مافیاییا
مافیاییا
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
صفحه اصلی
انجمن
جدیدترینها
نوشتههای جدید
نوشتههای نمایه جدید
آخرین فعالیت
کاربران
بازدیدکنندگان فعلی
نوشتههای نمایه جدید
جستجو در نوشتههای نمایه
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
برای دیدن محتوای انجمن باید
ورود
کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون
ثبتنام
کنید.
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
وبسایت مافیاییا
نامافیا
کافه
صندلی داغ: مهدی (Mahdi)
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="The Sundance Kid" data-source="post: 7603" data-attributes="member: 24"><p><strong>سوالات عرفان.</strong></p><p></p><p>سلام به شبيه ترين فرد ب خودم در اين جمع <img src="/images/smilies/yahoo/8.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":قلب:" title="8 :قلب:" data-shortname=":قلب:" /> </p><p></p><p><span style="color: #008000">سلام عشقم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> <img src="/images/smilies/yahoo/8.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":قلب:" title="8 :قلب:" data-shortname=":قلب:" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p>من سوالام شايد گارما گاريشيخ باشه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> شايدم نباشه ببينيم چي ميشه </p><p></p><p><img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></p><p></p><p>١-ديد كلي افراد اينجا و امار ها اينحوريه ك من گناهكاريم ضعيفتر از بيگناهيمه، خودمم ب اين واقفم تا حدي ، ب عنوان سلطان نقشاي گناهكاري :دي توصيه بهم بكن ك چجوري ميتونم گناهكاريمو سطحشو بالا ببرم بنظرت چي باعث اين روند شده در من؟ چيكار كنم؟</p><p></p><p><span style="color: #008000">دید منم نسبت بهت همینه.</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">بهنظرم زمانهایی که که گناهکارهستی بیش از حد محتاط میشی. شاید خودت متوجهاش نباشی و اتفاقا از دور هم اصلا مشخص نیست. اما بلااستثنا من زمانهایی که بیگناه نبودی و باهات مکالمه مستقیم داشتم تونستم حدس بزنم که بیگناه نیستی. حتی این دور هم من فاز اول باهات صحبت داشتم و رای اعدامی اول من هم بودی. شاید دفاعیهت برای حدود یه فاز تونست گولم بزنه اما در کل باز اون حسی که بهت داشتم اشتباه نبود. یه حالت پنهان "کاریم نداشته باش، کاریت ندارم" در حرفات هست وقتی گناهکاری. من همچین چیزی از مکالمه افراد حس کنم امکان نداره بهشون رحم کنم. شاید در ظاهر کنار بیام، اما حتما گوشه ذهنم به عنوان پتانسیل آسیبپذیر بودن شخص در ذهنم نگه میدارم و یه زمانی بهش حمله میکنم که توانایی حمله متقابل نداشته باشن. بهنظرم اعتماد به نفسات ناخواسته کم میشه در دور های گناهکاریت و این از جملات و قیافه پستهات میباره. البته، این که ما میگیم گناهکاریت ضعیفه در نسبت با خودت هست. وگرنه همین حالت گناهکاریت هم که میگم، هیچوقت لقمه چرب و نرمی نیست و خودم معمولا در مواجهه با این سعی میکنم موذیانه حمله کنم و نه مستقیم از همون اول. درکل باید تلاش کنی اعتماد به نفس اگر نداری ایجادش کنی و اگر داری و در پستهات نمود نداره، یه جوری بنماییش <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" />، البته جوری که کسی حس نکنه فیکه.</span></p><p></p><p>٢- بين بازيكناي فعال ، چه نقشهايي دوست داري از افراد ببيني كه تا الان بازيشون نكردن؟ يني فانتزي مافياييت برا هر فرد چه نقشيه؟ مثلا فلاني يه پتانسيل بالقوه براي دراوردن فلان نقشو داره ولي هنوز فرصتش نشده ؟ هست همچين چيزي تو ذهنت؟ اگر نيست ك هيچ رد شو.</p><p></p><p><span style="color: #008000">این سوال تقریبا همپوشانی داره با سوال پایینت و اگر اجازه بدی یکجا جوابش میدم. چون این حالت که فردی تا الان نقشی رو بازی نکرده و بگمش حافظه ماورایی میخواد که فکر نکنم بتونم درست بهش جواب بدم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></span></p><p></p><p>٣-يه بالانس فانتزي و رويايي تو ذهنت از بازيكنا بچين با هر نقشايي ك دوس داري مثلا نقشاي هر ٣ گاد فروم رو ميتوني تركيبم كني . نقشايي كه دوس داري براي هر فردو بنويس (ميتونه بهترين ايفاي نقششون باشه يا علاقه تو برا ديدن اون نقش از فرد مورد نظر ) خودتم توش باش اصلنم ب قوت و ضعف بالانس فك نكن بالانس روياييتو بنويس ، باريكناي قديمي كه ميشناسيم رو هم ميتوني دخيل كني.