خب من تحلیلم رو بنویسم.
این بار برخلاف دور قبلی، شبی که از بازی کنار رفتم این رو ننوشتم، البته اون شب بارها اومدم پای لپتاپ که بنویسم چون خوابم نمیبرد. ولی گفتم تو قرار بود تغییر کنی پسر، تحمل کن. فشار اومد ولی خب تحمل کردم. این تحلیل رو دقیقا بعد بازی و بحث با دوستم امین خلفی (
)، دارم مینویسمش منتهی چیزایی که تو ذهنم هستن مال قبل هستن اکثرا. و احتمالا هم بعد تحلیل اکثر افراد این رو خواهم فرستاد. (آپدیت: میخواستم این کار رو بکنم، اما دیدم چون تو گروه نمیخوام صحبت کنم و بهتره صحبتها متمرکز در اینجا باشه به صورت اوریجینال، گفتم شاید حس کنید کلا قصدم دوری از جمع هست، برای همین میفرستمش هروقت که تموم شده باشه).
از خودم شروع میکنم.
بخش اول
قبل بازی... یه مواقعی در زندگی هست آدم با اینکه خودش دوست داره یه کاری رو انجام بده، منتهی اگه ازش بخوان اون کار رو انجام بده، از سر زرنگی یه منتی هم به اون شخص درخواست کننده میذاره. من کلا از این عبارت که "من به اصرار فلانی بازی کردم، من بازی کردم چون قول داده بودم" و عبارتهای این چنینی خیلی خوشم نمیاد. یعنی من اگر گاد باشم، از دیدن چنین چیزهایی، ناراحت میشم. من خودم هم از این عبارت زیاد استفاده کردم، حالا بعضا به هدف سواستفاده بوده که نقشم ایجاب میکرده، بعضی وقتا هم منت بیخود گذاشتم شاید (یعنی مثلا ته دلم خودمم خوشم میومده و لذت میبردم، منتهی جوری با اکراه قبول کردم که انگار خودم هیچ لذتی قرار نیست ببرم). منتهی اینبار اولین باری بود که ۱۰۰ از ۱۰۰ حرفم صادقانه بود و یک تصمیمی بود که فقط و فقط به خاطر قولی که داده بودم روش وایسادم. یعنی من اگه قول این دور رو از قبل به امیر نداده بودم، امکان بازی کردنم در این برهه ۰ مطلق بود. حتی چند وقت پیش با پسرخالهام که داشتیم حرف میزدیم در مورد زندگی و مشکلات، بهش گفتم که من یکی از مشکلات بزرگ زندگیم الان اینه که تو این ۳ ماه ۳ بار مافیا بازی کردم، کاری که هیچوقت انجامش نداده بودم و به جرئت میتونم بگم حداقل ۸۰ روز از این ۹۰ روزم وقف مافیا بوده. و از لحاظ بازده یکی از بدترین فصلهای تمام زندگیم. چون عملا من رو در کارم انقدری عقب انداخت و آسیبهای جبران ناپذیر بهم زد که هنوز که هنوزه نتونستم ذرهای بهبود بدم اوضاعم رو. خلاصه بهش گفتم اولین قدمم فعلا اینه که تا مدت زیادی مافیا بازی نکنم، گفت آفرین تصمیم درستی گرفتی.
این دور که خب امیر زمان بندیش رو داد و دستش هم درد نکنه که حداقل نسبتا سعی کرد زمانی رو بندازه که برای من هم اوکیتر بود، خب چارهای نداشتم جز اینکه قبول کنم چون قولش رو از خیلی وقت پیش داده بودم. بهرحال اینها انجام شد ولی وقتی امیر لیست بازیکنان رو گذاشت در کانال، پسرخالهام که اتفاقا عضو اون کانال هست و یکبار هم اینجا مافیا بازی کرده در حد چندتا پست، بهم پیام داد گفت تو مگه نگفتی دیگه مافیا قرار نیست بازی کنی؟ گفتم که به خدا این رو از قبل قول دادم و خودمم ناراحتم بابتش. ولی این دیگه آخریه. پسرخالهام هم یه گیف که داره تاسف میخوره رو برام گذاشت و رفت.
بخش دوم
خود بازی... من این دور برنامه خاصی برای شروع و ادامه نداشتم کلا، نقشم مهمترین نقش بیگناهی بود. همین بس بود و خودش مسیر بازی رو برام تعیین میکرد. تنها چیزی که مهم بود برام این بود که حرفی رو نزنم که بعدش مجبور شم بهخاطرش توضیح بدم. این رو در تحلیل دور قبلی هم گفتم که از پویا و بازیش با هیوگو یاد گرفتم. بهنظرم هم موفق بودم و در کل بازی جملات خیلی کمی گفتم که مجبور بشم براش توضیح بدم. اون بحث قربانی هم چیزی نبود که به خودی خود مشکل داشته باشه و صرفا برای پویا محل سوال و بحث بود و منم البته مشکلی با اون نداشتم. در کل از شروعام، موضعام، صبرم، و تقریبا تمام چیز بازیم راضی بودم تا همون موقع مرگ. حتی در فاز دوم در پستی در جواب محمدحسین گفتم که این دو فاز من به مراتب از دو فاز رویین تنم بهتر بوده. من کلا هروقت از بازیم راضی باشم این رو صادقانه داخل بازی ابراز میکنم. هروقت هم نباشم باز ابراز میکنم.
