوری حس میکنی بهتری یا مجازی؟ دلیلش چیه بنظرت؟ و کلا ترجیحت کدوم حالته؟
۷-یه نقش تو مافیا رو بگو که اگر هردور بهت بگن نقشت رو خودت انتخاب میکنی؛ حاضر باشی همونو بازی کنی و خستهم نشی.
۸-اهل تقلب هستی؟مثلا تو بازیها. یه تقلب قوی منجر یه بردی که داشتی رو تعریف کن
تو هر بازیای. اگر نداشتی که هیچی
۹-ترجیحت برای جمع دوستانهای که زیاد میبینیشون؛ اینه که ترکیبی از چه نوع شخصیتهایی باشن؟ چه تفریحاتی داشته باشن؟ زوج باشن یا مجرد و و یا ترکیبی
۱۰- چقدر میتونی ویژگیهای منفی دوستان نزدیکت رو بپذیری؟ مثلاً اقای ایکس خیلی ویژگیهای مثبتی داره از نظرت ولی سه تا ویژگی بشدت منفی و رو مخی هم داره که باعث میشه یجاهایی رد بدی و بخودت بگی این کیه من باهاش دوستم؟میخوام ببینم ذهنت اینطوری هست ک همونجا به خوبیا فک کنی و بگی حالا هرکسی ویژگی منفی داره یا نه مواجهه ت طور دیگه ایه.
۱۱- به افزایش سن چقدر فکر میکنی؟ بعضیا به اینکه داره زمان میگذره؛ بزرگ میشن پیر میشن و اینا فکر میکنن افسرده میشن. یا از روز تولدشون بدشون میاد. میخوام ببینم بالا رفتن سن اصن چیزی هست ک جایی بهش فک کنی و اگر فکر میکنی چی تو ذهنت میاد؟
۱۲-آنتایمی یا نه؟اگر هستی با اونایی ک دیر میان چه رفتاری میکنی و اگر خودت دیر میری سر قرار رفتارت در مقابل کسی که شونصد ساعت منتظرت بوده در لحظه چیه؟
۱۳- ویژگی منفیای که در تو هست ولی اصلا دوس نداری عزیزانت بهش اشاره کنن چیه؟
۱۴-منو در یک الی چند خط قضاوت کن یکم بخندیم
۱۵- اگر بیکار باشی و روز تعطیل باشه و این گزینهها جلو پات باشه بگو در اغلب موارد کدوم گزینه رو انجام میدی.
اولویت بندی کن البته. فقط یکی رو نگومواردی ک ذکر نشده با دوست یا فامیل یا تنها؛ خودت ذکر کن ک تو اولویتت ک میاری منظورت اینه که با چه گروهی اون فعالیت و انجام میدی. ۵ تا رو انتخاب کن به ترتیب اولویت بگو. کافیه
استخر با رفقا
باغ گرفتن یه شب و جوج زدن و اینایجور مهمونیای.
یه روز رفتن به یه طبیعت چهار تا درختی رودخونهای چیزی دیدن
کافه رفتن با نزدیکانی که حرفی برای گفتن باهاشون داری
جمع شدن تو خونه با دوستا بازی کردن. پلیاستیشنی گیم بردی چیزی.
فوتبال و سالن رفتن.
رسیدن به کارهای عقب موندهای که بعد تعطیلات ددلاینشون سر میرسه
تنها موندن تو خونه و هیچکاری نکردن.
تنها بیرون رفتن
کتاب یا فیلم یا پادکست خوندن و دیدن و شنیدناونم تنهایی.
سینما.
شهربازی
معاشرت با خانواده در منزل
جمع جور کردن وسایل شخصیت تو خونه و تمیز کاری.
خواب و خواب و خواب
۱۶-چه سبک شخصیتهایی رو ببینی حتماً تو دلت مسخره میکنی؟ مثلا یه نفرو نمیشناسی؛ یبار تو یه جمع میبینی؛ طرف یه مدلیه که اصن نمیتونیاولین چیزی ک میاد تو ذهنت و بگو ببینم چیه
۱۷-با چه شخصیت فیلمی بوده که بیشترین میزان همذاتپنداری رو داشتی؟ یکمم در موردش بگو که کدوم بعد شخصیتیش نزدیک بهت بوده.
۱۸- از بچه های مافیا کی بیشتر از همه میشناستت؟ و خودت کیو بیشتر از بقیه میشناسی بنظرت؟
۱۹- میخوام سوالا به زور ۲۰ تا شهبگو تعریف دقیق شکست تو زندگی برات چیه و تو کدوم حوزه از زندگیت یه شکست عمیق و تجربه کردی؟ مثلا تو کار یا روابط دوستانه یا رابطه عاطفی یا سرمایه گذاری یا ..
۲۰- چقد این مهارت رو داری که تو شرایط سخت دوربین و بیاری بالا و از یه زاویه دید گسترده تر به مسالهت نگاه کنی؟ یعنی درگیر جزئیات نشی و بتونی تحلیل کنی در فاصله زمانی کوتاه نه بعد از گذشت یه ماه مثلا
فعلا همینا. خستم نباشی. مرسی ازتFear
Does not stop death
It stops Life
.8 کاربر مقابل از SahaR عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Thursday 19/05/22 20:54 #5
ای بابا یک شب سوال نپرسیدید؟
خب. یه چنتا سوال مافیایی برای دستگرمی بپرسیم.
پناه بر خدا. احساس میکنم بهجای گرم شدن داغ خواهم شد همین اول.
۱. مهمترین ویژگیهایی که برای موفقیت در بازی مافیا نیاز هست چیا هستن؟ به بازیکنای فعال در اون ویژگیها نمره بده. به عنوان تقلب هم میتونی به صندلی داغ من یا آرش مراجعه کنی.
افرادی که در دور آخر شرکت کردند رو درنظر گرفتم. اون رنگهای زرد هم ازنظر من برجستهترین توانایی هر فرد هست.
متن مخفی: نمایش
۲. بهترین بازیهایی که در بیگناهی یا گناهکاری دیدی بگو. از هر بازیکنی هم ۲ تا بیشتر نذار.
مجموعا هم ۵ یا ۱۰ یا هر عددی مابین اینا از برترین بازیهای مافیا رو از نظر خودت به ترتیب بگو. البته ترتیب اگه سختته، کلی بگو.
اینطور سوالهارو سعی میکنم اونقدری که حضور ذهن دارم جواب بدم صرفا. واقعا بعضی چیزها از خاطرم رفته. بعضیهارم ندیدم. اکثرا مال همین سایته بازیها.
بهترینهای بیگناهی: آرش پلیس | ال امین رویین تن | ال امین دکتر | عرفان رویینتن | فری رویین تن | پویا فراری| عرفان مستشار | امین خلفی سامورایی | مهسا شهردار | رضا، محمد، چاوش دور ۵ (نقششون یادم نیست
) | محمدحسین دکتر | پویا شکارچی
بهترینهای گناهکاری: امیر تروریست | آرش جادوگر | محمدرضا فرقه | محمدامین قاتل | پویا تروریست | متین دور vip اولی | پویا جادوگر | امیر پدرخوانده | چاوش قاتل | پالیزوان جلاد
بهترین بازیهای تاریخ:
امیر تروریست | پویا فدایی | ال امین رویینتن | پویا جادوگر | امیر پدرخوانده
ترتیب ندارد.
۳. بین بازیکنهای فعال در مافیا، مهمترین نقاط قوت و ضعفشونُ بگو. حداکثر ۲ مورد در هر بخش.
نقاط قوت رو با رنگ زرد مشخص کردم در اکسل نمرهدهیم و البته از نمرهها مشخصه.
نقطه ضعف یک مورد متفاوت میگم از هر نفر.
پویا: قدرت زیادی که داره ممکنه یه زمانی به ضررش بشه در مافیا. چون همه در ذهن خودشون یک انگیزهای برای براندازی پویا دارند.
امیر: لج در آوردن و نانجیبی زیاد از حد بعضا براش مشکل ساز میشه.
آرش: مرض آرشیش و عجول بودن درمواقع خاص.
رضا: بعضا ذهنش بسته میشه و روی یک مسئله کلید میکنه که یا دچار اشتباهش میکنه و یا بازی رو علیهش.
محمدامین: نگااااااااارش و زیباییالبته بخشی از مشکلات زیبایی مربوط به پست دادن با گوشیئه. جنبه فردی بازیش رو هم باید تقویت کنه.
فری: زیادی مهربونه بعضا و تعلل میکنه. Overthink میکنه درواقع بعضا.
صدرا: باید سعیکنه اثرگذار تر باشه در بازی و تمرکزش هم بیشتر باشه.
یاسین: اتکای بیش از حدش به نقطه قوتش که حس و حدس باشه نقطه ضعفش هست، باید سعیکنه حداقل یک زمینه دیگه در بازی رو مال خودش کنه.
خلفی: نوع بیان و نوشتارش، باید سعی کنه بیشتر حس مثبت ساطع کنه از خودش.
مهسا: بلند بلند فکر کردنش، اکثر اوقات چیزهایی رو میگه که اصلا نیاز نیست بگه.
عرفان: بازیش دو فاز داره، فاز جدی و عصبی و فاز شنگول و ملو. از هر دو ضربه میخوره بعضیوقتها. حالت وسط این دو رو باید بیشتر کنه در بازیش.
محمدرضا: معمولا سبک سایه رو انتخاب میکنه و این کار روی برای اثرگذاری در بازی سخت میکنه.
ال امین: بهنظرم بعضیوقتها میتونه محکمتر و وحشیتر هم بازی کنه. برای بعضی اهداف، وحشیگری هم لازمه. انقدری کاراکتر در بازی داره که مشکلی براش پیش نیاد.
چاوش: پیچیده کردن مسائل تا آخرین حد ممکن. بعضا باید سادهتر فکر کنه به ذهن افراد و اعمالشون.
محمدحسین: کاراکتر فوق مثبتی که در دو دور اولش ساخت، انقدری انتظارها ازش بالا هست که اگر یک قدم خارج از محدوده مثبت بودن بذاره، سریع باید جوابگو باشه. البته این دور آخر تا حدی این مسئله به هم خورد و به نفعش خواهد بود.
ترسا: احساساتش رو باید بیشتر کنترل کنه در بازی چون روی تصمیمات و پر شدن ذهنش اثرگذار هست.
سحر: علی الحساب بیشتر بازی کنه تا ببینیم چی به چیه
عماد: اثرگذاری کم در بازی. اکثرا تحلیل و حسهاش درسته، اما نمیتونه بقیه رو قانع کنه و این رو باید بهبود ببخشه.
محمد: تقریبا شبیه محمدحسین و شاید افراطیتر از اون در اون مورد، با کاراکتر مثبتی که از خودش ساخته، بازیکردن نقشهای منفی براش سختتر شده و ممکنه لو بره.
۴. سختترین نقشایی که بازی کردی کدوم ادوار بوده؟ و کلا توضیح بده که بازی در گادی من چه حسی داره. ۲-۳ دور خاص ُُتوضیح بدی خوبه که الآن یادشون میافتی چه حسی داری.
سخت از نظر بالانس بازی یا میزان تلاشی که کردم؟
از نظر تلاش، سختترین بازیم همین رویینتن دور اخیر، پدرخوانده دور ۶ این سایت و قاتل این سایت.
از نظر نقش و جریان بازی، یکی دور مافیا بودنم تو این سایت که اولین دور مهسا بود، به دلیل شرایط یه جا بودنمون با مهسا برام خیلی سخت بود بازی کردن اون دور به عنوان مافیا. یک دور هم با سحر مافیا بودیم که عکس مارلون براندو رو گذاشتم آواتار و امیر فهمید، اون دور هم خیلی خیلی سخت شد بازی برام. جز اینا سختی خاصی بابت نقش یادم نمیاد.
اما بازی در گادی تو، خب اولا که شکفتن من و کلا نقطه اوجم در گادی تو اتفاق افتاده و نکته عجیب هم این هست که تا دور اول این سایت، من تمام دورهام در گادی تو رو متوسط بازی کرده بودم تقریبا و بهترینهام در ادوار متین یا امیر و آریا بوده. تا یه جایی واقعا به بنبست خورده بودم در گادی تو و نمیتونستم خودم رو نشون بدم. شایدم اون حسه که هی میخواستم خودم رو در گادی تو اثبات کنم باعث میشد زیر فشار له بشم و نتونم خودم رو نشون بدم. اما دور اول این سایت نقطه عطف بود، من قبل از اون هم بازیهای خوب داشتم ولی اون نقش جوکر هدیه الهی بود. چون فشار رو از روم برداشت و اون انتظاری که از خودم داشتم رو هم برآورده کردم. بعد از پایان اون دور تقریبا شک نداشتم که به دوران رکود و درجا زدن قبل از اون دورم برنخواهم گشت و نیازی به تلاش اضافه هم نداشتم چون ذهنیت بازیکنان رو یه پله ارتقا داده بودم نسبت به خودم (شاید هم تغییری نکرده در واقعیت، اما اعتماد بهنفس خودم تغییر کرد). اما در مورد خودت و گاد بودنت، خودت که میدونی چقدر ارادت دارم بهت و هر دوری که شرکت کردم لذت بردم از مدیریتت و همه چی. این اواخر کمی بیشتر نق زدم بهت که خب به دلیل بعضی قوانین و حالتهای جدیده که باهاشون به مشکل خوردم، اما در مجموع بسیار لذت بردم همیشه از بازی تحت نظر تو. بهنظرم محیط پیشرفت و ارائه بازی خوب رو برای همه در زمانهایی خاص فراهم کردی. در مورد دورهای خاص هم دور جوکر که خاص بود برام و در موردش صحبت کردم، جدای اون مثلا اون دور vip اولی که از آرشیو سایت پاک شد هم برام خیلی خاص بود به خاطر تیمی که بهمون داده بودی و انگیزهای که برای بازی داشتم، منتهی در آخر تبدیل به یکی از بدترین خاطراتم شد و متاسفانه زود از بازی حذف شدم. تنها دوری که از اون دور بیشتر برای بازی انگیزه داشتم دور ۶ همین سایت بوده. و خب همیشه حسرت از دست دادن اون ضیافت ستارگان اون دور رو خواهم خورد.
۵. به عنوان عوض شدن فضا، یه سوال غیر مافیایی هم بپرسم. مهدی نسبت به ۷-۸-۱۰ سال پیش تو چه زمینههایی تغییر کرده بهنظرت؟ یه مقایسهای از خودت در سال ۱۴۰۱ و مثلا حوالی سال ۹۳ بکن.
