برای دیدن محتوای انجمن باید ورود کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون ثبت‌نام کنید.

بازی دور سوم مافیا | تفنگی در روستا

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
باسلام و خوش‌آمد خدمت تک‌تک عزیزان :دی آرش هستم. پیشاپیش ممنون از مشارکت و البته تحملتون :دی و امیدوارم بازی متفاوت و خوبی رو کنار هم تجربه کنیم.

[ROLECARD=red,report,قوانین]1. فاز روز از ساعت 15:00 تا 24:00 به وقت ایران هست. باتوجه به مکانیسم متفاوت بازی بعیده نیاز به تمدید پیدا کنیم اما اگه فردی غایب بود که حضورش در بازی ضروریه، تصمیمی اتخاذ می‌شه. فاز شب یک ساعت هست. داستان معمولا صبح یا ظهر روز بعد ارسال میشه.


2. از ساعت 1:00 بامداد تا 15:00، هر نفر مجاز هست حداکثر 1 پست بده، با کسب اجازه از گاد و در صورتی که فاز قبل یا بعد حضور نداشته باشه. دوستانی که خارج از کشور هستن و تطبیق زمانیشون سخت هست، با کسب اجازه از گاد تا 3 پست مجاز هستند. پستی بدون هماهنگی ببینم پاک می‌کنم.


3. هر بازیکنی که طی 2 فاز متوالی به استثنای فاز روز اول و دوم، فعالیت قابل قبولی نداشته باشه (اعم از هدف ندادن سهوی و غیرعمدی)، گادکش خواهد شد. میزان فعالیت قبل بازی اطلاع رسانی خواهد شد. سقف تعداد پست در روز فعلا 13 در نظر گرفته شده که برای هر بازیکن 1 روز می تونه استثنا بشه و بیشتر پست بده. مختصر و مفید فعالیت کنید. به نفع خودتونه.


4. محدودیتی برای حداقل پست در هر روز نداریم. کسی توی سایه بود خودتون حسابش رو برسید.


5. هیچ بازیکنی جز گناهکار تیمی، حق ارتباط با بقیه بازیکن ها و صحبت در مورد بازی در خارج از بازیُ نداره. هرکی باهاتون در تلگرام و واتسپ و ... در مورد مافیا صحبت یا سوال کرد، سریع اسکرین شات می گیرین می فرستین برام. باشد که پویا سرکشان از قانون را لعنت کند :دی


6. ادعای راست یا دروغ و حتی کوچکترین اشاره به نقش و عملکرد در فاز شب و هر چیزی که موجب بشه بازیکنا نقش طرفُ درست یا غلط، حدس بزنن مجازاتش اخراج از بازی و محرومیت از ادوار بعد هست. با وجود نقش‌های مافیا مثل دزد، توصیه هم نمی‌شه به هیچ وجه. قسم و ناله و وعده و ... هم نداریم. لوس بازی در نیارید. تبصره: ادعای تفنگ داشتن آزاده، به شرط که منجر به ادعای نقش خاصی نشه.


7. زیر پست‌ها تشکر نزنید. فقط از پست‌های پویا تشکر کنید. :))


8. هر سوال یا ابهامی در مورد قوانین و نقشها دارین قبل بازی یا قبل شروع فاز روز اول بپرسین. تفسیربردار نیست قوانین و نقشها و بحث پیرامون ماهیت اینها در تاپیک ممنوع هست.


9. از فونت و سایز دیفالت خود سایت استفاده کنید. اگه حرفی خیلی مهم هست، برجسته یا با رنگ دیگه ای ارسال بشه. واضح بنویسید. اگه پستتون طولانی هست، فاصله مناسب بینش بذارید.


10. رای به اعدام حتما با قرمز و برجسته و بزرگتر از اندازه عادی باشه و در یک پست جدا که به راحتی قابل دیدن باشه. باطل کردنش هم به همچنین. با قرمز و جدا. از دکمه‌های رای موجود در ادیتور می‌تونید استفاده کنید.[/ROLECARD]

توی پست بعدی نقش‌ها رو می‌ذارم. این دور کمی experimental و نوئه و ممکنه تا حدی پیچیده باشه، به خاطر همین توی پست بعدش، یه توضیح کلی از این‌که توی بازی چه خبر خواهد بود بهتون می‌دم.

بازی به احتمال زیاد دوشنبه شب شروع می‌شه و فاز اول تا ساعت ۲۴ روز سه‌شنبه ادامه پیدا می‌کنه. فاز اول یک پست بدین و از فاز دوم فعال باشین. سوالی داشتین به تلگرامم پیام بدین.
 
آخرین ویرایش:

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
[BOX=wheat]نقش‌ها[/BOX]​


[BOX=crimson] ?? ??مافیا[/BOX]