در کل تو رایهای اولیه من، فقط یک بیگناه پیدا میکنید که اون هم فری و ستون پنجم بود. در کل اولویتهای نهایی اعدام من هم، هیچ بیگناهی رای امتیاز دار نبوده (البته فقط مهسا از بیگناهها داخل دفاعیه رفت تا جایی که من بودم، ولی خب همونم اولویت آخر و ۰ امتیازی من بود)، اولویت اولمم که هر ۳ فاز گناهکار بودند. در کل بازی هم هیچ رایی نگرفتم (به جز یکی که اونم به نیت پرت بوده)، رئیس پلیس بازی هم که در کنار خودم مهمترین بیگناه بازی بود رو با نقش درستش تشخیص داده بودم، اینها در کنار موضعی که در بازی داشتم، برای من بهترین بازی عمرم بود. یه جملهای عرفان تو تحلیل یکی از دورها گفت اون خیلی خوب بود. گفت هیچکس جز خود آدم نمیتونه بگه بهترین دورش کدوم دور بوده. من کاملا موافقم با حرفش. و این دور هم بهترین دور من بود و فاز آخرش هم تا قبل رای خروجم، بهترین فاز بازیم. اما بخوام نمره بدم به خودم، ۷.۵ بیشتر نمیدم. چون حرکتی که کردم تاثیر بسیار بسیار زیادی در بازی گذاشته. و تو نمره دادن نتیجه هم مهمه. اول از موضع خودشیفته و ازخود راضی شروع کردم حرفام رو، که به تهش برسم. رای خروج !
این رو به یکی دو نفر گفتم بعد بازی، اون رای شاید زمان تصمیمگیری براش حدود ۴۵ دقیقه بود، اما برای من یکسال طول کشید. مهسا شاهده که تو خونه چه مسافتی رو پیاده روی کردم و فکر کردم و چه کاغذهایی رو که مدام پر میکردم از احتمالات و اتفاقات بازی.
من تا الان تصمیم به این سختی شاید درکل دورانم در مافیا نگرفتم. یعنی اگر کسی از من ناراحت هست که به اندازه کافی فکر نکردم روی این مسئله، یا اینکه خواستم صرفا پویا رو بهخاطر اسمش بیرون بندازم و به بازی اهمیت ندادم، کاملا در اشتباه هست و ۱۸۰ درجه برعکس این بوده چیزی که در واقعیت اتفاق افتاد. ( آهنگ ?Am i not merciful پخش بشه لطفا
) برای همین هم به چیزی که امین گفت سریع واکنش دادم در گروه، چون به اون میزان فکری که سر این تصمیم کردم خیلی احترام قائلم. وگرنه تا سالها شما بگید مهدی تر زدی. مهدی خراب کردی بازی بیگناههارو. به خدا که اگه واکنشی میدادم یا بدم. البته با امین هم صحبت کردم و خب شاید بهدلیل حساسیت زیادی که به این مسئله داشتم، اشتباه برداشت کردم و نفهمیدم داره شوخی میکنه.
اما اینکه چرا نتیجه تصمیم و فکرم شد رای خروج به پویا، مفصل توضیح میدم چون حق شماست که بدونید چرا با این کار من باختید.
۱- من برخلاف درصدی که در بازی میدادم، پویا حتی ۱ درصد هم برام بیگناه نبود. هرجوری که میچیدم میدیدم بیگناه نیست. برای همین هم مهمترین بخش مسئله که رای خروج ندادن به بیگناه بود برای من حلشده بود در ذهنم.
۲- پویا برای من همونطوری که در بازی هم میگفتم، به احتمال زیادی جزو فرقه قرار میگرفت. این هم از بالانسی که داد، از بحثی که با من کرد، از نقشهایی که گروه فرقه داشت و کلا مسیری که طی کرده بودیم بهم القا شده بود، و البته اگر هم فرقه نبود، وکیل بود. حالا شاید سوال بشه که اگه فکر میکردی پویا فرقهست (استاد اعظم و قربانی یا خود قربانی)، چرا خواستی اعدامش کنی؟ جواب اینه که من خروج پویا رو به حتی دو جذب هم ترجیح میدادم. و فکر هم نمیکنم اینجا کسی باشه که چنین چیزی رو ترجیح نده. مسلما پویا ارزشش برای یک تیم بیشتر از این حرفاست و تاثیری هم که در بازی داره بقیه جذبیها نمیتونستن داشته باشن. و اینکه اصلا قطعی هم نبود که فرقه تا اون موقع تونسته باشه جذبی انجام داده باشه. بنابراین در ذهن من با فرقه بودن پویا، این کار قطعا میارزید.
چرا احتمال جوکر رو ندادم؟
حقیقتش ۰ نبود برام. اما واقعا کم بود. در حدی که اصلا جدیاش نگرفتم. وگرنه چندبار به خودم گفتم که بدترینحالت این هست که جوکر رو با رای خروجم بفرستم بیرون.
این که چرا جدیاش نگرفتم دلیل اولش که خب چیزی جز بازی عالی و بینقص پویا نمیتونه باشه. مسلما انقدری تونسته بود در دادن حس اینکه بازی براش اهمیت داره و میجنگه، موفق باشه که خب کسی واقعا احتمال جوکر رو نمیداد. اگه دادید انصافا اعلام کنید تا یک بارکالله به سبک چاوش بهتون بگم.
.
جدای بازی عالی خود پویا، من سه دلیل دیگه هم داشتم، اول اینکه نقشی که برای پویا در ذهن من بود، بیربط به
تمایل به اعدام شدن نبود. پستهای من در بازی رو ببینید مشخصه، من کاملا داشتم میگفتم پویا مشکلی هم با اعدام ممکنه نداشته باشه اگه استاد اعظم و قربانی باشه. حقیقتش هم اول در ذهنم فقط قربانی بود، بعد دیدم امیر همچین کاری نمیکنه در بالانسش معمولا. چون اون قابل پرسش بود، دیدم چرا استاد اعظم و قربانی نباشه، مخصوصا که پست بالانس خودش این احتمال رو برام پررنگ کرده بود. وگرنه من اگه میخواستم ۱۰ حالت از بالانس رو اول بازی بنویسم در خلوت خودم، در هیچکدوم از اونها به رئیس فرقه نقش استاد اعظم و قربانی نمیدادم. اما خب چون پست بالانس پویا این رو داشت، احساس علم میکردم ازش و این هم خب اعتبارش به خود پویا تعلق میگیره. خواسته یا ناخواسته چیزی گفته و کدی رو داده که نهایتا به نفعش شده. مثلا همین که در قسمتهایی خواسته وکیل بهنظر بیاد هم کاملا موفق بوده بهنظرم.
