برای دیدن محتوای انجمن باید ورود کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون ثبت‌نام کنید.

کافه صندلی داغ صدرا (Sadra)

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
درود. صدرا چهارمین مهمان صندلی داغ هست. دوست دارم نهایتا تا فردا شب آسفالت شده باشه.:دی
 
Thomas Shelby
نوشته‌ها
773
پسندها
606
امتیازها
835
مدال‌ها
47
درود. سری اول.

۱. از خودت بگو که بچه‌ها بیشتر باهات آشنا بشن.:دی چند سالته و الآن مشغول چی هستی و برنامه‌ت برای آینده چیه.

۲. یه روز معمولی‌تُ توصیف کن که چجوری می‌گذره. از ساعت بیدار شدن تا خوابیدن و کارهایی که به طور معمول انجام می‌دی.

۳. بیشترین تفریحات و سرگرمی‌هات چیا هستن و از چه چیزایی لذت می‌بری که روزانه یا هر هفته انجام‌شون بدی.

۴. تو گروه بیشتر با چه افرادی صمیمی هستی؟

۵. دوست داری ۵ سال دیگه تو چه شرایطی باشی؟ اولویت‌هات چیا هستن؟ ۳-۴ مورد لااقل.

فعلا همینا برای دستگرمی کافیه.:دی
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
درود. سری اول.

:دی درود پویا جان خیلی مخلصیم.
۱. از خودت بگو که بچه‌ها بیشتر باهات آشنا بشن. چند سالته و الآن مشغول چی هستی و برنامه‌ت برای آینده چیه.

خب اسم شناسنامه ایم صدراس در آستانه ورود به 22 سالگیم. دانشجوی مهندسی مکانیک ترم 5 دیگه و کوچیک ترین عضو جمع :دی.

این روزا که شدید مشغول یادگیریم و یه جورایی به زندگی معمولی بسنده کردم و برای این یادگیری برنامه بلند مدت دارم. قبل از حضوری شدن دانشگاه به عنوان فریلنسر پروژه های طراحی UI/UX انجام میدادم. قبل از اون هم که تو آتلیه کار میکردم به عنوان عکاس و طراح، قبل تر از اونم که باریستا بودم تو کافه. :دی از بچکی علاقه شدیدی به کامپیوتر و کارای کامپیوتری داشتم، یه سری کارا رو از کلاس پنجم ابتدایی استارت زدم و تا الانه پیشرفتشون دادم. از یادگیری فتوشاپ شروع کردم و سال آخر دبیرستان با تدوین فیلم و فیلمبرداری و عکاسی بهش خاتمه دادم (از اون به بعد برام تفریح شد یعنی) و وارد حوزه های دیگه شدم. خلاصه که از هر انگشتم یه هنر میباره کاش یه دختر پولدار بیاد من و بگیره.:)) در مورد رشته ی تحصیلیمم و کنکورم هم بگم اکثرا اطرافیان بهم میگفتن که چرا کنکور هنر نمیدی بری عکاسی بخونی و یا نمیری مهندسی کامپیوتر بخونی و اینا و خب عقیده ای که داشتم مخالف اینا بود. من معتقدم مدرک آکادمیک این دو تا خیلی به درد نمیخوره و چیزی هستش که تو میتونی خارج از دانشگاه یاد بگیریش و اگه بخوای از اون راه کسب درآمد کنی باز کسی با مدرکت کاری نداره و چیزی که حرف اول و میزنه رزومه و نمونه کاره بخاطر همین ترجیح دادم رشته ی دانشگاهیم و یه چیزی انتخاب کنم که هم بهش علاقه داشته باشم هم یه چیزی باشه که به سایر اندوخته هام اضافه کنه. اولویتام به ترتیب مهندسی پزشکی، مهندسی نفت و بعد مکانیک بود که مکانیک رو اوردم و مشغول به خوندن مکانیک شدم و معتقدم اگه طول ترم بخونمش نمره های خوبی میتونم بگیرم :دی. برنامم برای آینده راستش هنوز بین 2 تا مسیر موندم، یکیش همین مهندسی مکانیکه که دارم میخونم یکیشم برنامه نویسی ای که دارم یادمیگیرم. فعلا ترجیح دادم تا درسم به یه جایی میرسه که متوجه شم به کدوم گرایشش بیشتر علاقه دارم هر دو رو به موازات هم دارم پیش میبرم تا سر فرصت تمصمیم بگیرم که کدومش رو جدی تر و عمیق تر دنبال کنم هرجند الانم چون به خودم خیلی سخت میگیرم سعی میکنم دهن خودم و توشون سرویس کنم.


۲. یه روز معمولی‌تُ توصیف کن که چجوری می‌گذره. از ساعت بیدار شدن تا خوابیدن و کارهایی که به طور معمول انجام می‌دی.

راستش خیلی بستگی به مودم و اتفاقاتی که شب قبلش گذشته باشه داره، اینکه تا چند بیدار مونده باشم و.... اما همیشه در طول روز سعی میکنم یه چیز جدید یادبگیرم چون زمان خیلی برام مهمه. همیشه حسرت تنها چیزی رو که میخورم همین زمان هستش. اما معمولی ترین روتینم رو بگم شب هر ساعتی هم خوابیده باشم باز ساعت 9 و نهایت 10 بیدارم. تازه اونم از 8 بیدارم فقط حوصله ندارم از تختم بیام بیرون. وب گردی و انجام کارای خودم. کتاب خوندن و بیرون رفتن. سعی میکنم در روز حدقل 1 ساعتش رو بیرون از خونه باشم، حالا یه کافه برم چون کافه رفتن و دوست دارم یا تو یه پارک بشینم، تنها و با کسیشم خیلی فرقی نمیکنه. بجز بیرون رفتن بقیه ش مختص روزهایی هست که بیکار باشم یا تایم آزاد داشته باشم اما روزهایی که کار داشته باشم به انجام کارهام میپردازم و تفریح رو به کار ارجعیت نمیدم هیچوقت.


۳. بیشترین تفریحات و سرگرمی‌هات چیا هستن و از چه چیزایی لذت می‌بری که روزانه یا هر هفته انجام‌شون بدی.

بیشترین سرگرمیم همینه که یه عصری بزنیم بیرون بریم کافه ای، سفره خونه ای، پارکی جایی :دی از برد گیم لذت میبرم، مخصوصا یه سری بازی ها بود که بازی کردم اسمشون الان یادم رفته مثل شیر مرغ و اینا که تو کافه بازی میکنیم. فوتبال بازی کردن هم جز سرگرمی هامه معمولا سالن که نه ولی چمن مصنوعی زیاد میریم بازی میکنیم. مطالعه، فیلم دیدن، وب گردی (یوتوب مخصوصا)، با گیتار ور رفتن و موسیقی گوش دادن، درست کردن شیک و اسموتی و قهوه جات. اینا معمول ترین کاراییه که انجام میدم. بعضی وقتا ممکنه باشگاه بیلیارد هم برم. باید بگم که اصلا اهل ویدئو گیم نیستم، GTA san andreas و فیفا رو بچه تر بودم دوس داشتم ولی.

۴. تو گروه بیشتر با چه افرادی صمیمی هستی؟

از بچه های گروه حالا بجز فری که داداش بزرگترمه، درحال حاضر با یاسین از همه صمیمی ترم. :دی بعد یاسین آرش و بعد امیر و خودت، درواقع با اینا راحت ترم و مقداری که صحبت داریم معمولا بیشتر از بقیه ست. بقیه هم که قبلا دوسشون دارم ولی خب ارتباط زیادی نداشتیم در حدی که من با بعضی از بچه ها پی وی حتی صحبت نکردم و صرفا تو همون گروه اگه صحبتی داشتیم بوده، اما با توجه به همین اصلا با بچه ها احساس غریبگی نمیکنم :دی


۵. دوست داری ۵ سال دیگه تو چه شرایطی باشی؟ اولویت‌هات چیا هستن؟ ۳-۴ مورد لااقل.


دوست دارم 5 سال دیگه که حتما از دو تا مسیری که گفتم، رو یکیشون عمیق شدم رو به نتیجه رسونده باشم.
اگر که تصمیم گرفتم مهندس مکانیک باشم یه مهندس مکانیک خوب باشم، اگر هم قراره به عنوان برنامه نویس جایی مشغول شم باز یه برنامه نویس خوب شم. یه ویژگی ای که من تو خودم دارم میبینم (حالا بجز مافیا و سرگرمی های دیگه که وقتی بار تفریحی و سرگرمی میاد روش شل میشم.) اما یا یه کاری رو اصلا انجام نمیدم، یا اگه قراره انجام بدم صفر تا صدش رو انجام میدم. در مورد اولویت هامم گفتم که فعلا دوتا مسیر رو انتخاب کردم و اونا برام مهمن خیلی و خب چیزی که 5 سال دیگه از خودم میبینم یه صدرای استیبل شده س که داره واسه خواسته هاش بیشتر و بیشتر تلاش میکنه. :دی حالا این سه چهار مورد رو نمیدونم چجوری جواب بدم راهنمایی کنی شاید بهتر بتونم جواب بدم. :دی
در حال حاضر : درس - یادگیری برنامه نویسی - خود مراقبتی :)) - سعی در بزرگ شدن.:دی




فعلا همینا برای دستگرمی کافیه.:دی

خوش اومدی، بازم بیا. :دی
 
Thomas Shelby
نوشته‌ها
773
پسندها
606
امتیازها
835
مدال‌ها
47
سری مافیا.