[rolecard=#222222,gun3,تفنگ‌ساز]بازیگردان سایه‌ها: تفنگ‌ساز مهم‌ترین نقش بازی‌ست. سایر اعضای مافیا را نمی‌شناسد و آن‌ها نیز او را نمی‌شناسند. تفنگ‌ساز همراه مافیا می‌برد اما در شمارش تعداد مافیا برای رسیدن به حدنصاب پیروزی، محاسبه نمی‌شود. درصورتی که تمام اعضای مافیا زودتر از تفنگ‌ساز بمیرند، تفنگ‌ساز تبدیل به نقش فرعی شده و با ورود به ۴ نفر پایانی بازی، به شرط مرگ حداقل یک شهروند بعد از مرگ آخرین مافیا، تفنگ‌ساز به‌تنهایی برنده بازی می‌شود.
دلال اسلحه: هر شب به یک نفر، تفنگ می‌دهد. نمی‌تواند ۲ شب پیاپی به یک نفر تفنگ بدهد. نمی‌تواند به هیچ‌کس بیش از ۲ بار تفنگ بدهد (مگر شخص دیگری در بازی نمانده باشد که کمتر از ۲ بار تفنگ دریافت کرده باشد). در فاز روزِ بعد از دریافت تفنگ، شخص می‌تواند تفنگ را شلیک کند و هدف خود را بکشد. در صورت عدم استفاده از تفنگ، کنترل تفنگ به خود تفنگ‌ساز داده می‌شود.
صدای تیر: در ابتدای هر فاز حضور یا عدم حضور تفنگ در بازی اعلام می‌شود. همچنین در صورت شلیک تفنگ، مشخص می‌شود که چه کسی شلیک کرده است.
تفنگ مرجوعی: تفنگ‌ساز نمی‌تواند به طور مستقیم به خود تفنگ بدهد، اما اگر به درویش تفنگ بدهد، تفنگ به خود تفنگ‌ساز برمی‌گردد و می‌توانددر فاز روز بعد، از تفنگ استفاده کند (این جابه‌جایی به تمام اعمال نقش‌های دیگر از قبیل دزد، داروغه و کدخدا اولویت دارد). همچنین اگر فردی که تفنگ دارد تفنگ را شلیک نکند، در پایان روز کنترل تفنگ به خود تفنگ‌ساز داده می‌شود و به انتخاب تفنگ‌ساز، فرد تفنگ را شلیک می‌کند.
هم‌قطاران: قتل تیمی مافیا نمی‌تواند تفنگ‌ساز را بکشد و گروگان‌گیری چاقوکش نیز روی او تاثیری ندارد.
ناامنی: در هر فاز روزی که تفنگ در بازی باشد، مراسم اعدام برگزار نمی‌شود و اعدامی نداریم.(بعد از مرگ تفنگ‌ساز، مافیا دیگر نمی‌تواند به کسی تفنگ بدهد و تفنگ به‌طور کل از بازی حذف می‌شود.)
[/rolecard]
[rolecard=crimson,thief,دزد]سرقت: هر شب یک نفر را انتخاب می‌کند که از او دزدی کند. درصورتی که فرد هدف در آن شب تفنگ دریافت کرده باشد یا معجون محافظت داشته باشد، دزد آن را می‌دزدد و خودش استفاده می‌کند. (می‌تواند با دزدیدن معجون، بیش از یک معجون داشته باشد و بعد از مرگ او، باقی معجون‌ها بین سایر اعضای مافیا تقسیم می‌شود.)
اعتیاد: بعد از مرگ تفنگ‌ساز، دزد دائم‌الخمر شده و بیگناهان را معتاد می‌کند، به این صورت که هر بیگناهی (جز کدخدا) او را هدف قرار دهد، بی‌نقش می‌شود. خود فرد از بی‌نقش شدنش مطلع نمی‌شود. همچنین مانند ساقی می‌تواند هر شب یک نفر را مست کرده و جلوی ایفای نقشش را بگیرد.
جای خالی: بعد از مرگ دزد، یکی از اعضای مافیا می‌تواند نقش خود را به دزد تغییر دهد.[/rolecard]
[rolecard=crimson,knife,چاقوکش]گروگان‌گیری: هر شب می‌تواند یک نفر را گروگان بگیرد. در صورت مرگ در فاز روز و فاز شبِ بعد، کسی که گروگان گرفته نیز با او می‌میرد.
عامل اخلال امنیت: چاقوکش نمی‌تواند داروغه را گروگان بگیرد و درصورتی که کدخدا را گروگان بگیرد و با هم بمیرند، یک تیر انتقام به داروغه داده می‌شود.
زور بازو: هنگام شلیک تفنگ توسط چاقوکش، هیچ‌چیز (جز مصونیت کدخدا در ابتدای بازی) نمی‌تواند جلوی مرگ هدف را بگیرد و معجون نیز تاثیری ندارد.
تیر انتقام: چاقوکش همچنین یک تیر انتقام دارد که می‌تواند بعد از مرگ تفنگ‌ساز، در فاز شب شلیک کند. [/rolecard]
[ROLECARD=Crimson,hat,شعبده‌باز] تفنگ جعلی: هنگامی که تفنگ دست یکی از اعضای مافیا بیافتد، شعبده‌باز می‌تواند یک نفر را انتخاب کرده و به آن شخص تفنگ جعلی بدهد. به این صورت که فردی که تفنگ جعلی دارد، از جعلی بودن تفنگ خود مطلع نمی‌شود. هنگام شلیک تفنگ واقعی نیز، نام فردی که تنفگ جعلی را دارد به عنوان شلیک‌کننده معرفی می‌شود.
هیپنوتیزم: شعبده‌باز می‌تواند هر شب یک نفر را هیپنوتیزم کند. در این صورت فرد هیپنوتیزم شده در آن شب بی آن‌که خود مطلع باشد، به جای هدف خود، شعبده‌باز را هدف قرار می‌دهد. شعبده‌باز نمی‌تواند تفنگ‌ساز و کدخدا را هیپنوتیزم کند ‌و هیپنوتیزم روی هدف فعالیت‌های فاز روز و همچنین تیر انتقام داروغه تاثیری ندارد. شعبده‌باز نمی‌تواند ۲ شب پیاپی و در کل بیشتر از ۲ بار، یک نفر را هیپنوتیزم کند.
نقاب مرگ: شعبده‌باز هر شب می‌تواند نقاب نقش دیگری (به‌جز کدخدا و تفنگ‌ساز) بر صورت خود بگذارد و در صورت مرگ او در فاز روز و شب بعد، نقش نقاب برایش اعلام می‌شود.
[/ROLECARD]


