برای دیدن محتوای انجمن باید ورود کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون ثبت‌نام کنید.

کافه صندلی داغ: آرش (Arash)

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
با درود. آرش پیوندی دومین مهمان صندلی داغ هست. امانش ندید و کاری کنید از این تصمیم پشیمون بشه.:دی
 
Thomas Shelby
نوشته‌ها
775
پسندها
622
امتیازها
835
مدال‌ها
47
سلام آرش جان. چطوری؟:دی سریع بریم سر اصل مطلب.

1. آرشُ تو 3 تا 5 خط توصیف کن. یعنی فرض کن یک فیلم قراره ازت ساخته بشه. مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیت خودتُ برای کارگردان ردیف کن پسرم.:دی

2. آرش الان تو زندگی چه چیز (چیزهایی) کم داره؟

3. فرض کن صبح داری یه رویای دلچسب و آرامش‌بخش می‌بینی. یهو از خواب می‌پری و ناراحت میشی که اون رویا تموم شده. اون رویا رو تصور و تعریف کن.

4. بهت میگن که 5 دقیقه حداکثر وقت داری فکر کنی و یک ایده چند خطی داستانی بدی که تبدیل به فیلمش کنیم. پول خوبی هم میدن بهت.:)) ایده رو بنویس. 5 دقیقه بیشتر هم فکر نکن.:دی

5. فرض کن یه نفر از یه سیاره دیگه اومده و میخوای بهش بگی که جهان ما به این دلایل ارزش زیستن داره. چیا میگی بهش؟

همینا کافیه فعلا. آها اون سوال مافیایی هم که پرسیدی ازم جواب بده لطفا.:دی ویژگی‌های مربوطه تا 8 تا هم شد عیبی نداره. تو افراد مختاری ولی. محدودت نمی‌کنم منم.
:استیکر روباه پشت پیشخوان:
 

FM

کارنیاموز مافیا
نوشته‌ها
735
پسندها
171
امتیازها
315
مدال‌ها
32
سلام.

1: ده راک بندِ محبوبت و بگو؟ (تمام زیر ژانرها)

2: 10 آهنگِ راکِ محبوبت؟

3: ده بندِ متالٍِ محبوبت؟ (تمام زیر ژانرها)

4: ده آهنگِ متال محبوبت؟

5: بندی که از دیسبند شدنش نارحت شدی؟

6: مفهوم و معنا توی یک آهنگ برات مهمتره یا ریتم و ملودی؟
 
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
260
امتیازها
460
مدال‌ها
38
سلام آرش جان. چطوری؟:دی سریع بریم سر اصل مطلب.

سلام سلام. همگی سلام :دی بهتریم :دی بریم :دی

1. آرشُ تو 3 تا 5 خط توصیف کن. یعنی فرض کن یک فیلم قراره ازت ساخته بشه. مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیت خودتُ برای کارگردان ردیف کن پسرم.:دی
پسری ایرانی نزدیک به ربع قرن تجربه :دی لاغر و کوچولو و شیرین :)) :دی اهل موسیقی و شعر و داستان‌های فانتزی و علمی-تخیلی. به‌ندرت دیده شده که توی این دنیا سیر کنه :دی همه می‌گن باهوشه، از بچگی گفتن، وقتی که ۵ سالش بوده و چیزهای بدردنخوری رو یاد گرفته که توی ۷ سالگی باید یاد می‌گرفته :)) بنابراین همیشه انتظارات ازش بالاست، حتی انتظارات خودش. خیلی کارا می‌خواد بکنه و به همه‌چیز حداقل یک‌بار دست زده و ول کرده :)) میلی ذاتی داره به انجام دادن کارها به روشی که بقیه انجام نمی‌دن. مدت‌ها با حس تفاوت و طردشدگی دست‌وپنجه نرم کرده اما حالا وقتی پیش بقیه‌ست دلش نمی‌خواد چیزی جز امواج حس خوب بهشون بفرسته. انقدر که فکر می‌کنه، عمل نمی‌کنه :دی
اسم فیلم:
The Terrestrial Alien :دی=))

2. آرش الان تو زندگی چه چیز (چیزهایی) کم داره؟
تا یک ماه پیش از این می‌نالیدم که چرا کسی نیست این همه عشق و محبت درونیم :)) رو باهاش به اشتراک بذارم و حس می‌کردم که بهترین سال‌های جوونیم رو دارم تنهایی (از جنبه‌ی پارتنر داشتن/نداشتن) می‌گذرونم و حس بدی بود ولی خب الان دیگه اینو کم ندارم، حالا ببینیم چقدر می‌تونه این قضیه رو پر کنه :دی
جز اون شاید تمرکز و آرامش برای انجام کارایی که دوست دارم. حس می‌کنم کارایی که دوست ندارم اما مجبورم خیلی زیادن. شاید هم خیلی لوس باشم در این مورد البته :دی
اما در یک دید کلی‌تر و شاید پراهمیت‌تر، انگیزه چیزیه که کم دارم. (مثلا همین الان انگیزه‌ام برای ادامه‌ی پاسخ به این سوال ته کشید:))) صحبت مفصلیه در کل. :دی

3. فرض کن صبح داری یه رویای دلچسب و آرامش‌بخش می‌بینی. یهو از خواب می‌پری و ناراحت میشی که اون رویا تموم شده. اون رویا رو تصور و تعریف کن.
اوه اوه از خواب‌هام نگم برات :)) واقعا کم پیش میاد یه خواب آدمیزادی ببینم، همه‌شون فانتزی و سوررئال و ... :)) مثلا یه بار خواب دیدم با خونواده‌ام لک‌لک شدیم داریم مهاجرت می‌کنیم روسیه :دی :)))
اما دلچسب و آرامش‌بخش. خیلی چیزا می‌تونه باشه. هم می‌تونه یه تصویر کاملا خالی از تنش، توی یه محیط آروم از اعماق دریا بگیر تا بین ستاره‌ها باشه. ممکنه هم تنش و هیجان مثبت باشه، یه دنیایی که ذهنم ساخته برای موفق شدن من. این پیش اومده ولی کمتر. در کل خواب آرامش‌بخش کم می‌بینم یا اگه ببینم یادم نمی‌مونه. اما زیاد پیش میاد که خواب هیجان انگیزی ببینم که وقتی بیدار شم از تموم شدن بدموقعش ناراحت باشم. خصوصا خواب‌هایی که توی دنیاهایی رخ می‌دن به مراتب زیباتر و هیجان‌انگیزتر و جادویی‌تر از دنیای خودمون. یا مثلا خوابی باشه که توش احساس مهم بودن داشته باشم، احساس اینکه می‌تونم جهان رو نجات بدم مثلا. اینا آرامش‌بخش نیستن ولی خب از دنیای بیداری بهترن :)) در کل اون خواب دنیاهای جادویی که می‌گم انقدر زیاد می‌بینم که دیگه یادم نمی‌مونه زیاد :دی

4. بهت میگن که 5 دقیقه حداکثر وقت داری فکر کنی و یک ایده چند خطی داستانی بدی که تبدیل به فیلمش کنیم. پول خوبی هم میدن بهت.:)) ایده رو بنویس. 5 دقیقه بیشتر هم فکر نکن.:دی
مردی معشوقش می‌میره و می‌دونه که معشوقش توی زندگی بعدیش (:دی) به شکل یه گنجشک درمیاد. مرد دنیا رو می‌گرده و از اعماق متون قدیمی و جادوهای فراموش‌شده، راز تبدیل رو کشف می‌کنه و می‌تونه خودش رو به جسم یه گنجشک منتقل کنه. بارها این‌کار رو می‌کنه و در کالبد یه گنجشک دنبال معشوقش می‌ره تا بلکه پیداش کنه، میون اون همه گنجشک جورواجور دنبال یک گنجشک می‌گرده با یه جیک‌جیکی که امید داره به گوشش آشنا بیاد ولی هربار شکست می‌خوره. در نهایت می‌فهمه اون گنجشکی که هربار به جسمش منتقل می‌شده همون معشوقش بوده.(مناسب فیلم نشد خیلی. انیمیشن شاید. ببخشید دیگه :دی پولمو بدین.)

5. فرض کن یه نفر از یه سیاره دیگه اومده و میخوای بهش بگی که جهان ما به این دلایل ارزش زیستن داره. چیا میگی بهش؟
بهش می‌گم من خودمم مال این‌جا نبودم، دیدم خوبه، موندم :)) منظره‌های طبیعی یا آثار ساخت دست انسان که فکر نکنم نظرش رو جلب کنه، پس براش از انسان‌ها می‌گم، از عاطفه‌شون، از تلاششون برای «بهتر» شدن. از خاکستری بودنشون. از رنگی بودنشون. از اینکه با ذهنشون چه چیزهایی تونستن بسازن، به چه مرز‌هایی در قلمرو ذهن تونستن برسن. نمی‌دونم اونی که از سیاره دیگه اومده تا چقدر شبیه انسانه ولی به نظرم برگ برنده‌ی انسان مقابل هر فضایی‌ای می‌تونه این باشه. انسان‌ها زیبان :دی

همینا کافیه فعلا. آها اون سوال مافیایی هم که پرسیدی ازم جواب بده لطفا.:دی ویژگی‌های مربوطه تا 8 تا هم شد عیبی نداره. تو افراد مختاری ولی. محدودت نمی‌کنم منم.

استدلالاستراتژیمدیریتهوشتاثیرگذاریحدس
امیر99.5109108
چاوش108.58.51099
مهدی810108.59.58.5
امین10991098
آرش99.589.597.5
عرفان8108.5989.5
رضا88.59.58.597.5
محمد9.59898.510
محمدامین9.5899.58.58
خلفی8.58.57.5898.5
فری8.57.57.58.58.58
عماد898.5879.5
پویا9.5109109.58.5

کم و کسری‌ای بود ببخشید :دی تعریفم برای اون ۶ تا فاکتور تقریبا هموناییه که خودت گفتی. مدیریت توش سیاست هم هست، هوش توش دقت هم هست. تلاش هم توی تاثیرگذاری مهمه.
سایر بازیکن‌ها هم بازیشونو اونقدر ندیدم که بخوام نمره‌ی اینجوری بدم، شرمنده :دی (چاوش رو هم کم دیدم ولی خیلی ریز شدم توش :)))


:استیکر روباه پشت پیشخوان:
همین؟ آسون بود که :دی هــــه!
 
