مافیاییا
مافیاییا
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
صفحه اصلی
انجمن
جدیدترینها
نوشتههای جدید
نوشتههای نمایه جدید
آخرین فعالیت
کاربران
بازدیدکنندگان فعلی
نوشتههای نمایه جدید
جستجو در نوشتههای نمایه
منو
ورود
ثبتنام
نصب برنامه
نصب
برای دیدن محتوای انجمن باید
ورود
کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون
ثبتنام
کنید.
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
وبسایت مافیاییا
نامافیا
کافه
صندلی داغ: مهدی (Mahdi)
پاسخ به موضوع
نوشته
<blockquote data-quote="The Sundance Kid" data-source="post: 7644" data-attributes="member: 24"><p><strong>پاسخ به سوالات پویا، سری چهارم.</strong></p><p><strong></strong></p><p>سلام مجدد. کمکم وارد سوالات چالشی و سخت میشیم.<img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></p><p></p><p><span style="color: #008000">سلام. بشیم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" />.</span></p><p></p><p>۱. فرض کن ۵ سال بعد، یک زندگی ایدهآل داری. برنامه روزانهتُ بنویس. مثلا بگو صبح فلان ساعت بیدار میشم. تا ظهر فلان کارها. تا شب فلان کارها. ساعت خواب هم بگو. و اینکه طی این ۵ سال چه اتفاقات مهمی افتاده.</p><p></p><p><span style="color: #008000">به برنامه روزانه خشک و بدون انعطاف اعتقادی ندارم و با شغلی که انتخابش کردم هم سخته انجامش، اما خب یک روز ایدهال رو سعی میکنم ترسیم کنم تو ذهنم. </span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">صبح ساعت ۷ از خواب بیدار شم، از ۷ تا ۱۳ یک شیفت کاری و بازار رو بررسی کنم (صبحانه هم لابهلای همین هست و ساعت مشخص نداره)، از ۱۳ تا حدود ۱۵ یه استراحتی بکنم (ترجیحا بخوابم اما خب میشه فیلم هم دید و یا به سایر کارهای جانبی پرداخت)، ساعت ۱۵ برم باشگاه تا ۱۷ (معمولا دوست دارم ناهار یا وعده غذاییم رو بعد باشگاه یا سالن بخورم)، از ۱۷ تا ۲۰ یه شیفت کاری دیگه (این میتونه معامله کردن باشه، یا تست استراتژیهای معاملاتی و یا آموزش)، از ۲۰ تا ۲۴ هم در اختیاز خانواده (البته از برکات شغل زیبا و دوست داشتنیای که داریم، اگر خانواده خواست عصر در اختیارش باشیم هم این جابهجایی ممکن هست <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" />)، از ۲۴ تا ۱ یا نهایتا ۲ وقت آزاد. ۱:۳۰ الی ۲ هم خواب.</span></p><p></p><p><span style="color: #008000">کلا من با شناختی که از بدن خودم دارم، با خواب ۲ مرحلهای بهتر میتونم مدیریت انرژی و حوصله انجام بدم. خواب ۱ مرحلهای هرچقدر هم زیاد و کافی باشه بازم در طول روز احساس خستگی ذهنی و جسمی بهم دست میده.</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">یه بخشی از روزم رو هم میخوام وقف یه شغل ثانویه که در حیطه درسیام و در یک محیط ورزشی باشه بکنم. این شغل ثانویه برام علاقه و خدمت داخلش مهمتره و بحث مالی براش در اولویتم نیست. این مثلا میتونه جایگزین اون شیفت دوم کاریام بشه.</span></p><p></p><p>۲. الآن چقدر پول بهت بدن که دیگه هیچ دغدغه مالی نداشته باشی؟