برای دیدن محتوای انجمن باید ورود کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون ثبت‌نام کنید.

تحلیل تحلیل دور سیزدهم | در اعماق تاریکی

کارکشته مافیا
نوشته‌ها
640
پسندها
103
امتیازها
295
مدال‌ها
34
بسم رب المافیا



تا به حال شروع هیچ تحلیلی تا این حد سخت نبود برام. الان که نشستم به نوشتن نمیدونم از کجا شروع کنم. راستش بعد بازی و اون جو و ناراحتی از بدبیاری ها و اتفاقات بازی نمیخاستم تحلیل کنم و حس و حال و حوصله گذشتن از کنار اسم مافیا رو نداشتم. ولی خب یه علقه و وابستگی ای هست بین من و این جمع و بازی مافیا که اجازه نداد خودمو بکنم ازش. هیچ دوری هم نشده که لاقل خودمو تحلیل نکرده باشم هرچند مختصر و گفتم بزار سنت شکنی نکنم از طرفی چیزهایی بود که نیاز به توضیح داشت و نمیخاستم بدون توضیح بمونه.

تحلیل اول امین رو که چند روز پیش خوندم که در کسوت جادوگر و رهبر تیمش ، چقدر خوب از بازی ترسا و محمد رضا تمجید و دفاع کرد و ناشناخته های بازی این دو رو به بقیه نمایوند و تمام قد پاشون وایستاد واقعا حسودیم شد و اولش تو ذهنم اومد باشه گادفادر ما هم میاد از بازی ما دفاع میکنه و دستشو رو سرمون میکشه که یهو یادم افتاد ای داد بیداد گادفادر خودتی لامصب . این بار دیگه خودت باید دست به کار بشی و با اینکه بزرگ تیمت نیستی چه از نظر قدمت بازی و تجربه چه از نظر کیفیت بازی ، ولی این کسوت رو دوش توعه از نظر نقشی و باید نقشتو اقلا خارج از بازی برای تیم ایفا کنی با گفتن نقاط قوت و دیده نشده بازیشون.

از خودم شروع کنم. تنها نقش مهمی که من بازی نکرده بودم فک کنم همین گادفادر بوده. خیلی دوس داشتم تجربش کنم. درسته هیچ برتری متمایزی شاید نداشته باشه در عمل نسبت به بقیه نقشا ، ولی گاد فادر برای من تو این بازی یک تقدس و احترامی داره که نقشای دیگه ندارن. و همیشه دوس داشتم این حسو تجربه کنم. این نقش رو درست بعد از دور 11 که با امیر صحبت داشتیم من ازش خواستم وقتی که گفت دور گادیم مافیا بازی میکنی برای من!

خلاصه تیمم که تقریبا بعد دور امین مشخص شد خوشحال بودم چون با عارش خیلی راحتم و حرف همو میفهمیم . ممد امین هم همینطور و تجربه شیرین دور 5 تکرار میشد و همچنین چاوشی که تا بحال باهاش هم تیمی نبودم و بشدت دنبالش بودم.

واقعیت من این چند دوره که از دور 10 شروع شد، فرصت وقت گذاشتن برای بازی ، اونطور که خودم میخام و وسواس دارم رو زیاد نداشتم و یه سری فاکتور های دیگه که نقطه جوشم رو پایین تر اورده بود هم مزید بر علت بودن! من خیلی وقت بود بقول بچه ها از اون ورژن اولیم عبور کرده بودم و زیاد عصبی نمیشدم تو بازی ولی این چند دور اخر بیش از حد شده بود و تجربه جالبی نبود برا من و اونی که میخاستم نبودم حتی دور 10 ساموراییم که تعریف میشه ازش!

اگر قول و قرارمون با امیر خیلی قبلتر نبود من واقعا بعد از دور 12 و اون شرایط اسم مافیا رو هم نمیکشیدم چون واقعا سرخورده شده بودم ازینکه نمیرسم تمام خودم رو بزارم و هرکس دیگه بود در اوج با هفتاد و پنج صدم خدافظی میکرد از میادین :دی منتهی دست تقدیر امیر نزاشت و بازی کردم این دور رو که در ادامه میگم چه گذشت در درون این سبوی شکسته مافیا :12:

همونطور که عارش هم گفت ما وقتی دیدیم 4 از 20 هستیم واقعا شوکه شدیم ولی امیر با خیاط و یاکوزا آروممون کرد نسبتا (البته چاوش با تروریست یاکوزا خیاط همزمان هم اروم نمیشدا به زور راضیش کردیم :دی) تصمیم گرفتیم حالا که انقد کمیم و اینهمه گرگ ریخته وسط تاپیک که آلفاشون پویاست :)) چیکار کنیم چیکار نکنیم بیاین یه استراتژی متفاوت با دورهای اخیر در نظر بگیریم و از اول بازی جای اینکه به همدیگه بپریم و سوتی بگیریم از هم و تمرکز و انرزیمون هدر بره ، همونو بزاریم رو بقیه و کاری به هم نداشته باشیم حتی در صورت لزوم دفاع بیگناهی کنیم از هم تا اینجوری بیگناهایی که این جند دوره به برکت حضور ممدحسین رو به دوگانه ها اورده بودن :دی و اخر بازی برمیگشتن دعواهای زرگری رو کشف میکردن و هرکی عمیقتر میزد به اون شک هم تیمی داشتن ، به اشتباه بیفتن! چون دیدیم ما هرچقدرم همو بکوبیم و خانمان سوزی کنیم باز بعد یه اعدام و دو تا سرنخ میان به دوگانمون میرسن بعد میگن اره این زرگریه زارت تو هم تیمیشی :45: پس ما تلاش بیهوده نمیکنیم و عوضش با همین تریک ممکنه یه بیگناهو جای هم تیمیامون به اعدام رهسپار کنیم اواخر بازی. خلاصه این رویاهای قبل بازی بود و حتی یه درصدشم محقق نشد و از جهات مختلف خاک تو سرمون شد و این شد که بقول پویا رفتیم رو کانال بداهه سرایی و مدیحه سرایی :33:

چیشد که اینطور شد؟ اولیش قوانین اعدام بود که ریسک این جرکتو بالا میبرد! ما اگه همه با هم همسو میشدیم و تیمی بازی میکردیم برخلاف بازیای قبلی احتمال گیر افتادنمون توی ارا خیلی زیاد بود با توجه به چنتایی بودن و امتیاز اولویت و فلان. از همونجا بود که من دیگه شل کردم و حتی اون اولا که عارش و ممد امین میخاستن بهم بپرن میگفتم بابا انرژی رو بزارین رو پستای بقیه بیخود وقت تلف نکنین، دیگه ول کردم گفتم بزار برگردیم به تنظیمات کارخونمون و سعی کنیم بیگناه بازی کنیم فقط!

تموم بدبختیای من از پست ورود و معارفمه و به این معروفم میدونین. اولین باگی که باید گرفته میشد برای دراوردن یه گادفادر خوب پست شروع بود. اگر یه پست درست و مهندسی شده با چاشنی حس خوب و بایاس بیگناهی میدادم نصف کار رو رفته بودم. قبل شروع به بچه ها گفتم پستای هر 4 تامونو باید بفرستیم تو گروه و باگ گیزی شه خصوصا مال من! اگر از فیلتر این 4 نفر عبور کنه سخته کسی بتونه چیزی از توش دربیاره(پویا استثناس البته ) و همه موافقت کردیم. من اومدم پست معارفه بدم و تمام تلاشمو کردم که تمیز دربیارمش. فرستادم تو گروه که هم امیر نظر بده هم بچه ها و ایراداشو بگن . فک کنم چیز خاصی نبود برای ویرایش و همه گفتن حله اوکیه بفرست. منم خوشحال که ایول بهترین پست ورود ده سال اخیرمو نوشتم و داشتم تو گروه دور افتخار میزدم :23: غافل از اینکه یک کلمه منحوس به اسم " ستون پنچم " رو بدون حتی ذره ای فکر به این موضوع در پستم بولد کرده بودم و این شد عامل سقوطم قبل از اوج گیری...

اشتباه دومم این بود که با اینکه صد بار زمان بندی فازها رو خونده بودم در شروع و چایان فاز اول دچار اشتباه شدم. عید غدیر من خونه نبودم و روز قبلش گفتم عب نداره فاز دو روزس و فرداش میرسم و میخونم و وارد بازی میشم. غافل ازینکه یهو شبش دیدم امیر پیام و زنگ و فلان که فاز داره تموم میشه کجایی که من اخر شب اومدم دیدم چه خاکی شده و من عملا قبل سروع بازی به دفاعیه رفتم و فاز یک روزه بوده. اون جهنم مهمترینش شکل گیری شاکله بازی بوده تو همون روز اول با 7 صفحه جلو رفتن تاپیک! مگه میشه؟ امکان نداشت همچین چیزی . من چطوری الان خودمو با این وقت ناقص به بازی برسونم و چطوری خودمو جا کنم بین این همه بحث و نظر؟ خلاصه شکست عشقی دوممو خوردم و شروع کردم شبانه به خوندن پستها و فرداش فک کنم وارد بازی شدم ولی چه ورودی. کابوس ستون 5 شروع شده بود و به من گیر داده شده بود توسط امین و ممدحسین فک کنم؟ حالا علاوه بر اینکه از بازی عقبم و حس ها درست نیست بهم و دفاعیه رفتم الان در موضع پاسخ و ضعفم قرار دارم بیا و درستش کن. گادفادر بازی رو اینجوری شروع کرد عزیزان...