آخرین ویرایش:
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
260
امتیازها
460
مدال‌ها
38
درود بر شما :دی:گل:

1: ده راک بندِ محبوبت و بگو؟ (تمام زیر ژانرها)
ترتیب دادن بهش خیلی سخته. همین‌جوری ۱۰ تا میگم:
Cage The Elephant
The Strokes
Foster The People
Arctic Monkeys
Muse
Porcupine Tree
Linkin Park
The Fray
Puscifer
Placebo

با تشکر از Kasabian، Milky Chance، Minus1, Pixies، Paramore، و سایر دوستان و آشنایان.

2: 10 آهنگِ راکِ محبوبت؟
این دیگه خیلی سخته لعنت بهت :دی
Blackbird - Alter Bridge
Where Is My Mind - Pixies
The Arsonist - Puscifer
Cigarette Daydreams - Cage The Elephant
Do I Wanna Know - Arctic Monkeys
Hysteria - Muse
Muscle Museum - Muse
Anesthetize - Porcupine Tree
Normal - Porcupine Tree
Shesmovedon - Porcupine Tree

فکر کنم همین‌ها. این لیست هم به ترتیب نیست (جز اولی که اولیه :دی دومین محبوبم شاید‌ Normal باشه)

اه Lazarus هم هست از درخت جوجه‌تیغی :(

3: ده بندِ متالٍِ محبوبت؟ (تمام زیر ژانرها)
متال‌هایی که خودم گوش می‌دم تقریبا به TOOL و Opeth و Empyrium محدود می‌شه. قبلا Summoning و این جور بند‌ها هم گوش می‌دادم. با خیلی بندهای دیگه هم حال می‌کنم اما اینجوری نیست که خودم برم گوش بدم بهشون. بقیه بذارن می‌گم ها قشنگه :دی

4: ده آهنگِ متال محبوبت؟
تقریبا همه‌اش از TOOL می‌شه که :))
10,000days
Right In Two
Schism
Pneuma
Lateralus
Parabola
Forty Six & 2
Sober
اینا از TOOL :دی

از Opeth هموناییه که شما برام فرستاده بودین قبلا تو گروه :دی
Windowpane - Burden - River - The Drapery Falls

از Empyrium:
Lover's Grief - Ensemble of Silence - Dying Brokenhearted بازم هست یادم نمیاد اسماشونو.

5: بندی که از دیسبند شدنش نارحت شدی؟
اونجوری بندی نبوده که بهش دلسبتگی داشته باشم و دیسبند بشه. اگه هم بوده مثلا دیگه افت کرده بودن هیت نمی‌دادن منم با آهنگ‌های قدیمیشون حال می‌کردم :دی Linkin Park خب غم انگیز بود. Daft Punk هم حیف شد جا داشتن گمونم.

6: مفهوم و معنا توی یک آهنگ برات مهمتره یا ریتم و ملودی؟
در مجموع قطعا ریتم و ملودی خصوصا ووکالز (آواز). منتهی متن و شعرش چرت و پرت باشه حال نمی‌ده بهم، مثل بعضی آهنگ‌های ایرانی :)) . از اون ور ولی کم پیش میاد با شعر یه آهنگی خیلی حال کنم ولی موسیقیش مزخرف باشه. موردی یادم نمیاد.
در کل ووکالز برام مهمه، اینسترومنتال (بدون کلام) هم دوست ندارم زیاد.


مرسی :دی بازم بیا فری :دی زیاد بیا :دی
 

FM

کارنیاموز مافیا
نوشته‌ها
735
پسندها
171
امتیازها
315
مدال‌ها
32
سلام مجدد:دی

درخت جوجه تیغی چیه؟ درخت ِ خارخاسک :دی

در زمینه متال باید آموزش ببینی فایده نداره اینجوری :))

آهنگی بوده که باهاش گریه کرده باشی؟ اگر چنتا هست اونی که بیشتر و بنویس.

آهنگی که انگار حرف دل تو رو زده باشه بنویس؟

نمیدونم تو هم اینجوری ای یا نه؟ ولی من هر آهنگی رو تو یه مقطع زیاد گوش بدم، چند سال بعد وقتی اون آهنگ و دوباره گوش میدم یاد اون مقطع از زندگی می افتم، البته نه هر آهنگی و نه هر مقطعی! به نظرت دلیل این پدیده چیه؟

موسیقی چه تاثیری روی ذهن ما میزاره که میتونه مثل یه ماشین زمان عمل کنه برای ذهن؟

تا حالا شده آهنگی و گوش کنی و یاد شخص خاصی بیوفتی؟ کی بوده؟ چه آهنگی بوده؟

سلیقه موسیقیایی من و میشناسی تقریبا دیگه درسته؟ از کجاهاش خوشت نمیاد؟ شده مثلا من یه آهنگی بزارم یا بهت معرفی کنم بعد بگی اینا چیه فری گوش میده؟ من عمرا از این چیزا گوش کنم؟:))

سوال دیگه ای من باب موسیقی به ذهنم نمیرسه در این مقطع، اگر بحث خاصی در زمینه موسیقی دوست داری انجام بدی مطرح کن اینجا.

سری بعد درباره سریال حرف میزنیم، بعد میریم رمان فانتزی و ادبیات کلا:29:
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
539
پسندها
128
امتیازها
155
مدال‌ها
22
سلام. :دی


1. پای ثابت تمام سؤال‌های من: جبر یا اختیار؟ :دی


2. به جهان‌های موازی اعتقاد داری؟ کاملاً جدی می‌پرسم این رو. :دی مطالعه درباره‌شون داشتی؟ یا فکر کردی اصلاً تا حالا؟ به‌نظرت هیجان‌انگیز نیست که نسخه‌های متعددی از تو وجود داشته باشن که مسیرهای مختلفی رو در زندگی طی کنن؟


3. به‌عنوان کسی که تو این سبک‌ها واردی و تجربه داری، یه چندتا نویسنده تو مایه‌های نیل گیمن بگو. من آن‌چنان کتاب‌خون نیستم و اکثر کتاب‌هایی که خوندم حول چند نویسنده‌ی خاص می‌گرده مثل همین نیل گیمن؛ دیگه کافکا و کوبو آبه و سارتر. چندتا خودت معرفی کن. :دی


4. داستان کوتاه زیر رو تا هرچه‌قدر که دلت خواست ادامه بده و تمومش کن.:دی

آلفرد بعد از یک روز کاری به‌غایت خسته‌کننده و زجرآور دیگر، با زحمت فراوان از پشت میز بلند شد و به‌عنوان آخرین نفر، اداره را ترک کرد. با خودش فکر می‌کرد که این وضعیت تا کی ادامه دارد؟
قرار نیست هیچ‌وقت هیچ‌کار بزرگی تو زندگی‌م انجام بدم؟ واقعاً سرنوشت من این هست که هر روز هفته ساعت هشت بیام اداره و ساعت هشت برگردم خونه؟
کمرش تیر می‌کشید و حس می‌کرد که هیچ نیرویی در بدنش باقی نمانده. هرطوری بود، هیکل زه‌وار دررفته و رو به زوال‌ش را به مجتمع رساند و کشان‌کشان خود را به درون بالابر پرتاب کرد. تا مسیر رسیدن به طبقه‌ی پنجم، صدای قژقژ طناب‌های بالابر و ساییدگی بدنه‌ی آن به سنگ‌های اطراف، مغزش را تا آستانه‌ی فروپاشی پیش برد. راهروی رنگ‌ و رو رفته و تهوع‌آور طبقه‌ی پنجم را تا پایان طی کرد و به اتاق شماره‌ی سی‌وهفت رسید. بعد از جست‌وجوی چند دقیقه‌ای در کیف چرمی قدیمی و پوسیده‌اش، کلید را پیدا و با دستان لرزانش، وارد قفل کرد و چرخاند. نور کورکننده‌ی سفیدی از پشت در، مجبورش کرد که چند قدم عقب برود و با آستین پیراهن قهوه‌ای رنگش، چند بار چشم‌هایش را بفشارد و اشک‌هایش را پاک کند.
آلفرد سرجایش خشک شده بود و با دهانی باز و چشمانی به رنگ خون، سعی می‌کرد بفهمد چه اتفاقی درحال رخ‌دادن است. مرد قدبلند سفیدپوشی از پشت در وارد شد و با صدایی رسا و هشداردهنده، شروع به صحبت کرد:
این‌جا دیگه مال ماست. می‌تونی بیای داخل، اما باید از این به بعد با قوانین ما زندگی کنی و دیگه راه خروجی نداری. می‌تونی برگردی بری دنبال پلیس و مدیر ساختمون و این‌طور مزخرفات تا زنگ بزنن به تیمارستان و بیان ببرنت. انتخاب با خودته. در تا پنج دقیقه‌ی دیگه باز می‌مونه و بعد برای همیشه بسته می‌شه...
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
544
پسندها
24
امتیازها
265
مدال‌ها
26
با سلام :دی

توانایی به خصوص یا کار به خصوصی هست که الان بتونی انجامش بدی ولی مثلا تا ۲-۳ سال قبل نمی تونستی؟

بدترین ویژگی یا صفتی که یک انسان می تونه داشته باشه از نظرت چیه؟ اگر تونستی با توضیح.

سرگرمی خاصی هست که توش خیلی ادعا داشته باشی و از نظر خودت همرو حریف باشی ؟ ( مثال: مثلا همین بازی مین، مثلا ۴ برگ، مثلا یک بازی پلی استیشن یا حالا هرچی دیگه :دی )

بین این چیزایی که میگم یک گزینه رو انتخاب کن. دلیل هم نمی خواد. ولی اگر گفتی، تشکر می کنم.

