برای دیدن محتوای انجمن باید ورود کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون ثبت‌نام کنید.

بازی دور سوم مافیا | تفنگی در روستا

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
تازه‌وارد
نوشته‌ها
89
پسندها
0
امتیازها
0
خیلیییییی به محمد ادمین و رامتین مشکوکم اصلا یه جورین انگار دستشون تو یه کاسس😁
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
838
پسندها
265
امتیازها
300
مدال‌ها
45
خیلیییییی به محمد ادمین و رامتین مشکوکم اصلا یه جورین انگار دستشون تو یه کاسس??????

خیلی ممنونم از نظرات منطقی شما.

- - - Updated - - -

خیلیییییی به محمد ادمین و رامتین مشکوکم اصلا یه جورین انگار دستشون تو یه کاسس😁

خیلی ممنونم از نظرات منطقی شما.
 
تازه‌وارد
نوشته‌ها
89
پسندها
0
امتیازها
0
معلومه که خوندم یه ساعت وقت برد همش😁
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
838
پسندها
265
امتیازها
300
مدال‌ها
45
عرفان
اصرار تو راجع به پرسش از اینکه چرا دو شب پیاپی تفنگ نداریم چیه؟ به نظرم مشخصه. یا گاد سهمیه نداده، یا داروغه ی شهر خیلی خوبه :دی

- - - Updated - - -

من تا اینجای کار بازی یکم برام قفل شده، جز به عرفان و رضا شک بیشتر از 50 به کسی ندارم. رضا برام مشکوک ترینه و حاضرم بهش رای هم بدم امشب. ببینیم چی میشه.
من برای اولین بار برم داستان رو بخونم بیام.

- - - Updated - - -

ولی جدا نظر من روی سارا و جایگزین پریا عوض شد. این حرفی که الان تینا زد فقط و فقط از یه بی گناه بدون یار بر میاد :دی
 
تازه‌وارد
نوشته‌ها
89
پسندها
0
امتیازها
0
اوکی تا جایی که دستگیرم شده یه نفرمون ریق رحمتو سر کشید،،، خدایان او را بیامرزند.
شدیم ۱۰ نفر
حالا اون عزیزمون که به رحمت خدا رفت یه جوری اومد اولش که اوفففف تو کی بودی و از این حرفا
هر چی فکر میکنم زیادی زیاد بود برا تفنگ دار که اونجور بیاد غوغا کنه، در اصل فکر میکنم تفنگ دار هنوز بینمون هست‌ (البته که فقط یه احتماله)
اما از یه طرف اگر خودمم دو تا روش رو به کار میبستم اولی مظلوم نمایی که خوبم جواب میده، دومی اما همون شروع طوفانی
به هر حال که شک دارم تفنگ دار نباشه بینمون شاید خودم باشم حتی شایدم نباشم اما😁
حالا اینا به کنار، اینکه تفنگ نداریمم جالبه که فکرم میکنم عارش قصد اذیت کردنمونو داره (بعید نیست ازش😁)
خب دیگ این کل حرفام بود بیشتر از این راه نداره پست بذارم تو مراسم اعدام میبینمتون
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
838
پسندها
265
امتیازها
300
مدال‌ها
45
خب من با این پست دیگه قریب به یقین احتمال می دم تینا مثبت باشه :دی
مطالب داستان رو خوندم، هیچی ازش در نیاوردم. ابسولوتلی ناتینگ. تو سری ترور هم تا زمانی که یکم بازی دیتا های بیشتری خواست به ما بده همین بود. بزاریم داستان بره جلو ببینیم به کجا می رسیم.
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
دفتر خاطرات اسکندر قهوه‌چی
چهارده شهریور ۱۲۹۹
امروز سمیرخان را کشتند. آدم نمی‌داند چه بگوید. بنده که پای علیلی دارم و تمام‌وقت در قهوه‌خانه امن و گرمم روی صندلی نشسته‌ام اما گل‌نازخاتون... نمی‌دانم اما از همان لحظه که جواهر وحشت‌زده وارد قهوه‌خانه شد، به این می‌اندیشم که اگر این اتفاق برای گل‌نازخاتون رخ می‌داد چه. با این‌که می‌دانم او زنی قوی‌ست و حواسش به همه‌چیز از تیر تفنگ تا ... آلت متجاوز هست، اما از آن روزی می‌ترسم که او دیگر پیشم نباشد. آن‌وقت تنها می‌شوم و سرنوشت خودم و قهوه‌خانه نامعلوم.
روستایمان هرگز از آدم‌های بدجنس و خرده‌شیشه‌دار خالی نبوده و هر کسی را بگیری، از خود من تا دایی‌چنگیز و پسرهای عمورشید، همگی وقتش که برسد همدیگر را زنده نمی‌گذاریم. اما این آقاجمال‌الدین... یادم می‌آید وقتی که بچه بودم و او مردی در اوایل جوانی بود که زورش به همه‌چیز و همه‌کس می‌رسید و عالم و آدم از او حساب می‌بردند، مرا خیلی قبول داشت. حساب‌کتاب‌های گاوداری‌اش را به من می‌سپرد که در جبر و حساب خبره بودم و هیچ‌وقت کمتر از گل به من نمی‌گفت. اما حالا، گویی عوض شده. اگر همان آقاجمال‌الدین سابق بود، نمی‌گذاشت کسی بی‌خبر و بی‌دلیل در روستا کشته شود و کسی هم به‌خاطرش جواب پس ندهد.فقط زورش به جمشید و خورشید می‌رسد و البته جمشید هم خوب سربه‌سرش می‌گذارد، که آقاجمال‌الدین درعوض سر خورشید بیچاره خالی می‌کند. خلاصه گمانم این است که این آقاجمال‌الدین کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه‌اش باشد. فقط خدا داند.
امشب جواهر به قهوه‌خانه آمد. حالش بد بود. اولین نفر بود که مرگ سمیرخان را دیده بود. می‌گفت بریز اسکندرخان و مستم کن. من هم هیچ نگفتم. او شروع کرد به قصه گفتن برایم. از حکایتی قدیمی برایم گفت که خرگوشی عاشق جغدی می‌شود و جغد درنهایت او را می‌کشد. الحق که این دختر ذهن عجیبی دارد. کمی بعد عمورشید آمد، به بهانه‌ی این‌که مراقب او باشد تا دوباره در مستی گندی بالا نیاورد. بعد از اندکی با هم از قهوه‌خانه رفتند. گل‌ناز‌خاتون می‌گوید جواهر دل پاکی دارد و مشکلش آن است که کسی درکش نمی‌کند. اما بنده حداقل به عمورشید در این باره خوشبین نیستم.
راستی، امروز بین حرف‌های این پسرها شنیدم که هرمز می‌گفت که حین چرا بردن گوسفند‌ها تاجر را در نزدیکی روستا دیده. بهش گفته که اگر باری دیگر او را در روستا ببیند دخلش را درمیاورد. با او موافقم. اگر آن تاجر بدردنخور را دوباره ببینمش، بهش می‌گویم که این چایش را ببرد پیش آقارسول، او می‌داند چکارش کند!



