درود دوباره.
بخش دوم تحلیل. توضیح بازی خودم هست و برهمکنشی که با دوستان عزیز داشتم که به مرور تکمیل میشه تا آخر هفته.
نظرم در رابطه با بازیتونُ احتمالا در یک پست جدا بفرستم؛ که خب مستلزم این هست که نظر خودتون در رابطه با بازیتونُ بدونم که تحلیلم دقیقتر باشه.
پرده اول
تا بازار خداحافظی داغه، منم یه مقدمه طولانی بگم و تهش برسم به دورنمایی که در مافیا برا خودم میبینم.
در سایت قبلی که پاک شد، من فقط در دور اولش بازی کردم و بعدش هم خداحافظی کردم. آخر تابستون یا اول پاییز سال 95 بود اگر اشتباه نکنم. بیگناه هم بودم اونجا؛ یه گریزی در ادامه پست بهش میزنم. نزدیک به بیست دور اونجا بازی کردیم که نصفش گاد بودم فکر کنم و اصلا هم دلم تنگ نشد که برگردم و بازی کنم و بازی هم نکردم علیرغم اصرار دوستان. شاید چون چالشی نمیدیدم و انگیزهای نداشتم و حوصله هم نداشتم. یه وقفه چندین ماهه داشتیم و بعد دوباره شروع کردیم که شد سال 99 و دور اول که به دور کرونا معروفه.
اونجا کمکم وسوسه شدم که برگردم و نقشهای الکی بازی کنم؛ بعد از حدود 4 سال. علتش هم بیشتر بحثهای امیر و امین با حضور مهم مهدی
در اون دور بود. سطح اون دور و بحثها، از سایت قبلی و کل فوتی و یووه و بازیروم و ... بالاتر بود (جز دو دور شاید) بهنظرم و تو تحلیلش هم نوشتم که بهترین دوری بوده که به عنوان گاد برگزار کردم (الآن البته نیست دیگه؛ چون ادواری بعدش برگزار شد که بهتر بودن).
یه چالش پیدا کردم اونجا. آیا میتونم با این بازیکنها رقابت کنم الآن؟ شبیه این ورزشکارا که بازنشست شدن و میبینن سطح بالاتر رفته و خدا رو شکر میکنن که نیستن.
چه افرادی مثل امیر، امین و مهدی که اسمیترین نفرات در متن بازی بودن و از نظر من در اون دور از نظر قدرت بحث، بهترین دورشون در لحظه بود؛ و البته در ادوار بعدی بهتر هم شدن.
چه افراد قدیمی مثل چاوش و رامتین و آریا که اون دور حضوری کم ولی موثر داشتن؛ و در ادوار بعدی (جز آریا که دیگه بازی نکرد) در چندین دور عملکرد فوقالعادهای داشتن.
چه دوستان یوونتوسی مثل آرش و عرفان و رضا و محمد و بقیه که سطح بازیشون نسبت به آخرین دوری که بودم (فدایی در سال 95)، قابل مقایسه نبود و هرکدوم سبک خاصی پیدا کرده بودن و به قولی ستاره بودن برای خودشون؛ و الآن هم نسبت به همون دور کرونا خیلی بالاتر هستن.
(امین خلفی تو همه این دستهها میتونه جا بشه ولی تو هیچکدوم هم کامل جا نمیشه.
)
چه سایر دوستان قدیمی و جدید: فری، صدرا، عماد و سحر. محمدرضا و هادی عزیز. که الآن هرکدوم سوپرنمایش(ها)یی در این سایت ثبت کردن. پرانتزش مال سحر هست که یه دور درست بازی کرده فقط.
و البته دوست خوبم محمدامین که دور دومش بود اونجا و قبل از اون دور فقط خودم میدونستم چه بازیکن خفنی هست. خودش و آرش هم تا حدی میدونستن البته.
و خب الآن همه میدونن.
و پاسخی که به خودم دادم صادقانه این بود که نمیدونم.
دور دوم امیر گاد شد و خیلی اصرار کرد که باید بیای بازی کنی وگرنه منم بازی نمیکنم و اینکه اصلا بیخود کردی خدافظی کردی و ما رو انداختی به جون هم.
بیا بندازمت به جون بقیه.
(برعکسش منظورش بود بیشتر البته.
) منم قبول کردم و البته بیخودترین نقش تاریخ مافیا رو ازش گرفتم که کلا بود و نبودش در بازی هیچ فرقی نداشت. علتش هم این بود که با یه نقش مهم به بازی کسی یا تیمی گند نزنم. نمیگم ترس، ولی نگرانی داشتم که خراب نکنم و اعتباری که داشتم از بین نره بین این جوونا.