دلیل دوم اینکه من از روی سادهلوحی یا فکر نکردن کافی، پذیرفته بودم که در بازی یک فردی وجود داره که نقش شغال،محافظ و جوکر رو باهم داره. حقیقتا هم نمیدونم چی در ذهنم گذشته که همچین چیزی رو پذیرفتم. اما یکجوری در فکر من بود که انگار بهش علم داشتم. وقتی جوکر رو در کنار شغال میدیدم، خب به صورت اتوماتیک این نقش در ذهنم برای پویا حذف میشد. چون مطمئن بودم و ایمان داشتم که پویا همونطوری که میگه، شغال رو قبول نمیکنه.
دلیل سوم هم اون موقع به وضوح برام مشخص نبود، اما بعد دیدن بالانس مشخص شد. من اگر احتمالی هم به وجود جوکر تک در بازی میدادم، اون نقش رو تعداد زیادی از بازیکنان بودند که میتونستم بهشون نسبت بدم در ذهنم. درواقع وقتی در بازی دو شغال، دو ستون ۵، و یک فرقه بینقشی هست که بازی نمیکنه، ذهن من جوکر رو به یکی از اینها نسبت میده. البته مهسا که اون موقع نبود، اما رضا، هادی، فری، محمدرضا اینها همشون میتونستن برام کاندید جوکر باشند بهخاطر سبک بازیشون. خب طبیعتا در چنین فضایی، آدم حتی اگر بخواد هم نمیتونه جوکر بودن پویا رو جدی بگیره. هرچند که چنین فکری هم ابدا برام پررنگ نبوده در ذهنم. این نیست که بگم جوکر بودن پویا رو نوشتم رو کاغذ و بهخاطر این دلایل ردشون کردم. این دلایل رو گفتم تا صرفا فرایند ذهنی ناخودآگاه من برای بیتوجهی به احتمال جوکر بودن پویا در اون لحظه رو درک کنید.
همهاینها رو گفتم، اما اینها نتیجه رو عوض نمیکنه. کاری که من کردم به قیمت باخت بیگناهان تموم شد نهایتا. حقیقتا که از تمام بیگناهان بازی عذر میخوام به خاطر تصمیمام. به قول صدرا، اشتباه همیشه پیش میاد. و من هم پای اشتباهم هستم و هرچی بگید هر انتقادی هم بکنید حقم هست و میپذیرم. خیلی هم ناراحت هستم براتون. به پویا گفتم، احساس میکردم در جنگ، یه لشگر آدم سر بیدقتی من کشته شدند. و داشتم دیوانه میشدم از عذاب وجدان. اون شبی هم که به امیر گفتم رایخروج میدم به پویا، نمیتونستم تا زمان اعلام نتایج صبر کنم. بهش گفتم هرچی باشه من تصمیمم رو عوض نمیکنم. بگو چی بود. امیر هم قبل شمارش بهم گفت که خسته نباشی، جوکر بود. از اون فاصله تا زمانی که نتایج شمارش اعلام بشه، خدا خدا میکردم که اشتباهی که کردم فقط به قیمت جون خودم تموم شده باشه، نه اینکه تصمیم جمعی بیگناهان رو هم خراب کرده باشم. وقتی دیدم محمدامین که اولویت اول خودمم بود تو همون رایگیری، با اون کار سیو شد و بعدا هم که ستون ۵ رو جذب کردن. واقعا آوار دنیا بود که رو سرم خراب شد. و من اون شب رو از ناراحتی تا صبح نخوابیدم. هرچند اتفاقاتی افتاد که حالم رو بهتر کرد، اما باز برام غیرقابل تحمل بود و بدون شک یکی از بدترین شبهای زندگیم هست. در مافیا که تا الان همچین حسی رو تجربه نکرده بودم تو کل عمرم.
بخش سوم
بعد حذفم از بازی... من اون شب رو به زور به صبح رسوندم و نمیدونم چجوری خوابم برد. تا الان هم که حدود یه هفته یا ۱۰ روز از اون اتفاق میگذره، من چندین شب خواب دیدم. خوابهایی که هیچکدومشون دقیق یادم نمونده اما مطمئنم که موضوعشون بیربط به مافیا نبوده و همشون غمی رو در وجود من زنده میکنن که نمیدونم از کجا میاد. خدا کنه در زندگی واقعی من چنین اشتباهی ازم سر نزنه که سرنوشت بقیه انسانهارو عوض کنه. واقعا از خدا میخوام با همچین چیزی من رو امتحان نکنه. اون روز، روز مرگ من هست بیتردید.
من خیلی اتفاق افتاده که بعد از یک فاز خاص یا یک دور در مافیا عصبانی باشم. اما حسی که این بار داشتم، غم خالص بود. من معمولا عصبانی باشم باید یکچیزی رو بشکنم یا یهکاری بکنم که آروم شم، اما اون شب هیچچیزی مطمئنم آرومم نمیکرد. میخواستم زمین دهن باز کنه برم توش فقط. همینقدر هم جدی. شما که صرفا میخونید اینهارو. مهسا از نزدیک دیده ولی. بپرسید بهتون میگه.
اما خب فراموشی یکی از مهمترین موهبتهایی هست که ما در وجودمون داریم. رفته رفته برام قابل هضمتر شد و خب خیلی سعی کردم به خودم بگم جدی نگیر، این یه بازیه فقط. پیامهایی که در بازی دادید رو هم خوندم. اون شب هم خیلیا بهم پیام دادن. چه گناهکار چه بیگناه و چه فرعی. از دو نفر به خصوص چیزی رو یاد گرفتم که خودم هرگز بلد نبودم. این رو هم در بخش خودشون میگم.