</p><p></p><p><span style="color: #008000">تیم مافیا: پدرخوانده: مهدی | تروریست: امیر | سناتور: محمدحسین | دکتر لکتر: فری</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">تیم فرقه: جادوگر: ال امین | جنگیر: آرش | نفوذی: محمدامین </span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">قاتل (تکی با خاصیت ۳ شب اول ضدضربه بودن + ۳ شب ضدضربگی جایزه در صورت قتل موفق): رضا </span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">بیگناهان: چاوش رویین تن | محمد سامورایی | عرفان مستشار | مهسا کاراگاه | خلفی پلیس | عماد دکتر | سحر فدایی | محمدرضا شهردار (ضد ضربه نیست) | یاسین تکتیرانداز | صدرا غارتگر</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">فرعیها: شیطان: پویا | جلاد: ترسا </span></p><p></p><p>٤-گفتي رك بودنو ميخاي تمرين كني و اينا يه تمرين دارم برات <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> براي هر يك از افراد فعال در اين جمع يك ويژگي كه اعصابتو خورد ميكنه وقتي باخاش روبرو ميشي رو بگو رك . فك كنم همه با جنبه ان و جنبه انتقاديم داره كسي ناراحت نميشه . ميشه شخصيتي باشه يا كاركتري ك تو بازي داره . انتخاب با خودت . من بيشتر شخصيتي دوس دارم اگه شناختت در اون حد باشه ، كه صندليت هات تر شه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> </p><p></p><p><span style="color: #008000">بیشرف این چیه آخه. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> اینایی که گفتم انتقاد نیست، صرفا همون حالت که اعصابم خرد میشه رو گفتم. پیشاپیش ببخشید. و این برداشت رو هم نکنید واقعا همچین چیزی وجود داره. اغراق کردم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></span></p><p></p><p><span style="color: #008000">پویا: زمانهایی که در بحثی باهاش اختلاف نظر داری اما با لحنِ من هیچوقت اشتباه نمیکنم باهات صحبت میکنه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> </span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">امیر: وقتی باهاش کل کل میکنی مخصوصا بعد باختنش <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">آرش: وقتی بهش میگی بیشرف و ناراحت میشه قهر میکنه <img src="/images/smilies/yahoo/24.gif" class="smilie" loading="lazy" alt="=))" title="24 =))" data-shortname="=))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">رضا: وقتی با عکس بهش نشون میدی میگی رضا جان ببین ماست سفیده، میگه نه اینجوری که تو گفتی ماست سفیده حس بدی بهم داد. <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">محمدامین: وقتی پستای شلختهاش رو میخونی <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">فری: وقتی با استفاده از دیدگاههای روانشناختی میره بالای منبر <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">صدرا: وقتی با بزرگتر از خودش شوخی زیر زانو میکنه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">یاسین: وقتی وسط دعوا بهت میگه من از درگیری با تو هیچ ترسی ندارم <img src="/images/smilies/yahoo/24.gif" class="smilie" loading="lazy" alt="=))" title="24 =))" data-shortname="=))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">خلفی: وقتی داره ازت در مورد هر زمینهای سوال میپرسه <img src="/images/smilies/yahoo/24.gif" class="smilie" loading="lazy" alt="=))" title="24 =))" data-shortname="=))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">مهسا: وقتی به حرفی که بارها بهش گوشزد کردی عمل نمیکنه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">عرفان: وقتی که اسم قرصهایی که استفاده کرده در ساعاتاخیر رو با تعداد دقیق میگه که نشون بده حالش خوب نیس <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">محمدرضا: وقتی تو سایه لم داده داره استراحت میکنه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">ال امین: وقتی که گناهکاره و لذتنبردنش از بازی رو به گودرز و شقایق پیوند میده <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">چاوش: وقتی از اونور بوم میفته و خریتش میزنه بالا <img src="/images/smilies/yahoo/24.gif" class="smilie" loading="lazy" alt="=))" title="24 =))" data-shortname="=))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">محمدحسین: وقتی که خیلی خوبه و حرصت میگیره از میزان خوب بودنش <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> (چیزی پیدا نکردم انصافا <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> )</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">ترسا: وقتی یه پست ۸۰ خطی در موردت نوشته و از دور میبینی اسمت رو با پیشوند جناب چندبار خطاب کرده <img src="/images/smilies/yahoo/24.gif" class="smilie" loading="lazy" alt="=))" title="24 =))" data-shortname="=))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">سحر: وقتی بهش یه چیزی میگی ناراحت میشه لفت میده <img src="/images/smilies/yahoo/65.