مافیاییا
مافیاییا
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
صفحه اصلی
انجمن
جدیدترینها
نوشتههای جدید
نوشتههای نمایه جدید
آخرین فعالیت
کاربران
بازدیدکنندگان فعلی
نوشتههای نمایه جدید
جستجو در نوشتههای نمایه
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
برای دیدن محتوای انجمن باید
ورود
کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون
ثبتنام
کنید.
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
وبسایت مافیاییا
نامافیا
کافه
صندلی داغ هادی (Franking)
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Franking" data-source="post: 9668" data-attributes="member: 22"><p>سلام و آرزوی توفیق روز افزون و مرض و سید <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></p><p></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">سلام و درود امیر<img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></span></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)"></span></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">[SPOILER="سید <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" />"][/SPOILER]</span></p><p></p><p>املاکی ای ؟ میگم چرا اینقدر مافیات خوب شده <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> اوه اوه اوه خدا به پلیر ها برسه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></p><p></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">املاکی ام <img src="/images/smilies/yahoo/2.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":(" title="2 :(" data-shortname=":(" /> <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p></p><p>دیالوگ دومت هم که نقل کردی خیلی تاثیر گذار بود، نگاهم به خوشبختی عوض شد. احسنت.</p><p></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">یادداشت کن هیچ وقت گمش نکنی <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p></p><p></p><p>ششم. با توجه به اینکه گفتی عشقولانه و اینا تعطیلی این سوال ازت راحت تره (<img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" />) یک نفر رو که تو زندگیت خیلی قبولش داری و بهش کراش عاطفی هم نداری، یعنی میگی این دیگه "خداس" بین آدمایی که من میشناسم. لازم نیست نامش ببری، فقط توصیفش کن، یعنی از نظر شخصیتی، موفقیت های زندگی شخصی یا اقتصادی و ... بگو دقیقا چه ویژگی هایی داره و تو جلب کدوماش شدی <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></p><p></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">خب این شخصی که میگی بسیار مهربونه، دعوا نمی دونه چیه <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> تا حالا ندیدم اعصابش خورد بشه به اون صورت، هروقت میبینمش حالم خوب میشه از بس که دلش صافه و هیچی تو دلش نیست . یچیزی تو مایه های محمدحسین <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite16" alt=":love:" title="Love :love:" loading="lazy" data-shortname=":love:" /> درس شو داره میخونه در مراحل عالی و هوشش هم بشدت خوبه <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> از لحاظ اقتصادی به اون صورت شاخ نیست و بیشتر شیفته ی جنبه شخصیتیشم .</span></p><p></p><p>هفتم. رابطه ات با مرگ چطوریه ؟ اگر فردا یهو بهت بگن یه بیماری داری، تا آخر هفته بیشتر مهمون ما نیستی (خدا نکنه نداره، چند روز هم بهت فرصت دادم تازه :<img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" />) اولا چه حسی بهت دست میده و دوما تا آخر هفته چیکار می کنی ؟ <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> (شوخی کردم، شغال هستی، ولی راضی به مرگت نیستم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> )</p><p></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">من از مرگ خیلی میترسم . چون نمی دونم بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته و چیزی که ندونی قائدتا موضوع ترسناکیه . کاری هم که می کنم احتمالا حلالیت گرفتن از کسایی که یروزی از دسم ناراحت شدن، پرداخت بدهی اگه داشته باشم و انجام یه کار عام المنفعه با سرمایه م . دعا و این چیزا هم قطعا می کنم ببینیم چی میشه دیگه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p></p><p>هشتم. فرض کن تو منطقه ای که داری کار املاک می کنی، من یه خونه کلنگی دارم، بعد این خونه موقعیت تاپ داره، ولی من خودم نمی دونم و قشنگ معلومه گاگولم و اولین املاک اومدم پیش شما <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> میگم مثلا می خوام مشارکت ببندم 50-50، متریالشم مهم نیست <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> واکنشت چیه ؟ میری با اون سازنده هه می بندی و یه چیزی ازش کمیسیون بیشتر میگیری، یا آگاهم می کنی نسبی ؟ <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> مخصوصا هم گفتم مشارکت چون میدونی که قراره همونجا بمونم و این احتمال هست که بفهمم کردی تو پاچم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> اینو که جواب دادی، همین سوال رو برای فروش ملک و رفتنم از کل قم در نظر بگیر <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> یعنی دیگه تا آخر عمرت قرار نیست منو ببینی در حالت دوم.</p><p></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">چندتا بحث پیش میاد اینجا <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> اول اصولی شو میگم بعد اخلاقی شو </span></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">از لحاظ اصولی اون شخصی که پیش من میاد، حالا فرقی نداره چه اولین نفر چه چندمین نفر . صرفا "فقط" پیش من نمیاد . الان طرف می خواد کفش بخره میره چندجا قیمت میگیره دیگه چه برسه به ملک . پس اگه من یه عدد خیلی پرت بهش بگم از دفتر من که بره بیرون و به اولین جایی که مراجعه کنه و مشاوره بگیره متوجه میشه که من می خواستم بکنم تو پاچش <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> پس ما هیچوقت همچین ریسکی نمیکنیم که به طرف مقابل مون مشاوره پرت بدیم . در اینکه سعی می کنیم ملک هایی که بهمون میسپارن رو با بهترین قیمت و بیشترین کمیسیون وارد دفتر کنیم شکی نیست . ولی این دلیلی نمیشه که بخوایم به طرف مقابل مون مشاوره پرت بدیم . مثلا آپارتمان تک واحدی تو منطقه X رنج قیمتیش بین متری 25 تا 28 هستش . من سعی می کنم این واحد رو با کمترین قیمت موجود که 25 باشه بگیرم و روش کار کنم تا فروشش راحت تر باشه برام ولی اگه یدفعه به طرف بگم متری 20 تومن خب جای بعدی که بره دیگه کلاهشم بیوفته نمیاد از دفتر ما برداره <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> مورد بعدی که پیش میاد اینه که ما ( من ) این شغل رو به عنوان شغل اصلی مون انتخاب کردیم، مهم ترین رکن یه مشاور املاک اینه که امین باشه و مردم بتونن بهش اعتماد کنند . ما نیاز به کسب اعتبار داریم و حالا فرضا یه قرارداد هم بکنیم تو پاچه ی یه نفر اتفاق خاصی تو زندگی مون قرار نیست بیوفته . بعدش که قرار نیست فرار کنیم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> بازم میخوایم همین کار رو ادامه بدیم و از اونجایی هم که قم شهر کوچیکیه و دیوارش موش داره و موشش گوش <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> اگه اعتبارمونو از دست بدیم مثل کاغذ مچاله شده می مونه، دیگه برنمیگیرده به حالت سابقش <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> .