تازهوارد
- نوشتهها
- 37
- پسندها
- 0
- امتیازها
- 0
Hugo Townsend
ارادتمندم.
1. خیر
2. گزینه 3
3. گزینه 2
البته برای هر یک توضیحاتی دارم که امر فرمودید ترجیحاً تا پیش از انتهای فاز اعلام نشود.
Steph Boon
عرض ادب.
حالتی که من گفتم رو ایده آل پنداشتید، که از نظر من ایده آل نیست چون در صورتی ایده آل خواهد بود که بر فرض از 3 اعدام 3 غیر بیگناه خارج بشه. بنابر این بنظر من همون "خوب" صفت کافی ای به نظر میاد مسئله ی بعدی اینکه، ایده آل نگری من (به تعبیر شما) رو گفتید کاملاً غلطه. میشه بپرسم چه چیزی غلطه دقیقاً؟ مگر من گزاره ای گفتم که از نظر شما درست یا غلط باشه؟ فارغ از این، چه ایرادی در این مسئله میبینید که در "نقطه صفر" بازی یک نفر ایده آل نگر باشه؟ شما چرا ناراحتید از این قضیه؟
شرایط بازی ها با هم قابل قیاس نیستند و این رو درک میکنم منتهی یک مثال کاملا موفق از مکانیزم اعدام در همین سایت رو برای شما مثال میزنم که ایده آل نگری تابو نباشه:
در دور دهم و از فازی که در اون بازی اعدام اجباری شد، اگر درست در خاطرم باشد به ترتیب در 5 اعدام نخست بازی این نقش ها از بازی خارج شدند: وکیل (پالیزوان)، جلاد (خلفی)، پدرخوانده (چاوش)، خیاط (رضا)، مافیای بی نقش (امیر)
حال بنده ایده آل نگر هستم یا مثال زنده ی بالا؟
و مسئله ی بعدی اینکه من بواسطه ی نقش ام ریگی به کفش ام نیست و خوشبختانه نیاز ندارم حس تصنعی به بازی القاء کنم. شما ولی وقتی بدین سان اسم من رو میارید و پست خویشتن رو مزین بدان جمله میبندید، یا بهتره درست موضع خودتون رو داخل بازی در قبال من مشخص کنید، و یا اینکه من چنین حرکتی رو مصداق بارز سیخونک زدن در نظر خواهم گرفت دعوا هم ندارم ولی باید بدونم شما در قبال بنده کجا ایستادید و چه نیتی دارید تا بتونم بهتر قضاوت کنم، پس اگر میشه در این مورد نوشته ای را مزین به توضیح در این باب نمایید با تشکر.
Blue Brooke
درود.
نوشته ی شما برای من دو حس توامان داره. نحوه سوال رو میپسندم و بنظرم جستجوگری داخلش هست که برای من نشونه ی مثبتیست ذاتاً و گوشه ذهن نگه میدارم. اما نحوه ی توجیه و جوابی که باهاش به نتیجه رسیدی بنظرم عمداً یا سهواً مکانیزم همزمان کوچک نمایی و بزرگنمایی داخلش هست که گویی قرار بوده به اجبار به نتیجه ای که طرح کردید برسه. چرا؟
1. من در جواب هیوگو گفتم که ذهنیت اصلی اون پست وسواس کلی خودم در مورد نسبت اعدام گناهکار بخش بر تعداد اعدام هاست و خیلی کاری با تعداد مافیا در اون لحظه هم واقعاً نداشتم که ذره ای هم از صداقت عدول نکردم در این مورد. حال شما حرف بنده رو قبول ندارید، و در حال کنکاش ذهن من از فرض تعداد مافیا هستید در اون لحظه که از دید من اشکالی نداره. داخل پست اول با وجود اینکه احتمال 2 و 4 رو رد نکردم برای هر دو از واژه "بعید" استفاده کردم و حالت 3 مافیا رو منطقی پنداشتم. بدیهیست که اگر در ناخودآگاهم هم فرضی برای وجود 3 مافیا وجود داشته، نه از روی قطعیت، بلکه از روی احتمال بسیار بالای بنده که با دلایل ام در اون پست موجوده ناشیست. شیطنت شما برای من 2 سوال رو پیش میاره که در نقل قول بالا زیر کلمات هم خط کشی کردم:
- وقتی از محتمل دانستن 2 مافیا در پست من سخن گفتید، به میزان کیفی و کمی این احتمال در پست من نپرداختید.