از سوال جوابهای امین و جملاتی که سرشار از جو بود و قانع نشدن هاش فهمیدم که امین بیگناه نیست. من شاید برعکس بقیه بازی امین رو خیلی زود تشخیص میدم. ینی تو دستمه بیگناهی و گناهکاریش. بی اغراق بعضیا برام اینجورین امین سردسته شونه. یه جمله گفت واقعا دوس داشتم سرمو بکوبم دیوار از شدت جو مستتر در اون جمله ، در جواب پویا بود فک کنم گفت : عرفان بنده خدا چند روزه داره میگه ها مافیا 5 نفره ما باورش نمیکنیم " اینو که خوندم انگاری نشادر گذاشتن داخلم. و از بازی عقب هم بودم و نمیرسیدم واکنش نشون بدم و بیشتر وقت خوندن داشتم تو مغازه و اخر شب وقت پست دادن داشتم که اونم بدرد عمم میخورد. خلاصه با این جو مطمعن شدم ریگی به کفششه اول میگفتم وکیله میدونه منو اومده اعدامم کنه اعتبار بخره بعد دیدم نه به وکیل نمیخوره و فرقست احتمالا.

فاز دوم بود که من بزور رسیدم پستا رو بخونم و داشتم تو موضع پاسخ تو تاپیک میگشتم و گزینه رای انچنانی نداشتم جز هادی با گیرش به پویا یا ممدرضا با عمدا دفاع اومدنش و ترسا با نخ کلفتش! عملا داشتم رو موج و با دلیل دیگران رای میدادم و این اصلا خوب نبود ولی جاره ای نداشتم همه بحثا قبل اومدن من شده بود و من انحصاری توشون نداشتم و باید حفظ میکردم فقط خودمو. شد چارشنبه و شبی که من از یک ماه قبل به امیر گفته بودم عروسی دعوتم و نیستم. من از ظهر بکوب پستا رو خوندم و جواب دادم و سعی کردم بیام تو بازی و هر روز ماشالا 10 صفحه جلو میرفت ب لطف پویا و مهدی و رامتین! من تا برسم پستا رو تموم کنم وقت رفتن رسید و فقط تونستم یه پست بنویسم و رایای دیروزمو تکرار کنم که اونم شد بلای جون دومم که ترسا نامردی نکرد و با پررویی تمام اومد رو آسونترین فرد ممکن که میتونست فشار بزاره روش ینی عرفان بدبخت :دی ازونجا هم با ترسا درگیر شدم سعی کردم صادقانه جواب بدم که تو ذهن بازی با حس خوب ثبت بشم ولی سیاه تر از اینا بودم و این شد که تا فاز سوم یه ایل سرازیر شدن به طرفم و من تک و تنها موندم با این همه وقت کم و پست نخونده و جواب وا مونده...

میرسیم به فاز اعدام ارش . با احتلاف من اعدام اون فاز ارش رو شخمی ترین اعدام تاریخ مافیا میدونم. اندازه اعدامای خودم ناراحت شدم براش و کلا 80 درصد انگیزم با همون رفت...اصلا نفهمیدیم چرا یهو جو اومد روش و هرکسی میرسید یه حس بد مینداخت رو سر عارش و ازونجا که رای چندگانه بود ما حس کردیم بوی خون میاد و اینا میفرستنش دفاعیه همینجور تخیلی . که همونم شد ولی اصلا انتظار اعدامش رو نداشتیم بله. اشتباه کردیم که نداشتیم؟ شاید! ولی هرکدوم از شما هم جای ما بودین ممکن بود این پیش بینی رو بکنین چون بازی بدجور روی هادی و ممدرضا بود و ارش فقط بخاطر چندگانه بودن اومد دفاع و ممد امینم که خدا لعنت کنه :)) ما چرا باید پیش بینی کنیم ارش ممکنه اعدام شه یا ممد امین؟ احتمالش نزدیک صفر بود با اون بازی خوب و مفیدی که عارش داشت من میگفتم تا 5 نفر نره اقلا تو 8 تاست! اصلا اصولی و با منطق نبود رای به عارش با وجود ممدرضا و هادی که سیاه بودن اون زمان. فقط بخاطر ترس از اسمش و نکنه با این بازی خوب گناهکار باشه و سرمون شیره بماله بنظر عارش اعدام شد . دلیل دیگه ای نمیبینم حداقل من.

ما اولویتامونو گفتیم تو گروه و بحث کردیم سرش . من چون ممدرضا رو روز قبلش همینجوری داده بودم نمیتونستم بزارمش اولویت اول و هادی باید میبود اولم . گفتم اگر بیگناه بودم هم عارش رو گزینه اخر میزاشتم جون اصلا کناهکار نیست و دستاویزی به من یا بازی نداده منتهی چون ممل با رای نیومده دفاع باید بزارمش اخر و ارش سوم باشه طبق اصول خودم. بعد بقیه هم اولویتاشون درومد و ما بدون اینکه بخایم برنامه قبلی داشته باشیم هر 4 تامون اولویت اول دادیم به هادی چون در مسیر بازیمون بود. اون وسط عارش اومد یه حرکت بزنه برای بعد ها که گفت من چون با ممل بحث داشتم هادی رو میزارم اول و ممدرضا رو یکی میبرم پایین و ممل رو میارم جاش دوم که بعدا بتونم روش بازی کنم و اینا. ما هم موافقت کردیم بدون اینکه بفهمیم همین جابجایی ، بمب اتمی میشه که مثل هیروشیما مافیای نخبگان رو با خاک یکسان میکنه :دی

خلاصه اون مطمعن رای ها رو دادیم و ثبت شد و چون 4 رای اول خودمون به هادی ثبت شده بود به خیال خودمون هادی رو اعدام شده فرض کردیم ولی زکی! اون پست گاد تموم رویاهامونو نابود کرد. نقطه سوزناکش همون اختلاف 1 امتیاز عارش با ممدرضا بود که تا درونگاهمون رو سوزوند و ما موندیم و حوضمون :33: باورمون نمیشد که انقد راحت همه به عارش اولویت 1 دادن. اصلا اصلا اصلا قابل قبول نبود و با احترام به حس همه رای دهندگان. بی نهایت خوش شانسی اوردن سر این موضوع . هم یک مزدور که پتانسیل گرفتن مدال بهترین گناهکار رو داشت از بازی به راحتی اب خوردن حذف کردن و هم کل تیم مافیا شو شد اون وسط و تنها شانسمون که تو سرمون بخوره این بود که امین و پویا هم اولویت 3-4 داده بودن و ازونها هم سوال میشد! خلاصه نا امید و بهت زده و خسته و بی انگیزه رفتیم به فاز شب و بازی تقریبا تموم شده بود برا من. که یهو کلاغ سیاه خبر اورد که چاوشو رییس پلیس زده : ))))) ازینحا تا دهن فری پرانتز گذاشتیم ، واقعا واتدا فاک :)) فک کردیم شوخیه که وقتی یه نیشگون از کلاغ سیاه گرفتیم و نوک زد بهمون فهمیدیم نه جدیه. حالا خر بیار باقالی بار کن مزدورمون و تنها فعالمون اونطوری شهید شد . یاکوزا و خیاط و از همه مهمتر " چاوشمون " رو ازمون گرفتن! چاوش حتی بی انگیزش هم چاوشه بدترین شروعش هم باشه باز به داد تیم میرسه و وزنه بزرگیه و دلگرمیمون بود. با این آخه چطور کنار بیایم. تو یه شب شقه شدیم از لحاظ نفرات که نصف شدیم از لحاظ نقش 3 از 5 نقشمون رفته بود! واقعا کمیک بود حال اون شب . من بجز اظهار ارادت به زمین و زمان کار دیگه ای به ذهنم نمیرسید و الان اظهار پشیمانی میکنم چلو دو تا سید اولاد پیغمبر اون اظهار ارادت هارو میکردم خدا ببخشتم :46: منتهی چاوش با همون خوشرویی و دو نقطه دی های همیشگی سعی در جمع اوری تکه های باقی مانده روح و جسم ما کرد و در یه تصمیم انقلابی گفت که منو تا فردا نگه ندارین و سریع فوری انقلابی بیگناها احساس آرامش بکنن فدام کنین که من باز اظهار ارادت کردم جند دیقه و بعد چند دیقه در حال زیر و رو کردن گزینه برای اولین تیرمون و گزینه جذبیمون بودیم...

تیر رو قرار شد به ممدحسین بزنیم. موضع خوبی داشت در بازی تا اون موقع و اینکه گفتیم تیر سیف نزنیم و ممدحسین اگه حذف شه (که اینجوری احتمال میدادیم که بی نقشی چیزی گرفته بخاطر درگیری پایان نامش و امکان مردنش هست) یه تاپ شات هست. گزینه جذبی هم از بین سفید ها خواستیم انتخاب کنیم که من پیشنهادم عماد بود با توجه به سابقه تیم شدنمون و اینکه هم تیمی جذابیه و حرف همو میفهمیم و موضعشم عالی بود تا اون موقع . توافق کردیم سر عماد و هدفهارو دادیم...خداروشکر نه تیرمون نشست نه جذبمون. چاوشمون هم هدر رفت :( من و ممد امین هم تا روز قبلش داشتیم ازین دفاعیه به اون دفاعیه میومدیم و هرکی از راه میرسید میگفت عه شما چرا قیافتون این شکلیه زارت رای ...خلاصه با فهمیدن اینکه دوتامون موندیم و غیر ممکنه ازینحا به بعد بردن بازی. بیاین صرفا هدف گناهکاریمون که هم زدن بازی و گیج کردن بازیه رو انحام بدیم تا حد امکان و راحت بازی کنیم و سعی کنیم لذت ببریم که اینم میسر نمیشد چون ما گاو پیشونی سفید بازی شده بودیم...