من یک تصمیمی از قبل بازی داشتم، واقعا بیربط به نتیجه این بازی هست (اما نتیجه این بازی هم بهش کمک میکنه چون من عاشق پایانهای تلخام. مرگ قهرمانانه. هرچند مرگ این دورم قهرمانانه نبود اما حداقل تلخ که بود). من تصمیم داشتم تا یک زمان قابل توجهی از مافیا دور باشم. واقعا الان بهیک جایی از زندگیم رسیدم که دیگه مافیا چیزی برای اضافه کردن بهم نداره، من هم دیگه چیزی برای اضافه کردن به مافیا ندارم واقعیتش. از این به بعد هم قصدم لذت هست اگر بتونم، مطمئن هستم اگه یک ماه بعد دوباره بازی کنم نمیتونم این رو اجرا کنم. بنابراین نیاز به زمان دارم. پویا هم درست گفت، یک زمانی سود به ضرر یک چیز ۲۰ به ۸۰ هست، اون موقع باز میتونی کنار بیای، ولی وقتی ۰ به ۱۰۰ میشه. دیگه عقل سلیم میگه که ازش دور باشی. پیام رامتین رو هم خوندم در بازی که که گفته بود تصمیم احساسی نگیرید. میخوام بگم تصمیمم برای از قبل این دور بوده و امکان هم نداره عوضش کنم. قصد خداحافظی کلی هم ندارم و هرکسی هم تا الان این کار رو کرده درکش نکردم. اما من برای حداقل یکسال از این تاریخ، یعنی حداقل تا تابستون بعدی. در هیچدوره مافیایی بازی نخواهم کرد. بعد اون مطمئنم که بازی میکنم اما زمانش رو نمیدونم و دوست دارم دلم تنگ بشه براش تا قبل بازگشتم. اگر گاد شدید امیدوارم که درکم کنید و کمک هم بهم کنید که تصمیمم رو راحتتر عملی کنم. مخلص همتون هم هستم.
تحلیل تیمها و نفرات. یک مختصری هم از بازیکنان بگم. البته طبیعتا تا اونجایی که خودم بودم دیدم دقیقتر هست. این دفعه شاید نمره هم بدم برخلاف یکی دو دور قبل. فقط اینکه نمرات برحسب بازی روز و شب و همچنین نتیجه بازی هست. طبیعتا کسی که برده، نمره تشویقی هم گرفته که در داخل نمره لحاظ شده.
بیگناهان: 9/10
این عزیزان که باید در ابتدا بهشون پرداخته بشه. بیتعارف میگم این یکی از بهترین بازیهای بیگناهان در تمام ادوار مافیا بود. نمیگم بهترین چون نتیجهش به دلیل اشتباه من و همچنین درگیری که بینشون رخ داد آخر بازی، موفقیتآمیز نبود اما شما بخونید بهترین. برای منی که مسیر برام از نتیجه مهمتره معمولا، این بازی بازی تراز بیگناهی هست. مخصوصا اوایل بازی که واقعا همکاری و یکدلی، زیبا و تحسین آمیز بود. به تکتکشون افتخار میکنم و دوباره شرمندشون هستم که مهمترین نقششون به عهده من بود و نتونستم وظیفم رو به خوبی انجام بدم براشون.
فوق العاده لذت بردم از برگشت با قدرت
رامتین، بازی بسیار خوبی رو انجام داد و حقیقتا این بازی درخور رامتینی بود که ما از قبل میشناختیم و یکی از بهترین بازیکنان مافیا بود همیشه. در روز که از اول تا آخر فعال بود و تاثیرگذار، در شب هم موفق بوده. موضعاش در بازی درست بود و گناهکار و بیگناهارم خوب تشخیص میداد. یک آرامش بینظیری هم در بازیش داشت که باید ازش مشورت بگیرم ببینم چطوری بهش رسیده. آخر بازی هم درکش میکنم، کلا اون آخر آخر کمی تاثیر متغیر تصادفی درش بیشتر هست. درود بهت با این بازی که کردی واقعا. 9/10
سعید بازی مختصر و مفید خوبی داشت. پستهاش هم کلا بهنظرم بیگناهانه بود. قطعا میتونست جزو گزینههای جذبی باشه به علت بازی خوب و مطمئنش. رایهاش هم خوب بود تا جایی که بود. مخصوصا اولویتها. اگر نمره بالاتر نمیدم بهخاطر اینه که بهرحال تعداد پستهاش کمتر بود. چون وقتایی که تحلیل میکردم کاملا به بازی کمک میکرد و این کمک میتونست بیشترم باشه اگر بیشتر پست میداد. 7.5/10
خلفی، بازیش ایندفعه برخلاف دور ۱۱، سنجیدهتر و با صبر بیشتری بود. سوال و جواب و لحنشم خوب بود مخصوصا در مکالماتمون که کاملا متوجه شدم بیگناه هست و مرض نداشت اصلا. صرفا به رای فاز اولش انتقاد داشتم که خب در خود بازی مطرح کردم، کلا خوب بود ولی. هدف شباش هم خوب بود اما با بدشانسی خودش حذف شد. 7.75/10
صدرا، بازی خوبی کرد و انرژی خوبی هم برای بازی گذاشت در فازهایی که بود. رایهای اولش نه اما فاز چهارمش خوب بود و تشخیصش درست. بیگناههاشم تشخیص میداد و بعضا پاشون وایمیستاد که نشونه خوبیه. از یه جایی به بعد دیگه متاسفانه نتونستم بازیش رو دنبال کنم و نمیدونم چه کرده. تا اونجا که یادمه ولی خوب بود و شک گناهکاری بهش نداشتم. 7.5/10
یاسین، دوست عزیزم یاسین بازی خیلی خوبی داشت و یه نکته متمایز با دورههای قبلش داشت که بهدرستی خودش هم بهش اشاره کرد. اینبار از صرفا حس و حدس استفاده نکرد و سعی میکرد با استدلال و منطق و شواهد بره جلو که خیلی قابل تقدیر هست این. کلا انرژی زیادی گذاشت از یه جایی به بعد و همه چیز رو دقیق میخوند. از نقشهاش
