خیلیییییی به محمد ادمین و رامتین مشکوکم اصلا یه جورین انگار دستشون تو یه کاسس??????
خیلیییییی به محمد ادمین و رامتین مشکوکم اصلا یه جورین انگار دستشون تو یه کاسس😁
اوکی تا اینجا حس میکنم توی داستان شک برانگیز ترین عادم همون اسکندره کیه (صاحاب قهوه خونه) اون از همه بیشتر مشکوک میزنه
چون همش یه چی میگه و بعد یادش میره و بوم یه خواب مسخره میبینه و زیادی مظلوم طوره
یه نکته دیگه این جواهر خانوممون که گویا خوبم دل میبره این خیلی مشکوک میزنه🤔
راجب تفنگ دار هم تا اینجا که همه پستا رو خوندم به دو نفر بد شک کردم...
و نمیدونم چرا اما فکر میکنم هم درویش هم شعبده باز هستن که البته کی میدونه (:
پ.ن. یه کم اگر فکر کنیم متوجه میشیم اون فرد با پوست تیره و موهای طلایی در واقعیت هم حضور داره (((=
دفتر خاطرات اسکندر قهوهچیامروز سمیرخان را کشتند. آدم نمیداند چه بگوید. بنده که پای علیلی دارم و تماموقت در قهوهخانه امن و گرمم روی صندلی نشستهام اما گلنازخاتون... نمیدانم اما از همان لحظه که جواهر وحشتزده وارد قهوهخانه شد، به این میاندیشم که اگر این اتفاق برای گلنازخاتون رخ میداد چه. با اینکه میدانم او زنی قویست و حواسش به همهچیز از تیر تفنگ تا ... آلت متجاوز هست، اما از آن روزی میترسم که او دیگر پیشم نباشد. آنوقت تنها میشوم و سرنوشت خودم و قهوهخانه نامعلوم.
چهارده شهریور ۱۲۹۹
روستایمان هرگز از آدمهای بدجنس و خردهشیشهدار خالی نبوده و هر کسی را بگیری، از خود من تا داییچنگیز و پسرهای عمورشید، همگی وقتش که برسد همدیگر را زنده نمیگذاریم. اما این آقاجمالالدین... یادم میآید وقتی که بچه بودم و او مردی در اوایل جوانی بود که زورش به همهچیز و همهکس میرسید و عالم و آدم از او حساب میبردند، مرا خیلی قبول داشت. حسابکتابهای گاوداریاش را به من میسپرد که در جبر و حساب خبره بودم و هیچوقت کمتر از گل به من نمیگفت. اما حالا، گویی عوض شده. اگر همان آقاجمالالدین سابق بود، نمیگذاشت کسی بیخبر و بیدلیل در روستا کشته شود و کسی هم بهخاطرش جواب پس ندهد.فقط زورش به جمشید و خورشید میرسد و البته جمشید هم خوب سربهسرش میگذارد، که آقاجمالالدین درعوض سر خورشید بیچاره خالی میکند. خلاصه گمانم این است که این آقاجمالالدین کاسهای زیر نیمکاسهاش باشد. فقط خدا داند.
امشب جواهر به قهوهخانه آمد. حالش بد بود. اولین نفر بود که مرگ سمیرخان را دیده بود. میگفت بریز اسکندرخان و مستم کن. من هم هیچ نگفتم. او شروع کرد به قصه گفتن برایم. از حکایتی قدیمی برایم گفت که خرگوشی عاشق جغدی میشود و جغد درنهایت او را میکشد. الحق که این دختر ذهن عجیبی دارد. کمی بعد عمورشید آمد، به بهانهی اینکه مراقب او باشد تا دوباره در مستی گندی بالا نیاورد. بعد از اندکی با هم از قهوهخانه رفتند. گلنازخاتون میگوید جواهر دل پاکی دارد و مشکلش آن است که کسی درکش نمیکند. اما بنده حداقل به عمورشید در این باره خوشبین نیستم.
راستی، امروز بین حرفهای این پسرها شنیدم که هرمز میگفت که حین چرا بردن گوسفندها تاجر را در نزدیکی روستا دیده. بهش گفته که اگر باری دیگر او را در روستا ببیند دخلش را درمیاورد. با او موافقم. اگر آن تاجر بدردنخور را دوباره ببینمش، بهش میگویم که این چایش را ببرد پیش آقارسول، او میداند چکارش کند!
فری
به نظرم حرکت رضا مثل یک بی گناه نبود، خیلی رند هم عمل کرد سر تیر داشتن و تفنگ. تنها راه در رو همین ادعایی هست که می کنه، یعنی تفنگ جعلی بهش رسیده باشه. من بر اساس نحوه ی بازی هم دارم قضاوت می کنم. معمولاً رضای بی گناه خیلی صریح تر و واضح تر بازی می کنه. این رضا تم محتاط کارانه ای هم تو بازیش هست به نظرم.