چون در این بازهای که گفتی اتفاق مهمی مثل ازدواج برام افتاده، قاعدتا تغییرات زیادی تو زندگیم و خودم رخ دادن اما اگه کاملا فردی درنظر بگیرم و بخوام موردی جواب بدم، خیلی حق طلبتر و پررو تر نسبت به قبل شدم. ورژن ۷-۸ سال پیشام رو نمیدونم چند نفر اینجا به خاطر میارن، با اینکه پتانسیل پررو بودن رو داشتم همیشه، اما کلا خیلی سر به راه و مظلومتر از الان بودم.
یک تغییر مهم دیگه هم که بهنظرم اتفاق افتاد در میزان اجتماعی بودن و توانایی ارتباط برقرار کردنم با افراد بود. اگر بحث دنیای مجازی و اینترنت رو کنار بذاریم، من قبل از دانشگاه و مخصوصا دوران ارشد و اومدن به تهران از نظر اجتماعی فلج بودم و برقراری ارتباط با افراد دیگه به شدت برام سخت بود. دیگه مثلا در همین حد بگم که من روز اول ثبتنام دانشگاه تو دوران کارشناسی مهسا رو دیدم و با اینکه به سبک عشق در نگاه اول بود، ولی برای اولین سلامی که بهش بدم حدس میزنید چند ساعت یا چند روز صبر کردم؟ بله درست حدس زدید. ۲ سال
. ۴ ترم همکلاسی بودیم و من در حد ۵ ثانیه هم باهاش صحبت نکردم
. اما الان تقریبا تا حد خوبی بهبود یافته این موارد، نمیگم عالی شده، اما حداقل عادی شده.
خوبه همینا. سری اول ساده میپرسیم که پشیمون نشی.
کپیرایت نصف برای آرش.زودتر بیاید. چه وضعیه.
دست خودت و آرش درد نکنه. پشیمون شدم9 کاربر مقابل از The Sundance Kid عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Thursday 19/05/22 21:39 #6
سلام مهدی جان
خوبی؟ تو دو دور اخیر واقعا ترکوندی و اینکه بیگناهها باختن چیزی از ارزشات کم نمیکنه
من اومدم قضاوتت کنمو تو بگو که قضاوتام در موردت از یک تا ۱۰ چقدر درسته. البته توضیح هم بده اگر عبارتها رو کامل نمیتونسی با یه نمره درست و غلطیش رو نشون بدی.
سلاممرسی خودت خوبی؟
نظر لطفته، بخشی از خستگیهام در رفت.
همممم حله.
دیکتاتوریازین حیث که به نظر خودت بسیار وزن بیشتری میدی تا نظر جمع (۱ یعنی اصن اینطوری نیستی و ۱۰ یعنی کاملا اینطوریای) :
نمرهای که باید بدم بین ۹ و ۱۰ ئه حقیقتا، اگه منظورت شرایط حساس و سخته، قطعا ۱۰ چون معمولا به خودم اعتماد بیشتری دارم. اما اگه در مجموع منظورت هست، میتونم ۸ بدم که میانگین کلی بشه ۹.
خشم بیشترین هیجانیه که تجربه میکنی
۹
با خانواده درجه یک بجز همسر؛ اختلاف نظر زیادی داری و بابتش عذاب وجدان داری.
۱
اختلاف نظراتم رو معمولا حل میکنم. عذاب وجدان چرا داشته باشم
اطرافیانت خیلی اون ویژگیهایی که تو خودت نقطه قوت میدونی رو بهت نسبت میدن و ازین جنس تعاریف ازت میکنن که دوست داری بشنوی
۱۰
راحت نه میگی به آدمها حتی درجه یکهای زندگیت و تعارفی هم نیستی.
۸
خوبم در این زمینه ولی هنوز به ۱۰ نرسیدم متاسفانه. یکی از جاهایی هست که باید بهبودش بدم.
با دوستاییت که به مشکل جدی میخوری؛ نمیری جلو صحبت مسالمت امیز کنی
۷
بستگی داره چه مشکلی باشه ولی معمولا اگه حق بهنظر خودم خیلی با من باشه نه جلو نمیرم. اگه نزدیک بود، شاید برم.
خودتو ادم باهوشی میبینی
بستگی داره باهوش رو چطور تعریف کنیم. اون طوری که همه در نگاه اول متوجه هوشش بشن یا مثلا بهتر بگم تیزهوش نیستم قطعا اما هوش در کل جزو فاکتورهایی هست که بهنظرم دارمش در حدی که نیازهام رو برطرف کنه. ۸ یا ۹ خوبه.
زیاد تو گذشته کنکاش میکنی
گذشته خودم؟ ۱۰.
نظر مخالفت رو خیلی رک میگی و زیاد به اینکه چی طرف مقابل دوست داره بشنوه ازت؛ فکر نمیکنی
۷. رک هستم ولی نه اونقدری که باید باشم. نیاز به بهبود هست در این زمینه هم.
انتخابت برای مواقعی که چالش مالی وجود داره؛ سفر رفتن نیست و این یعنی سفر اولویتت نیست.
۱۰
از موقعیت(محیطی) که مجبوری توش زور بشنوی و نتونی حقتو بگیری اجتناب میکنی
۱۰. ولی ۱۰ هم توهینه برای این.
بیشتر گرمایی هستی تا سرمایی
۱۰. اینارو رندوم گفتی یا جدی در این حد شناخت داری از من؟
استعداد اعتیاد پیدا کردن به چیزای مختلف از سیگار تا گیم و الی اخرت بالاعه
سیگار که نه اتفاق نیفتاد خدا رو شکر. بقیهاش ولی آره. پتانسیلش هست. ۱۰
بسیار اهل رقابتی:
۱۰ اگر توهین نباشه اینم.
بسیار نتیجه گرایی و اهداف بلند مدت و بهشون رسیدن برات سخته.
نتیجه گرا با اهداف کوتاه مدت هستم. من اگر اهداف بلندمدت برای خودم بذارم بهشون نمیرسم و نتیجهش میشه تلاش کمتر. ۵
تیپ شخصیتیت منظم و اتو کشیده ست( یعنی خارج از چهارچوب برنامهها پیش بری احتمالا بهم میریزی و خودسرزنشی و .. میگیری و یا مثلاً محیطی ک توشی نامنظم باشه و .. اذیتی خیلی).
۳
بیشتر عجولی تا خونسرد
۵
اتفاقات منفی و تجربیات اذیت کننده رو هیچوقت یادت نمیره.
۸
زیاد خودتو نمیشناسی:
۱
آدم شناس خوبی نیستی
۲
تو جمع ادمهای جدید و برخورد اول خجالتی میشی
اینم از اوناس که قبلا ۱۰ هم کم بود براش. الان ولی ۷ مثلا.
---
اها ولی اینم جدا از اون قضاوتا جواب بده
از بین هیجانات خشم؛ غم؛ اضطراب و شرم نمره بده که میانگین در طول عمرت هر کدوم رو چقدرر تجربه کردی .
خشم: 40%
غم: 10%
اضطراب: 45%
شرم: 5%
بازم میام
مرسی بابت سوالات متفاوت و جالب.8 کاربر مقابل از The Sundance Kid عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Friday 20/05/22 01:05 #7
سلام به شبيه ترين فرد ب خودم در اين جمع
من سوالام شايد گارما گاريشيخ باشهشايدم نباشه ببينيم چي ميشه
١-ديد كلي افراد اينجا و امار ها اينحوريه ك من گناهكاريم ضعيفتر از بيگناهيمه، خودمم ب اين واقفم تا حدي ، ب عنوان سلطان نقشاي گناهكاري :دي توصيه بهم بكن ك چجوري ميتونم گناهكاريمو سطحشو بالا ببرم بنظرت چي باعث اين روند شده در من؟ چيكار كنم؟
٢- بين بازيكناي فعال ، چه نقشهايي دوست داري از افراد ببيني كه تا الان بازيشون نكردن؟ يني فانتزي مافياييت برا هر فرد چه نقشيه؟ مثلا فلاني يه پتانسيل بالقوه براي دراوردن فلان نقشو داره ولي هنوز فرصتش نشده ؟ هست همچين چيزي تو ذهنت؟ اگر نيست ك هيچ رد شو
٣-يه بالانس فانتزي و رويايي تو ذهنت از بازيكنا بچين با هر نقشايي ك دوس داري مثلا نقشاي هر ٣ گاد فروم رو ميتوني تركيبم كني . نقشايي كه دوس داري براي هر فردو بنويس (ميتونه بهترين ايفاي نقششون باشه يا علاقه تو برا ديدن اون نقش از فرد مورد نظر ) خودتم توش باش اصلنم ب قوت و ضعف بالانس فك نكن بالانس روياييتو بنويس ، باريكناي قديمي كه ميشناسيم رو هم ميتوني دخيل كني
٤-گفتي رك بودنو ميخاي تمرين كني و اينا يه تمرين دارم براتبراي هر يك از افراد فعال در اين جمع يك ويژگي كه اعصابتو خورد ميكنه وقتي باخاش روبرو ميشي رو بگو رك . فك كنم همه با جنبه ان و جنبه انتقاديم داره كسي ناراحت نميشه . ميشه شخصيتي باشه يا كاركتري ك تو بازي داره . انتخاب با خودت . من بيشتر شخصيتي دوس دارم اگه شناختت در اون حد باشه ، كه صندليت هات تر شه
٥- پنج نفر از افرادي ك از اين جمع دوس داري از نزديك باهاشون اشنا بشي و ارتباط بگيري و برات جذابيت داره شخصيت واقعيشونو ديدن ، رو نام ببر و اگه خواستي دليلشم بگو
٦-بريم سراغ "ترين" هاحدس و نظرت از شخصيت و زندگي واقعي اين افراد رو مد نظرم هست.
#شجاع ترين :
#ترسو و ريسك نپذيرترين:
#احساساتي ترين:
#مغرورترين:
#رو مخ ترين:
#عصبي ترين:
#اميدوارترين:
#رمانتيك ترين:
#پايه ترين:
#عاقلترين:
#مظلوم ترين:
#بد دهن ترين:
#نقاب دار ترين :
#خجالتي ترين:
#خوش قول ترين:
#محبوبترين:
#خوشتيپ ترين:
#خوش خواب ترين:
#باكلاس ترين:
#منظم ترين:
*اين ٢٠ تا شد فعلا بمونه با بقيه ترين ها ميام كپي رايتشم مال خودمه كسي نپرسه
٧-از بين سازها چه سازي دوس داري بيشتر؟ علاقه داري ب ساز زدن؟ اگه اره ب چي؟ صدات خوبه براي خوانندگي؟ علاقه داري ب خوندن برا دل خودت؟
٨- من معتقدم هر ادمي حداقل بايد يه هنري بلد باشه . حالا يا درست يا غلط نظر تو چيه؟ بنظرم ذوق هنري توي ذات هركسي وجود داره هر چقدم كم ولي وجود داره و توي يك لحظه با ديدن يا شنيدن يا حرف زدن دربارش ممكنه اون ذوقه بزنه بيرون . ذوق هنري خاصي داري تو؟
٩-فيلم يا سريال؟ تنهايي ديدنو ترجيح ميدي يا با يك يا چند نفر باشي و وسطش يا بعدش باهاشون تبادل نظر كني و هيجاني شي و دوس داشته باشي اون هيجاناتو در لحظه با يكي اشتراك بزاري؟ اينحوري هستي كه خودتو كامل غرق در شخصيتاي سينما ميكني يا ديد بالا و از بيرون داري و زيادي تاثير نميزاره روت؟
١٠- اگه زيادي شخصي نيست جواب بده. ميخام ببينم اون دو سالي ك طول كشيد ، عاشق بودي؟ :دي يني حال عاشقا رو داشتي يا يه چيز معمولي بود بعد از اينكه حرف زدي تبديل ب عشق شد؟ و اينكه حالت كراش داشت يا دو طرفه بود از همون اولين نگاهو اينكه مشتاقم بدونم بعد دو سال چجوري سر حرفو باز كردي ؟ فقط سلام نبوده بهر حال
بهونت چي بود براي ارتباط گيري
سوال اخرو ميتوني جواب ندي كاملا اوكيه
مرسي تا اينحا اومدي ده تا شدبازم ميام فعلا دس گرميه ولي سوالا راحت بودن خداييش . فدات بوس
6 کاربر مقابل از Erf_Ju عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Friday 20/05/22 01:21 #8
سلام
منم چندتا سوال میپرسم ازت جهت جذابتر شدن موضوع😄
۱. در مورد بزرگترین ترست برامون بگو.
۲. از معایب ازدواج بگو😁 دم بخت زیاد داریم اینجا، به دردشون میخوره.😄
۳. دوس داری در مورد چی ازت سوال پرسیده بشه؟
۴. بهترین تعریفی که در مورد خودت شنیدی چی بوده؟
۵. چه کسی توی مسیر زندگیت بیشترین تاثیر رو گذاشته؟ توضیح بده تاثیر در چه زمینهای بوده.8 کاربر مقابل از Moonsa عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Friday 20/05/22 02:31 #9
سلامی دوباره. یه سری سوال اسون میپرسم
که شاید خیلیا جوابات رو بهشون بدونن ولی من جهت شناخت بیشتر میپرسم.
سلام علیکم. فکر نکنم خیلیا جوابام رو به این سوالا بدونن اتفاقا
بعضیهاشونو خودمم نمیدونستم
۱- مهاجرت جز برنامههای آینده زندگیت هست یا نیست؟ اگر بله که دلیل نمیخواد فقط بگو براش کاری هم کردی یا نه. اگر خیر دلیلت رو تا جایی ک میشه شرح بده
نه حقیقتش. هیچوقت جزو برنامههای آیندهم نبوده این مورد. به شدت آدم اهل خانوادهای هستم و دوری از خانواده به این اندازه برام کابوسه بهنظرم. این که میگن طوری نیست و هر از چندگاهی میاین سر میزنین و اینا هم جبران نمیکنه بهنظرم کمبود رو. البته من خیلیارو میشناسم که کلا فامیلهای خوبی ندارن و خیلی براشون اهمیت نداره ازشون دور شن یا نه. شاید اصلا دنبال اینن که دور شن. ولی در مورد خانواده خودم من تا حد خوبی بهنظرم از حیث خانواده درجه ۱ (خودم و خانواده مهسا) و همچنین فامیلهای نزدیک بسیار آدم خوششانسی بودم و نزدیک بودن بهشون حس خیلی خوبی برام داره. یک بعد این قضیه خودم هستم، که دوست دارم نزدیک بودنشون رو همیشه حس کنم. هیچچیزی اندازه یک جمع خانوادگی صمیمی و خوشحال، آرامشبخش نیست برای آدم. بعد دیگر این مسئله هم برای فرزند یا فرزندانم () هست، که دوست دارم اونا هم خانواده کوچیک و محدودی نداشته باشند. فقط تنها چیزی که کار رو خراب میکنه. خود ایرانه. که واقعا ازنظرم جای زندگی نیست همین الانشم و بدتر هم خواهد شد متاسفانه. از ایننظر بدشانسی آوردیم هممون و شاید کسایی که چند سال قبلتر اقدام به مهاجرت کردن الان خیلی خوشحالن، منتهی من در مجموع برام جنبه خانواده مهمتر از این مسئلهس فعلا و دوست دارم فرزندم هم محیط غنی خانوادگی رو مثل خودم تجربه کنه حداقل در کودکیش.