همون شب بحث سر بالانس داغ بود بین امیر و چاوش و منم دحالتی نمیکنم اصولا در این بحث ها کلا رفتم پی وی امیر موقع خوابیدن ، گفتم که میدونم تو بیشتر از ما ناراحتی برا پوکیدن مافیا. چون این تیم اول حاصل ایده ها و فانتزیای توعه و به نوعی بچه ته :دی قول میدم تا اخرین لحظه تلاش کنم و نزارم بیشتر ازین بالانست و بازیت لطمه بخوره. حداکثر کارم همین میتونه باشه. نترس نمیزارم بازیت خراب شه.

ازون شب به بعد بود که موتورم روشن شد و اومدم که با وجود همه سختی ها و فشارهای داحل بازی و کمبود وقت خارج بازی و تموم بی انگیزگی شخصیم خصوصا بعد از نابودی تیممون ، تلاش کنم حداقل که نزارم همه چی تموم بشه. یا حداقل دیر تموم بشه. یجورایی بهم برخورده بود و ناراحت بودم که در اولین دور گاد فادریم اینجوری مفتضحانه تموم شه بازی برا من و تیمم...

فاز بعدش ممل طبق پیش بینی اومد دفاعیه با پویا و خودم و خانواده رجبی و سایر بستگان! دفاعیه بود که از سر در گروهمون اویزون بود و باگ گیری میشد توسط عارش و چاوش خلاصه ما نا امید از همه جا یهو این بار درست 48 ساعت بعد از اون پست ناقوس مرگ امیر ، اینبار درهای بهشت رو به رومون باز شد با این پست : شهردار رای به خروج پویا داد و پویا از بازی بیرون میره! عههه پویا که وکیل نازنینمون بود چقد بدددد ، نه نه صب کنین شوخی های گاد ادامه داره پویا جوکر بوووود و مهدی هم باهاش خارج میشه و شهردار بوود . یسسس یه پیروزی بزرگ بیگناها رو فلج کردیم! صب کنین هادیم شغال بود و از بازی کنار میره و ممد امین با 1700 امتیاز در بازی موندگار میشه و خنده و دلخوشیهای کوچک ما در گروه ادامه خواهد داشت و یه کوچولو امیدوار شدیم نه به برد به راحت تر بازی کردن و دلخوش به گیج کردن بیشتر بازی :))

همون شب با یه سوال امیر از تیممون که فک کنم آگاهانه در جهت کمک به بالانس بازی بود و در مورد سهمیه های مصرف شده و باقی مونده نقشامون بود . و مضمونش این بود که کدوم سهمیتونو مصرف کردین و کدوم مونده به این شک کردیم من و عارش که فک کنم ستون دومی تو بازی هست البته قبل اینم با بررسیای بالانسی بچه ها احتمالشو میدادن تو گروه ولی جدی نبود با این سوال گفتیم ممل که قاچاقی زندست بیا یه حدس بزنیم براش یا هست و میگیره و عاقبت بخیر میشیم و به جون مهدی دعا میکنیم یا نیست که چه کنیم از اولم شانس نداشتیم. خلاصه منو عارش فعال بودیم اون شب. از سر شب بحث کردیم و رد گزینه زدیم و ضمنا تیر هم باید میزدیم اون شب. اخر شب به این نتیجه رسیدیم که امین رو جذب کنیم!(چون زیادی به ستون من گیر داده بود گفتیم نخه حتما )و صدرا رو بزنیم! یکم که گذشت من اومدم گفتم نه بنظرم نمیخوره و حس خوبی ندارم به این بیا یبار دیگه بحث کنیم . که اسما رو داشتیم ردیف میکردیم اسم فری اومد و من بی درنگ انگار چراغی روشن شده باشه و بدون اینکه نخی ازش ببینم گفتم خودشههههه بی معطلی. انگار مطمعن بودم و کلا قبل اون اصلا یادمون نبود فری تو بازیه که امینو انتخاب کردیم. من گفتم بخدا که فریه و بعد ارش گفت بازیشم کلا نخ بوده با اون تز بیگناه یابیش گفتم اره شک نکن ستون دومی باشه خود فریه و از طرفی در بحث من و امین هم یه حمایت ریزی از من کرده بود و من یه مرسی نثارش کرده بودم اونم یادم افتاد گفتم بزنیم میگیره به حق 5 تن. تیر رو هم به واسطه همین عوض کردیم و من حدس میزدم یاسین شیخ باشه و صدرا رو حفاظت کنه و به سنگ بخوره. دیدیم سعید گزینه سیفیه و کسی شاید حمایتش نکنه چون سفید نبود انچنان. گفتیم لاقل یه تیر از خودمون به یادگار بزاریم نگن بی مصرف بودن مافیای این دور . با رمز "یا سید" رفتیم دم در پی وی امیر و هدفارو بهش دادیم و چن دیقه بعدش بگو چی دیدیم؟ درست حدس زدین امیر اینوایتد فری

ینی در پوست خودم نمیگنجیدم اون لحظه انگار نه انگار تا اون موقع جفا کشیده بودیم بی انگیزه بودیم و همه "بی" ها رو با هم بودیم. ولی دیدن اسم فری یه امید دوباره بخشید به جون گروهمون. یه کورسوی امید مثل یه لیوان اب خنک وسط کویر ، یه دست چلو کباب وقت گشنگی، یه خواب راحت بعد خستگی ....مزه همه اینارو در یک لحظه چشیدم من و امیدوار با انگیزه ای بیشتر و دعا به جون مهدی که مارو از 1 نفر و نابودی پتانسیل اینو داد که 3 بشیم حتی موقت:قلب:

خلاصه انگیزم بیشتر شد و تمرکزم رو بیشتر گذاشتم رو بازی و روز بعدش میدونستیم ممل دوباره حتما میره دفاعیه و دیر یا زود من هم پشت سرش میرم و بحث زمان مطرحه. فاز بعدش شد و ممل طبق پیش بینی به دفاع اومد ولی من چون بحثی نداشتم باهاش میتونستم رای ندم بهش. منتهی دفاعیه شو که خوندم دیدم وای انگار سوتی داده و نوشته مافیا خیاطشو نداره بعد چاوش. اومدم تو گروه گفتم و بچه ها تایید کردن . نگو شب مرگ چاوش ممل رو زمین نبوده :)) و نفهمیده که ما تو گروه لباس داعمی یاکوزا دادیم یه چاوش که مشخص نشه خیاط تو بازی نیست و با همون ناخوداگاه اومده اونو نوشته که من گفتم فرصت خوبیه با همین بهونه مملو میزارم اولویت اول. اعدامش که قطعی بود من با این جرکت و فلسفه ای که پشتش داشتم ینی "سوتی نا خوداگاه " میتونم با همین حرکت یه مقدار مافیا بودنمو که بولد شده بود کمرنگ کنم اقلا شک بندازم به دل بقیه که زرگری اینقدم خانمان سوز نمیشه! منتهی اینجا رو حساب نکرده بودم که من سیاه مطلق بودم هرچقد تلاشم میکردم حرفم برو نداشت و به دید بقیه دست و پا زدن میومد...با این که عذابم میداد اینارو ببینم ولی گفتم عب نداره اقلا سر قولم میمونم و پرتلاش اعدام میشم و مطمعن میشم کم نذاشتم برا بازی.

خلاصه اون فاز ممل اعدام شد و من موندم با فری ، قرار شد با توجه به موقعیت فری و سیاه بودن من همون سناریوی دعوا رو بریم که یکم گیج کنیم اگه شرایط به نفع ما بود. ستون پنجی که گادفادرشو اعدام کنه و بره تا هر جا که راش بدن :دی من اون فاز یه مقدار از مافیا بودنم کم شده بود و چن نفر از جمله ترسا (حالا واقعی یا مصلحت اندیشی) از مافیا بودنم پایین اومده بودن و الان بحث ستون بودنم مطرح بود. اتهامات من هم عین اصل پایستگی انرژی بود از بین نمیرفت فقط دلیلش فاز به فاز تغییر میکرد و عمرا سفید میشدم :دی ولی خب گفتم بزار عوضش یکم کثافت کاری کنم و بازیو بهم بریزم کلی اطلاعات راست و دروغ بریزم تو بازی و لذت ببرم از گیج شدن بازی. این شد که اون پست یاسین رو اتفاقی عارش فرستاد و خوندم با دقت و گفتم خدایی اگه دیشب اینو میدیدم صدی صد میگفتم یاسین جذبیه جذبش کنیم که عارش گفت دیشب فرستادم منتهی ندیدی و مرسی که توجه نکردی به این :)) اقا خدایی نخ تمیز و جالبی بود و کاملا میخورد بهش که نخ باشه. اگر اون پست رو کسی جز عرفان در بازی میفرستاد و بهش توجه میکرد شک نکنین یاسین به اتهام ستون اعدام میشد. شک ندارم بخاطر جایگاهم در بازی اون پستم دیده نشد و بها داده نشد چون کلا منو ایگنور کرده بود بازی و نمیشنیدن منو. منتهی من از رو نرفتم(عچیبه چون پررو نیستم تو زندگی واقعی) و گفتم بمباران اطلاعاتی میکنم بازی رو تا به اشتباه بیفتین . از یه طرف ترسا رو داشتیم با نخ کلفت از یه طرف یاسین رو اوردم از طرف دیگه گفتم بزار یه اطلاعات درست هم بدم و در جایی که کسی اصلا حرف از جذبی بودن فری نمیزد من کشیدمش وسط و اتهام زدم بهش که با اون جواب عالی و تیکه فری به من خیلی خوب ادامه پیدا کرد و من در واقع با این کارم سعی داشتم فری رو مبرا کنم از ستون پنجی تا حدی چون با اعلام نقشم تمام اتهامام بی اعتبار میشدن و حتی درون بازی هم منی که سیاه بودم به هرکسی اتهام میزدم پس زده میشد و بی اعتبار بود صحبتام!ریسک سفید شدن یاسین از ستون پنجی رو هم به جون خریدم تا فری هم به همراهش سفید بشه لاقل و دنبال جذبی از بین صدرا عماد یا هر سفید دیگه ای بگردن بعد مرگ من. قضیه زرگریامون هم این بود منطق پشتش.