خلاصه، بازی کردیم و راحت هم بود باتوجه به عدم فشار نقش و همه هم راضی بودن. همچنان قصد بازگشت نداشتم و اون بازی دور دو رو مثل بازی دوستانهای میدیدم که زیدان و الکس و بکام و بقیه میومدن بعد از بازنشستگی بازی میکردن و بعدش هم میرفتن پی زندگیشون.
تهش هم به خودم در جواب همون سوال قبلی، گفتم ناپلئونی تونستی. بسته. برو پی کارت.
دور سه و چهار توسط آرش عزیز برگزار شد و متاسفانه حال و حوصله شرکت نداشتم اون موقع و الآن اگه به عقب برگردیم، حتما شرکت میکنم. ادوار مختصر و مفید و خوبی بود.
بعد رسیدیم به دور پنج و شش که پشت سر هم گاد بودم و ادوار بسیار خوب و عالیای شدن؛ خصوصا دور شش که تکاندهنده بود و شاید سختترین دور تاریخ مافیا در زمان خودش بود.
در حین و بعدش دوباره همون سوال اومد: آیا الآن میتونی با این بازیکنها رقابت کنی؟
و پاسخی که به خودم دادم این بود که نه. پیر شدی برا این کارا دیگه.
مگه میشه با این مهدی روبرو شد؟! بیگناه سر میبُره، میگه من بُریدم. میره بعدی. اونم سر میبُره میره بعدی. بعد بعدی.
یا مگه امیر اصلا نقطهضعف داره؟
تازه اینا گناهکارن. بیگناه باشن که کاری نمیشه کرد دیگه.
قضیه وقتی ترسناکتر میشه که اون دور مافیا هم کنار رفت و ته ته بازی بین فرقه (محمدرضا و بعد صدرا) و بیگناها (عرفان و آرش) بود. و مهسا هم مثل همیشه جنگنده حضور داشت.
یا دور قبلش. که با خودم میگفتم چاوش و رضا با این بازی حذف نخواهند شد. چاوشُ شب زدن، رضا رو هم روز بعدش؟
و امین که در نقش خونسردترین قاتل مافیا، برنده شد عملا.
ته ته بازی هم نبرد استدلالی و شاید کمی نابرابر محمدامین و محمد بود؛ در کنار جسارت و قدرت تصمیمگیری عالی مهسا در اولین دورش.
خلاصه. شد دور هفت. امیر نقشی که خودش دور قبل 10 از 10 بازی کرده بود داد بهم. اینجا تا حد زیادی خیالم راحت شد که انتظاراتم از خودم زیاد نیس.
رفتیم تو بازی؛ دیدیم بله. مهدی و چاوش همونن که در گادی ادوار اخیر دیدیم. هادی هم اضافه شده. آرش هم بیاشتباه پیش میره. تو اینا، مهدی معلوم بود بیگناهه. هادیُ با بند سناتور (مثل همین دور
) از شرش خلاص شدیم و شب هم مهدیُ زدیم؛ که در روز یا حذف نمیشد یا هزینه حذفش بسیار بسیار زیاد و معادل نابودی تیم بود. بعد دیدم عه چه خوب بود. کیف داد. چاوشم زدیم.
تو فکر این بودم که با آرش چه کار کنم؛ این وسط فری و محمدرضا هم بهترین بازی بیگناهیشونُ داشتن انجام میدادن و حذفشون خیلی خیلی سخت بود حتی در تئوری.
که رسیدیم به مهسای عزیزم. و دیدم که بعد از 6 سال، من از بحث با یه نفر خسته شدم اینقدر که سنگین بود؛ تازه دست بالا رو هم داشتم در بازی در اون فاز.
بعد دیدم مهسا همزمان با آرش هم دو برابر بحثش با من سنگین بحث کرده. پناه بر خدا.
هیچی دیگه، با آرزوی قوت روزافزون و تبریک، رفتیم پی کارمون.
دور هشت برگزار شد که خوب بود. دور ده سطح بحثهاش عالی بود علیرغم مشکلاتی که داشتیم در بالانس بازی. و دور یازده هم که تهش بود کلا از هر نظر.
اگه کلا بخوام یک افتخار فقط نام ببرم از مافیا، برا خودم، برگزاری دور یازده هست بی هیچ شکی.
رسیدیم دور دوازده و تقریبا مطمئن بودم امین نقش بیگناه/فرعی میده بهم. رهبرا رو اون موقع خیلی علاقه نداشتم به اشتباه.