[BOX=green] ????شهروندان[/BOX]

[rolecard=green,oldman,کدخدا]اعمال قدرت: کدخدا مهم‌ترین نقش بیگناهان است. هر شب می‌تواند یک نفر را انتخاب کند تا به او ۲ اسم بگوید. اگر فرد انتخاب شده، در همان فاز تفنگ دریافت کند، نمی‌تواند کسی را جز آن دو نفر که کدخدا به او گفته با تفنگ بکشد. (می‌تواند یکی از آن ۲ اسم را بکشد یا از تفنگ استفاده نکند.)
دعوت به محاکمه: هنگامی که تفنگ در بازی باشد، کدخدا می‌تواند در فاز روز یک بار یک نفر را برای اعدام، به محاکمه بکِشد. نام شخص در تاپیک اعلام می‌شود و اگر اکثریت به اعدام وی رای دهند، اعدام می‌شود. (ربطی به شلیک تفنگ توسط بقیه ندارد اما فرد اعدامی نمی‌تواند دیگر شلیک کند)
توبیخ: کدخدا می‌تواند یک‌بار دربازی شخصی را توبیخ کند. تا زمانی که کدخدا زنده‌ست، اگر که شخص توبیخ‌شده تفنگ دریافت کند، تفنگ مصادره شده و از بازی خارج می‌شود.
تصمیم کدخدا: کدخدا می‌تواند یک‌بار در صورت تساوی آرا هنگام اعدام، از حق کدخدایی خود استفاده کند و تصمیم او ملاک خواهد بود.
مصونیت: کدخدا در ابتدای بازی از مرگ مصونیت دارد، به این ترتیب که نمی‌توان او را به عنوان نفر اول در بازی کشت.
رییس نظمیه: تا زمانی که کدخدا دربازی باشد، مافیا نمی‌تواند در شب به صورت تیمی کسی را بکشد. بعد از مرگ کدخدا، در روستا هرج‌و‌مرج به‌وجود آمده و مافیا می‌تواند هر شب به صورت تیمی، یک نفر را بکشد.[/rolecard]
[rolecard=green,library,حکیم]معجون محافظت: تا زمانی که تفنگ‌ساز در بازی حضور دارد، حکیم می‌تواند هر شب یک نفر را انتخاب کند تا به او معجون محافظت بدهد. شخصی که معجون را دریافت کرده از معجون داشتن خود مطلع می‌شود، می‌تواند آن‌را نگه دارد و در همان شب یا یکی از شب‌های بعد تصمیم بگیرد که آن را بنوشد. نوشیدن معجون شخص را از مرگ در همان شب و تیر تفنگ در روز بعد مصون نگه می‌دارد و سپس اثرش از بین خواهد رفت. شخصی که یک معجون استفاده نشده دارد معجون دومی نمی‌پذیرد. بعد از مرگ تفنگ‌ساز حکیم دیگر معجون نمی‌سازد.
طبابت:‌ بعد از مرگ کدخدا، حکیم دست به کار می‌شود و علاوه بر ساخت معجون، هر شب یک نفر را از مرگ نجات می‌دهد. (مانند دکتر)
اعتبار: بعد از مرگ تفنگ‌ساز، حکیم می‌تواند یک بار در فاز روز یک نفر را از اعدام نجات دهد.[/rolecard]
[rolecard=green,guard2,داروغه ]گشت امنیت: هرشب می‌تواند یک نفر را انتخاب کند و درصورتی که آن فرد در همان فاز تفنگ دریافت کرده باشد، آن تفنگ را مصادره کند. تفنگِ مصادره‌شده از بازی خارج می‌شود و بنابراین، در فاز روز بعد شهروندان می‌توانند یک نفر را با رای اعدام کنند.
کشیک‌ شبانه: بعد از مرگ کدخدا، داروغه کنترل روستا را به عهده گرفته و علاوه بر مصادره تفنگ، هر شب می‌تواند جلوی اعمال نقش گناهکاران روی یک نفر را نیز بگیرد (مانند نگهبان). شامل جلوگیری از قتل تیمی مافیا نمی‌شود.
تیر انتقام: درصورتی که چاقوکش کدخدا را گروگان گرفته و بکشد، یک تیر انتقام به داروغه داده می‌شود که می‌تواند در فاز شب شلیک کند.[/rolecard]
[rolecard=green,akhund2,درویش]امساک: درویش تفنگ و معجون نمی‌پذیرد. درصورتی که تفنگ‌ساز یا حکیم بخواهند به او تفنگ یا معجون بدهند، آن تفنگ یا معجون به خودشان برمی‌گردد.
شام آخر: درویش هنگام مرگش می‌تواند جان یک نفر را دعا کند و آن شخص تا آخر بازی، جز با اعدام یا فعالیت‌های چاقوکش (گروگان‌گیری، زور بازو یا تیر انتقام) نمی‌میرد.
وحی اجل: هنگام مرگ درویش ‌تمامی گناهکارانی که درویش را در بازی هدف قرار داده‌اند به درویش معرفی می‌شوند.
فدایی: بعد از مرگ تفنگ‌ساز، درصورتی که چاقوکش بخواهد او را با تیر انتقام بکشد، هر دو می‌میرند.
نماز میت: بعد از مرگ کدخدا، درویش نقش خود را از دست می‌دهد و به راهب ضدگلوله تبدیل می‌شود. (برای یک بار از تیر شب یا تفنگ روز نجات می‌یابد.)
[/rolecard]
[ROLECARD=green,archer,شکارچی]کمین: شکارچی می‌تواند هر شب برای یک نفر کمین کند. درصورتی که شکارچی در همان شب تفنگ دریافت کند، بیگناهی/گناهکاری فرد هدف به او اعلام می‌شود. (اگر هیپنوتیزم شود نقش هدفش برعکس اعلام می‌شود، جز کدخدا که در هر صورت بی‌گناه اعلام می‌شود. اگر چاقوکش او را گروگان بگیرد یا توسط دزد مست یا معتاد شود، نقش هدفش در هر صورت بیگناه اعلام می‌شود. )
سرباز کارکشته: شکارچی تفنگ جعلی نمی‌پذیرد و درصورتی که شعبده‌باز خواسته باشد به او تفنگ جعلی بدهد، شکارچی از آن مطلع می‌شود.
یادگار مرگ: بعد از مرگ تفنگ‌ساز، شکارچی خانه‌ی او را غارت کرده و تفنگی دریافت می‌کند که تنها می‌تواند در صورت اعدام و بعد از اعلام نقشش، آن را شلیک کند. این تفنگ قابل مصادره نیست.
گوش‌به‌زنگ: بعد از مرگ کدخدا، شکارچی گوش‌به‌زنگ می‌شود و درصورتی که مافیا برای قتل او اقدام کنند، یکی از اعضای مافیا را به صورت تصادفی همراه خود می‌کشد.
[/ROLECARD]
[rolecard=green,student,شاگرد]پا جای پای استادان: در صورتی که بیگناه نقش‌داری (جز کدخدا و درویش) در بازی بمیرد یا نقش خود را به واسطه‌ی اعتیاد (دزد) از دست بدهد، شاگرد به صورت خودکار نقش او را می‌گیرد.
رتبه‌ی شاگردی: درصورتی که بیش از یک شاگرد در بازی وجود داشته باشد، شاگردها ترتیب خواهند داشت (شاگرد اول، شاگرد دوم...) و به همین ترتیب نقش‌دار خواهند شد. شاگردها از رتبه‌ی شاگردی خود مطلع نخواهند بود.
فوت کوزه‌گری: تا زمانی که نقش شاگرد تبدیل نشده، اگر بیگناهی (جز کدخدا و درویش) شاگرد را هدف قرار دهد، یک سهمیه از آن عمل به شاگرد داده می‌شود که می‌تواند از آن استفاده کند. با تبدیل نقش شاگرد، این سهمیه‌ها از بین خواهد رفت، مگر سهمیه‌ی همان نقشی باشد که به آن تبدیل شده.
ترک تحصیل: بعد از مرگ کدخدا، شاگرد بی‌نقش می‌شود.
[/rolecard]
نکته: سهمیه‌ها ممکن است محدود یا نامحدود باشند. نحوه‌ی استفاده از سهمیه (و سوختنشون رو) فقط خود بازیکن می‌دونه.
بالانس:‌ بی‌نقش ممکنه داشته باشیم و از هیچ نقشی به جز شاگرد بیشتر از یکی نداریم.شعبده‌باز و درویش ممکنه تو بازی باشن یا نباشن. بقیه نقش‌ها هم قطعا توی بازی هستن.
سوالی داشتین یا باگی دیدین توی نقش‌ها، بگین. نقش‌ها ممکنه تا قبل از شروع بازی، ادیت بشن.
 