رسیدیم به دفاعیه . برام در این ابعاد قابل حدس نبود که کسی از اون دفاعیه من این رو برداشت کنه که من برای مبرا کردن خودم از گناهکاری اومده بودم! و اومده بودم دفاع کنم تا زنده بمونم! من یه پست دادم اخر شب که همونم گفتم کپی کنه امیر برا دفاعم چون میدونستم خونده نمیشد چون پست من بود. اونجا تموم سعیم این بود که به بیگناها راه نشون بدم و آگاهشون کنم که بابا اینقدر از قربانی ترسوندنتون اصلا ترسی نداره مگه با توجه به باقی مونده ها چن نفر جذب کردن اخه فوقش یه نفره که یر به یر میشن با اعدام قربانی و اون جذبیم پیشونی سفید میشه چرا انقد رفتین تو قربانی درنمیاین اخه! بخاطر همین اصلا سعی در بری کردن خودم از مافیا نبودم بخاطر همین اسم مافیا نیاوردم و بعضی دوستان بعد دفاعیم اومدن گفتن عه عرفان چرا همش دنبال فرقه ای مافیات کیه پس! باهوش خان خب اون پست وصیت بود نه دفاع :دی
اعصابم خورد بود کلا ولی امین که میگه مافیا اشتباه کرد و باید اینو زودتر اشاره میکرد میگم نه عزیزم. من همونجوریشم متهم به مافیا و ستون بودم من نمیتونم بیام علنت یه جمله و استدلالی رو بگم که مافیاییمو صد میکنه برا بازی! درسته سیاهم ولی هنوز دارم میجنگم! من اگه این حرفو یجا میزدم میگفتن اها تیم رقیبته اطلاعات داری ازش و انالیز کردین؟ برا اینکه ضعیف شن و بازی ایگنورشون نکنه داری به اب و اتیش میزنی؟ اینه حال و قضیه! من جز اونجا نمیتونستم اینو بگم و انتظار داشتم یکی از بیگناها فک کنه قشنگ و بیاد مطرح کنه که بابا از اول بازی افتادین به جون مافیای بدبخت شقه شقه کردینش و تا اسم فرقه میاد میگین خدا مرگم بده جیزه ها نکنه قربانی باشه! بزا بمونه هنوز اخر سر اعدامش کنیم! موند! و 3 به 3 با کلین شیت بردتون. عجیب بود واقعا یاسین بود فک کنم که گفت بیاین همه مافیا رو اول اعدام کنیم 7 نفری بریم به فاز سرعتی! ینی چی اخه :دی اونجا با یه اعدام اشتباه فرقه برده که. واقعا یاسین با اون حرف برام صد فرقه شد هرچی داد زدم که اینو ببینین کسی حرفمو گوش نکرد. نمیدونم چرا اون حرف باید توسط بیگناه زده بشه اونجای بازی...

الان تنها امیدمون فری بود که ببینیم جنگ بین ستون چنجم چنتا تلفات میده از بیگناها و داشتیم اماده میشدیم که یه فاز حذاب ببینیم که از شانس بد ما افتادیم تو تور حس یاسین و تیر شبش به فری که باز شوکه شدیم و غزل خدافظی مافیا خونده شد. خیلی ناراحت شدم برای فری چون موضعش آنچنان سیاه نبود و در حدی بود که اقلا یک نفرو قبل خودش به نام ستون اعدام کنه بازی. منتهی بدشانسی اورد باز و نتونست بازی خوبش رو تکمیل کنه. فازهای اخر هم خوندم و بیگناها خیلی اشتباه کردن. حق میشه داد بعضا چون سرعتی هست ولی کاری رو که خوب شروع کرده بودن بی دردسر میتونستن خوب تموم کنن که نکردن و فرقه بازی رو برد.

دیدم رامتین تو پست دومش گفته بود که همه میگن مافیا خوبه خب به دلیل فلان کار و فلان کار نتیجش خوب نبوده دیگه در اخر فلان تصمیمو گرفتن در اخر فلان کار شد و این بد بود پس در نتیجه نمیشه گفت مافیا خوب بود چون تصمیماشون منجر به جذف و باخت و شو شدنشون شد و هیچکدوم از کاراشون کردیت نداشت. میخام اینو بگم که رامتین تو و بقیه بیگناها از اول بازی خوب بودین تصمیمات درستی گرفتین و خودت از بهترین بیگناها بودی منتهی اینکه یاسینو اعدام کردی بجای امین که رییس پلیستونو شهید کرد با اون وضع! تو اینحا تصمیم اشتباه گرفتی ، در اعتماد به ترسا تصمیم اشتباه گرفتین. که منجر به باختتون شد درست مثل ما. آیا کل بازیت تا اونجا و تصمیمات و پستهات با همون تصمیم اخریت زیر سوال میره و بدترین بازیکن شدی؟ ارزشی نداشت کارات تا اون موقع؟ اثری در بازی نذاشته بودی؟ فوت شد رفت هوا با یه تصمیم که منجر به نتیجه بد شد؟ با واقعیت موجود که بد تموم شد براتون؟ مطمعنا نه! اگر بنظرت اره که من حرفی ندارم. پس اینجا کار تو میشه استاندار دوگانه. برا تو خوبه برا ما بد

ما و تیممون عالی نبودیم و بی نقص نبودیم بله اگه بودیم اینطوری سخت نمیشد کارمون اشتباهات زیادی داشتیم ولی ایا همش تقصیر خودمون بود یا اتفاقات هم به ضررمون شد؟ با واقعیت و نتیجه نهایی کار ندارم

نتیجه و مقصد نهایی تعیین کننده خوب و بد بودن در این بازی نیست. ما هر کدوممون تلاشی داشتیم برای خوب بازی کردن و زحمتی کشیدیم براش با وجود اتفاقاتی که به ضررمون بود ولو با اشتباهات خودمون. ولی مسیرمون رو باید ببینی . تلاشمون رو با در نظرگرفتن شرایطمون باید ببینی. خودتو بزاری جای کسی که یه شبه کلی ابلیت نقشی و دو تا سوپر استارشو از دست میده ولی باز از پا نمیشینه و سعی در تغییر دید بازی به خودش داره با اینکه کسی نمیخونتش و نمیبیندش و با این حس بیای بازی کنی!
جزعیات تاثیر گذارو ببینی و بگی اگر عارش ممل رو بالای ممدرضا نمیزاشت یا اگر عرفان جای ممل و عارشو عوض نمیکرد یا اگه ممل با 250 خط بیخود به دفاع نمیومد و هزار تا و دیگه ، عارش با اون بازی خوبش نه خودش اعدام میشد نه تیمش شو میشد !
چاوش ممکن بود انگیزه داشته باشه حتی اگرم خورده میشد یه فاز دیگه وایسته یه بیگناه اعدام کنه و یه تصمیم دیگه برا جذب میگرفتیم. خود ممدامین با اون قابلیتش سر اقناع کردن ، کسی نمیتونست بهش شک مافیایی بزنه شاید و کارش در هم زدن بازی بینطیره و جواهاشم منطقیه . اصلا ممدرضا اعدام میشد و قدرت فرقه نصف میشد و بازی طور دیگه ای میچرخید!
یا من خودم با ازادی عمل بیشتری پست میدادم و حرفام جدی گرفته میشد و کلی یا دیگه...

خلاصه تو یه دنیای موازی من تو پست اولم ستون پنجمو نیاوردم . ارش حسی اعدام نشد و جاش ممدرضا اعدام شد و فرقه فلج شد. چاوش ممد حسین رو اعدام کرد قبل تیر زدن بهش و عارش کل اهدافشو یکی یکی اعدام کرد و مافیا با کلین شیت تو 8 نفر با شایستگی برنده شد و کلی تعریف و تمجید پشتش اومد:12: من که دوست دارم این تصویرو باور کنم چون تلاش خودم و تیمم رو دیدم و شایسته تقدیر میدونمش حتی با وجود نتیجه که به مذاقمون خوش نیومد ولی لحظات خوبی تو گروه ساختیم و این گروهم میره در کنار ارشیو گروهای گناهکاری دیگم و در اینده ازش یاد خواهم کرد که روزی پدرخوانده بودم و با تمام فشار ها و شروع بد و بدشانسیها ، تسلیم نشدیم و تا اخرین لحظه تلاش کردیم داخل و خارج بازی که یه خاطره خوب بجا بزاریم و برد راحت ندیم به رقیبامون...