هوش | تجربه (هر کدوم رو خیلی زیاد تصور کن)

علم | قدرت

ثروت | محبوبیت

موسیقی | کتاب

کامپیوتر | گوشی موبایل

جنگل | دریا

از انتقادی که خودت طالبش نبوده باشی خوشت میاد؟ مثلا نشستی، یکی بیاد همینطوری شروع کنه بی مقدمه خاصی، ازت انتقاد کنه. از خودت (به عنوان وجدانت) یک انتقاد سازنده بکن.

آرش رو تو ۳ کلمه توصیف کن.
 
Thomas Shelby
نوشته‌ها
775
پسندها
622
امتیازها
835
مدال‌ها
47
سلامی دوباره.

می‌بینم که نیومدی و آسفالت شده. یه لایه هم ما بریزیم.:دی این سری هم ساده هست البته.

1. یک بالانس بچین با نقش‌های من و منُ توش بیگناه بذار. بین 15 تا 20 نفر هرکی میخوای بذار توش، ولی حتما خودت باشی (همه نقش‌ها رو لازم نیست بذاری، ولی فرقه و قاتل و جلاد توش باشه. نقش‌های خودتُ نگفتم، چون شاید نخوای لو بره تفکرت برای دور خودت. ولی اگه اعتقادی به این چیزا نداری، دوباره می‌پرسم.)

2. سوال بالا، منُ گناهکار تیمی بذار. بقیه رو بچین. می‌تونی خیلیا رم تغییر ندی البته. نظر خودته. لازم نیس حتما متفاوت باشه.

3. منُ فرعی بذار. هر نقشی که دوست داری و دوباره بچین. ولی این شبیه اولی نباشه بهتره.:دی

4. 3 تا از بهترین خاطراتت از مافیا رو بگو.

5. 10 نفر از بازیکنا رو نام ببر. بگو که چقدر دوست داری باهاشون بحث کنی در بازی و کلا تقابل دونفره ت با اینا رو چطور می‌بینی.

همینا بسه فعلا. چون هر روز میام از این به بعد.:دی
 
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
260
امتیازها
460
مدال‌ها
38
سری دوم سوالات فری
slm chtri

درخت جوجه تیغی چیه؟ درخت ِ خارخاسک :دی
خار داره دیگه گیر نده. :))

در زمینه متال باید آموزش ببینی فایده نداره اینجوری :))
I'm more than willing. :دی

آهنگی بوده که باهاش گریه کرده باشی؟ اگر چنتا هست اونی که بیشتر و بنویس.
بیشترین فکر کنم Take Me to Church - Hozier باشه. غم داخل آهنگش همینجوری زیاد هست، از نوعی عشق و شرایطی صحبت می‌کنه که من زیادی خوب می‌فهممش. زیبا هم هست موسیقیش (خوندنش :دی). دیگه My Favourite Faded Fantasy از Damien Rice. این هم با شرایطی که یه مدت داشتم خیلی می‌خوند و پاره‌ام می‌کرد :)) جز این‌ها (شاید باز هم باشه الان یادم نمیاد) با خیلی آهنگ‌ها گریه کردم ولی صرفا حال خودم بد بوده و آهنگ غمگین. اینجوری نبوده که به خاطر ارتباط خاص با اون آهنگ خاص گریه کنم.

آهنگی که انگار حرف دل تو رو زده باشه بنویس؟
اوووووه خیلی زیاده که. کلا برای من آهنگ موردعلاقه = آهنگی که حرف دل من رو بزنه، به قولی «من» باشه. :دی حالا نه لزوما شعرش، خود فضای موسیقیش و حتی نوع خلاقیتی که به خرج داده.
ولی بذار فکر کنم یکی رو بگم. احتمالا از هوزیر باشه :دی Arsonist's Lullaby مثلا. یه آهنگ ایمو طور بود توی گلچینن آریا، Welcome to My Life - Simple Plan. اون هم یه مدتی خیلی حرف دل من بود :))

نمیدونم تو هم اینجوری ای یا نه؟ ولی من هر آهنگی رو تو یه مقطع زیاد گوش بدم، چند سال بعد وقتی اون آهنگ و دوباره گوش میدم یاد اون مقطع از زندگی می افتم، البته نه هر آهنگی و نه هر مقطعی! به نظرت دلیل این پدیده چیه؟
آره برا من هم رخ می‌ده، یه سری خاطرات خاصن. شاید حتی لزوما «زیاد» گوش نداده باشم ولی اون آهنگه روی اون خاطرهه نشسته. از نظر علمی بخوایم بگیم شاید چون ذهن انسان هر خاطره و تجربه‌ای رو سعی می‌کنه با یه حس پنج‌گانه جفتش کنه و در حافظه‌اش قرار بده (شاید چون اینجوری بعدا بهتر recall اش می‌کنه). مثلا بوهای خاص هم می‌تونن توی این دسته قرار بگیرن شاید. همونجوری که یه بوی خاص می‌تونه تو رو یاد معشوق ۱۷ سالگیت بندازه :)) یه آهنگ هم می‌تونه تو رو یاد یه حس و حال خاص، یه مقطع خاصی از زندگیت بندازه ذهنت اون رو با آهنگه لینک کرده.

موسیقی چه تاثیری روی ذهن ما میزاره که میتونه مثل یه ماشین زمان عمل کنه برای ذهن؟
عمده دلیلش همینه که بالا گفتم. منتهی موسیقی سرشار از حسه و شاید هر دوباری که یه موسیقی خاص رو گوش می‌کنی، حسی که ازش می‌گیری دقیقا یکسان نباشه. توی فواصل کوتاه‌تر اون تفاوت بین حسی که گرفتی شاید کمتر به چشم بیاد، اما توی مقیاس سال و ... کاملا ممکنه بعد از چند سال، از یه آهنگی که مدتهاست نشنیدی حس متفاوتی بگیری (چون خودت تغییر کردی) و خب ذهنت اون حس رو با حسی که قبلا داشتی مقایسه می‌کنه و میگه اَههههه. :دی پرتت می‌کنه به سال‌های دور :دی

تا حالا شده آهنگی و گوش کنی و یاد شخص خاصی بیوفتی؟ کی بوده؟ چه آهنگی بوده؟
آهنگ‌های گلچین رو که خیلی شده یاد شماها بیافتم، تو و آریا و بچه‌ها :دی یادش بخیر چقدر خوش می‌گذشت :دی حتی مثلا بعضی از آهنگ‌های گلچین رو این ور اون ور هم می‌شنوم یاد شماها می‌افتم، مثلا Instant Crush.
My Happy Ending - Avril Lavigne یاد دخترعمه‌ام می‌افتم چون بچه بودیم با هم می‌خوندیم، همین‌طور When You're Gone، Innocence و ... از آرتیست مذکور.
اما اینا حالا صرفا به خاطر خاطراته. حالت دیگه‌اش اینه که خود اون آهنگ، حسش یا شعرش تو رو یاد کسی بندازه. این هم باید جالب باشه. هرچند در این موارد هم باز آهنگه رو به طرف معرفی کردم و حسه با خاطرهه عجین شده باز :)) ولی آره، شده، خصوصا سر لیریکس. که مثلا بگم اههه این تیکه چقدر فلانیه :دی مثلا یه آهنگی بود میگفت why u gotta be so rude که یارو از دختره خواستگاری می‌کرد بعد بابای دختره نمی‌ذاشت، بعد یارو می‌گفت I'm gonna marry her anyway. قشنگ یاد یکی از فامیلامون می‌افتادم همچین داستانی داشت :))
سلیقه موسیقیایی من و میشناسی تقریبا دیگه درسته؟ از کجاهاش خوشت نمیاد؟ شده مثلا من یه آهنگی بزارم یا بهت معرفی کنم بعد بگی اینا چیه فری گوش میده؟ من عمرا از این چیزا گوش کنم؟:))
کلا احترام زیادی برای سلیقه و گوش‌ات قائلم و همینجوری زیر سوالش نمی‌برم. یادمه توی گلچین زیاد اختلاف نظر داشتیم. یه سری پست‌راک‌ها و اینجوری چیز‌ها (مثل Tame Impala مثلا، نمی‌دونم چجوری توصیف کنم دقیقا.) گوش می‌دی که خب قبول دارم خوب و قوی‌ان ولی سلیقه من نیستن. حداقل فعلا :)) جز اینا چیزی زیاد به چشمم نیومده که اختلاف نظر اساسی داشته باشیم :دی

سوال دیگه ای من باب موسیقی به ذهنم نمیرسه در این مقطع، اگر بحث خاصی در زمینه موسیقی دوست داری انجام بدی مطرح کن اینجا.
جا برای بقیه هم می‌ذارم اگه خواستن چیزی بپرسن، اگه هم بعدا چیزی به ذهنم رسید می‌ام تو گروه یا پی‌وی حرف می‌زنیم :دی
سری بعد درباره سریال حرف میزنیم، بعد میریم رمان فانتزی و ادبیات کلا:29:
بسیار هم عالی. انتظاراتت رو از دیده‌ها و خونده‌هام بیار پایین فقط :)) منتظرتم :دی این سری هم ببخشید دیر شد خونه نبودم :دی
 
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
260
امتیازها
460
مدال‌ها
38
سری اول سوالات رضا
به قول پویای عزیز سلام به روی ماهت :دی
1. پای ثابت تمام سؤال‌های من: جبر یا اختیار؟ :دی
یعنی خوشم می‌اد هر سری میای یه سوال سه کلمه‌ای کپی پیست می‌کنی که می‌شه قرن‌ها راجع بهش حرف زد :)) حقته با سه کلمه جوابتو بدم: اخ تی آر. ولی جدا از شوخی، سوال سختیه. قبلا خیلی اینجوری بودم که خب جبره قضیه و باهاش هم اوکی بودم، یعنی گمونم رفتار انسان تابع محیط بود صرفا. الان هم به نظرم هست، منتهی تعمق در قضایایی که اتفاقا به سوال بعدت هم مربوطه، باعث شد بفهمم که به این سادگی هم نیست. در کل من دانش فلسفی‌ام بیشتر خودیافته‌ست و شاید توی یه سری قضایا ویرجین کامل باشم بعد تو یه سری قضایا به طور اتفاقی به جوابی رسیده باشم که نمیدونم کانت بهش رسیده :)) و اگه بخوایم درست حسابی صحبت کنیم نیازه که بیس تفکراتمون رو با هم آشنا کنیم ولی پایه‌ام سر فرصت :دی