- از کلمه "قطعیت" ناخودآگاهی استفاده کردید، در حالی که در جمله ی قبلی زمینه را برای محتمل بودن نوشته ی من مبنی بر 2 مافیا آماده کرده بودید (بدون پرداختن به میزان این احتمال).
به زبان ساده تر گویی شما جوری نوشته ی من رو "جلوه" دادید، که از نظر من احتمال 2 مافیا و 3 مافیا تا حدودی برابر بوده است تا به نتیجه قطعیت ناخودآگاهی برسید. حقیقت: برای من واضحاً احتمال 3 مافیا بیشتر بوده و بدیهیست که جملات ام حتی در ناخودآگاه ناشی از این احتمال بالا بوده است.
و سوالی در سبک هیوگو از شما دارم (البته جسارت نمیکنم )
- شما پژوهشگر هستید و سوپروایزر شما از شما درخواست میکند تا برای سفری تحقیقاتی به زوریخ آماده شوید تمامی امکانات این سفر را دانشگاه تامین میکند، ولی شما موظف هستید که غذای خود در طول این سفر را از ایران به سوئیس برده و حق خرید هیچ گونه اغذیه را در شهر زوریخ ندارید استاد شما پیش بینی میکند که با توجه به حجم کیفی و کمی پروژه ی تحقیقاتی مذکور، با احتمال تقریباً بالایی سفر شما سه روز به طول انجامد و احتمال کمی هم به 2 یا 4 روزه شدن آن میدهد. یکی از گزینه ها را انتخاب کنید: 1) برنامه ریزی میکنید تا تمامی ذخیره غذای خود را ظرف 1 یا 2 روز میل نمایید 2) برنامه ریزی میکنید تا غذای خود را ظرف 3 روز یا بیشتر میل نمایید و تنها در صورتی در پایان شب دوم به سهمیه ی روز سوم دست اندازی خواهید کرد که استاد شما تماس بگیرد و بگوید برگرد ایران 3) مخفیانه از اغذیه های زیبای زوریخ دیدن و تناول میفرمایید 4) روزه میگیرید
1. شما در یک مسابقه شانس شرکت کردهاید. سه گوی مشابه داریم که دوتای آن پوچ است و سومی گوی شانس؛ که تشخیص آن 10000 دلار جایزه به همراه دارد. به طور اتفاقی و برحسب شانس خود، یک گوی را انتخاب میکنید. سپس مجری مسابقه -که میداند گوی شانس کدام است- یکی از دو گوی دیگر را باز کرده و نشان میدهد که پوچ است. و به شما پیشنهاد میدهد که گوی انتخابی خود را با آن یکی گوی که باز نشده، عوض کنید. آیا قبول میکنید؟
2. فرض کنید یک کیسه سیاه داریم که درون آن ناپیداست. میدانیم تعدادی سیب سرخ در آن وجود دارد و البته تعداد زیادی سیب زرد. و میدانیم تعداد سیبهای سرخ بیشتر از 3 عدد نیست؛ ولی ممکن است کمتر باشد. فردی میگوید: "من دست راستم را در کیسه میبرم و 3 سیب از آن خارج میکنم. دوست دارم که حداقل 2تا از آنها سیب سرخ باشد." شما چنین چیزی را مشاهده میکنید. از شما پرسیده میشود که: بهنظرت ذهن آن فرد چه احتمالی به وجود 3 سیب سرخ در کیسه داده است؟ سوال هم 4 گزینهای است: 1) 100 درصد 2) کمتر از 100 درصد ولی بیش از 70 درصد 3) کمتر از 70 درصد 4) نمیدانم. کدام گزینه را انتخاب میکنید؟
3. دو نفر را در نظر بگیرید. یکی با نقل قول (که سوال در آن مشخص باشد) پاسخ سوال را داده و دیگری بدون نقل قول، فقط پاسخ را نوشته. کدام گزینه را انتخاب میکنید؟ 1) احتمال گناهکار بودن اولی بیشتر است. 2) احتمال گناهکار بودن دومی بیشتر است. 3) هیچکدام.