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":سوت" title="65 :سوت" data-shortname=":سوت" /><img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">عماد: وقتی در مورد یه چیز خاص خیلی هیجانی میشه و جوگیر <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">محمد: وقتی پست میدی یهو میبینی یوزرش بهجای یوزر خودت میاد بالا <img src="/images/smilies/yahoo/24.gif" class="smilie" loading="lazy" alt="=))" title="24 =))" data-shortname="=))" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p></p><p>٥- پنج نفر از افرادي ك از اين جمع دوس داري از نزديك باهاشون اشنا بشي و ارتباط بگيري و برات جذابيت داره شخصيت واقعيشونو ديدن ، رو نام ببر و اگه خواستي دليلشم بگو </p><p></p><p><span style="color: #008000">یکسری رو که میشناسم کلا. بین اونایی که کمتر میشناسم واقعا تفاوت نداره ولی. با تو شاید راحتتر بتونم ارتباط بگیرم کلا به دلایلی. اما در کل همتون از جهاتی میتونین جذاب باشین. شاید بین همتون چون ال امین از همه کمتر اطلاعات داده بیرون کمی جذابتر باشه شناختش برام مثلا. </span></p><p></p><p>٦-بريم سراغ "ترين" ها <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> حدس و نظرت از شخصيت و زندگي واقعي اين افراد رو مد نظرم هست.</p><p></p><p><span style="color: #008000">#شجاع ترين: یاسین - خلفی</span></p><p><span style="color: #008000">#ترسو و ريسك نپذيرترين: ترسو که نداریم. ریسکنپذیرترین شاید عماد. سحر</span></p><p><span style="color: #008000">#احساساتي ترين: عرفان - آرش</span></p><p><span style="color: #008000">#مغرورترين: امین - پویا</span></p><p><span style="color: #008000">#رو مخ ترين: همتون <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000">#عصبي ترين: عرفان - رضا</span></p><p><span style="color: #008000">#اميدوارترين: محمد - فری</span></p><p><span style="color: #008000">#رمانتيك ترين: امیر - محمدحسین - سحر</span></p><p><span style="color: #008000">#پايه ترين: امیر - آرش</span></p><p><span style="color: #008000">#عاقلترين: پویا - چاوش</span></p><p><span style="color: #008000">#مظلوم ترين: محمدامین - محمدرضا</span></p><p><span style="color: #008000">#بد دهن ترين <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> : خودم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" />، خلفی</span></p><p><span style="color: #008000">#نقاب دار ترين : ال امین - ترسا</span></p><p><span style="color: #008000">#خجالتي ترين: رضا - عرفان</span></p><p><span style="color: #008000">#خوش قول ترين: پویا - یاسین</span></p><p><span style="color: #008000">#محبوبترين: چاوش - پویا</span></p><p><span style="color: #008000">#خوشتيپ ترين: ال امین - خلفی</span></p><p><span style="color: #008000">#خوش خواب ترين: فری - ترسا</span></p><p><span style="color: #008000">#باكلاس ترين: صدرا </span></p><p><span style="color: #008000">#منظم ترين: پویا</span></p><p></p><p>*اين ٢٠ تا شد فعلا بمونه با بقيه ترين ها ميام كپي رايتشم مال خودمه كسي نپرسه <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></p><p></p><p>٧-از بين سازها چه سازي دوس داري بيشتر؟ علاقه داري ب ساز زدن؟ اگه اره ب چي؟ صدات خوبه براي خوانندگي؟ علاقه داري ب خوندن برا دل خودت؟</p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">اکثرشون رو دوست دارم تقریبا. پیانو و ویولن رو شاید بیشتر. بلد نیستم ساز بزنم ولی علاقه بسیار زیادی دارم. کلا یکی از آرزوهام اینه که یه روزی آهنگهای موردعلاقهام رو بتونم خودم کاور کنم. استعدادشم بهنظرم دارم و حتما یه روزی تست خواهم کرد. پارسال برای تولدم مهسا یه کالیمبا بهم کادو داد که هر از گاهی میشینم یه آهنگی رو تو ذهنم از شروع پلی میکنم و سعی میکنم نتهاش رو پیاده کنم خودم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> زیاد حوصله آموزش پایهای رو ندارم همینطوری دیمی جلو میرم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> انصافا اگه وقت بذارم استعدادش رو دارم مهسا میتونه شهادت بده <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /></span></p><p><span style="color: #008000">صدام ولی نه اصلا به درد خوانندگی اینا نمیخوره. علاقه هم خیلی ندارم نه. برا دل خودم شاید وقتی تنهام با آهنگهای موردعلاقهام همخوانی بکنم ولی کلا سکوت رو رعایت کنم بیشتر لذت میبرم خودمم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" />. </span></p><p></p><p>٨- من معتقدم هر ادمي حداقل بايد يه هنري بلد باشه . حالا يا درست يا غلط نظر تو چيه؟ بنظرم ذوق هنري توي ذات هركسي وجود داره هر چقدم كم ولي وجود داره و توي يك لحظه با ديدن يا شنيدن يا حرف زدن دربارش ممكنه اون ذوقه بزنه بيرون . ذوق هنري خاصي داري تو؟ </p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">اعتقاد خوبیه <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" />. باید که نداره ولی خب حتما بهتر هست برای خود فرد. اینجور چیزا مثل یه سری کارتهای توانایی میمونن که هرچقدر بیشتر داشته باشی بیشتر به نفعت هست و برات خوبه. اگه منظورت خود هنر خاصی مثل نقاشی یا بازیگری یا اینجور چیزهاست که نه خب ندارم منتهی ذوق موسیقی دارم مثلا به شدت. و بهنظرم یه روزی حتما سراغش خواهم رفت در ادامه سوال قبلیت. اما الان نه متاسفانه ندارم. خیلی خوب و سریع تایپ میکنم، این هنر محسوب نمیشه؟ <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> </span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p>٩-فيلم يا سريال؟ تنهايي ديدنو ترجيح ميدي يا با يك يا چند نفر باشي و وسطش يا بعدش باهاشون تبادل نظر كني و هيجاني شي و دوس داشته باشي اون هيجاناتو در لحظه با يكي اشتراك بزاري؟ اينحوري هستي كه خودتو كامل غرق در شخصيتاي سينما ميكني يا ديد بالا و از بيرون داري و زيادي تاثير نميزاره روت؟</p><p></p><p><span style="color: #008000">هر دو خوبه ترجیح خاصی ندارم.</span></p><p></p><p><span style="color: #008000">چند نفر که اصلا. یا تنها یا دوتایی.</span></p><p><span style="color: #008000">تبادل نظر رو دوست دارم البته، ولی لازم نیست حتما کنار هم ببینیم، به صورت مجازی هم میشه تبادل نظر کرد و یا کلا بعد دیدنش جایی قرار گذاشت و صحبت کرد در مورد فیلم. من معمولا تنها باشم چون هیجانات و احساساتم رو نیاز ندارم کنترل کنم بیشتر لذت میبرم. </span></p><p><span style="color: #008000">البته دو تایی با دوست یا حالا همسر هم مثلا لذت خاص خودش رو داره و الان اکثر فیلمها و سریالهارو با مهسا باهم میبینیم مثلا. ولی تنهایی هم فاز متفاوت و خوبی داره. </span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">بخش آخر سوال هم بله، کاملا غرق میشم و بسیار تاثیر میگیرم. حس همزادپنداری شدیدی هم میگیرم اغلب و خودم رو جای کاراکترهای مختلف تصور میکنم. مثلا همین الان که سر جام نشستم ممکنه خودم رو جای مکسیموس تو گلادیاتور تصور کنم و احساسات غم و خشم و انتقام جوییش رو در خودم حس کنم. البته از موسیقیها خیلی کمک میگیرم و بهنظرم بخش مهمی از شخصیتها و صحنهها رو موسیقیشکل میده.</span> </p><p></p><p>١٠- اگه زيادي شخصي نيست جواب بده. ميخام ببينم اون دو سالي ك طول كشيد ، عاشق بودي؟ :دي يني حال عاشقا رو داشتي يا يه چيز معمولي بود بعد از اينكه حرف زدي تبديل ب عشق شد؟ و اينكه حالت كراش داشت يا دو طرفه بود از همون اولين نگاه <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> و اينكه مشتاقم بدونم بعد دو سال چجوري سر حرفو باز كردي ؟ فقط سلام نبوده بهر حال <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> بهونت چي بود براي ارتباط گيري <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> </p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">من مامانم معلم دوران راهنمایی مهسا بوده و کلا تقریبا یه آشنایی دورادوری داشتیم باهم. البته من هیچوقت ندیده بودمش و کلا اون موقعی که رفتم برای ثبتنام دانشگاه، صرفا مامانم قبلش بهم گفته بود که دختر فلانی هم اونجا قبول شده و همکلاس شاید باشین باهم و .... . اون روزی که دیدمش خوشم اومد ازش و کلا رفت جزو گزینههایی که میشه بررسیشون کرد <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" />، منم البته سنم کم بود اون موقع، ولی طی اون ۲ سال هم آره دیگه اون علاقههه بود دورادور و حالت کراش داشت عملا برام و کلا از اینکه نمیتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم همیشه رنج میبردم. حالت دوطرفه هم نه اصلا نداشت و اتفاقا من چون با دخترا ارتباط برقرار نمیکردم اینا همشون فکر میکردن که من کلا از دخترا بدم میاد <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" />. اما اینکه چجوری سر حرفو باز کردم، تقریبا داستان جالبی داره.