2. به جهان‌های موازی اعتقاد داری؟ کاملاً جدی می‌پرسم این رو. :دی مطالعه درباره‌شون داشتی؟ یا فکر کردی اصلاً تا حالا؟ به‌نظرت هیجان‌انگیز نیست که نسخه‌های متعددی از تو وجود داشته باشن که مسیرهای مختلفی رو در زندگی طی کنن؟
مطالعه که در حد اینترنت :دی موضوع اعتقادی هم که نیست البته علمیه کاملا :دی دیدم بهش اینجوریه که هر لحظه داره بی‌نهایت جهان موازی رخ می‌ده که توی هرکدوم فقط یه پدیده‌ی کوچیک نسبت به بغلیش تفاوت داره. بنابراین در هرلحظه طیف کاملی از تمام احتمالات رو داریم و به قول گاد بزرگ متین همه‌چیز ممکن :دی و حالا این طیف هی شاخه شاخه می‌شه و از هر کدوم از اجزاش طیف‌های جدیدی می‌زنه بیرون. منتهی اینجا با تعریف «من» به مشکل بر می‌خوریم به نظرم. به عقیده‌ی من، «من» الان کسیه که توی این جهان موازی خودمون نشسته داره با تو صحبت می‌کنه. اون کسی که در یک جهان موازی اسمش آرش پیوندیه و سه تا توپ طلا برده، با اینکه خیلی به داستانش علاقه دارم، اما «من» نیست :دی

3. به‌عنوان کسی که تو این سبک‌ها واردی و تجربه داری، یه چندتا نویسنده تو مایه‌های نیل گیمن بگو. من آن‌چنان کتاب‌خون نیستم و اکثر کتاب‌هایی که خوندم حول چند نویسنده‌ی خاص می‌گرده مثل همین نیل گیمن؛ دیگه کافکا و کوبو آبه و سارتر. چندتا خودت معرفی کن. :دی
راستش جز گیمن همچین طرف بقیه‌شون نرفتم، کافکا تا جایی که دیدم خوبه، کوبو ابه چیزی نخوندم و سارتر هم ارتباط برقرار نکردم. راستش سلیقه‌‌ام انقدر فاخر (:))) نیست :دی شایدم بهتره بگم این‌قدر جریان اصلی نیست، نمی‌دونم. گیمن هم توی سبک خودش نویسنده‌ی خیلی خیلی خاص و منحصر به فردیه و کسی شبیهش نیست. منتهی فکر کنم از این نظر از بین فانتزی/علمی‌تخیلی‌نویس‌ها اورسلا لو گوین یا تری پرچت نظرت رو جلب کنه. کتاب‌هاشون نقطه‌ی لذت‌بخشی بین ژانری و جریان اصلی‌ان خصوصا لو گوین. پرچت هم قلم طنزش فوق‌العاده شیرینه. من عموما کتاب ژانری (=فانتزی،‌ علمی‌تخیلی، وحشت، جنایی تریلر) می‌خونم و توی این زمینه‌ها مسلط‌ترم برای معرفی کردن، مخصوصا فانتزی :دی

4. داستان کوتاه زیر رو تا هرچه‌قدر که دلت خواست ادامه بده و تمومش کن.:دی

آلفرد بعد از یک روز کاری به‌غایت خسته‌کننده و زجرآور دیگر، با زحمت فراوان از پشت میز بلند شد و به‌عنوان آخرین نفر، اداره را ترک کرد. با خودش فکر می‌کرد که این وضعیت تا کی ادامه دارد؟
قرار نیست هیچ‌وقت هیچ‌کار بزرگی تو زندگی‌م انجام بدم؟ واقعاً سرنوشت من این هست که هر روز هفته ساعت هشت بیام اداره و ساعت هشت برگردم خونه؟
کمرش تیر می‌کشید و حس می‌کرد که هیچ نیرویی در بدنش باقی نمانده. هرطوری بود، هیکل زه‌وار دررفته و رو به زوال‌ش را به مجتمع رساند و کشان‌کشان خود را به درون بالابر پرتاب کرد. تا مسیر رسیدن به طبقه‌ی پنجم، صدای قژقژ طناب‌های بالابر و ساییدگی بدنه‌ی آن به سنگ‌های اطراف، مغزش را تا آستانه‌ی فروپاشی پیش برد. راهروی رنگ‌ و رو رفته و تهوع‌آور طبقه‌ی پنجم را تا پایان طی کرد و به اتاق شماره‌ی سی‌وهفت رسید. بعد از جست‌وجوی چند دقیقه‌ای در کیف چرمی قدیمی و پوسیده‌اش، کلید را پیدا و با دستان لرزانش، وارد قفل کرد و چرخاند. نور کورکننده‌ی سفیدی از پشت در، مجبورش کرد که چند قدم عقب برود و با آستین پیراهن قهوه‌ای رنگش، چند بار چشم‌هایش را بفشارد و اشک‌هایش را پاک کند.
آلفرد سرجایش خشک شده بود و با دهانی باز و چشمانی به رنگ خون، سعی می‌کرد بفهمد چه اتفاقی درحال رخ‌دادن است. مرد قدبلند سفیدپوشی از پشت در وارد شد و با صدایی رسا و هشداردهنده، شروع به صحبت کرد:
این‌جا دیگه مال ماست. می‌تونی بیای داخل، اما باید از این به بعد با قوانین ما زندگی کنی و دیگه راه خروجی نداری. می‌تونی برگردی بری دنبال پلیس و مدیر ساختمون و این‌طور مزخرفات تا زنگ بزنن به تیمارستان و بیان ببرنت. انتخاب با خودته. در تا پنج دقیقه‌ی دیگه باز می‌مونه و بعد برای همیشه بسته می‌شه...


لعنت بهت :دی از این سوال خیلی خوشم اومد :دی بعدا بهم بگو متنه از کجاست :)) ولی از اونجایی که نمی‌خوام سرسری و سرهمبندی جواب بدم و کاملش کنم، فرصت بده بهش فکر کنم و روش کار کنم. تا آخر صندلی‌ام کاملش رو می‌ذارم :دی

ممنون رضا، لذت بردیم بازم بیا. :دی:گل:
 
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
260
امتیازها
460
مدال‌ها
38
سری اول سوالات مهدی
سلام استاد :دی

توانایی به خصوص یا کار به خصوصی هست که الان بتونی انجامش بدی ولی مثلا تا ۲-۳ سال قبل نمی تونستی؟
اووه تا دلت بخواد :دی تو این دو سه سال خب از خوابگاه به خونه نقل مکان کردم و کلا زندگیم خیلی تغییر کرده از همه لحاظ، و به تبعش چیزای زیادی هم یاد گرفتم، به علاقه یا به ناچار :)) آشپزی یکیشه، پاستاهای خوبی درست می‌کنم تعریف از خود نباشه :دی در زمینه‌ی کار و این‌ها وارد کار ترجمه شدم و کتاب ترجمه می‌کنم، قبلا اصلا فکرشم نمی‌کردم :)) دیگه اینکه خصوصا در ماه‌های اخیر بیشتر سعی کردم برای خودم روتین‌سازی بکنم و بتونم کارهای روزمره‌ای رو که لازمه، حداقل برای سلامت خودم، انجام بدم. قبلا خیلی ول بودم از این لحاظ :)) بازم هست قطعا حالا اگه زمینه‌ی خاصی مدنظرت بود بپرس باز بیشتر بگم :دی

بدترین ویژگی یا صفتی که یک انسان می تونه داشته باشه از نظرت چیه؟ اگر تونستی با توضیح.
انقدر جدیدا غرق در سوالات و جواب‌های صندلی داغ پویا شدم که نزدیک بود طبق جو اون بنویسم «بدقولی» :)) ولی چندتا چیز خیلی رو مخم می‌رن. یکی کینه‌جوییه. شاید مهم‌ترینش. اصلا نمی‌تونم بفهمم بعضی‌ها چرا انقدر دلشون کوچیکه و رحم یا قدرت بخشش و گذشت ندارن. کلا کسایی که مخل آرامش درونی افراد بشن رو مخم می‌رن، در حدی که حالم بد می‌شه و باید ازشون فاصله بگیرم قشنگ :)) به قولی امواج انرژی منفی رو از سمتشون حس می‌کنم. آدمایی که زود و بی‌چون‌و‌چرا قضاوت می‌کنن نیز در همین دسته قرار می‌گیرن.
دیگری حماقته، بیشتر به معنای اینکه بدونی که نمی‌دونی و نخوای که بدونی. این به نظرم یکی از پست‌ترین خصیصه‌هاییه که یه انسان می‌تونه داشته باشه. قبول دارم که لازم نیست همه فیلسوف یا دانشمند باشن اما اینکه یه نفر در حد مسائل بیسیک و روزمره‌‌ی خودش هم «فکر» نکنه واقعا برام غیرقابل‌درکه.

سرگرمی خاصی هست که توش خیلی ادعا داشته باشی و از نظر خودت همرو حریف باشی ؟ ( مثال: مثلا همین بازی مین، مثلا ۴ برگ، مثلا یک بازی پلی استیشن یا حالا هرچی دیگه :دی )
به طور خاص که نه. یعنی ممکنه یه روز تو یه بازی‌ای که نشستیم دور هم داریم بازی می‌کنیم قدر شکم نهنگ ادعا کنم ولی خب اینطور نیست که بگم توی حکم من خدام کسی به پام نمی‌رسه :)) بازی‌های ویدیویی و پلی‌استیشن که نه عموما. بازی‌های ذهنی یا کارتی این‌ها باز ممکنه. اون هم باز به جمع مخاطبم بستگی داره. کسی باشه که نشناسمش دقیق و حس کنم که ممکنه بازیش خوب باشه، ادعا نمی‌کنم.
و نه چیزی نیست که از نظر خودم توش همه رو حریف باشم (و نخوام بیانش کنم مثلا) :دی

بین این چیزایی که میگم یک گزینه رو انتخاب کن. دلیل هم نمی خواد. ولی اگر گفتی، تشکر می کنم.
چشم استاد.