۲- یه خاطره باحال که با بچههای مافیا داشتی در فضای خارج از مجازیتعریف کن. خنده دار باشه لطفاً
تاکیدی که روی خندهدار بودنش کردی یکم کار رو سخت میکنه هم بهخاطر حضور ذهن و هم اینکه تجربیات خارج از مجازی من محدود و کم بوده نسبتا با این دوستانجدیدترین خاطرهم بهمن ماه بود که تهران بودم و با امیر و پویا رفتیم شمشک و مونوپولی بازی کردیم. قبل بازی امیر کلا خواست من رو برای خودش بخره و یه تیم تشکیل بدیم که پویا رو بزنه زمین
، منم خب استقبال کردم و باهاش توافق نسبی انجام دادم که دوست باشیم در بازی
، بازی یه مدلی پیشرفت که عملا هیچ کسی دست برتر نداشت و از هر ست خونه هر کدوم یکی رو داشتیم و بازی قفل شده بود. یهجایی از بازی تصمیم گرفتیم که یه معامله ۳ طرفه انجام بدیم که هرکی توش به یه نون و نوایی برسه و بازی از اون حالت قفلش در بیاد. تو اون معامله اول من با امیر یه تبادلی انجام دادم که در ادامهاش هم قرار بود پویا با هرکدوممون یه معاملهای بکنه که ۳ طرف راضی باشن. معامله من و امیر که تموم شد در جریان معاملات به مشکل خوردیم و درنهایت بعد از کلی بحث، قضیه کنسل شد و دیگه معامله پویا با امیر و من نگرفت. اما خب این وسط امیر بهم نگفت که خب اون معامله من و خودش هم باید فسخ بشه و برگردیم و منم صدام رو درنیاوردم چون به نفع من بود حقیقتا
، ۱۰ ۱۵ دقیقه که گذشت من یه معامله مستقیم با پویا کردم که جفتمون رو برد تو موضع قدرت و امیر به فنا رفت اون وسط
. و خب از اون موقع تا آخر بازی نق میزد که نامردی کردین و باید اونجایی که معامله ۳ طرفهمون نگرفته بود کارتش رو بر میگردوندم
که خب هم من قبول نکردم و هم پویا وساطت نکرد و به این شیوه امیر ناک اوت شد بدبخت
تا آخر بازی هم هرچقدر زیر بدهی میرفت ول نمیکرد و کلا میخواست به نفع پویا بازی کنه که من رو بچزونه ولی من عملا خرشانسترین دست عمرم رو داشتم بازی میکردم و هرچقدر تله برام پهن شد توش نیفتادم و تهش بردم. امیر هم نتیجه گرفت که با آدم اشتباهی زد و بند کرده بود قبل بازی
۳-وقتی خیلی خستهای؛ و احساس میکنی چند پایهی زندگیت بطور همزمان متزلزل شده و میلنگه؛ چیکار میکنی؟ مثلا رد میدی از ادما دوری میکنی یا میری سمت صحبت و مشورت گرفتن و یا میری دنبال راهکار یا بیخیالی طی میکنی.. یا چی؟
میخوابم. فقط میخوابم.
هروقت استرس بیش از حدی بهم وارد بشه یا ذهنم خیلی درگیر باشه یا شکستی خورده باشم در زندگیم، اولین چیزی که بهش پناه میبرم خواب هست. این که میگم میخوابم اینجوریه که مثلا ۱۶ ۱۷ ساعت از شبانه روز رو میخوابم. تا جایی که یک فکری به ذهنم برسه یا یک ددلاینی رد بشه، این شرایط ادامه داره. اما زمانی که عوض بشه و بخوام برگردم به زندگی عادی، به صورت فشرده بر میگردم. یعنی به جبران اون روزهای پر خواب، میانگین خواب شبانه روزم مثلا چند ساعتی کاهش پیدا میکنه تا زمانی که یک قدم رو به جلو بردارم و به مسیر عادی برگردم. البته این جوابی که دادم برای مواقعی هست که استرس زیاد دارم. اینکه چند پایهی زندگیم به طور همزمان متزلزل شده باشه رو به اون شدت تا الان تجربه نکردم و شاید در اون موقعیت کار دیگهای بکنم.
۴-درس! مسیر درسیت چطوری بوده؟ از ابتدا با درس و دانشگاه اشتی بودی و تو محیط اکادمیک اعتمادبنفس جذب کردی یا نه برعکس بوده؟
چون این بخش بخش بزرگی از زندگی مهدی رو تشکیل میده، اگر اجازه بدی در متن مخفی کامل تعریفش میکنم. آش دهن سوزی هم نیست و قابل اسکیپ کردن هست برای شما، اما صرفا خواستم یک مروری برای خودم هم انجام داده باشم که بعدا بخونمش.
متن مخفی: نمایش
به صورت خلاصه بگم، استعداد درسی همیشه داشتم و بهنظرم میتونستم هر رشتهای رو که دلم میخواست رو یه زمانی بخونم در هر دانشگاهی که بخوام. اما خب علاقه آنچنانی به این مسیر نداشتم. اما از ایننظر که احساس ناتوانی کنم در محیطهای آکادمیک و حس کنم ضعیفم، نه و هیچوقت همچین چیزی رو تجربه نکردم و هر شکست و تجربه تلخی که در زمینه درسی داشتم میدونستم که دلیلش صرفا عدم تلاش و وقت گذاشتن خودم بوده و نه چیزی دیگه.
۵-دو سه تا از ارزشهای پررنگت رو بگو که تو روابط دوستانه برات خیلی مهمه.
صداقت | خوشقولی | قابل اعتماد بودن
۶-تو مافیای حضوری حس میکنی بهتری یا مجازی؟ دلیلش چیه بنظرت؟ و کلا ترجیحت کدوم حالته؟
مافیای حضوری تجربه بازی کردنش به صورت حرفهای رو نداشتم و اکثرا در جمع خانوادگی بوده، اما بهنظرم قطعا که در مافیای مجازی بهترم. مافیای حضوری یه مشکلی که دارم اصلا نمیتونم جلوی خنده خودم رو بگیرم، مخصوصا زمانی که مافیا بشم، و این عملا نمیذاره که بازی کنم. اما خب حداقل در خانواده که جزو بهترینها محسوب میشم. (مهسا ازم بهتره ولی مثلا
) منتهی در کل من اقتدار ذاتی خودم رو در مافیای مجازی بیشتر میتونم پیاده کنم تا حضوری. کلا هم با هم متفاوتن تقریبا. تو مافیای مجازی بهنظرم جا و فرصت بیشتری برای پیادهسازی شخصیت خودمون و ایجاد کاراکتر در بازی داریم تا حضوری که خیلی سرعتیتر و جمع و جورتر انجام میشه. ترجیح هم ندارم آنچنان. اگر جمعاش خوب باشه، جفتشون خوبن و حال میدن.
۷-یه نقش تو مافیا رو بگو که اگر هردور بهت بگن نقشت رو خودت انتخاب میکنی؛ حاضر باشی همونو بازی کنی و خستهم نشی.
جوکر.
۸-اهل تقلب هستی؟مثلا تو بازیها. یه تقلب قوی منجر یه بردی که داشتی رو تعریف کن
تو هر بازیای. اگر نداشتی که هیچی
بخوام صادق باشم آره. اما بستگی داره، مثلا اگه تو یه بازیای خیلی سین جیمم کنن و بهم شک بیمورد داشته باشن حتما تقلب میکنماما اگه کاری به کارم نداشته باشن خیلی خیلی بعیده، بازی های خیلی فان همینطوری الکی دور همی شاید بکنم تقلب اما معمولا تو بازیهای رقابتی مستقیم این کار رو انجام نمیدم و خوشم نمیاد. نه بهخاطر اینکه حق بقیه پایمال بشه، بیشتر به خاطر خودم و لذتی که در اون صورت نمیبرم خوشم نمیاد تقلب کنم. منتهی از اینایی نیستم که وقتی مطمئن باشم کسی نمیفهمه هم تقلب نکنم صرفا به این دلیل که کار زشتیه. احتمالا دلیل دیگهای برای تقلب نکردن دارم هر بار.
تقلب منجر به برد هم زیاد بوده. ولی چیز خیلی مهمی که تو ذهنم باشه الان یادم نمیاد. نترسید ازم
۹-ترجیحت برای جمع دوستانهای که زیاد میبینیشون؛ اینه که ترکیبی از چه نوع شخصیتهایی باشن؟ چه تفریحاتی داشته باشن؟ زوج باشن یا مجرد و و یا ترکیبی
هرچقدر ورزشیتر باشن بهتر ارتباط برقرار میکنم مثلا. اما در کل دوست دارم که اهل بازی از هر نوعش باشن و جمع خشک نباشه. زوج و مجرد و ترکیبیش هم هیچ فرقی نداره برام. اما اگر زوج هستن هم باید جفتشون ویژگیهایی که گفتم رو داشته باشن تا بیشتر خوشبگذره.
۱۰- چقدر میتونی ویژگیهای منفی دوستان نزدیکت رو بپذیری؟ مثلاً اقای ایکس خیلی ویژگیهای مثبتی داره از نظرت ولی سه تا ویژگی بشدت منفی و رو مخی هم داره که باعث میشه یجاهایی رد بدی و بخودت بگی این کیه من باهاش دوستم؟میخوام ببینم ذهنت اینطوری هست ک همونجا به خوبیا فک کنی و بگی حالا هرکسی ویژگی منفی داره یا نه مواجهه ت طور دیگه ایه.
بستگی به ویژگیهای مثبتش داره حقیقتا. اگه مثال بزنی شاید بهتر بتونم بگم.
اما درکل اگه ویژگیهای مهم منفی یک نفر از ویژگیهای مهم مثبتش بیشتر باشه طبیعتا کم کم فاصله میگیرم ازش. حالا خودآگاه یا ناخودآگاه.
فعلا تا سوال ۱۰ رو بفرستم. نیمهدومش رو هم بعدا پاسخ میدم6 کاربر مقابل از The Sundance Kid عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Friday 20/05/22 05:26 #10
ادامه سوالات سحر.
۱۱- به افزایش سن چقدر فکر میکنی؟ بعضیا به اینکه داره زمان میگذره؛ بزرگ میشن پیر میشن و اینا فکر میکنن افسرده میشن. یا از روز تولدشون بدشون میاد. میخوام ببینم بالا رفتن سن اصن چیزی هست ک جایی بهش فک کنی و اگر فکر میکنی چی تو ذهنت میاد؟
اصلا فکر نمیکنم. من بچگیم اینطوری بود که هیچ علاقهای نداشتم سریعتر بزرگ شم مثل اغلب بچهها، و الانم هیچ علاقهای ندارم دیرتر پیر شم. بهنظرم هر دورهای جذابیتهای خودشو داره و اصلا کلیشه و شعار نیست این حرفم. تنها چیزی که شاید اذیتم کنه یه روزی این باشه که مثلا قوای جسمیم رو از دست بدم و یا مثلا کارای روزمرهام سختم باشه انجام دادنش، جز اینا هیچ مشکلی با گذر سن ندارم. در مورد روز تولد هم که گفتی، من بدم نمیاد از روز تولد ولی اساسا هیچ مفهوم متفاوتی برام نداره و یه روزه کاملا مثل بقیه روزها. یعنی حتی یکنفر هم بهم تبریک نگه روز تولدم رو نگفته. اصلا برام اهمیت نداره. به بالا رفتن سن هروقت فکر میکنم تجربیات زیاد و حالت Master بودن، اولین چیزیه که به ذهنم میان که خب مفاهیم مثبتی هستند برام.
۱۲-آنتایمی یا نه؟اگر هستی با اونایی ک دیر میان چه رفتاری میکنی و اگر خودت دیر میری سر قرار رفتارت در مقابل کسی که شونصد ساعت منتظرت بوده در لحظه چیه؟
دو وجهه کاملا متفاوت دارم. با دوستانم و یا قرارهای رسمی آره آنتایمم و حساس هم هستم نسبتا بهش. بخشی از این رو هم از تعامل با پویا یاد گرفتم و چیزی نبود که از اول به این شکل باشه.
با خانواده خیلی نزدیک ولی نه متاسفانه و معمولا ناراحتن از این مسئله. مثلا قراره بریم جایی تفریح یا چه میدونم ناهاری شامی، در اون حالات خیلی آنتایم نیستم حقیقتش و معمولا میدونن یه بازه تاخیری برام باید درنظر بگیرن.
۱۳- ویژگی منفیای که در تو هست ولی اصلا دوس نداری عزیزانت بهش اشاره کنن چیه؟
تنبلی
۱۴-منو در یک الی چند خط قضاوت کن یکم بخندیم
بخندیم منظورت اینه که الکی بگم و شوخی؟
نمیدونم آخه چطور قضاوتی مدنظرت هست. یه برخورد جالبی که داشتیم که نمیدونم یادت باشه یا نه، اون موقعی بود که تو گروه بحث بیبی فیس بودن و کلا این جور چیزا شد و من باهات شوخی کردم و چندبار گفتم پیری و ... . که یادمه تهش ناراحت شدی ازم و بقیه کسایی که تو بحث اون روز بودن، فکر کنم عرفانم بود مثلا. بعدش هم از گروه لفت دادی. اون موقع که مثلا شوخی کرده بودم باهات چون طبق شناختم تا اون موقع حس میکردم خیلی خیلی باجنبهای برای همین برام عجیب اومده بود رفتارت. ولی خب بعدا که دوباره برگشتی و اینا کلا جوری برخورد کردی که انگار چیزی نشده و قضاوتم در موردت رو پس گرفتم همون موقع.در کل شخصیت متفاوت و جالبی داری ولی. منطقی، کمی مرموز و البته عمیق. ولی حقیقتا این سالای اخیر انقدر نبودی که کلا کاراکترت داشت از یادم میرفت.
۱۵- اگر بیکار باشی و روز تعطیل باشه و این گزینهها جلو پات باشه بگو در اغلب موارد کدوم گزینه رو انجام میدی.