</p><p></p><p><span style="color: #008000">دغدغه نداشته باشم یعنی دیگه کار به منظور پول درآوردن انجام ندم؟ یا اینکه استرس نداشته باشم و به صورت روتین کارهام رو جلو ببرم؟ اولی که حد نداره و فکر نکنم منظور سوالت این باشه. برای دومی فکر میکنم حدود ۲۵۰-۳۰۰ هزار دلار کافی باشه برای حاشیه امنیت. به خاطر این دلاری گفتم که ۱۰ سال بعد اگر دوباره این قسمت رو خوندم بتونم دید درستی داشته باشم <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" />.</span></p><p></p><p>۳. برگرد به حدود ۱۵ سال قبل. و ازونجا با زمان بیا جلو. چه اتفاقاتی دوست داری عوض بشه برات؟ در هر زمینهای. و چه اتفاقاتی یا تجربیات یا روابطی برات خیلی مهمه که حفظ بشه؟</p><p></p><p><span style="color: #008000">تغییرات:</span></p><p><span style="color: #008000">۱۵ سال قبل میشه حدود ۱۳ سالگیم، دقیقا سالی هست که اولین شکستم در زمینه درس رو خوردم، اونو سعی میکنم عوض کنم. در همین حین هم به صورت جدیتر سمت علایقم که فوتبال باشه یکیش مثلا، میرم. یعنی درس و فوتبال رو هر دو رو با یه توازن خوب نسبتا جلو میبرم تا بعدا خودم انتخاب کنم بینشون.</span></p><p><span style="color: #008000">۱۷-۱۸ سالگیم، مسیر درسی بهتری رو سعی میکنم انتخاب کنم.</span></p><p><span style="color: #008000">از شروع ۲۰ سالگی بهتر بود که به فکر آینده شغلیم میافتادم و همین مسیری که الان داخلش هستم رو از اون موقع شروع میکردم.</span></p><p><span style="color: #008000">۲۳ سالگی و قبل از ادامه تحصیل میرفتم خدمت و این مانع بزرگ رو از سر راهم بر میداشتم.</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">حفظ: ۱۴ سالگیم، اون تغییراتی که در جواب سوالات الامین و نقطه سوم بهش اشاره کردم رو سعی میکنم حفظ کنم، چون طرز فکرم رو تغییر داد و شخصیتم رو قویتر کرد.</span></p><p><span style="color: #008000">۱۶ سالگیم، آشنایی با انجمنها و سایتها، این قطعا حفظ میشه و شاید از اینی که هست هم عمیقتر و مهمتر بهش فکر میکردم.</span></p><p><span style="color: #008000">۲۰-۲۱ سالگیم، ارتباط با مهسا. در همین حدود سنیام هم بود که قسمت مهم روابط دوستانهام شکل گرفت، از جمله خودت و چندنفر دیگه که حتما دوست دارم حفظ بشه.</span></p><p><span style="color: #008000">۲۵ سالگیم، ازدواج نسبتا زودهنگام.</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">متاسفانه اینا بخشیشون با هم جمعپذیر نیستن و نمیشه اشتراک خوبی گرفت ازشون، اما خب اینی که گفتم حالت ایدهآل میشد تقریبا برام.</span></p><p></p><p>۴. بهنظرت بچههای مافیا چه تصویری از مهدی دارن؟ با ۵ تا ۸ کلمه بیان کن. کدوماش درسته بهنظرت؟ کدوماش دوست داری باشه همچنان و کدوماش نباشه؟ و اینکه چه ویژگیهایی داری که تو اون تصویرها نیست و دوست داری باشه؟</p><p></p><p><span style="color: #008000">قدرتمند، قلدر، موذی، رو مخ، خودخواه، دقیق، رقابتطلب، بیوجدان</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">ترتیب ندارن البته اینا.