هوش | تجربه (هر کدوم رو خیلی زیاد تصور کن)
بخوام منطقی فکر کنم و انتخاب کنم واقعا نمی‌تونم. هر کدومش بدون مقدار متناسبی از اون یکی بی‌فایده‌است به نظرم تا حد زیادی. منتهی علاقه‌ی شخصی خودم به هوشه و قطعا اگه چنین گزینه‌ای جلوم بذارن بدون عواقب و اینا، هوش رو انتخاب می‌کنم.

آدمایی که قدرت دارن معمولا برام جذابن ولی خب دانش همیشه برگ برنده‌ست به نظرم. از اطلاعات و اخبار بگیر تا بینش پخته به زندگی مثلا :دی خودم شخصا علاقه‌ای به قدرت ندارم (نه که بدم بیاد، منظورم اینه که obsession خاصی ندارم.) منتهی برای علم چرا.

ثروت | محبوبیت
جفتش دشمن می‌آره برا آدم :)) اگه طریقه‌ی بدست آوردن و نگه‌داشتنشون رو در نظر نگیرم، محبوبیت چیز بهتر و لذت‌بخش‌تریه.

موسیقی | کتاب
لعنتیییی این رو واقعا نمی‌تونم جواب بدم. یه موسیقی خوب تو ۵ دقیقه می‌تونه حس و حالت رو عوض کنه. یه کتاب شاید تو ۵ دقیقه نتونه کاری کنه، اما کتاب رو تموم می‌کنی و می‌بینی اندازه هزار موسیقی روت اثر گذاشته. با جفتش هم واقعا زندگی کردم، یعنی موسیقی شاید تو لحظه‌لحظه‌ی زندگیم نقش داشته اما کتاب با اینکه از نظر زمانی و عددی کمتر بوده، اما از نظر تاثیری اصلا کم نیاورده از موسیقی. واقعا نمی‌دونم. شاید کتاب. البته اگه قرار باشه بگی یکیشون رو حذف کن و تا اخر عمرت فقط اون یکی رو داری، قطعا موسیقی رو انتخاب میکنم چون تصور زندگی در سکوت موسیقیایی برام وحشت‌اوره. :دی

کامپیوتر | گوشی موبایل
کامپیوتر. جز اینکه خیلی کارا می‌شه باهاش کرد، گوشی موبایل به آدم استرس می‌ده. چیه این لعنتی آخه. همین الان که دارم اینو مینویسم طبق معمول خیلی مواقع خاموشه :))

جنگل | دریا
از نظر ذهنی، حس دریا رو دوست دارم، حس اعماق دریا خصوصا. اما از نظر اینکه کجا دوست دارم برم یا تماشاش کنم، قطعا جنگل. اینجوری بگم، دوست دارم تو جنگل زندگی کنم و توی دریا بمیرم :دی

از انتقادی که خودت طالبش نبوده باشی خوشت میاد؟ مثلا نشستی، یکی بیاد همینطوری شروع کنه بی مقدمه خاصی، ازت انتقاد کنه. از خودت (به عنوان وجدانت) یک انتقاد سازنده بکن.
فکر نمی‌کنم مشکلی داشته باشم باهاش. نمی‌دونم تاحالا پیش نیومده که از چنین چیزی ناراحت بشم، خصوصا اگه حس کنم که نیت بدی نداره خرده‌ای نمی‌گیرم و شاید درباره‌اش باهاش صحبت کنم حتی. کلا چون سر یه سری مسائل نظر دیگران برام زیاد مهمه این‌جوری باشم گمونم :دی

هممم. وجدانم که زیاد زر می‌زنه :)) ولی انتقاد سازنده؛ نمی‌دونی چی‌میخوای و برای خودت نمی‌جنگی، به خودت باور نداری.


آرش رو تو ۳ کلمه توصیف کن.
آعاقل و آرام با احساساتی پرخروش
(عاقل منظورم کسیه که فکر می‌کنه کلا، درست و غلطش مدنظرم نیست :)))


مرسی مهدی که اومدی. بازم بیا :دی:گل:
 
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
260
امتیازها
460
مدال‌ها
38
سری دوم سوالات پویا
سلامی دوباره.
می‌بینم که نیومدی و آسفالت شده. یه لایه هم ما بریزیم.:دی این سری هم ساده هست البته.

درود بر تو ای دوست.
:گل:

1. یک بالانس بچین با نقش‌های من و منُ توش بیگناه بذار. بین 15 تا 20 نفر هرکی میخوای بذار توش، ولی حتما خودت باشی (همه نقش‌ها رو لازم نیست بذاری، ولی فرقه و قاتل و جلاد توش باشه. نقش‌های خودتُ نگفتم، چون شاید نخوای لو بره تفکرت برای دور خودت. ولی اگه اعتقادی به این چیزا نداری، دوباره می‌پرسم.)

پیشاپیش از همه کسایی که اسمشون آورده نمی‌شه عذر می‌خوام، صرفا دارم پایه ثابت‌تر‌ها رو می‌نویسم، اونایی که بیشتر به ذهنم می‌آن الان.

مافیا: آرش پدرخوانده :دی - عرفان خیاط - امیر تروریست :دی - محمدامین شازده
فرقه: ال امین جادوگر - مهسا جنگیر
بیگناهان: پویا رویین‌تن - مهدی سامورایی - محمد شیخ - چاوش کاراگاه - عماد پلیس - فری فدایی - صدرا دکتر - خلفی غارتگر
فرعی: امیر شیطان یا یه فرعی گنده دیگه‌ :)) - محمدرضا قاتل - رضا جلاد :))

(در مورد نقش‌های خودم مشکلی ندارم، با نقش‌های دور تفنگ می‌تونم جواب بدم ولی خب ۱۰-۱۲ تا نقش بیشتر نداره اون :دی)

2. سوال بالا، منُ گناهکار تیمی بذار. بقیه رو بچین. می‌تونی خیلیا رم تغییر ندی البته. نظر خودته. لازم نیس حتما متفاوت باشه.

مافیا: پویا پدرخوانده :دی - محمد خیاط - محمدامین شازده - خلفی تروریست - فری یاکوزا
فرقه: آرش جادوگر - محمدرضا عشقم جنگیر :دی
بیگناهان: امیر سامورایی - رضا رویین‌تن - مهسا دکتر - ال امین کاراگاه - صدرا پلیس - عماد غارتگر - صدرا نگهبان - رابین بی‌گناه بی‌نقش :دی
فرعی: مهدی شیطان/وکیل اینا. - چاوش قاتل - عرفان جلاد

3. منُ فرعی بذار. هر نقشی که دوست داری و دوباره بچین. ولی این شبیه اولی نباشه بهتره.:دی

مافیا: امیر پدرخوانده - عماد ساقی - صدرا شازده - خلفی یاکوزا - چاوش خیاط :دی (قشنگ تیم محکوم به شکست چیدم که :)))
فرقه: مهدی جادوگر - مهسا جنگیر
بیگناهان: عرفان سامورایی - محمدامین رویین‌تن - محمدرضا کاراگاه - فری فدایی - محمدامین پلیس - رضا غارتگر - ال امین دکتر
فرعی: پویا دیکتاتور - محمد قاتل - آرش جلاد :دی

4. 3 تا از بهترین خاطراتت از مافیا رو بگو.
یکیش برد با جذب عرفان توسط یاکوزا توی همون دور تریدن کذایی :)) برادران لنیستر
:2uge4p4:

دور رفسنجانی تو فروم قبل که بیشتر بازی رو از بیرون نگاه کردم و خیلی خندیدیم حینش و بعدش :))

اون روز سرنوشت ساز توی همون دور پلیسم که به قضیه‌ی مهدی شک کردم و یه پستی دادم که اون موقع در مقیاس خودم خیلی خیلی قوی و مقتدر حساب می‌شد و خلاصه خیلی حال کردم با خودم :))


5. 10 نفر از بازیکنا رو نام ببر. بگو که چقدر دوست داری باهاشون بحث کنی در بازی و کلا تقابل دونفره ت با اینا رو چطور می‌بینی.
امیر: ۷ از ۱۰ - خوبه بحث کردن باهاش معمولا و حرفم رو میفهمه ولی همیشه حداقل یکی‌مون کرم و مرض داشتیم تو بازی :))
مهدی: ۵ از ۱۰ - وقتی باهات خوب باشه خوبه وقتی بخواد اعدامت کنه بحث کردن باهاش وحشتناک‌ترین چیز دنیا می‌شه :))
رضا: ۶ از ۱۰ - جدیدا تو بازی‌های اخیر زیاد باهاش بحث نکردم ولی قدیما یادمه بحث‌های طولانی داشتیم که اون قانع نمی‌شد :)) حس می‌کنم الان بیشتر حرف همو بفهمیم و بهتر بتونیم بحث کنیم.
چاوش: ۸ از ۱۰ - بسیار لذت بخشه و کلا دیدش به بازی رو دوست دارم همیشه، جز اینکه انقدر حس می‌کنی طرف باهوشه بهم حس ناامنی دست می‌ده :))
ال امین: ۷ از ۱۰ وقتی بدونم کسی از من چیزی رو بهتر می‌دونه زیاد حال بحث ندارم باهاش :)) معمولا بحث‌هامون زیاد طول نکشیده زود به یه نتیجه‌گیری منطقی رسیدیم تا جایی که یادم میاد :دی
عرفان: ۴ از ۱۰ - واقعا نمی‌دونم چرا جدیدا اینجوری شدیم من و عرفان :)) به طرز عجیبی روی چیزهای متفاوتی دست می‌ذاریم موقع بحث کردن و انگار جفتمون داریم با خودمون بحث می‌کنیم :)) اصلا حال نمیده باید یه فکری بکنیم :))
پویا: در حد نمره‌دهی باهاش بازی نکردم ولی همون حرفی که درمورد ال امین زدم صادق بوده توی دور هاوس ۲ :))
خلفی: ۷ امین هم خوب حرف همو می‌فهمیم فقط مدل نوشتارش همیشه رو مخمه :))
محمدامین: ۵ ممل هم منطقش با منطقم نمی‌خونه خصوصا در زمینه مافیا :)) (ممل اگه اینو میخونی: te>>>>ti ������) واقعا گاهی سر بیسیک‌هایی با هم بحث می‌کنیم که پشمام می‌ریزه :))
محمد: ۸ بحث کردن با کسی که می‌دونی به اندازه‌ی تو به جزییات دقت می‌کنه و unbiased هست به قول خودش :دی همیشه لذت بخشه.