ارادتمندم.
1. خیر
2. گزینه 3
3. گزینه 2
البته برای هر یک توضیحاتی دارم که امر فرمودید ترجیحاً تا پیش از انتهای فاز اعلام نشود.
Steph Boon
این چیزی که شما میگی بهنظرم برای بیگناهها حالت ایدهآله، نه خوب. چون فکر میکنم موافق باشی که اکثر ادواری که بازی کردیم تو اعدامیهای اول گناهکار با این درصد درنیومده. دو سه از که میگی یعنی بالای 66 درصد درست گناهکار اعدام بشه که همچین حرفی از نظر من، اون هم برای اوایل بازی، غلطه کاملاً.
اون قسمت اگه فلان بشه "خوب بازی کردیم" هم خیلی حس تصنعی و مسخرهای داد بهم.
عرض ادب.
حالتی که من گفتم رو ایده آل پنداشتید، که از نظر من ایده آل نیست چون در صورتی ایده آل خواهد بود که بر فرض از 3 اعدام 3 غیر بیگناه خارج بشه. بنابر این بنظر من همون "خوب" صفت کافی ای به نظر میاد مسئله ی بعدی اینکه، ایده آل نگری من (به تعبیر شما) رو گفتید کاملاً غلطه. میشه بپرسم چه چیزی غلطه دقیقاً؟ مگر من گزاره ای گفتم که از نظر شما درست یا غلط باشه؟ فارغ از این، چه ایرادی در این مسئله میبینید که در "نقطه صفر" بازی یک نفر ایده آل نگر باشه؟ شما چرا ناراحتید از این قضیه؟
شرایط بازی ها با هم قابل قیاس نیستند و این رو درک میکنم منتهی یک مثال کاملا موفق از مکانیزم اعدام در همین سایت رو برای شما مثال میزنم که ایده آل نگری تابو نباشه:
در دور دهم و از فازی که در اون بازی اعدام اجباری شد، اگر درست در خاطرم باشد به ترتیب در 5 اعدام نخست بازی این نقش ها از بازی خارج شدند: وکیل (پالیزوان)، جلاد (خلفی)، پدرخوانده (چاوش)، خیاط (رضا)، مافیای بی نقش (امیر)
حال بنده ایده آل نگر هستم یا مثال زنده ی بالا؟
و مسئله ی بعدی اینکه من بواسطه ی نقش ام ریگی به کفش ام نیست و خوشبختانه نیاز ندارم حس تصنعی به بازی القاء کنم. شما ولی وقتی بدین سان اسم من رو میارید و پست خویشتن رو مزین بدان جمله میبندید، یا بهتره درست موضع خودتون رو داخل بازی در قبال من مشخص کنید، و یا اینکه من چنین حرکتی رو مصداق بارز سیخونک زدن در نظر خواهم گرفت دعوا هم ندارم ولی باید بدونم شما در قبال بنده کجا ایستادید و چه نیتی دارید تا بتونم بهتر قضاوت کنم، پس اگر میشه در این مورد نوشته ای را مزین به توضیح در این باب نمایید با تشکر.
Blue Brooke
این جمله یه مشکلی داره اونم سه کلمهی آخرشه. در نقل قول قبلی که هیوگو اشاره کرده بود بحث حالت بدون جلاد بود؛ منم همون مد نظرمه. بدون جلاد، اگر از سه اعدام دوتاش مافیا باشه؛ فقط در صورتی بازی در اون مقطع تموم نمیشه که حتما دست کم یک مافیای دیگه باقی مونده باشه. تو پست قبلیت هم گفته بودی "در سه اعدام نخست" و الان میگی "تا اون مقطع" و مطابق لحنت و حسی که میده، شما بازی رو بعد سه اعدام و دو اعدام مافیا تموم شده نمیبینی. به این مفهومه که سه مافیا رو قطعی در نظر گرفتی که این ایراد ناخوداگاهی داره سه جملهی اخرت هم رد میشه چون تو تحلیل قبلی 2 مافیا رو هم محتمل دونستی. پس قطعیتی که در ناخوداگاهت وجود داشته از کجا میاد؟
درود.