پ.ن: از ساعت 11 شب نشستم پای این پست الان 2:51 هست. ببخشید که نتونستم در مورد بقیه دوستان نظری بنویسم . چون باید ادای دین میکردم به بازی خودم و تیمم و واقعا رسم کشیده شد و فک نمیکردم همینم بتونم تموم کنم. امید که منو ببخشین و ممنون بابت تموم تحلیلایی که وقت گذاشتین و اسم من رو جاری کردین درش . دوستون دارم :قلب:


خاک تو سرم مهمترین بخش تحلیل یادم رفت . من هیچموقع وارد دعواهای بالانسی نمیشم چون به گادها ایمان دارم که بهترین توانشون رو میزارن و این بهترین چه پویا باشه چه امیر چه عارش چه امین واقعا از هرچی تو ذهن منه بهترین هست چون اینا بیشتر از من میدونن قطعا. بنابراین هیجموقع معترض بالانس نبودم. غر کوچولو شاید بزنم ولی در عمق قلبم باور ندارم بهش. میدونم که بالانسترین حالت ممکن بود که همه تیما شانس موفقیت داشتن شاید یه سری جزعیات خاص میشد تغییر کنه مثلا گادفادر و خیاط داده بشه بجای یاکوزا خیاط چون با بودن یه نقش که فدا میشه دیر و زود و نمیدونیم کی میخوره خیاط عملا بی استفاده موند در ما و عملا 4 نقشه بودیم. تنها انتقادم اینه فقط . نظم بازی عالی بود با اینکه به ضرر ما شد سر ممد امین :دی کلا بلده دیگه اقا اینا گاد به دنیا اومدن از ما بهترونن :)) میدونه که چقد دوسش دارم و البته میدونم که متقابله و سعیم این بوده که بعد یه دور بیگناهی خوب که تو دورش بازی کردم یه گناهکاری خفن هم براش بازی کنم که قسمت نشد. جوکرشم که خراب کردم دور قبل رفتم تو 3 تا اخر :)) امیدوارم ازم راضی باشه چون میدونم که میدونه تموم توانمو گذاشتم. شاید این روزا تموم توانم از تموم توان قبل هام کمتر باشه ولی بدونه که کم نمیزارم. برا هیچ گادی. دور امین هم اسفثنا بود واقعا و لکه ننگیه برام:( خلاصه با داستاناش کلییی عشق میکنم و کردم این دور خیلییی خوبه داستان و عاشقش شدم و بخصوص اینکه چند فصلیه خیلی ذوق کردم واقعا قلمشو دوست دارم . انقدیری که داستانای مافیا رو دوس دارم خود مافیا برام جذاب نیست :دی ایشالا سایت از سر سایت کم نشه (جناس درست کردم) و مرسی و خسته نباشید بخاطر این دور :قلب:
 
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها]: God

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
[No message]
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
[No message]
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
تیم مافیا ( 4/10 ):
یکی از سخت ترین پست هام در طول فعالیت فروم نویسی ام رو دارم برای تحلیل مافیا انجام میدم. راستش درون خودم یک خوددرگیری خیلی شدیدی دارم که چقدر احساسات درونیم رو باید بروز بدم در مورد این تیم مافیا، اونم در جایی مثل تحلیل و اونم از سمت منی که خیلی عادت و علاقه ای به بروز احساسات ندارم و اونم درجایگاه گاد :دی راستش بیش از اینکه ناراحت، خشمگین یا هرچیز دیگه ای باشم، حس سرخوردگی دارم، حکایت من با مافیای این دور، حکایت پدری ـه که تلاش کرده زمینه های لازم رو برای بروز فردیت و موفقیت بچه هاش فراهم کنه، ولی در نتیجه دیده اون امکاناتی که در اختیار بچه هاش قرار داده نتونسته اون انگیزه لازم رو برای این موضوع فراهم کنه و هر کدوم از بچه هاش به نوعی سرخورده شدن از عملکرد پدر، و پدر مونده با غم عدم موفقیت بچه هاش کنار بیاد، یا با عصبانیت ناشی از بی عملیشون، یا با سرخوردگی ناشی از نتیجه ندادن خواب و خیال هایی که براشون داشته.

اگر چاوش رو که در حکم برادر منه و خب من و چاوش تقریبا بیش از نیمی از عمرمون رو از خرداد 87 به مدت 14 سال تمام با هم گذروندیم و به نوعی با هم بزرگ شدیم، از ایامی که در فانتزی با هم کار می کردیم و همزمان دو سرِ طیف خیر و شر در اون محیط بودیم گرفته تا زمانی که مافیا توسط متین راه اندازی شد و باز هم دو سرِ طیف خیر قرار گرفتیم رو از تیم مافیا جدا کنیم، فی الواقع این تیم مافیا، یعنی عرفان، آرش و محمدامین، حکم اون پسران تلنت و باهوشی رو داشتند که من در درون ذهنم خودم در مورد ترکیبشون با هم و قرار گرفتنشون در کنار چاوش رویا پردازی می کردم. در واقع تصور من این بود که قرار گرفتن این چهار نفر در کنار هم، می تونه اون موتور متحرکه ای باشه، که اونها برای زیر و رو کردن بازی با ایده هاشون، نیاز به هیچ آیتم کمکی دیگه ای نداشته باشن و انگیزشون با همین ترکیب به صد برسه. ولی خب همیشه رویاها مطابق واقعیت پیش نمیره و توی واقعیت چیز هایی برای آدم ها مهمه، که تو نمی تونی تاثیرشو از قبل حدس بزنی، شاید مثل یک یار اضافه یا مواردی مثل این. و دقیقا چیزی که فکر می کنی برگ برنده ات تو زندگی میشه، تبدیل به پاشنه آشیلت میشه.

بگذریم، اول این توضیح رو بدم که نمره تیمی مافیا متفاوت از نمره فردیشونه، و تفاوتشم از نظر من کاملا معنی داره. چون تیم بودن یک سری مشخصه داره، که مافیای این دور واضحا هیچ کدوم رو نداشت، پیش برنامه، برنامه، هماهنگی، طراحی، هم افزایی و مواردی مثل اینها چیزاییه که در تیم، مخصوصا در ماهیت مافیا که پیش تر توضیح دادم بسیار اهمیت داره و مافیای این دور به شدت در این موارد ضعیف بود.

اینکه من گفتم مافیای این دور ضعیف نبود به نسبت دیگران و مورد انتقاد قرار گرفت، دقیقا جایی رو دست گذاشتم تو این موضوع، که روشن کنم کمیت پست به تنهایی کافی نیست، که پست های آرش هم کمیت خوبی داشتند و هم کیفیت خوبی، کیفیت پست به تنهایی کافی نیست، چون پست های عرفان از نظر من مخصوصا از یک جایی به بعد هیچ ایرادی نداشتند و جزو کیفی ترین پست های بازی بودند که شاهکارش در پست فاز آخر اعدامش رخ داد، سیاست داشتن و فریب دادن به تنهایی کافی نیست، چون محمدامین در همه بازی، بخصوص بعد از آزاد شدن بازی از پویا متهورانه پست داد و من بیش از اینکه محمدحسین رو مقصر تشخیص اشتباهِ محمدامین بدونم، محمدامین رو یک هنرمند درجه یک تمام عیار در بازی کردن چیزی که نبود می بینم. کلاسیک بودن هم به تنهایی کافی نیست که تعبیری دقیق تر و بهتر پیدا نمی کنم که چاوش اگر نتیجه رو استثنا کنیم، در هیچ بازی ای که من خاطرم هست، کمتر از خیلی خوب بازی نکرده.

مافیای این دور نگرفت، چون تیم نبود، چون انگیزه تیم بودن رو نداشت، چون حال تیم بودن رو نداشت، چون چیزی که باید درونشون بیدار میشد که تیمی بازی کنند و از این ظرفیت عجیب و قریب استفاده کنند و آنِ ـشون فعال بشه بیدار نشد. آرش به من گفته بود که این دور درگیری هایی داره که احتمال مثل همیشه فعال نیست. اما آرش در دو فاز ابتدایی فعال ترین عضو مافیا و بهترین عضوشون بود. این یعنی کم کاری سهوی یا عمدی که کاملا با بد بودن دو مفهوم متفاوت و متضاده. اینکه چاوش میگه من از سفر برگشتم، ولی تنبلی کردم که وارد تاپیک بشم و پست بدم، اون هم چاوشی که همیشه به بازی ها تعهد داره، نشون میده مشکل چاوش کیفیت بازیش یا بد بودنش نبوده که از نظرم از 70 درصد کسانی که بهشون نمره بالای 8 دادم بهتر بود. بلکه مشکلش این بود که خودش رو در اختیار بازی نذاشت به هر دلیلی که خودش بهتر میدونه :دی

در واقع من اگر یکجا بتونم انتقادات بالانسی از طرف تیم مافیا رو بپذیرم، نه بخاطر غلط بودن بالانس، بلکه بخاطر اینه که شاید اون یک عضو کم، در نگاه روحی تیم مافیا سبب افت انگیزه و یا ایجاد حس "پیش بازنده بودن" بودن شد، در غیر این صورت همونطور که در گروهشون هم بهشون گفتم، تیمی می تونه از کم بودن گله کنه، که از 4 نفر حداقل دو نفرشون به 7 یا 8 نفر پایانی برسه، و بعد اونجا نفر کم بیارن و زورشون به بازی نرسه و اونوقت بگن نفر کم آوردیم، مثل اتفاقی که برای ما در دور 12 افتاد و عملا بعد از رسیدن به 6 نفر، نفر کم آوردیم. ولی تیمی که توی 17 نفر شو میشه، به هیچ عنوان از تعداد ضربه نخورده، بلکه از روحیه خودش ضربه خورده.

به هر حال می تونیم از تجربه مافیای این دور اینطور بفهمیم، که خوب بودن، فعالیت کردن، با استعداد بودن و چاوش بودن (:دی) به تنهایی کافی نیست، بلکه استفاده از همه اینها در جای درست، در زمینه درست و با انگیزه کافیه که می تونه موفقیت رو شکل بده. و صد افسوس که نشد.


فرامرز (8.75 پلاس): ستون پنجمِ جذب شده
آهان، یکم حالم جا اومد :دی خوبه که فرامرز اولین نفر بعد از سوز و گداز بالا بود :دی یک نقش فهمیده دوست داشتنی. یک تعبیری می خوام در مورد فرامرز به کار ببرم، نمی دونم امیدوارم از یه بخشش دچار سو تعبیر نشه، به نظرم فرامرز بهلولِ جمع ما هست. اینکه میگم بهلول ممکنه بد فهمیده شه، چون بهلول رو میشه بهش اینجوری نگاه کرد، که خب عاقلی بوده که خودش رو به دیوانگی زده، ولی فرامرز ابدا اینطور نیست و بیشتر من منظورم از این تعبیر قدرناشناخته بودن فرامرزه. من از دور هفتم که در مورد داستان باهاش صحبت کردم و عمق نگاهش به مسائل رو دیدم، متوجه شدم که چقدر بیش از این به کم توجهی به نظراتش و نگاهش به اطراف دچار آسیب و اشتباهم. و همین شد که رفته رفته، از دور دهم، درون بازی و به خصوص تحلیل هاش دقیق شدم و دیدم چقدر توانایی عجیبی در دیدن نکاتی داره که دیگران به هیچ عنوان قادر به دیدنش نیستند.