اولویت بندی کن البته. فقط یکی رو نگومواردی ک ذکر نشده با دوست یا فامیل یا تنها؛ خودت ذکر کن ک تو اولویتت ک میاری منظورت اینه که با چه گروهی اون فعالیت و انجام میدی. ۵ تا رو انتخاب کن به ترتیب اولویت بگو. کافیه
قبل تاهل یا بعد تاهل؟
استخر با رفقا
باغ گرفتن یه شب و جوج زدن و اینایجور مهمونیای.
یه روز رفتن به یه طبیعت چهار تا درختی رودخونهای چیزی دیدن
کافه رفتن با نزدیکانی که حرفی برای گفتن باهاشون داری
جمع شدن تو خونه با دوستا بازی کردن. پلیاستیشنی گیم بردی چیزی.
فوتبال و سالن رفتن.
رسیدن به کارهای عقب موندهای که بعد تعطیلات ددلاینشون سر میرسه
تنها موندن تو خونه و هیچکاری نکردن.
تنها بیرون رفتن
کتاب یا فیلم یا پادکست خوندن و دیدن و شنیدناونم تنهایی.
سینما.
شهربازی
معاشرت با خانواده در منزل
جمع جور کردن وسایل شخصیت تو خونه و تمیز کاری.
خواب و خواب و خواب
قبل تاهل: ۱- جمع شدن تو خونه با دوستان پلی استیشن بازی کردن.
۲- باغ گرفتن و جوج زدن و اینا (با پسرخالهام و دوست دوران بچگیم که پسر عمه پسرخالهامم هست یه جمع ۳ نفره داریم به این منظور)
۳- استخر با رفقا
۴- کتاب یا فیلم یا پادکست خوندن و دیدن و شنیدن تنهایی
۵- خواب و خواب و خواب.
بعد تاهل: ۱- باغ رفتن با خانواده (این چرا جزو گزینهها نبود؟ ) ما حدود ۵-۶ سال هست که هر هفته جمعه یه جمع خانوادگی ۲۰ نفره میریم باغ پدربزرگم از صبح تا شب.
۲- یه روز رفتن به یه طبیعت چهار تا درختی رودخونهای چیزی دیدن (با خانواده طبیعتا).
۳- شهر بازی (با خانواده)
۴- خونه موندن و هیچجا نرفتن
۵- خواب و خواب و خواب
بعضی گزینههارو من هروقت دلم بخواد انجام میدم به روز تعطیل نیاز ندارم براشون مثل استخر یا سالن رفتن برای فوتبال. اون قسمتایی هم که رسیدن به کارای عقب مونده و اینا داشت رو دیگه تو روز تعطیلم نمییارم. تعطیل اسمش روشه دیگهخواب هم که رفیق گرمابه و گلستانمه مخصوصا اگه این روز تعطیلی که میگی کمیاب باشه برام
۱۶-چه سبک شخصیتهایی رو ببینی حتماً تو دلت مسخره میکنی؟ مثلا یه نفرو نمیشناسی؛ یبار تو یه جمع میبینی؛ طرف یه مدلیه که اصن نمیتونیاولین چیزی ک میاد تو ذهنت و بگو ببینم چیه
اول اینکه اون ویژگی فرد حتما باید اکتسابی باشه که برام مسخره باشه. چیزی اگر ذاتی و خارج از اختیارات خود فرد باشه هیچ قضاوتی در موردش نمیکنم. اما برای جواب سوالت، اون تیپ از شخصیتهای تو خالیای که سعی میکنن خودشون رو تو چشم فرو کنن و تو هر زمینهای میخوان یه اظهار وجودی بکنن. هم تاسف میخورم برای اینا هم بدم میاد و هم به همون اندازه برام مسخرهن کلا.
۱۷-با چه شخصیت فیلمی بوده که بیشترین میزان همذاتپنداری رو داشتی؟ یکمم در موردش بگو که کدوم بعد شخصیتیش نزدیک بهت بوده.
باد وایت در محرمانه لس آنجلس با بازی راسل کرو.
بعد شخصیتی: قلدری و ساده فکر کردن
البته قلدری من چیزی نیست که خیلی نمود بیرونی داشته باشه، ولی از نظر ذاتی تو وجودم هست. هست هم که چه عرض کنم، بهتره بگم لول میخوره تو وجودم. از کودکیم تا به امروز. این ویژگی من رو افراد خیلی کمی هستن که راجع بهش بدونن.
۱۸- از بچه های مافیا کی بیشتر از همه میشناستت؟ و خودت کیو بیشتر از بقیه میشناسی بنظرت؟
پویا فکر کنم به علت ارتباط گستردهترمون از همه بیشتر بشناستم، امیر و چاوش هم در درجات بعدی.
شناخت من هم از این سه نفر + عماد و یاسین فکر میکنم بیشتر از بقیه بچهها باشه.
۱۹- میخوام سوالا به زور ۲۰ تا شهبگو تعریف دقیق شکست تو زندگی برات چیه و تو کدوم حوزه از زندگیت یه شکست عمیق و تجربه کردی؟ مثلا تو کار یا روابط دوستانه یا رابطه عاطفی یا سرمایه گذاری یا ..
شکست برام تعریفش اینه که چیزی رو بخوای که دیگه امکان نداشته باشه بتونی انجامش بدی. تنها چیزی تو زندگیم که همیشه میخواستم و الان مسجل شده که امکان رسیدن بهش وجود نداره این بود که وقتی بچه بودم حس میکردم یه روزی فوتبالیست بزرگی میشم. اما اصلا برای رسیدن بهش تلاش نکردم و همیشه هم حسرتش رو خواهم خورد. چون وقتی که بچهتر بودم و مثلا در دوران مدرسه، همیشه حس میکردم استعداد خفن و متفاوتی با تمام دوستام دارم و کلا نگاهم به فوتبال متفاوت بود. ولی متاسفانه هیچ قدم جدی و مهمی برای رسیدن بهش برنداشتم و با بالا رفتن سنم کاملا از اون فضا دور شدم و اعتماد به نفسم رو هم از دست دادم. الانم البته مثلا با دوستانم سالن میرم و کلا هیچوقت از فوتبال دور نبودم ولی اون حس رو به خودم فقط تو دوران مدرسهام داشتم و بعدش چون فاصله افتاد دیگه هیچوقت حس نکردم که استعدادم حیف شده و یا چیزیچون دیگه عملا به هیچاندازه خاصی از اون استعداد خیالیم که تو ذهنم داشتم نرسیدم هیچوقت. اما مطمئنم اگه دوباره متولد بشم و فقط همین یه مورد رو از خودم بدونم، میتونم فوتبالیست بزرگی بشم
.
۲۰- چقد این مهارت رو داری که تو شرایط سخت دوربین و بیاری بالا و از یه زاویه دید گسترده تر به مسالهت نگاه کنی؟ یعنی درگیر جزئیات نشی و بتونی تحلیل کنی در فاصله زمانی کوتاه نه بعد از گذشت یه ماه مثلا
معمولا برای حل مشکلات دیگران خیلی بهتر میتونم این عمل رو انجام بدم تا مشکلات خودم. اکثر اوقات در مشکلات خودم در قدمهای اول میمونم و نمیتونم تصویر بزرگتر رو همون اول ببینم و معمولا برای عبور از جزئیات، به گذشت زمان نیاز دارم.
فعلا همینا. خستم نباشی. مرسی ازت
دستت درد نکنه لطف کردی اومدی8 کاربر مقابل از The Sundance Kid عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Friday 20/05/22 07:34 #11
سوالات عرفان.
سلام به شبيه ترين فرد ب خودم در اين جمع
سلام عشقم
من سوالام شايد گارما گاريشيخ باشهشايدم نباشه ببينيم چي ميشه
١-ديد كلي افراد اينجا و امار ها اينحوريه ك من گناهكاريم ضعيفتر از بيگناهيمه، خودمم ب اين واقفم تا حدي ، ب عنوان سلطان نقشاي گناهكاري :دي توصيه بهم بكن ك چجوري ميتونم گناهكاريمو سطحشو بالا ببرم بنظرت چي باعث اين روند شده در من؟ چيكار كنم؟
دید منم نسبت بهت همینه.
بهنظرم زمانهایی که که گناهکارهستی بیش از حد محتاط میشی. شاید خودت متوجهاش نباشی و اتفاقا از دور هم اصلا مشخص نیست. اما بلااستثنا من زمانهایی که بیگناه نبودی و باهات مکالمه مستقیم داشتم تونستم حدس بزنم که بیگناه نیستی. حتی این دور هم من فاز اول باهات صحبت داشتم و رای اعدامی اول من هم بودی. شاید دفاعیهت برای حدود یه فاز تونست گولم بزنه اما در کل باز اون حسی که بهت داشتم اشتباه نبود. یه حالت پنهان "کاریم نداشته باش، کاریت ندارم" در حرفات هست وقتی گناهکاری. من همچین چیزی از مکالمه افراد حس کنم امکان نداره بهشون رحم کنم. شاید در ظاهر کنار بیام، اما حتما گوشه ذهنم به عنوان پتانسیل آسیبپذیر بودن شخص در ذهنم نگه میدارم و یه زمانی بهش حمله میکنم که توانایی حمله متقابل نداشته باشن. بهنظرم اعتماد به نفسات ناخواسته کم میشه در دور های گناهکاریت و این از جملات و قیافه پستهات میباره. البته، این که ما میگیم گناهکاریت ضعیفه در نسبت با خودت هست. وگرنه همین حالت گناهکاریت هم که میگم، هیچوقت لقمه چرب و نرمی نیست و خودم معمولا در مواجهه با این سعی میکنم موذیانه حمله کنم و نه مستقیم از همون اول. درکل باید تلاش کنی اعتماد به نفس اگر نداری ایجادش کنی و اگر داری و در پستهات نمود نداره، یه جوری بنماییش، البته جوری که کسی حس نکنه فیکه.
٢- بين بازيكناي فعال ، چه نقشهايي دوست داري از افراد ببيني كه تا الان بازيشون نكردن؟ يني فانتزي مافياييت برا هر فرد چه نقشيه؟ مثلا فلاني يه پتانسيل بالقوه براي دراوردن فلان نقشو داره ولي هنوز فرصتش نشده ؟ هست همچين چيزي تو ذهنت؟ اگر نيست ك هيچ رد شو.
این سوال تقریبا همپوشانی داره با سوال پایینت و اگر اجازه بدی یکجا جوابش میدم. چون این حالت که فردی تا الان نقشی رو بازی نکرده و بگمش حافظه ماورایی میخواد که فکر نکنم بتونم درست بهش جواب بدم
٣-يه بالانس فانتزي و رويايي تو ذهنت از بازيكنا بچين با هر نقشايي ك دوس داري مثلا نقشاي هر ٣ گاد فروم رو ميتوني تركيبم كني . نقشايي كه دوس داري براي هر فردو بنويس (ميتونه بهترين ايفاي نقششون باشه يا علاقه تو برا ديدن اون نقش از فرد مورد نظر ) خودتم توش باش اصلنم ب قوت و ضعف بالانس فك نكن بالانس روياييتو بنويس ، باريكناي قديمي كه ميشناسيم رو هم ميتوني دخيل كني.
تیم مافیا: پدرخوانده: مهدی | تروریست: امیر | سناتور: محمدحسین | دکتر لکتر: فری
تیم فرقه: جادوگر: ال امین | جنگیر: آرش | نفوذی: محمدامین
قاتل (تکی با خاصیت ۳ شب اول ضدضربه بودن + ۳ شب ضدضربگی جایزه در صورت قتل موفق): رضا
بیگناهان: چاوش رویین تن | محمد سامورایی | عرفان مستشار | مهسا کاراگاه | خلفی پلیس | عماد دکتر | سحر فدایی | محمدرضا شهردار (ضد ضربه نیست) | یاسین تکتیرانداز | صدرا غارتگر
فرعیها: شیطان: پویا | جلاد: ترسا
٤-گفتي رك بودنو ميخاي تمرين كني و اينا يه تمرين دارم براتبراي هر يك از افراد فعال در اين جمع يك ويژگي كه اعصابتو خورد ميكنه وقتي باخاش روبرو ميشي رو بگو رك . فك كنم همه با جنبه ان و جنبه انتقاديم داره كسي ناراحت نميشه . ميشه شخصيتي باشه يا كاركتري ك تو بازي داره . انتخاب با خودت . من بيشتر شخصيتي دوس دارم اگه شناختت در اون حد باشه ، كه صندليت هات تر شه
بیشرف این چیه آخه.اینایی که گفتم انتقاد نیست، صرفا همون حالت که اعصابم خرد میشه رو گفتم. پیشاپیش ببخشید. و این برداشت رو هم نکنید واقعا همچین چیزی وجود داره. اغراق کردم
پویا: زمانهایی که در بحثی باهاش اختلاف نظر داری اما با لحنِ من هیچوقت اشتباه نمیکنم باهات صحبت میکنه
امیر: وقتی باهاش کل کل میکنی مخصوصا بعد باختنش
آرش: وقتی بهش میگی بیشرف و ناراحت میشه قهر میکنه
رضا: وقتی با عکس بهش نشون میدی میگی رضا جان ببین ماست سفیده، میگه نه اینجوری که تو گفتی ماست سفیده حس بدی بهم داد.
محمدامین: وقتی پستای شلختهاش رو میخونی
فری: وقتی با استفاده از دیدگاههای روانشناختی میره بالای منبر
صدرا: وقتی با بزرگتر از خودش شوخی زیر زانو میکنه
یاسین: وقتی وسط دعوا بهت میگه من از درگیری با تو هیچ ترسی ندارم
خلفی: وقتی داره ازت در مورد هر زمینهای سوال میپرسه
مهسا: وقتی به حرفی که بارها بهش گوشزد کردی عمل نمیکنه
عرفان: وقتی که اسم قرصهایی که استفاده کرده در ساعاتاخیر رو با تعداد دقیق میگه که نشون بده حالش خوب نیس
محمدرضا: وقتی تو سایه لم داده داره استراحت میکنه
ال امین: وقتی که گناهکاره و لذتنبردنش از بازی رو به گودرز و شقایق پیوند میده
چاوش: وقتی از اونور بوم میفته و خریتش میزنه بالا
محمدحسین: وقتی که خیلی خوبه و حرصت میگیره از میزان خوب بودنش(چیزی پیدا نکردم انصافا
)
ترسا: وقتی یه پست ۸۰ خطی در موردت نوشته و از دور میبینی اسمت رو با پیشوند جناب چندبار خطاب کرده
سحر: وقتی بهش یه چیزی میگی ناراحت میشه لفت میده
عماد: وقتی در مورد یه چیز خاص خیلی هیجانی میشه و جوگیر
محمد: وقتی پست میدی یهو میبینی یوزرش بهجای یوزر خودت میاد بالا
٥- پنج نفر از افرادي ك از اين جمع دوس داري از نزديك باهاشون اشنا بشي و ارتباط بگيري و برات جذابيت داره شخصيت واقعيشونو ديدن ، رو نام ببر و اگه خواستي دليلشم بگو
یکسری رو که میشناسم کلا. بین اونایی که کمتر میشناسم واقعا تفاوت نداره ولی. با تو شاید راحتتر بتونم ارتباط بگیرم کلا به دلایلی. اما در کل همتون از جهاتی میتونین جذاب باشین. شاید بین همتون چون ال امین از همه کمتر اطلاعات داده بیرون کمی جذابتر باشه شناختش برام مثلا.