۱. مهم‌ترین ویژگی‌هایی که برای موفقیت در بازی مافیا نیاز هست چیا هستن؟ به بازیکنای فعال در اون ویژگی‌ها نمره بده. به عنوان تقلب هم می‌تونی به صندلی داغ آرش یا مهدی مراجعه کنی.:دی

۲. بهترین بازی‌هایی که در بی‌گناهی یا گناه‌کاری دیدی بگو. از هر بازیکنی هم ۲ تا بیشتر نذار.:دی
مجموعا هم ۵ یا ۱۰ یا هر عددی مابین اینا از برترین بازی‌های مافیا رو از نظر خودت به ترتیب بگو. البته ترتیب اگه سختته، کلی بگو.:دی

۳. بین بازیکن‌های فعال در مافیا، مهم‌ترین نقاط قوت و ضعف‌شونُ بگو. حداکثر ۲ مورد در هر بخش.

۴. سخت‌ترین نقشایی که بازی کردی کدوم ادوار بوده؟ و کلا توضیح بده که بازی در گادی من چه حسی داره. ۲-۳ دور خاص ُُتوضیح بدی خوبه که الآن یادشون می‌افتی چه حسی داری.:دی

۵. فرض کن مافیا قراره بشی با ۴ نفر دیگه. بهترین تیم ممکنُ بدون محدودیت با ذکر نقش انتخاب کن. همین سوالُ برای فرقه با ۲ نفر دیگه و قاتل با ۱ نفر دیگه جواب بده.

کپی‌رایت نصف برای آرش.:دی زودتر بیاید. چه وضعیه.
 

FM

کارنیاموز مافیا
نوشته‌ها
735
پسندها
171
امتیازها
315
مدال‌ها
32
سلام.

صادقانه جواب بده، قرار نیست اتفاقی بیوفته.

بهترین فیلمی که با هم دیدیم چی بوده و چی ازش یادگرفتی؟ از واکنش من به فیلم چی یادت مونده؟

چرا وقتی بزرگترت میگه پاشو یه چایی بریز، سرپیچی میکنی از دستوراتش؟

اگر قرار باشه منو با یکی از بچه های گروه عوض کنی و اون بشه پسرعمو/پسرخالت، چه کسی رو انتخاب میکنی؟

بنظرت من وظیفمو به عنوان یک دوست بزرگتر در قبال تو انجام دادم؟


در تمام این سال ها، لحظه ای بوده که تو دلت بگی، فری کاش بیشتر منو درک میکردی؟ یا دلت و شکسته باشم یا از دستم ناراحت شده باشی ولی بهم نگی؟
 
Underwood
نوشته‌ها
496
پسندها
424
امتیازها
565
مدال‌ها
38
سلام. چطوری خوبی ؟ :دی خوش اومدی :دی

اول بگو ببینم، تصورت از 50 سالگیت چیه ؟ یه تصویر سازی بده از شرایط زندگی، عشقی-عاطفی، خانوادگی، مالی و کلا لایف استایلت تو این سن که اگر رخ داده باشه خوشحالی باهاش. البته با تصورات و علایق فعلیت.

فرد موفق و فرد شکست خورده از نظرت چه کسانی ؟ چه ویژگی هایی دارن هر کدوم ؟ تعریف آکادمیک و عرفی نمی خوام، تعریف صدرا رو می خوام.

شده تو زندگیت کم بیاری، اینقدر که با این سوال مواجه بشی که اصلا چرا دارم اینقدر دست و پا میزنم برای زندگی ؟ اگر آره چیکار کردی که ازش عبور کردی ؟

سه تا ویژگی خوب و بد از خودت رو بگو.

کراش داشتی تا حالا ؟ منظورم از کراش لزوما کراش روی جنس مخالف نیست، روی انسانیه که مثلا دوست داشتی باهاش ارتباط داشته باشی یا ارتباطت رو گسترش بدی، اما به هر دلیلی از جمله لانگ دیستنس مثلا، یا تفاوت علاقه مندی ها و شرایطتون امکان بیانش رو بهش نداشته باشی ؟ چه حسی داشتی و چیکار کردی ؟ :دی



فعلا همینا بسه :دی میام بازم.
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
سوالات فری.

سلام.

سلام خوش اومدی. :دی

صادقانه جواب بده، قرار نیست اتفاقی بیوفته.

تعارف نداریم که، راحتم. ;)

بهترین فیلمی که با هم دیدیم چی بوده و چی ازش یادگرفتی؟ از واکنش من به فیلم چی یادت مونده؟

فیلمای خوب زیاد دیدیم باهم. :دی یکیش رو بخوام بگم مثلا Million Dollar Baby بود که فیلم خیلی خوبی هم بود. وقتی بهش فکر میکنم بهم انرژی و انگیزه میده که چجوری واسه خواسته هام تلاش کنم، پشتکار داشته باشم. واکنشت رو خیلی دقیق یادم نیست اما آخراش خیلی غمگین شدیم. این فیلم Detachment هم که به پیشنهاد خودم دیدیم واقعا فیلم خوبی بود.

چرا وقتی بزرگترت میگه پاشو یه چایی بریز، سرپیچی میکنی از دستوراتش؟

من واسه خودت میگم، اینقدر وسیعت داشتن خوب نیست تو این سن، زخم بستر میگیری. :)):))

اگر قرار باشه منو با یکی از بچه های گروه عوض کنی و اون بشه پسرعمو/پسرخالت، چه کسی رو انتخاب میکنی؟

چرا باید عوض کنم ؟ :دی نمیدونم واقعا با کی بخوام عوض کنم، پویا شاید، شاید هم محمدحسین، شاید هم آریا. :دی

بنظرت من وظیفمو به عنوان یک دوست بزرگتر در قبال تو انجام دادم؟

نمیدونم به هرحال من پیش خودت بزرگ شدم و خب خیلی چیزا هم ازت یاد گرفتم، باگ هم خب طبیعتا هست این وسطا، اما در کل، بله.

در تمام این سال ها، لحظه ای بوده که تو دلت بگی، فری کاش بیشتر منو درک میکردی؟ یا دلت و شکسته باشم یا از دستم ناراحت شده باشی ولی بهم نگی؟

بنظرم بحث درک کردن نیست، بیشتر بحث احساسات هست و خب ازت انتظار بروز احساسات بیشتری دارم بیشرف، هرچند میدونم ژنتیکه و خب از نظر تو شاید من هم همین باشم اما خودت میدونی که چیزایی که تو دلمون میگذره رو زیاد به زبون نمیاریم، یه جوریه ! بروزش برامون سخته یا به سبک خودمون بروز میدیم. دلم رو که نه نشکستی تا حالا اما ناراحت هم شدم اما عمیق نه. در حد همون نیم ساعت یه ساعت ! وقتایی که میپیچونی بیشتر. :))

بازم بیا اگه سنگی مونده وا بکنیم. :)):))
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
سوالات امیر

سلام. چطوری خوبی ؟ :دی خوش اومدی :دی

به به امیر جان خیلی خوش اومدی. :دی:گل: شکر، میگذرونیم.

اول بگو ببینم، تصورت از 50 سالگیت چیه ؟ یه تصویر سازی بده از شرایط زندگی، عشقی-عاطفی، خانوادگی، مالی و کلا لایف استایلت تو این سن که اگر رخ داده باشه خوشحالی باهاش. البته با تصورات و علایق فعلیت.

سوال خیلی سختی پرسیدی چون تا حالا بهش فکر نکرده بودم اصلا. :دی واقعیت این رو هم بگم که چرا بهش فکر نکردم این بوده که همیشه فکر میکنم زود تر از این حرفا میمیرم. :سوت اما خب احتمالا تو 50 سالگی که خودم رو از کار تمام وقت بازنشست کردم احتمالا به یه جهانگرد تبدیل شده باشم اگه وضعیت مالیم خوب باشه چون سفر بسیار باید کرد (بهش علاقه دارم خیلی). صرفا منظورم دور دنیا نیست همین ایران خودمون در اولویته. خیلی جاهای زیبایی هست که هنوز نرفتم و عمیقا دوست دارم برم، از یه روستای دور افتاده تو چارمحال بختیاری تا چابهار. به سبک جواد قارایی :دی. البته اگه تا اون موقع هنوز نرفته باشم. :)) احتمالا اون موقع متاهلم اگه دختر مورد علاقم رو پیدا کرده باشم، اگه نکرده باشم هم که مجرد میمونم. اما بعید میدونم نوه ای داشته باشم. احساس میکنم کسیم که بقیه میتونن دوسش داشته باشن و آدم منفوری نشده باشم، چون با همه خوبم. :دی دوست دارم یه اعتبار خاصی هم داشته باشم مثل این حاجی بازاریا که همه بازار میشناسنش و رو حرفش حرف نمیارن. :)) چیزی که سعی میکنم تو اون سن هم باشم، آپدیت بودنه. :دی تکنولوژی هایی که نسل های بعد از ما قراره استفاده کنن و ما هنوز ندیدیم، دوست ندارم ازش عقب بمونم و بنظرم اینجوری شاید بهتر میشه با نسل های بعد ارتباط گرفت. در مورد زندگی عاطفیم هم چیزی که همیشه تصور کردم خودم و یه بچه بوده یادگاری از مادرش. :)):)) نمیدونم چرا !:)) اگه بحثی هست که دوست داری روش ریز شیم مشتاقم در موردش صحبت کنیم. :دی

فرد موفق و فرد شکست خورده از نظرت چه کسانی ؟ چه ویژگی هایی دارن هر کدوم ؟ تعریف آکادمیک و عرفی نمی خوام، تعریف صدرا رو می خوام.

خیلی ساده بگم آدم موفق کسیه که از زندگیش راضی باشه. همین که احساس کافی بودن کنه یعنی موفقه. مهم نیست ایلان ماسک باشی یا یه کارگر تو شرق یوگسلاوی، مهم اینه از زندگیت راضی باشی و احساس خوشبختی کنی. کسی که تو زندگیش همچین چیزی داره بدون شک موفق هست از نظرم. برعکسش هم میشه شکست خورده.

شده تو زندگیت کم بیاری، اینقدر که با این سوال مواجه بشی که اصلا چرا دارم اینقدر دست و پا میزنم برای زندگی ؟ اگر آره چیکار کردی که ازش عبور کردی ؟

صددرصد، بدترین وضعیت های اقتصادی، رفاهی و... تو بهترین سن من اتفاق افتاده. قدیما اگه میشد با پس انداز یدونه ماشین گرفت الان همچین چیزی ممکن نیست، قدیما اگه میشد با وام ماشین و خونه گرفت الان فکر بازپرداختش هم آدم رو افسرده میکنه. حالا نمیدونم شاید جوونی نسل های قبل هم همینجوری بوده و اگه بوده و من هم عضوی از اون نسل میبودم باز کم میاوردم. ایده آل ترین نیاز ها و خواسته های یه جوون دونه دونه داره تبدیل به آرزو میشه و من نوعی با چشم خودم میبینم که روز به روز از آرزوهام بیشتر دارم فاصله میگیرم. حالا نمیخوام چس ناله کنم اما آدم از یه جایی به بعد سر میشه ! مثلا فکر کن تو هفت تومن جمع کنی یه پراید بگیری، تا هفت تومن و جمع کنی پراید شده ده تومن، ده تومن و جمع کنی پراید شده بیست تومن، بیست تومن و جمع کنی پراید شده صد تومن و الی آخر... اما خب ظرفیتی که از خودم میشناسم لایق این نیست که یه گوشه بشینه دست به هیچی نزنه و بگه وضعیت مملکت اینجوریه پس بیخیال. من خیلی در مورد آیندم فکر میکنم و واقعا دغدغمه و همیشه هم به خودم میگم لیاقت تو بیشتر از این حرفاس. :دی شاید مغرورانه و به دور از تواضع باشه اما چیزیه که نمیذاره دست رو دست بذارم. من نمیتونم شرابط مملکت رو تغییر بدم، کسی هم برای من دلی نمیسوزونه، پس بهتره خودم هوای خودم رو داشته باشم و از پس خودم بر بیام، امیدوارم بتونم و عرضه شو داشته باشم.

سه تا ویژگی خوب و بد از خودت رو بگو.

نمیدونم :دی از نظر خودم میگم.

صبور - تو دار - با معرفت
تنبل - لجباز - خودخواه



کراش داشتی تا حالا ؟ منظورم از کراش لزوما کراش روی جنس مخالف نیست، روی انسانیه که مثلا دوست داشتی باهاش ارتباط داشته باشی یا ارتباطت رو گسترش بدی، اما به هر دلیلی از جمله لانگ دیستنس مثلا، یا تفاوت علاقه مندی ها و شرایطتون امکان بیانش رو بهش نداشته باشی ؟ چه حسی داشتی و چیکار کردی ؟

هووو تا دلت بخواد :دی معمولا تو همچین مواقعی تلاشم و میکنم واسه ارتباط گرفتن اما اگه شرایطش نباشه و نشه ارتباط گرفت فقط عبور میکنم، مخصوصا جنس مخالف. :دی از اونجایی که خیلی احساسی نیستم با منطق سعی میکنم باهاش کنار بیام. خودم رو قانع میکنم که این آدم به درد تو نمیخوره و برای اینکه بهش فکر نکنم معمولا سر خودم رو به شدت شلوغ میکنم. اولویت هام رو به خودم یادآوری میکنم و سعی میکنم احساس نیاز به کسی نداشته باشم که باعث شه به خودم آسیب برسه. کاری جز این از دست آدم بر نمیاد. تو یه مورد بوده مووآن خیلی برام سخت بوده واقعا با توجه به شرایط اما خب چون از اون هم عبور کردم از بقیه برام خیلی راحت تره، حالا شرایطش و دوست داشتی بعدا پی وی در موردش صحبت میکنیم. :دی

فعلا همینا بسه میام بازم.

حتما بازم بیا. :دی
 

FM

کارنیاموز مافیا
نوشته‌ها
735
پسندها
171
امتیازها
315
مدال‌ها
32
سلام مجدد:39:

بزرگترین آرزو/فانتزی/هدف مافیاییت چیه؟


دیدت به مافیای ما رو شرح بده؟ (بصورت کامل) اون چیزی که فکر میکنی هست، اون چیزی که دوست داری باشه؟


مهمترین درسی که گرفتی از این قسمت زندگیت؟ (اگر دوست داری بگو از کی بوده)


با فلسفی و عمیق بودن مافیا موافقی یا سطحی و سرگرمی بودنش؟


چه پیشنهادی داری برای بهتر شدن و مفیدتر شدنش، (با توجه به جوابت در سوال بالا)؟

----------------------------------------------------------

ترس از قضاوت شدن، چقدر بین تو و صدرای "واقعی" فاصله انداخته؟


به نظرت چند در صد از تصمیمات زندگیت، منشاءش صرفا ذهن خودت بوده؟ چقدرش تاثیر محیط؟


آخرین باری که گریه کردی؟:سوت


از نشون دادن چه احساساتی ترس داری؟:سوت


حضورت و وجودت تا چه حد به افراد مهم زندگیت نفع میرسونه؟


در آسیب پذیرترین لحظاتت به کجا پناه میبری توی ذهنت؟ توصیفش کن.

-----------------------------------------------------------------
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
سوالات پویا سری دوم (مافیایی)

۱. مهم‌ترین ویژگی‌هایی که برای موفقیت در بازی مافیا نیاز هست چیا هستن؟ به بازیکنای فعال در اون ویژگی‌ها نمره بده. به عنوان تقلب هم می‌تونی به صندلی داغ آرش یا مهدی مراجعه کنی.

Book341.jpg
۲. بهترین بازی‌هایی که در بی‌گناهی یا گناه‌کاری دیدی بگو. از هر بازیکنی هم ۲ تا بیشتر نذار.
مجموعا هم ۵ یا ۱۰ یا هر عددی مابین اینا از برترین بازی‌های مافیا رو از نظر خودت به ترتیب بگو. البته ترتیب اگه سختته، کلی بگو.


این سوال واقعا سوال سختیه چون یه مدتیه حافظم درست حسابی کار نمیکنه حتی. :دی فعلا جاش رو خالی میذارم بعدا جواب میدم، ببخشید. :دی


۳. بین بازیکن‌های فعال در مافیا، مهم‌ترین نقاط قوت و ضعف‌شونُ بگو. حداکثر ۲ مورد در هر بخش.


Book1.jpg

۴. سخت‌ترین نقشایی که بازی کردی کدوم ادوار بوده؟ و کلا توضیح بده که بازی در گادی من چه حسی داره. ۲-۳ دور خاص ُُتوضیح بدی خوبه که الآن یادشون می‌افتی چه حسی داری.

در مورد نحوه ورودم به بازی مافیا بگم براتون یادمه همون تایمی که به جمعتون اضافه شدم قبل ترش با فری خونه مامان بزرگم نشسته بودیم، تعطیلات عید بود فکر کنم دقیق یادم نیست، که فری ازم پرسید تا حالا مافیا بازی کردی و منم گفتم نه و نشست برام توضیح داد و اینجوری شد که من وارد گروه شدم، اوایل که اصلا بلد نبودم بازی کنم خودتون در جریانید اما این رو میخواستم بگم که من برای مدت خیلی طولانی ای فقط بیگناه بازی میکردم. اولین باری هم که گناهکار شدم همون شب اول زدنم و بعد دوباره همون بیگناهی تکرار شد تا یه جایی بخاطر همین نقشای گناهکاری یه سختی ای برام داشت. هیچوقت هم نشده که صدم رو واسه بازی بذارم بخاطر همین تقریبا زیاد رو نقش خودم عمیق نمیشدم. دور جادوگرم نقش سختی رو داشتم و از خودم انتظار بازی بهتر از اون رو داشتم. دور کاراگاهم دور سختی بود برام چون اصرار داشتم به بازی برسم اما نمیرسیدم تو روز. کلا من معتقدم خودم بازیکن روزم و علاقم هم همینه. ایشالا دور بعدی بتونم صدم رو بذارم و صدرای واقعی رو ببینید. :دی اما بریم سروقت دور هایی که با گادی خودت بازی کردیم ! دور جادوگرم رو خیلی دوست داشتم بخاطر هم تیمی هام و گروهی که داشتیم، یادمه اول که اومدم تو گروه خلفی رو دیدم پشیمون شدم و گفتم این چیه پویا عملا میخواد فرقه بیشتر از فاز سوم نره، اما بعد که اون روی قضیه رو دیدم کلا نظرم عوض شد. من گادیت رو نسبت به بقیه گادهای عزیز بیشتر قبول دارم چون بالانسی که میچینی بسیار دقیق هست و ریزترین نکات رو درنظر میگیری و زیاد هم باهام راه میای :دی چون میدونم اذیت زیاد میکنم و هر سری ام نا امیدت میکنم. :دی بهترین بازیم رو هم تو گادی خودت فکر کنم داشتم حیف که آرشیو رو نداریم مرور کنیم. یادمه تو یه دوری تو تحلیل بازی گفته بودی بالاخره تونستیم استعداد کشف کنیم. :)):)) فکر کنم همون دوری بود که عرفان رو اعدام کردم. :دی درکل خیلی نسبت بهت ارادت داریم. :دی:گل:

۵. فرض کن مافیا قراره بشی با ۴ نفر دیگه. بهترین تیم ممکنُ بدون محدودیت با ذکر نقش انتخاب کن. همین سوالُ برای فرقه با ۲ نفر دیگه و قاتل با ۱ نفر دیگه جواب بده.

مافیا : یاسین : گادفادر - صدرا : تروریست - آرش : دکتر لکتر - امیر : شازده - امین : خیاط

فرقه : چاوش : جادوگر - صدرا : جن گیر - ممل : نفوذی

قاتل : صدرا - امیر یا امین.
 
Thomas Shelby
نوشته‌ها
773
پسندها
606
امتیازها
835
مدال‌ها
47
سلامی دوباره.

در مورد سینما بپرسیم یه مقدار.:دی باتوجه به اینکه از میلین دالر بیبی نام بردی.

۱۰-۲۰ تا فیلم‌ مورد علاقه‌تُ بگو.

۱۰ تا شخصیت مورد علاقه.

۵ انیمیشن محبوب.

۵ تا ۱۰ سکانس هم که خیلی تاثیرگذار بوده برات بگو.

آها بازیگرای محبوبت هم بگو ببینیم چند چندیم.:دی

بعد جواب‌هات، رو همینا ادامه می‌دیم دوباره.
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
199
پسندها
63
امتیازها
190
مدال‌ها
25
سلام داداچ کوچولو خوبی ؟ :دی

یه چند تا سوال هم ما بپرسیم :دی

۱. در مورد بچه‌های مافیا اگر جاشون بخوای بازی کنی ، دو خط در مورد هر کدوم به جاشون بنویس ، مثلا من به اخر فاز نمیرسم باید جام پست بدی، دو خط در مورد همه بنویس

۲. بهترین تیمی که باهاشون بازی کردی و بهت چسبید کدوم دور بوده ؟

۳. اولین مافیای حضوری یادته کجا و با کیا بازی کردی ؟

۴. اولین مافیا در فضای مجازی کجا بازی کردی ؟

۵. یه خاطره با حال در مورد اون دور فرقه ما بگو :دی

۶. بین گروه‌های گناهکاری با کدوم گروه بیشتر حال میکنی؟

۷. دور بعد گاد هستی و ۲۰ نفر هم شرکت میکنن از بچه ها، یه بالانس بچین از بی‌گناه و گناهکارا رو و نقش هایی که به افراد میدی رو بنویس برامون.

۸. گاد بودن چه سختی هایی داره ، گاد بودن در سایت رو دوست داری تجربه کنی یا فقط دوست داری بازی کنی ؟

۹. از بازی کدوم بچه ها خیلی لذت میبری ؟ دوست داری بیشتر بی‌گناه باشی یا گناهکار ؟ کدوم سختتره برات بازی کردنش ؟

۱۰. نظرت رو در مورد بازی پویا بگو، دوست داری بیشتر بازی کنه یا گاد وایسه؟

یه ذره بریم فوتبالی :

۱. چیشد که لیورپولی شدی ؟

۲. بهترین بازیکن تاریخ لیورپول به نظر تو؟

۳. تیم فصل بعد لیورپول رو چطور میبینی؟

۴. سیتی سال بعد با هالند رو چطور میبینی؟

۵. فصل بعد میتونید دوباره قهرمان شید یا بازم سیتی نمیزاره :دی

۶. نظرت در مورد آرسنال :دی

۶ . بهترین مدافع و گلر تاریخ لیورپول به نظر تو ؟

۷. بهترین هافبک و مهاجم تاریخ لیورپول از نگاه تو ؟

۸. نظرت رو کامل در مورد کلوپ بگو.

۹. دوست داری چه بازیکنی رو برای لیورپول بخری اگر مسئول خرید لیور بودی.

۱۰. تیم منتخب تاریخ لیورپول از نگاه خودت رو بچین برامون :دی

همین دیگه فعلا :دی
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
سوالات فری سری دوم. :دی

سلام مجدد

و علیکم سلام و رحمه الله أخی. :دی


بزرگترین آرزو/فانتزی/هدف مافیاییت چیه؟

راستش هدف خیلی خاصی ندارم صرفا دوست دارم بتونم از پتانسیلام درست استفاده کنم و خود واقعیم رو ببینم تو بازی. :دی اما میتونم بگم دوست دارم به بازیهاتون مسلط باشم.

دیدت به مافیای ما رو شرح بده؟ (بصورت کامل) اون چیزی که فکر میکنی هست، اون چیزی که دوست داری باشه؟

ببین قطعا من مافیای خودمون رو به همه ی مافیاهایی که بیرون از این جمع بازی کردم چه حضوری و چه مجازی ترجیح میدم. عموما مافیایی که بیرون از اینجا بازی کردم صرفا بازی نقش بوده و خیلی منطق و ... برش حاکم نبوده اما بازی خودمون چرا. بازی ای که ما انجام میدیم ترکیبی از نقش، شناخت، منطق، سیاست و ... هست. اینجوری برام خیلی جذاب تره و همینجوری که هست دوستش دارم منتهی اگه بتونیم کمتر شناخت فردی رو نسبت به شخصیت اصلی بازیکن در بازی دخیل کنیم بازی وارد لول های بهتری میشه و منطق بیشتری هم حاکم میشه چون نگاه من به هر دور درواقع ورود به یه تجربه جدید هست نه صرفا استفاده از تجربه ها و روند های قدیمی.


مهمترین درسی که گرفتی از این قسمت زندگیت؟ (اگر دوست داری بگو از کی بوده)

درواقع اگه سوالت رو اینجوری برگردونیم که مافیا تو زندگی شخصیت چه تاثیراتی داشته شاید بهتر و کلی تر باشه. خب باید بگم خود بازی شاید صرفا روی منطق و استدلالم برای بحث ها و صحبت هایی که تو زندگی روتین استفاده میکنم تاثیر خوبی گذاشته، اینکه بتونم یک نفر رو با صحبت قانع کنم، درواقع همون مهارت سخنوری و از این قبیل اما جدا از اون، کرکتر بچه ها هم خیلی تو زندگی شخصیم تاثیر گذار بوده و همیشه سعی کردم ازشون یادبگیرم.


با فلسفی و عمیق بودن مافیا موافقی یا سطحی و سرگرمی بودنش؟

میگم که مافیای خودمون فراتر از سطحی و سرگرمی بودنه با عمیق بودنش هم موافقم اما در مورد فلسفی بودنش نظری ندارم. :دی


چه پیشنهادی داری برای بهتر شدن و مفیدتر شدنش، (با توجه به جوابت در سوال بالا)؟

تو سوال قبل جواب دادم.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------

ترس از قضاوت شدن، چقدر بین تو و صدرای "واقعی" فاصله انداخته؟

راستش زیاد ترسی از قضاوت و حرف های بقیه ندارم. تو هرجوری که باشی باز یه نفر هست که پشت سرت بخواد بد بگه پس بهتره به جای اینکه دنبال مقبولیت از طرف بقیه باشی راهی که فکر میکنی درسته رو پیش بری. مردمن دیگه، حرف مفت هم زیاد میزنن. :دی


به نظرت چند در صد از تصمیمات زندگیت، منشاءش صرفا ذهن خودت بوده؟ چقدرش تاثیر محیط ؟

من عموما تو تصمیم هام برای زندگی آزاد بودم، یعنی هیچوقت فشاری از طرف خوانواده یا کسی بهم تحمیل نشده. هیچوقت تو خونواده بهم نگفتن که تو حتما باید فلان رشته رو بخونی چون پول تو اون رشته س یا پسر فلانی رو ببین دندونپزشک شده چطور پول در میاره توام باید همینکارو بکنی. برعکس این قضیه هم بوده یعنی اینجوری بوده که بابام گفته هر رشته ای که دوست داری رو بخون ولی سعی کن توش موفق باشی، یا هر کار و حرفه ای رو علاقه داری برو دنبالش، محدودیتی هم برام نذاشته. بنظرم همین باعث شده که تو تصمیماتم خیلی مستقل عمل کنم اما از اونجایی که محافظه کارم مقداری، همیشه سعی میکنم مشورت بگیرم ولی در هر صورت تصمیم گیرنده ی نهایی صدرا و روباهشن. :دی

آخرین باری که گریه کردی؟

از اونجایی که خیلی خیلی کم گریه میکنم معمولا یادم میمونه چرا و کی بوده. اگه اشتباه نکنم آخرین بار بین آذر و بهمن 99 بود. :دی

از نشون دادن چه احساساتی ترس داری؟

از بیان هرگونه احساسی که فکر کنم برای غرورم عواقب خوبی نداره ترس دارم. :دی


حضورت و وجودت تا چه حد به افراد مهم زندگیت نفع میرسونه؟

نمیدونم واقعا از دل آدما که کسی خبر نداره، اما با توجه به چیزایی که دیدم و حرف هایی که بهم زده شده، بنظر آدم محبوبیم و از صحبت کردن باهام لذت میبرن و به یه دردشون میخورم.

در آسیب پذیرترین لحظاتت به کجا پناه میبری توی ذهنت؟ توصیفش کن.

در آسیب پذیرترین لحظاتم به بعد منطقیم پناه میبرم. توصیفش سخته. :دی
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
سوالات پویا سری سوم (سینمایی)

سلامی دوباره.

سلام آقا خیلی مخلصیم. :دی

در مورد سینما بپرسیم یه مقدار. باتوجه به اینکه از میلین دالر بیبی نام بردی.

راستش زیاد اهل فیلم و سینما نیستم، غلط کردم. :دی

۱۰-۲۰ تا فیلم‌ مورد علاقه‌تُ بگو.

  • Inside Llewyn Davis
  • Fight Club
  • Blue Jay
  • The Intouchables
  • The Pianist
  • C'mon C'mon
  • Detachment
  • The Stanford Prison Experiment
  • Scarface
  • Coming to America

سعی کردم تو ژانرای مختلف بگم. :دی


۱۰ تا شخصیت مورد علاقه.

خود لویین دیویس.
جم تو فیلم بلوجی.
روبی تو فیلم کودا.
دین تو فیلم بلو ولنتاین.
هنری تو فیلم دتچمنت.
جیمی تو فیلم لاو اند آدر دراگز.
تونی الله اکبر مونتانا.
مگی تو لاو اند آدر دراگز.
فرانک تو فیلم کودا. :))
شرلوک هلمز بندیک.
بندیک تو فیلم کریر هم خوب بازی میکرد. :دی

بارنی استنسن و نتونستم نگم. :))


۵ انیمیشن محبوب.

اصلا نمیبینم هرچی دیدم اکثرا هم تو تلوزیون بوده، اما موش سر آشپز، گارفیلد، اسمورفز. :دی


۵ تا ۱۰ سکانس هم که خیلی تاثیرگذار بوده برات بگو.

بارنی استنسن تو سریال هایمیم یه جمله خیلی خوب داره که میگه Whatever you do in this life, it's not legendary, unless your friends are there to see it.
فیلم پیانیست اونجا که افسر آلمانی آدرین رو میبینه و بهش غذا میده.
اونجا که لویین دیویس میگه فکر میکردم با یه شب خوابیدن حل میشه اما انگار بیشتر از این حرفاس.
فیلم Scent of a woman اون سکانس معروفش، اونجا که آل پاچینو میگه What life? I got no life! I'm in the dark here! You understand?
تو فیلم interstellar یه جا متیو نشسته میگه We used to look up at the sky and wonder at our place in the stars, now we just look down and worry about our place in the dirt
تو فیلم بلو جی اون سکانسی که پشت وانت درازکشیده بودن.

شاید بیشتر هم یادم باشه اما به همینا بسنده میکنیم. :دی



آها بازیگرای محبوبت هم بگو ببینیم چند چندیم.

  • Ryan Gosling
  • Robert De Niro
  • Sacha Baron Cohen
  • Tom Hardy
  • Jake Gyllenhaal
  • Adrien Brody
  • Dicaprio
  • Benedict Cumberbatch
  • Rowan Atkinson

حالا اینا ممکنه بخاطر بازی تو یکی از فیلماشون فقط بهشون علاقمند شده باشم. :دی

بعد جواب‌هات، رو همینا ادامه می‌دیم دوباره.

درکل من خیلی عمیق شاید فیلم نبینم و بعد از مدتی جزئیات فیلم یادم بره پس خیلی سختش نکن. :)):))
 
آخرین ویرایش:
مافیایی
نوشته‌ها
59
پسندها
5
امتیازها
50
مدال‌ها
8
سلام بر صدرا :دی چندتا سوال ریز و یا موقعیتی میپرسم‌ برو تو دلش ببینم چه میکنی :دی


۱-گفتی خیلی کم گریه میکنی؛ این کم گریه کردن رو چطور تحلیل میکنی؟ مثلا من اگر زیاد گریه کنم شاید به خودم بگم چون صادقم(به هردلیلی). و اینو نشونه‌ی مثبتی هم میبینم. مثلا خوشحال میشم ک اینطوریم. حالا بهم بگو تو تحلیلت چیه و در ادامه ازین ک کم گریه میکنی خوشحالی یا ناراحتی یا شرمنده ای یا..؟ :دی

۲-یه ویژگی رو از خودت بگو که در تو نهادینه شده و کاملا داریش و خیلی دوس داری به بقیه بگیش و نشونش بدی (این به زعم تو چیز مثبتیه) ؟ و بعد یه ویژگی رو بگو که دوست داری داشته باشی به این معنا که تصویر ایده الت از خودت اینه ک صدرا صفت ایکس رو داره ولی خب ته دلت هم میدونی اونقدی نداری و یا برای دستیابی به این ویژگی به تلاش و انرژی نیاز داری!؟؟

۳-یه ویژگی از خودت رو بگو ک در ارتباط با ادم‌ها هست و در تعاملاتت رو میشه؛ و چون تا به حال فیدبک‌های منفی ازش گرفتی ناخواسته سعی میکنی زیاد نشونش ندی و کنترلش کنی؟

۴- اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا اگر به من بگی «تو خیلی پرفکتی» بهم اضطراب میدی؛ چه فکری میاد تو سرت و در ادامه چه جوابی میدی؟

- اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا اینکه بعد هر تصمیمی که باهات در میون میذارم میگی «همه جوانب رو بسنج» منو خیلی عصبانی می‌کنه؛ چه فکری تو سرت میاد؟ و در ادامه چه جملاتی رو بهم میگی در لحظه؟

-اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا انتظار دارم تو بیشتر حالمو بپرسی و انقد کم پیدا نباشی چون من خیلی ناراحت میشم از این رفتار؛ چه فکری تو سرت میاد و چه واکنشی نشون میدی؟

-اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا وقتی اشتباهاتم رو تو مسیر زندگی بهم یاداوری می‌کنی خیلی حس شرمندگی در من زنده میشه؛ چه فکری میکنی و چه جوابی بهم میدی؟

-اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا وقتایی ک کارم تموم میشه اینکه بهم میگی خسته نباشی؛ خیلی خوشحال میشم و ذوق میکنم؛ چه فکری تو سرت میاد و بعد چه واکنشی نشون میدی؟

این ۵ حالت رو جواب بده. و بعد به انتهای چهار تا حالت اول این جمله رو اضافه کن « دیگه اینکار و نکن » و تو حالت پنجم این جمله رو اضافه کن « همیشه بهم اینو بگو»
و بعد با این تغییر؛ برای هر کدوم بطور مجزا برو تو موقعیت و فکر و واکنشت رو بگو. (تک تک رو بنویس و این دو رو بگو براشون :دی)


۵- گفتی یه مدته حافظم درست کار نمیکنه؛ این کار نکردن چطوریه؟ موقعیت ها یادت میره یا احساساتت در موقعیت رو فراموش میکنی یا از بعد زمانی وقایع رو گم می‌کنی یا همه شون با هم یا چی؟

۶-فرض کن الان این اتفاقات تو زندگیت افتاده؛ و فرض کن همه اینارو قراره فراموش کنی چند وقت دیگه و یا یه تصویر محوی ازش بمونه. به ترتیب اولویت بچین. شماره یکت اونی باشه ک زودتر فراموشش میکنی و اخرین مورد اونی باشه ک از همه دیرتر از ذهنت پاک میشه.
۱- پدر/مادر بهت گفتن که تو فلان موقعیت ناامیدم کردی

۲- دوستت بهت گفته خیلی قوی ای صدرا

۳- شخصی که غریبه ست بهت گفته خیلی نمونه کارهات خفنه

۴-تو موقعیت شغلی / پروژه‌ت؛ فیدبک کارفرما این بوده که بهتر از تو کسی بهش کاری تحویل نداده

۵- استادت تو جمع گفته صدرا تنها کسیه که این درس رو افتاده

۶- استادت در خفا بهت گفته انتظار داشته که نمره ی بهتری بگیری

۷-پدر/مادرت گفتن که صدرا بسیار با استعداده

۸-دوستت بهت گفته فلان روز خیلی ناراحتم کردی و رو مخم رفتی

۹-شخصی که غریبست بهت گفته این چه سر و شکلیه ک داری؟

۱۰-تو موقعیت شغلی/پروژه؛ کارفرما بهت گفته کاری ک تحویل دادی خیلی مبتدیه و قابل قبول نیست

۱۱- عزیزترینت بهت گفته یکم هوای منو داشته باش

۱۲- عزیزترینت بهت گفته خیلی نامردی.

۱۳-عزیزترینت بهت ویژگی‌ای که خودت از خودت دوس داری رو نسبت داده.


۷- گفتی که ادم موفق اون کسیه که احساس کافی بودن کنه. این احساس رو تو چطور تجربه ش میکنی؟ یه سری ادما این حس کافی بودن رو نیاز دارن بیشتر از بیرون بگیرن. و طبیعتا خیلی ادمهای کمی هستن که بچگی این حس بهشون انقدی داده شده باشه ک الان نهادینه شده باشه دیگه؛ و یا یک سری شبیه به مهارت تمرینش میکنن مثلا به خودشون فیدبک مثبت میدن ک این حس رو تجربه کنن؛ تو چطوری هستی و میتونی یکی دو تا موقعیت مثال بزنی که توش این احساس کافی بودن دست داده باشه؟؟؟


۸- زندگی از یک تا ده چندتا سخته؟ :دی

۹- چقدر عامل شانس رو برای رسیدن به هرچیزی مهم میبینی؟ تو انالیزهات در نظرش میگیری؟

۱۰- چقدر اگر به برنامه هایی ک نام بردی تو یک روز انجام میدی نرسی؛ خودت رو سرزنش میکنی؟ مثلا اگر چند روز اون یه باری ک همیشه بیرون میری رو نری و یا به کار یا درس یا اولویت اصلیت نرسی و ...
چی تو فکرت میاد و میره هی؟ پیداش کن و بگو :دی

سوالات دست گرمی و کوتاهی پرسیدم جهت گرم شدن. حتما برمیگردم :دی
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
سوالات یاسین :دی

سلام داداچ کوچولو خوبی ؟ :دی

سلام داداچ بزرگه مخلصم تو چطوری ؟ :دی

یه چند تا سوال هم ما بپرسیم

خیلی خوش اومدی عزیزم بیشتر از چندتا بپرس. :دی:پی

۱. در مورد بچه‌های مافیا اگر جاشون بخوای بازی کنی ، دو خط در مورد هر کدوم به جاشون بنویس ، مثلا من به اخر فاز نمیرسم باید جام پست بدی، دو خط در مورد همه بنویس

مرد حسابی این خودش یه هالووینه کمربستی دهنمون و صاف کنیا. :دی

با خودت شروع میکنم. :دی.

یاسین : بیا چاوش، اینم بیگناه 100ت. :دی شک ندارم محمدامین قاتله، حس من غلط نمیگه. از تو که بچه باهوشی بعیده این حرف و بزنی گلابی. :دی (ببخشید چاوش :))). از اون ایده ها و نابغه بازیت 5 درصدم استفاده کرده باشی باید بفهمی که محمد امین قاتله، خودش و تابلو کرده، یه جوری داره همش میزنه فکر میکنه بچه زرنگه. :دی

ممل : سلام من تا همین الان داشتم با ریشه های دندونای فاسد یه پیرمردی که معلوم بود معتاد الکله سر و کله میزدم و شاید براتون جالب باشه که چجوری میشه از ریشه ی دندون فهمید یه نفر معتاد الکله که باید بگم از بوی دهنش فهمیدم. :)):)) حالا کار نداریم نظرم رو در مورد بازیکنا میگم. چاوش مافیاس، یاسین و امیر هم یارش، امین و مهدی فرقه ن و فقط من تو بازی بیگناهم، حالا چجوریش رو نمیدونم اما محتمل ترین احتمال های حال حاضرم اینان.

عرفان : صدرا مگه نمیبینی چقدرررررررررررررررررر فشششششششششششار ررررررررررررررررررررررومه ؟؟؟؟؟؟؟!؟!!؟!؟؟ بخاطر پست های فاز قبل جریمه شدم و پویا گفته این فاز میتونی فقط 15 تا پست بدی منتهی به زبان اشاره. یه بار دیگه سوزنت گیر کنه رو من اعدامت میکنم بابا لامصب پیرم کردی. برامم مهم نیست بگی بچه بازی در میاری، مهم نیست فکر کنی دارم شوخی میکنم یا هرچی چون دیگه بازی برام اهمیتی نداره و نمیخوام تو بازی باشم.بای.

پویا : خب من بهترین کاری که به ذهنم میرسید انجام دادم. چون وقت کم بود مجبور شدم فقط مورد های مشکوک خودم رو بررسی کنم. گزینه ی من مهدی هست، تییکال مهدی گناهکار بود.

امیر : درحالی که آخر فاز هست و من هم بسیار درگیر کارهای شرکت بودم شاید باور نکنید اما الان ماشین رو پارک کردم و لپ تاپ رو بالای صندوق ماشین گذاشتم پست مینویسم، یک تصویری با موبایلم هم گرفتم که بعدا پیوست میکنم تو تحلیل ها. و اما تو نظرات کلی ای که داده شده توسط سایرین، امین توجهم رو جلب کرد، پس به محمدامین رای اعدام میدم چون یک محمد از امین بیشتر داره و این با وجودیت خودش مشکوک هست.

رضا : ببخشید کار پیش اومد، نه چاوش کاملا مخالفم با حرفت برادر و همینطور نظر بقیه. :دی من اصلا پست صدرا رو یونیک نمیبینم، صدرا از اولش خیلی اگزجره طور بوده تو بازی. باید بگم belive it or not من رایم صدراس و کوتاه نمیام.

آرش : چند ساعت نبودیما :دی من از عصر سحر رو زیر نظر داشتم و با مهدی هم موافقم اتفاقا. ری اکشنی که سحر به پست من داشت بیشتر ترس گناهکاری بود تا چیز دیگه. امشب هم رای اولم سحره بخاطر این سوالای صندلیش از صدرا :دی

مهدی : من امشب مهمونم و فکر نکنم تا 5 صبح برگردم خونه به همین دلیل پست هارو خوب نخوندم و خیلی سطحی اونارو خوندم. ترجیح میدم فعلا این فاز نظرم رو از فری به چاوش برگردونم و به حرفای این فاز فری اعتماد کنم تا فاز بعدی بیشتر در موردش صحبت کنیم.

تا اینجا خسته شدم دیگه بقیه رو بعدا اضافه میکنم، مهدی حق داشته جواب نداده. :))


۲. بهترین تیمی که باهاشون بازی کردی و بهت چسبید کدوم دور بوده ؟

معلومه :دی تیم فرقه خودمون :دی دور شیشم.

۳. اولین مافیای حضوری یادته کجا و با کیا بازی کردی ؟

آره یادمه یه سری از دوستان گفتن که تو فلان کافه جمع میشیم بازی میکنیم میای ؟ منم گفتم باشه بریم ببینیم چطوریاس. رفتم دیدم سی سی و پنج نفر نشستن رو صندلی همه بازیکن، اولین فازی که صحبت کردم فاز بعد کشتنم. :)):))


۴. اولین مافیا در فضای مجازی کجا بازی کردی ؟

اولین مافیا و اولین مافیای مجازیم رو همینجا بازی کردم. :دی

۵. یه خاطره با حال در مورد اون دور فرقه ما بگو

باحالش رو نمیدونم اما این خاطره هنوز تو ذهنمه که خلفی تا صبح نشست استراتژی چید فرداش با اولین پستش سید همه چی رو فهمید بعد اومد تو گروه گفت عجب سگیه سید (عذرمیخوام امیر.) :))

۶. بین گروه‌های گناهکاری با کدوم گروه بیشتر حال میکنی؟

مافیا بنظرم باحال تره، تنوع نقششم بیشتره. :دی

۷. دور بعد گاد هستی و ۲۰ نفر هم شرکت میکنن از بچه ها، یه بالانس بچین از بی‌گناه و گناهکارا رو و نقش هایی که به افراد میدی رو بنویس برامون.

از اونجایی که تا حالا گاد نبودم، هیچ تجربه ای ندارم پس باز نیاید تو گروه بگید عه اینکه بالانس نیست اصلا، هیچی بلد نیستی و فلان. :)):))


مافیا :
مهدی -> پدرخوانده
خلفی -> تروریست
فری -> دکتر لکتر
عرفان -> خیاط

فرقه :
محمدحسین -> جادوگر
یاسین -> جنگیر

قاتلان :
امین و آریا

بیگناها :

امیر -> رویین تن
چاوش -> سامورایی
رضا-> جراح
آرش -> غارتگر
ممد فلورین -> دکتر
ترسا -> پلیس
مهسا -> کاراگاه
عماد -> فدایی
ممرضا -> شکارچی
سحر -> شعبده باز


فرعی :
پویا -> شیطان
محمدامین -> شغال
پالیزوان -> جلاد



۸. گاد بودن چه سختی هایی داره ، گاد بودن در سایت رو دوست داری تجربه کنی یا فقط دوست داری بازی کنی ؟

سختی که قطعا داره. وقت و حوصله ی زیادی هم میخواد. باید حواست به همه چی باشه و بازی رو مدیریت کنی، همینطور سختی های داستان نوشتن و نقش نوشتن و اینا هم جای خود داره. بدم نمیاد تجربه کنم اما حدس میزنم بازی کردن رو بیشتر دوست داشته باشم. :دی


۹. از بازی کدوم بچه ها خیلی لذت میبری ؟ دوست داری بیشتر بی‌گناه باشی یا گناهکار ؟ کدوم سختتره برات بازی کردنش ؟

از بازی خیلیاشون لذت میبرم و سعی میکنم از همشون یه چیزی یادبگیرم اما اگه چند تا رو بخوام نام ببرم که بیشتر دوست دارم : پویا - امیر - مهدی - محمدحسین.
من خودم بیگناه رو بیشتر دوست دارم اما خب چون گناهکار هم خیلی بازی نکردم یعنی یه جوری نبوده که بتونم درست بازی کنم، نیاز به چندتا تجربه ی گناهکاری خوب هم دارم ولی در کل بیگناه.
قطعا چون تو گناهکاری کمتر تجربه دارم بازیش برام سخت تره، تو فرعی مثلا خیلی سخت تره قطعا چون تا حالا تجربه شو نداشتم. :دی


۱۰. نظرت رو در مورد بازی پویا بگو، دوست داری بیشتر بازی کنه یا گاد وایسه؟

پویا خب بازیش عالیه طبیعتا و در جایگاهی نیستم که بخوام بازی پویا رو نقد کنم حتی :دی اما بازیش رو دوست دارم به شخصه ولی گادیش رو بیشتر. پست هایی که تو بازی کردنش میفرسته پست های جامع و جالبی بوده همیشه و به خودش هم گفتم از لحاظ قالب بندی پست هاش رو خوشم میاد. منتهی تنوعی نداره و در عین حال تشخیصش سخته. :دی

یه ذره بریم فوتبالی :

بابا من کلا عمر فوتبالی بودنم پنج شیش ساله. :دی تازه همونم عمیق نیستم.

۱. چیشد که لیورپولی شدی ؟

از کلوپ خوشم میومد، تیم خوبی هم داشت دیگه یهو دلم رفت. :دی

۲. بهترین بازیکن تاریخ لیورپول به نظر تو؟

بهترین بازیکن تاریخش رو که نمیشناسم قدیمیارو خیلی اما با توجه به این مستندایی که شبکه ورزش پخش میکنه بنظرم جرارد یکی از بهتریناس. :دی

۳. تیم فصل بعد لیورپول رو چطور میبینی؟

نمیدونم هنوز سراغ نقل و انتقالات نرفتم اما کلوپ همیشه خوب بوده و تا وفتی هست تیم خوبی هم خواهد داشت.

۴. سیتی سال بعد با هالند رو چطور میبینی؟

هالند بلونده بازیکن خوبیه منتهی اینکه سیتی رو چطور باهاش ببینم هنوز چیز مشخصی نیست، ممکنه با ترکیب سیتی خیلی مچ نشه همونطور که بنظرم مسی با پی اس جی نیست.

۵. فصل بعد میتونید دوباره قهرمان شید یا بازم سیتی نمیزاره

ما تلاشمون و میکنیم و کم نمیذاریم، بقیه ش رو به جدت واگذار میکنیم. :دی

۶. نظرت در مورد آرسنال

:دی:دی از یونایتد و چلسی بهتره. :)):))

۶ . بهترین مدافع و گلر تاریخ لیورپول به نظر تو ؟

نمیشناسم قدیمیارو، الان هم که مشخصه. :دی

۷. بهترین هافبک و مهاجم تاریخ لیورپول از نگاه تو ؟

جرارد. :دی

۸. نظرت رو کامل در مورد کلوپ بگو.

کلوپ حرف نداره. مثل یه پدر دلسوز میمونه واسه تیم، رابطه ش با بازیکناهم فراتر از مربی و بازیکنه ظاهرا، آرنولد بود فکر کنم میگفت تو زندگی شخصیمونم مشکلی داشته باشیم میریم پیش کلوپ. و خب چیزی که مشخصه اینه که کلوپ بیشتر از اینکه بازیکن گیر باشه، بازیکن سازه. استعداد رو به بازیکن تبدیل میکنه و خب هنر مربی گری یعنی این نه اینکه هرچی ستاره هست بخری بذاری تو ترکیب. :دی:دی

۹. دوست داری چه بازیکنی رو برای لیورپول بخری اگر مسئول خرید لیور بودی.

فودن شاید. :دی

۱۰. تیم منتخب تاریخ لیورپول از نگاه خودت رو بچین برامون

میگم که بازیکنای قدیمی رو نمیشناسم. :دی باز نگی پیچوندی فلان. :)):))
 
آخرین ویرایش:

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
سلام. بالانسی که تو سوال ۷ یاسین نوشتی خوب بود. همونُ خیال‌پردازی کن. اتفاقات مهم هر فاز روزُ بگو. شب‌ها هم بگو کی می‌میره و اینا. و تا ته بازی برو جلو ببینیم چی می‌شه. در واقع بازیُ تصور کن و یه سناریو بنویس.:دی
 

FM

کارنیاموز مافیا
نوشته‌ها
735
پسندها
171
امتیازها
315
مدال‌ها
32
اگر بخوای بر اساس شخصیت هر کدوم از ما یک نقش بهمون بدی به هر کس چه نقشی میدی؟ ببین تنبل بازی درنیار، اگر شخصیت کسی با هیچ نقشی نمیخونه براش یه نقش بنویس، نقشی هم که مینویسی باگ داشته باشه قبول نیست، باگ گیری شده باشه. حواست باشه کسی و از قلم نندازی. دلایلتم برای اون نقش باید محکمه پسند باشه. جدول و اینا هم طراحی نکن، قشنگ توضیح بده.

راهنمایی:

ممکنه بگی من شخصیت فلانی و تا اون حد نمیشناسم، در این صورت نزدیکترین حدست و بزن و به این فکر نکن که آیا این شخصیتی که ازش برداشت کردی واقعا شخصیتش هست یا نه، و از روی اون نقششو بنویس، از این تبصره هم سو استفاده نکن، چون من میدونم کی و تا چه حدی میشناسی.
 
آخرین ویرایش:
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
سوالات سحر:دی

سلام بر صدرا :دی چندتا سوال ریز و یا موقعیتی میپرسم‌ برو تو دلش ببینم چه میکنی :دی

سلام سحری :دی خوش اومدی. میرم تو دلش. :دی

۱-گفتی خیلی کم گریه میکنی؛ این کم گریه کردن رو چطور تحلیل میکنی؟ مثلا من اگر زیاد گریه کنم شاید به خودم بگم چون صادقم(به هردلیلی). و اینو نشونه‌ی مثبتی هم میبینم. مثلا خوشحال میشم ک اینطوریم. حالا بهم بگو تو تحلیلت چیه و در ادامه ازین ک کم گریه میکنی خوشحالی یا ناراحتی یا شرمنده ای یا..؟

خب بنظرم بخاطر اینه که همیشه سعی میکنم منطقی با مسائل برخورد کنم و همین باعث میشه که از مقدار ناراحتی یکم کاسته شه اما خب چه بخوایم یه نخوایم غم و ناراحتی بخشی از زندگی ماست، وجود غم و غصه رو اصلا انکار نمیکنم اما در برابر این حس معمولا ناراحتیم رو یه جور دیگه تخلیه میکنم و خب بعضی وقتا عمیقا هم دوست دارم گریه کنم بجاش. حس خاصی نسبت بهش ندارم، نه بهش افتخار میکنم که بگم من خیلی محکمم نه بر این عقیدم که گریه کردن ممکنه ارزش و قدرت انسان رو پایین بیاره، همینطور ازش شرمنده و ناراحت هم نیستم چون یک راهی برای تخلیه احساس ناراحتیم پیدا میکنم همیشه. :دی

۲-یه ویژگی رو از خودت بگو که در تو نهادینه شده و کاملا داریش و خیلی دوس داری به بقیه بگیش و نشونش بدی (این به زعم تو چیز مثبتیه) ؟ و بعد یه ویژگی رو بگو که دوست داری داشته باشی به این معنا که تصویر ایده الت از خودت اینه ک صدرا صفت ایکس رو داره ولی خب ته دلت هم میدونی اونقدی نداری و یا برای دستیابی به این ویژگی به تلاش و انرژی نیاز داری!؟؟

راستش خیلی اهل شوآف کردن، ثابت کردن خودم به بقیه، فخر فروشی و ... نیستم برای همین هرچی فکر میکنم ویژگی ای پیدا نمیکنم که بگم تمایل دارم حتما به بقیه نشونش بدم و بگم آره فلانی ببین من اینجوریم. :دی برای چی باید این کار رو انجام بدم ؟ :دی اما ویژگی ای که دوست دارم داشته باشم پشتکار زیاده، خیلی سعی میکنم آدمی با پشتکار زیاد باشم چون فکر میکنم این پشتکاری که دارم کافی نیست.

۳-یه ویژگی از خودت رو بگو ک در ارتباط با ادم‌ها هست و در تعاملاتت رو میشه؛ و چون تا به حال فیدبک‌های منفی ازش گرفتی ناخواسته سعی میکنی زیاد نشونش ندی و کنترلش کنی؟

من چون سعی میکنم خیلی واقع گرایانه به قضایا نگاه کنم همیشه جنبه ی منفی یک مسئله رو هم میبینم و درصدی هم برای اون درنظر میگیرم، بخاطر همین بعضی وقتا بهم میگن نفوس بد میزنی یا بدبینی و اینا، سعی میکنم زیاد بیانش نکنم دیگه. :دی

۴- اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا اگر به من بگی «تو خیلی پرفکتی» بهم اضطراب میدی؛ چه فکری میاد تو سرت و در ادامه چه جوابی میدی؟

فکر میکنم این مقدار از تعریف برای تو زیاده و در ادامه میگم باشه دیگه نمیگم. :دی صمیمی باشیم چهارتا فحشم میدم. :))

اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا اینکه بعد هر تصمیمی که باهات در میون میذارم میگی «همه جوانب رو بسنج» منو خیلی عصبانی می‌کنه؛ چه فکری تو سرت میاد؟ و در ادامه چه جملاتی رو بهم میگی در لحظه
فکر میکنم قضیه خیلی برات مهمه و قدرت فکر کردنت رو گرفته و میگم من واسه خودت میگم، اینکه این مسئله برای تو بازخورد منفی داشته باشه چیزی از من کم نمیکنه، فقط گفتم که در نظر داشته باشی اون جنبه شم اما به هرحال صلاح مملکت خویش خسروان دانند.

اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا انتظار دارم تو بیشتر حالمو بپرسی و انقد کم پیدا نباشی چون من خیلی ناراحت میشم از این رفتار؛ چه فکری تو سرت میاد و چه واکنشی نشون میدی؟

احساس مهم بودن میکنم و میگم به هرحال الماس کم پیداس دیگه. :)):دی سعی میکنم در روزهای آتی بیشتر جویای احوال شم. :))

-اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا وقتی اشتباهاتم رو تو مسیر زندگی بهم یاداوری می‌کنی خیلی حس شرمندگی در من زنده میشه؛ چه فکری میکنی و چه جوابی بهم میدی؟

چه گیری دادی به این مهمم، من کلا خیلی کم اهمیت میدم. :)):)) فکر میکنم از اشتباهاتت هنوز خوب درس نگرفتی و میگم همین حس شرمندگی باعث میشه تغییر کنی، نسبت بهش گارد نداشته باش. :دی:دی

-اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا وقتایی ک کارم تموم میشه اینکه بهم میگی خسته نباشی؛ خیلی خوشحال میشم و ذوق میکنم؛ چه فکری تو سرت میاد و بعد چه واکنشی نشون میدی؟

احساس مهم بودن میکنم و خوشحال میشم و میگم قدرمو بدون من خیلی نایابم. :)):))

این ۵ حالت رو جواب بده. و بعد به انتهای چهار تا حالت اول این جمله رو اضافه کن « دیگه اینکار و نکن » و تو حالت پنجم این جمله رو اضافه کن « همیشه بهم اینو بگو»
و بعد با این تغییر؛ برای هر کدوم بطور مجزا برو تو موقعیت و فکر و واکنشت رو بگو. (تک تک رو بنویس و این دو رو بگو براشون )


دوم راهنمایی بودیم یه دبیر ادبیات داشتیم یه تنبیه داشت به اسم مشق خون، یاد اون افتادم. :)):))

اگر به من بگی «تو خیلی پرفکتی» بهم اضطراب میدی؛ « دیگه اینکار و نکن »

فکر میکنم تو خیلی بی لیاقتی و ارزش این رو نداری بهت محبت شه و میگم باشه.

اینکه بعد هر تصمیمی که باهات در میون میذارم میگی «همه جوانب رو بسنج» منو خیلی عصبانی می‌کنه؛ « دیگه اینکار و نکن »

فکر میکنم باید با پای خودت بیفتی تو چاه بلکه آدم شی و میگم باشه.

انتظار دارم تو بیشتر حالمو بپرسی و انقد کم پیدا نباشی چون من خیلی ناراحت میشم از این رفتار؛ « دیگه اینکار و نکن »

فکر میکنم آدم حساسی هستی و میگم باشه عزیزم. :))

وقتی اشتباهاتم رو تو مسیر زندگی بهم یاداوری می‌کنی خیلی حس شرمندگی در من زنده میشه؛ « دیگه اینکار و نکن »

فکر میکنم به اندازه کافی قوی نشدی که از اشتباهاتت با ناراحتی یاد نکنی و میگم اوکی.

وقتایی ک کارم تموم میشه اینکه بهم میگی خسته نباشی؛ خیلی خوشحال میشم و ذوق میکنم؛ « همیشه بهم اینو بگو»

فکر میکنم مقدار وابستگیت زیاده و میگم باشه از این به بعد هرموقع کارت تموم شد بهم بگو که بهت بگم. :)):)):))

بله من آدمیم که در جدی ترین حالاتم شوخی میکنم و معمولا فرق جدی و شوخیم رو نمیفهمن. :)):)):))



۵- گفتی یه مدته حافظم درست کار نمیکنه؛ این کار نکردن چطوریه؟ موقعیت ها یادت میره یا احساساتت در موقعیت رو فراموش میکنی یا از بعد زمانی وقایع رو گم می‌کنی یا همه شون با هم یا چی؟

هم موقعیت ها یادم میره هم احساسات در موقعیت هم بعد از زمانی وقایع رو گم میکنم، در پی کاوش هایم به این نتیجه رسیدم این بخاطر نداشتن تمرکز و دقت کافی در لحظه س، یعنی چون خوب دقت نکردم ببینم چی میگی مشغول یه کار دیگه شم یادم میره و ... این نداشتن تمرکز کافی در لحظه هم بخاطر همون آشفتگی ذهنیمه که در لحظه حواسم چندجا پرت میشه، احساس میکنم مدیتیشن لازمم. :))

۶-فرض کن الان این اتفاقات تو زندگیت افتاده؛ و فرض کن همه اینارو قراره فراموش کنی چند وقت دیگه و یا یه تصویر محوی ازش بمونه. به ترتیب اولویت بچین. شماره یکت اونی باشه ک زودتر فراموشش میکنی و اخرین مورد اونی باشه ک از همه دیرتر از ذهنت پاک میشه.
اوکی. :دی

1. تو موقعیت شغلی/پروژه؛ کارفرما بهت گفته کاری ک تحویل دادی خیلی مبتدیه و قابل قبول نیست.
2. شخصی که غریبست بهت گفته این چه سر و شکلیه ک داری؟
3. استادت تو جمع گفته صدرا تنها کسیه که این درس رو افتاده.
4. عزیزترینت بهت گفته خیلی نامردی
5. عزیزترینت بهت ویژگی‌ای که خودت از خودت دوس داری رو نسبت داده.
6. دوستت بهت گفته خیلی قوی ای صدرا.
7. پدر/مادرت گفتن که صدرا بسیار با استعداده.
8. شخصی که غریبه ست بهت گفته خیلی نمونه کارهات خفنه.
9. استادت در خفا بهت گفته انتظار داشته که نمره ی بهتری بگیری.
10. تو موقعیت شغلی / پروژه‌ت؛ فیدبک کارفرما این بوده که بهتر از تو کسی بهش کاری تحویل نداده.
11. دوستت بهت گفته فلان روز خیلی ناراحتم کردی و رو مخم رفتی.
12. عزیزترینت بهت گفته یکم هوای منو داشته باش.
13. پدر/مادر بهت گفتن که تو فلان موقعیت ناامیدم کردی.


۷- گفتی که ادم موفق اون کسیه که احساس کافی بودن کنه. این احساس رو تو چطور تجربه ش میکنی؟ یه سری ادما این حس کافی بودن رو نیاز دارن بیشتر از بیرون بگیرن. و طبیعتا خیلی ادمهای کمی هستن که بچگی این حس بهشون انقدی داده شده باشه ک الان نهادینه شده باشه دیگه؛ و یا یک سری شبیه به مهارت تمرینش میکنن مثلا به خودشون فیدبک مثبت میدن ک این حس رو تجربه کنن؛ تو چطوری هستی و میتونی یکی دو تا موقعیت مثال بزنی که توش این احساس کافی بودن دست داده باشه؟؟؟

آره بنظرم، آدم موفق کسی هست که احساس کافی بودن کنه، اگر آدم احساس کافی بودن کنه در کنارش احساس ارزشمند بودن میکنه، احساس لیاقت میکنه. آدمی که احساس کافی بودن داشته باشه در موقعیت هایی قرار میگیره که این حس ها درش بیشتر میشه، و این باعث میشه به موفقیت و چیزهایی که دوست داره برسه. اینکه خیلی از این احساس کافی بودن از عوامل بیرونی هست برای اینه اکثر کارهایی که انجام میدیم صرفا بخاطر اینه که توسط دیگران مورد قبول واقع شه نه خودمون و خب این درست نیست. وقتی از دنیای بیرون به ما احساس ناکافی بودن داده میشه مخصوصا از طرف اجتماع اطرافمون ناخودآگاه ما اون رو باور میکنیم در صورتی که غلطه و ما خودمون با باور کردن و پذیرفتنش باعث میشیم یه سری اتفاقا رو تجربه کنیم که این احساس ناکافی بودن در ما بیشتر شه، پس راه حلش دست خودته که بخوای احساسی که از بیرون بهت داده میشه رو باور کنی یا نکنی. حالا راههای زیادی هست برای تقویت عزت نفس و اینجور چیزا که من واردشون نمیشم، اما آدم همیشه باید به خودش ایمان داشته باشه. وقتی کاری رو بهت میسپرن و تو اون رو درست انجام میدی و باعث میشی که مورد تشویق قرار بگیری همین باعث میشه احساس کافی بودن تو اون موقعیت داشته باشی، چه کار کوچیکی باشه چه بزرگ، مثلا من وقتی نمره ی خوبی بگیرم احساس کافی بودن میکنم، وقتی یه پروژه رو با موفقیت تموم میکنم احساس کافی بودن میکنم و در هر شرایطی که فکر کنم کاری رو درست انجام دادم و از خودم راضی باشم، احساس کافی بودن میکنم تو اون موقعیت و همین دلخوشیای کوچیک همون چیزیه که آدم موفق نیاز داره، حالا شاید تعاریفم بچگانه بنظر برسه اما برای خودم کافی هست. :دی

۸- زندگی از یک تا ده چندتا سخته؟

8 تا.

۹- چقدر عامل شانس رو برای رسیدن به هرچیزی مهم میبینی؟ تو انالیزهات در نظرش میگیری؟

0 تا 10 درصد، اگه ما به اندازه ی ادعایی که داریم هزینه کنیم قطعا به چیزی که بخوایم برسیم میرسیم و اگر در طول مسیر با اتفاقی رو به رو شیم قطعا همون شانسی هستش که داریم در موردش صجبت میکنیم اما آیا واقعا به اندازه ای که ادعا میکنیم هزینه هم میکنیم ؟ یا صرفا ادعامون رو بیان میکنیم ؟ اگر به اندازه ادعامون هزینه کنیم شانس، شانسی برای جلوگیری تو نخواهد داشت اما اگر صرفا ادعامون رو بیان کنیم، شانس بهانه ای برای عدم موفقیتمون محسوب میشه.

چقدر اگر به برنامه هایی ک نام بردی تو یک روز انجام میدی نرسی؛ خودت رو سرزنش میکنی؟ مثلا اگر چند روز اون یه باری ک همیشه بیرون میری رو نری و یا به کار یا درس یا اولویت اصلیت نرسی و ...
چی تو فکرت میاد و میره هی؟ پیداش کن و بگو


راستش اونقدر که دیگه فکر کنم دارم به یه آدم کمال گرا تبدیل میشم منتهی با تفاوت هایی البته، یه جوری که انگار ارزش خودم رو وابسته به انجام این کارها میبینم و اگه فعالیت مفیدی نداشته باشم دچار خودسرزنشگری میشم.

سوالات دست گرمی و کوتاهی پرسیدم جهت گرم شدن. حتما برمیگردم

خوش اومدی، بازم بیا. :دی
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
پروژه پویا :))

سلام. بالانسی که تو سوال ۷ یاسین نوشتی خوب بود. همونُ خیال‌پردازی کن. اتفاقات مهم هر فاز روزُ بگو. شب‌ها هم بگو کی می‌میره و اینا. و تا ته بازی برو جلو ببینیم چی می‌شه. در واقع بازیُ تصور کن و یه سناریو بنویس.


فاز صفر
هیچ.

فاز یک
هیج :))



پایان فاز شب یک
ممرضا مرد، بیگناه بود.



فاز دوم
اعدامی نداریم.


فاز شب دوم
اتفاق قابل بازگویی نداریم.



فاز سوم
عرفان و خلفی به دفاعیه میرن.
خلفی اعدام میشه مافیا و تروریست بود.
آریا نیز متاسفانه کشته میشه، گناهکار و قاتل بود.

عماد گادکش میشه.


فاز شب سوم
فرقه جذب موفق داشت.



فاز چهارم
مهسا،عرفان و ممد فلورین به دفاعیه میرن.
ممدفلورین اعدام میشه، بیگناه بود.


فاز شب چهارم
عرفان مرد، گناهکار و خیاط بود.



فاز پنجم
امین، آرش، چاوش به دفاعیه میان.
امین اعدام میشه گناهکار و قاتل بود.


فاز شب پنجم
ترسا مرد، بیگناه بود.


فاز روز شیشم
یاسین، آرش، محمدامین و فری به دفاعیه میرن.
محمدامین اعدام میشه، شغالی بیش نبود. :دی:))



فاز شب شیشم
اتفاق قابل بازگویی نداریم.


فاز روز هفتم
یاسین،آرش و فری به دفاعیه میان
آرش اعدام میشه، بیگناه بود.


فاز شب هشتم
مهسا مرد، بیگناه بود.
تبریک به پالیزوان عزیزم، اولین برنده بازی و از بازی خارج میشه، جلاد بود.

فاز نهم
امیر و فری به دفاعیه میان
امیر اعدام میشه، بیگناه بود.


فاز دهم
فری اعدام میشه، مافیا و دکترلکتر بود.

فاز یازدهم
محمدحسین اعدام میشه، فرقه و جادوگر بود.

فاز دوازدهم
مهدی اعدام میشه، مافیا و پدرخوانده بود.

فاز سیزدهم
پویا اعدام میشه، شیطان بود.


سحر جذبی فرقه بود
فرقه برنده ی بازی میشه به همراه شیطان.


 
اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

بالا پایین