</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">قدرتمند و قلدر درسته (مخصوصا قلدر)، موذی در شخصیت و ذاتم نیست (مخصوصا در واقعیت)، اما خب استفاده میکنم ازش برای رسیدن به اهدافم ولی خب دوستداشتنی نیست برای خودم یعنی چیزی نیست که بهش افتخار کنم. رو مخ هم بخشیش از قلدری مییاد و نمیشه قلدر باشم ولی رومخ نباشم، اما خب دوست ندارم همچین حالتی باشه و عمدی نیست. خودخواهی هم نمیتونم بگم نادرسته، اما توجیه براش دارم تا حدی. فکر میکنم بخش بزرگیش برای اینه که من در زندگیم و در اکثر موقعیتها، دشمن دانا رو به دوست نادان ترجیح میدم. دلیل خیلی از خودزنیهام در مواقع گناهکاری و خودزنیهام در بیگناهی همینه. من رو کاری که انتظار دارم افراد بتونن انجام بدن خیلی حساسم و اگر احساس کنم از خودی دارم ضربه میخورم حذفش میکنم حتی اگر عمدی باشه. چون به خودم اعتماد بیشتری دارم حتی اگر نیاز باشه که تنهایی همه کارها رو انجام بدم. دقیق بودن هم خب خوبه و دوست دارم همچین ذهنیتی هم باشه، هرچند که اخیرا احساس میکنم کمتر شده و الان لایقش نیستم. رقابت طلبی هم که مشخصه و نیاز به توضیح نداره. این رو هم امین از همه زودتر در من شناخته میزانش رو. دوست هم دارم این ویژگی رو کلا <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" />. آخری رو اما اصلا دوست ندارم و یه دورهایی که دز جملاتی مثل مهدی کثیف، مهدی بیشرف، مهدی لعنت الله بالاتر رفت، من اصلا خوشحال نبودم. من تمام دورهایی که بیگناه مهم اعدام کردم ناراحت شدم به شدت و عذاب وجدان گرفتم. حتی در دورهای گناهکاری که وظیفم هست هم ناراحتم و معمولا بدون اطلاع این کارهارو انجام میدم. دور قاتل بودنم هم طرز فکرم و دیدم نسبت به بازی رو دیدید همه. کلا خیلی وجدان برام اهمیت داره.</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">صفاتی که داخل اینا نباشه شاید مهمترینش هوش کلامی و مخصوصا عمق درک مطلب باشه که از نظر خودم بزرگترین استعدادم هست. یعنی این مورد حس میکنم در من هیچوقت دیده نشده ولی من بخش بزرگی از بازیم رو از همین دارم. بهنظرم خیلی خوب میتونم متوجه قصد و نیت افراد در پشت کلماتشون بشم و الیت نبودنم از نظر هوش ریاضی رو با این مورد جبران میکنم اغلب. </span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">تطبیقپذیر هم هستم و این رو فکر میکنم ۹۹ درصد افرادی که من رو میشناسن نمیدونن. چون در ظاهر به دلیل غر زدنم، اتفاقا همه فکر میکنن اصلا سازگار و تطبیقپذیر نیستم. نمیدونم تو مافیا چندبار دیدید، من یه زمانی معروف بودم به اینکه تنهایی ناامید نمیشم و تا آخر و جایی که راه داره جلو میرم. شمشیر زن یکدست هم بهم لقب داده شده بود <img src="/images/smilies/yahoo/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" />. این رو تا حالا جای عمومی نگفتم، اون غرهایی که من میزنم برای پایین آوردن انتظارات و برداشتن فشار از روی خودم هست. در حین همون عمل من دارم دنبال نیمه پر لیوان میگردم همیشه و هر اتفاق بدی که بیفته سعی میکنم از داخلش به یک نقطه مثبت غیرقابل پیشبینی برسم و همون رو بکنم برگ برندهام. تو مافیا هم خیلی استفاده کردم از این. یعنی اگر یه اشتباهی انجام بدم، سریع بررسی میکنم ببینم نقاط مثبت احتمالی چیه، مثلا دور اول اون اشتباهی که سر ایده اعدام جوکر دادم رو سریع ازش استفاده کردم علیه امیر، یا همین اشتباه این دور سر پست دادن با یوزر محمد، اولین فکری که بعد اینکه فهمیدم ممکنه به سمت جادوگر شدنم پیشبره این اتفاق کردم این بود که خوشحال شدم چون عملا ایمن ام میکرد تا آخرای بازی.