٦-بريم سراغ "ترين" هاحدس و نظرت از شخصيت و زندگي واقعي اين افراد رو مد نظرم هست.
#شجاع ترين: یاسین - خلفی
#ترسو و ريسك نپذيرترين: ترسو که نداریم. ریسکنپذیرترین شاید عماد. سحر
#احساساتي ترين: عرفان - آرش
#مغرورترين: امین - پویا
#رو مخ ترين: همتون
#عصبي ترين: عرفان - رضا
#اميدوارترين: محمد - فری
#رمانتيك ترين: امیر - محمدحسین - سحر
#پايه ترين: امیر - آرش
#عاقلترين: پویا - چاوش
#مظلوم ترين: محمدامین - محمدرضا
#بد دهن ترين: خودم
، خلفی
#نقاب دار ترين : ال امین - ترسا
#خجالتي ترين: رضا - عرفان
#خوش قول ترين: پویا - یاسین
#محبوبترين: چاوش - پویا
#خوشتيپ ترين: ال امین - خلفی
#خوش خواب ترين: فری - ترسا
#باكلاس ترين: صدرا
#منظم ترين: پویا
*اين ٢٠ تا شد فعلا بمونه با بقيه ترين ها ميام كپي رايتشم مال خودمه كسي نپرسه
٧-از بين سازها چه سازي دوس داري بيشتر؟ علاقه داري ب ساز زدن؟ اگه اره ب چي؟ صدات خوبه براي خوانندگي؟ علاقه داري ب خوندن برا دل خودت؟
اکثرشون رو دوست دارم تقریبا. پیانو و ویولن رو شاید بیشتر. بلد نیستم ساز بزنم ولی علاقه بسیار زیادی دارم. کلا یکی از آرزوهام اینه که یه روزی آهنگهای موردعلاقهام رو بتونم خودم کاور کنم. استعدادشم بهنظرم دارم و حتما یه روزی تست خواهم کرد. پارسال برای تولدم مهسا یه کالیمبا بهم کادو داد که هر از گاهی میشینم یه آهنگی رو تو ذهنم از شروع پلی میکنم و سعی میکنم نتهاش رو پیاده کنم خودمزیاد حوصله آموزش پایهای رو ندارم همینطوری دیمی جلو میرم
انصافا اگه وقت بذارم استعدادش رو دارم مهسا میتونه شهادت بده
صدام ولی نه اصلا به درد خوانندگی اینا نمیخوره. علاقه هم خیلی ندارم نه. برا دل خودم شاید وقتی تنهام با آهنگهای موردعلاقهام همخوانی بکنم ولی کلا سکوت رو رعایت کنم بیشتر لذت میبرم خودمم.
٨- من معتقدم هر ادمي حداقل بايد يه هنري بلد باشه . حالا يا درست يا غلط نظر تو چيه؟ بنظرم ذوق هنري توي ذات هركسي وجود داره هر چقدم كم ولي وجود داره و توي يك لحظه با ديدن يا شنيدن يا حرف زدن دربارش ممكنه اون ذوقه بزنه بيرون . ذوق هنري خاصي داري تو؟
اعتقاد خوبیه. باید که نداره ولی خب حتما بهتر هست برای خود فرد. اینجور چیزا مثل یه سری کارتهای توانایی میمونن که هرچقدر بیشتر داشته باشی بیشتر به نفعت هست و برات خوبه. اگه منظورت خود هنر خاصی مثل نقاشی یا بازیگری یا اینجور چیزهاست که نه خب ندارم منتهی ذوق موسیقی دارم مثلا به شدت. و بهنظرم یه روزی حتما سراغش خواهم رفت در ادامه سوال قبلیت. اما الان نه متاسفانه ندارم. خیلی خوب و سریع تایپ میکنم، این هنر محسوب نمیشه؟
٩-فيلم يا سريال؟ تنهايي ديدنو ترجيح ميدي يا با يك يا چند نفر باشي و وسطش يا بعدش باهاشون تبادل نظر كني و هيجاني شي و دوس داشته باشي اون هيجاناتو در لحظه با يكي اشتراك بزاري؟ اينحوري هستي كه خودتو كامل غرق در شخصيتاي سينما ميكني يا ديد بالا و از بيرون داري و زيادي تاثير نميزاره روت؟
هر دو خوبه ترجیح خاصی ندارم.
چند نفر که اصلا. یا تنها یا دوتایی.
تبادل نظر رو دوست دارم البته، ولی لازم نیست حتما کنار هم ببینیم، به صورت مجازی هم میشه تبادل نظر کرد و یا کلا بعد دیدنش جایی قرار گذاشت و صحبت کرد در مورد فیلم. من معمولا تنها باشم چون هیجانات و احساساتم رو نیاز ندارم کنترل کنم بیشتر لذت میبرم.
البته دو تایی با دوست یا حالا همسر هم مثلا لذت خاص خودش رو داره و الان اکثر فیلمها و سریالهارو با مهسا باهم میبینیم مثلا. ولی تنهایی هم فاز متفاوت و خوبی داره.
بخش آخر سوال هم بله، کاملا غرق میشم و بسیار تاثیر میگیرم. حس همزادپنداری شدیدی هم میگیرم اغلب و خودم رو جای کاراکترهای مختلف تصور میکنم. مثلا همین الان که سر جام نشستم ممکنه خودم رو جای مکسیموس تو گلادیاتور تصور کنم و احساسات غم و خشم و انتقام جوییش رو در خودم حس کنم. البته از موسیقیها خیلی کمک میگیرم و بهنظرم بخش مهمی از شخصیتها و صحنهها رو موسیقیشکل میده.
١٠- اگه زيادي شخصي نيست جواب بده. ميخام ببينم اون دو سالي ك طول كشيد ، عاشق بودي؟ :دي يني حال عاشقا رو داشتي يا يه چيز معمولي بود بعد از اينكه حرف زدي تبديل ب عشق شد؟ و اينكه حالت كراش داشت يا دو طرفه بود از همون اولين نگاهو اينكه مشتاقم بدونم بعد دو سال چجوري سر حرفو باز كردي ؟ فقط سلام نبوده بهر حال
بهونت چي بود براي ارتباط گيري
من مامانم معلم دوران راهنمایی مهسا بوده و کلا تقریبا یه آشنایی دورادوری داشتیم باهم. البته من هیچوقت ندیده بودمش و کلا اون موقعی که رفتم برای ثبتنام دانشگاه، صرفا مامانم قبلش بهم گفته بود که دختر فلانی هم اونجا قبول شده و همکلاس شاید باشین باهم و .... . اون روزی که دیدمش خوشم اومد ازش و کلا رفت جزو گزینههایی که میشه بررسیشون کرد، منم البته سنم کم بود اون موقع، ولی طی اون ۲ سال هم آره دیگه اون علاقههه بود دورادور و حالت کراش داشت عملا برام و کلا از اینکه نمیتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم همیشه رنج میبردم. حالت دوطرفه هم نه اصلا نداشت و اتفاقا من چون با دخترا ارتباط برقرار نمیکردم اینا همشون فکر میکردن که من کلا از دخترا بدم میاد
. اما اینکه چجوری سر حرفو باز کردم، تقریبا داستان جالبی داره.
۳ ترم اول که کلا هرچقدر تلاش کردم نتونستم کاری کنم. کار که میگم منظورم این نیست که مثلا برم جلو بهش پیشنهاد آشنایی بدم. نه در همین حد که سلام و احوالپرسی کنم باهاش به عنوان آشنا و همشهری. اما خب نمیتونستم. تا اینکه با پدیدهای به اسم وایبر آشنا شدیم و اونجا یه گروه کلاسی زدن بچهها. من همون موقع جرقه تو ذهنم زد که خب اومدیم تو زمین من، اینجا دیگه خودم سلطانم
. از همون روزای اول من شیرینبازی درمیاوردم تو گروه و کلا فعال بودم، کلا دخترا تعجب کرده بودن که من تو گروه همونیم که اینا هر روز بیرون میبینن.
اما خب بازم ارتباط مستقیمی وجود نداشت تا اینکه یک روز که من داشتم شب امتحان از نداشتن جزوه و کتاب مینالیدم، یهو مهسا اومد پیویم و نوشته بود که آقای حامدی اگه خواستین من میتونم از جزوههام براتون عکس بگیرم و بفرستم.
این پیام که خودم شهادت میدم بدون کوچکترین منظوری بهم داده شده بود و اصلا خیلی هم شخصیت جذابی برای مهسا نبودم اون موقع (طبق اعترافات خودش
)، نقطه شروع ارتباط ما بود. تقریبا از همون روز دیگه ارتباط ما ادامه پیدا کرد و مهسا چون با شخصیت من بیشتر آشنا میشد خودم احساس میکردم که کم کم جذاب دارم میشم براش. و خب من مطلقا نه بحثها رو سمت عشق و علاقه و این جور چیزا میبردم و نه چیزی. ۳-۴ ماه ارتباطمون به همون شکل ادامه پیدا کرد تا اینکه من کم کم حس کردم حتی اگه علاقهای بهم نداشته باشه مهسا، حداقلش اینه که شخصیت جذابی براش شدم و دوست داره که راجع بهم بیشتر بدونه، مخصوصا که با خواهرم و مامانم هم یه ارتباط جداگونه داشتن و کلا هم رو میشناختن. این شد که کم کم با طرح نقشههایی آخر سر قضیه رو مطرح کردم و خب مهسا هم قبول کرد. (انقدر لفتش داده بودم که روزی که مطرحاش کردم مطمئن بودم قبول میکنه
) و خب از اونجا دیگه ارتباطمون وارد فاز جدیدی شد ولی تا مدت خوبی همون رو هم تو همون وایبر و بعدش تلگرام نگه داشتیم و بیرون خیلی نمود نداشت. تا اینکه دیگه ترم آخر کارشناسی علنی شد برای دوستامون هم و بعدش هم که ارشد باهم اومدیم تهران و بعد از یه ترم خانوادههارو درجریان گذاشتیم و ازدواج کردیم
. اون روزایی که میگم تازه گروه کلاسی وایبر رو زده بودیم اتفاقا همزمان با شکل گرفتن بعضی ارتباطها تو گروه مافیای وایبر هم بود و خیلی از این دوستان همون موقع هم تو وایبر بودند. اما بین این جمع شاید اون موقع نزدیکترین فرد بهم چاوش بود که تقریبا در جریان این مسائل بود و همفکری میکردیم باهم و احتمالا یادش هم بیاد یهچیزایی.
سوال اخرو ميتوني جواب ندي كاملا اوكيه
مرسي تا اينحا اومدي ده تا شدبازم ميام فعلا دس گرميه ولي سوالا راحت بودن خداييش . فدات بوس
مرسی که اومدیاگه راحتاش اینا بودن خدا رحم کنه جدی پس.
منم یه استراحت برم فعلا، پشت سر هم جواب دادم تخلیه انرژی شدم یهو.
ویرایش توسط Mahdi : Saturday 21/05/22 در ساعت 06:06
8 کاربر مقابل از The Sundance Kid عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Friday 20/05/22 13:35 #12
سلام.
سوالات درباره مکس پین 1: مکس پین 2 رو تصمیم نگرفتم بپرسم یا نه؟ ولی اگر دوست داشتی و لازم بود میتونی همینا رو درباره اونم جواب بدی.
بهترین شخصیت بازی بعد از مکس؟
منفور ترین شخصیت؟
مهیج ترین مرحله؟
تو کدوم مرحله بیشتر موندی و نمیتونستی جلو بری؟ (دلایل مختلف اگر داره بگو)
نقطه قوت بازی ؟
نقطه ضعف؟
قشنگ ترین مونولوگی که از مکس یادت مونده؟ یا اگر یادت نیست برو بخون یه دور بعد بیا بگو
غم انگیز ترین قسمتِ داستان؟
جذاب ترین بد منِ داستان؟
ترسناک ترین مرحله؟ (ترسناک اینجا منظور creepy ــه یا weird هم میشه)
پایان بندی داستان و دوست داشتی؟
اگر بخوای دور مافیای مکس پین و گاد باشی به هرکدوم از بازیکنا یه کرکتر بده با دلیل(بعضیاش احتمالا دلیل خاصی نداشته باشه ولی سعیتو بکن)
رابطه مکس با مونا رو چطور دیدی؟ موافق یا مخالف؟ مونای 1 یا مونای 2؟
کرکتر میشل بهتر پرداخته شده بود یا مونا بنظرت؟ از میشل چی یادت مونده؟
از کشتن کدوم بد من لذت بیشتری بردی؟
نقش آلفرد وودن توی قضایای پروژه والهالا چی بود؟ وودن و چطور شخصیتی دیدی؟
از ولادیمیر راضی بودی؟ چرا به نظرت تصمیم گرفتن توی مکس پین 2 بد من اصلیش کنن؟ موافق این حرکت بودی؟
توی مکس پین 1 یک اپیزود و با محوریت ولادیمیر خلق و توصیف کن. یعنی یک مرحله که ولادیمیر توش در کنار مکس حضور داشته باشه.;The discoveries you will make, on your journey as a mafia player, are yours alone'
'.A treasure that no one can take away from you8 کاربر مقابل از Fm90 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Saturday 21/05/22 02:38 #13
سلام سلام
میخوام سوالی رو بپرسم که کپیرایت ش متعلق به خودتهیه سری جمله یا تکه متن مییارم که توی این سایت گفته شده
بگو که این جمله به نظرت توسط کی گفته شده
گزینه هم بهت نمیدم دیگه، تعداد افراد اینجا نسبتا محدوده
. شکلکا هم تو خود متن هست، چیزی من اضافه نکردم
۱- جوکرم ک مهدی بود خوب برد و تبریک به وی. جوکر و همه فک میکنن قراره طرف بیاد عان ارتوداکس بازی کنه ولی خوب دیدیم جوکر این بود.
۲- دور قبل اینقدر از بازی مهدی تعریف کردم و بهش 10 دادم که الان واقعا توصیف و گفته جدیدی برای بیان فوق العاده بودن مهدی ندارم.گویا پویا گفته بوده مافیا با 1 نفر شانس برد نداره و به نظرم تنها کسی که میتونست خلاف این حرف رو ثابت کنه مهدی بود.