آخرین ویرایش:

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
یه توضیحی هم بدم که بازی اصلا فازش چیه و چه تصوری باید داشته باشید ازش :دی این توضیحات کلی‌ان و شامل استثنائات و یه سری اعمال نقش‌های جزیی نمی‌شن.

این بازی نقش‌های جدیدی داره که هیچ‌کدوم رو تا به حال ندیدین احتمالا، اما تفاوت ماهیت این بازی با مافیاهایی که قبلا بازی کردین، توی وجود تفنگ‌ و تفنگ‌سازه. به طور کلی تا زمانی که تفنگ‌ساز زنده‌است، بازی با اعدام پیش‌ نمیره، بلکه تفنگ‌ساز هر فاز به یه نفر تفنگ می‌ده و کسی که تفنگ‌ داره، چه شهروند و چه مافیا، توی فاز روز یه نفر رو می‌کشه. این به خودی خود به ضرر شهروندانه و در کل اعدام با رای، برای شهروندان یه امتیاز محسوب می‌شه. بنابراین شهروندان باید تلاش کنن تفنگ‌ساز رو پیدا کنن و اون رو بکشن تا تفنگ از بازی حذف بشه و بتونن با هم‌فکری اعدام کنن و پیش برن. نکته‌ی دیگه هم این‌که تفنگ‌ساز از مافیا جداست و همدیگه رو نمی‌شناسن. تقریبا مثل نقش فرعی می‌مونه اما همراه مافیا برنده می‌شه.

در سمت مقابل، شهروندان کدخدا رو دارن. تا زمانی که کدخدا زنده‌است و تو بازیه، مافیا نمی‌تونه توی شب کسی رو بکشه. بعد از مرگ کدخدا هردمبیل میشه و مافیا می‌تونه به صورت تیمی یکی‌ رو بکشه. بنابراین همونطوری که هدف شهروندان پیدا کردن و کشتن تفنگ‌سازه، هدف مافیا هم پیدا کردن و کشتن کدخداست. همچنین مشخصا هر دو گروه باید از مهم‌ترین نقششون محافظت کنن و مراقب باشن که لو نره یا نمیره، گرچه کدخدا خودش اوایل بازی از مرگ مصونیت داره.