تو این فاصله اما، یه اتفاق خیلی مهم دیگه هم در مافیا افتاد برام. بازی در دور نهم در نقش جاوید که خیلی دوستش دارم. با اینکه دور سبکی بود و خیلی هم زود مردم و در واقع حضوری مختصر در مینیمافیا داشتم، ولی خیلی برام ارزشمند بود. هم اینکه بالاخره در گادی آرش بازی کردم و لذت بردم؛ هم اینکه بعد مدتها بیگناه شدم و راضی هم بودم. اگه گفتم 7 سال بیگناه بازی نکردم، جاوید یادم نرفته و یادمم نخواهد رفت هرگز؛ ولی کم بوده و فشاری نداشته. منظورم اینه.
خلاصه کنم. دور دوازده یه مشکلاتی برام پیش اومد و ذهن و تمرکز بازی نداشتم و نقش خارج بازی گرفتم. از انتظاراتم هم بهتر شد کائنات رو شکر.
ولی خب اون سوال کماکان در ذهنم بود. چون به نظرم خوب و درست سنجیده نشده بودم، اگرم خوب بازی کردم.
دور سیزده با جوکر و دور شانزده با مفیستوفلس هم در دسته نقشهای آزاد قرار میدم که دست آدم باز و بااااااااااااااااااز هست بهترتیب و خب خیلی کارها میشه کرد.
و اگه بخوام اون سوالُ پاسخ بدم باید دور گادی رامتین عزیز (دور 14) و همین دور به گادی آرش جان (دور 17) را ملاک قرار بدم. جوابی که الآن بهش میدم اینه که هنوز از پسش برمیآم، ولی به سختی. و مرارت فراوان.
این دور، دوری بود که پس از سالها (شاید بعد از دوری که رویینتن بودم و باختیم) رُس منُ کشید. و البته جز روز آخرش، امیدوارکننده نبود برام. ولی مجموعا بد هم نبود اصلا و از یه چیزایی راضی هستم.
دورنمام چیه حالا. اینکه همچنان بازی خواهم کرد در این مافیای طولانی، ولی نهایتا سالی یک بار از الآن. گاد هم سالی دو بار بیشتر نمیشم. بهترینش هم همون سالی یک بار هست بهنظرم.
عملا تا ته این مافیا رو رفتیم دیگه. اگه قراره همچنان جذابیت داشته باشه، بهتره که مدیریتشده پیش بریم.
مافیای یک یا دو روزه هم هست در کنارش که خیلی خیلی خوشبینم به اینکه ادوار جذاب، با کیفیت و ماندگاری خواهیم داشت؛ و البته با درگیری ذهن بسیار کمتر. که همین موجب میشه که ادامهاش راحت باشه. قطعا اون، این نمیشه براتون. خصوصا اولش. ولی به نظرم به تغییرات عادت میکنیم و مافیای سرعتی هم جای خودشُ پیدا خواهد کرد و حتی بهنظرم بهتر و مهمتر از این مافیا هست از نظر توسعه فردی و ذهنی. اینکه مختصر و مفید حرف بزنیم. اینکه ایدههای بیشتر و بهتری بزنیم. اینکه بهتر بخونیم و بشنویم و درک کنیم. و اینکه بیشتر بفهمیم که مافیا، ته تهش، یک بازی هست؛ حقیقتی که شاید خیلیهامون فراموشش کردیم.
در کنار اینا بازیهای ساده دیگری هم داریم. که اونا هم میشه یکروزه برگزار بشن اکثرا. آرش هم هر هفته داره یه بازی براتون طراحی میکنه. اینه که جوری حرف نزنید که ناراحت بشه بچهام با این همه ذوق.
شانزده دور مافیا در این سایت بازی کردیم فعلا؛ حدودا هر دو ماه و نیم، یک دور. احتمالا دو دور دیگر هم امسال خواهیم داشت و اگه استقبال کردید، بیشتر. با 7 نفر هم میشه بازی کرد. علاقهمندان مافیای طولانی نگران نباشن.
مافیای سرعتی هم بهتون قول میدم که رونق دوران اوج مافیای طولانی را خواهد داشت.
پرده دوم
این دور بیش از همهچیز برام تکمیل دور نُهم و تسویه بدهی با گاد عزیزم، آرش بود. این تسویه که میگم هم یعنی حق مطلب ادا بشود. دور نهم ادا شد؛ منتهی کم بود زمان. این دور زمان زیاد بود؛ ولی ادا نشد.
خودت یه جوری جمعش کن که تابعمون پیوسته بشه آرش جان.:X
رو پست اول قبل بازی خیلی زمان گذاشتم و اثرشُ هم داشت به نظرم. بیگناهانهترین پستی بود که کلا نوشتم. هرچند عدهای از دوستان به همون هم شک ایجاد کردن. تو بازیای بعدی اگه یهویی دیدید یه بلایی سرتون اومد یا اینکه از خونه اومدید بیرون حس کردید کسی تعقیبتون میکنه، شک نکنید که علت همینه.
بریم ادامه.