</span></p><p> <span style="color: #008000">تو زندگی واقعی هم همینطورم، هر وقت داشتههام (به خصوص زمان) رو از دست میدم، ذهنم متمرکز میشه و از تمام چیزای باقیمونده به بهترین نحو استفاده میکنم. البته این یه ضعفه بهنظرم تا اینکه یه ویژگی خوب باشه. چون باعث میشه از تمام منابعام استفاده نکنم و همیشه منتظر فشار اومدن به limit هام باشم برای شروع حرکت.</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">عجولی هم نمیدونم بین ۸ تا وارد میشه یا نه، چون تا الان جز ترسا خیلی مستقیم بهش کسی اشاره نکرده. اما خب درسته تا حدی بهنظرم و بعضیجاها صبرم کمه و ازش ضربه میخورم.</span></p><p></p><p></p><p>۵. برای اسامی زیر، بدون فکر، ۳ ویژگی شخصیتی که با دیدن اسمشون میآد تو ذهنت بگو. میتونه ۲ تا ۴ هم باشه بسته به فردش. ولی بیشتر کمتر نشه دیگه.<img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></p><p></p><p><span style="color: #008000">توضیح اینکه من چون برای حضور ذهنم احترام زیادی قائلم و صورت سوال هم همین رو از من خواسته، بنابراین ممکنه چیزی رو بگم که اولویت کمتری داره، اما خب به ترتیبی که ذهنم بهش میرسه وفادار میمونم و اونارو میگم. درنتیجه سوالپیچ نکنید که چرا اینو گفتی و اونو نگفتی. هرچیزی باشه حس و شناختی هست که خودتون بهم دادید. <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">امیر</span> سیاستمدار، عزت نفس بالا، آزاد</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">چاوش</span> خلاق، خیرخواه، قابل اعتماد</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">آرش</span> باهوش، حساس، بیشفعال</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">عرفان</span> احساساتی، قابل اعتماد، پرتلاش</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">رضا</span> صاف، متواضع، لجباز</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">محمدامین</span> شلخته، قدرشناس، دوستداشتنی</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">امین</span> پیچیده، تیز، جذاب</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">خلفی</span> بیریا، خوشقلب، پرشور</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">فری</span> پیچیده، رک، کنجکاو</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">صدرا</span> صادق، تیز، گستاخ</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">یاسین</span> مدیر، مسئولیتپذیر، حساس</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">محمد</span> خوشاخلاق، دقیق، منطقی</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">محمدرضا</span> رک، درونگرا، دقیق</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">عماد</span> زلال، پرشور، قابل