نمی خوام در موردش وارد وادی اغراق بشم، چون نه تاثیری در فرامرز داره و هم میتونه اعتبار تعاریفی که در موردش می کنم رو خدشه دار کنه، اما فرامرز الحق در نکته بینی درون آدم ها بدون اینکه ادعایی داشته باشه، تکان دهنده عمل می کنه و این موضوع قطعا در خودشناسیش نسبت به خودش هم صادقه. در واقع پیشنهادم اینه اگر دوست دارید از طرف یک منتفد صریح خودتون رو بشناسید، توجه ویژه ای بکنید به تحلیل های فری، چون شاید اولش براتون مثل زهر تلخ باشه چون بسیار صریح و گاهی هم بی رحمه، ولی بعدش با کمی فکر کردن می فهمید که دقیقا زده به هدف :دی

می خوام از اینجا پل بزنم به بازیش، اول اینو بگم که فری دو مشکل عمده در بازیش داشت پیش از این، اونم این بود که در ابتدای بازی میموند. یعنی چون ضد ضربه بهش داده نمیشد و بهترین و سیف ترین گزینه برای زدن بود، و از اونجایی که چیز های زیادی برای ارائه داشت، حجم زیادی از اطلاعات رو وارد بازی می کرد، بدون اینکه گاهی به کاربرد اون اطلاعات دقت کنه، فقط قیمه هارو میریخت تو ماستا اصطلاحا ( :)) ) و این باعث میشد در ابتدای بازی گیر کنه. این رو وقتی که دور ششم بهش اشاره شد، خیلی سریع و باهوش حل کرد و دور هفتم در نقش روئین تن، یکی از شروع های استثنائی رو رقم زد. مشکل بعدی که فری براش پیش اومد، این بود که از یه جایی به بعد، از بازی خسته میشد چون تجربه بازی کردن در فاز های بالایی رو نداشت، و دوباره باز قیمه هارو میریخت تو ماستا :دی این مشکل رو دور 7، 9، 10 از خودش نشون داد و 11 در تلاش بود که رفعش کنه، گرچه بازم از بازی خسته شد :دی اما این دور با اقتدار از این موضوع هم عبور کرد.

فرامرز الان نیاز به یک حرکت داره و اونم اینه که بالکل یاد بگیره، فقط به زبان جمع صحبت کنه :دی در واقع چیز هایی که فرامرز گاها از دستش در میره و داخل بازی میگه، مال تحلیل بعد از بازیه و به نظرم یکم باید از تحلیل های سخت و سنگینش در بازی عبور کنه و در کنارش برندگی زبونش رو هم به کنترل خودش در بیاره و دارم از همین الان می بینم که فرامرز، آخ فرامرز چه کبابی درست کنه از بچه ها وسط تاپیک :دی

در مورد این بازی هم به نظرم فرامرز نقشش رو خوب فهمید، و در بازی انتخاب نقشش ترجیح داد آزادانه Bad Man باشه. درود بهش بابت بازیش و درود بهش بابت انتخابش که به تصور من از کاری که با این نقش توی ذهنم در نظر گرفته بودم می خورد. خوردنت از جاهایی بود که از عملکرد خوب یکی از بازیکنانم خوشحال شده بودم و یک چشمم خندان بود و چشم دیگه ام گریان که از بازی حذف شدی. :گل:


توضیح: سطح بازی آرش، عرفان و محمدامین با هم متفاوت بود. هر کدوم نقاط قوتی داشتند دیگری نداشت و نقاط ضعفی که دیگری نداشت، اما عملکرد فردی هر سه نفرشون رو بهتر از متوسط می بینم، در نتیجه به همشون نمره برابر و متوسط 7 رو تخصیص میدم، منتها با یه شامورتی بازی ای :دی


عرفان ( 7/10 پلاس ): گادفادر
نمادِ تبلورِ احساسِ خالصِ من :گل: من با زرنگی تمام، خوب و بد عرفان رو از دور هفتِ جوکرش به اینور گردن میگیرم :دی چند وقته ذهنم به شدت درگیر این موضوعِ که عرفان کجا از خودش فاصله گرفت و هرچی کند و کاو می کنم به دور هفتم میرسم، جایی که برعکس کاری که این دور تلاش کردم برای همه انجام بدم، در مقام گاد، بازیش رو نفهمیدم. عرفان خالص ترین فرد این جمعِ و تو می تونی مطمئن باشی که هر واکنشی که به هر اتفاقی نشون میده بدون کم و زیاد خودشه. و من در این لحظه تحلیلم اینه که اینکه عرفان در ادوار اخیر از خودش فاصله گرفته ( که البته این فاصله گرفته اش هم به نظرم با کیفیته) همه بر می گرده از اون دور و اشتباهِ من در جایگاه گاد. البته شاید خودش هم در خودآگاه این باور رو نداشته باشه، اما حس می کنم دقیقا جایی که عرفان توقع داشت که منِ امیر، بازیش رو در جوکر و بدشانسیش رو در نگرفتن نتیجه بفهمم، دچار یک سرخوردگی درونی شد که باعث شد توقعاتش از خودش بهم بریزه و به نوعی بالانسش رو در تعادل بخشی به خودش از دست بده.

این دور پست شروع خوبی داشت، اما با اولین فیدبک سوالی، عرفان رو مواجه میشه با اینکه، نه این اونی که باید نشون میدادم نبود. و باز دچار ادامه بی انگیزگی میشه، طوری که در فاز سوم در قعر جدول پست ها قرار میگیره. ممکنه عرفان بگه که نه الان کار داشتم موضوع این نبود. ولی خب جواب کاملا اشتباهه، چون عنوان متلاشی ترین بازیکنِ بازی مزین شده به مدالی به اسم عرفان و آیا کار می تونه این عرفان رو از رسوندن خودش به بازی نگه داره ؟ عرفانی که وقتی انرژی درونش وجود داره، احدی توان مقابله باهاش رو نداره و توی تحلیلم گفتم تنها کسیه که تونسته به لحاظ منطقی در ادوار اخیر من رو در آمپاس کامل قرار بده ؟

من به نظرم عرفان مشکل عملکرد نداره، مشکل خود باوری داره و به نظرم حالا که در این نقطه قرار گرفته، خیلی لازمه که اون استراحت رو به خودش بده، و از بیرون بازی رو دنبال کنه و نگاهش به بازی باشه و بخونه و ببینه که بزرگترین بازیکن ها هم تشکیل شدن از بزرگترین اشتباه ها و اصولا هرچی بازیکن بزرگتری باشی در معرض اشتباهات بزرگتری قرار میگیری. اونوقته که شاید به خودش بیاد و بفهمه که باید به جای اینکه از احساسش علیه خودش استفاده کنه و انگیزش رو از دست بده، این احساس رو به خدمت ویژگی های عجیب و غریبش بگیره و یه بار دیگه بازی رو مثل قبل شخم بزنه.

من از عملکرد فردیش در این دور بسیار راضیم، پست های محدودش بسیار خوب، با کیفیت و عرفان طور بود همونطور که ازش توقع داشتم، و به نظرم حرکتش در دفاعیه ندادن فاز آخر و کپی کردن پست اول اون پستش، نمایش قطعی از کلمه وقار بود. شک ندارم که برگشتت شکوهمند میشه در حد رامتین و مدال رامتین در انتظارته. :گل:


محمدامین (7/10 ماینس): سناتور
واقعا شایسته تحلیل نیستی :66: هم از این جهت که تحلیل نکردی، هم از این جهت که دومین باره که گند میزنی در محبوب ترین نقش من از مافیا که البته بعد از این دور هم بازنشسته میشه. نقشم رو حروم کردی، خدا حرومت کنه مرد. :46:

اما چیکار کنم که از این کارات خبر دارم و دوست دارم و دوست دارم :)) در مورد بازیش، فنیشو پویا به بهترین شکل شرح داد، خب یکی از سر به هوا ترین آدم هایی هست که میشناسم. و از با استعداد ترین هاشون :دی به نظرم پست هایی که محمدامین داد، اونم با اون وضع شو شدنش، یکی از هنرمندانه ترین تلاش هایی بود که یک نفر در اون موقعیت میتونست نشون بده، در واقع اینجا برای اینکه به محمدامین اعتبار بدم باید یکم از خودم تعریف کنم، اصولا من خودم معروفم به اینکه موقعیت های نشدنی رو، روش بازی می کنم و سعی می کنم که درش بیارم و از همین دید میگم که عملکرد محمدامین در این عرصه، یکی از قشنگ ترین و کامل ترین حرکاتی بود که میشد در اون شرایط انجام داد و در واقع اگر اون موقعیت راهی برای خروج داشت، محمدامین با این پست و عملکرد حتما ازش در میومد. و اینکه در نیومد می تونم با اطمینان بگم که راهی نداشت.

اما خب واقعیت اینه که من هنوزم انتقاد های شدیدی نسبت بهش دارم، اینکه چرا باید اینقدر بی نظم و بی تعهد باشی که حتی یه محاسبه ساده پست نکنی و اینطور غیر مسئولانه ویژگی مهم سناتور رو بسوزونی، این دیگه حقیقتش ربطی به بی انگیزگی نداره، به خریتت داره :)) واقعا خری، و مصدری خری و خریت رو از تو برداشت کردن، منتها از اون خر قلبی ها که محمدحسین میزاره :))

اومدم یه جمله گل دار در وصفت بنویسم دچار کمبود محبت نشی، اینقدر ازت عصبانی ام که چیزی پیدا نکردم، برای همین تکرار می کنم، خیلی خری :گل:


آرش (7/10 پلاس پلاس): مزدور
تنها کسی که حاضرم واقعا از اساس بهش بگم ببخشید در این بازی آرش بود. واقعا حس می کنم بهش ظلم کردم که مزدور رو فرعی ندادم :دی گرچه بالا بهش انگیزم رو از این موضوع گفتم و امیدوارم براش قانع کننده باشه، گرچه اینکه انگیزه کافی نداشت رو غلط کرد در عین اینکه حق داشت :)) به هر حال.