همینا بسه فعلا. چون هر روز میام از این به بعد.:دی
قدمت روی تخم چشم ای دوست :دی
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
199
پسندها
63
امتیازها
190
مدال‌ها
25
سلام خوبی؟
ما هم با اجازه یه سری بپرسیم :دی

نظرت در مورد شهر رشت ؟

چیشد که تصمیم گرفتی تو این شهر درس بخونی؟

جاهای دیدنی که رفتی تو این شهر رو بگو؟

کدوم جاها رو شنیدی ولی هنوز نرفتی ؟‌

نظرت در مورد مردم این شهر چیه ؟

چیشد که یوونتوسی شدی؟ بازیکن مورد علاقت کیه؟

یه تیم منتخب تاریخ بچین :دی

تیم منتخب تاریخ یووه از نگاه تو؟

بهترین بازیکن تاریخ به نظرت کیه ؟

امباپه یا هالند ؟ مسی یا رونالدو ؟‌ :دی

علت ناکامی‌های یوونتوس در این چند سال اخیر در لیگ قهرمانان چی بوده؟

نظرت در مورد سریال مانی هیست و شخص برلین چیه ؟ :دی

زندگی قبل از کرونا و در حین کرونا چه تفاوت‌هایی با هم دارند؟

اگر شرایط اوکی شه کامل و دیگه کرونایی نباشه، دوست دارین اولین سفری که بری کجا باشه؟

اولین باری که مافیا با این اکیپ بازی کردی کجا بود و نقشت چی بود ؟‌‌ :دی

صدرا چرا انقدر مدال دوست داره ؟‌ :دی

همین دیگه، موفق باشی :دی
 
رئیس جماهیر
نوشته‌ها
569
پسندها
271
امتیازها
155
مدال‌ها
11
سلام من سوالای قبلو نخوندم پس شاید تکراری باشه.

۱.کِی میخوای بری خارج؟
۲.چه کشوری برا مهاجرت ترجیح میدی؟
۳.قبول داری باگ خلقته که تو شهروند خاورمیانه شدی و باید شهروند یه کشور لیبرال-دمکرات میشدی؟
۴.چقدر سیاست رو پیگیری میکنی؟
۵.در مجموع خودتو آدم موفقی میدونی و از نظرت تا این سن، به اهدافت رسیدی یا نه؟
۶.یادمه قبلا خیلی پیگیر بازی های یووه بودی و مثلا بازیش توی سری آ رو هم خیلی با شور و شوق پیگیری میکردی، هنوز اونطوری هستی؟
۷.الان در چه حد فوتبالو پیگیری میکنی؟
۸.یه نظریه هست که جهان پس از کرونا دیگه مثل جهان پیش از کرونا نخواهد بود. نظرت در موردش چیه؟
۹.به خدا اعتقاد داری؟
۱۰.به زندگی پس از مرگ اعتقاد داری؟
۱۱.کلا از زندگیت راضی هستی؟
۱۲.شخصیتت توی دنیای واقعی و مجازی خیلی فرق داره؟
۱۳.انسان شجاعی هستی؟
۱۴.غیر فوتبال، ورزش دیگه ای رو پیگیری میکنی یا بهش علاقه داری؟
۱۵.المپیک رو پیگیری خواهی کرد؟
۱۶.اصلا چی شد طرفدار یووه شدی؟ اکثر هم سن های تو رئالی یا بارسایی شدن.
۱۷.در حدی که منو میشناسی، نظرتو در مورد من بگو.
۱۸.میگن انسان ها موقع عصبانیت نظر واقعیشونو میگن. از نظرت درسته یا نه؟
۱۹.چرا مردم تو اینستا انقدر زر میزنن؟
۲۰.اگه کسی مستقیما بهت توهین کنه، ازش کینه میگیری و به انتقام فکر میکنی؟
۲۱.تا حالا دعوا در حد کتک کاری کردی؟
۲۲.از نظرت تا نیمه قرن ۲۱ از سلاح هسته ای استفاده میشه؟ تا آخر قرن ۲۱ چی؟
۲۳.بهترین خاطره زندگیت؟
۲۴.کدوم یک از دو مورد زیر؟
الف.چیزی که چند بار براش تلاش کردی و شکست خوردی ولی هنوز ذهنتو مشغول کرده، ارزش داره هنوز براش تلاش کنی.
ب.وقتی چند بار توی یه کار شکست خوردی، دیگه وقتت رو براش تلف نکن.
۲۵.از قهرمان نشدن یوونتوس توی سری آ امسال ناراحت شدی یا از نظرت تنوع هم لازم بود؟
۲۶.چقدر از مجموعه هری پاتر اطلاعات داری؟

چقدر زیاد شد :| (اما جواباش ساده است)
 
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
260
امتیازها
460
مدال‌ها
38
سری اولین سوالات یاسین

سلام خوبی؟
ما هم با اجازه یه سری بپرسیم :دی
سلام. خوبم زیر سایه شما :دی خوشحال شدم اومدی :دی

نظرت در مورد شهر رشت ؟
رشت قطعا شهر خاصیه :دی زندگی‌ توش خوش‌ می‌گذره خصوصا اگه اهل خوردن و گشتن باشی :دی از اون شهرهاست که می‌تونی ۷ صبح پاشی پیاده بری کل شهر رو بگردی. نایت‌لایفش هم دلپذیر و سرزنده‌ست. کلا به نظرم برای هر تیپ آدمی جایی در رشت پیدا می‌شه :دی
مهم‌ترین ایرادش شلوغی و ترافیک بیش از حده. تابستون‌ها هم غیرقابل‌تحمله :))

چیشد که تصمیم گرفتی تو این شهر درس بخونی؟
والا من تصمیم نگرفتم، سال دوم کنکورم بود همه رشته‌ها و همه شهر‌ها رو زدم :))‌ پزشکی و دندون‌پزشکی که قبول نشدم، داروسازی هم رشت رو بعد از تهران و کرج و مازندران و شهرهای بزرگ دیگه زده بودم که هیچ‌کدوم رو قبول نشدم بنابراین دست قسمت ما رو فرستاد رشت :))

جاهای دیدنی که رفتی تو این شهر رو بگو؟
توی شهر؟ میدون شهرداری که زیاد رفتم. بازارش هم رفتم. نمی‌دونم داخل رشت چه جای دیدنی دیگه‌ای داره؟ :)) چندتا بنای تاریخی اینا داره فکر کنم ولی نرفتم :دی

کدوم جاها رو شنیدی ولی هنوز نرفتی ؟‌
مقبره خواهر امام. آرامگاه میرزا کوچک خان. این جور جاها :دی

نظرت در مورد مردم این شهر چیه ؟
آدم‌هایی که من باهاشون ارتباط داشتم خوب و صمیمی و خونگرم بودن. برخلاف حرف‌هایی که از بقیه شنیدم که می‌گن رشتی‌ها غیررشتی و خصوصا تهرانی بین خودشون راه نمی‌دن، من تجربه‌ی کاملا عکس داشتم. البته خودم خیلی وایب تهرانی نمی‌دم :)) ولی خب دوستان رشتی صمیمی زیادی پیدا کردم :دی اکثرا آدم‌های cool ای هستن و یه سری تفکرات سنتی که مردم بقیه‌ی شهر‌ها ممکنه داشته باشن رو ندارن. جزو لذت‌پرست‌ترین مردمان ایران هم هستن به نظرم :دی

چیشد که یوونتوسی شدی؟ بازیکن مورد علاقت کیه؟
جام جهانی ۲۰۰۶ بود که به خاطر خواهرم که فن ایتالیا بود من هم فن ایتالیا شدم و بازیکن‌هایی مثل دل پیرو و بوفون و کامورانزی و زامبروتا و و و . مدتی بعد درباره‌ی فرستادنشون به سری بی شنیدم به همین خاطر طرفدارشون شدم. نمی‌دونم چرا، داستان تاثیرگذار و جذابی بود برام. مثل سفر یه قهرمان به دنیای زیرین :دی

دل‌پیرلو و بوفون و بعد از اون ندود و ترزگه و کامورانزی که محبوب قلب همه یوونتوسیا هستن. جز اینا توی ۱۰ سال اخیر کلودیو مارکیزیو رو از همه بیشتر دوست داشتم و فنش بودم.

یه تیم منتخب تاریخ بچین :دی
مشخصا از اونایی خواهد بود که بازیشونو دیدم یا حداقل کلیپ ازشون زیاد دیدم.
بوفون - راموس کاناوارو نستا مالدینی - پیرلو ژاوی زیدان اینیستا - مسی رونالدو

تیم منتخب تاریخ یووه از نگاه تو؟
بوفون - کابرینی شیره‌آ کیلینی تورام - پیرلو داویدز زیدان ندود - دلپیرو ترزگه

بهترین بازیکن تاریخ به نظرت کیه ؟
نمی‌دونم، شاید رونالدو :دی هوش و تکنیک مسی بالاتره ولی درمجموع رونالدو قوی‌تره.

امباپه یا هالند ؟ مسی یا رونالدو ؟‌ :دی
در حال حاضر از بازی هالند لذت بیشتری می‌برم. اون یکی هم در حال حاضر رونالدو. :دی

علت ناکامی‌های یوونتوس در این چند سال اخیر در لیگ قهرمانان چی بوده؟
مهم‌ترینش به نظرم بدشانسی بوده خصوصا در دوران الگری. دوران کنته که کاملا لوزر بودیم در سی ال. دوران الگری جز سال اول که رفتیم فینال و سال آخر و حذف مقابل آژاکس، بقیه سال‌ها بدشانس بود تیم. حذف مقابل لیون و پورتو هم تو دو سال اخیر بی‌عرضگی بود. ضعف مربیان و دایورت بودن اکثر بازیکنان.