آها، قبل اینکه ادامه بدیم بگم که چون آخرین دوری بود که اینقدر زیاد پست دادم، این بخش کشف اسرار هم هست. بسیار بیرحمانه هم ممکنه باشه یه جاهاییش. ولی همینه که هست. تموم هم شده دیگه. پس با خیال راحت توضیح میدم.
من وقتی بیگناه هستم و چنین پست مثبتی دادم، اصلا حوصله بحث الکی ندارم؛ خصوصا با بیگناه. یعنی کسی که هی بخواد از متن من سوال دربیاره و بحث کنه و ادامه بده، یا در اولین پست سعی میکنم بحثُ ببندم یا اگه ببینم علاقهای به بستن بحث نداره، ترجیحم اینه بره بیرون؛ خصوصا اگه بیگناه باشه.
علتش هم اینه که من وقتی دیدم اینه که میخوام تا ته بازی برم، ترجیحم حتما اینه افرادی رو تا ته ببرم که گیر ندن بهم و منم بهشون گیر ندم. بذارید به پای بیحوصلگی یا دیکتاتوری یا هرچی.
برعکسش هم حتما غلطه. یعنی کسی که سریع بیاد بگه پویا سفید هست و اینا، اتفاقا بهش شک میکنم و منتظر فرصت هستم که یقهاشُ بگیرم. منتهی ترجیحم اینه که 2-3 فاز بیاد جلو تا سنجش بشه.
دقت هم اگه در طول بازی کردید یا الآن برگردید به ابتدای بازی، من تقریبا به هیچکس گیر مهمی ندادم در فاز صفر، مگه اینکه خودش سوال پرسید یا گیر داد. کلیات بازیُ داشتم میگفتم و چندین بار هم تاکید کردم که در مورد افراد نظر نمیدم فعلا. آخر فاز میآم نظر میدم و یه سری سوال هم میپرسم. منتهی چون عجله دارید بعضا، اتفاقاتی میافته که نباید.
بازی مهدی حامدی در دور سیزده (که از نظر نمایش بیگناهانه در صدر هست برام در کل ادوار، در کنار دو یا سه مورد دیگه) رو در نظر بگیرید. خیلی دوستانه و مهربانانه و حکیمانه بحث میکرد و حمله متقابل نمیکرد؛ مگه اینکه احتمال بالایی به گناهکاری طرف بده. دور یازدهش خیلی شدیدتر از این هست. اینقدر بحث (از دید من بیخود
) کرد تا سفید شد. به امین خلفی هم اصلا کاری نداشت و نمیخواست اعدامش کنه. مجبور شد. و نهایتا هم نخواست اعدامش کنه بهنظرم. این سبک درست بیگناهی هست در کلیت؛ که مهدی بازی کرد.
من در این دور، 180 درجه مخالف این بازی کردم. حالا جزئیاتشُ در ادامه میگم.
گیر اولُ فری داد که چرا اول پست دادی. سوال بدی هم نیست کلا. منتهی بعد از اون پست من، سوال بدی بود از دید پویای این دور. اگه فری همچنان در بازی بود، سعی قطعی من این بود که اجماع بگیرم براش.
حالا اینکه اجماع چقدر موفق بود یا نبود، نمیدونم. علت هم از نظر خودم واضحه. وقتی یه بازیکن چیزهای مثبتی که در اون پست بوده رو نبینه، بعدا هم یه چیزاییُ نخواهد دید. هرچه زودتر بره بیرون بهتره برام، حتی اگر بیگناه باشه. و البته حسم به فری فرعی بود بیشتر. بعد مافیا یا بیگناه. یعنی اگر حسم بیگناه بود، برخوردم خشن نمیبود؛ اون سوالایی هم که ازش پرسیدم (سری اول سوالاتی که از همه پرسیدم)، مقدمه اجماعی بود که قرار بود ایجاد بشه که خب متاسفانه یا خوشبختانه رفت خودش.
مورد بعدی ترسا بود. اول گفته پستت مثبت بوده و فلان، ولی باز اعلام احتیاط کرده؛ بعد گفته چرا زودتر جواب دادی. و هی من میخوام بحثُ ببندم، بانوی عزیز ولی تمایل به ادامه داره. من یه خط جواب میدم، 5 خط میذاره روش تحویل میده.
و هی تکرار میکنه که انگار من سهوا جواب ندادم. هدفش کمک به شهر بود ها. منتهی بنده به عنوان رئیس شهر
(نقش منظورمه) در این دور، چنین کمکی لازم نداشتم.
و معلومه نتیجه خوبی از این در نمیآد. بزرگترین اشتباه ترسا در بازی همین بود از دید من. البته علم غیب نداشت که سبک بازی بنده در این دور چگونه بوده در ذهنم و نقشمم که نمیدونست. ولی خب خیلی بیپروا بازی کرد. عزیزم وقتی پست اول برات مثبته، دو سه فاز اصلا سمت پویایی که برای کلیت بازی هم مثبته نباید بیای. سود این اومدنه رو هرکی فهمید به منم توضیح بده.