من معمولا سخت ترین نقش هام رو در بالانسم میدم به آرش، محمدامین در گروهشون در یک حرکت تفرقه افکنانه و کثافت کاری آشکار، تلاش کرد بگه این بخاطر اینه که با آرش خصومت شخصی دارم، اما واقعیت اینه که آرش رو به عنوان نسل بعد از خودمون بیشتر از بقیه دوست دارم و قبولش دارم. و آدما نسبت به کسانی که بیش از بقیه قبولشون دارند سختگیر ترن متاسفانه که شاید اینم یه نوع مرضه. حقیقتا نقش مزدور واقعا نقش سختی بود اینطور که من نوشتم و حتی اگر مافیا هم برنده میشد، شانس برنده شدنش کم بود. اما من معتقد بودم اگر یه نفر بتونه این نوع نقش رو در بیاره آرشه.

در مورد اتفاقی هم که براش در بازی افتاد، به نظرم دو وجه داشت، یکی اینکه اصولا نیش پست های آرش کمی سنگینه، در واقع به نقاط درستی اشاره می کنه، درست هم اشاره می کنه، در زمان درستی هم اشاره می کنه، ولی اگزجره اشاره می کنه :دی چیزی که در دور ریگان ستایش شده هم داشت، در دور یازدهم مافیا هم داشت و در سایر ادوار هم داشت. در واقع به نظرم من و از دیدگاه من، آرش نیاز داره کمی از اون زبون منطقی و تند و تیزش در بیان استدلال کم کنه و رو بیاره و فهمیدن حس های انسانی دیگران و ورود ضربه در سطح اونا. یکم اگر خودش دقیق شه شاید اینو بتونه در خودش کشف کنه.

در واقع آرش بر خلاف درون متلاطم و احساسی که داره، گاهی ظاهر خیلی بی رحمی از خودش به دیگران ارائه میده که البته فهم همین بی رحم بودنش در رفتار هم کمی نیاز به ریز بینی داره و اینطوریه که آدم ها از دستش گزیده میشن، اما نمی فهمن چرا :دی به نظرم این سطح از رای منفی در این بازی هم کاملا بر می گرده به همین وجهه ای که نمودش و دیدنش سخته و خیلی هارو متحیر کرد که چرا آرش اینقدر رای اورد. در حالی که استحکام پستاش و نحوه شروعش یکی از بهترین آرش هایی بود که هر کدوم از ما دیده بودیم. طوری که امین رو قانع کرد که باهاش به عنوان "یک بیگناه" طرح رفاقت بریزه.

نکته بعدی هم آرش یک وجهه بیخیالی نسبت به دیگران داره در ظاهر که همین به دو شکل می تونه کار دستش بده، اول اینکه لج دیگران رو دربیاره :دی و بدتر اینکه واقعا یک جاهایی این خیال راحتی، کار دستش بده. این کاملا در پست دفاعیه در نمود بیرونی، و در حین نگراش دفاعیه در بعد داخل گروهی واضح بود و به نظرم یکی از دلایل اعدامش شد.

در کل از این ضعف های ریز همه ما داریم. کیه که بتونه بگه من هیچ اشتباهی در رفتارم و تعاملم ندارم ؟ منتها یک دور ضعف ها مثل این دور یهو برمیگرده به صورتمون، و یک دور هم بدون اینکه هزینش رو بدیم ازش لذت می بریم. مهم اینه که کم کم باهاشون آشنا شیم و رفعش کنیم.

به غیر این من بازی آرش رو بسیار بازی خوبی دیدم و به نظرم از دور پیش روند تغییر صحیح و ثبت عملکرد های قویشو دوباره شروع کرده. مرسی از اینکه بازی به این خوبی رو ارائه دادی :گل:


چاوش ( 20/10 کلاسیک): خیاط و یاکوزا
آخرین کسی که قراره تحلیل کنم در این بازی و آخرین کسی که احتمالا اینقدر جامع تحلیل می کنم از بچه های مافیا :دی اصلا مافیا رو ولش کن عشقم خودت چطوری ؟ :))

من اولین خاطره ای که از چاوش یادم میاد، از فانتزیه، فکر می کنم حدود سال 88 بود، خب من از دوران مدرسه، بیشتر از اینکه علاقه ای به درس و کتاب و ... داشته باشم، علاقه به تغییر ایجاد کردن در محیطم داشتم :دی یعنی اصلا عشق من دستکاری کردن بود در تمامی مناسبات اطرافم، وارد فانتزی هم که شدم، دقیقا همین راه رو طی کردم، خب تا قبل از ورود من، اون چیزی که در فانتزی در جریان بود، یک بازی ساده حذفی در PES بود که با هم یکسری نقل و انتقال می کردن و بعدم میدادن بازی تو PES انجام شه، بعد که من وارد این بخش شدم، تنها کاری که نمی کردن این بود که بدن بازی تو PES انجام شه :)) در واقع بازار نقل و انتقالات که تبدیل به یک بازار مکاره شد، نحوه برگزاری بازی ها که بلکل عوض شد و شکل لیگ و جام جذفی و UCL های عجیب و غریب به خودش گرفت و در واقع اگر نگم که برگزاری بازی ها خودش برابر بود با مافیا :دی اما قطعا بازی ای هم درست به صحت برگزار نمیشد :))

از همون زمان چاوش دقیقا قطب مخالف من در فانتزی شد. کسی که معتقد بود: "آقا یعنی چی ؟ بازی باید سالم برگزار شه، چیه این کارا می کنید آخه :))" و همین هم باعث میشد که سهمش از برگزاری بازی ها، دیدار فوق العلاده حساس اسپورتینگ لیسبون با شاختار دونسک اوکراین باشه :))

محمد، دقیقا قطب مقابل من در نوع نگرش به زندگیه، یک نگاه تماما علمی و منطقی که چهارچوب های مشخص و قابل محاسبه در بستر اخلاق داره و معتقده که همیشه باید کارِ درست انجام شه و درست هم یک منطقِ غیر طیفی و صفر و یکی داره. یعنی اصولا یا یک چیز، درست، اصولی و منطقی هست، یا نیست. البته داخل پرانتز بگم این چاوشی که دارم در موردش صحبت می کنم، چاوش تا دو ساله پیشه، یکم از دو سال پیش تا حالا به نظرم تغییر کرده که به نظرم اوج تغییرش رو هم در بازی کردن نقش مفیستوفلس در دو پیش دیدیم.

با چنین پیشینه ای اما، حداقل از طرف من، یک رقابت توام با احترام شدیدی بین ما حاکم بوده در تمام این سالها و به نوعی در مافیا به شکل کلاسیک گونه ای، هر کدوم قبول کردیم که دو سرِ طیف مثبت و منفی رو به عهده بگیریم و در واقع اگر بخوام اینو با نقش های جدید باز تعریف کنم، چاوش در جایگاه هلن نشسته و من در جایگاه مفیستوفلس. و معمولا یکی از جذاب ترین دوئل هارو هم هر زمان که در ساید های غیر یکسان رقم زدیم در بازی هر وقت که هردو انرژی و توانایی لازم رو داشتیم.

در مورد این دور، در واقعیت، به نظرم در این بازی من و چاوش هردو در مقطعی، هم دیگه رو سرخورده کردیم، در واقع من در خاطرم نیست که در طول دوران مافیا، از چیزی به اندازه ای که این دور از اون تک جمله‌ی قضاوتی چاوش در گروهشون آوردم، ناراحت، سرخورده و در نهایت در درون خودم عصبانی شده باشم (من اصولا عصبانیت درونیم زیاد نیست و بیشتر عصبانیتم به اقتضای شرایطه :دی ) و هیچ وقت هم یاد ندارم که چاوش در بحثی در تمام این سال ها واکنشی شبیه واکنش هایی که در گروه از خودش نشون بده و سنس من اینه که اون هم از این موقعیت ناراحت و شاید عصبانی باشه.

منتها راستش من در طول این یکی دو روزه به شدت فکر کردم و دیدم که موقعیتی که در شرایط فعلی من و چاوش درش قرار گرفتیم واقعا احمقانست، و من واقعا دوستش ندارم :دی و دوست دارم آخرین تصویری که از چاوش در ذهنم میشینه از مافیا، همون رقابتِ شیرینِ محترمانه ی، روئین تن و وکیلی باشه، که البته اینبار با برتری قاطع تو تموم میشه و لاغیر.

و نکته آخر در مورد بازیش، به نظرم این بازی چاوش، بازی نکرد و صرفا حضور داشت، اما معتقدم که چاوش کلاسیکه و کلاسیک ها همونطور که در ابتدای پست تحلیل دور دوازدهم اشاره کردم: " همیشه بهترند " حتی اگر صرفا حضور داشته باشند.

" The Classics are always better "

ناراحتم از اینکه ایده این دورم، اون چیزی که به نظرت درست بود نبود و تقدیر می کنم ازت که با وجود این حضور داشتی :گل:


پی نوشت: همگی خسته نباشید. مدال ها رو سعی می کنم تا بامداد تخصیص بدم. ولی ممکنه به فردا بکشه. تا اون موقع مراقب خودتون باشید :دی
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
[No message]
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
سلام.