نظرت در مورد سریال مانی هیست و شخص برلین چیه ؟ :دی
ندیدم :دی مطمئن نیستم خوشم بیاد، ولی باید امتحان کنم. برلین هم قیافه‌ی جذابی داره دوستش دارم :))

زندگی قبل از کرونا و در حین کرونا چه تفاوت‌هایی با هم دارند؟
از وقتی کرونا اومده شرایط برای تنبلی من محیا شده و دوستش دارم :)) در مجموع فشار پایه‌ی زندگی کمتر شده به نظرم. آدم‌ها کمتر کار به کار هم دارن.

اگر شرایط اوکی شه کامل و دیگه کرونایی نباشه، دوست دارین اولین سفری که بری کجا باشه؟
جز خارج :دی دوست دارم با دوستانم برم جنوب، قشم و هرمز اینا :دی

اولین باری که مافیا با این اکیپ بازی کردی کجا بود و نقشت چی بود ؟‌‌ :دی
اولین بار که مافیای سایتی بازی کردم تو فروم یووه بود. نقشم فکر کنم دکتر بود و جذب شدم و باختیم. بعد از اون رییس فرقه شدم با مهدی پالیزوان و رضا و یکی دیگه و بردیم :دی
با بچه‌های فوتی هم اولین بار یه دور بازی کردم پویا گاد بود، امیر گادفادر بود چاوش جادوگر :دی اون بازی از فاز دوم سوم به عنوان جایگزین اومدم و یکی دو فاز بعدش هم مافیا من رو زد مردم. کربلایی بودم فکر کنم.
اما شروع سایت مافیاییا (ورژن مرحوم) بود که من رو با اکثر بچه‌ها هم‌بازی کرد. دور اول هاوس بود و امیر گاد بود، نقش من گادفادر بود و خلفی و عرفان و کیوان هم‌تیمی‌هام بودن. اون بازی رو بد باختیم :دی

صدرا چرا انقدر مدال دوست داره ؟‌ :دی
نمی‌دونم شاید چون یه مدت خیلی آندرریتد بود صدرا :دی البته به خودش هم گفتم اگه می‌خواد بازیش بیشتر دیده باشه باید بیشتر و فعالانه‌تر بازی کنه :دی

همین دیگه، موفق باشی :دی
ممنون که اومدی! بازم بیا.:گل:
 
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
260
امتیازها
460
مدال‌ها
38
سری اول سوالات رامتین

سلام من سوالای قبلو نخوندم پس شاید تکراری باشه.
سلام رامتین امیدوارم حالت خوب باشه.:گل:

۱.کِی میخوای بری خارج؟
نمی‌دونم والا. درسم تموم شه طرحم رو برم، بعدش اگه عمری باقی بود اقدام می‌کنیم. :دی

۲.چه کشوری برا مهاجرت ترجیح میدی؟
کانادا و بعد از اون آلمان و سایر کشورهای شمال اروپا. :دی

۳.قبول داری باگ خلقته که تو شهروند خاورمیانه شدی و باید شهروند یه کشور لیبرال-دمکرات میشدی؟
بالاخره یکی هم باید اینجا به دنیا میومد دیگه :)) دید جبر گونه‌ای به این قضیه ندارم زیاد. من همینم که توی ایران به دنیا اومدم :دی گاهی اوقات جبرهایی که زندگی توی ایران رو برام سخت می‌کنه اعصابم رو خورد می‌کنه و واقعا از درون تهیم می‌کنه. منتهی فقط من نیستم، کلا خاورمیانه باگ خلقته :))

۴.چقدر سیاست رو پیگیری میکنی؟
محدود و در حد روزمره، خبرایی که تو گروه‌ها فوروارد می‌شه و بعضا کانال‌های خبری رو چک می‌کنم و این‌ها. وقتایی که می‌آم کرج به لطف اخبار تلویزیون بیشتر در جریان قرار می‌گیرم :دی

۵.در مجموع خودتو آدم موفقی میدونی و از نظرت تا این سن، به اهدافت رسیدی یا نه؟
تو بعضی مسائل آره و توی بعضی مسائل نه. دستاورد‌های موفقی داشتم ولی حس نمی‌کنم که دارم به سمت موفقیت‌های بیشتر حرکت می‌کنم. البته می‌دونم که توی این قضیه سختگیرم منتهی حسم راضی نشده از خودم :))

۶.یادمه قبلا خیلی پیگیر بازی های یووه بودی و مثلا بازیش توی سری آ رو هم خیلی با شور و شوق پیگیری میکردی، هنوز اونطوری هستی؟
تا یکی دو ماه پیش آره، همه بازیا رو می‌دیدم. این فصل دیگه از یه جایی به بعد زیاد ارزش دنبال کردن نداشت :دی شوق و ذوقه رو هنوز دارم ولی. به فصل آینده امیدوارم :دی

۷.الان در چه حد فوتبالو پیگیری میکنی؟
کلا در ۷-۸ سال اخیر اکثر بازی‌های یووه رو می‌دیدم و هنوز هم (جز یکی دو ماه اخیر) همه رو می‌بینم تا جایی که بتونم. تا حدی هم عادت شده دیدنش برام، یه فرصت کوتاهیه که از فضای زندگی دوروبرم خارج شم. جز یووه بازی‌های جام‌جهانی و یورو همیشه برام جذاب بوده و تا جایی که بتونم همه بازیا رو می‌بینم. سایر ملی‌های مهم مثل لیگ ملت‌ها هم دوست دارم. پرسپولیس رو قبلا بیشتر نگاه می‌کردم. ملی‌های ایران رو بتونم نگاه می‌کنم همچنان. باشگاهی‌های دیگه جز یوونتوس رو به ندرت نگاه می‌کنم، در حد دنبال کردن نتایج و اخبار و دیدن گل‌ها.

۸.یه نظریه هست که جهان پس از کرونا دیگه مثل جهان پیش از کرونا نخواهد بود. نظرت در موردش چیه؟
کاملا موافقم. به خصوص به نظرم یه سری پیشگیری‌ها مثل ماسک زدن یا رعایت فاصله به نظرم حداقل تا چند سال اثرش بین مردم می‌مونه. مشاغلی هم که نیاز به حضور فیزیکی نیست به نظرم به روش دورکاری دنبال خواهند شد تا حدودی. حداقل امیدوارم که اینجوری باشه :دی

۹.به خدا اعتقاد داری؟
خیر. از کودکی در خانواده‌ای آتئیست چشم به جهان گشودم :دی یه مدت در نوجوانی و اینا شک کردم و آگنوستیک بودم به قولی اما خب دیگه برام حل شد :دی

۱۰.به زندگی پس از مرگ اعتقاد داری؟
نه دقیقا. اما دوست دارم به این فکر کنم که ضمیر انسان بعد از مرگ چی میشه، کجا می‌ره، آیا به طبیعت منتقل می‌شه؟ و از این قبیل :دی اما به «زندگی» پس از مرگ خیر.

۱۱.کلا از زندگیت راضی هستی؟
شاید ۶۰ یا ۷۰ درصد. واقعا خیلی چیز‌ها خوبه. اما دوست دارم خیلی بهتر از این‌ها باشه. خصوصا در مورد کار و حرفه‌ام.

۱۲.شخصیتت توی دنیای واقعی و مجازی خیلی فرق داره؟
قبلا شاید خیلی فرق داشت، توی مجازی شیطون‌تر و توی واقعی آروم‌تر و ساکت‌تر بودم. الان به تعادل رسیده به نظرم، خودم فرق زیادی احساس نمی‌کنم.

۱۳.انسان شجاعی هستی؟
توی یه سری زمینه‌های شخصی و اجتماعی و ارتباطی با بقیه‌ی آدم‌ها، خصوصا وقتی خودم رو با اطرافیانم مقایسه می‌کنم، شجاع می‌بینم خودم رو. خصوصا چون اون ترسه وجود داره اما بهش غلبه می‌کنم، بعضی‌ها هستن اصلا براشون مسئله‌ی ترس مطرح نیست در اون زمینه‌ها.
توی این زمینه‌ که «مهم نیست یه کاری رو چقدر خوب انجام بدی، مهم اینه که انجامش بدی» دوست دارم شجاع‌تر باشم. کلا زیاد ترس از شکست دارم.
از تاریکی یا تنهایی نصفه‌شب تو خیابون و اینا هم نمی‌ترسم عموما. :))

۱۴.غیر فوتبال، ورزش دیگه ای رو پیگیری میکنی یا بهش علاقه داری؟
خیر. :دی

۱۵.المپیک رو پیگیری خواهی کرد؟
بازی‌های ورزشکاران مهم ایران رو همیشه پیگیری کردم و احتمالا پیگیری خواهم کرد. شوق و ذوق سابق رو ندارم ولی فکر کنم. شاید وقتی شروع شه شوق و ذوقش هم بیاد :دی جز ایران برام نیست که کی مدال بگیره و این‌ها، شاید صرفا برای تماشای زیبایی رقابت نگاه کنم.

۱۶.اصلا چی شد طرفدار یووه شدی؟ اکثر هم سن های تو رئالی یا بارسایی شدن.
اینو تو جواب برلین گفتم بیشتر :دی کلا هم به همون برمیگرده که از بچگی دنبال چیزهایی که بقیه دنبالش بودن نبودم. بیشتر شاید چون احساس تفاوت و طردشدگی می‌کردم، با چیزهایی که بقیه درموردش حرف میزدن یا طرفدارش بودن نمی‌تونستم ارتباط برقرار کنم؛ به خاطر همین نه فقط تیم فوتبال، بلکه گیم‌هایی که بازی می‌کردم، آهنگ‌هایی که گوش می‌دادم و و و با بقیه فرق داشت.