چیزی که میگم هم دو طرفه هست ها. منم اگه ببینم کسی برای کلیت بازی مثبت هست و نمیشه اعدامش کرد در ابتدا، شک هم داشته باشم نمیرم سمتش. چون اگه بیگناه باشه دیگه بازیُ نمیشه جمع کرد. و اگه کسی هشتاد درصد پست اول منُ مینوشت، واقعا تا وسط بازی کاریش نداشتم.
حالا ترسا که فعلا نظری نداده، حدس من اینه که بخشی از این کارهایی که گفتم (همهاش هم قبل اتهام اصلیم هست ها. اول بازی.)، به دلیل نقشش بوده که مهم بوده. اینجا به نظرم باید به تجربه ادوار قبلی رجوع میکرد. ببینه اون افرادی که نقشهاشون مهم بوده در بیگناهی، آیا سمت پویا (هر نقشی که داشته) اومدن یا نه و نتیجه چی شده. بماند که من این دور خیلی مثبت و سفید آغاز کرد و شر نبودم از ابتدا مثل چند دور.
رفتیم جلوتر. منم به اشتباه یه برداشتی کردم از پست اول ترسا و بهش گیر دادم. و این واقعا هیچ ربطی به موارد بالا نداشت. یعنی میگفت پویا صد سفیده هم باز من همون حرفُ میزدم.
ربطش به موارد بالا، در ادامه هست. ترسا شده بود گره شهر. گره شهر هم اگه اشتباه متوجه شدید، توضیح میدم که چیه.
یعنی اتهامات سمت یه نفر هست و اون فرد وسط بازی هست و بحثهایی داره با چند نفر. باید اون فرد که گره هست بره بیرون. تا اینجا رو همه بلدن. اونجایی که اشتباه ممکنه متوجه شده باشید اینه که اگه فردی که گره بود، رفت بیرون، سرنوشت بقیه که بهش گیر دادن مشخص نمیشه اصلا. اتفاقا ممکنه در موجسوارها گناهکار بیشتر باشه مثل همین دور. پس چرا باید بره بیرون؟ چون اگه نره، تا زمانی که در بازی هست، بازی نصف بیشترش میشه یک فرد. و خراب میشه. پس گره باید باز بشه. و نتیجهاش هم به نفع شهر هست. منتهی نه نتیجهای که بعضیا فکر میکنن. که ایکس و ایگرگ به ترسا گیر اصلیُ دادن. رفته بیرون بیگناه بوده. بریزیم سرشون.
بازی با این مسئله به درستی برخورد کرد علیرغم رفتار موذیانه یک نفر.
بله عشقم.❌))
حالا موضع من چی بود؟ اولا برام گناهکار بود به دلیل اینکه دید درستی نداشتم از ابتدا. و البته اشتباه هم داشت در فاز آخرش خصوصا. ثانیا (این از اولا مهمتره)، وقتی گفته پویا فلان درصد گناهکاره و خودش وسط بازی هم هست، بیگناه هم باشه باید بره بیرون متاسفانه. چون من دیدم اینه که من موضعم محکمتره. میتونم اگه بیگناه بود، بازیُ جمع بکنم. برعکسش احتمالش صفر بود تقریبا. که من اعدام بشم و ترسا بازیُ جمع بکنه. نه به خاطر اینکه ترسا هست ها. اتفاقا ترسا از بازیکنایی هست که ته بازی خوب میتونه جمع بکنه. به خاطر موضع ضعیفی که در بازی در لحظه داشت. فرض کنید حالا یه بیگناه هم قبلش اعدام بشه. سید هم بیگناه باشه با این موضع از این در نخواهد رفت (البته سید در این وضعیت قرار نمیگیره. قویترین حالتُ مثال زدم صرفا).
مورد بعدی محمدحسین عزیز هست. عزیز دلم، تو قبل از اون پست رونماییت، چه کارهی شهر بودی به قول بچهها که یوهو اعلام شک کردی به امین و هادی و پویا!! من هم سفید بودم هم موضعم محکم بود. هادی هم سیاه نبود و البته موضعش محکم بود. امین هم تا حدی سفید بود و موضعش اگه نگم محکم، سست هم نبود قطعا. هوس کرده بودی شربت شهادت بنوشی برادر؟
اگه اون نقطه از بازی، ترسا وسط بازی نبود، قطعا در لحظه ادعای پارتیزانی میکردم و اعدامت میکردم اگه ادامه میدادی. دقت کنید به استفاده از واژهها. فریُ گفتم اجماع میگرفتم. که مشخصه یعنی چی. محمدحسینُ گفتم اعدام میکردم. یعنی با تقابل، با کمک همشهریت امین و دوست تکنوازمون هادی و تنیچند از بیگناهان و گناهکاران همیشه در صحنه. و بعدش ازش هم در میرفتم باتوجه به نقشم. ولی نه امین در میرفت نه هادی و شهر نابود بود.
