مافیاییا
مافیاییا
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
صفحه اصلی
انجمن
جدیدترینها
نوشتههای جدید
نوشتههای نمایه جدید
آخرین فعالیت
کاربران
بازدیدکنندگان فعلی
نوشتههای نمایه جدید
جستجو در نوشتههای نمایه
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
برای دیدن محتوای انجمن باید
ورود
کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون
ثبتنام
کنید.
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
وبسایت مافیاییا
نامافیا
کافه
صندلی داغ: آرش (Arash)
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="Arsonist" data-source="post: 4720" data-attributes="member: 3"><p>سلاااام بهبه. خوشحال شدم اسمت رو تو تاپیک دیدم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> مرسی شما خوبی؟ <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></p><p></p><p> </p><p>این بحث ایدهها تو مافیا هم چیز جالبیه. من خودم این مدلی نیستم که یه ایده و پلن رو انتخاب کنم و پیاش رو بگیرم و انجامش بدم، بلکه هی با توجه به شرایط پلنم رو عوض میکنم و ایده جدید میدم. یعنی تمام مدت اون فهرست جذاب احتمالات و گزینهها جلوم بازه و نمیتونم راحت یکی رو انتخاب کنم و منو رو ببندم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> بعضی جاها خوبه باعث میشه adaptiveتر باشم ولی بعضی جاها هم نقطه ضعف محسوب میشه. و اینکه باعث میشه کم پیش بیاد بتونم بگم فلان ایده رو انجام دادم چون هر پله که جلو رفتم ایدههای جدید اومده تو ذهنم و بالاخره یه جایی شکست خوردم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> به خاطر همین ایدههای «تاثیرگذار» داشتم ولی نمیدونم ایدهی «موفق» هم داشتم یا نه <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></p><p>اما ایدههایی که خودم خیلی دوست داشتم و انجامشون دادم. </p><p>من همیشه یکی از فانتزیهام برای مافیا این بوده که وقتی خودم پایین میرم بقیه رو هم با خودم پایین بکشم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> یعنی مثلا گناهکار باشم و با اعدامم چندتا بیگناه هم بعد از من اعدام شن یا برعکس. توی فروم مرحوم قبلی این کار رو یه بار انجام دادم، یه دور کوچیکی بود و ۸ نفر بودیم کلا فکر کنم. من و محمدامین مافیا بودیم. من توی بازی با امین خلفی کنتاکت جدی پیدا کردم و عملا رو به روی هم قرار گرفتیم. من فری و رضا رو اوردم سمت خودم و صدرا عماد رفتن سمت امین <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> محمدامین رو هم فرستادم سمت امین که به من رای بده . لحظات آخر اعدامم فوق العاده بود. فری و رضا داشتن تو سر خودشون میزدن که به امین رای بدین چرا به ارش رای میدین <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> من هم پلن هم این بود که بعد از اعدام من این دو اعدام شن و محمدامین ببره. فری بعد از من اعدام شد ولی خب از اون بازیهایی بود که رضا قصد نداشت اعدام بشه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> درنهایت صدرا به محمدامین رای داد و باختیم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> </p><p>یه ایدهی دیگه توی دور آل استار قبلی داشتم، جادوگر بودم و آخرای بازی بود و متین و ال امین و عرفان ریخته بودن سرم. یادمه یه ایدهی خیلی خفن دادم که متین تهش جادوگر میشد اینطوری ولی درست مطرحش نکردم خودم اعدام شدم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> یادم نمیاد چی بود ایدهاش ولی خوب بود واقعا <img src="/images/smilies/yahoo/2.