سلام بر صدرا
چندتا سوال ریز و یا موقعیتی میپرسم برو تو دلش ببینم چه میکنی
۱-گفتی خیلی کم گریه میکنی؛ این کم گریه کردن رو چطور تحلیل میکنی؟ مثلا من اگر زیاد گریه کنم شاید به خودم بگم چون صادقم(به هردلیلی). و اینو نشونهی مثبتی هم میبینم. مثلا خوشحال میشم ک اینطوریم. حالا بهم بگو تو تحلیلت چیه و در ادامه ازین ک کم گریه میکنی خوشحالی یا ناراحتی یا شرمنده ای یا..؟
۲-یه ویژگی رو از خودت بگو که در تو نهادینه شده و کاملا داریش و خیلی دوس داری به بقیه بگیش و نشونش بدی (این به زعم تو چیز مثبتیه) ؟ و بعد یه ویژگی رو بگو که دوست داری داشته باشی به این معنا که تصویر ایده الت از خودت اینه ک صدرا صفت ایکس رو داره ولی خب ته دلت هم میدونی اونقدی نداری و یا برای دستیابی به این ویژگی به تلاش و انرژی نیاز داری!؟؟
۳-یه ویژگی از خودت رو بگو ک در ارتباط با ادمها هست و در تعاملاتت رو میشه؛ و چون تا به حال فیدبکهای منفی ازش گرفتی ناخواسته سعی میکنی زیاد نشونش ندی و کنترلش کنی؟
۴- اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا اگر به من بگی «تو خیلی پرفکتی» بهم
اضطراب میدی؛ چه فکری میاد تو سرت و در ادامه چه جوابی میدی؟
- اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا اینکه بعد هر تصمیمی که باهات در میون میذارم میگی «همه جوانب رو بسنج» منو خیلی
عصبانی میکنه؛ چه فکری تو سرت میاد؟ و در ادامه چه جملاتی رو بهم میگی در لحظه؟
-اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا انتظار دارم تو بیشتر حالمو بپرسی و انقد کم پیدا نباشی چون من خیلی
ناراحت میشم از این رفتار؛ چه فکری تو سرت میاد و چه واکنشی نشون میدی؟
-اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا وقتی اشتباهاتم رو تو مسیر زندگی بهم یاداوری میکنی خیلی حس
شرمندگی در من زنده میشه؛ چه فکری میکنی و چه جوابی بهم میدی؟
-اگر من ادمی باشم ک برای تو مهمم و بهت بگم صدرا وقتایی ک کارم تموم میشه اینکه بهم میگی خسته نباشی؛ خیلی خوشحال میشم و ذوق میکنم؛ چه فکری تو سرت میاد و بعد چه واکنشی نشون میدی؟
این ۵ حالت رو جواب بده. و بعد به انتهای چهار تا حالت اول این جمله رو اضافه کن « دیگه اینکار و نکن » و تو حالت پنجم این جمله رو اضافه کن « همیشه بهم اینو بگو»
و بعد با این تغییر؛ برای هر کدوم بطور مجزا برو تو موقعیت و فکر و واکنشت رو بگو. (تک تک رو بنویس و این دو رو بگو براشون
)
۵- گفتی یه مدته حافظم درست کار نمیکنه؛ این کار نکردن چطوریه؟ موقعیت ها یادت میره یا احساساتت در موقعیت رو فراموش میکنی یا از بعد زمانی وقایع رو گم میکنی یا همه شون با هم یا چی؟
۶-فرض کن الان این اتفاقات تو زندگیت افتاده؛ و فرض کن همه اینارو قراره فراموش کنی چند وقت دیگه و یا یه تصویر محوی ازش بمونه. به ترتیب
اولویت بچین. شماره یکت اونی باشه ک زودتر فراموشش میکنی و اخرین مورد اونی باشه ک از همه دیرتر از ذهنت پاک میشه.
۱- پدر/مادر بهت گفتن که تو فلان موقعیت ناامیدم کردی
۲- دوستت بهت گفته خیلی قوی ای صدرا
۳- شخصی که غریبه ست بهت گفته خیلی نمونه کارهات خفنه
۴-تو موقعیت شغلی / پروژهت؛ فیدبک کارفرما این بوده که بهتر از تو کسی بهش کاری تحویل نداده
۵- استادت تو جمع گفته صدرا تنها کسیه که این درس رو افتاده
۶- استادت در خفا بهت گفته انتظار داشته که نمره ی بهتری بگیری
۷-پدر/مادرت گفتن که صدرا بسیار با استعداده
۸-دوستت بهت گفته فلان روز خیلی ناراحتم کردی و رو مخم رفتی
۹-شخصی که غریبست بهت گفته این چه سر و شکلیه ک داری؟
۱۰-تو موقعیت شغلی/پروژه؛ کارفرما بهت گفته کاری ک تحویل دادی خیلی مبتدیه و قابل قبول نیست
۱۱- عزیزترینت بهت گفته یکم هوای منو داشته باش
۱۲- عزیزترینت بهت گفته خیلی نامردی.
۱۳-عزیزترینت بهت ویژگیای که خودت از خودت دوس داری رو نسبت داده.
۷- گفتی که ادم موفق اون کسیه که احساس کافی بودن کنه. این احساس رو تو چطور تجربه ش میکنی؟ یه سری ادما این حس کافی بودن رو نیاز دارن بیشتر از بیرون بگیرن. و طبیعتا خیلی ادمهای کمی هستن که بچگی این حس بهشون انقدی داده شده باشه ک الان نهادینه شده باشه دیگه؛ و یا یک سری شبیه به مهارت تمرینش میکنن مثلا به خودشون فیدبک مثبت میدن ک این حس رو تجربه کنن؛ تو چطوری هستی و میتونی یکی دو تا موقعیت مثال بزنی که توش این احساس کافی بودن دست داده باشه؟؟؟
۸- زندگی از یک تا ده چندتا سخته؟
۹- چقدر عامل شانس رو برای رسیدن به هرچیزی مهم میبینی؟ تو انالیزهات در نظرش میگیری؟
۱۰- چقدر اگر به برنامه هایی ک نام بردی تو یک روز انجام میدی نرسی؛ خودت رو سرزنش میکنی؟ مثلا اگر چند روز اون یه باری ک همیشه بیرون میری رو نری و یا به کار یا درس یا اولویت اصلیت نرسی و ...
چی تو فکرت میاد و میره هی؟ پیداش کن و بگو
سوالات دست گرمی و کوتاهی پرسیدم جهت گرم شدن. حتما برمیگردم