اعتماد</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">سحر</span> مهربان، حساس، حامی</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">ترسا</span> مستعد، صادق، حساس</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">رابین</span> قاطع، پنهان، مرد خانواده</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">آریا</span> رک، تیز، خاص</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">متین</span> بامرام، صادق، پرتلاش</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">پالیزوان</span> قلدر، عصبی، شجاع</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">محمدحسین</span> حامی، بزرگ، فهیم</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">پویا</span> قاطع، پیچیده، دانا</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">مهدی</span> قدرشناس، قلدر، تطبیقپذیر</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000"><span style="color: #000000">مهسا </span>فداکار، پرشور، جذاب</span></p><p><span style="color: #008000"></span></p><p><span style="color: #008000">سوالات خوبی بود. تشکر <img src="/images/smilies/yahoo/4.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":دی" title="4 :دی" data-shortname=":دی" /></span></p><p><span style="color: #008000"></span></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="The Sundance Kid, post: 7644, member: 24"] [B]پاسخ به سوالات پویا، سری چهارم. [/B] سلام مجدد. کمکم وارد سوالات چالشی و سخت میشیم.:دی [COLOR="#008000"]سلام. بشیم :دی.[/COLOR] ۱. فرض کن ۵ سال بعد، یک زندگی ایدهآل داری. برنامه روزانهتُ بنویس. مثلا بگو صبح فلان ساعت بیدار میشم. تا ظهر فلان کارها. تا شب فلان کارها. ساعت خواب هم بگو. و اینکه طی این ۵ سال چه اتفاقات مهمی افتاده. [COLOR="#008000"]به برنامه روزانه خشک و بدون انعطاف اعتقادی ندارم و با شغلی که انتخابش کردم هم سخته انجامش، اما خب یک روز ایدهال رو سعی میکنم ترسیم کنم تو ذهنم. صبح ساعت ۷ از خواب بیدار شم، از ۷ تا ۱۳ یک شیفت کاری و بازار رو بررسی کنم (صبحانه هم لابهلای همین هست و ساعت مشخص نداره)، از ۱۳ تا حدود ۱۵ یه استراحتی بکنم (ترجیحا بخوابم اما خب میشه فیلم هم دید و یا به سایر کارهای جانبی پرداخت)، ساعت ۱۵ برم باشگاه تا ۱۷ (معمولا دوست دارم ناهار یا وعده غذاییم رو بعد باشگاه یا سالن بخورم)، از ۱۷ تا ۲۰ یه شیفت کاری دیگه (این میتونه معامله کردن باشه، یا تست استراتژیهای معاملاتی و یا آموزش)، از ۲۰ تا ۲۴ هم در اختیاز خانواده (البته از برکات شغل زیبا و دوست داشتنیای که داریم، اگر خانواده خواست عصر در اختیارش باشیم هم این جابهجایی ممکن هست :دی)، از ۲۴ تا ۱ یا نهایتا ۲ وقت آزاد. ۱:۳۰ الی ۲ هم خواب.[/COLOR] [COLOR="#008000"]کلا من با شناختی که از بدن خودم دارم، با خواب ۲ مرحلهای بهتر میتونم مدیریت انرژی و حوصله انجام بدم. خواب ۱ مرحلهای هرچقدر هم زیاد و کافی باشه بازم در طول روز احساس خستگی ذهنی و جسمی بهم دست میده.