با شروع هر فاز، گفته می‌شه که تفنگ توی بازی هست یا نه. اگه تفنگ توی بازی باشه، اعدام نداریم و رای به اعدام‌ها محاسبه نمی‌شن. چه زمانی تفنگ توی بازی نداریم؟ ۱) تفنگ‌ساز مرده باشه. ۲) تفنگ‌ساز به کسی تفنگ نداده باشه. ۳) داروغه تفنگ رو مصادره کرده باشه.
مصادره‌ی تفنگ توسط داروغه به این صورته که اگه تفنگ‌ساز بخواد به جعفر تفنگ بده و داروغه هم همون‌ شب جعفر رو هدف قرار بده. تفنگ به جعفر نمی‌رسه و درعوض توسط داروغه مصادره شده و از بازی حذف می‌شه. بنابراین فاز روز بعد اعدام انجام می‌شه. اعمال قدرت کدخدا هم مشابه همینه. به این صورت که اگه تفنگ‌ساز به جعفر تفنگ بده و کدخدا هم جعفر رو هدف بده، جعفر اون تفنگ رو فقط به کسی می‌تونه شلیک کنه که کدخدا بهش اجازه داده باشه.
نقش دیگه ای که توی شهروندان هست، حکیمه. حکیم معجون‌های محافظت درست می‌کنه و به افراد می‌ده تا از خودشون مقابل تیر تفنگ محافظت کنن.

پس تا این‌جا شد دو تا آیتم که بین بازیکن‌ها پخش می‌شه؛ تفنگ و معجون. دزد مافیا، به نوعی هسته‌ی اصلی تیم مافیاست (به جز تفنگ‌ساز که جداست) و می‌تونه این آیتم‌ها رو از بازیکن‌ها بدزده.به بیان دقیق‌تر دزد می‌تونه معجون‌های استفاده نشده، و تفنگی که توی همون شب تفنگ‌ساز به بازیکن هدف داده رو بدزده و خودش استفاده کنه.

خب، حالا هنگام شلیک‌ تفنگ چه اتفاقی می‌افته؟ اگه شلیک موفق باشه، گفته می‌شه جعفر اصغر رو زد و اصغر نقشش ایکس بود. اگه شلیک ناموفق باشه، گفته می‌شه جعفر شلیک کرد اما شلیکش ناموفق بود (گفته نمی‌شه که به کی شلیک کرده.) اگه جعفر تفنگ داشته باشه اما شلیک نکنه، تفنگ به تفنگ‌ساز برمی‌گرده و کسی هم نمی‌فهمه که تفنگ دست کی بوده که شلیک نکرده. بازیکن‌ها می‌تونن توی فاز روز به راست یا دروغ ادعای داشتن تفنگ کنن و توی تاپیک در مورد این‌که قراره چه کسی رو بکشن، دروغ بگن. اما با پایان فاز، به گاد هدف شلیک می‌دن و شلیک انجام می‌شه.
اما به همین راحتی هم نیست. اگه تفنگی دست مافیا بیافته (چه مستقیم و چه دزدی) شعبده‌باز ممکنه به شما تفنگ جعلی بده! به این صورت که شما فکر می‌کنین تفنگ‌ دارید، می‌گید می‌خوام جعفر رو بکشم، اما در عوض تفنگ به اصغر شلیک می‌شه(به خواست مافیا) و اگه بمیره گفته می‌شه که شما کشتینش!

بقیه نقش‌ها تا حدی واضح‌ترن. شکارچی درواقع پلیسیه که تنها وقتی تفنگ ‌گیرش بیاد پرسشش انجام می‌شه. درویش اومده توی بازی که بمیره و از کدخدا محافظت کنه. (به این شکل که هنگام مرگش، تمام گناهکارانی که اون رو تا حالا هدف دادن، بهش معرفی می‌شن و درویش می‌تونه از کشته شدن یک نفر که به نظرش بیگناهه، ترجیحا کدخدا، تا آخر بازی جلوگیری کنه.) تا زمانی که کدخدا زنده است اگه داروغه ، حکیم یا شکارچی توی بازی بمیرن، یه شاگرد جایگزین اونا می‌شه. چاقوکش هم عضو عضلانی تیم مافیاست و کارای کثیف رو براشون انجام می‌ده :دی مثلا اشخاص رو گروگان می‌گیره و اگه خودش بمیره، اون فرد رو هم با خودش می‌کشه.

فعلا حتما حتما این توضیح+توضیح دقیق نقش خودتون رو بلد باشین. سوالی در مورد نقش‌ها داشتین و جایی رو نفهمیده بودین، حتما بپرسین.

+ ضمیمه: شاید سوال پیش بیاد که اگه تفنگ رو شلیک نکنیم چی میشه. در این صورت در پایان روز اگه تفنگ شلیک نشه، کنترلش دست تفنگ‌ساز می‌افته و اون به جای شما به یک نفر شلیک می‌کنه، منتهی اسم شما به عنوان شلیک‌کننده‌ی تفنگ اعلام می‌شه.
 