هم در شب به درستی استفاده کرده و همچین انتظاری هم ازش میره کاملا. اون اواخر هم مثل رامتین حق میدم اعصابش خرد شده و رو تصمیماتش تاثیر داشته فاز سرعتی. من درکل راضیم از بازیش و دمش گرم. 8.5/10
محمدحسین، این دوست عزیزم یکی از افرادی بود که بعد بازی به شخصه ازش یاد گرفتم. اون شب بعد از مرگم فرستاده خدا بود که بیاد و حال من رو کمی خوب کنه. و اون حسی که در اوج ناراحتی بهم داد در اون شب و شانهای که تونستم سرم رو بذارم روش و زار بزنم هیچوقت از یادم نمیره. شاید خودش هم باورش نشه، اما اون شب که من مدام داشتم به چپ و راست میچرخیدم که فقط بتونم دردی که میکشیدم رو تحمل کنم، هر از چند دقیقه یک بار تلگرام رو باز میکردم، انگار که منتظر یکی باشم که بدونم قراره بیاد. وقتی دیدم اسم محمدحسین یهو اومد (که دیرتر از بقیه هم پیام داد، مثلا دوساعت از آخرین کسی که بهم پیام داده بود دیرتر)، انگار دنیا رو بهم دادن. و تنها چیزی هم که بعد مرگم خوشحالم کرد این بود که فهمیدم حدسم در بازی درست بوده و محمدحسین رئیس پلیسه. مهمترین نقشبیگناهی بازی غیر از شهردار باشی و در وهله اول چیزی که بعد از نفله شدن شهردار به ذهنت میرسه، ملامت کردنش نباشه، یک شخصیت بزرگی میخواد که مطمئن بودم محمدحسین دارتش، اما تا این حد واقعا نه. خود من همونقدر که آدم خود سرزنشگری هستم، دیگران رو هم وقتی انتظاراتم رو براورده نکنن سرزنش میکنم و گاهی حواسم نیست که اون فرد در اون لحظه شاید خیلی نیازی به سرزنش و انتقاد نداشته باشه (حتی اگر حقش باشه). محمدحسین عزیز با بزرگواریش این درس رو بهم داد و محبتی که به من داشت رو فراموش نمیکنم. وقتی میگم مافیا فراتر از یک بازی هست منظورم دقیقا چنین چیزهایی هست. بازیش هم که مشخص بود بیگناهیه، حداقل برای من با مکالمهای که باهاش داشتم، فهمیدم بیگناهه و حدسم هم همین رئیس پلیس بود و اتفاقا داخل بازی هم بهش کد میدادم که شناختمت رفیق. اولویت دوم دادن من به آرش هم بهخاطر محمدحسین بوده درواقع. من چون اون موقع بحث خاصی با آرش نداشتم و شکی هم بهش نداشتم آنچنان. بعد از دفاعیههاشون موندم که به کی اولویت دوم بعد از محمدرضا رو بدم، گفتم بذار به بیگناههای بازیم اعتماد کنم و ببینم اونا به کی رای دادن. مهمترینشون هم برام محمدحسین بود و وقتی دیدم در رای اولیه به آرش رای داده، آرش رو گذاشتم دوم. اواخر بازی هم واقعا ناراحت بودم میدیدم تحت فشار گذاشته شده و عذاب وجدان میگرفتم. دوست داشتم از تابوت بیام بیرون و یقه همرو بگیرم بگم چیکار دارید با رئیس پلیسمون؟
. بازی و منش محمدحسین درجه ۱ هست. حقیقتا بعضا حسرت میخورم که چندین سال قبل که تو سایت همیشه یوزرش رو میدیدم چرا هیچوقت نشده بود ارتباطی باهم داشته باشیم. برم یکذره موزیکی که بهش اختصاص دادم رو بشنوم.
درکل رفیق، بدجوری خراب مرامت شدم. میتونم کنارت با یک لشگر بجنگم. این دفعه جفتمون غریبانه شهید شدیم. دفعه بعدی دیگه از این خبرا نیست.
8.5/10
----
مهسا، مهسا خب ستون ۵ ام بود و خودش بعد مرگم بهم گفت که میخواسته در راستای بیگناهان هم بازی کنه. البته خب کامل که نمیشد اجراش کرد و نیاز به شانس هم داشت که جذب نشه اما خب بهرحال مرض داخل این نقش دست خود آدم نیست و قطعا همین باعث شده چیزایی رو بعضا بگه که شاید خودش نمیخواسته. نمره هم نمیشه داد خیلی فرصت بازی پیدا نکرد.
فری، فری هم ستون ۵ دوم بود و اگر از اول هدف جذب شدن داشته که خب انتخاب سبک بازیش خوب بود. البته با اون شروع عمرا نمیتونست تا آخر بره بهنظرم و بالاخره یه جایی کارش گیر میکرد. اما خب فرآیند نخ دادن رو به صورت هنرمندانه انجام داده و در این کارها هم خبره هست کلا. اون موقع که من ستون ۵ بودم هم نخام رو خودش زودتر از همه متوجه شد و گرفت. سبکی که براش خودش در بازی داره میسازه رو دوست دارم چون کلا از هویت منحصربه فرد خوشم میاد. آفرین به این ادامه بده حتما. 7/10
---
فرعیها:
پویا، مطمئنا در این جمع هیچکس اینو یادش نیست حتی شاید خود پویا. من ۸ سال پیش در صندلی داغام در جواب سوالات خودش که گفته بود برای هر فرد بهترین نقش و بدترین نقش احتمالی رو بگم در قسمت بدترین نقش براش گفتم دلقک (نسخه ضعیفتر جوکر الان)، استدلالم هم این بود که هروقت دیدید پویا داره اعدام میشه بدونید جوکره
. البته تو این صندلی جدیده هم همینو گفتم.