لعنتی تو که پست اول منُ دیدی و حس مثبت گرفتی، هیچ غلطی
هم خودت در بازی نکردی تا اونجا (چون رفیقیم رکتر صحبت میکنم.
) چه گیر مسخرهای بود که دادی و من و هادی رو زدی تنگ هم؟
از چه موضعی در واقع؟ بعد مگه اعلام شک من به تو چقدر بود که چنین کاری کردی؟ خلاصه که شانس آوردیم همگی.
بعد بازی هم فهمیدم که اندازه نقشت بازی نکردی. شوفر اینجوری نمیآد وسط عشقم.
اون دور سیزده که گفتم اشتباه بود ورودت به اون بحث، اونجا اندازه نقشت بود کاملا.
و بر خلاف نظر خیلیا، محمدحسین که خیلی دوستش دارم، تا قبل از تغییر رایش در انتهای فاز دوم، بد داشت بازی میکرد. ولی خودش بود. تنها خوبیش این بود.
وگرنه رای ندادن به ترسا در اون فاز اصلا مثبت نبود. درست بود ها. مثبت نبود ولی. احتمال اینکه مافیا بخواد با رای ندادن به ترسا سفید بشه (که خود محمدحسین از اوستای این امر هست)، بالا بود کاملا. ضمن اینکه گزینه خود محمدحسین هم اشتباه بود. هادی. و خیلی بدتر از ترسا بود. چون اگه هادی اعدام میشد، قطعا بعدش ترسا اعدام بود، حتی اگه منم بگم رای ندید.
ولی هادی اعدام نشد. با رای خروج وکیل رفت بیرون که اشتباه شهر بود و در راس همه هم خودم.
اعتبار اگه به یه فرد میدید، به دلیل درستی بدید. اولا تشخیص در ابتدای بازی از نظر من نمره بالایی نداره. مهم اینه با اون تشخیص چه کار بتونی بکنی. ثانیا عدم تشخیص هادی در اون مقطع از عدم تشخیص ترسا بدتر بود.
منتهی محمدحسین بعد از اون تغییر رایش در ادامه هم تونست بینقص بازی کنه و نقش بسیار مهمی در سفید شدن بیگناها و تعیین جهت بازی داشت. اعتبارش اینه از دید من. نه تشخیص ترسا.
این بخش از بازیم به نظرم خیلی نیازمند توضیح بود. اشتباهاتم هم که در خود بازی پذیرفتم و مهمتریناش اینا بود:
استراتژی نامناسب در رای فاز یک (باید میرفتم رو اون جمله خودم که از افرادی که گفتن پویا سفیده، گناهکار در میآد) و تشخیص و دید غلطم در رابطه با بازی ترسا. این بد بود.
پیشنهاد ندادن تکدفاع شدن هادی و باقی ماندنش در بازی. این افتضاح بود.
عدم تسلط مناسب روی قوانین و داشتن استراتژی غلط تا فاز 4 در رابطه با ادعا و نقشهای بیگناها: این فاجعه بود.
بعلاوه اشتباهات ریز یا غیر ریزی
که داشتم در طول بازی.
یه موخره هم بگم و پرده دوم بسته بشه. اعتبار اصلی به جون هم افتادن بیگناها در بازی، حتما به مافیا میرسه که خیلی خوب مخفی شده بودن. من یه حدسهایی از ابتدا زدمِ ولی اگر علم هم( داشتم (بالاتر از این نداریم که؟
)، باز هم نمیتونستم مافیاها رو بیارم وسط در ابتدای بازی. در واقع اعدامی اول قطعا بیگناه یا فرعی بود هر کاری که میکردیم. حالا در بخش خود مافیا توضیح میدم. ضمن اینکه نقش کارگردان هم کاملا سوار این بود و موثرترین شاید. سوار از این نظر که مخفی شدن اونا و امیر روش بازی کرد. خوب مخفی نمیشدن، کاری نمیشد کرد.
پرده سوم
بخش آخر تحلیل بازی خودم و کلیت بازی. که به اختصار مینویسم چون خونه نیستم.
یک. ادعای پارتیزانی
از ابتدا برنامه داشتم که وقتی موضعم به حد کافی محکم بود ادعا کنم. ضرر خاصی هم نداشت همونطور که گفتم و باعث میشد راحتتر بازی بکنم. مافیا هم مطمئن بودم حدس نخواهد زد، مگه در انتهای بازی؛ چون هزینهاش زیاد بود.