در مورد ممل، به نظرم ما باید تا میتونیم بحث باز کنیم بلکه بتونیم موقع اعدام درست قضاوت کنیم و اگر تیر به یک بی گناه برسه بتونه درست قضاوت کنه. در واقع این طوری بگم که لفظ درویش توسط ممل اونجای بازی به نظرم دردی دوا نمی کرد. احتمال درویش تو بازی صرفاً هست. اینکه در صورت عدم وجود درویش در بازی اگر کسی تفنگ نداشته باشه رو متهم به تفنگ ساز کنیم (چون درویشی نیست بهش تیر برگرده) هم بی گناهانی که تفنگ بهشون نرسیده (یا داروغه حمایت کرده یا دزد دزدیده) بالا میره.
ممل
خب همین دیگه. ممکنه باشی ممکنه نباشی. هر دو صورت به نظرم آوردنش به نفع گناهکاراست. بذار مثال بزنم. اگر به فرض تو درویش باشی، تفنگ ساز بهت تیر میده ولی بهش برمی گرده و میتونه خودش تیر بزنه. اگر هم درویش نباشی، چون یارای خودت رو میشناسی به افراد دیگه شلیک می کنی، احتمال زدن تفنگ ساز هم بین اون همه بی گناه خیلی کم تره.
عرفان
من نظرم اینه یک شب احتمالا داروغه حمایت کرده، شب بعدش تفنگ ساز نخواسته به کسی تیر بده. احتمال اینکه داروغه مصادره کرده باشه هر دو شب به نظرم پایین هست. دقت نکردم حالت های دیگه ای هم میتونه باشه که تفنگ تو بازی نباشه.
سلام من بیدار شدم
تینا:
دقیقا چرا به من مشکوکی؟
آقا ولی این که میگه دست من و محمد امین تو یه کاسه است تا حدی بد همنمیگه به عنوان یکی که بدون تجربه و از نگاه شخص ثالث بازی رو میبینه. حقیقتا توی اکثر موارد نظراتم بهش نزدیکه و طبیعتا بهش یه حس مثبتی دارم که امیدوارم حسم درست باشه. یکی از آخرین چیزایی که باهاش موافقم همین قضیه قفل شدن بازیه. حقیقتا برا منم تا حدی بازی قفل شده.
در مورد رضا و عرفان کمی تا قسمتی بابت همون بحثای اولیه و ادامه اش مشکوکم و کلا یه کم حس منفی دارم بهشون. ولی از نظرم هم تیمی نیستن.
در مورد سارا همچنان بیشتر مشکوکم که مافیا باشه و از نظرم سبک بازیش بیشتر به مافیا میخوره و خیلی خوبم اون رفتارشو با پیچوندن بازی و مسخره بازی، توجیه کرد.
در مورد تینا حسم مثبته. از نظرم پستاش بیگناهانه است تقریبا.
در مورد مملگر یا همون محمد امین هم که گفتم حسم مثبته.
در مورد عماد همیشه یه کم منفیم، دست خودم نیست کلا هر جور بازی کنه همیشه بهش مشکوکم )
در مورد بقیه هم حسم خنثی است.
اما در مورد این که چرا تفنگ توی بازی نیست از نظرم با توجه به این که خود گاد گفته ممکنه سهمیه تفنگ ساز محدکد باشه پس از نظرم یه روزش رو خود تفنگ ساز از نقشش استفاده نکرده و یه شب هم داروغه خوب از نقشش استفاده کرده و تفنگو مصادره کرده. این از نظرم نرمال ترین احتمال ممکنه.
دوستان من از صبح بیرون بودم و الآن رسما جنازهم رسیده خونه. یک دور سریع پستها رو نگاه کردم و بيشتر رو پستهایی که مخاطبش من بود دقت کردم.
ببینید من واقعا متوجه نمیشم چرا اینقدر گنگه براتون این مسئله. اگر تفنگ من تقلبی نبود که خب مگه مرض داشتم؟ میومدم میگفتم من قطعا سارا رو میزنم که بعدا مجبور نباشم که چرا گفتم احتمالا. شما برید پستهای اون فاز رو بخونید، از اول فاز که من گفتم تفنگ دارم تا آخرش کلا چند پست داده شد و چند نفر تو بازی شرکت کردن؟ نهایتا 3 4 نفر. بارها گفتم من مطمئن نبودم میخوام چیکار کنم با تفنگ. این رو ده دفعه گفتم! واقعا مطمئن نبودن درباره همچین تصمیمی اونم از طرف کسی مثل من براتون عجیبه؟؟ شما خودتون فاز اول تفنگ میگرفتید چیکار میکردید؟ اونم وقتی تا آخر فاز منتظرید و بازم هیچ فعالیت و واکنش درست و حسابی دیده نمیشه از طرف بقیه.
من اگر تفنگم تقلبی نبود خیلی راحت میومدم هدفم رو قطعی میگفتم این همه دردسر هم برام نداشت.
حرفی ندارم فعلا دیگه. اگه بودم تو بازی همچنان فاز بعد پستها و داستانها رو دقيقتر میخونم و قطعا فعالتر خواهم بود تو بازی. رای به اعدام هم ندارم الآن.