تقریبا در مورد بازیش در قسمتهای مربوط به خودم هم جسته گریخته توضیح دادم چون مهمترین قسمتهای بازی خودم گره خورده بود به پویا. بینظیر بود دیگه. و واقعا هم خوشحالم که نقشش این بود. شاید اگه استاد اعظم و قربانی بود و حدس من در موردش درست بود، ناراحت هم میشدم. (علاوه بر خوشحالی که برای خودم داشتم در تشخیصم)، چون نگاهی که پویا به من داره رو من هم متقابلا به خودش دارم. و برام هم مهم هست که همیشه موفق باشه در کارش و بازیش و لذت ببرم ازش. من کلا آدمی هستم که هیچکس رو برای خودم شکست ناپذیر نمیدونم، نه اینکه ادعا داشته باشم، بحث باوره. من اگه باور کنم جلوی فرد x در یک زمینه خاص هیچ شانسی ندارم، عملا دیگه اون موردی که درموردش دارم صحبت میکنم برام بیارزش میشه و جذاب نیست (مشخصا یک رقابت fair منظورم هست، وگرنه منظورم این نیست تنیس جلوی فدرر هم کل کل میکنم
). پویا هم طبیعتا از رقابت و بحث باهاش لذت میبرم اما کسی نیست که دوست داشته باشم شکستش بدم و بخوام به همه نشون بدم که ببینید! من تونستم. واقعا اینطور نیست برای من. اگر هم چنین چیزی برام مطرح بود، کوچکترین شکی نکنید که با رای خروج این کار رو نمیکردم، چون من رو نحوه بردهام هم حساسم. اون بردی که من دوست داشته باشم جلوی کسی به دست بیارم، با رای خروج نیست. با اعدام عادی هست. اما از اینا که بگذریم، کلا پویا یک شخصیتی داره که آدم دوست داره همیشه در بالاها ببینتش و اصلا شکست خوردنش جذاب هم نیست. کاری به این ندارم که اصلا میخوره یا نه. چون تا اینجا هم نشون داده که نمیخوره. ولی من میخوام دیدگاه کلیم در موردش رو بگم که جایگاهش مشخص باشه کجاست. در ورزش و همه چیز هم چنین نگاهی به افراد برتر تاریخ دارم. حالا چه فرد به صورت مستقیم مورد علاقم باشه، چه نباشه. اون احترامی که براش قائلم از همه چیز مهمتر هست. حالا وقتی فرد رفیق صمیمی خودم هم باشه دیگه متفاوت میشه همهچی. بعد حذف شدنم هم بلافاصله بهم پیام داد و ناراحتیش رو ابراز کرد که کاملا از لحنش مشخص بود چقدر صادقانهاست و این هم برام اون لحظه خیلییی ارزش داشت و منشپویا رو مثل همیشه ثابت کرد بهم. صد البته که هیچ وظیفهای هم نداشت که چنین کاری انجام بده. خیلی هم عالی و جوانمردانه برده بود و حقش هم بود. این رو هم از پویا یاد گرفتم اون شب. نمره هم حقیقتا جای بحث نداره و یه 10 از 10 بود، اما چون سقف جوکر از 9 هست
(یادته دیگه؟
)، بهش 9.75 میدم. 0.25 هم از خودش بیشتر دادم بهش که بدونه من ازش سخاوتمندترم
. این رو شوخی کردم، ولی خب یه چیزی به خودش گفتم که اون رو اصلا شوخی نکردم، دیگه هم دوست ندارم بگه جوکر متعلق به مهدی هست، با این بازی من کاملا حاضرم تندیس جوکر رو تقدیم خودت کنم. تو که لیاقتش رو داری، شاید خود جوکر لیاقتت رو نداشته باشه. اونش دیگه با خودت. The G.O.A.T.
رضا، رضا شروع خیلی خوبی داشت و کلا هم وایب بیگناهی میداد واقعا. در عین اینکه در تلاش برای اهداف خودش بود. حالا متاسفانه باز مشکل پیش اومد و نتونست بازیش رو تکمیل کنه و گادکش شد. نمره هم نمیشه داد طبیعتا.
هادی، هادی برد واقعا خوبی داشت با اون اهداف سخت، خوب هم خودش رو در لایههای سبکی که برای خودش ساخته قایم کرد و سواستفاده کرد از وضعیت بازی. منم که خیلی بهش کمک کردم. بیا کمی از جوایزت رو بده به من خودت
. تبریک میگم بهش بردش رو و کاملا سزاوارش بود. سقف شغال هم برای من از 9 هست و به هادی 8.5 میدم.
عماد، عماد یکی از قدیمیترین دوستانم هست در این جمع و جزو کسانی بود که بعد حذفم بلافاصله بهم پیام داد و بهم روحیه داد.
به عنوان نقش فرعی این هم برای من نکته قابل توجهی بود و حتما محبتش یادم میمونه. بازیش هم بسیار عالی و بعد از چند دوره دوری کاملا یک بازی تمیز رو ارائه داد. بهنظرم آخر بازی در دو حالت میتونست برنده بشه و کاملا از موضع قدرت انتخاب کرد که چجوری ببره. چون تا اونجا یه سبک سفید و مطمئن که دور از فضای بازی هم نیست و در سایه هم نیست رو اجرا کرده بود و مرض هم نداشت اصلا بازیش. لذت بردم از بازیش و امیدوارم مثل خودم در موانع درسی که جلو سرش قرار دارن هم موفق بشه به زودی.
