برای دیدن محتوای انجمن باید ورود کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون ثبت‌نام کنید.

بازی دور چهاردهم مافیا | جنگ شاه و امپراتور

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کارآموز مافیا
نوشته‌ها
50
پسندها
17
امتیازها
10
مدال‌ها
2


رای به اعدام: فري
 
کارآموز مافیا
نوشته‌ها
28
پسندها
22
امتیازها
5
مدال‌ها
1
مافیایی
نوشته‌ها
289
پسندها
123
امتیازها
90
مدال‌ها
13
پویا کجا یار فروشی کرده؟ این نذری بود. فروختن نبود که. :))
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sepehr
کارآموز مافیا
نوشته‌ها
28
پسندها
22
امتیازها
5
مدال‌ها
1
  • Smile
واکنش‌ها[ی پسندها]: Lotus

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
سه رای به فری توسط ترسا و احسان و بهاره
یک رای به ترسا توسط فری
یک رای به احسان توسط سپهر

آرش بیا رای بده تا گادکشت نکردم :))
 
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
258
امتیازها
460
مدال‌ها
38


رای به اعدام: فری
 
  • Wow
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sepehr

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
فری اعدام میشه
مافیای جذبی بود.
مافیا نابود میشه و بازی تموم میشه.


بیگناهان برنده شدند.


ممنون از همه چهارده نفری که برای بازی وقت گذاشتن. دم همتون گرم. خیلی بهم حال دادین. 🤩

تاپیک تحلیل تا دقایقی دیگر
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
داستان دور چهاردهم - جنگ شاه و امپراتور (قسمت آخر)

پس از تصرف عفرین توسط ارتش امپراتوری، قدرت های جهانی از قدرتمند شدن بیش از حد توران نگران شدند و سیل کمک های تسلیحاتی را به سمت پادشاهی سرازیر کردند. سلاح های ضد زره و ضد هوایی، تلفات سنگینی به ارتش امپراتور وارد کرد، روحیه ایرانی ها نیز با ورود سلاح های جدید افزایش پیدا کرده بود.

طی یک هفته بیش از صد جنگنده و بمب افکن و بیش از سیصد تانک ارتش توران منهدم شدند و حدود ۲۵ هزار نظامی آنها نیز کشته شدند، سپهسالار پویا مقتدر (فرمانده نیروهای ویژه امپراتور) و سرلشکر فرامرز پناهی (فرمانده لشکری که از پادشاهی به امپراتوری پناهنده شده بود) جزو این تلفات بودند.
با مرگ سپهسالار پویا مقتدر، امپراتور گفت: امروز کمرم شکست. سپس بدون تشکیل جلسه و تشریفات دست و پاگیر، فرمان توقف عملیات را صادر کرد و شخصا با شاه فرهاد سوم تماس گرفت و خواهان قرارداد صلح شد و تعهد داد که ارتشش را از مناطقی که به تازگی تصرف کردند خارج کند. شاه فرهاد سوم نیز که طبق این قرارداد، حاکمیتش بر سوریه تثبیت میشد، با پیشنهاد امپراتور موافقت کرد و سپس یک هفته در سراسر قلمرو پادشاهی اعلام تعطیلی و جشن عمومی کرد. برکناری صدر اعظمش را نیز به زمان مناسب دیگری موکول کرد تا جشن پیروزی، خراب نشود.
شاه فرهاد در احکامی جداگانه با تایید تشریفاتی مجلس، ترسا سئوگی، بهاره زهروی، آرش گیلاسچی، سپهر معرفتیان و احسان باستان‌منش را به عنوان فرمانداران جدید مناطق پنج گانه سوریه منصوب کرد و دو شهر را نیز به نام‌های شهیدان محمدامین مملگر و مهسا طبیبیان نامگذاری کرد.

در این بین شیخ الاسلام احمد حنفی که از عقب نشینی امپراتور به شدت سرخورده و عصبانی بود و رویای حضور پیروزمندانه در منطقه متبرک شام را بر باد رفته میدید، حکم عدم مشروعیت حکومت امپراتور را به دلیل امضای ننگ نامه، صادر کرد.

امپراتور دانیال که خودش از شکست به اندازه کافی عصبانی بود، این بار بر خلاف همه سیاست‌های قبلی که احترام شیخ احمد را نگه میداشت، در چرخشی که ناشی از شکست بود، حکم اعدام شیخ را صادر کرد و او را در میدان اصلی آک سرای به دار آویخت. اقدامی که باعث شورش گسترده طرفداران شیخ احمد شد و نظم امپراتوری را به هم ریخت.

در یک عصر بهاری امپراتور دانیال که دچار افسردگی شدید شده بود، دوست دوران جوانی خودش، حسین اژدری را که تنها شخصی بود که با او احساس صمیمیت میکرد و نسبت به او نگاه از بالا به پایبن نداشت به کاخ فراخواند و در باغ سلطنتی با او مشغول گفتگو شد.

امپراتور دانیال: آه اژدری. چه کنیم؟
حسین اژدری: با چه، چه کنیم؟
امپراتور: خودت رو به اون راها نزن اژدری. با این اوضاع آشفته. با شورش طرفداران ابله شیخ. با ننگ شکست نظامی.
اژدری: برای پرت کردن حواس مردم همیشه جنجال جدید درست کن. طاهر کارالی را از نخست وزیری برکنار کن و محاکمه کن. اصلا اعدام شیخ هم به گردن او بنداز و خودت را مبرا کن، همه از اختلافات شیخ احمد با کارالی خبر داشتند. سه بار که اذون مغرب رو بگن، همه چی درست میشه.
امپراتور: آه اژدری تو ابلیس رو درس میدی! پس مجبوریم کارالی بدبخت رو قربانی کنیم. خدا بیامرز سپهسالار مقتدر هم علاقه زیادی به قربانی کردن خودی ها داشت.
اژدری: بفرما دانیال، سیگار بکش. دوای هر دردیه.
امپراتور در حال پک زدن به سیگار: آه که این امپراتوری از پهن کرگدن ماده بی ارزش تره.
اژدری: میخوای استعفا بدی دانیال؟ ولیعهد هم که هشت سالشه، کارالی هم که قراره قربانی بشه، شاید به عنوان دوست صمیمی امپراتور بتونم عنوان نایب السلطنه رو بپذریم.
امپراتور: آه اژدری آه اژدری آه اژدری! همیشه باید آخرش رو گند بزنی. گم شو بیرون اژدری. بیست سال هم بگذره تو آدم بشو نیستی اژدری!

پایان
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

بالا پایین