برای دیدن محتوای انجمن باید ورود کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون ثبت‌نام کنید.

آخرین فعالیت

  • Amir
    Amir به نوشته Pouya در موضوع داستان جُرم با Like Like واکنش نشان داد.
    قسمت چهارم دوشنبه سوم دی ماه 1386 - شرکت سورنا - دفتر مشاور ارشد - ساعت 13 پویا پس از صحبت با محمدامین وارد دفتر خود شد و دید که امیر در حال بررسی منوی رستوران است. امیر: قیمتا خیلی هم بالا نرفته ها. پویا: دیگه اون‌قدری تو ذهنم نمی‌مونه این...
  • FM
    FM به نوشته Pouya در موضوع داستان جُرم با Like Like واکنش نشان داد.
    قسمت چهارم دوشنبه سوم دی ماه 1386 - شرکت سورنا - دفتر مشاور ارشد - ساعت 13 پویا پس از صحبت با محمدامین وارد دفتر خود شد و دید که امیر در حال بررسی منوی رستوران است. امیر: قیمتا خیلی هم بالا نرفته ها. پویا: دیگه اون‌قدری تو ذهنم نمی‌مونه این...
  • Pouya
    Pouya به موضوع داستان جُرم پاسخ داد.
    قسمت چهارم دوشنبه سوم دی ماه 1386 - شرکت سورنا - دفتر مشاور ارشد - ساعت 13 پویا پس از صحبت با محمدامین وارد دفتر خود شد و دید که امیر در حال بررسی منوی رستوران است. امیر: قیمتا خیلی هم بالا نرفته ها. پویا: دیگه اون‌قدری تو ذهنم نمی‌مونه این...
  • Amir
    Amir به نوشته Pouya در موضوع داستان جُرم با Like Like واکنش نشان داد.
    قسمت سوم دوشنبه سوم دی ماه 1386 - شرکت سورنا - اتاق جلسات - ساعت 9 طبق معمول دوشنبه‌ها، یکی از جلسات هفتگی شرکت، با حضور محمدامین، سحر، امین (کی‌پی)، هادی و پویا تشکیل شد. روند جلسات معمولا به این شکل بود که ابتدا اگر کسی پرونده‌ای داشت در...
  • Amir
    Amir به نوشته Pouya در موضوع داستان جُرم با Like Like واکنش نشان داد.
    قسمت دوم دوم دی ماه سال 1386 – ندامتگاه دماوند. ساعت 10:20 صبح. عرفان که تا پایان زمان دادگاه در زندان دماوند به سر می‌برد، از صبح زود منتظر قرار ملاقات با وکیلش است. او پس از حدود یک ساعت و بیست دقیقه تاخیر، فراخوانده می‌شود. فری: همممممم. پس...
  • Amir
    Amir به نوشته Pouya در موضوع داستان جُرم با Like Like واکنش نشان داد.
    درود. این داستان به هیچ دوری از مافیا ربطی نداره. در واقع به مافیا ربطی نداره کلا. با بقیه داستان‌هایی که نوشته شده هم متفاوت هست. بدین صورت که شخصیت‌های داستان ربطی به خود افراد ندارن دیگه و اسامی برای این مثل قبل از بین بچه‌ها انتخاب شده که یک...
  • Amin Khalafi
    Amin Khalafi به نوشته Pouya در موضوع داستان جُرم با Like Like واکنش نشان داد.
    قسمت دوم دوم دی ماه سال 1386 – ندامتگاه دماوند. ساعت 10:20 صبح. عرفان که تا پایان زمان دادگاه در زندان دماوند به سر می‌برد، از صبح زود منتظر قرار ملاقات با وکیلش است. او پس از حدود یک ساعت و بیست دقیقه تاخیر، فراخوانده می‌شود. فری: همممممم. پس...
  • Amin Khalafi
    Amin Khalafi به نوشته Pouya در موضوع داستان جُرم با Like Like واکنش نشان داد.
    درود. این داستان به هیچ دوری از مافیا ربطی نداره. در واقع به مافیا ربطی نداره کلا. با بقیه داستان‌هایی که نوشته شده هم متفاوت هست. بدین صورت که شخصیت‌های داستان ربطی به خود افراد ندارن دیگه و اسامی برای این مثل قبل از بین بچه‌ها انتخاب شده که یک...
  • Atomic Ant
    Atomic Ant به نوشته Pouya در موضوع داستان جُرم با Like Like واکنش نشان داد.
    قسمت سوم دوشنبه سوم دی ماه 1386 - شرکت سورنا - اتاق جلسات - ساعت 9 طبق معمول دوشنبه‌ها، یکی از جلسات هفتگی شرکت، با حضور محمدامین، سحر، امین (کی‌پی)، هادی و پویا تشکیل شد. روند جلسات معمولا به این شکل بود که ابتدا اگر کسی پرونده‌ای داشت در...