۳- مهدی رو دوره های قبل هیچکی نمیتونست اعدام کنه و معمولا بهترین بازیکن بود تا این که این دوره همسر محترمش اومد و بهش رای داد و باعث اعدامش شد. و در این آیات نشانه هایی است برای کسانی که می اندیشند
۴- چون مهدی جدا از تحلیل، قدرت پست و منطق، یه پتیاره بودن هم داره و مثل امین شیک بازی نمی کنه و از نظرم این عامل بردش میشد.
۵- مملگر : ینی من به احترام این پسر دو دیقه ایستاده تایپ میکنم. بی نظیر بود محشر. روز اخر که از سر شب نشستم پای بازی و پستاش تا 2 نصفه شب سراسر هیجان و حال خوب داشتم بخاطر بازیش.
۶- باشه حالا یه اب خنک بخور اگه جایزه رو دادن بهم میدمش بهت ویترین افتخاراتت تکمیل شه
۷- عه مملگر رو مهدی برده لب چشمه داره سر می بره
۸- اون تحلیل ت رو یه جوابی داده بودم بهش که دیدی، یه چیز دیگه هم میخواستم اضافه کنم اونم اینه که سناتور با همین استدلال میتونه رایگیری رو ملغی کنه و بگه اگه سناتور بودم که میگفتم اون یکی بمیره یعنی خیلی استدلال ت رو قبول ندارم، چون سناتور هم میشه ازش سو استفاده کنه.
۹- هرچی که توی بازی اتفاق می افته رو توی بازی نگه دارید، چون روش من اینجوریه. هر حرفی از جانب من توی بازی میبینید به شخص نیست به بازیکنه.
۱۰- تکبیر این از تکنیکای مهدی لعنت اله هست البته
۱۱- همچنان تا قبل مرگم مهدی هم برام سفید بود. چون به امیر حس خوبی نداشتم و مهدی خیلی خوب بهش میپرید حسابی لذت میبردم. شاید خودش، و همچنین بقیه، معتقد باشن که اینطور نیست ولی حداقل برای شخص من موقع بحث با چاوش خودش رو خراب کرد. اگه چاوش برام سفیدتر بود حتما از مهدی ایراد میگرفتم اما همون قدر که مشکل مهدی با چاوش به نظرم چرت بود، برعکسش هم صدق میکرد پس نمیدونستم موقع رای دادن طرف کی رو بگیرم.
۱۲- در مورد مهدی من بهترین بازیهایی که ازش یادم میآد مربوط به نقشهای انفرادیش هست؛ جوکر، فدایی و حتی ستون پنجم هم من انفرادی حساب میکنم چون کار تیمی نکرده بود. و به نظرم اتفاقا در کارنامهش یک برد مقتدرانه با تیم خالیه. بردی که مهدی در نقش استراتژیست باشه و نه نقش انفرادیای که تا ته میمونه.
۱۳- محمدحسین به نظرم فوق العاده بود، سبک بازیش و مدلی که وارد بحثا میشه تقریبا آرزوی منه 😁. خیلی هم مودبه آدم وقتی جلوش گناهکار میشه خجالت میکشه که بعدا چطوری قراره بهش بگم بهت دروغ گفتم فلان جا😂
۱۴- حقیقتاً فریفته ی شخصیت خاص و کاریزمای مهدی در این بازی شدم. اولین تصویری که در ذهنم میاد چیزی شبیه صخره ست!
۱۵- در مقایسه با بازیهای بیگناهیش، کلا چون تم بازیش گناهکاری و توام با مرضهست، پیدا کردن تفاوت سخته، اما رایهاش به نظرم تیزبودنُ رد کرده بود دیگه و مثل میخ رو تابوت طرف بود.
۱۶- مهسا انقدر سماجت و صبر داره که نشه خستهاش کرد و بهش غلبه کرد
همونجور که معلومه اکثرشون از قسمت تحلیل بازیها هست، تک و توک از متنای بازیها
این سری باشه تا بعدا اگه شد با سوالات متفاوتی خدمت برسیم8 کاربر مقابل از Chavosh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Saturday 21/05/22 05:20 #14
پاسخ به سوالات مهسا.
سلام
سلامخوبی؟
منم چندتا سوال میپرسم ازت جهت جذابتر شدن موضوع😄
۱. در مورد بزرگترین ترست برامون بگو.
یهجوری اینو پرسیدی که انگار واقعا یه چیز مشخص هست که تو هم خبر داری و صرفا خواستی که بقیه هم بدونن. نمیدونم والا. یه ترسی که دارم کلا از بچگی، از دست دادن یهویی عزیزانم هست. که خدا رو شکر همچین چیزی رو تجربه نکردم تا الان. یه ترس مهم دیگه هم اینکه یه اتفاقی برام بیفته که دیگه نتونم ورزش کنم. اینو مثلا بهطور خاص در موردش قبلا خواب بد هم دیدم و خب حس خیلی بد و ناراحت کنندهای برام داشته.
۲. از معایب ازدواج بگو😁 دم بخت زیاد داریم اینجا، به دردشون میخوره.😄
معایب؟ خیلیم چیز خوبیه. خیلیم عالیشوما معایب رو به من نیشان بده اول.
والا عیب که نمیشه گفت، ولی خب یه سری محدودیتها به وجود میاد برای آدم که از قبل باید فکرش رو کرده باشه دیگه. طبیعتا مثل قبل آزاد نیستی که هر موقع دلت خواست و با هرکی که دلت خواست جایی بری و یا ... . ولی خب در کنار چیزای خوبش اینا کلا به چشم نمیان. البته مهم اینه که انتخاب درست باشه و زندگی رو دوست داشته باشه آدم وگرنه با انتخاب بد، اون محدودیتها مثل آوار روی آدم خراب میشن و سنگینی میکنن. اما وقتی کنار همسرت خوشحال باشی، چیز خیلی مهمی نیستن اونا در مجموع.
۳. دوس داری در مورد چی ازت سوال پرسیده بشه؟
چیز خاص که نمیدونم، تیپ سوالای شخصیتی خوبه مثلا. یا مثلا در مورد ورزش و خصوصا فوتبال هم سوال بشه خوبه. نمیدونم همه چی خوبه و هرچقدر متنوعتر بهتر.
۴. بهترین تعریفی که در مورد خودت شنیدی چی بوده؟
بهترین که ندارم، ولی شده یهسری تعریفها تو ذهنم بمونن مثلا.
مثلا اون روز که خودت و مامانت پشت سرم سر انتخابام تو موقعیتهایی مثل خرید کردن (سریع انتخاب کردن و درست انتخاب کردن)، ازم تعریف کرده بودین و بعدش بهم گفتی چسبید مثلا.
مامانم مثلا هوش و قدرت تصمیمگیریم رو خیلی قبول داره و خیلی تعریف کرده از بچگی تا الان که خب میچسبه.
یه سری خواهرم بهم گفت که وقتی من پشت فرمونم، نشستن تو ماشین خیلی براش کم استرستر و راحتتره کلا. خودتم مثلا شده شبیه این رو بهم بگی و این مثلا برام خیلی مهمه.
تعریفایی که تو مافیا میشه هم مثلا خب خوبن. اوجشم اونجا بود که پویا بعد جوکر گفت "مهدی الان بهترین بازیکن فعلی مافیا س و دلیلشم اینه چون من میگم". اون خیلی چسبید مثلا اون موقع با اینکه خودم قبول نداشتمش، ولی خب دلیل نمیشد لذت نبرم وقتی پویا گفته بود.
۵. چه کسی توی مسیر زندگیت بیشترین تاثیر رو گذاشته؟ توضیح بده تاثیر در چه زمینهای بوده.
اینکه چه کسی رو به صورت مطلق جواب بدم که کار خیلی سختیه واقعا. از خانواده درجه ۱ (پدر، مادر و خواهر)، که بگذرم توی فامیلها دایی کوچیکم خیلی تاثیر رو مسیر زندگیم داشته. از ایننظر که علایقم به فوتبال یا منچستریونایتد تحت تاثیر داییم بوده و کلا تو سبک زندگی هم یه تاثیراتی ازش میگرفتم کلا تو اون دوران کودکیم که متاسفانه حدود ۱۲ ۱۳ سالگیم رابطمون بههم خورد و حدود ۱۰ سال باهم قطع رابطه کردیم و تو این بخش هم خیلی تاثیرگذار بود حقیقتا چون بخش اعظمی از حضور من در اجتماع به همراه داییم بود که خب حذف شد و شاید ضربه سنگینی خوردم از اون قطع ارتباط.
جدای فامیلها فکر میکنم خودت خب مشخصا تاثیر خیلی زیادی رو مسیر زندگیم داشتی. نمیتونم تصور کنم که اگر تو نبودی الان کجای زندگیم وایساده بودم و مشغول چه کاری بودم. درس رو که بعید میدونم ادامه میدادم بعد کارشناسی، احتمالا الان خدمت هم رفته بودم و یه شغل روتین و عادی هم داشتم و مشغول زندگی عادی مجردی (به احتمال زیاد) بودم
در بین دوستان هم فکر میکنم تاثیر پویا خیلی زیاد بوده روی زندگیم. چه از نظر کمکش به بهتر شناختن خودم و تاثیرش تو انتخابهام و چه تاثیر خیلی مهمش تو مسیر زندگیم از نظر شغلی. چون ۲-۳ سال پیش تغییر مهمی تو زندگی من اتفاق افتاد (رفتن سمت بورس و معاملهگری)، و تقریبا ۰ تا ۱۰۰ این مسیر تحت تاثیر پویا بوده. چه شروعش و چه ادامهاش. در کل باتوجه به اینکه شاید بیشتر از ۱۰ بار، بیرون ندیدمش، تاثیرش روی زندگیم قابل توجه بوده و خیلی مهم. یاد پست محمدحسین و اثر پروانهای انتخاب هامون افتادم. نمیدونم دقیقا چی باعث رشد رابطه بین من و پویا شد اما خب شروعش که مطمئنا از دنیای مجازی که با اسمش شدیدا مشکل دارم بوده و همین نشون میده که شدت و عمق ارتباط با افراد، خیلی مهمتر از نوع و وسیله ارتباطیشون هست. من الان راحت میتونم بگم اگر بخوام اسم ۱۰ نفر که نزدیکترین دوستانم هستند رو نام ببرم، شاید ۸ یا ۹ نفرشون از طریق اینترنت بوده شروع ارتباطم باهاشون.
مرسی که اومدی.
6 کاربر مقابل از The Sundance Kid عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Saturday 21/05/22 05:30 #15
پاسخ به سوالات فری.
سلام.
سوالات درباره مکس پین 1: مکس پین 2 رو تصمیم نگرفتم بپرسم یا نه؟ ولی اگر دوست داشتی و لازم بود میتونی همینا رو درباره اونم جواب بدی.
سلام. خیلیم عالیمکس پین کلا برا من تو ۱ خلاصه میشه ولی آره اگه چیزی بود بین همینا بهش اشاره میکنم
بهترین شخصیت بازی بعد از مکس؟
بهترین بعد از مکس باید مونا یا ولادیمیر باشه قاعدتا. اما فاصله مکس باهاشون خیلی خیلی زیاده از نظرم. همون مونا.
منفور ترین شخصیت؟
اکثرا در یه حد منفورن. شاید نیکول هورن از همه بیشتر به خاطر نقش مستقیمتر در قتل میشل.
مهیج ترین مرحله؟
اون مرحلهای که دنبال وینی میره مکس و آخر گیرش میندازه قشنگ طراحی شده و لذتبخشه تعقیب و گریزشون.
تو کدوم مرحله بیشتر موندی و نمیتونستی جلو بری؟ (دلایل مختلف اگر داره بگو)
اول این توضیح رو بدم من که من اولین باری که مکسپین رو دیدم خودم بازیش نکردم و داییم بازیش میکرد، من نگاه میکردم صرفا. و سختترین مرحله برامون اون مرحله آتش مرا با بنزین خاموش کن بود. یادمه من وظیفه Pain killer زدن داشتم با دکمه tab و داییم جلو میرفت. خیلی طول کشید تا بتونیم اون مرحله رو رد کنیم. اما برای خودم بعدها که بازی میکردم مرحله فرشته مرگ سخت بود نسبتا. کشت و کشتارش خیلی بود اگه اشتباه یادم نمونده باشهکشتن بوریس هم راحت نبود تو کشتی.
نقطه قوت بازی ؟
بلاشک داستان و نوع روایتش. فوق العادست. موسیقی هم که بینظیره. نحوه روایت داستانش به اندازهای خوبه که ذهن یه بچه رو هم خیلی خوب میتونه تحت تاثیر قرار بده. یعنی برای من که به این شکل بود.
نقطه ضعف؟
۱- نمردن مکس. این مدل انتقامها باید با مرگ تموم بشه از نظر من. چون تنها دلیل زنده موندن، خود انتقام هست.
۲- رابطهاش با مونا. جا برای یک رابطه عاطفی دیگه تو ذهن مکس نباید میبود بهنظرم. مخصوصا تو قسمت اول. الکی زود صمیمی شد باهاش.
قشنگ ترین مونولوگی که از مکس یادت مونده؟ یا اگر یادت نیست برو بخون یه دور بعد بیا بگو
- چیزی راجع به فرشتهها نمیدونم، اما ترس چیزیه که به انسانها بال پرواز میده.
- Punchinello wanted Payne? He would see the pain.
غم انگیز ترین قسمتِ داستان؟
اینکه مکس میفهمه میشل میخواسته باهاش در مورد اون موضوع صحبت کنه اما مکس وقت نداشته و دیگه هیچوقت فرصت نشده. اون بخشهایی که خودش رو مقصر و قاتل میدید، واقعا ناراحت کنندهس.
جذاب ترین بد منِ داستان؟
ولادیمیر
ترسناک ترین مرحله؟ (ترسناک اینجا منظور creepy ــه یا weird هم میشه)
قطعا یک قدم نزدیکتر به بهشت. اونجایی که مکس اوردز کرده بود و باید از اون راهرو رد میشد و از رو لکههای خون میرسید به اتاق زن و بچهاش. مخصوصا با اون صدای گریه بچهش که دور و نزدیک میشد.
پایان بندی داستان و دوست داشتی؟
نه. بهترینداستانها برای من غمگین تموم میشن. البته بعد از پایان انتقام دیگه غمی وجود نداره. اون لحظه دیگه هیچی وجود نداشته باشه و بهنظرم باید کامل تموم بشه داستان همونجا. البته داستان کشش قسمت دوم رو هم داشت درکل و خب تهشم مونا میمیره. اما اونقدری که مرگ خود مکس زیباتر میکرد کل داستان رو، مرگ مونا نمیکنه.