</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">۳ ترم اول که کلا هرچقدر تلاش کردم نتونستم کاری کنم. کار که میگم منظورم این نیست که مثلا برم جلو بهش پیشنهاد آشنایی بدم. نه در همین حد که سلام و احوالپرسی کنم باهاش به عنوان آشنا و همشهری <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" />. اما خب نمیتونستم. تا اینکه با پدیدهای به اسم وایبر آشنا شدیم و اونجا یه گروه کلاسی زدن بچهها. من همون موقع جرقه تو ذهنم زد که خب اومدیم تو زمین من، اینجا دیگه خودم سلطانم <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" />. از همون روزای اول من شیرینبازی درمیاوردم تو گروه و کلا فعال بودم، کلا دخترا تعجب کرده بودن که من تو گروه همونیم که اینا هر روز بیرون میبینن. <img src="/images/smilies/yahoo/24.gif" class="smilie" loading="lazy" alt="=))" title="24 =))" data-shortname="=))" /> اما خب بازم ارتباط مستقیمی وجود نداشت تا اینکه یک روز که من داشتم شب امتحان از نداشتن جزوه و کتاب مینالیدم، یهو مهسا اومد پیویم و نوشته بود که آقای حامدی اگه خواستین من میتونم از جزوههام براتون عکس بگیرم و بفرستم. <img src="/images/smilies/yahoo/12.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":12:" title="12 :12:" data-shortname=":12:" /> این پیام که خودم شهادت میدم بدون کوچکترین منظوری بهم داده شده بود و اصلا خیلی هم شخصیت جذابی برای مهسا نبودم اون موقع (طبق اعترافات خودش <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> )، نقطه شروع ارتباط ما بود. تقریبا از همون روز دیگه ارتباط ما ادامه پیدا کرد و مهسا چون با شخصیت من بیشتر آشنا میشد خودم احساس میکردم که کم کم جذاب دارم میشم براش. و خب من مطلقا نه بحثها رو سمت عشق و علاقه و این جور چیزا میبردم و نه چیزی. ۳-۴ ماه ارتباطمون به همون شکل ادامه پیدا کرد تا اینکه من کم کم حس کردم حتی اگه علاقهای بهم نداشته باشه مهسا، حداقلش اینه که شخصیت جذابی براش شدم و دوست داره که راجع بهم بیشتر بدونه، مخصوصا که با خواهرم و مامانم هم یه ارتباط جداگونه داشتن و کلا هم رو میشناختن. این شد که کم کم با طرح نقشههایی آخر سر قضیه رو مطرح کردم و خب مهسا هم قبول کرد. (انقدر لفتش داده بودم که روزی که مطرحاش کردم مطمئن بودم قبول میکنه <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" />) و خب از اونجا دیگه ارتباطمون وارد فاز جدیدی شد ولی تا مدت خوبی همون رو هم تو همون وایبر و بعدش تلگرام نگه داشتیم و بیرون خیلی نمود نداشت. تا اینکه دیگه ترم آخر کارشناسی علنی شد برای دوستامون هم و بعدش هم که ارشد باهم اومدیم تهران و بعد از یه ترم خانوادههارو درجریان گذاشتیم و ازدواج کردیم <img src="/images/smilies/yahoo/36.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":36:" title="36 :36:" data-shortname=":36:" />. اون روزایی که میگم تازه گروه کلاسی وایبر رو زده بودیم اتفاقا همزمان با شکل گرفتن بعضی ارتباطها تو گروه مافیای وایبر هم بود و خیلی از این دوستان همون موقع هم تو وایبر بودند. اما بین این جمع شاید اون موقع نزدیکترین فرد بهم چاوش بود که تقریبا در جریان این مسائل بود و همفکری میکردیم باهم و احتمالا یادش هم بیاد یهچیزایی. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> </span></p><p></p><p>سوال اخرو ميتوني جواب ندي كاملا اوكيه </p><p></p><p>مرسي تا اينحا اومدي ده تا شد <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> بازم ميام فعلا دس گرميه ولي سوالا راحت بودن خداييش . فدات بوس <img src="/images/smilies/yahoo/11.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":بوس:" title="11 :بوس:" data-shortname=":بوس:" /></p><p></p><p><span style="color: #008000">مرسی که اومدی <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> اگه راحتاش اینا بودن خدا رحم کنه جدی پس. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /> منم یه استراحت برم فعلا، پشت سر هم جواب دادم تخلیه انرژی شدم یهو. <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> </span></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="The Sundance Kid, post: 7603, member: 24"] [b]سوالات عرفان.[/b] سلام به شبيه ترين فرد ب خودم در اين جمع :قلب: [color="#008000"]سلام عشقم :دی :قلب: [/color] من سوالام شايد گارما گاريشيخ باشه :)) شايدم نباشه ببينيم چي ميشه :)) ١-ديد كلي افراد اينجا و امار ها اينحوريه ك من گناهكاريم ضعيفتر از بيگناهيمه، خودمم ب اين واقفم تا حدي ، ب عنوان سلطان نقشاي گناهكاري :دي توصيه بهم بكن ك چجوري ميتونم گناهكاريمو سطحشو بالا ببرم بنظرت چي باعث اين روند شده در من؟ چيكار كنم؟ [color="#008000"]دید منم نسبت بهت همینه. بهنظرم زمانهایی که که گناهکارهستی بیش از حد محتاط میشی. شاید خودت متوجهاش نباشی و اتفاقا از دور هم اصلا مشخص نیست. اما بلااستثنا من زمانهایی که بیگناه نبودی و باهات مکالمه مستقیم داشتم تونستم حدس بزنم که بیگناه نیستی. حتی این دور هم من فاز اول باهات صحبت داشتم و رای اعدامی اول من هم بودی. شاید دفاعیهت برای حدود یه فاز تونست گولم بزنه اما در کل باز اون حسی که بهت داشتم اشتباه نبود. یه حالت پنهان "کاریم نداشته باش، کاریت ندارم" در حرفات هست وقتی گناهکاری. من همچین چیزی از مکالمه افراد حس کنم امکان نداره بهشون رحم کنم. شاید در ظاهر کنار بیام، اما حتما گوشه ذهنم به عنوان پتانسیل آسیبپذیر بودن شخص در ذهنم نگه میدارم و یه زمانی بهش حمله میکنم که توانایی حمله متقابل نداشته باشن. بهنظرم اعتماد به نفسات ناخواسته کم میشه در دور های گناهکاریت و این از جملات و قیافه پستهات میباره. البته، این که ما میگیم گناهکاریت ضعیفه در نسبت با خودت هست. وگرنه همین حالت گناهکاریت هم که میگم، هیچوقت لقمه چرب و نرمی نیست و خودم معمولا در مواجهه با این سعی میکنم موذیانه حمله کنم و نه مستقیم از همون اول. درکل باید تلاش کنی اعتماد به نفس اگر نداری ایجادش کنی و اگر داری و در پستهات نمود نداره، یه جوری بنماییش :دی، البته جوری که کسی حس نکنه فیکه.[/color] ٢- بين بازيكناي فعال ، چه نقشهايي دوست داري از افراد ببيني كه تا الان بازيشون نكردن؟ يني فانتزي مافياييت برا هر فرد چه نقشيه؟ مثلا فلاني يه پتانسيل بالقوه براي دراوردن فلان نقشو داره ولي هنوز فرصتش نشده ؟ هست همچين چيزي تو ذهنت؟ اگر نيست ك هيچ رد شو. [color="#008000"]این سوال تقریبا همپوشانی داره با سوال پایینت و اگر اجازه بدی یکجا جوابش میدم. چون این حالت که فردی تا الان نقشی رو بازی نکرده و بگمش حافظه ماورایی میخواد که فکر نکنم بتونم درست بهش جواب بدم :دی[/color] ٣-يه بالانس فانتزي و رويايي تو ذهنت از بازيكنا بچين با هر نقشايي ك دوس داري مثلا نقشاي هر ٣ گاد فروم رو ميتوني تركيبم كني . نقشايي كه دوس داري براي هر فردو بنويس (ميتونه بهترين ايفاي نقششون باشه يا علاقه تو برا ديدن اون نقش از فرد مورد نظر ) خودتم توش باش اصلنم ب قوت و ضعف بالانس فك نكن بالانس روياييتو بنويس ، باريكناي قديمي كه ميشناسيم رو هم ميتوني دخيل كني. [color="#008000"]تیم مافیا: پدرخوانده: مهدی | تروریست: امیر | سناتور: محمدحسین | دکتر لکتر: فری تیم فرقه: جادوگر: ال امین | جنگیر: آرش | نفوذی: محمدامین قاتل (تکی با خاصیت ۳ شب اول ضدضربه بودن + ۳ شب ضدضربگی جایزه در صورت قتل موفق): رضا بیگناهان: چاوش رویین تن | محمد سامورایی | عرفان مستشار | مهسا کاراگاه | خلفی پلیس | عماد دکتر | سحر فدایی | محمدرضا شهردار (ضد ضربه نیست) | یاسین تکتیرانداز | صدرا غارتگر فرعیها: شیطان: پویا | جلاد: ترسا [/color] ٤-گفتي رك بودنو ميخاي تمرين كني و اينا يه تمرين دارم برات :)) براي هر يك از افراد فعال در اين جمع يك ويژگي كه اعصابتو خورد ميكنه وقتي باخاش روبرو ميشي رو بگو رك . فك كنم همه با جنبه ان و جنبه انتقاديم داره كسي ناراحت نميشه . ميشه شخصيتي باشه يا كاركتري ك تو بازي داره . انتخاب با خودت . من بيشتر شخصيتي دوس دارم اگه شناختت در اون حد باشه ، كه صندليت هات تر شه :)) [color="#008000"]بیشرف این چیه آخه. :دی اینایی که گفتم انتقاد نیست، صرفا همون حالت که اعصابم خرد میشه رو گفتم. پیشاپیش ببخشید. و این برداشت رو هم نکنید واقعا همچین چیزی وجود داره. اغراق کردم :دی[/color] [color="#008000"]پویا: زمانهایی که در بحثی باهاش اختلاف نظر داری اما با لحنِ من هیچوقت اشتباه نمیکنم باهات صحبت میکنه :)) امیر: وقتی باهاش کل کل میکنی مخصوصا بعد باختنش :)) آرش: وقتی بهش میگی بیشرف و ناراحت میشه قهر میکنه =)) رضا: وقتی با عکس بهش نشون میدی میگی رضا جان ببین ماست سفیده، میگه نه اینجوری که تو گفتی ماست سفیده حس بدی بهم داد. :)) محمدامین: وقتی پستای شلختهاش رو میخونی :)) فری: وقتی با استفاده از دیدگاههای روانشناختی میره بالای منبر :)) صدرا: وقتی با بزرگتر از خودش شوخی زیر زانو میکنه :)) یاسین: وقتی وسط دعوا بهت میگه من از درگیری با تو هیچ ترسی ندارم =)) خلفی: وقتی داره ازت در مورد هر زمینهای سوال میپرسه =)) مهسا: وقتی به حرفی که بارها بهش گوشزد کردی عمل نمیکنه :)) عرفان: وقتی که اسم قرصهایی که استفاده کرده در ساعاتاخیر رو با تعداد دقیق میگه که نشون بده حالش خوب نیس :)) محمدرضا: وقتی تو سایه لم داده داره استراحت میکنه :)) ال امین: وقتی که گناهکاره و لذتنبردنش از بازی رو به گودرز و شقایق پیوند میده :)) چاوش: وقتی از اونور بوم میفته و خریتش میزنه بالا =)) محمدحسین: وقتی که خیلی خوبه و حرصت میگیره از میزان خوب بودنش :)) (چیزی پیدا نکردم انصافا :دی ) ترسا: وقتی یه پست ۸۰ خطی در موردت نوشته و از دور میبینی اسمت رو با پیشوند جناب چندبار خطاب کرده =)) سحر: وقتی بهش یه چیزی میگی ناراحت میشه لفت میده :سوت:)) عماد: وقتی در مورد یه چیز خاص خیلی هیجانی میشه و جوگیر :)) محمد: وقتی پست میدی یهو میبینی