  • FM
    FM به نوشته Pouya در موضوع داستان جُرم با Like Like واکنش نشان داد.
    قسمت سوم دوشنبه سوم دی ماه 1386 - شرکت سورنا - اتاق جلسات - ساعت 9 طبق معمول دوشنبه‌ها، یکی از جلسات هفتگی شرکت، با حضور محمدامین، سحر، امین (کی‌پی)، هادی و پویا تشکیل شد. روند جلسات معمولا به این شکل بود که ابتدا اگر کسی پرونده‌ای داشت در...
  • Pouya
    Pouya به موضوع داستان جُرم پاسخ داد.
    قسمت سوم دوشنبه سوم دی ماه 1386 - شرکت سورنا - اتاق جلسات - ساعت 9 طبق معمول دوشنبه‌ها، یکی از جلسات هفتگی شرکت، با حضور محمدامین، سحر، امین (کی‌پی)، هادی و پویا تشکیل شد. روند جلسات معمولا به این شکل بود که ابتدا اگر کسی پرونده‌ای داشت در...
  • FM
    FM به نوشته Pouya در موضوع داستان جُرم با Like Like واکنش نشان داد.
    قسمت دوم دوم دی ماه سال 1386 – ندامتگاه دماوند. ساعت 10:20 صبح. عرفان که تا پایان زمان دادگاه در زندان دماوند به سر می‌برد، از صبح زود منتظر قرار ملاقات با وکیلش است. او پس از حدود یک ساعت و بیست دقیقه تاخیر، فراخوانده می‌شود. فری: همممممم. پس...
  • Pouya
    Pouya به موضوع داستان جُرم پاسخ داد.
    قسمت دوم دوم دی ماه سال 1386 – ندامتگاه دماوند. ساعت 10:20 صبح. عرفان که تا پایان زمان دادگاه در زندان دماوند به سر می‌برد، از صبح زود منتظر قرار ملاقات با وکیلش است. او پس از حدود یک ساعت و بیست دقیقه تاخیر، فراخوانده می‌شود. فری: همممممم. پس...
  • Atomic Ant
    Atomic Ant به نوشته Pouya در موضوع داستان جُرم با Like Like واکنش نشان داد.
    درود. این داستان به هیچ دوری از مافیا ربطی نداره. در واقع به مافیا ربطی نداره کلا. با بقیه داستان‌هایی که نوشته شده هم متفاوت هست. بدین صورت که شخصیت‌های داستان ربطی به خود افراد ندارن دیگه و اسامی برای این مثل قبل از بین بچه‌ها انتخاب شده که یک...
  • FM
    FM به نوشته Pouya در موضوع داستان جُرم با Like Like واکنش نشان داد.
    درود. این داستان به هیچ دوری از مافیا ربطی نداره. در واقع به مافیا ربطی نداره کلا. با بقیه داستان‌هایی که نوشته شده هم متفاوت هست. بدین صورت که شخصیت‌های داستان ربطی به خود افراد ندارن دیگه و اسامی برای این مثل قبل از بین بچه‌ها انتخاب شده که یک...
  • Pouya
    Pouya موضوع داستان جُرم را ایجاد کرد.
    درود. این داستان به هیچ دوری از مافیا ربطی نداره. در واقع به مافیا ربطی نداره کلا. با بقیه داستان‌هایی که نوشته شده هم متفاوت هست. بدین صورت که شخصیت‌های داستان ربطی به خود افراد ندارن دیگه و اسامی برای این مثل قبل از بین بچه‌ها انتخاب شده که یک...
  • Amin
    قسمت چهارم: بازرس ویژه امین و آرش مشغول خوردن چای هستند که امیر به یک‌باره وارد آشپزخانه می‌شود. امیر: بچه‌ها بدبخت شدیم. بازرس ویژه داره می‌آد! امین: بازرس چی؟ آرش: وات د فاک؟ امیر: یه بازرس فرستادن از اتحادیه که ادوار مافیا رو بررسی کنه. باید...
  • Pouya
    قسمت چهارم: بازرس ویژه امین و آرش مشغول خوردن چای هستند که امیر به یک‌باره وارد آشپزخانه می‌شود. امیر: بچه‌ها بدبخت شدیم. بازرس ویژه داره می‌آد! امین: بازرس چی؟ آرش: وات د فاک؟ امیر: یه بازرس فرستادن از اتحادیه که ادوار مافیا رو بررسی کنه. باید...
اتصال به گوگل
اتصال به گوگل
بالا پایین