اگر بخوای دور مافیای مکس پین و گاد باشی به هرکدوم از بازیکنا یه کرکتر بده با دلیل(بعضیاش احتمالا دلیل خاصی نداشته باشه ولی سعیتو بکن)
آخه اونقدر کاراکتر مهم و متفاوت نداره که ولی خب چند نفر رو میذارم.
مکس: اینو انتظار نداری که به کسی جز خودم بدم؟اگه مجبور باشم عرفان بهنظرم گزینه بدی نیست با توجه به خصوصیاتش.
دون پانچینلو: یاسین، رجزخوانی های حین بازی و اعتراف آخرش و سکانس مرگاش شبیه بود مثلا این دور
الکس: چاوش، جزو معدود مثبتاس دیگه.
وینی: صدرا، آدم بد داستان که خوب در میره تا یه جاهایی ولی آخرش گیر میفته و لو میده بقیه رو.
جک لوپینو: پالیزوان، میخوره بهش.
مونا: مهسا، مهسا رو میخواستم میشل بذارم، ولی مونا بیشتر میخوره بهش.
ولادیمیر: خودت، شبیهت هستسوالاتتم در موردش زیاد بود دیگه ناخوداگاه ذهنم رفت سمت ولد.
وودن: پویا، خواستم یکیو بگم که از نظر بزرگی و قدرت درخور باشه.
نیکول هورن: کسیو پیدا نکردم برا این، ترسا شاید وقتی پیر شد یه همچین چیزی بشه
میشل: سحر
B.B: محمدامین، بیشرف جاسوس، خوب نقش خودی رو بازی میکنه.
همینا بسه
رابطه مکس با مونا رو چطور دیدی؟ موافق یا مخالف؟ مونای 1 یا مونای 2؟
مونای ۱ خیلی زیاد بهش پرداخته نشده بود و مونای ۲ کاملتره حقیقتا شخصیتش. قیافه و استایل هم مونای ۲ بهتره، اما در کل رابطه مکس و مونا برام جذاب نبود خیلی. یه جورایی شبیه رابطه مکسیموس و شاهزادهس در آستانه روز موعود، اونجاها دیگه چیزی جز انتقام نباید مهم باشه برای آدم. البته که مونا خیلی مرموزتر بود در کل ولی من اون نیمچه رمانتیکبازیاشون رو خیلی به دلم نمینشست در داستان. یعنی حس دوست داشتن از طرف مونا به مکس اوکیه برام، از طرف مکس به مونا نه ولی.
کرکتر میشل بهتر پرداخته شده بود یا مونا بنظرت؟ از میشل چی یادت مونده؟
مونا. میشل که خیلی کم بهش پرداخته شده بود. صرفا در همین حد یادمه که به صورت اتفاقی از پروژه V خبردار شده بود و همینم باعث شد که به قتل برسوننش، قبل از اینکه بتونه مکس رو در جریان بذاره.
از کشتن کدوم بد من لذت بیشتری بردی؟
قطعا که نیکول هورن، اما جک لوپینو هم به همراه بی.بی خوب بودند و لذتبخش.
نقش آلفرد وودن توی قضایای پروژه والهالا چی بود؟ وودن و چطور شخصیتی دیدی؟
تقریبا جزو مهمترین آدما و شاید نقش اصلی قضیه خود وودن بود و فکر کنم بعدا هم مشخص شد که خودش تو قضایای بو بردن میشل از قضیه دست داشته. بدک نبود شخصیتش. فکر میکنم آرزوش بود همیشه که یکی مثل مکس پین همیشه براش کار بکنه. یعنی با اینکه شاید مقصر اصلی قضیه در پشت صحنه خودش بود، اما خود مکس رو دوست داشت.
از ولادیمیر راضی بودی؟ چرا به نظرت تصمیم گرفتن توی مکس پین 2 بد من اصلیش کنن؟ موافق این حرکت بودی؟
تو سری اول که خیلی زیاد به کاراکترش پرداخته نشده بود، بهرحال جلوتر از آلفرد وودن باید یه کاراکتر مهم و تقریبا قدرتمند در حد مکسپین پیدا میکردن برای بد من بودن و شاید بهترین گزینه همین ولد بود. بقیه مهم و بزرگا رو که تار و مار کرده بود خود مکس تو سری اول.
توی مکس پین 1 یک اپیزود و با محوریت ولادیمیر خلق و توصیف کن. یعنی یک مرحله که ولادیمیر توش در کنار مکس حضور داشته باشه.
اون جایی که فرانکی مکسپین رو به صندلی بسته و با چوب بیسبال میزنتش، اونجا بهنظرم خیلی راحت درمیره مکس. میشد ولد رو اونجا وارد قصه کرد به این صورت که مثلا ولد یه جوری مییومد و مکسرو از اون حالت نجات میداد و فرانکی رو میکشت. بعدشم چون مکس خیلی آسیب دیده بود بهش کمک میکرد و کلا از اونجا درش میاورد با رشادت. اینطوری بعدش منطقیتر هم میشد که بهش اون پیشنهاد پس گرفتن کشتی و محمولههارو از بوریس بده و مکس هم به خاطر خودش و هم دینی که به ولد داشت قبول میکرد پیشنهادش رو. اینطوری بهنظرم کمی عمق داستان بیشتر میشد و فرار مکس از دست فرانکی و کشتنش هم اینقدر ساده و الکی بهنظر نمیاومد. درواقع دوستی ولد و مکس سر پس گرفتن محموله و کشتن بوریس شکل گرفت، اما بهخاطر جایگاهی که هر دو نفر توش بودن بهنظرم بهتر بودن که این دوستی در ابتدا با کاری که ولد برای مکس میکنه شکل میگرفت (به حالتی که صرفا مکس رو مدیون خودش بکنه برای اهداف آیندهاش).
تشکربرم موسیقیاش رو گوش بدم صفا کنم.
7 کاربر مقابل از The Sundance Kid عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Saturday 21/05/22 06:00 #16
پاسخ به سوالات چاوش
.
سلام سلام
میخوام سوالی رو بپرسم که کپیرایت ش متعلق به خودتهیه سری جمله یا تکه متن مییارم که توی این سایت گفته شده
بگو که این جمله به نظرت توسط کی گفته شده
گزینه هم بهت نمیدم دیگه، تعداد افراد اینجا نسبتا محدوده
. شکلکا هم تو خود متن هست، چیزی من اضافه نکردم
سلام به روی ماهت. به به جذابه. بریم
۱- جوکرم ک مهدی بود خوب برد و تبریک به وی. جوکر و همه فک میکنن قراره طرف بیاد عان ارتوداکس بازی کنه ولی خوب دیدیم جوکر این بود.
از اون ک، گزینههام سحر و محمدرضا میتونن باشن ولی به خاطر عان ارتوداکس بهنظری فری ئه.
۲- دور قبل اینقدر از بازی مهدی تعریف کردم و بهش 10 دادم که الان واقعا توصیف و گفته جدیدی برای بیان فوق العاده بودن مهدی ندارم.گویا پویا گفته بوده مافیا با 1 نفر شانس برد نداره و به نظرم تنها کسی که میتونست خلاف این حرف رو ثابت کنه مهدی بود.
این رضاسمال تحلیل دور ستون ۵ ام که خودش هم مافیا بود
. نقطه قبل از شکلک گذاشتن هم جزو امضاهای خودش هست
.
۳- مهدی رو دوره های قبل هیچکی نمیتونست اعدام کنه و معمولا بهترین بازیکن بود تا این که این دوره همسر محترمش اومد و بهش رای داد و باعث اعدامش شد. و در این آیات نشانه هایی است برای کسانی که می اندیشند
این فکر کنم برای رامتین باشه، خود عبارت نکته مشخص رامتینی نداره ولی. صرفا از رو حافظه و حدس میگم رامتین.
۴- چون مهدی جدا از تحلیل، قدرت پست و منطق، یه پتیاره بودن هم داره و مثل امین شیک بازی نمی کنه و از نظرم این عامل بردش میشد.
این امیرهاز قبل که کامل تو ذهنم بود این جملهاش و اخیرا هم خودش یه بار اشاره کرد دوباره به این
.
۵- مملگر : ینی من به احترام این پسر دو دیقه ایستاده تایپ میکنم. بی نظیر بود محشر. روز اخر که از سر شب نشستم پای بازی و پستاش تا 2 نصفه شب سراسر هیجان و حال خوب داشتم بخاطر بازیش.
هممم سخت شد. استایل کلی عبارت به امیر میخوره مثلا سر اون فاصله داشتن دونقطه از مملگر، ولی مثلا ینی یادم نمیاد امیر استفاده کنه زیاد.نوع تعریفها به امیر میخوره ولی
. جز اون ایدهای ندارم
۶- باشه حالا یه اب خنک بخور اگه جایزه رو دادن بهم میدمش بهت ویترین افتخاراتت تکمیل شه
ای بابا سخت شد. اینم نوع تیکه انداختنش به امیر میخوره والا
. نمیدونم
۷- عه مملگر رو مهدی برده لب چشمه داره سر می بره
100% امیر
۸- اون تحلیل ت رو یه جوابی داده بودم بهش که دیدی، یه چیز دیگه هم میخواستم اضافه کنم اونم اینه که سناتور با همین استدلال میتونه رایگیری رو ملغی کنه و بگه اگه سناتور بودم که میگفتم اون یکی بمیره یعنی خیلی استدلال ت رو قبول ندارم، چون سناتور هم میشه ازش سو استفاده کنه.
ای بابا چرا همه به امیر میخورن؟. اینم جز امیر حدسی ندارم حقیقتش. چون این نقش سناتور هم برای گادی خودشه
البته امیر تحلیلت رو تحلیل ت نمینویسه تا اونجایی که میدونم. ال امین هم که نیست چون اگر اون بود نیمفاصله میداد این رو. اگه تو تحلیل بوده مال امیره. اگه تو بازی بوده میشه مال خودت هم باشه مثلا
۹- هرچی که توی بازی اتفاق می افته رو توی بازی نگه دارید، چون روش من اینجوریه. هر حرفی از جانب من توی بازی میبینید به شخص نیست به بازیکنه.
بازم امیر؟ تو تحلیل دور قبل مثلا گفته باشه این رو. یا تو تحلیل دور ۶
۱۰- تکبیر این از تکنیکای مهدی لعنت اله هست البته
آقا میدونی چه حسی بهم دست داده؟ مثل این کنکورها که یکی بخواد شانسی بزنه مثلا میگه همرو بزنم گزینه ۴ بهرحال چندتاش شاید درست در بیادکه البته چرته و به ضرر میشه تهش
. الان این مهدی لعنت اله هم جز امیر نمیدونم کی ممکنه گفته باشدش مثلا
۱۱- همچنان تا قبل مرگم مهدی هم برام سفید بود. چون به امیر حس خوبی نداشتم و مهدی خیلی خوب بهش میپرید حسابی لذت میبردم. شاید خودش، و همچنین بقیه، معتقد باشن که اینطور نیست ولی حداقل برای شخص من موقع بحث با چاوش خودش رو خراب کرد. اگه چاوش برام سفیدتر بود حتما از مهدی ایراد میگرفتم اما همون قدر که مشکل مهدی با چاوش به نظرم چرت بود، برعکسش هم صدق میکرد پس نمیدونستم موقع رای دادن طرف کی رو بگیرم.
ترسا تو تحلیل دور قبل
۱۲- در مورد مهدی من بهترین بازیهایی که ازش یادم میآد مربوط به نقشهای انفرادیش هست؛ جوکر، فدایی و حتی ستون پنجم هم من انفرادی حساب میکنم چون کار تیمی نکرده بود. و به نظرم اتفاقا در کارنامهش یک برد مقتدرانه با تیم خالیه. بردی که مهدی در نقش استراتژیست باشه و نه نقش انفرادیای که تا ته میمونه.
تیپیکال الامین.و البته که این رو کامل یادمه کلا.
۱۳- محمدحسین به نظرم فوق العاده بود، سبک بازیش و مدلی که وارد بحثا میشه تقریبا آرزوی منه 😁. خیلی هم مودبه آدم وقتی جلوش گناهکار میشه خجالت میکشه که بعدا چطوری قراره بهش بگم بهت دروغ گفتم فلان جا😂
این که از رو این شکلکاش باید مهسا باشه دیگه چون با گوشی تایپ کرده و شکلک گوشی هم گذاشته یونیک هست این شکلکاش تقریبا و مشخصه مهساس
.
۱۴- حقیقتاً فریفته ی شخصیت خاص و کاریزمای مهدی در این بازی شدم. اولین تصویری که در ذهنم میاد چیزی شبیه صخره ست!
محمدحسین، دیگه اینارو به یاد نیارم که باید برم بمیرم
. دو ماه نگذشته از روش
.
۱۵- در مقایسه با بازیهای بیگناهیش، کلا چون تم بازیش گناهکاری و توام با مرضهست، پیدا کردن تفاوت سخته، اما رایهاش به نظرم تیزبودنُ رد کرده بود دیگه و مثل میخ رو تابوت طرف بود.
اینم که از ۱۰۰ کیلومتری مشخصه پویاس. در تحلیل خودم هم گفته
۱۶- مهسا انقدر سماجت و صبر داره که نشه خستهاش کرد و بهش غلبه کرد
این فکر کنم خودمم، تو تحلیل دور قبل فکر کنم گفتماستایل جمله که شبیه منه.
همونجور که معلومه اکثرشون از قسمت تحلیل بازیها هست، تک و توک از متنای بازیها
این سری باشه تا بعدا اگه شد با سوالات متفاوتی خدمت برسیم
دستت درد نکنه. پاسخنامه رو اینجا میدی یا تو گروه؟7 کاربر مقابل از The Sundance Kid عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Saturday 21/05/22 22:39 #17
سلامی دوباره
دیدم خوب و با حوصله جواب میدی گفتم حیفه نیام باز
ممنونم ازت بابت جوابهای فرا کاملی که به سوالام دادی خیلی کیف داد.