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":(" title="2 :(" data-shortname=":(" />(</p><p>یه ایده دیگه توی همین دور اول همین فروم بود، همون دور که تو فرشته بودی <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> من تروریست بودم و خلفی که ساقی بود رو اعدام کرده بودم. همینجوریش شک روم بود و خیلی سیف نبودم به خاطر نوع بازیم. احتمال لباس داشتن خلفی هم توی بازی مطرح بود. بعد اینجا ما اومدیم به ممدرضا لباس ساقی دادیم که محمدامین و رضا اعدامش کنن. ممدرضا ساقی اعلام میشد و همه فکر میکردن خلفی لباس داشته و میاومدن من رو اعدام میکردن، من هم تروریست بودم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> اینجوری هم من یه نفر رو قبل خودم اعدام میکردم هم محمدامین و و رضا سیف میشدن از مافیا بودن تا آخر بازی. ولی خب نشد که بشه و خودم اعدام شدم و ممدرضا هم آخرین رای رو به من داد و تصویر کاملا خندهداری ایجاد شد <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></p><p>ایدهی دیگه هم همین دور قبل بود سر کاراگاه بودنم. اگه تیر میخوردم بار اول سهمیههام میپرید و بار دوم میمردم. جذب هم کلا نمیشدم. در مجموع از اول بازی قصد نداشتم با این ویژگی نقشم بازی خاصی بکنم. اما یه جای بازی به شایان شک قاتل بودن پیدا کردم، توی روز بهش گیر دادم و اینا، شبش پرسیدم دیدم قاتل نیست. فرداش مجبور بودم عقب بکشم از اتهامم، گفتم اگه شایان قاتل بود دیشب من رو زده بود (واقعا هم چنین تهدیدی کرده بود شایان<img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" />) پس شایان قاتل نیست. دقیقا تا داشتم این حرف رو تایپ میکردم، دیدم که دارم ادعای قابل ضربه بودن میکنم و درجا کلی ایده اومد تو ذهنم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> میدونستم که گناهکارها این رو بیشتر شبیه تله میبینن و سمتم نمیآن و من میتونم از سهمیههام استفاده کنم. همینطور هم شد و اون شب و شب بعدش کسی نیومد سمتم تو شب. اما بعد اعدام محمدامین اوضاع خیط شد و کلا سهمیههام رو از دست دادم. از اونجا به بعد سعی کردم بیشتر حس ضدضربه نبودن بدم (مثلا تو بحثهام با عرفان) چون خب دیگه سهمیه نداشتم که بپره ولی همچنان نمیمردم و جذب هم نمیشدم. ولی خب موفق نشدم درهرصورت. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></p><p></p><p>اینا یادم میاد الان فقط <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> کلا هر بازی من بر پایه ایده بازی میکنم ولی معمولا شکست میخورن و فراموش میشن <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></p><p>ایدههایی که هنوز اجرا نکردم هم خب همونطوری که گفتم من بر اساس شرایط ایده میچینم معمولا و از قبل ایدهی خاصی تو ذهنم نیست. منتهی یه سری فانتزیهایی دارم مثل همون که با اعدامم همه رو پایین بکشم یا اولین کسی باشم که به نقشهی شرور گناهکاران پی میبره <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> یا توی گناهکاری، همه با فهمیدن اینکه من گناهکار بودم پشماشون بریزه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> این ها من رو ارضا میکنه <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> در کل بازی برای تیم هم خیلی راضی کننده ست برام و اگه مثلا اعدام یا مرگم باعث بردن تیمم بشه با کله میپذیرم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></p><p></p><p></p><p>آره کلا بازی کردن و حتی بازی ساختن <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> رو دوست دارم. با رفقا حکم و بازیهای ورقی زیاد بازی میکنیم و فرصتش پیش بیاد بازیهای کارتی دیگه و بوردگیم هم بازی میکنیم. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> بازیهای استراتژیک رو هم دوست دارم کلا، چه ویدیوگیم (خصوصا بازیهای 4X. بازیهای مدل crusader kings رو هم دوست دارم) چه آنلاین (مثلا تراوین زیاد بازی میکردم قبلا یا بازیهای این مدلی <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" />) یه مدت رولپلیهای استراتژیک هم بازی میکردم تو تلگرام <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> به کریر مود فیفا هم اعتیاد داشتم و الان توی ترکم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> کلا بازیهای گروهی رو زیاد دوست دارم اما معمولا پایه پیدا نمیکنم براش اونجوری که دلم میخواد <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> توی گوشی هم قبلا Vainglory و Clash Royale بازی میکردم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></p><p></p><p></p><p>صبح 8-9 با خواب کافی از خواب پا شم و هیچکار عقب موندهای نداشته باشم. هیچکار مهمی هم نداشته باشم که مجبور باشم به خاطرش از خونه برم بیرون. تنها باشم و آهنگهای موردعلاقهام رو پلی کنم، سر فرصت آشپزی کنم. حوصله و تمرکز کتاب خوندن داشته باشم و وقتی به اندازهی کافی ذهنم فعال شد (معمولا عصر یا بعد از شام این اتفاق میافته) بشینم داستان بنویسم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> یه قدم زدن یه ساعته یا کافه نشستن با یه دوست هم میتونه توی برنامه باشه <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> اگه اون روز یوونتوس بازی داشته باشه که دیگه چه بهتر <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></p><p></p><p></p><p>طبق تجربه، اینکه آدمها (مخصوصا دوستانم) سر مسائل کوچیک و کماهمیت با هم بحث و جدل داشته باشن واقعا آرامش من رو به هم میریزه. مدل عصبانیتم هم اینجوریه که دارم بحث میکنم بعد آروم آروم هیجان زده میشم به خودم میآم میبینم دارم داد میزنم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> اینکه یکی من رو درک نکنه و بهم گیر بده که چرا چنین کاری میکنی هم اعصابم رو به هم میریزه، خصوصا توی خونواده. در کل سالهاست که خیلی کم پیش میآد عصبانی بشم و البته لزوما چیز خوبی نیست چون به این معناست که توی خودم میریزم. اما خب سعی میکنم اعصابم رو خورد نکنم و بیخیالتر باشم نسبت به چیزهایی که نمیتونم تغییرش بدم.</p><p></p><p></p><p>قبلا زیاد رقابتطلب بودم. همش دنبال این بودم که عملکردم سنجیده بشه یا با بقیه مقایسه بشم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> الان کمتر شده یا بهتر میگم سعی میکنم برای فان تو رقابت شرکت کنم. خوب یا بدش بستگی به آدمش و طرز فکرش داره. برای من اون حس رقابتطلب به طور ناخوداگاه از حس کافی نبودنم میاومد و درواقع تلاش (بخوانید جبران افراطی) بود برای اثبات کردن خودم. اما سمی که توش وجود داشت به خاطر ذهن مقایسهگر خودم بود که با این طرز فکر رقابتجویانه تشدید میشد و درنهایت به خاطر اینکه شکستهای خودم رو با موفقیتهای بقیه مقایسه میکردم، عزت نفسم داغونتر میشد <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> البته اینها که میگم رو هنوز هم انجام میدم منتهی حداقل بهش آگاهم و کنترلش میکنم. در کل رقابت برای بعضی شخصیتها میتونه سازنده و مثبت باشه، برای من نمیتونه چون خودم رو در مقام مقایسه قرار میدم و باعث میشه از درک خودم غافل بشم. </p><p></p><p></p><p>ممنون محمدجان. صفا اوردی. خوشحال میشم بازم بیای <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Arsonist, post: 4720, member: 3"] سلاااام بهبه. خوشحال شدم اسمت رو تو تاپیک دیدم :)) مرسی شما خوبی؟ :دی این بحث ایدهها تو مافیا هم چیز جالبیه. من خودم این مدلی نیستم که یه ایده و پلن رو انتخاب کنم و پیاش رو بگیرم و انجامش بدم، بلکه هی با توجه به شرایط پلنم رو عوض میکنم و ایده جدید میدم. یعنی تمام مدت اون فهرست جذاب احتمالات و گزینهها جلوم بازه و نمیتونم راحت یکی رو انتخاب کنم و منو رو ببندم :)) بعضی جاها خوبه باعث میشه adaptiveتر باشم ولی بعضی جاها هم نقطه ضعف محسوب میشه. و اینکه باعث میشه کم پیش بیاد بتونم بگم فلان ایده رو انجام دادم چون هر پله که جلو رفتم ایدههای جدید اومده تو ذهنم و بالاخره یه جایی شکست خوردم :)) به خاطر همین ایدههای «تاثیرگذار» داشتم ولی نمیدونم ایدهی «موفق» هم داشتم یا نه :دی اما ایدههایی که خودم خیلی دوست داشتم و انجامشون دادم. من همیشه یکی از فانتزیهام برای مافیا این بوده که وقتی خودم پایین میرم بقیه رو هم با خودم پایین بکشم :)) یعنی مثلا گناهکار باشم و با اعدامم چندتا بیگناه هم بعد از من اعدام شن یا برعکس. توی فروم مرحوم قبلی این کار رو یه بار انجام دادم، یه دور کوچیکی بود و ۸ نفر بودیم کلا فکر کنم. من و محمدامین مافیا بودیم. من توی بازی با امین خلفی کنتاکت جدی پیدا کردم و عملا رو به روی هم قرار گرفتیم. من فری و رضا رو اوردم سمت خودم و صدرا عماد رفتن سمت امین :دی محمدامین رو هم فرستادم سمت امین که به من رای بده . لحظات آخر اعدامم فوق العاده بود. فری و رضا داشتن تو سر خودشون میزدن که به امین رای بدین چرا به ارش رای میدین :)) من هم پلن هم این بود که بعد از اعدام من این دو اعدام شن و محمدامین ببره. فری بعد از من اعدام شد ولی خب از اون بازیهایی بود که رضا قصد نداشت اعدام بشه :)) درنهایت صدرا به محمدامین رای داد و باختیم :دی یه ایدهی دیگه توی دور آل استار قبلی داشتم، جادوگر بودم و آخرای بازی بود و متین و ال امین و عرفان ریخته بودن سرم. یادمه یه ایدهی خیلی خفن دادم که متین تهش جادوگر میشد اینطوری ولی درست مطرحش نکردم خودم اعدام شدم :)) یادم نمیاد چی بود ایدهاش ولی خوب بود واقعا :(( یه ایده دیگه توی همین دور اول همین فروم بود، همون دور که تو فرشته بودی :دی من تروریست بودم و خلفی که ساقی بود رو اعدام کرده بودم. همینجوریش شک روم بود و خیلی سیف نبودم به خاطر نوع بازیم. احتمال لباس داشتن خلفی هم توی بازی مطرح بود. بعد اینجا ما اومدیم به ممدرضا لباس ساقی دادیم که محمدامین و رضا اعدامش کنن. ممدرضا ساقی اعلام میشد و همه فکر میکردن خلفی لباس داشته و میاومدن من رو اعدام میکردن، من هم تروریست بودم :)) اینجوری هم من یه نفر رو قبل خودم اعدام میکردم هم محمدامین و و رضا سیف میشدن از مافیا بودن تا آخر بازی. ولی خب نشد که بشه و خودم اعدام شدم و ممدرضا هم آخرین رای رو به من داد و تصویر کاملا خندهداری ایجاد شد :)) ایدهی دیگه هم همین دور قبل بود سر کاراگاه بودنم. اگه تیر میخوردم بار اول سهمیههام میپرید و بار دوم میمردم. جذب هم کلا نمیشدم. در مجموع از اول بازی قصد نداشتم با این ویژگی نقشم بازی خاصی بکنم. اما یه جای بازی به شایان شک قاتل بودن پیدا کردم، توی روز بهش گیر دادم و اینا، شبش پرسیدم دیدم قاتل نیست. فرداش مجبور بودم عقب بکشم از اتهامم، گفتم اگه شایان قاتل بود دیشب من رو زده بود (واقعا هم چنین تهدیدی کرده بود شایان:))) پس شایان قاتل نیست. دقیقا تا داشتم این حرف رو تایپ میکردم، دیدم که دارم ادعای قابل ضربه بودن میکنم و درجا کلی ایده اومد تو ذهنم :)) میدونستم که گناهکارها این رو بیشتر شبیه تله میبینن و سمتم نمیآن و من میتونم از سهمیههام استفاده کنم. همینطور هم شد و اون شب و شب بعدش کسی نیومد سمتم تو شب. اما بعد اعدام محمدامین اوضاع خیط شد و کلا سهمیههام رو از دست دادم. از اونجا به بعد سعی کردم بیشتر حس ضدضربه نبودن بدم (مثلا تو بحثهام با عرفان) چون خب دیگه سهمیه نداشتم که بپره ولی همچنان نمیمردم و جذب هم نمیشدم. ولی خب موفق نشدم درهرصورت. :دی اینا یادم میاد الان فقط :)) کلا هر بازی من بر پایه ایده بازی میکنم ولی معمولا شکست میخورن و فراموش میشن :)) ایدههایی که هنوز اجرا نکردم هم خب همونطوری که گفتم من بر اساس شرایط ایده میچینم معمولا و از قبل ایدهی خاصی تو ذهنم نیست. منتهی یه سری فانتزیهایی دارم مثل همون که با اعدامم همه رو پایین بکشم یا اولین کسی باشم که به