۱۷.در حدی که منو میشناسی، نظرتو در مورد من بگو.
قلب پاکی داری. نسبت به راحتی یا خوشگذرونی مقاومت می‌کنی :)) گوشه‌گیر و ساکتی ولی در عین حال حواست به خیلی چیزها هست.

۱۸.میگن انسان ها موقع عصبانیت نظر واقعیشونو میگن. از نظرت درسته یا نه؟
نظر واقعیشونو نمی‌گن لزوما اما ذهنیتی رو نشون می‌دن که شاید در حالت عادی زیر لایه‌های دیگه محبوس شده باشه :دی

۱۹.چرا مردم تو اینستا انقدر زر میزنن؟
چون توییتر فیلتره :))

۲۰.اگه کسی مستقیما بهت توهین کنه، ازش کینه میگیری و به انتقام فکر میکنی؟
گاهی اوقات آره. به طرز مسخره‌ای سعی می‌کنم توهینی که بهم کرده رو بهش برگردونم سر موقعیت مناسب :)) بعد که بهش فکر می‌کنم خنده‌ام می‌گیره :دی

۲۱.تا حالا دعوا در حد کتک کاری کردی؟
تو مدرسه آره، اگه کسی اذیتم می‌کرد و صبرم تموم می‌شد عصبانی می‌شدم و عصبانی هم می‌شدم وحشی بودم قشنگ :دی

۲۲.از نظرت تا نیمه قرن ۲۱ از سلاح هسته ای استفاده میشه؟ تا آخر قرن ۲۱ چی؟
گمون نکنم. دولت‌ها به این دید رسیدن که منابع زمین محدوده و استفاده از سلاح هسته‌ای اصلا عاقلانه نیست. حداقل امیدوارم به این دید رسیده باشن :))

۲۳.بهترین خاطره زندگیت؟
این چه سوالیه اخه :)) نمی‌دونم واقعا. شاید اولین باری که عشق رو تجربه کردم.

۲۴.کدوم یک از دو مورد زیر؟
الف.چیزی که چند بار براش تلاش کردی و شکست خوردی ولی هنوز ذهنتو مشغول کرده، ارزش داره هنوز براش تلاش کنی.
ب.وقتی چند بار توی یه کار شکست خوردی، دیگه وقتت رو براش تلف نکن.
در مجموع اولی، منتهی مهمه که آدم بدونه که کی باید از یه کاری دست بکشه و وارد سیکل معیوب نشده باشه.

۲۵.از قهرمان نشدن یوونتوس توی سری آ امسال ناراحت شدی یا از نظرت تنوع هم لازم بود؟
تنوع کشکه؟:دی قطعا ناراحت شدم. ۱۰ قهرمانی پیاپی رکورد ابرتاریخی می‌شد. خصوصا اینکه اینتر و خصوصا اینکه کنته قهرمان شد ناراحتی و سوزش رو چندبرابر کرد :))

۲۶.چقدر از مجموعه هری پاتر اطلاعات داری؟
زیاد علاقه‌ای بهش ندارم، فیلم‌هاش رو دیدم فقط و تو اون سن کتاب‌های مشابه دیگه‌ای می‌خوندم :دی این هم مشابه همون قضیه‌ایه که گفتم، چیزایی که بقیه دنبالش بودن و چیزایی که من دنبالش بودم :))


ممنون رامتین :دی بازم بیا فقط کمتر بپرس :)):گل:
 

FM

کارنیاموز مافیا
نوشته‌ها
735
پسندها
171
امتیازها
315
مدال‌ها
32
قصد نداشتم این مدل سوالا رو بپرسم، ولی چون سری قبل تاخیر داشتی تنبیه میشی. : )

خودت رو درونگرا میدونی یا برونگرا؟ ویژگی هایی که بخاطرشون خودت رو یکی از این دو میدونی بر شمار!

درونگراها رو میپسندی برای معاشرت یا برونگراها رو؟

بخاطر چه چیزی توی زندگیت شکرگزاری؟(لازم به ذکره شکرگذاری از انتیتی خاصی مد نظر نیست، میتونه یک حس رضایت عمیق تلقی بشه)

بهترین دوست تو چه ویژگی هایی باید داشته باشه؟ بهترین دوستت این ویژگی ها رو داره؟

به طور معمول در طول روز چند بار به این نتیجه میرسی که تو خیلی چیزها رو نمیدونی ؟

چرا ما از قضاوت شدن می ترسیم؟ به نظرت تو توی روابط اجتماعیت چند درصد سعی میکنی طبق نرم ها رفتار کنی تا مورد قضاوت قرار نگیری؟
چند درصد خودت را منطبق با استانداردهای یک آدم نرمال توی جامعه ما میدونی؟

توی بیوی اینستات نوشتی (full time dreamer) یعنی دِی دریمرم هستی! این "رویاپردازی در روز" باعث شده تاوان بدی؟

بطور معمول در روز چند بار زون اوت میکنی؟

رویاهای شبت با روزت چه فرقی دارن؟ رویای آگاه با ناخوداگاه فرق داره،

باور داری که رویاهای ناخوداگاهت برگرفته از رویاهای خوداگاهته؟

از یک تول فنِ اوید انتظار میره کارل یونگ رو بشناسه. تئوری سایه ی کارل یونگ رو خوندی؟ بنظرت درسته؟ سعی کردی با سایه ات کنار بیای؟ سایه ات از چی تشکیل شده؟

به نظرت اینی که الان هستی یا چیزی که فکر میکنی هستی، حاصل تفکر آزاد خودت بوده یا بهت از محیط اجتماعی اطراف تحمیل
شده بدون اینکه بدونی؟

به نظرت زاد و ولد هدف والاییه برای آدم؟
این کار خوبه چیه که داری سعی میکنی انجامش بدی؟ : ))

حقیقت تلخ و بیشتر دوست داری یا رویای شیرین رو؟ به نظرت یک آدم رویا پرداز در مواجهه با مشکلات زندگی واقعی اولین راهی که به ذهنش میرسه در رفتن نیست؟

چی باعث میشه توی یک جمع احساس کنی غریبه ای با این که خیلی وقته میشناختین همدیگه رو؟

Entitlement چیه؟ چرا آدما فکر میکنن حقشون این بوده که تو یه جای خوب با بهترین شرایط دنیا بیان؟ چرا کسی و که با ثروت و رفاه اقتصادی به دنیا اومدن رو از خودشون خوشحال تر میدونن؟

مهم ترین سوالی که از خودت پرسیدی چی بوده؟ جواب چی بوده؟

اگر تاخیر کنی سوالام وخیم تر میشه خود دانی : ))
 
Thomas Shelby
نوشته‌ها
775
پسندها
622
امتیازها
835
مدال‌ها
47
سلام دوباره.

چنتا سینمایی سریع بپرسم.

1. 5 تا 10 فیلم محبوبتُ بگو. تعداد با خودت. ترتیبم مهم نیست.

2. بهترین انیمیشن هایی که دیدی بگو. تعداد هرچی دوست داری. اینجا ترتیب مهمه.:دی

3. چند تا شخصیت سینمایی یا تلویزیونی بگو که باهاشون همذات پنداری زیادی کردی. و اگه دوست داشتی توضیح بده چرا.

4. فرض کن میخوایم بازی تاج و تختُ خیلی خلاصه تو همین جمع تئاترگونه اجرا کنیم. نقش بچه ها رو بده ببینم. نقش منُ اشتباه بدی خفه ت می کنم.:))

5. بهترین سریالایی که دیدی بگو. یک خط هم حداقل توضیح بده که چرا خوبن.

همینا فعلا. بعد از همینا برای خفتگیری استفاده میشه بعدا.:دی
 
Underwood
نوشته‌ها
496
پسندها
424
امتیازها
565
مدال‌ها
38
سلام چطوری. همون روز اول اومدم سوال کنم، ذهنم آشفته شد، موند تا الان. استدیوت رو یکم عقبم، بعید می دونم اصل سوال تکراری باشه، اما اگر محتوا تکراری داشت پیشاپیش عذر می خوام :دی

بزار اون سوال اساسی پویا رو ازت بپرسم، آیا رسیدن به چیزی که دوستش داری، پایان دوست داشتنشه (وصال مدفن عشقه) ؟ این رو می تونی تو رابطه با پارتنر ببینی، می تونی تو رسیدن به یه جایگاه یا شی ئی که براش تلاش کردی ببینی و تحلیلش کنی کلی یا جزئی.

مهمترین شخصیت زندگیت که باهاش در ارتباطی ولی اعضای درجه اول خانوادت نیست رو تارگت کن. بگو چه چیزی در این آدم باعث شد که تبدیل شه به مهمترین آدم زندگیت.

به روانشناسی و فلسفه علاقه داری میدونم :دی، شاید اگزیستانسیالیسم هم به گوشت خورده باشه که راحت می کنه کارو. ولی احیانا اگر نخورده، محتوی اش اینه که میگه تمام روان نژندی ها و اختلالات شخصیتی انسان، ترس درونی و ناخودآگاه انسان از مرگ و فنا، آزادی ( به مفهوم مطلق یعنی عدم وابستگی به هیچ ساختاری و انتخاب محض )، تنهایی و پوچی هست. با شناختی که از آرش داری، بگو به نظرت بین این چهارتا، کدوم ترس ممکنه در خودآگاه یا ناخودآگاهت وجود داشته باشه و چی شده که فهمیدی ازشون می ترسی. و بگو برای مقابله با ترست چه راهکاری رو انتخاب کردی.

مهمترین حسرت زندگی آرش تا این لحظه چیه ؟

یه سوال به ظاهر ساده اما کمی پیچیده. ما چی هستیم ؟ بزار توضیحش بدم. مثلا فرض کن یکی میگه من دوست دارم دیگران من رو برای خودم دوست داشته باشن، این خودم چیه فقط شخصیتمون ؟ یا چیزای دیگه ای که بهش انتصاب پیدا می کنیم مثل پول و ظاهر و شرایط و ... هم ما هستیم ؟


فعلا اینا، بازم میام :))
 
اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

بالا پایین