. 9/10
----
مافیا: 5/10
مافیاهای عزیزمون نه به عنوان تیم و نه به عنوان فرد، بازی موفقی نداشتن بهنظرم. البته خب دوست داشتم قبل از نظر دادن راجع بهشون صحبتهای خودشون در مورد خودشون رو بخونم ولی خب دیگه میخوام ذهنم خالی بشه و مجبورم پستم رو بفرستم.
آرش: آرش گفتم تشخیصش واقعا برای من سخته و این انگار قرار هم نیست هیچوقت عوض بشه. این دور هم از رو دست بیگناهام تقلب کردم وگرنه بهش رای نمیدادم. حقیقتا هم نمیفهمم چجوری اونقدر رای آورد اومد دفاعیه. رایهاش به عنوان گناهکار، تمیز بود بهنظرم. جز اینکه کسایی که دنبال اعدامشون بود یه جورایی مشخص بود سفیدن یا حداقل گناهکار نیستن. 6.75/10
چاوش: چاوش یکم مرض از بازیش حس میکردم حقیقتش. اما نه حوصلهاش رو داشتم نه تواناش رو که بخوام باهاش بحث کنم. بنابراین خیلی جدی نگرفتم و به دید مشتری نمیخوندم پستهاش رو. فرضم این بود که فرعی هست و صرفا میخواستم از پستها اطلاعات بگیرم چون درهرصورت مفید بازی میکنه برای بازی. که خب پرسیده و فدا هم شد. رایهاش هم یکم گناهکارانه بود البته. حالا هی بگو من با شیوه مهدی مشکل دارم :-". 6.75/10
محمدامین: چرا محمدامین؟ چرا مملگر نه؟ بیشرف.
تو واقعا قصد داری لذت دور سامورایی رو از دماغ من دربیاری؟ هرچی عذاب میکشم پای این بیتربیت در میونه
. اون از دور رویین تنم که اونطوری اومد وسط به بعد بازی رو برداشت برا خودش. اینم اینجا که باعث شد عذابم ۱۰۰ برابر بشه که نذاشتم اعدام بشه. کلی وقت گذاشتم پستهاش رو خوندم که بکشمش دفاعیه و اولویت اول هم بهش بدم ولی بعدش باعث شم بمونه تو بازی و یه جذب هم بکنه
ای خدا بگم چیکارت کنه. بازیت خیلی مرضدار بود ولی. 6/10
عرفان: عرفان با اجازت من قصد دارم دوباره اذیتت کنم. میدونمم که واکنش خوب به این جور تحلیل نمیدی ولی من واقعا میخوام انتظاری که ازت دارم مشخص باشه. حقیقتا هم مشکلم با خود پستهات نبود و مثلا اون قضیه ستون پنجم و توجهت برای اینکه فرقه هم میتونه جذبش کنه اصلا برام محل سوال نبود چون خودمم بهش توجه داشتم و بیگناه هم بودم دیگه، ولی جوری بود فعالیتت که اصلا نخواستم ازت دفاع کنم و برعکس رایهای فوق گناهکارانت هم باعث شد خودم هم بهت مشکوک شم. زمان بازیت هم که حداقل تا جایی که من بودم خیلی کم و بد بود. همیشه بعد ۹. دیگه اگه در این حد وقت نداری واقعا بازی کردن فکر خوبی نیست چون هر سری اعتماد به نفسات هم ضربه میخوره. البته منتظر صحبتهای خودت هم میمونم ببینم چی میگی. عملا بیشتر بازیت هم بعد مرگ من بود و دقیق ندیدمش. 6/10
--------
فرقه: 8.5/10
امین: امین برخلاف من و امیر دقیقا مسیری رو طی میکنه که اکثرا به بردش ختم میشه. این ۲ بردی رو که با قاتل و این فرقه به دست آورد، من و امیر مجموعا در ۱۰ سال به دست آوردیم مثلا
. کاملا بهینه و عالی بازی میکنه. رایهاش هم محل یادگیری هست برای کسانی که میخوان رای دادن گناهکاری رو بیاموزند. فاز اول که فوق العاده. فاز دوم فقط بد بود تا حدی که اونم بهنظرم آرش رو تشخیص نداده بود صرفا. وگرنه سر همین مجبور شد کلی توضیح هم بده در بازی و انرژیش گرفته بشه. وجه وحشی و موذیانهاش رو هم در این بازی دیدیم که چطور حمله کرد به محمدحسین و عملا با تشکیکی که به جون بیگناهان انداخت از ریشه داغونشون کرد. من با اینکه برای محمدحسین ناراحت بودم و دوست داشتم در بازی باشم بهش کمک کنم، اما از طرفی هم بازی امین هم واقعا جذاب و لذتبخش بود و در جوار پویا داشتم تعریف میکردم از بازی امین. مرضاش برای خود من فاز آخری که بودم کمی نمایان شد ولی فازهای اول عملکردش انقدر خوب بود که کلا حاضر بودم خیلی بهش زمان بدم. تو اون رایگیری شب آخرم هم که بهش اولویت آخر رو دادم. اما خب از لیست بیگناهام خارج شده بود همون موقعهم و برای همین در خود فاز ازش حمایت نکردم. اون شب دفاعیه اومدنش کمی نکته منفی هست اما شروع و انتهای بازیش واقعا عالی بود. تاثیرش در بردشون هم زیاد بود مجموعا. اون کودک درون (شما بخونید شیطان درون)، هم که این بازی نشون داد واقعا جذاب بود. با تک تک پستهاش به وجد میومدم و فشار ثابت و چندجهتهای که داشت به روح و روان بیگناها میاورد واقعا عالی بود. تازه نگران قوانین و ناعادلانه بودن قابلیت فدا کردن قربانی به نفع فرقه هم بود. من جای امیر بودم میگفتم اگه خیلی ناعادلانهاس استفاده نکن از این قابلیت بنده عزیز بیشرفم.