الآن که برمیگردم میبینم باید بهتر مطرحش میکردم و توضیح دقیقتری که در مورد تئوری بازیها دادم را، زودتر و در همون پست مینوشتم.
زمان ادعا ولی درست بود.
اون چیزی که گفتم اندازه نقشتون بازی کنید هم، کاملا برقرار هست همچنان.
من اگر در بازی باشم و کسی چنین ادعایی بکنه، فرض میگیرم درست هست، تا زمانی که فرد دیگری هم ادعا بکنه.
صرفا یه متن خطاب به خودش و پارتیزان (که اگه ادعا درست باشه، مشترک هست) مینویسم در چند بند و حالت. که وظیفه بیگناهی خودمُ انجام داده باشم. ولی دخالتی نمیکنم. رونوشت به شخص خاص محبوبم.
اینم که دیروز گفتم اجماع میگرفتم و اعدام میکردم و اینا، اصلا ربطی به قدرت بازیم و خوب بودنم و اینا نداره. به نقش ربط داره. شما هم اگه پارتیزان بودید، تقریبا هرکاری میخواستید میتونستید بکنید و کسی هم کاریتون نداشت احتمالا.
سر همین مسئولیتم خیلی بالا بود. میدونستم در روز حذف نمیشم هیچجوره با این نقش (مگر با حدس که اونم احتمال بالایی نمیدادم مگر در انتهای بازی) و اگه ببازیم به تصمیمات غلط من باختیم. این حقیقت، فشار ذهنی بسیار بالایی ایجاد میکنه و خطا رو هم افزایش میده.
دو.
الآن اگه به عقب برگردم، اون سوالات زنده
رو دیگه نمیپرسم. مشکل قانونی نداشت، ولی دوستش نداشتم بعد از یک روز. صرفا یه ایدهای به ذهنم رسید و اجراش کردم. منتهی ماهیت بازی ما، این نیست.
بقیه سوالات چه زماندار چه معمولی، درست و کارآگاهانه بود بهنظرم و دفاع میکنم ازش.
اگرم سوالی نکتهای چیزی هست، شخصی بپرسید.
خیلی کارها قرار بود بکنم در بازی؛ منتهی یهو ۴ شهروند حذف شدن و بازی عوض شد و اون کارها دیگه به درد نمیخورد.
سه.
یه چیزی گفتم که شاید سوءبرداشت شد ازش. من خیلی خوشحال هستم که بخشی از این بازی زیبا و جذاب بودم. یه جا وسط بازی گفتم چنین وقتی نمیذاشتم و از مهمترین اشتباهات عمرم بود. این به معنی نارضایتی از شرکتم در بازی نبود. به این معنی بود که ما یه زمانی گذاشتیم و طی چند روز یک نفر با رای حذف شد. طی کمتر از یه ساعت، چهار نفر با دکمه حذف شدن. طبیعتا من اگه میدونستم قانون چیه، نزدیک به چنین وقتی هم نمیذاشتم. مثلا میومدم چند ساعت بعد از پست اولم ادعای پارتیزانی میکردم. بعدشم هر فاز یک پست کلی میدادم.
مقصر این قضیه هم خودم هستم فقط؛ نه آرش عزیز و نه هیچ دوست دیگری.
چهار.
کاری که من و بعضی از بیگناهان مثل محمدحسین و امین در بازی انجام دادیم و کمتر دیده شد، سفیدسازی به تعداد بالا بود.
ایدهاش هم از دور یک سایت قبلی که فدایی بودم، اومد.
ما اونجا ۴ نفرُ سفید کردیم که همه هم بیگناه بودن. هادی، ستاره، محمد و خودم.
در نتیجه، کسانی که هیچ اشتباهی نکرده بودن هم رفتن بیرون: امین که جادوگر بود و مهدی پالیزوان که وکیل بود.
این قضیه، بخش بیرحمانه بازی برای گناهکاران هست. و مهسا (و بقیه دوستان) حق دارن که ناراحت بشن. منتهی علتش این بود. اصلا شانسی یا حدسی نبود.
مافیاهای خاموش (: که وسط نبودن و مخفی بودن برای بازی. امین و مهسا)، اشتباهاتی داشتن در بازی که در بخش خودشون میگم. منتهی علت بیرون رفتنشون از بازی، اون اشتباهات نبود؛ چون بیگناها هم اون اشتباها یا حتی بدترشُ داشتن.
علتش چیزی بود که گفتم. بقیه سفیدتر بودن.
و اینُ با بازی بینقص هم کاری نمیشه کرد براش.
در اون مثالی که زدم، امین از اول تا آخر بازی فوقالعاده بود؛ کمی در فاز آخر تزلزل داشت که طبیعی بود باتوجه به لو رفتن آخرین یارش.