آخرین ویرایش:

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
تفنگی در روستا
بخش اول
روستایی ساکت و کوچک بود، دورافتاده و غریب. کوه‌ها‌ی سیاه مانند ماری دورش چنبره زده بودند و جز نهری که از آن خارج می‌شد و آب چشمه‌ها را به دامنه‌های دوردست می‌برد، و راه مال‌رویی که از ناکجا به آن‌ روستا می‌رسید، تعامل دیگری با دنیا نداشت.
سازه‌های کاه‌گلی داخل روستا چنان کم‌تعداد بودند که از دور مانند لکه‌ای مبهم به نظر می‌رسیدند. تنها یک سازه‌ی چوبی و قدیمی آن‌جا وجود داشت،‌ درست در جایی که جاده به روستا می‌رسید. قهوه‌‌خانه‌ای کهنه و اصیل بود با دری که چارتاق باز می‌شد و پیشخوانی آن‌قدر بلند که قد هیچ‌یک از هشت کودک روستا به آن نمی‌رسید. روی پیش‌خوانش بطری‌های شیشه‌ای جورواجور و استکان‌های کوچک بلوری چیده شده و از سقف الوار‌پوش چوبی‌اش، چلچراغی آراسته به شمع‌های نیم‌سوخته آویزان بود.
اسکندر قهوه‌چی پشت پیشخوان نشسته بود. زبان به دندان گرفته بود و برگ‌های خشک چای را که تاجر به‌تازگی از شرق آورده بود، با دقت پاک می‌کرد. تاجر خارجی قسم خورده بود که چای‌ اعلاست و تماماً از هر گونه آت‌و‌آشغالی پاک شده اما او به حرفش اعتماد نداشت. بی‌اعتمادی همیشگی او از کسی پوشیده نبود و همین او را به کاسبی کارکشته تبدیل کرده بود، اما حرف آن تاجر به‌خصوص را کمتر از همه‌چیز باور می‌کرد. آخر چه کسی حرف یک تاجر خارجی را باور دارد، آن هم وقتی که ادعا می‌کند صندوقی به طول دو گز و عرض پنج وجب به روستا آورده، اما به‌محض ورودش به روستا صندوق از پشت گاری‌اش ناپدید شده؟
تاجر سه روز پیش از روستا رفته بود، اما حرفش هنوز بین اهالی زمزمه می‌شد. دوتاشان آقاجمال‌الدین و عمورشید بودند که نزدیک‌ترین میز به تاق ورودی قهوه‌خانه را اشغال کرده، چای می‌نوشیدند و به صحبت‌هایشان آب‌و‌تاب می‌دادند.
آقاجمال‌الدین که به پشتی سفت و تو‌پر تکیه داده بود، حریصانه به سیگار برگی نعنایی بر لبش پک می‌زد و برای دوست قدیمی‌اش مهمل می‌بافت. می‌گفت به چشم خودش دیده که نیمه‌‌شب تاجر صندوقی عظیم را از گاری‌اش خارج کرده و به دست شخصی داده. می‌گفت هوا تاریک بوده و جز شبح سیاه آن دو نفر چیزی نمی‌دیده، چه برسد به آن‌که بتواند چهره‌ی شخص دوم را شناسایی کند. به گفته‌ی آقا‌جمال‌الدین صندوق آن‌قدر بزرگ بوده که یک مرد بالغ و تندرست در آن جا می‌شده، به‌قدری سنگین که تاجر آن را روی زمین می‌کشیده اما مرد شبحین سیاه، آن‌ را چون هندوانه‌ای زیر بغل زده و در سایه‌های روستا گم شده.
عمورشید به حرف‌هایش پوزخندی زد و به گمان خود استدلال آورد که اگر او راست می‌گوید و لاف نمی‌زند، پس چرا از جایش بلند نشده و چرا ازشان همان‌موقع پرس‌وجو نکرده که چه می‌کنند. آقا‌جمال‌الدین جوابش را با لحن بدیهی داد که آن‌موقع چه می‌دانسته چنین می‌شود.
عمورشید کمتر پیش می‌آمد که به قصه‌های آقاجمال‌الدین اعتنایی کند، اما آن‌بار شک به دلش افتاده بود. روی میز خیمه زد و دستان زخمی و انگشتان ضرب‌دیده‌اش را در هم گره کرد. اگر همین یک بار حق با آقاجمال‌الدین بود چه؟ اگر داستان تاجر و صندوق ناپدیدشده‌اش حقیقت داشت چه؟
آقاجمال‌الدین اما پیش خود یک قدم پیش‌تر بود. دیگر به راست و دروغش کاری نداشت، چرا که آن‌چه دیده بود را از بر بود. سوالاتی دیگر پیش آمده بود که ذهنش را به کُشتی می‌طلبید.
درون آن صندوق چه بود و آن صندوق، اکنون کجاست؟

فاز اول
از 01:00 تا 24:00 روز سه‌شنبه

بازیکنان حاضر در بازی: ۱۱
پریا (Moj)
سارا (Sarachu)
سید (Amir)
رامتین (Ramtin)
رضا (Rezaz)
عرفان (Erf_Ju)
عماد (Red Dragon)
فری (FM90)
محمد (Donnie)
محمد (MAHZ)
محمدامین (Mamalgr)

تعداد رای لازم برای اعدام: ۶




تا فردا شب حداقل یک پست اعلام حضور و سلام‌علیک بدین. تا اینجا حتما باید توضیح کلی (پست سوم تاپیک) و نقش‌ خودتون رو خونده باشید. الان هم بقیه نقش‌ها رو کم‌کم بخونین. سخت و زیاده ولی نشدنی نیست. هرکی هم خونده راضی بوده :دی سوالی داشتین تلگرام و اینستا در خدمتم.
شروع کنید.​
 
آخرین ویرایش:
رئیس جماهیر
نوشته‌ها
569
پسندها
271
امتیازها
155
مدال‌ها
11
سلام
چقدر روستا خلوته. آدم دلش میگیره :(
کجاس روزهای اوج مافیا
هیییی فلک

دور عجیبیه. با این عوض شدن تقریبا همه نقش ها و تغییر کل ساختار بازی نمیدونم اصلا میشه اسمشو مافیا گذاشت یا نه :دی