. 9.5/10
ترسا: ترسا من یکچیز رو از بازیش نفهمیدم حقیقت. اون هم نوع شروعش بود. درواقع برای نقش قربانی نمیفهمم این رو. چون اگر هدف مشکوک شدن زودهنگام برای بازی بوده که اون سبک منجر به اعدام زودهنگام میشه که برای قربانی بده و اگرم منجر به اعدام زودهنگام نشه، منجر به سفید سازی میشه که باز هم برای قربانی بده چون عملا تا فاز سرعتی اعدام نمیشه. این رو نفهمیدم و شاید هم برداشت من اشتباه بوده. اما درکل و غیر از این بازیش حرف نداشت و عالی بود واقعا. خودم هم به شخصه شکی به گناهکار بودنش نداشتم بعد از دفاعیه و کلا دو فاز اولش، هم برگشتش به بازی عالی بود، هم موضعاش و هم در اواخر بازی رایهاش و کلا بازی با ذهن افرادش. نمره هم حقیقتش حتی میخواستم کامل بدم. ولی چون فاز اول ممکن بود اعدام بشه این یکذره ازش کم میکنه. و خب اگه نمیبردن نمره زیر ۹ میشد ولی چون بردن 9.5/10
محمدرضا: من حقیقتا از این بازی محمدرضا لذت نبردم و دیگه همتون میدونید که چقدر مخالف این سبکم. حالا میتونه دلیل بیرونی داشته باشه اما خب از پستها و دفاعیههایی که داد بهنظرم درصدیش هم حتما خودخواسته بوده و همهش مجبوری نبوده. بهرحال وقتی میتونی ۱۹۹ رو تنظیم کنی یه ذره بیشتر وقت بذاری مفیدتر هم میتونی فعالیت کنی. بهرحال از این بیشتر هم میتونست بازی کنه. نه اینکه همیشه در دفاعیهها فعال باشه صرفا. درواقع اگر همه فازهاش حداقل مثل فاز آخر حضور من در بازی بود مشکلی نداشتم باهاش ولی در مجموع همچین بازیای رو از هیچکس قبول نمیکنم. 6/10
-----
گاد: عمدا نوشتم گاد و نه امیر. یه موقعی من وقتی در دورههای پویا از چیزی انتقاد میکردم، بهم میگفت بیخود از گاد انتقاد کنی. از پویا حق انتقاد داری صرفا. من خب نظرم این نبود و همیشه هم هرچی گفتم به گاد گفتم. با اینکه گاد جایگاهش یک لول حداقل از بازیکنان بالاتر هست و احترامش واجب، اما نهایتا در تحلیل، برای من به عنوان یک جایگاه تحلیل میشه. نه یک کسی که عاری از خطا باشه و غیرقابل انتقاد. برای امیر هم همینه. من بعد حذفم خب کلا کمی آرامشم به همریخت و شاید یکذره هم تند باهاش حرف زدم. البته که امیر کاملا آروم بود و چیزی در جواب بهم نگفت، که خب من از صبرش تشکر میکنم. اما باز هم میگم، من با امیر که رفیق صمیمیم هست کوچکترین مشکلی ندارم و حتی یک اپسیلون هم یکدورهای مثل این با هرنتیجهای، نمیتونه تاثیری روی میزان صمیمیت یا رفاقتمون بذاره. حداقل از طرف من. من وقتی میگم مافیا فراتر از یک بازیه، منظورم اینه یک محیطیه که میشه ازش درس گرفت. وگرنه در جایگاه گاد و ساختار و قوانین، اینها هیچ تاثیری فراتر از محیط بازی روی نحوه ارتباطم با افراد نمیگذاره. البته که چنین شکی هم وجود نداره اما به عنوان کسی که شاید از دستت برای مواقعی ناراحت شد اعلام میکنم که همهش در قالب بازی هست. و من هم اگر چیزی گفتم کلا به گاد گفتم نه به امیرحسین که رفیقمه. البته که حتما انتظارات بیجایی هم داشتم (یه انتظاری هم داشتم که اصلا نگفتم بهت) که خب مطمئنم میتونی حال اون موقع من رو درک کنی. بهرحال باز از صبر ات در اون لحظه تشکر میکنم. به بالانس کماکان انتقاد دارم البته و بازی در همچین بالانسی با این تعداد نقش مرضدار (مرض از نوع خود مرض ذاتی، نه فقط مرض گناهکاری)، و این حجم از بیاطلاعی و گنگ بودنش، واقعا تجربه جالبی برای بازیکنان نیست. یعنی بعضیچیزها هستن که راحت سرنوشت بازی رو تغییر میدن مثل بودن یا نبودن وکیل و ... . اینها خب نامعلوم بودنشون تا یه جایی جذاب هست ولی دیگه همهش به این شکل من موافقش نیستم. گنگ بودن بالانس در کنار دو شغال و دو ستون و یک جوکر و جلاد واقعا ترسناکه. یاد مرحوم متین و ۳ سیاهپوستش افتادم. اما خب من انتقادم رو میگم، خوبیهارم میگم. مثلا نحوه رایگیری و اعدام واقعا عالی بود و من خیلی لذت بردم از این شیوه و امیدوارم همچنان ازش استفاده بشه. خود دور هم واقعا جذاب بود. داستانت رو هم من تا موقعی که بودم در بازی خوندم و خیلی قشنگ بود. دیگه فرصت نشد درموردش پیام بدم و صحبت کنیم چون همرو یکجا خوندم یک فاز قبل از مرگم. برام هم جالب بود که مثبتترین فرد بازی برام در داستان کاملا نقش مخالف و دشمن شخصیت خودم رو داره.
درکل دستت درد نکنه، خسته هم نباشی. اگر هم از حرفای من رنجیدی، شهردار ازت عذرخواهی میکنه.
خب دیگه، خداحافظ همگی فعلا. See you soon