نوشته ی شما برای من دو حس توامان داره. نحوه سوال رو میپسندم و بنظرم جستجوگری داخلش هست که برای من نشونه ی مثبتیست ذاتاً و گوشه ذهن نگه میدارم. اما نحوه ی توجیه و جوابی که باهاش به نتیجه رسیدی بنظرم عمداً یا سهواً مکانیزم همزمان کوچک نمایی و بزرگنمایی داخلش هست که گویی قرار بوده به اجبار به نتیجه ای که طرح کردید برسه. چرا؟
1. من در جواب هیوگو گفتم که ذهنیت اصلی اون پست وسواس کلی خودم در مورد نسبت اعدام گناهکار بخش بر تعداد اعدام هاست و خیلی کاری با تعداد مافیا در اون لحظه هم واقعاً نداشتم که ذره ای هم از صداقت عدول نکردم در این مورد. حال شما حرف بنده رو قبول ندارید، و در حال کنکاش ذهن من از فرض تعداد مافیا هستید در اون لحظه که از دید من اشکالی نداره. داخل پست اول با وجود اینکه احتمال 2 و 4 رو رد نکردم برای هر دو از واژه "بعید" استفاده کردم و حالت 3 مافیا رو منطقی پنداشتم. بدیهیست که اگر در ناخودآگاهم هم فرضی برای وجود 3 مافیا وجود داشته، نه از روی قطعیت، بلکه از روی احتمال بسیار بالای بنده که با دلایل ام در اون پست موجوده ناشیست. شیطنت شما برای من 2 سوال رو پیش میاره که در نقل قول بالا زیر کلمات هم خط کشی کردم:
- وقتی از محتمل دانستن 2 مافیا در پست من سخن گفتید، به میزان کیفی و کمی این احتمال در پست من نپرداختید.
- از کلمه "قطعیت" ناخودآگاهی استفاده کردید، در حالی که در جمله ی قبلی زمینه را برای محتمل بودن نوشته ی من مبنی بر 2 مافیا آماده کرده بودید (بدون پرداختن به میزان این احتمال).
به زبان ساده تر گویی شما جوری نوشته ی من رو "جلوه" دادید، که از نظر من احتمال 2 مافیا و 3 مافیا تا حدودی برابر بوده است تا به نتیجه قطعیت ناخودآگاهی برسید. حقیقت: برای من واضحاً احتمال 3 مافیا بیشتر بوده و بدیهیست که جملات ام حتی در ناخودآگاه ناشی از این احتمال بالا بوده است.
و سوالی در سبک هیوگو از شما دارم (البته جسارت نمیکنم )
- شما پژوهشگر هستید و سوپروایزر شما از شما درخواست میکند تا برای سفری تحقیقاتی به زوریخ آماده شوید تمامی امکانات این سفر را دانشگاه تامین میکند، ولی شما موظف هستید که غذای خود در طول این سفر را از ایران به سوئیس برده و حق خرید هیچ گونه اغذیه را در شهر زوریخ ندارید استاد شما پیش بینی میکند که با توجه به حجم کیفی و کمی پروژه ی تحقیقاتی مذکور، با احتمال تقریباً بالایی سفر شما سه روز به طول انجامد و احتمال کمی هم به 2 یا 4 روزه شدن آن میدهد. یکی از گزینه ها را انتخاب کنید: 1) برنامه ریزی میکنید تا تمامی ذخیره غذای خود را ظرف 1 یا 2 روز میل نمایید 2) برنامه ریزی میکنید تا غذای خود را ظرف 3 روز یا بیشتر میل نمایید و تنها در صورتی در پایان شب دوم به سهمیه ی روز سوم دست اندازی خواهید کرد که استاد شما تماس بگیرد و بگوید برگرد ایران 3) مخفیانه از اغذیه های زیبای زوریخ دیدن و تناول میفرمایید 4) روزه میگیرید