[/COLOR] [COLOR="#008000"] یه بخشی از روزم رو هم میخوام وقف یه شغل ثانویه که در حیطه درسیام و در یک محیط ورزشی باشه بکنم. این شغل ثانویه برام علاقه و خدمت داخلش مهمتره و بحث مالی براش در اولویتم نیست. این مثلا میتونه جایگزین اون شیفت دوم کاریام بشه.[/COLOR] ۲. الآن چقدر پول بهت بدن که دیگه هیچ دغدغه مالی نداشته باشی؟ [COLOR="#008000"]دغدغه نداشته باشم یعنی دیگه کار به منظور پول درآوردن انجام ندم؟ یا اینکه استرس نداشته باشم و به صورت روتین کارهام رو جلو ببرم؟ اولی که حد نداره و فکر نکنم منظور سوالت این باشه. برای دومی فکر میکنم حدود ۲۵۰-۳۰۰ هزار دلار کافی باشه برای حاشیه امنیت. به خاطر این دلاری گفتم که ۱۰ سال بعد اگر دوباره این قسمت رو خوندم بتونم دید درستی داشته باشم :دی.[/COLOR] ۳. برگرد به حدود ۱۵ سال قبل. و ازونجا با زمان بیا جلو. چه اتفاقاتی دوست داری عوض بشه برات؟ در هر زمینهای. و چه اتفاقاتی یا تجربیات یا روابطی برات خیلی مهمه که حفظ بشه؟ [COLOR="#008000"]تغییرات: ۱۵ سال قبل میشه حدود ۱۳ سالگیم، دقیقا سالی هست که اولین شکستم در زمینه درس رو خوردم، اونو سعی میکنم عوض کنم. در همین حین هم به صورت جدیتر سمت علایقم که فوتبال باشه یکیش مثلا، میرم. یعنی درس و فوتبال رو هر دو رو با یه توازن خوب نسبتا جلو میبرم تا بعدا خودم انتخاب کنم بینشون. ۱۷-۱۸ سالگیم، مسیر درسی بهتری رو سعی میکنم انتخاب کنم. از شروع ۲۰ سالگی بهتر بود که به فکر آینده شغلیم میافتادم و همین مسیری که الان داخلش هستم رو از اون موقع شروع میکردم. ۲۳ سالگی و قبل از ادامه تحصیل میرفتم خدمت و این مانع بزرگ رو از سر راهم بر میداشتم. حفظ: ۱۴ سالگیم، اون تغییراتی که در جواب سوالات الامین و نقطه سوم بهش اشاره کردم رو سعی میکنم حفظ کنم، چون طرز فکرم رو تغییر داد و شخصیتم رو قویتر کرد. ۱۶ سالگیم، آشنایی با انجمنها و سایتها، این قطعا حفظ میشه و شاید از اینی که هست هم عمیقتر و مهمتر بهش فکر میکردم. ۲۰-۲۱ سالگیم، ارتباط با مهسا. در همین حدود سنیام هم بود که قسمت مهم روابط دوستانهام شکل گرفت، از جمله خودت و چندنفر دیگه که حتما دوست دارم حفظ بشه. ۲۵ سالگیم، ازدواج نسبتا زودهنگام. متاسفانه اینا بخشیشون با هم جمعپذیر نیستن و نمیشه اشتراک خوبی گرفت ازشون، اما خب اینی که گفتم حالت ایدهآل میشد تقریبا برام.[/COLOR] ۴. بهنظرت بچههای مافیا چه تصویری از مهدی دارن؟ با ۵ تا ۸ کلمه بیان کن. کدوماش درسته بهنظرت؟ کدوماش دوست داری باشه همچنان و کدوماش نباشه؟ و اینکه چه ویژگیهایی داری که تو اون تصویرها نیست و دوست داری باشه؟ [COLOR="#008000"]قدرتمند، قلدر، موذی، رو مخ، خودخواه، دقیق، رقابتطلب، بیوجدان ترتیب ندارن البته اینا. قدرتمند و قلدر درسته (مخصوصا قلدر)، موذی در شخصیت و ذاتم نیست (مخصوصا در واقعیت)، اما خب استفاده میکنم ازش برای رسیدن به اهدافم ولی خب دوستداشتنی نیست برای خودم یعنی چیزی نیست که بهش افتخار کنم. رو مخ هم بخشیش از قلدری مییاد و نمیشه قلدر باشم ولی رومخ نباشم، اما خب دوست ندارم همچین حالتی باشه و عمدی نیست. خودخواهی هم نمیتونم بگم نادرسته، اما توجیه براش دارم تا حدی. فکر میکنم بخش بزرگیش برای اینه که من در زندگیم و در اکثر موقعیتها، دشمن دانا رو به دوست نادان ترجیح میدم. دلیل خیلی از خودزنیهام در مواقع گناهکاری و خودزنیهام در بیگناهی همینه. من رو کاری که انتظار دارم افراد بتونن انجام بدن خیلی حساسم و اگر احساس کنم از خودی دارم ضربه میخورم حذفش میکنم حتی اگر عمدی باشه. چون به خودم اعتماد بیشتری دارم حتی اگر نیاز باشه که تنهایی همه کارها رو انجام بدم. دقیق بودن هم خب خوبه و دوست دارم همچین ذهنیتی هم باشه، هرچند که اخیرا احساس میکنم کمتر شده و الان لایقش نیستم. رقابت طلبی هم که مشخصه و نیاز به توضیح نداره. این رو هم امین از همه زودتر در من شناخته میزانش رو. دوست هم دارم این ویژگی رو کلا :دی. آخری رو اما اصلا دوست ندارم و یه دورهایی که دز جملاتی مثل مهدی کثیف، مهدی بیشرف، مهدی لعنت الله بالاتر رفت، من اصلا خوشحال نبودم. من تمام دورهایی که بیگناه مهم اعدام کردم ناراحت شدم به شدت و عذاب وجدان گرفتم. حتی در دورهای گناهکاری که وظیفم هست هم ناراحتم و معمولا بدون اطلاع این کارهارو انجام میدم. دور قاتل بودنم هم طرز فکرم و دیدم نسبت به بازی رو دیدید همه. کلا خیلی وجدان برام اهمیت داره.[/COLOR] [COLOR="#008000"] صفاتی که داخل اینا نباشه شاید مهمترینش هوش کلامی و مخصوصا عمق درک مطلب باشه که از نظر خودم بزرگترین استعدادم هست. یعنی این مورد حس میکنم در من هیچوقت دیده نشده ولی من بخش بزرگی از بازیم رو از همین دارم. بهنظرم خیلی خوب میتونم متوجه قصد و نیت افراد در پشت کلماتشون بشم و الیت نبودنم از نظر هوش ریاضی رو با این مورد جبران میکنم اغلب. تطبیقپذیر هم هستم و این رو فکر میکنم ۹۹ درصد افرادی که من رو میشناسن نمیدونن. چون در ظاهر به دلیل غر زدنم، اتفاقا همه فکر میکنن اصلا سازگار و تطبیقپذیر نیستم. نمیدونم تو مافیا چندبار دیدید، من یه زمانی معروف بودم به اینکه تنهایی ناامید نمیشم و تا آخر و جایی که راه داره جلو میرم. شمشیر زن یکدست هم بهم لقب داده شده بود :)). این رو تا حالا جای عمومی نگفتم، اون غرهایی که من میزنم برای پایین آوردن انتظارات و برداشتن فشار از روی خودم هست. در حین همون عمل من دارم دنبال نیمه پر لیوان میگردم همیشه و هر اتفاق بدی که بیفته سعی میکنم از داخلش به یک نقطه مثبت غیرقابل پیشبینی برسم و همون رو بکنم برگ برندهام. تو مافیا هم خیلی استفاده کردم از این. یعنی اگر یه اشتباهی انجام بدم، سریع بررسی میکنم ببینم نقاط مثبت احتمالی چیه، مثلا دور اول اون اشتباهی که سر ایده اعدام جوکر دادم رو سریع ازش استفاده کردم علیه امیر، یا همین اشتباه این دور سر پست دادن با یوزر محمد، اولین فکری که بعد اینکه فهمیدم ممکنه به سمت جادوگر شدنم پیشبره این اتفاق کردم این بود که خوشحال شدم چون عملا ایمن ام میکرد تا آخرای بازی. تو زندگی واقعی هم همینطورم، هر وقت داشتههام (به خصوص زمان) رو از دست میدم، ذهنم متمرکز میشه و از تمام چیزای باقیمونده به بهترین نحو استفاده میکنم. البته این یه ضعفه بهنظرم تا اینکه یه ویژگی خوب باشه. چون باعث میشه از تمام منابعام استفاده نکنم و همیشه منتظر فشار اومدن به limit هام باشم برای شروع حرکت. عجولی هم نمیدونم بین ۸ تا وارد میشه یا نه، چون تا الان جز ترسا خیلی مستقیم بهش کسی اشاره نکرده. اما خب درسته تا حدی بهنظرم و بعضیجاها صبرم کمه و ازش ضربه میخورم.