به هیچ عنوان همچین ریسکی نمی کنیم رو شغل اصلی مون و اعتباری که چندین سال طول کشیده تا جمعش کردیم و تو شهر قم جا بیوفتیم رو با یه تو پاچه کردن خراب نمی کنیم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> اتفاق افتاده که یه مالک ملک شو ارزون تر از بهای واقعیش فروخته و یا یک مشتری ملکی رو گرون تر از بهای واقعیش خریده باشه اما تو پاچه کردنی در کار نبوده . مصرف کننده چشمش یه خونه رو میگیره ممکنه متری 2 میلیون هم بیشتر بخره و خودشم می دونه . یا یک مالک پول لازمه می دونه داره متری 4 میلیون زیر قیمت میده تا ازش بخرن . اما اصول کار ما اجازه نمیده صرفا بخاطر یک قرارداد چه طرف از اینجا بخواد جمع کنه بره و چه طرف بمونه و ببینیمش بازم بخوایم سرش کلاه بزاریم . </span></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">از لحاظ اخلاقی هم بارها شده می تونستیم بدون اینکه مشکلی برامون پیش بیاد ملک مشکل دار به مشتری بفروشیم با کمیسیون فضایی (!) ولی خب پولدار شدن من اگه قرار باشه با بدبخت کردن یکی دیگه باشه می خوام 100 سال دیگه نشم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></span></p><p></p><p>نهم. گفتی که انسان حریصه، و ممکن یه میلیارد دلار هم راضیش نکنه، به نظرت اونی که 1800 تا ملک داره و داره اجاره میده و تخمینا داره ماهی حداقل 7-8 میلیارد تومن اجاره جمع می کنه، و حدود 3-4 هزار میلیارد هم داراییشه، اگر فرض کنیم که ماهی 1 میلیارد خالصم خرجش باشه (30-35 هزار دلار)، و هفت و هشت تا ملک هم تو جاهای مختلف ایران و دنیا داره، بقیه اش رو دقیقا می خواد چیکار ؟ <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> یعنی مثلا فرض کن تورو گذاشتن جای اون، تهش به نظرت قراره به چی برسه این حرص ؟ <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> شعاری نمی خوام برخورد کنما، می خوام ببینم از نظر هادی تهش چیه ؟ <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></p><p></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">بقیه ش رو می خواد چیکار ؟ بیخیال <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> اگه دیدگاه همه این بود که این همه میلیاردر تو دنیا نداشتیم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> همه صرفا یه درآمد بخور نمیر در میاوردن و انقدرم خودشونو حرص نمی دادن <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> همین آقایی که میگی شاید آرزوش باشه زمین هایی رو بخره که الان بودجه شو (!) نداره ( با این حجم از دارایی ) . گفتی که این آقا شاید 4 هزار میلیارد سرمایه داشته باشه، فرض کن کل پولش نقد تو حسابشه . با این پول نهایتا بتونه یه مغازه متراژ بالا جای خوب تهران، یه ویلا لوکس تو شمال، و 5-6 تا واحد آپارتمان متراژ بالا تو بالا شهر تهران بخره ! همین <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> تموم شد سرمایه ش . پول درآوردن خیلی سخته ولی خرج کردنش خیلی راحته .</span></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">بچه که بودم فکر می کردم اگه یه خونه، یه ماشین و یه کار منطقی داشته باشم تمومه دیگه و تا آخر عمرم راحتم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> ولی بدستش که میاری سوالای جدیدی تو زندگیت پیش میاد، چه ماشینی ؟ چه خونه ای ؟ چه کاری ؟ </span></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">نظر خودم هم من موافق این سبک زندگی نیستم راستش <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> چون هنوز طرف تو+50 سالگی داره میره پای ساختمون و با کارگر و بنا و .... سر کار داره ! لعنتی بکپ خونه ت دیگه چی می خوای <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> کلا اینایی که پولدار هستند و برا خودشون خرج نمی کنند رو نمی تونم هضم کنم . من اگه 1/10 سرمایه این آقارم داشتم میرفتم تو استراحت دیگه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> کلا ایده آل زندگیم اینه که تا 40 سالگی سخت کار کنم و بعدش دیگه موقع برداشت باشه و سخت نگیرم زندگی رو <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> هر عنی خواستم بشم تا 40 بشم که اگه نشم دیگه بعدش نمیشم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p></p><p></p><p>ده. یه غول چراغ جادو داری، میاد میگه من تو کار ملک و پول نیستم ( <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> ) ولی یکی از این سه امکان رو داری: 1- پرواز کنی ، 2- ذهن بقیه رو بخونی، 3- تا دنیا برقراره سالم و سلامت بدون هیچ کاستی، زندگی کنی وبا اینکه فیلدش پول نیست، ولی یه رفاه نسبی نسبتا خوبم برات تضمین کنه. کدومش رو انتخاب می کنی ؟ <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></p><p></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">خب پرواز که در آینده ای نزدیک خیلیا می تونن بکنن <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> حالا خودمون بال نداریم ولی تاکسی پرنده که هست <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> پس گزینه 1 حذف میشه . خوندن ذهن بقیه هم جذابه ولی اولاش فقط و بعدش دیگه تکراری میشه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> پس من گزینه سوم رو انتخاب می کنم و قطعا تو اون مدت به پرواز هم می رسم و با یه تیر دو نشون می زنم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></span></p><p></p><p></p><p>چایی هم که بهمون ندادی، از شما املاکی ها چیزی برای آدم در نمیاد <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> فعلا تا بعد <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></p><p></p><p><span style="color: rgb(71, 85, 119)">از شهرمون رد میشی نمیای که بهت چایی مخصوص بدیم حال شو ببری <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Franking, post: 9668, member: 22"] سلام و آرزوی توفیق روز افزون و مرض و سید :)) [COLOR=rgb(71, 85, 119)]سلام و درود امیر:دی [SPOILER="سید :))"][/SPOILER][/COLOR] املاکی ای ؟ میگم چرا اینقدر مافیات خوب شده :)) اوه اوه اوه خدا به پلیر ها برسه :)) [COLOR=rgb(71, 85, 119)]املاکی ام :( :))[/COLOR] دیالوگ دومت هم که نقل کردی خیلی تاثیر گذار بود، نگاهم به خوشبختی عوض شد. احسنت. [COLOR=rgb(71, 85, 119)]یادداشت کن هیچ وقت گمش نکنی :))[/COLOR] ششم. با توجه به اینکه گفتی عشقولانه و اینا تعطیلی این سوال ازت راحت تره (:دی) یک نفر رو که تو زندگیت خیلی قبولش داری و بهش کراش عاطفی هم نداری، یعنی میگی این دیگه "خداس" بین آدمایی که من میشناسم. لازم نیست نامش ببری، فقط توصیفش کن، یعنی از نظر شخصیتی، موفقیت های زندگی شخصی یا اقتصادی و ... بگو دقیقا چه ویژگی هایی داره و تو جلب کدوماش شدی :دی [COLOR=rgb(71, 85, 119)]خب این شخصی که میگی بسیار مهربونه، دعوا نمی دونه چیه :دی تا حالا ندیدم اعصابش خورد بشه به اون صورت، هروقت میبینمش حالم خوب میشه از بس که دلش صافه و هیچی تو دلش نیست . یچیزی تو مایه های محمدحسین :)) :love: درس شو داره میخونه در مراحل عالی و هوشش هم بشدت خوبه :دی از لحاظ اقتصادی به اون صورت شاخ نیست و بیشتر شیفته ی جنبه شخصیتیشم .[/COLOR] هفتم. رابطه ات با مرگ چطوریه ؟ اگر فردا یهو بهت بگن یه بیماری داری، تا آخر هفته بیشتر مهمون ما نیستی (خدا نکنه نداره، چند روز هم بهت فرصت دادم تازه ::))) اولا چه حسی بهت دست میده و دوما تا آخر هفته چیکار می کنی ؟ :)) (شوخی کردم، شغال هستی، ولی راضی به مرگت نیستم :)) ) [COLOR=rgb(71, 85, 119)]من از مرگ خیلی میترسم . چون نمی دونم بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته و چیزی که ندونی قائدتا موضوع ترسناکیه . کاری هم که می کنم احتمالا حلالیت گرفتن از کسایی که یروزی از دسم ناراحت شدن، پرداخت بدهی اگه داشته باشم و انجام یه کار عام المنفعه با سرمایه م . دعا و این چیزا هم قطعا می کنم ببینیم چی میشه دیگه :))[/COLOR] هشتم. فرض کن تو منطقه ای که داری کار املاک می کنی، من یه خونه کلنگی دارم، بعد این خونه موقعیت تاپ داره، ولی من خودم نمی دونم و قشنگ معلومه گاگولم و اولین املاک اومدم پیش شما :دی میگم مثلا می خوام مشارکت ببندم 50-50، متریالشم مهم نیست :)) واکنشت چیه ؟ میری با اون سازنده هه می بندی و یه چیزی ازش کمیسیون بیشتر میگیری، یا آگاهم می کنی نسبی ؟ :دی مخصوصا هم گفتم مشارکت چون میدونی که قراره همونجا بمونم و این احتمال هست که بفهمم کردی تو پاچم :دی اینو که جواب دادی، همین سوال رو برای فروش ملک و رفتنم از کل قم در نظر بگیر :)) یعنی دیگه تا آخر عمرت قرار نیست منو ببینی در حالت دوم. [COLOR=rgb(71, 85, 119)]چندتا بحث پیش میاد اینجا :دی اول اصولی شو میگم بعد اخلاقی شو از لحاظ اصولی اون شخصی که پیش من میاد، حالا فرقی نداره چه اولین نفر چه چندمین نفر . صرفا "فقط" پیش من نمیاد . الان طرف می خواد کفش بخره میره چندجا قیمت میگیره دیگه چه برسه به ملک . پس اگه من یه عدد خیلی پرت بهش بگم از دفتر من که بره بیرون و به اولین جایی که مراجعه کنه و مشاوره بگیره متوجه میشه که من می خواستم بکنم تو پاچش :دی پس ما هیچوقت همچین ریسکی نمیکنیم که به طرف مقابل مون مشاوره پرت بدیم . در اینکه سعی می کنیم ملک هایی که بهمون میسپارن رو با بهترین قیمت و بیشترین کمیسیون وارد دفتر کنیم شکی نیست . ولی این دلیلی نمیشه که بخوایم به طرف مقابل مون مشاوره پرت بدیم . مثلا آپارتمان تک واحدی تو منطقه X رنج قیمتیش بین متری 25 تا 28 هستش . من سعی می کنم این واحد رو با کمترین قیمت موجود که 25 باشه بگیرم و روش کار کنم تا فروشش راحت تر باشه برام ولی اگه یدفعه به طرف بگم متری 20 تومن خب جای بعدی که بره دیگه کلاهشم بیوفته نمیاد از دفتر ما برداره :دی مورد بعدی که پیش میاد اینه که ما ( من ) این شغل رو به عنوان شغل اصلی مون انتخاب کردیم، مهم ترین رکن یه مشاور املاک اینه که امین باشه و مردم بتونن بهش اعتماد کنند . ما نیاز به کسب اعتبار داریم و حالا فرضا یه قرارداد هم بکنیم تو پاچه ی یه نفر اتفاق خاصی تو زندگی مون قرار نیست بیوفته . بعدش که قرار نیست فرار کنیم :)) بازم میخوایم همین کار رو ادامه بدیم و از اونجایی هم که قم شهر کوچیکیه و دیوارش موش داره و موشش گوش :دی اگه اعتبارمونو از دست بدیم مثل کاغذ مچاله شده می مونه، دیگه برنمیگیرده به حالت سابقش :دی .به هیچ عنوان همچین ریسکی نمی کنیم رو شغل اصلی مون و اعتباری که چندین سال طول کشیده تا جمعش کردیم و تو شهر قم جا بیوفتیم رو با یه تو پاچه کردن خراب نمی کنیم :دی اتفاق افتاده که یه مالک ملک شو ارزون تر از بهای واقعیش فروخته و یا یک مشتری ملکی رو گرون تر از بهای واقعیش خریده باشه اما تو پاچه کردنی در کار نبوده . مصرف کننده چشمش یه خونه رو میگیره ممکنه متری 2 میلیون هم بیشتر بخره و خودشم می دونه . یا یک مالک پول لازمه می دونه داره متری 4 میلیون زیر قیمت میده تا ازش بخرن . اما اصول کار ما اجازه نمیده صرفا بخاطر یک قرارداد چه طرف از اینجا بخواد جمع کنه بره و چه طرف بمونه و ببینیمش بازم بخوایم سرش کلاه بزاریم . از لحاظ اخلاقی هم بارها شده می تونستیم بدون اینکه مشکلی برامون پیش بیاد ملک مشکل دار به مشتری بفروشیم با کمیسیون فضایی (!) ولی خب پولدار شدن من اگه قرار باشه با بدبخت کردن یکی دیگه باشه می خوام 100 سال دیگه نشم :دی[/COLOR] نهم. گفتی که انسان حریصه، و ممکن یه میلیارد دلار هم راضیش نکنه، به نظرت اونی که 1800 تا ملک داره و داره اجاره میده و تخمینا داره ماهی حداقل 7-8 میلیارد تومن اجاره جمع می کنه، و حدود 3-4 هزار میلیارد هم داراییشه، اگر فرض کنیم که ماهی 1 میلیارد خالصم خرجش باشه (30-35 هزار دلار)، و هفت و هشت تا ملک هم تو جاهای مختلف ایران و دنیا داره، بقیه اش رو دقیقا می خواد چیکار ؟ :)) یعنی مثلا فرض کن تورو گذاشتن جای اون، تهش به نظرت قراره به چی برسه این حرص ؟ :دی شعاری نمی خوام برخورد کنما، می خوام ببینم از نظر هادی تهش چیه ؟ :دی [COLOR=rgb(71, 85, 119)]بقیه ش رو می خواد چیکار ؟ بیخیال :دی اگه دیدگاه همه این بود که این همه میلیاردر تو دنیا نداشتیم :دی همه صرفا یه درآمد بخور نمیر در میاوردن و انقدرم خودشونو حرص نمی دادن :)) همین آقایی که میگی شاید آرزوش باشه زمین هایی رو بخره که الان بودجه شو (!) نداره ( با این حجم از دارایی ) . گفتی که این آقا شاید 4 هزار میلیارد سرمایه داشته باشه، فرض کن کل پولش نقد تو حسابشه . با این پول نهایتا بتونه یه مغازه متراژ بالا جای خوب تهران، یه ویلا لوکس تو شمال، و 5-6 تا واحد آپارتمان متراژ بالا تو بالا شهر تهران بخره ! همین :دی تموم شد سرمایه ش . پول درآوردن خیلی سخته ولی خرج کردنش خیلی راحته . بچه که بودم فکر می کردم اگه یه خونه، یه ماشین و یه کار منطقی داشته باشم تمومه دیگه و تا آخر عمرم راحتم :دی ولی بدستش که میاری سوالای جدیدی تو زندگیت پیش میاد، چه ماشینی ؟ چه خونه ای ؟ چه کاری ؟ نظر خودم هم من موافق این سبک زندگی نیستم راستش :دی چون هنوز طرف تو+50 سالگی داره میره پای ساختمون و با کارگر و بنا و .... سر کار داره ! لعنتی بکپ خونه ت دیگه چی می خوای :)) کلا اینایی که پولدار هستند و برا خودشون خرج نمی کنند رو نمی تونم هضم کنم . من اگه 1/10 سرمایه این آقارم داشتم میرفتم تو استراحت دیگه :)) کلا ایده آل زندگیم اینه که تا 40 سالگی سخت کار کنم و بعدش دیگه موقع برداشت باشه و سخت نگیرم زندگی رو :دی هر عنی خواستم بشم تا 40 بشم که اگه نشم دیگه بعدش نمیشم :))[/COLOR] ده. یه غول چراغ جادو داری، میاد میگه من تو کار ملک و پول نیستم ( :دی ) ولی یکی از این سه امکان رو داری: 1- پرواز کنی ، 2- ذهن بقیه رو بخونی، 3- تا دنیا برقراره سالم و سلامت بدون هیچ کاستی، زندگی کنی وبا اینکه فیلدش پول نیست، ولی یه رفاه نسبی نسبتا خوبم برات تضمین کنه. کدومش رو انتخاب می کنی ؟ :دی [COLOR=rgb(71, 85, 119)]خب پرواز که در آینده ای نزدیک خیلیا می تونن بکنن :دی حالا خودمون بال نداریم ولی تاکسی پرنده که هست :دی پس گزینه 1 حذف میشه . خوندن ذهن بقیه هم جذابه ولی اولاش فقط و بعدش دیگه تکراری میشه :)) پس من گزینه سوم رو انتخاب می کنم و قطعا تو اون مدت به پرواز هم می رسم و با یه تیر دو نشون می زنم :دی[/COLOR] چایی هم که بهمون ندادی، از شما املاکی ها چیزی برای آدم در نمیاد :)) فعلا تا بعد :دی [COLOR=rgb(71, 85, 119)]از شهرمون رد میشی نمیای که بهت چایی مخصوص بدیم حال شو ببری :))[/COLOR] [/QUOTE]
درج نقلقولها...
نام
تایید
مافیا را برعکس بنویسید.
ارسال
وبسایت مافیاییا
نامافیا
کافه
صندلی داغ هادی (Franking)
ورود
نام کاربری یا آدرس ایمیل شما
رمز عبور
رمز عبور خود را فراموش کردهاید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
حساب کاربری ندارید؟
اکنون ثبتنام کنید
اتصال به گوگل
تازهها
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
ورود
نام کاربری یا آدرس ایمیل شما
رمز عبور
رمز عبور خود را فراموش کردهاید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
حساب کاربری ندارید؟
اکنون ثبتنام کنید
اتصال به گوگل
تازهها
بالا
پایین