مهدی پالیزوان هم هیچ اشتباهی نکرده بود. و اتفاقا در اون زمان، در تاپیک نبود. ولی بود هم فرقی نداشت. وقتی یه تعدادی سفید میشن، بقیه به ترتیب سیاهی باید حذف بشن. قانون ساده.
اتفاقا متین اونجا رویینتن بود و سفید هم نبود. هیچ اشتباهی هم نکرده بود. بهتر از من هم بود تاثیرات و نظراتش، قبل از فاز آخر. ولی اگه همه جز اون ۴ نفری که اسم میبردم، اعدام میشدن و فقط متین میموند از بقیه (یعنی گناهکار در اون ۴ نفر بود و ما اشتباه کرده بودیم)، بازم متین اول از بازی میرفت بیرون. بعد ما تصمیم میگرفتیم از آرا که چه کسی گناهکارتر بوده.
مثالی در این سایت براش به این شکل ندارم. ولی مثلا در دور ۷ هم سفید انتهای بازی زیاد بود و من ِ مافیا بدون اینکه اشتباهی کرده باشم، هیچ کاری نمیتونستم بکنم حتی اگه پرسش نمیشدم.
منتهی سفیدسازی در اون دور، سیستماتیک نبود. شخصی بود. یه علتش اینه که نذاشتیم. یه علت دیگهاش اینه که نخواستن.
فری با بازی عالی بیگناهانهاش سفید بود؛ محمدرضا با رایی که نداد و مهسا با مشخص شدن نقشش که شهردار بود.
اینجور وقتها هییییچ کاری نمیشه کرد و من گناهکار با اینکه اشتباهی نکرده بودم و هیچ دلیلی علیهم نبود، باید میرفتم بیرون قبل اینا. خیلی بخوام جلوتر برم، نهایتا به زور یه نفرُ قبل خودم میفرستادم بیرون و بعدش بلافاصله نوبت خودم بود. که شخصا چنین کاری نمیکردم اگه شب حذف نمیشدم. وارد بازی که تهش باخته نمیشم. یه نفر هم بیخودی ناراحت کنیم، تهش هم هیچی. چه کاریه.
دور ۱۴ هم همین بود برام. حساب کردم تهش دو نفرُ بفرستم بیرون قبل خودم. بازم فایده نداره.
پنج.
علاوه بر اون سفیدسازی، قدرت تصمیمگیری هم موثر بود در نتیجه نهایی.
من واقعا ابتدای فاز سوم هیچ ایدهای نداشتم. پس گفتم پشت شهر بازی میکنم.
ابتدای فاز چهارم ایده داشتم. منتهی یه مجهول خیلی مهم داشتم به نام محمدامین؛ که با رندی و عوضیبازی تماموکمال، کل بازیشُ رو من چیده بود.
و من هی شک میکردم، میرفتم و برمیگشتم. و نفهمیدم گناهکاره تا قبل تحلیل رای و خود رایش.
اون مجهول اگه حل میشد، که خیلی دیر حل شد، بقیه بازی برام درومده بود که سرعتشُ هم دیدید.
در واقع من اواسط فاز سوم، ۶ نفر سفید (:غیر مافیا) معرفی کردم که فقط یک مورد خطا داشت؛ اونم به خودم حق میدم حقیقتا تا اونجای بازی.
حالا تو بحث تیمها و افراد، بیشتر صحبت میکنم در این رابطه. فعلا خیلیها چیزی نگفتن و دادههام کافی نیست.
شش.
مجموعا که نگاه میکنم، بخش زیادی از اشتباهامُ جبران کردم در انتهای بازی و با محمدامین هم موافقم که علت بازی اشتباه من و دوستان بیگناه در نیمه اول بازی، بازی عالی مافیا در فازهای ابتدایی بود. ولی برعکسشم هست حتما. علت بیرون رفتن مافیا در انتهای بازی، بیش از این که اشتباه خودشون باشه، استراتژی درست (سفیدسازی) و بازی عالی یاسین و بازی خوب امین و محمدحسین و رامتین در روز آخر بود که هیچ اشتباهی نکردن.
خلاصه دوری بود که حتما از ادوار ماندگار هست همین الآن هم و ماندگارتر هم خواهد شد؛ علیرغم مشکلاتی که بود و بسیار خوشحال و مفتخرم که بخشی از این دور مهم و زیبا و سخت و پیچیده بودم.
هفت.
احتمالا افرادی بودن در بازی که سبک بازی این دور من حالا یا اذیتشون کرد یا موجب شد که نتونن بازی خودشونُ اونجوری که میخوان انجام بدن. پوزش فراوان از همگی. و اینکه تکرار نمیشه دیگه.