خب بریم سراغ ست بعدی
1-چقد این مسایل برات اهمیت داره و شاید دغدغت هست ؟ از 1تا 5 نمره بده
شکمِ سیر (نیاز به بقا)
بچهها و اینکه تو چه مسیری بزرگ میشن
حقوق زنان
حقوق مردان
محیط زیست
حمایت از حقوق حیوانات
بازنشستگی
سلامتی جسمی
سلامتی روحی
در لحظه زندگی کردن
قضاوت منفی نشدن توسط اشنایان
نیاز به قدرت
2-چقدر باید و نباید تو ذهنت داری ؟
3-پرتکرار ترین سوالی ک از خودت پرسیدی چی بوده ؟
4-نیازه چی رو مدام به خودت یاداوریش کنی ؟
5-دوس داری بیشتر با "شنیدن" ادمها سرگرم باشی یا "گفتن" بهشون ؟
6-چه ویژگی اخلاقی ای رو تحت هیچ شرایطی "بنظرت" حاضر نیستی تحمل کنی؟
7-چه ویژگی اخلاقی ای بوده که بابتش آدمی رو از زندگیت "حذف" کردی؟
8-چقدر تو شخصیت آدم ها خرد میشی؟ اصن چه فاکتوری نیازه باشه ک باعث بشه هُلت بده سمت خرد شدن تو شخصیت آدما و اصرار ب شناخت بیشترشون؟
9-در حال حاضر چ فکری تو زندگی بهت استرس میده ؟
10-من بهت میگم یه تصویر ایده ال از خودت بساز بده به همه عزیزانت ک تورو همیشه همونطوری یادشون باشه، مهدی تو اون تصویر چ ویژگی هایی داره؟
11-با اون تصویر چقد فاصله داری؟اصلا برات مهم هست ک بهش نزدیک شی یا نه بسه دیگه همینقد ؟
۱۲- با توجه به اینکه اضطراب رو جز هیجانات غالبت تعریف کردی؛ ایا هیشوقت ریشهیابیش کردی و فهمیدی از کجا نشات میگیره؟ جنس اضطرابی ک تجربه میکنی بیشتر چیه و چه شکلیه؟
۱۳- تو چرخهی هدفگذاری امسالت؛ بگو که کدوم ازین حوزهها رو میخوای بیشتر روشون کار کنی و زمان بیشتری صرفشون کنی. دو تا حوزه رو احتمالا باید بعنوان حوزههای اصلی انتخاب کنی و بقیه رو به ترتیب اهمیت بچینی.
شغل و درامد
روابط اجتماعی
سلامتی
رشد و توسعه فردی
رابطه عاطفی
14-از لحاظ اعتقادات مذهبی؛ خودتو چطور تعریف میکنی؟ تا هرجایی ک راه داره شرحش بده.
15- یچیزی رو تو زندگیت بگو که بنظرت بهت تحمیل شده و حس میکنی انتخاب اگاهانه ی اون لحظه ی خودت نبوده ؟ (تحمیل از سمت جامعه ، خانواده ، شرایط و.. )
۱۶- موضعت تو بحثایی که در مورد شرایط فعلی جامعه میشه؛ چیه؟ تو این دو قطبی ِ فعلی جاامعه ( روشن فکر - ارزشی ) و یا ( طبقه مرفه رانتخوار دزد - طبقهی بدبختایی که میخوان نداری ناشی از بیعرضگیشونو بندازن گردن بقیه) و همهی دو قطبیهایی که هر روز میبینیم تو کجا وایستادی؟
۱۷- الان بلیت کنسرت یه موزیسین رو تو هرجای دنیا ک بخوای میتونم در اختیارت بذارم؛ میری کنسرت ِ کی؟
۱۸- چقدر توانایی اینو داری که از بقیه تعریف کنی؟ مخصوصا خانواده درجه یک. آدمی هستی ک زیاد و روتین مثبتارو مییگی یا نه باید حواستو جمع کنی یک جای خاص تعریف کنی ازشون مثلا. تعریف ظاهری رو بگو تعریف شخصیتی و اینا هم بگو.
۱۹- یه فرهنگ خاص مخصوص خودتون رو بگو که میدونی جاهای دیگه رواج نداره و میتونه جالب باشه
۲۰- یه چیزی رو بگو که نسبت بهش شرطی شدی از بس شنیدی. و به محض شنیدنش کلافه و عصبی میشی. یه رفتار هم میتونه باشه.
۲۱- یه سوال خیلی مهم دیگه هم دارم با اینکه حدسم اینه گزینه یک رو برمیگزینیاما چایی یا قهوه؟
۲۲- چقدر تو مدیریت مالی و هزینهها خودتو قوی میدونی؟ ولخرجی یا یه جاهایی ولخرجی میکنی و یا نه کلا اینطوری نیستی؟
۲۳-یه بازی رو بگو ( یا یه سبک بازی) که تو اون احساس ضعف میکنی و این قضیهم رو مخته
۲۴- حیوون خونگی اگر بخوای داشته باشی انتخابت چیه؟ کلا موافق داشتنشی یا نه و چرا
۲۵- چقدر اهل برونریزی نقاط ضعفت حین حرف زدن با نزدیکانت هستی؟خودافشایی کلا. بدون سانسور.
لازم به ذکره که در مورد اون قضیه محتاط و ترسو بودن کاملا درست حدس زدی ؛ خود خودشماما در مورد مرموز بودن نه. بهت تبریک میگم بهرحال توام ۶۸ درصد درست شناختی
))
مرسی.بنظرم دیگه نپرسم
بسه
ولی خوش میگذره
شایدم اومدم
Fear
Does not stop death
It stops Life
.8 کاربر مقابل از SahaR عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Saturday 21/05/22 23:26 #18
سلام،
دیدم جای من خالیه اومدم یه سری بزنم.هرجایی سوال تکراری بود جواب نده چون الان حضور ذهن کافی ندارم و ممکنه مشابه قبلیها رو بپرسم.
1. قبلا بالانس رویاییت رو گفتی. الان میخوام جزئیتر ازت بپرسم. خارج از بالانس، ایدهآل ترین و بهترین نقشی که برای هر فرد میشینه چیه؟ و همچنین بگو نامناسبترین نقش برای هر فرد فکر میکنی چی باشه؟ تو هر دو سوال اگه نقشی رو تکراری به چند نفر بگی هم موردی نداره.
2. اگه مافیایی برگزار کنیم که برنده پول هنگفتی جایزه میبرد، و بهت میگفتن میتونی نقش، و فقط یک همتیمی (اگه بیگناهی هم سایدت رو) خودت انتخاب کنی؛ انتخاب چیها بودن؟ و برعکسش، کدوم نقش و کدوم افراد برات آخرین گزینه هستن. ( لزوما دلیل بر خوب نبودن اون فرد نیست، فقط ممکنه ترکیب ناسازگاری باشید، یا به خاطر نقطه ضعفهای مشترک نتونید مکمل خوبی برای هم بشید.)
3. مشابه سوال بالا، بهترین و اشتباهترین ترکیبهای دونفره رو بین بچهها بگو. مثلا فلانی و فلانی اگه تو یه ساید باشن شانس بردشون (یا نمایش یک بازی فوقالعاده از سمتشون) بیش از هفتاد درصده، یا برعکس. دهتا بهترین بگو، ده تا بدترین.
4. یه نقش برای فرقه همین الان اختراع کن.بالانس و این چیزها مهم نیست. یه چیز دوست داشتنی که به نظرت جاش برای این تیم خالیه.
5. میخوام یکم در جزییات بازیها بریم و حضور ذهنت رو به چالش بکشیم.واسه هرکدوم از گزینههای زیر یک مثال بزن با توضیحات.
بهترین دعوای زرگری:
بدترین دعوای زرگری:
تاثیرگزارترین رای به اعدامی که در ذهنت ثبت شده:
اشتباهترین رای به اعدامی که تا حالا دادی:
به یادماندنیترین اعدام تاریخ مافیا:
خندهدارترین اعدام:
خندهدارترین سوتیای که به یاد داری:
بدترین دور خودت:
کسی که اولین بار وقتی باهاش در افتادی ترسیدی:
دونفرهای که تو بازی باختی و هنوز براش ناراحتی:
خب این پنجتا سوال مافیایی و فیالبداهه.زیاد نیست. زود جواب بده دفعهی بعد با دست پرتر میام.
9 کاربر مقابل از Lotus عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Saturday 21/05/22 23:56 #19
سلام دوباره. یه سری ساده بریم.
1. 5 تا 7 شخصیت مورد علاقهت در فیلمایی که دیدیُ بگو. بعدش بگو از چه ویژگیهاییشون خوشت میاد. و اینم بگو که از نظر داستانی حسرتی در موردشون داشتی یا نه؟ مثلا کاری که خوشت بیاد انجام ندن، یا برعکس و اینکه پایانشون مطابق میلت بوده یا نه.
2. از کارتونهایی که بچگی میدیدی برامون بگو.چه کارتونا و چه شخصیتایی رو بیشتر دوست داشتی.
3. سریالهای ایرانی و شخصیتهای مورد علاقهتُ هم بگو. اگه دوست داشتی توضیح هم بده.
4. سوال اولُ در مورد فیلمای ایرانی هم جواب بده.
5. انیمیشن چقدر میبینی؟ انیمیشنها و شخصیتهای مورد علاقهتُ بگو. اینم بگو که بچه بودی چه انیمیشنی رو بیشتر میدیدی.
6. تاثیرگذارترین فیلمایی که دیدی از نظر احساسی کدوما بوده؟ یکی یا دوتاشُ توضیح هم بده.
7. فرض کن میخوای به بچهها فیلم معرفی کنی؛ از فیلمای مورد علاقه خودت. هیچکس هم ندیدهشون. که این فاکتور دیده شدن یا نشدن توسط مخاطب، حذف بشه کلا. چه پیشنهادی به هر کسی میدی؟ هرکس یک تا سه فیلم بسته به نظر خودت.
بسه فک کنم فکر زیاد میخواد همینا.
فرداشب برمیگردم. :استیکر روباه پشت پیشخوان:8 کاربر مقابل از Pouya عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .
-
Sunday 22/05/22 00:53 #20
سلام علیکم.
منم چندتا سوال بپرسم.
۱. چطور و چهوقت فکر کردی به منچستر یونایتد علاقهمندی؟ داستانش رو بگو.
۲. بازیکن مورد علاقهت در تمام ادوار تاریخ فوتبال؟ (اگر الان بازی نمیکنه، بازیکن فعلیت رو هم بگو.)
۳. شبیهترین بازیکن فوتبال به خودت؟ توضیح هم بده که چرا.
۴. یک تحلیل بکن از وضعیت منچستر در دوران پسا فرگوسن. مثل نقش فرگوسن و اتفاقات دیگه که در این چندسال برای تیم افتاده. زیاد هم پول خرج کردین و چندان نتیجه بخش نبوده.
۵. پیشبینیت از آینده تیم با تنهاخ چیه؟ (تصور من اینهکه مثل مورینیو قدرش دونسته نمیشه.)
۶. منفورترین بازیکن در نظرت؟
۷. آخرین باری که حین یک بازی فوتبال گریه کردی کی بود؟
۸. تیم منتخب تاریخ فوتبال رو بچین. تیم منتخب تاریخ جزیره رو هم بگو. (بازیکنهایی که در تیمهای لیگ جزیره بازی کردن نه الزاما انگلیسی)
۹. پیشبینیت از بازیهای یک هشتم تا فینال جامجهانی پیشرو رو بگو. (با نتیجه)
۱۰. برای هر کدوم از بچههای مافیا بگو که شبیه به کدوم بازیکن فوتبال هستن.
۱۱. اگر اختیارات نقل و انتقالات باشگاه دستت بود، چه تغییراتی در باشگاه رخ میداد؟
۱۲. ایدهت در مورد این ماجراهای سوپرلیگ و اینها چیه؟ خوب یا بده؟
۱۳. پیشبینی از فینال چمپیونز لیگ.
---------
الف. وودی آلن یک نمایشنامه داره به اسم «مرگ در میزند» داستان راجع به یک مرد ۵۷ سالهست که متوجه میشه مرگ خسته و کوفته اومده خونهش و منتظره یک آب بخوره و استراحت کنه و بعد این رو با خودش ببره. مرد میگه آمادهی رفتن نیست و گفتوگوهاشون شروع میشه. در یک آزمون ذهنی، تصور کن که مرگ به سراغت اومده و فهمیدی که وقت رفتنه. مثل داستان آلن ورقبازی رو بردی ازش و ۲۴ ساعت وقت گرفتی. مهدی در این بیست و چهارساعت چیکار میکنه؟ (نسخهی آدم وارش، اگر ۲۴ ساعت از زندگیت مونده باشه، چیکار میکنی؟)
ب. اگر زندگیت یک داستان باشه، چه عنوانی براش مناسبه؟
ج. پنج مورد از نقاط مهم زندگیت رو انتخاب کن. این نقاط نقاطی هستن که بیشترین تاثیر رو در شخصیت فعلیت دارن. یعنی مهدی برآیند مهمی از این نقاطه. اگر میتونی داستان اون نقاط رو تعریف کن و تاثیری که بر روت گذاشتن.
د. در هر کدوم از کلمات زیر، با شنیدنش چه چیزی برات تداعی میشه؟
کودکی، عشق، پرواز، تنهایی، مرگ، سقوط، بازی، باخت، فراموش شدن، هزینه، پیری، محروم.
ه. بدترین کارهایی که تا حالا انجامشون ندادی و فکر میکنی پتانسیل انجامشون رو داری (اگر محدودیتهای اخلاقی و قانونی نبود) چه کارهایی هستن؟
و. زندگیت اگر به چه شکلی در بیاد، دیگه توانایی ادامه دادنش رو نداری؟
ز. چرا به زندگی ادامه میدی؟
ح. مهدی در ۵ سال آینده کجاست؟ معیار کمیای براش وجود داره که ۵ سال دیگه وقتی محاسبهش کنی بفهمی به اینی که داری میگی رسیدی یا نه؟
ت. آدمهایی که بهشون احترام میذاری و بسیار مورد ستایشت هستن (تاریخی، داستانی و حتی از نزدیکان) چه کسانی هستن؟ در هر مورد در چه چیزی ستایش میشن و ربطشون به تو چیه؟
ی. اگر میتونستی از نو شروع کنی، زندگیت به چه سمتی میرفت؟
ک. چه کارها یا لحظاتی از زندگیت هستن که اگر بینهایت بار با تمام جزئیات تکرار بشن و در یک لوپ بینهایت قرار بگیرن و تو این لوپ بینهایت رو زندگی کنی، خسته نمیشی.
ل. چی میشه که مهدی ۸ (فکر کنم در جواب سوالات مکس پین گفتی) ساله درک میکنه که از دست دادن چیه و بسیار ارتباط میگیره؟ آیا اتفاقی در کودکی هست که این ترس از دست دادن رو در تو پررنگ کرده؟
م. چه چیزی در کلیت دنیا هست که قویا معتقدی باید تغییر کنه؟ چطور تغییرش میدی؟
(نمیدونم حرف بعدی چیه). مهدی بعد از رفتنش، چه چیزی از خودش به جا میذاره؟
همین.7 کاربر مقابل از Amin عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .