مافیاییا
مافیاییا
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
صفحه اصلی
انجمن
جدیدترینها
نوشتههای جدید
نوشتههای نمایه جدید
آخرین فعالیت
کاربران
بازدیدکنندگان فعلی
نوشتههای نمایه جدید
جستجو در نوشتههای نمایه
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
برای دیدن محتوای انجمن باید
ورود
کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون
ثبتنام
کنید.
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
وبسایت مافیاییا
نامافیا
کافه
صندلی داغ صدرا (Sadra)
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Sadra" data-source="post: 8414" data-attributes="member: 15"><p><strong>سوالات سحر</strong><img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></p><p></p><p><strong>سلام بر صدرا <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> چندتا سوال ریز و یا موقعیتی میپرسم برو تو دلش ببینم چه میکنی <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> </strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">سلام سحری <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> خوش اومدی. میرم تو دلش. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> </span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>۱-گفتی خیلی کم گریه میکنی؛ این کم گریه کردن رو چطور تحلیل میکنی؟ مثلا من اگر زیاد گریه کنم شاید به خودم بگم چون صادقم(به هردلیلی). و اینو نشونهی مثبتی هم میبینم. مثلا خوشحال میشم ک اینطوریم. حالا بهم بگو تو تحلیلت چیه و در ادامه ازین ک کم گریه میکنی خوشحالی یا ناراحتی یا شرمنده ای یا..؟</strong> </p><p></p><p><span style="color: #4B0082">خب بنظرم بخاطر اینه که همیشه سعی میکنم منطقی با مسائل برخورد کنم و همین باعث میشه که از مقدار ناراحتی یکم کاسته شه اما خب چه بخوایم یه نخوایم غم و ناراحتی بخشی از زندگی ماست، وجود غم و غصه رو اصلا انکار نمیکنم اما در برابر این حس معمولا ناراحتیم رو یه جور دیگه تخلیه میکنم و خب بعضی وقتا عمیقا هم دوست دارم گریه کنم بجاش. حس خاصی نسبت بهش ندارم، نه بهش افتخار میکنم که بگم من خیلی محکمم نه بر این عقیدم که گریه کردن ممکنه ارزش و قدرت انسان رو پایین بیاره، همینطور ازش شرمنده و ناراحت هم نیستم چون یک راهی برای تخلیه احساس ناراحتیم پیدا میکنم همیشه. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> </span></p><p></p><p><strong>۲-یه ویژگی رو از خودت بگو که در تو نهادینه شده و کاملا داریش و خیلی دوس داری به بقیه بگیش و نشونش بدی (این به زعم تو چیز مثبتیه) ؟ و بعد یه ویژگی رو بگو که دوست داری داشته باشی به این معنا که تصویر ایده الت از خودت اینه ک صدرا صفت ایکس رو داره ولی خب ته دلت هم میدونی اونقدی نداری و یا برای دستیابی به این ویژگی به تلاش و انرژی نیاز داری!؟؟</strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">راستش خیلی اهل شوآف کردن، ثابت کردن خودم به بقیه، فخر فروشی و ... نیستم برای همین هرچی فکر میکنم ویژگی ای پیدا نمیکنم که بگم تمایل دارم حتما به بقیه نشونش بدم و بگم آره فلانی ببین من اینجوریم. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> برای چی باید این کار رو انجام بدم ؟ <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> اما ویژگی ای که دوست دارم داشته باشم پشتکار زیاده، خیلی سعی میکنم آدمی با پشتکار زیاد باشم چون فکر میکنم این پشتکاری که دارم کافی نیست. </span></p><p></p><p><strong>۳-یه ویژگی از خودت رو بگو ک در ارتباط با ادمها هست و در تعاملاتت رو میشه؛ و چون تا به حال فیدبکهای منفی ازش گرفتی ناخواسته سعی میکنی زیاد نشونش ندی و کنترلش کنی؟</strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">من چون سعی میکنم خیلی واقع گرایانه به قضایا نگاه کنم همیشه جنبه ی منفی یک مسئله رو هم میبینم و درصدی هم برای اون درنظر میگیرم، بخاطر همین بعضی وقتا بهم میگن نفوس بد میزنی یا بدبینی و اینا، سعی میکنم زیاد بیانش نکنم دیگه. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> </span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>۴- اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا اگر به من بگی «تو خیلی پرفکتی» بهم اضطراب میدی؛ چه فکری میاد تو سرت و در ادامه چه جوابی میدی؟</strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">فکر میکنم این مقدار از تعریف برای تو زیاده و در ادامه میگم باشه دیگه نمیگم. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> صمیمی باشیم چهارتا فحشم میدم. <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا اینکه بعد هر تصمیمی که باهات در میون میذارم میگی «همه جوانب رو بسنج» منو خیلی عصبانی میکنه؛ چه فکری تو سرت میاد؟ و در ادامه چه جملاتی رو بهم میگی در لحظه </strong></p><p><span style="color: #4B0082">فکر میکنم قضیه خیلی برات مهمه و قدرت فکر کردنت رو گرفته و میگم من واسه خودت میگم، اینکه این مسئله برای تو بازخورد منفی داشته باشه چیزی از من کم نمیکنه، فقط گفتم که در نظر داشته باشی اون جنبه شم اما به هرحال صلاح مملکت خویش خسروان دانند.</span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا انتظار دارم تو بیشتر حالمو بپرسی و انقد کم پیدا نباشی چون من خیلی ناراحت میشم از این رفتار؛ چه فکری تو سرت میاد و چه واکنشی نشون میدی؟</strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">احساس مهم بودن میکنم و میگم به هرحال الماس کم پیداس دیگه. <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /><img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> سعی میکنم در روزهای آتی بیشتر جویای احوال شم. <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>-اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا وقتی اشتباهاتم رو تو مسیر زندگی بهم یاداوری میکنی خیلی حس شرمندگی در من زنده میشه؛ چه فکری میکنی و چه جوابی بهم میدی؟</strong></p><p><strong></strong></p><p><span style="color: #4B0082"> چه گیری دادی به این مهمم، من کلا خیلی کم اهمیت میدم. <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /><img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> فکر میکنم از اشتباهاتت هنوز خوب درس نگرفتی و میگم همین حس شرمندگی باعث میشه تغییر کنی، نسبت بهش گارد نداشته باش. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /><img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>-اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا وقتایی ک کارم تموم میشه اینکه بهم میگی خسته نباشی؛ خیلی خوشحال میشم و ذوق میکنم؛ چه فکری تو سرت میاد و بعد چه واکنشی نشون میدی؟</strong></p><p><strong></strong></p><p><span style="color: #4B0082">احساس مهم بودن میکنم و خوشحال میشم و میگم قدرمو بدون من خیلی نایابم. <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /><img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>این ۵ حالت رو جواب بده. و بعد به انتهای چهار تا حالت اول این جمله رو اضافه کن « دیگه اینکار و نکن » و تو حالت پنجم این جمله رو اضافه کن « همیشه بهم اینو بگو»</strong></p><p><strong>و بعد با این تغییر؛ برای هر کدوم بطور مجزا برو تو موقعیت و فکر و واکنشت رو بگو. (تک تک رو بنویس و این دو رو بگو براشون )</strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">دوم راهنمایی بودیم یه دبیر ادبیات داشتیم یه تنبیه داشت به اسم مشق خون، یاد اون افتادم. <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /><img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>اگر به من بگی «تو خیلی پرفکتی» بهم اضطراب میدی؛ « دیگه اینکار و نکن »</strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">فکر میکنم تو خیلی بی لیاقتی و ارزش این رو نداری بهت محبت شه و میگم باشه. </span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>اینکه بعد هر تصمیمی که باهات در میون میذارم میگی «همه جوانب رو بسنج» منو خیلی عصبانی میکنه؛ « دیگه اینکار و نکن »</strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">فکر میکنم باید با پای خودت بیفتی تو چاه بلکه آدم شی و میگم باشه. </span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong> انتظار دارم تو بیشتر حالمو بپرسی و انقد کم پیدا نباشی چون من خیلی ناراحت میشم از این رفتار؛ « دیگه اینکار و نکن »</strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">فکر میکنم آدم حساسی هستی و میگم باشه عزیزم. <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong> وقتی اشتباهاتم رو تو مسیر زندگی بهم یاداوری میکنی خیلی حس شرمندگی در من زنده میشه؛ « دیگه اینکار و نکن »</strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">فکر میکنم به اندازه کافی قوی نشدی که از اشتباهاتت با ناراحتی یاد نکنی و میگم اوکی.</span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>وقتایی ک کارم تموم میشه اینکه بهم میگی خسته نباشی؛ خیلی خوشحال میشم و ذوق میکنم؛ « همیشه بهم اینو بگو» </strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">فکر میکنم مقدار وابستگیت زیاده و میگم باشه از این به بعد هرموقع کارت تموم شد بهم بگو که بهت بگم. <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /><img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /><img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><span style="color: #4B0082">بله من آدمیم که در جدی ترین حالاتم شوخی میکنم و معمولا فرق جدی و شوخیم رو نمیفهمن. <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /><img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /><img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p></p><p></p><p><strong>۵- گفتی یه مدته حافظم درست کار نمیکنه؛ این کار نکردن چطوریه؟ موقعیت ها یادت میره یا احساساتت در موقعیت رو فراموش میکنی یا از بعد زمانی وقایع رو گم میکنی یا همه شون با هم یا چی؟</strong></p><p><strong></strong></p><p><span style="color: #4B0082">هم موقعیت ها یادم میره هم احساسات در موقعیت هم بعد از زمانی وقایع رو گم میکنم، در پی کاوش هایم به این نتیجه رسیدم این بخاطر نداشتن تمرکز و دقت کافی در لحظه س، یعنی چون خوب دقت نکردم ببینم چی میگی مشغول یه کار دیگه شم یادم میره و ... این نداشتن تمرکز کافی در لحظه هم بخاطر همون آشفتگی ذهنیمه که در لحظه حواسم چندجا پرت میشه، احساس میکنم مدیتیشن لازمم. <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>۶-فرض کن الان این اتفاقات تو زندگیت افتاده؛ و فرض کن همه اینارو قراره فراموش کنی چند وقت دیگه و یا یه تصویر محوی ازش بمونه. به ترتیب اولویت بچین. شماره یکت اونی باشه ک زودتر فراموشش میکنی و اخرین مورد اونی باشه ک از همه دیرتر از ذهنت پاک میشه.</strong></p><p><span style="color: #4B0082">اوکی. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><span style="color: #4B0082">1. تو موقعیت شغلی/پروژه؛ کارفرما بهت گفته کاری ک تحویل دادی خیلی مبتدیه و قابل قبول نیست.</span></p><p><span style="color: #4B0082">2. شخصی که غریبست بهت گفته این چه سر و شکلیه ک داری؟</span></p><p><span style="color: #4B0082">3. استادت تو جمع گفته صدرا تنها کسیه که این درس رو افتاده.</span></p><p><span style="color: #4B0082">4. عزیزترینت بهت گفته خیلی نامردی </span></p><p><span style="color: #4B0082">5. عزیزترینت بهت ویژگیای که خودت از خودت دوس داری رو نسبت داده.</span></p><p><span style="color: #4B0082">6. دوستت بهت گفته خیلی قوی ای صدرا.</span></p><p><span style="color: #4B0082">7. پدر/مادرت گفتن که صدرا بسیار با استعداده.</span></p><p><span style="color: #4B0082">8. شخصی که غریبه ست بهت گفته خیلی نمونه کارهات خفنه.</span></p><p><span style="color: #4B0082">9. استادت در خفا بهت گفته انتظار داشته که نمره ی بهتری بگیری.</span></p><p><span style="color: #4B0082">10. تو موقعیت شغلی / پروژهت؛ فیدبک کارفرما این بوده که بهتر از تو کسی بهش کاری تحویل نداده.</span></p><p><span style="color: #4B0082">11. دوستت بهت گفته فلان روز خیلی ناراحتم کردی و رو مخم رفتی.</span></p><p><span style="color: #4B0082">12. عزیزترینت بهت گفته یکم هوای منو داشته باش.</span></p><p><span style="color: #4B0082">13. پدر/مادر بهت گفتن که تو فلان موقعیت ناامیدم کردی.</span></p><p></p><p><strong>۷- گفتی که ادم موفق اون کسیه که احساس کافی بودن کنه. این احساس رو تو چطور تجربه ش میکنی؟ یه سری ادما این حس کافی بودن رو نیاز دارن بیشتر از بیرون بگیرن. و طبیعتا خیلی ادمهای کمی هستن که بچگی این حس بهشون انقدی داده شده باشه ک الان نهادینه شده باشه دیگه؛ و یا یک سری شبیه به مهارت تمرینش میکنن مثلا به خودشون فیدبک مثبت میدن ک این حس رو تجربه کنن؛ تو چطوری هستی و میتونی یکی دو تا موقعیت مثال بزنی که توش این احساس کافی بودن دست داده باشه؟؟؟</strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">آره بنظرم، آدم موفق کسی هست که احساس کافی بودن کنه، اگر آدم احساس کافی بودن کنه در کنارش احساس ارزشمند بودن میکنه، احساس لیاقت میکنه. آدمی که احساس کافی بودن داشته باشه در موقعیت هایی قرار میگیره که این حس ها درش بیشتر میشه، و این باعث میشه به موفقیت و چیزهایی که دوست داره برسه. اینکه خیلی از این احساس کافی بودن از عوامل بیرونی هست برای اینه اکثر کارهایی که انجام میدیم صرفا بخاطر اینه که توسط دیگران مورد قبول واقع شه نه خودمون و خب این درست نیست. وقتی از دنیای بیرون به ما احساس ناکافی بودن داده میشه مخصوصا از طرف اجتماع اطرافمون ناخودآگاه ما اون رو باور میکنیم در صورتی که غلطه و ما خودمون با باور کردن و پذیرفتنش باعث میشیم یه سری اتفاقا رو تجربه کنیم که این احساس ناکافی بودن در ما بیشتر شه، پس راه حلش دست خودته که بخوای احساسی که از بیرون بهت داده میشه رو باور کنی یا نکنی. حالا راههای زیادی هست برای تقویت عزت نفس و اینجور چیزا که من واردشون نمیشم، اما آدم همیشه باید به خودش ایمان داشته باشه. وقتی کاری رو بهت میسپرن و تو اون رو درست انجام میدی و باعث میشی که مورد تشویق قرار بگیری همین باعث میشه احساس کافی بودن تو اون موقعیت داشته باشی، چه کار کوچیکی باشه چه بزرگ، مثلا من وقتی نمره ی خوبی بگیرم احساس کافی بودن میکنم، وقتی یه پروژه رو با موفقیت تموم میکنم احساس کافی بودن میکنم و در هر شرایطی که فکر کنم کاری رو درست انجام دادم و از خودم راضی باشم، احساس کافی بودن میکنم تو اون موقعیت و همین دلخوشیای کوچیک همون چیزیه که آدم موفق نیاز داره، حالا شاید تعاریفم بچگانه بنظر برسه اما برای خودم کافی هست. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></span></p><p></p><p><strong>۸- زندگی از یک تا ده چندتا سخته؟ </strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">8 تا.</span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>۹- چقدر عامل شانس رو برای رسیدن به هرچیزی مهم میبینی؟ تو انالیزهات در نظرش میگیری؟ </strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">0 تا 10 درصد، اگه ما به اندازه ی ادعایی که داریم هزینه کنیم قطعا به چیزی که بخوایم برسیم میرسیم و اگر در طول مسیر با اتفاقی رو به رو شیم قطعا همون شانسی هستش که داریم در موردش صجبت میکنیم اما آیا واقعا به اندازه ای که ادعا میکنیم هزینه هم میکنیم ؟ یا صرفا ادعامون رو بیان میکنیم ؟ اگر به اندازه ادعامون هزینه کنیم شانس، شانسی برای جلوگیری تو نخواهد داشت اما اگر صرفا ادعامون رو بیان کنیم، شانس بهانه ای برای عدم موفقیتمون محسوب میشه.</span></p><p></p><p><strong>چقدر اگر به برنامه هایی ک نام بردی تو یک روز انجام میدی نرسی؛ خودت رو سرزنش میکنی؟ مثلا اگر چند روز اون یه باری ک همیشه بیرون میری رو نری و یا به کار یا درس یا اولویت اصلیت نرسی و ...</strong></p><p><strong>چی تو فکرت میاد و میره هی؟ پیداش کن و بگو </strong></p><p></p><p><span style="color: #4B0082">راستش اونقدر که دیگه فکر کنم دارم به یه آدم کمال گرا تبدیل میشم منتهی با تفاوت هایی البته، یه جوری که انگار ارزش خودم رو وابسته به انجام این کارها میبینم و اگه فعالیت مفیدی نداشته باشم دچار خودسرزنشگری میشم.</span></p><p><span style="color: #4B0082"></span></p><p><strong>سوالات دست گرمی و کوتاهی پرسیدم جهت گرم شدن. حتما برمیگردم </strong></p><p><strong></strong></p><p><span style="color: #4B0082">خوش اومدی، بازم بیا. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> </span></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Sadra, post: 8414, member: 15"] [B]سوالات سحر[/B]:دی [B]سلام بر صدرا :دی چندتا سوال ریز و یا موقعیتی میپرسم برو تو دلش ببینم چه میکنی :دی [/B] [COLOR="#4B0082"]سلام سحری :دی خوش اومدی. میرم تو دلش. :دی [/COLOR] [B]۱-گفتی خیلی کم گریه میکنی؛ این کم گریه کردن رو چطور تحلیل میکنی؟ مثلا من اگر زیاد گریه کنم شاید به خودم بگم چون صادقم(به هردلیلی). و اینو نشونهی مثبتی هم میبینم. مثلا خوشحال میشم ک اینطوریم. حالا بهم بگو تو تحلیلت چیه و در ادامه ازین ک کم گریه میکنی خوشحالی یا ناراحتی یا شرمنده ای یا..؟[/B] [COLOR="#4B0082"]خب بنظرم بخاطر اینه که همیشه سعی میکنم منطقی با مسائل برخورد کنم و همین باعث میشه که از مقدار ناراحتی یکم کاسته شه اما خب چه بخوایم یه نخوایم غم و ناراحتی بخشی از زندگی ماست، وجود غم و غصه رو اصلا انکار نمیکنم اما در برابر این حس معمولا ناراحتیم رو یه جور دیگه تخلیه میکنم و خب بعضی وقتا عمیقا هم دوست دارم گریه کنم بجاش. حس خاصی نسبت بهش ندارم، نه بهش افتخار میکنم که بگم من خیلی محکمم نه بر این عقیدم که گریه کردن ممکنه ارزش و قدرت انسان رو پایین بیاره، همینطور ازش شرمنده و ناراحت هم نیستم چون یک راهی برای تخلیه احساس ناراحتیم پیدا میکنم همیشه. :دی [/COLOR] [B]۲-یه ویژگی رو از خودت بگو که در تو نهادینه شده و کاملا داریش و خیلی دوس داری به بقیه بگیش و نشونش بدی (این به زعم تو چیز مثبتیه) ؟ و بعد یه ویژگی رو بگو که دوست داری داشته باشی به این معنا که تصویر ایده الت از خودت اینه ک صدرا صفت ایکس رو داره ولی خب ته دلت هم میدونی اونقدی نداری و یا برای دستیابی به این ویژگی به تلاش و انرژی نیاز داری!؟؟[/B] [COLOR="#4B0082"]راستش خیلی اهل شوآف کردن، ثابت کردن خودم به بقیه، فخر فروشی و ... نیستم برای همین هرچی فکر میکنم ویژگی ای پیدا نمیکنم که بگم تمایل دارم حتما به بقیه نشونش بدم و بگم آره فلانی ببین من اینجوریم. :دی برای چی باید این کار رو انجام بدم ؟ :دی اما ویژگی ای که دوست دارم داشته باشم پشتکار زیاده، خیلی سعی میکنم آدمی با پشتکار زیاد باشم چون فکر میکنم این پشتکاری که دارم کافی نیست. [/COLOR] [B]۳-یه ویژگی از خودت رو بگو ک در ارتباط با ادمها هست و در تعاملاتت رو میشه؛ و چون تا به حال فیدبکهای منفی ازش گرفتی ناخواسته سعی میکنی زیاد نشونش ندی و کنترلش کنی؟[/B] [COLOR="#4B0082"]من چون سعی میکنم خیلی واقع گرایانه به قضایا نگاه کنم همیشه جنبه ی منفی یک مسئله رو هم میبینم و درصدی هم برای اون درنظر میگیرم، بخاطر همین بعضی وقتا بهم میگن نفوس بد میزنی یا بدبینی و اینا، سعی میکنم زیاد بیانش نکنم دیگه. :دی [/COLOR] [B]۴- اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا اگر به من بگی «تو خیلی پرفکتی» بهم اضطراب میدی؛ چه فکری میاد تو سرت و در ادامه چه جوابی میدی؟[/B] [COLOR="#4B0082"]فکر میکنم این مقدار از تعریف برای تو زیاده و در ادامه میگم باشه دیگه نمیگم. :دی صمیمی باشیم چهارتا فحشم میدم. :)) [/COLOR] [B]اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا اینکه بعد هر تصمیمی که باهات در میون میذارم میگی «همه جوانب رو بسنج» منو خیلی عصبانی میکنه؛ چه فکری تو سرت میاد؟ و در ادامه چه جملاتی رو بهم میگی در لحظه [/B] [COLOR="#4B0082"]فکر میکنم قضیه خیلی برات مهمه و قدرت فکر کردنت رو گرفته و میگم من واسه خودت میگم، اینکه این مسئله برای تو بازخورد منفی داشته باشه چیزی از من کم نمیکنه، فقط گفتم که در نظر داشته باشی اون جنبه شم اما به هرحال صلاح مملکت خویش خسروان دانند. [/COLOR] [B]اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا انتظار دارم تو بیشتر حالمو بپرسی و انقد کم پیدا نباشی چون من خیلی ناراحت میشم از این رفتار؛ چه فکری تو سرت میاد و چه واکنشی نشون میدی؟[/B] [COLOR="#4B0082"]احساس مهم بودن میکنم و میگم به هرحال الماس کم پیداس دیگه. :)):دی سعی میکنم در روزهای آتی بیشتر جویای احوال شم. :)) [/COLOR] [B]-اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا وقتی اشتباهاتم رو تو مسیر زندگی بهم یاداوری میکنی خیلی حس شرمندگی در من زنده میشه؛ چه فکری میکنی و چه جوابی بهم میدی؟ [/B] [COLOR="#4B0082"] چه گیری دادی به این مهمم، من کلا خیلی کم اهمیت میدم. :)):)) فکر میکنم از اشتباهاتت هنوز خوب درس نگرفتی و میگم همین حس شرمندگی باعث میشه تغییر کنی، نسبت بهش گارد نداشته باش. :دی:دی [/COLOR] [B]-اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا وقتایی ک کارم تموم میشه اینکه بهم میگی خسته نباشی؛ خیلی خوشحال میشم و ذوق میکنم؛ چه فکری تو سرت میاد و بعد چه واکنشی نشون میدی؟ [/B] [COLOR="#4B0082"]احساس مهم بودن میکنم و خوشحال میشم و میگم قدرمو بدون من خیلی نایابم. :)):)) [/COLOR] [B]این ۵ حالت رو جواب بده. و بعد به انتهای چهار تا حالت اول این جمله رو اضافه کن « دیگه اینکار و نکن » و تو حالت پنجم این جمله رو اضافه کن « همیشه بهم اینو بگو» و بعد با این تغییر؛ برای هر کدوم بطور مجزا برو تو موقعیت و فکر و واکنشت رو بگو. (تک تک رو بنویس و این دو رو بگو براشون )[/B] [COLOR="#4B0082"]دوم راهنمایی بودیم یه دبیر ادبیات داشتیم یه تنبیه داشت به اسم مشق خون، یاد اون افتادم. :)):)) [/COLOR] [B]اگر به من بگی «تو خیلی پرفکتی» بهم اضطراب میدی؛ « دیگه اینکار و نکن »[/B] [COLOR="#4B0082"]فکر میکنم تو خیلی بی لیاقتی و ارزش این رو نداری بهت محبت شه و میگم باشه. [/COLOR] [B]اینکه بعد هر تصمیمی که باهات در میون میذارم میگی «همه جوانب رو بسنج» منو خیلی عصبانی میکنه؛ « دیگه اینکار و نکن »[/B] [COLOR="#4B0082"]فکر میکنم باید با پای خودت بیفتی تو چاه بلکه آدم شی و میگم باشه. [/COLOR] [B] انتظار دارم تو بیشتر حالمو بپرسی و انقد کم پیدا نباشی چون من خیلی ناراحت میشم از این رفتار؛ « دیگه اینکار و نکن »[/B] [COLOR="#4B0082"]فکر میکنم آدم حساسی هستی و میگم باشه عزیزم. :)) [/COLOR] [B] وقتی اشتباهاتم رو تو مسیر زندگی بهم یاداوری میکنی خیلی حس شرمندگی در من زنده میشه؛ « دیگه اینکار و نکن »[/B] [COLOR="#4B0082"]فکر میکنم به اندازه کافی قوی نشدی که از اشتباهاتت با ناراحتی یاد نکنی و میگم اوکی. [/COLOR] [B]وقتایی ک کارم تموم میشه اینکه بهم میگی خسته نباشی؛ خیلی خوشحال میشم و ذوق میکنم؛ « همیشه بهم اینو بگو» [/B] [COLOR="#4B0082"]فکر میکنم مقدار وابستگیت زیاده و میگم باشه از این به بعد هرموقع کارت تموم شد بهم بگو که بهت بگم. :)):)):)) بله من آدمیم که در جدی ترین حالاتم شوخی میکنم و معمولا فرق جدی و شوخیم رو نمیفهمن. :)):)):))[/COLOR] [B]۵- گفتی یه مدته حافظم درست کار نمیکنه؛ این کار نکردن چطوریه؟ موقعیت ها یادت میره یا احساساتت در موقعیت رو فراموش میکنی یا از بعد زمانی وقایع رو گم میکنی یا همه شون با هم یا چی؟ [/B] [COLOR="#4B0082"]هم موقعیت ها یادم میره هم احساسات در موقعیت هم بعد از زمانی وقایع رو گم میکنم، در پی کاوش هایم به این نتیجه رسیدم این بخاطر نداشتن تمرکز و دقت کافی در لحظه س، یعنی چون خوب دقت نکردم ببینم چی میگی مشغول یه کار دیگه شم یادم میره و ... این نداشتن تمرکز کافی در لحظه هم بخاطر همون آشفتگی ذهنیمه که در لحظه حواسم چندجا پرت میشه، احساس میکنم مدیتیشن لازمم. :)) [/COLOR] [B]۶-فرض کن الان این اتفاقات تو زندگیت افتاده؛ و فرض کن همه اینارو قراره فراموش کنی چند وقت دیگه و یا یه تصویر محوی ازش بمونه. به ترتیب اولویت بچین. شماره یکت اونی باشه ک زودتر فراموشش میکنی و اخرین مورد اونی باشه ک از همه دیرتر از ذهنت پاک میشه.[/B] [COLOR="#4B0082"]اوکی. :دی [/COLOR] [COLOR="#4B0082"]1. تو موقعیت شغلی/پروژه؛ کارفرما بهت گفته کاری ک تحویل دادی خیلی مبتدیه و قابل قبول نیست. 2. شخصی که غریبست بهت گفته این چه سر و شکلیه ک داری؟ 3. استادت تو جمع گفته صدرا تنها کسیه که این درس رو افتاده. 4. عزیزترینت بهت گفته خیلی نامردی 5. عزیزترینت بهت ویژگیای که خودت از خودت دوس داری رو نسبت داده. 6. دوستت بهت گفته خیلی قوی ای صدرا. 7. پدر/مادرت گفتن که صدرا بسیار با استعداده. 8. شخصی که غریبه ست بهت گفته خیلی نمونه کارهات خفنه. 9. استادت در خفا بهت گفته انتظار داشته که نمره ی بهتری بگیری. 10. تو موقعیت شغلی / پروژهت؛ فیدبک کارفرما این بوده که بهتر از تو کسی بهش کاری تحویل نداده. 11. دوستت بهت گفته فلان روز خیلی ناراحتم کردی و رو مخم رفتی. 12. عزیزترینت بهت گفته یکم هوای منو داشته باش. 13. پدر/مادر بهت گفتن که تو فلان موقعیت ناامیدم کردی.[/COLOR] [B]۷- گفتی که ادم موفق اون کسیه که احساس کافی بودن کنه. این احساس رو تو چطور تجربه ش میکنی؟ یه سری ادما این حس کافی بودن رو نیاز دارن بیشتر از بیرون بگیرن. و طبیعتا خیلی ادمهای کمی هستن که بچگی این حس بهشون انقدی داده شده باشه ک الان نهادینه شده باشه دیگه؛ و یا یک سری شبیه به مهارت تمرینش میکنن مثلا به خودشون فیدبک مثبت میدن ک این حس رو تجربه کنن؛ تو چطوری هستی و میتونی یکی دو تا موقعیت مثال بزنی که توش این احساس کافی بودن دست داده باشه؟؟؟[/B] [COLOR="#4B0082"]آره بنظرم، آدم موفق کسی هست که احساس کافی بودن کنه، اگر آدم احساس کافی بودن کنه در کنارش احساس ارزشمند بودن میکنه، احساس لیاقت میکنه. آدمی که احساس کافی بودن داشته باشه در موقعیت هایی قرار میگیره که این حس ها درش بیشتر میشه، و این باعث میشه به موفقیت و چیزهایی که دوست داره برسه. اینکه خیلی از این احساس کافی بودن از عوامل بیرونی هست برای اینه اکثر کارهایی که انجام میدیم صرفا بخاطر اینه که توسط دیگران مورد قبول واقع شه نه خودمون و خب این درست نیست. وقتی از دنیای بیرون به ما احساس ناکافی بودن داده میشه مخصوصا از طرف اجتماع اطرافمون ناخودآگاه ما اون رو باور میکنیم در صورتی که غلطه و ما خودمون با باور کردن و پذیرفتنش باعث میشیم یه سری اتفاقا رو تجربه کنیم که این احساس ناکافی بودن در ما بیشتر شه، پس راه حلش دست خودته که بخوای احساسی که از بیرون بهت داده میشه رو باور کنی یا نکنی. حالا راههای زیادی هست برای تقویت عزت نفس و اینجور چیزا که من واردشون نمیشم، اما آدم همیشه باید به خودش ایمان داشته باشه. وقتی کاری رو بهت میسپرن و تو اون رو درست انجام میدی و باعث میشی که مورد تشویق قرار بگیری همین باعث میشه احساس کافی بودن تو اون موقعیت داشته باشی، چه کار کوچیکی باشه چه بزرگ، مثلا من وقتی نمره ی خوبی بگیرم احساس کافی بودن میکنم، وقتی یه پروژه رو با موفقیت تموم میکنم احساس کافی بودن میکنم و در هر شرایطی که فکر کنم کاری رو درست انجام دادم و از خودم راضی باشم، احساس کافی بودن میکنم تو اون موقعیت و همین دلخوشیای کوچیک همون چیزیه که آدم موفق نیاز داره، حالا شاید تعاریفم بچگانه بنظر برسه اما برای خودم کافی هست. :دی[/COLOR] [B]۸- زندگی از یک تا ده چندتا سخته؟ [/B] [COLOR="#4B0082"]8 تا. [/COLOR] [B]۹- چقدر عامل شانس رو برای رسیدن به هرچیزی مهم میبینی؟ تو انالیزهات در نظرش میگیری؟ [/B] [COLOR="#4B0082"]0 تا 10 درصد، اگه ما به اندازه ی ادعایی که داریم هزینه کنیم قطعا به چیزی که بخوایم برسیم میرسیم و اگر در طول مسیر با اتفاقی رو به رو شیم قطعا همون شانسی هستش که داریم در موردش صجبت میکنیم اما آیا واقعا به اندازه ای که ادعا میکنیم هزینه هم میکنیم ؟ یا صرفا ادعامون رو بیان میکنیم ؟ اگر به اندازه ادعامون هزینه کنیم شانس، شانسی برای جلوگیری تو نخواهد داشت اما اگر صرفا ادعامون رو بیان کنیم، شانس بهانه ای برای عدم موفقیتمون محسوب میشه.[/COLOR] [B]چقدر اگر به برنامه هایی ک نام بردی تو یک روز انجام میدی نرسی؛ خودت رو سرزنش میکنی؟ مثلا اگر چند روز اون یه باری ک همیشه بیرون میری رو نری و یا به کار یا درس یا اولویت اصلیت نرسی و ... چی تو فکرت میاد و میره هی؟ پیداش کن و بگو [/B] [COLOR="#4B0082"]راستش اونقدر که دیگه فکر کنم دارم به یه آدم کمال گرا تبدیل میشم منتهی با تفاوت هایی البته، یه جوری که انگار ارزش خودم رو وابسته به انجام این کارها میبینم و اگه فعالیت مفیدی نداشته باشم دچار خودسرزنشگری میشم. [/COLOR] [B]سوالات دست گرمی و کوتاهی پرسیدم جهت گرم شدن. حتما برمیگردم [/B] [COLOR="#4B0082"]خوش اومدی، بازم بیا. :دی [/COLOR] [/QUOTE]
درج نقلقولها...
نام
تایید
مافیا را برعکس بنویسید.
ارسال
وبسایت مافیاییا
نامافیا
کافه
صندلی داغ صدرا (Sadra)
ورود
نام کاربری یا آدرس ایمیل شما
رمز عبور
رمز عبور خود را فراموش کردهاید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
حساب کاربری ندارید؟
اکنون ثبتنام کنید
اتصال به گوگل
تازهها
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
ورود
نام کاربری یا آدرس ایمیل شما
رمز عبور
رمز عبور خود را فراموش کردهاید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
حساب کاربری ندارید؟
اکنون ثبتنام کنید
اتصال به گوگل
تازهها
بالا
پایین