یوزرش بهجای یوزر خودت میاد بالا =)) [/color] ٥- پنج نفر از افرادي ك از اين جمع دوس داري از نزديك باهاشون اشنا بشي و ارتباط بگيري و برات جذابيت داره شخصيت واقعيشونو ديدن ، رو نام ببر و اگه خواستي دليلشم بگو [color="#008000"]یکسری رو که میشناسم کلا. بین اونایی که کمتر میشناسم واقعا تفاوت نداره ولی. با تو شاید راحتتر بتونم ارتباط بگیرم کلا به دلایلی. اما در کل همتون از جهاتی میتونین جذاب باشین. شاید بین همتون چون ال امین از همه کمتر اطلاعات داده بیرون کمی جذابتر باشه شناختش برام مثلا. [/color] ٦-بريم سراغ "ترين" ها :دی حدس و نظرت از شخصيت و زندگي واقعي اين افراد رو مد نظرم هست. [color="#008000"]#شجاع ترين: یاسین - خلفی #ترسو و ريسك نپذيرترين: ترسو که نداریم. ریسکنپذیرترین شاید عماد. سحر #احساساتي ترين: عرفان - آرش #مغرورترين: امین - پویا #رو مخ ترين: همتون :)) #عصبي ترين: عرفان - رضا #اميدوارترين: محمد - فری #رمانتيك ترين: امیر - محمدحسین - سحر #پايه ترين: امیر - آرش #عاقلترين: پویا - چاوش #مظلوم ترين: محمدامین - محمدرضا #بد دهن ترين :)) : خودم :))، خلفی #نقاب دار ترين : ال امین - ترسا #خجالتي ترين: رضا - عرفان #خوش قول ترين: پویا - یاسین #محبوبترين: چاوش - پویا #خوشتيپ ترين: ال امین - خلفی #خوش خواب ترين: فری - ترسا #باكلاس ترين: صدرا #منظم ترين: پویا[/color] *اين ٢٠ تا شد فعلا بمونه با بقيه ترين ها ميام كپي رايتشم مال خودمه كسي نپرسه :)) ٧-از بين سازها چه سازي دوس داري بيشتر؟ علاقه داري ب ساز زدن؟ اگه اره ب چي؟ صدات خوبه براي خوانندگي؟ علاقه داري ب خوندن برا دل خودت؟ [color="#008000"] اکثرشون رو دوست دارم تقریبا. پیانو و ویولن رو شاید بیشتر. بلد نیستم ساز بزنم ولی علاقه بسیار زیادی دارم. کلا یکی از آرزوهام اینه که یه روزی آهنگهای موردعلاقهام رو بتونم خودم کاور کنم. استعدادشم بهنظرم دارم و حتما یه روزی تست خواهم کرد. پارسال برای تولدم مهسا یه کالیمبا بهم کادو داد که هر از گاهی میشینم یه آهنگی رو تو ذهنم از شروع پلی میکنم و سعی میکنم نتهاش رو پیاده کنم خودم :)) زیاد حوصله آموزش پایهای رو ندارم همینطوری دیمی جلو میرم :دی انصافا اگه وقت بذارم استعدادش رو دارم مهسا میتونه شهادت بده :)) صدام ولی نه اصلا به درد خوانندگی اینا نمیخوره. علاقه هم خیلی ندارم نه. برا دل خودم شاید وقتی تنهام با آهنگهای موردعلاقهام همخوانی بکنم ولی کلا سکوت رو رعایت کنم بیشتر لذت میبرم خودمم :)) :دی. [/color] ٨- من معتقدم هر ادمي حداقل بايد يه هنري بلد باشه . حالا يا درست يا غلط نظر تو چيه؟ بنظرم ذوق هنري توي ذات هركسي وجود داره هر چقدم كم ولي وجود داره و توي يك لحظه با ديدن يا شنيدن يا حرف زدن دربارش ممكنه اون ذوقه بزنه بيرون . ذوق هنري خاصي داري تو؟ [color="#008000"] اعتقاد خوبیه :دی. باید که نداره ولی خب حتما بهتر هست برای خود فرد. اینجور چیزا مثل یه سری کارتهای توانایی میمونن که هرچقدر بیشتر داشته باشی بیشتر به نفعت هست و برات خوبه. اگه منظورت خود هنر خاصی مثل نقاشی یا بازیگری یا اینجور چیزهاست که نه خب ندارم منتهی ذوق موسیقی دارم مثلا به شدت. و بهنظرم یه روزی حتما سراغش خواهم رفت در ادامه سوال قبلیت. اما الان نه متاسفانه ندارم. خیلی خوب و سریع تایپ میکنم، این هنر محسوب نمیشه؟ :)) :دی [/color] ٩-فيلم يا سريال؟ تنهايي ديدنو ترجيح ميدي يا با يك يا چند نفر باشي و وسطش يا بعدش باهاشون تبادل نظر كني و هيجاني شي و دوس داشته باشي اون هيجاناتو در لحظه با يكي اشتراك بزاري؟ اينحوري هستي كه خودتو كامل غرق در شخصيتاي سينما ميكني يا ديد بالا و از بيرون داري و زيادي تاثير نميزاره روت؟ [COLOR="#008000"]هر دو خوبه ترجیح خاصی ندارم.[/COLOR] [color="#008000"]چند نفر که اصلا. یا تنها یا دوتایی. تبادل نظر رو دوست دارم البته، ولی لازم نیست حتما کنار هم ببینیم، به صورت مجازی هم میشه تبادل نظر کرد و یا کلا بعد دیدنش جایی قرار گذاشت و صحبت کرد در مورد فیلم. من معمولا تنها باشم چون هیجانات و احساساتم رو نیاز ندارم کنترل کنم بیشتر لذت میبرم. البته دو تایی با دوست یا حالا همسر هم مثلا لذت خاص خودش رو داره و الان اکثر فیلمها و سریالهارو با مهسا باهم میبینیم مثلا. ولی تنهایی هم فاز متفاوت و خوبی داره. بخش آخر سوال هم بله، کاملا غرق میشم و بسیار تاثیر میگیرم. حس همزادپنداری شدیدی هم میگیرم اغلب و خودم رو جای کاراکترهای مختلف تصور میکنم. مثلا همین الان که سر جام نشستم ممکنه خودم رو جای مکسیموس تو گلادیاتور تصور کنم و احساسات غم و خشم و انتقام جوییش رو در خودم حس کنم. البته از موسیقیها خیلی کمک میگیرم و بهنظرم بخش مهمی از شخصیتها و صحنهها رو موسیقیشکل میده.[/color] ١٠- اگه زيادي شخصي نيست جواب بده. ميخام ببينم اون دو سالي ك طول كشيد ، عاشق بودي؟ :دي يني حال عاشقا رو داشتي يا يه چيز معمولي بود بعد از اينكه حرف زدي تبديل ب عشق شد؟ و اينكه حالت كراش داشت يا دو طرفه بود از همون اولين نگاه :دی و اينكه مشتاقم بدونم بعد دو سال چجوري سر حرفو باز كردي ؟ فقط سلام نبوده بهر حال :دی بهونت چي بود براي ارتباط گيري :دی [color="#008000"] من مامانم معلم دوران راهنمایی مهسا بوده و کلا تقریبا یه آشنایی دورادوری داشتیم باهم. البته من هیچوقت ندیده بودمش و کلا اون موقعی که رفتم برای ثبتنام دانشگاه، صرفا مامانم قبلش بهم گفته بود که دختر فلانی هم اونجا قبول شده و همکلاس شاید باشین باهم و .... . اون روزی که دیدمش خوشم اومد ازش و کلا رفت جزو گزینههایی که میشه بررسیشون کرد :دی، منم البته سنم کم بود اون موقع، ولی طی اون ۲ سال هم آره دیگه اون علاقههه بود دورادور و حالت کراش داشت عملا برام و کلا از اینکه نمیتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم همیشه رنج میبردم. حالت دوطرفه هم نه اصلا نداشت و اتفاقا من چون با دخترا ارتباط برقرار نمیکردم اینا همشون فکر میکردن که من کلا از دخترا بدم میاد :)). اما اینکه چجوری سر حرفو باز کردم، تقریبا داستان جالبی داره. ۳ ترم اول که کلا هرچقدر تلاش کردم نتونستم کاری کنم. کار که میگم منظورم این نیست که مثلا برم جلو بهش پیشنهاد آشنایی بدم. نه در همین حد که سلام و احوالپرسی کنم باهاش به عنوان آشنا و همشهری :)). اما خب نمیتونستم. تا اینکه با پدیدهای به اسم وایبر آشنا شدیم و اونجا یه گروه کلاسی زدن بچهها. من همون موقع جرقه تو ذهنم زد که خب اومدیم تو زمین من، اینجا دیگه خودم سلطانم :)). از همون روزای اول من شیرینبازی درمیاوردم تو گروه و کلا فعال بودم، کلا دخترا تعجب کرده بودن که من تو گروه همونیم که اینا هر روز بیرون میبینن. =)) اما خب بازم ارتباط مستقیمی وجود نداشت تا اینکه یک روز که من داشتم شب امتحان از نداشتن جزوه و کتاب مینالیدم، یهو مهسا اومد پیویم و نوشته بود که آقای حامدی اگه خواستین من میتونم از جزوههام براتون عکس بگیرم و بفرستم. :12: این پیام که خودم شهادت میدم بدون کوچکترین منظوری بهم داده شده بود و اصلا خیلی هم شخصیت جذابی برای مهسا نبودم اون موقع (طبق اعترافات خودش :)) )، نقطه شروع ارتباط ما بود. تقریبا از همون روز دیگه ارتباط ما ادامه پیدا کرد و مهسا چون با شخصیت من بیشتر آشنا میشد خودم احساس میکردم که کم کم جذاب دارم میشم براش. و خب من مطلقا نه بحثها رو سمت عشق و علاقه و این جور چیزا میبردم و نه چیزی. ۳-۴ ماه ارتباطمون به همون شکل ادامه پیدا کرد تا اینکه من کم کم حس کردم حتی اگه علاقهای بهم نداشته باشه مهسا، حداقلش اینه که شخصیت جذابی براش شدم و دوست داره که راجع بهم بیشتر بدونه، مخصوصا که با خواهرم و مامانم هم یه ارتباط جداگونه داشتن و کلا هم رو میشناختن. این شد که کم کم با طرح نقشههایی آخر سر قضیه رو مطرح کردم و خب مهسا هم قبول کرد. (انقدر لفتش داده بودم که روزی که مطرحاش کردم مطمئن بودم قبول میکنه :دی) و خب از اونجا دیگه ارتباطمون وارد فاز جدیدی شد ولی تا مدت خوبی همون رو هم تو همون وایبر و بعدش تلگرام نگه داشتیم و بیرون خیلی نمود نداشت. تا اینکه دیگه ترم آخر کارشناسی علنی شد برای دوستامون هم و بعدش هم که ارشد باهم اومدیم تهران و بعد از یه ترم خانوادههارو درجریان گذاشتیم و ازدواج کردیم :36:. اون روزایی که میگم تازه گروه کلاسی وایبر رو زده بودیم اتفاقا همزمان با شکل گرفتن بعضی ارتباطها تو گروه مافیای وایبر هم بود و خیلی از این دوستان همون موقع هم تو وایبر بودند. اما بین این جمع شاید اون موقع نزدیکترین فرد بهم چاوش بود که تقریبا در جریان این مسائل بود و همفکری میکردیم باهم و احتمالا یادش هم بیاد یهچیزایی. :دی [/color] سوال اخرو ميتوني جواب ندي كاملا اوكيه مرسي تا اينحا اومدي ده تا شد :)) بازم ميام فعلا دس گرميه ولي سوالا راحت بودن خداييش . فدات بوس :بوس: [color="#008000"]مرسی که اومدی :دی اگه راحتاش اینا بودن خدا رحم کنه جدی پس. :دی منم یه استراحت برم فعلا، پشت سر هم جواب دادم تخلیه انرژی شدم یهو. :)) [/color] [/QUOTE]
درج نقلقولها...
نام
تایید
مافیا را برعکس بنویسید.
ارسال
وبسایت مافیاییا
نامافیا
کافه
صندلی داغ: مهدی (Mahdi)
ورود
نام کاربری یا آدرس ایمیل شما
رمز عبور
رمز عبور خود را فراموش کردهاید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
حساب کاربری ندارید؟
اکنون ثبتنام کنید
اتصال به گوگل
تازهها
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
ورود
نام کاربری یا آدرس ایمیل شما
رمز عبور
رمز عبور خود را فراموش کردهاید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
حساب کاربری ندارید؟
اکنون ثبتنام کنید
اتصال به گوگل
تازهها
بالا
پایین