نقشهی شرور گناهکاران پی میبره :)) یا توی گناهکاری، همه با فهمیدن اینکه من گناهکار بودم پشماشون بریزه :)) این ها من رو ارضا میکنه :دی در کل بازی برای تیم هم خیلی راضی کننده ست برام و اگه مثلا اعدام یا مرگم باعث بردن تیمم بشه با کله میپذیرم :)) آره کلا بازی کردن و حتی بازی ساختن :)) رو دوست دارم. با رفقا حکم و بازیهای ورقی زیاد بازی میکنیم و فرصتش پیش بیاد بازیهای کارتی دیگه و بوردگیم هم بازی میکنیم. :دی بازیهای استراتژیک رو هم دوست دارم کلا، چه ویدیوگیم (خصوصا بازیهای 4X. بازیهای مدل crusader kings رو هم دوست دارم) چه آنلاین (مثلا تراوین زیاد بازی میکردم قبلا یا بازیهای این مدلی :دی) یه مدت رولپلیهای استراتژیک هم بازی میکردم تو تلگرام :)) به کریر مود فیفا هم اعتیاد داشتم و الان توی ترکم :دی کلا بازیهای گروهی رو زیاد دوست دارم اما معمولا پایه پیدا نمیکنم براش اونجوری که دلم میخواد :)) توی گوشی هم قبلا Vainglory و Clash Royale بازی میکردم :دی صبح 8-9 با خواب کافی از خواب پا شم و هیچکار عقب موندهای نداشته باشم. هیچکار مهمی هم نداشته باشم که مجبور باشم به خاطرش از خونه برم بیرون. تنها باشم و آهنگهای موردعلاقهام رو پلی کنم، سر فرصت آشپزی کنم. حوصله و تمرکز کتاب خوندن داشته باشم و وقتی به اندازهی کافی ذهنم فعال شد (معمولا عصر یا بعد از شام این اتفاق میافته) بشینم داستان بنویسم :دی یه قدم زدن یه ساعته یا کافه نشستن با یه دوست هم میتونه توی برنامه باشه :دی اگه اون روز یوونتوس بازی داشته باشه که دیگه چه بهتر :)) طبق تجربه، اینکه آدمها (مخصوصا دوستانم) سر مسائل کوچیک و کماهمیت با هم بحث و جدل داشته باشن واقعا آرامش من رو به هم میریزه. مدل عصبانیتم هم اینجوریه که دارم بحث میکنم بعد آروم آروم هیجان زده میشم به خودم میآم میبینم دارم داد میزنم :)) اینکه یکی من رو درک نکنه و بهم گیر بده که چرا چنین کاری میکنی هم اعصابم رو به هم میریزه، خصوصا توی خونواده. در کل سالهاست که خیلی کم پیش میآد عصبانی بشم و البته لزوما چیز خوبی نیست چون به این معناست که توی خودم میریزم. اما خب سعی میکنم اعصابم رو خورد نکنم و بیخیالتر باشم نسبت به چیزهایی که نمیتونم تغییرش بدم. قبلا زیاد رقابتطلب بودم. همش دنبال این بودم که عملکردم سنجیده بشه یا با بقیه مقایسه بشم :دی الان کمتر شده یا بهتر میگم سعی میکنم برای فان تو رقابت شرکت کنم. خوب یا بدش بستگی به آدمش و طرز فکرش داره. برای من اون حس رقابتطلب به طور ناخوداگاه از حس کافی نبودنم میاومد و درواقع تلاش (بخوانید جبران افراطی) بود برای اثبات کردن خودم. اما سمی که توش وجود داشت به خاطر ذهن مقایسهگر خودم بود که با این طرز فکر رقابتجویانه تشدید میشد و درنهایت به خاطر اینکه شکستهای خودم رو با موفقیتهای بقیه مقایسه میکردم، عزت نفسم داغونتر میشد :)) البته اینها که میگم رو هنوز هم انجام میدم منتهی حداقل بهش آگاهم و کنترلش میکنم. در کل رقابت برای بعضی شخصیتها میتونه سازنده و مثبت باشه، برای من نمیتونه چون خودم رو در مقام مقایسه قرار میدم و باعث میشه از درک خودم غافل بشم. ممنون محمدجان. صفا اوردی. خوشحال میشم بازم بیای :دی [/QUOTE]
درج نقلقولها...
نام
تایید
مافیا را برعکس بنویسید.
ارسال
وبسایت مافیاییا
نامافیا
کافه
صندلی داغ: آرش (Arash)
ورود
نام کاربری یا آدرس ایمیل شما
رمز عبور
رمز عبور خود را فراموش کردهاید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
حساب کاربری ندارید؟
اکنون ثبتنام کنید
اتصال به گوگل
تازهها
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
ورود
نام کاربری یا آدرس ایمیل شما
رمز عبور
رمز عبور خود را فراموش کردهاید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
حساب کاربری ندارید؟
اکنون ثبتنام کنید
اتصال به گوگل
تازهها
بالا
پایین