خب، عرضم به حضورتون که مدال های این دور یکی از سخت ترین مدال هایی بود که تاکنون داده شده، تقریبا هر مدال می تونست به بیش از 3 یا 4 نفر تعلق بگیره و بعضی هاش هم نباید تعلق می گرفت. منتها در آخر در یک جلسه سخت، بین، امیر و سید تونستیم به نتیجه زیر نائل بشیم.

کلکسیون مدال ها:

جوایز عملکرد ویژه اشخاص:
جایزه پویا: به جهت اقتدار در بازی، ضمن تقدیر از رامتین و مهدی، در این دور اعطا نخواهد شد. و گاد تنها خودش رو مستحق دریافت این جایزه دانست که البته از اخذ آن انصراف داد :دی (- امتیاز)

جایزی سید: به جهت تاثیر در بحث ها، با توجه به نظر خودِ سید، بعلت تاثیر مستقیم و ستودنی پویا و مهدی در روند بحث های بازی ، مشترکا تعلق میگیره به پویا و مهدی ( 10 امتیاز)

جایزه چاوش: به جهت ارائه یک بازی کلاسیک، ضمن تقدیر از محمدحسین، متاسفانه هیچ کس حائز تقدیر و تعلق جایزه شناسایی نشد و در این دور اعطا نخواهد شد. (- امتیاز)

جایزه مهدی: به جهت عملکرد موذیانه، به علت تفرقه افکنی بیادماندنی بخصوص در فازهای سرعتی، تعلق میگیره به امین (10 امتیاز)

جایزه امین: به جهت تلاش در جهت کشف حقیقت، با تقدیر ویژه از محمدحسین، بخاطر کشف ستون پنجم و عملکرد مثبت در نقش شیخ، تعلق میگیره به یاسین (10 امتیاز)
- بیانیه هیئت داوران: مطابق تشخیص داده شده، در کنار یاسین، محمدحسین هم به دلیل تلاش "وسواس گرایانه" نسبت به کشف حقیقت بازی، مستحق دریافت جایزه امین بود که بنا به درخواست نامبرده، ضمن تشکر ویژه از تلاش مثال زدنی ایشان، بر خلاف میل باطنی از اعطای این جایزه به وی خودداری شد.

جایزه رامتین: به جهت بهترین بازگشت به اوج، بعلت عملکرد متفاوت و زیبا در برگشت به میادین، تعلق میگیره به خودِ رامتین (15 امتیاز)
توضیخ: این جایزه به پیشنهاد دقیق و صحیح پویا، به لیست جایزه افراد افزوده شد.

جایزه آرش: به جهت ایده پردازی در بازی، ضمن تقدیر از عملکرد امین در نحوه طراحی پست ها در این دور اعطا نخواهد شد. (- امتیاز)

جایزه عرفان: به جهت تلاش ستودنی در حد متلاشی شدن (:دی)، پس از بحث و بررسی بسیار و به علت اهمیت این جایزه به صورت زیر تخصیص داده می شود:
به جهت تلاش بسیار پویا در تعیین مثال زدنی جریان بازی و همچنین تعیین استاندارد جدید برای نقش جوکر، تعلق می گیره به پویا ( 10 امتیاز)
و همچنین هیئت محترم داوران با بررسی عملکرد ویژه رئیس پلیس عزیز و دوست داشتنی شهر و تلاش در جهت تثبیت حقیقت و باقی ماندن در بازی به جهت کمک به شهروندان، این جایزه رو با افتخار به محمدحسین تخصیص داد، که با توجه به درخواست نامبرده، و علی رغم میل باطنی، امتیازی به آن تعلق نخواهد گرفت.

جایزه یاسین: به جهت بهترین حدس ها در بازی، ضمن تشکر ویژه از محمدحسین و خودِ یاسین، بخاطر کشف ستون پنجم تعلق میگیره به عرفان. (10 امتیاز)

جایزه محمدرضا: به جهت بیشترین پیشرفت، با توجه به عملکرد ستودنی، دو تن از بازیکنان در ثبت بهترین رکورد عملکردی نسبت به گذشته، تعلق گرفت به عماد و ترسا (15 امتیاز)

جایزه فری: به جهت رخ دادن بدترین سناریو ممکن نسبت به استحقاق عملکرد فردی، مشترکا تعلق میگیره به آرش و خودِ فرامرز ( 10 امتیاز )

- بیانیه هیئت داوران: با توجه به اتفاقات پیاپی رخ داده در خارج از بازی و همچنین جلوگیری از تکمیل بازی خوب و ثبت پیشرفت به اندازه استحقاق، مدال فری به صدرا نیز تعلق خواهد گرفت (10 امتیاز)

جایزه رضا: به جهت سرسختی در بازی، ضمن تقدیر از محمدحسین، بعلت عملکرد استثنائی محمدرضا در فرار از اعدام (4 مرتبه) و نقش موثر در برد تیمی، تعلق میگیره به محمدرضا (15 امتیاز)

جوایز عملکرد:
- بیانیه هیئت داوران:
باورهیئت داوران عموما بر این است که نفسِ عنوان بهترین در یک رشته ماهیتا به مفهوم انتخاب یک نفر برای هر عنوان است و بشکل اصولی از اعطای مشترک آن استقبال نمی کند، با این حال به علت نزدیک بودن استحقاق افراد و سختی بازی و علی رغم باور کلی داوران، در برخی از رشته ها، جوایز مشترکا اعطا خواهد شد.

بهترین گناهکار: تعلق میگیره به دو بازی بسیار خوب و شایسته تقدیر از تیم فرقه، یعنی امین و ترسا ( 10 امتیاز )

بهترین بیگناه: با تقدیر از عملکرد بسیار خوب مهدی و یاسین، تعلق میگیره به بازی بسیار خوب رامتین (10 امتیاز )

بهترین فرعی: با توجه به اینکه همه فرعی های فعال بازی مستحق گرفتن این جایزه هستند، با در نظر گرفتن امتیاز این بخش برای تمامی فرعی ها، این جایزه به صورت انحصاری تقدیم میشه به شغال به یادماندنی (:دی) بازی هادی ( 15 امتیاز )

بهترین عملکرد در فاز روز: با تقدیر از رامتین به جهت استحکام و قدرت بازی در فاز روز و عملکرد قابل ستایش عماد، این جایزه تعلق میگیره به خیره کننده ترین عملکرد روز یعنی پویا (15 امتیاز)

بهترین عملکرد در فاز شب: با تقدیر ویژه از بازی های بسیار خوب محمدحسین و رامتین، تعلق میگیره به اعمال نقش موفق دو نقش شیخ و کارآگاه خصوصی یعنی یاسین (10 امتیاز)

بهترین استراتژی: با توجه به عملکرد بسیار خیره کننده دو تن از اعضای فرقه به جهت تبدیل تهدیدهای بیشمار به فرصت های تعیین کننده، مشترکا تعلق میگیره به امین و ترسا (10 امتیاز)

بهترین استدلال: بدون رقیب و با توجه به عملکرد استثنائی جوکرِبازی در آموزش انواع استدلال و مغالطه و تغییر مداوم میدان بازی به کمک استدلال، تعلق میگیره به پویا ( 10 امتیاز)

بهترین نوشته تحلیلی بعد از بازی: با توجه به اهمیت ویژه گاد به نوشته های تحلیلی در این دور، این جایزه به صورت ذیل تخصیص یافت:
به جهت دید بسیار دقیق صورت گرفته در بررسی عملکرد سایرین، تحلیل هادی مستحق جایزه بهترین نوشته تحلیلی از نظر فهم بازی گردید (10 امتیاز)
به جهت بررسی دقیق فلسفه بازی و تحلیل افراد، تحلیل فری مستحق جایزه بهترین نوشته تحلیلی از نظر فلسفه بازی گردید ( 10 امتیاز)
و همچنین به جهت بررسی دقیق و جزئی نگرانه عملکرد بازیکنان از نظر فنی، جایزه بهترین نوشته تحلیلی بعد از بازی تعلق گرفت به پویا (15امتیاز)

بیشترین تاثیر در نتیجه بازی: میرسه به بازی بسیار زیرکانه برای پایه گذاری برد فرقه، تعلق میگیره به امین ( 10 امتیاز)

جوایز برد:
فرعی برنده: پویا، عماد و هادی ( 10 امتیاز)

گناهکار برنده: امین، ترسا و محمدرضا ( 5 امتیاز )

جایزه بهترین بازیکن:
با تجلیل از بازی بسیار خوب امین و عماد، به دلیل ارائه استاندارد جدیدی از نقش و تاثیر بیادماندنی و تعیین کننده در روند بازی، تعلق میگیره به پویا ( 25 امتیاز)

جوایز ویژه گاد:
جایزه ویژه جلاد:
به علت بازی خوب و درخور ستایش جلاد این بازیِ سخت، تعلق میگیره به بازی تمیز عماد ( 20 امتیاز)

جایزه ویژه استاد اعظم: به علت بازی خوب و متفاوت امین و تغییر استادانه جریان بازی تعلق میگیره به امین ( 15 امتیاز)

جایزه کمک گاد: به علت پیگیری دقیق و اصولی بازی و همچنین اقدام به نوشتن یک نوشته تحلیلی بسیار دقیق با دید خارج از بازی تعلق میگیره به سحر ( 10 امتیاز)
توضیح هیئت داوران: البته در صورت تکمیل نشدن نوشته تحلیلی، دوبرابر امتیاز تخصیص داده شده از وی کسر خواهد شد :دی:دی



همگی خسته نباشید. از همتون برای سهیم شدن در خلق یک دور جذاب و سخت تشکر می کنم و امیدوارم تصویری که از این دور و گاد تو ذهنتون نقش بسته، در نهایت تصویر خوبی باشه و حال دلتونم خوب باشه، خداحافظ
 
آخرین ویرایش:
اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

بالا پایین