[/COLOR] ۵. برای اسامی زیر، بدون فکر، ۳ ویژگی شخصیتی که با دیدن اسمشون میآد تو ذهنت بگو. میتونه ۲ تا ۴ هم باشه بسته به فردش. ولی بیشتر کمتر نشه دیگه.:دی [COLOR="#008000"]توضیح اینکه من چون برای حضور ذهنم احترام زیادی قائلم و صورت سوال هم همین رو از من خواسته، بنابراین ممکنه چیزی رو بگم که اولویت کمتری داره، اما خب به ترتیبی که ذهنم بهش میرسه وفادار میمونم و اونارو میگم. درنتیجه سوالپیچ نکنید که چرا اینو گفتی و اونو نگفتی. هرچیزی باشه حس و شناختی هست که خودتون بهم دادید. :دی [COLOR="#000000"]امیر[/COLOR] سیاستمدار، عزت نفس بالا، آزاد [COLOR="#000000"]چاوش[/COLOR] خلاق، خیرخواه، قابل اعتماد [COLOR="#000000"]آرش[/COLOR] باهوش، حساس، بیشفعال [COLOR="#000000"]عرفان[/COLOR] احساساتی، قابل اعتماد، پرتلاش [COLOR="#000000"]رضا[/COLOR] صاف، متواضع، لجباز [COLOR="#000000"]محمدامین[/COLOR] شلخته، قدرشناس، دوستداشتنی [COLOR="#000000"]امین[/COLOR] پیچیده، تیز، جذاب [COLOR="#000000"]خلفی[/COLOR] بیریا، خوشقلب، پرشور [COLOR="#000000"]فری[/COLOR] پیچیده، رک، کنجکاو [COLOR="#000000"]صدرا[/COLOR] صادق، تیز، گستاخ [COLOR="#000000"]یاسین[/COLOR] مدیر، مسئولیتپذیر، حساس [COLOR="#000000"]محمد[/COLOR] خوشاخلاق، دقیق، منطقی [COLOR="#000000"]محمدرضا[/COLOR] رک، درونگرا، دقیق [COLOR="#000000"]عماد[/COLOR] زلال، پرشور، قابل اعتماد [COLOR="#000000"]سحر[/COLOR] مهربان، حساس، حامی [COLOR="#000000"]ترسا[/COLOR] مستعد، صادق، حساس [COLOR="#000000"]رابین[/COLOR] قاطع، پنهان، مرد خانواده [COLOR="#000000"]آریا[/COLOR] رک، تیز، خاص [COLOR="#000000"]متین[/COLOR] بامرام، صادق، پرتلاش [COLOR="#000000"]پالیزوان[/COLOR] قلدر، عصبی، شجاع [COLOR="#000000"]محمدحسین[/COLOR] حامی، بزرگ، فهیم [COLOR="#000000"]پویا[/COLOR] قاطع، پیچیده، دانا [COLOR="#000000"]مهدی[/COLOR] قدرشناس، قلدر، تطبیقپذیر [COLOR="#000000"]مهسا [/COLOR]فداکار، پرشور، جذاب سوالات خوبی بود. تشکر :دی [/COLOR] [/QUOTE]
درج نقلقولها...
نام
تایید
مافیا را برعکس بنویسید.
ارسال
وبسایت مافیاییا
نامافیا
کافه
صندلی داغ: مهدی (Mahdi)
ورود
نام کاربری یا آدرس ایمیل شما
رمز عبور
رمز عبور خود را فراموش کردهاید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
حساب کاربری ندارید؟
اکنون ثبتنام کنید
اتصال به گوگل
تازهها
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
ورود
نام کاربری یا آدرس ایمیل شما
رمز عبور
رمز عبور خود را فراموش کردهاید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
حساب کاربری ندارید؟
اکنون ثبتنام کنید
اتصال به گوگل
تازهها
بالا
پایین