نقش ها و قوانین هم خوندم، خیلی پیچیده نیست، از نظر شدت پیچیدگی در حد دورهای عادیه ولی خب چون همه چی جدیده سخت به نظر میرسه و زمان میبره که عادت کنیم و احتمالات رو دقیق متوجه بشیم، یه جور به آموزش ضمن خدمت (بازی) نیازمندیم

در کل ایشالا دور خوبی باشه و خوش بگذره :دی
جای عزیزان غایب، مخصوصا پویا، هم‌ خالی 😏😏
 
تازه‌وارد
نوشته‌ها
5
پسندها
0
امتیازها
0
سلام به همگی😁.
خوشحالم که در جمعتون هستم😌. بنده از تازه کارای مافیا هستم البته این سبک بازی رو اولین بارمه دارم میبینم :) امیدوارم بازی خوبی بشه✌🏼.
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
344
پسندها
0
امتیازها
105
مدال‌ها
14
خوب خوب سلام به همه :))
امیدوارم دور خیلی خوبی بشه،بعد از یه مدت مافیا خیلی میچسبه.
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
640
پسندها
103
امتیازها
295
مدال‌ها
34
سلام ب همه ????????????‍♂️

داشتم پستاي اول بازيو ميخوندم
يچي ديدم پهن زمين شدم : ))

می‌گید می‌خوام جعفر رو بکشم، اما در عوض تفنگ به اصغر شلیک می‌شه

چقد آشناس :))
ياد اغا رسول بخير ??????????????????‍♂️
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
539
پسندها
128
امتیازها
155
مدال‌ها
22
سلام
امیدوارم دور خوبی رو تجربه کنیم. ??????
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
838
پسندها
265
امتیازها
300
مدال‌ها
45
سلام به همگی،
واقعا با این سیستم بازی حال کردم نقشا همه جدبده واسم و امیدوارم دور خوبی رو داشته باشیم.
برای اونایی که نمیشناسن من رو اسمم محمدامین هست، مملگر هم قبوله. برای اونایی که می شناسن هم ممل گیرل قبول نیست :دی
 

Moj

تازه‌وارد
نوشته‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
0
سلام به همه من پریام moj هم صدام میکنن راستش اولین باره دارم شرکت میکنم و خیلی جالب به نظر میاد بریم ببینیم کی به کیه :23: :دی
 

FM

کارنیاموز مافیا
نوشته‌ها
735
پسندها
171
امتیازها
315
مدال‌ها
32
سلام . امیدوارم که خوبید. فری هستم. در خدمتم:دی
 
Underwood
نوشته‌ها
496
پسندها
424
امتیازها
565
مدال‌ها
38
سلام.

وقت نیست. می بینمتون
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
بسیار خب. فاز روز اول بسته می‌شه. اعدامی نداریم. :دی
فاز شب ۱
00:00 تا 01:00 چهارشنبه

هدفاتون رو توی تلگرام یا اینستا بهم بدین. اس‌ام‌اس و اینا ندارم.
فردا ساعت ۳ بعد‌ازظهر بخش دوم داستان ارسال می‌شه و فاز روز دوم شروع. اونایی که امروز پست ندادن با هماهنگی من می‌تونن از ۱ شب به بعد پست بدن.​
 
مافیایی
نوشته‌ها
352
پسندها
4
امتیازها
85
مدال‌ها
13
سلام به همگی. امیدوارم حالتون خوب باشه و از این حرفا. :دی

داستان شب اول خیلی شیک و ادبی نوشته بود و فضای روستا و قهوه خونه خیلی خوب توصیف شده بود. دست مریزاد گاد عزیز. :گل:

نقش ها جذابن و به نظر دور حذابی بشه. امیدوارم دور خوبی باشه. :دی
 
تازه‌وارد
نوشته‌ها
6
پسندها
0
امتیازها
0
سلام بچه ها، من سارام ببخشید دیر سلام می‌دم 😹
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
تفنگی در روستا
بخش دوم
در کنج دور قهوه‌خانه، هرمز یک، دو، سه گفت و استکان تلخ نوشیدنی را سر کشید. جمشید و خورشید،‌ دو برادر که دو سویش نشسته بودند، هورا کشیدند و پشت شانه‌اش زدند. جمشید آشکارا به او حسودی می‌کرد و حسادتش را با زبان تیز خود ابراز می‌کرد تا سربه‌سر هرمز بگذارد. خورشید، که به پیشنهاد او بود که به قهوه‌خانه آمده بودند، دستی برای همسر اسکندر قهوه‌چی، گل‌ناز‌خاتون تکان داد تا برایشان نفری یک پیک دیگر بیاورد. با وجود معلولیت اسکندر که حالا خرخرش پشت پیشخوان بلند شده بود، گل‌ناز‌خاتون بود که قهوه‌خانه را می‌چرخاند؛ گرچه باز هم پشت پیشخوان و نوش‌خانه، قلمروی خود اسکندر بود. اما گل‌نازخاتون خیلی بهتر از همسرش بلد بود که با هرکسی گرم بگیرد و چنان وسواسی داشت که باعث می‌شد میز‌ها و پنجره‌ها و ظروف تمام مدت برق بزنند. تمام این‌ها اسکندر را از جوانی و دوران سلامتش شیفته‌ی خود کرده بود و اگر پا به قهوه‌خانه می‌گذاشتی، می‌توانستی امواج تحسین و ارادت اسکندر نسبت به همسر دردانه‌اش را احساس کنی.
سه پیک که برایشان برد،‌ ازشان پرسید که چه خبر شده و جشن چه چیزی را می‌گیرند. دو برادر همزمان اعلام کردند که هرمز بلاخره جواب مثبت از جواهر شنیده. هرمز لپ‌هایش گل انداخت و گل‌ناز‌خاتون پوزخند زد. زن قهوه‌چی آن‌قدر مردم روستایش را خوب می‌شناخت که بداند جواب مثبت جواهر به او یا هر پسر دیگری، نه دیری می‌پاید و نه انحصاری دارد. با این حال چیزی نگفت، جز نگاه چپ‌چپی که به جمشید انداخت. به آن پسر از حرف‌‌های پرشوق و حجم حسادتش مظنون شده بود که مشتری بعدی دکان دل جواهر باشد.
گل‌نازخاتون تازه پشت آشپزخانه برگشته و می‌خواست سیگاری برا خود روشن کند که جلنگ‌جلنگ آویز جلو در قهوه‌خانه به صدا درآمد. آقا‌جمال‌الدین و رفیق گرمابه‌ و گلستانش عمورشید بودند که طبق روال هرروزشان به قهوه‌خانه سر می‌زدند. آقاجمال‌الدین زبان به بحث گشوده بود و با چنان آب‌وتابی برای عمورشید دست‌هایش را در هوا تکان می‌داد که عمورشید ساکت مانده بود. میان حرف‌هایش با دو انگشت اشاره‌ای به آن سه پسر جوان کرد که در سمت دیگر قهوه‌خانه مستی گزیده بودند و گل‌نازخاتون در عجب ماند که شاید جواهر حتی بر سر زبان آقاجمال‌الدین و عمورشید هم افتاده و آن‌ها را هم مسحور خود کرده. هرچه که بود، کمتر از همیشه از آقاجمال‌الدین خوشش می‌آمد؛ آخر گاهی به گمانش هیز و چشم‌چران به نظر می‌آمد و البته این نیز بی‌تاثیر نبود که او را عمداً نازگل‌خاتون صدا می‌زد تا حرصش را دربیاورد.
ناگهان بانگ هوار، همهمه‌ی دو‌ سوی قهوه‌خانه را ساکت کرد. اسکندر بود که از خواب پریده بود. مرد سالخورده گیج‌ومنگ از خواب اطراف قهوه‌خانه را نگاه کرد و از پنجره بیرون را دید زد. همه‌ی مشتری‌ها با کنجکاویِ آراسته به دل‌سوزی مصنوعی به او خیره شدند. گل‌ناز‌خاتون از او پرسید که چه‌اش شده و اسکندر بهت‌زده و بریده‌بریده به حرف آمد که یادش آمده. که فهمیده. که می‌داند داخل آن صندوق چه بوده. یک تفنگ.

فاز روز ۲
از 15:00 تا 24:00 روز چهارشنبه


بازیکنان حاضر در بازی: ۱۱
پریا (Moj)
سارا (sarachu)
سید (Amir)
رامتین (Ramtin)
رضا (RezaZ)
عرفان (Erf_Ju)
عماد (Red Dragon)
فری (FM90)
محمد (Donnie)
محمد (MAHZ)
محمدامین (Mamalgr)


تفنگ در بازی حاضر است




اینم بگم که اگه طی شب و بعد از دادن هدف‌ها اتفاق قابل بازگویی براتون افتاده باشه یا تفنگی چیزی دریافت کرده باشین، همون موقع بعد از اتمام فاز شب بهتون خبر می‌دم. بی‌خودی منتظر تفنگ و اینا نمونین :دی خبری باشه همون موقع می‌گم :))
خوشحالم که اکثرتون نقش‌ها رو خوندین و دارین کم‌کم مسلط می‌شین.:دی بریم به امید یه دور خوب کنار هم :دی
 
آخرین ویرایش:
رئیس جماهیر
نوشته‌ها
569
پسندها
271
امتیازها
155
مدال‌ها
11
خب سلام مجدد
الان توی یه فاز بی سابقه هستیم! تفنگ توی بازی هست و اعدام هم نداریم که مافیاهای قبلی چنین شرایطی تجربه نکردیم.

حقیقتا قوانینو که خوندم برام سوال بود توی چنین فازی چی کار کنیم، میشه مثل قدیم که بحث میکردیم ولی اعدام نمیکردیم بحث کنیم تا به یه جایی برسیم. اما خب مشارکت باید بالا باشه تا به یه جایی برسیم.

من اول یه نکته در مورد بالانس بگم.
۱۱ نفریم و آرش گفته شیخ و شعبده باز ممکنه باشن یا نباشن. اگه شعبده باز باشه مافیا+تفنگ ساز میشن ۴ نفر و عملا با ۳ تا حذف میتونن ببرن که خیلی بالانس نامتقارنیه. پس از نظرم شعبده باز توی بازی نیست. این در مورد تحلیل های بعدی میتونه کمک کنه. البته این که شعبده باز نباشه قطعی نیست ولی خب احتمالش از نظرم زیاده.

داستانم حقیقتش هنوز نخوندم. تا شب میخونم اگه چیز مهمی به ذهنم رسید میگم، فکر کنم باید چند فاز بگذره تا بهتر متوجه نمادها و نشانه های داستان بشیم.
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
539
پسندها
128
امتیازها
155
مدال‌ها
22
بریم که شروعی کوبنده داشته باشیم: من تفنگ دارم. ??????
 
رئیس جماهیر
نوشته‌ها
569
پسندها
271
امتیازها
155
مدال‌ها
11
بریم که شروعی کوبنده داشته باشیم: من تفنگ دارم. ������

خب با توجه به توضیحات نقش ها و قوانین، این ادعا میتونه درست یا غلط باشه.

حالا تصمیم گرفتی که با تفنگت چه کنی؟
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

بالا پایین