 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
838
پسندها
265
امتیازها
300
مدال‌ها
45
اوکی تا اینجا حس میکنم توی داستان شک برانگیز ترین عادم همون اسکندره کیه (صاحاب قهوه خونه) اون از همه بیشتر مشکوک میزنه
چون همش یه چی میگه و بعد یادش میره و بوم یه خواب مسخره میبینه و زیادی مظلوم طوره
یه نکته دیگه این جواهر خانوممون که گویا خوبم دل میبره این خیلی مشکوک میزنه🤔
راجب تفنگ دار هم تا اینجا که همه پستا رو خوندم به دو نفر بد شک کردم...
و نمیدونم چرا اما فکر میکنم هم درویش هم شعبده باز هستن که البته کی میدونه (:

پ.ن. یه کم اگر فکر کنیم متوجه میشیم اون فرد با پوست تیره و موهای طلایی در واقعیت هم حضور داره (((=

راستی این ۲ نفر کی بودن؟ من و رامتین؟
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
838
پسندها
265
امتیازها
300
مدال‌ها
45
دفتر خاطرات اسکندر قهوه‌چی
چهارده شهریور ۱۲۹۹
امروز سمیرخان را کشتند. آدم نمی‌داند چه بگوید. بنده که پای علیلی دارم و تمام‌وقت در قهوه‌خانه امن و گرمم روی صندلی نشسته‌ام اما گل‌نازخاتون... نمی‌دانم اما از همان لحظه که جواهر وحشت‌زده وارد قهوه‌خانه شد، به این می‌اندیشم که اگر این اتفاق برای گل‌نازخاتون رخ می‌داد چه. با این‌که می‌دانم او زنی قوی‌ست و حواسش به همه‌چیز از تیر تفنگ تا ... آلت متجاوز هست، اما از آن روزی می‌ترسم که او دیگر پیشم نباشد. آن‌وقت تنها می‌شوم و سرنوشت خودم و قهوه‌خانه نامعلوم.
روستایمان هرگز از آدم‌های بدجنس و خرده‌شیشه‌دار خالی نبوده و هر کسی را بگیری، از خود من تا دایی‌چنگیز و پسرهای عمورشید، همگی وقتش که برسد همدیگر را زنده نمی‌گذاریم. اما این آقاجمال‌الدین... یادم می‌آید وقتی که بچه بودم و او مردی در اوایل جوانی بود که زورش به همه‌چیز و همه‌کس می‌رسید و عالم و آدم از او حساب می‌بردند، مرا خیلی قبول داشت. حساب‌کتاب‌های گاوداری‌اش را به من می‌سپرد که در جبر و حساب خبره بودم و هیچ‌وقت کمتر از گل به من نمی‌گفت. اما حالا، گویی عوض شده. اگر همان آقاجمال‌الدین سابق بود، نمی‌گذاشت کسی بی‌خبر و بی‌دلیل در روستا کشته شود و کسی هم به‌خاطرش جواب پس ندهد.فقط زورش به جمشید و خورشید می‌رسد و البته جمشید هم خوب سربه‌سرش می‌گذارد، که آقاجمال‌الدین درعوض سر خورشید بیچاره خالی می‌کند. خلاصه گمانم این است که این آقاجمال‌الدین کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه‌اش باشد. فقط خدا داند.
امشب جواهر به قهوه‌خانه آمد. حالش بد بود. اولین نفر بود که مرگ سمیرخان را دیده بود. می‌گفت بریز اسکندرخان و مستم کن. من هم هیچ نگفتم. او شروع کرد به قصه گفتن برایم. از حکایتی قدیمی برایم گفت که خرگوشی عاشق جغدی می‌شود و جغد درنهایت او را می‌کشد. الحق که این دختر ذهن عجیبی دارد. کمی بعد عمورشید آمد، به بهانه‌ی این‌که مراقب او باشد تا دوباره در مستی گندی بالا نیاورد. بعد از اندکی با هم از قهوه‌خانه رفتند. گل‌ناز‌خاتون می‌گوید جواهر دل پاکی دارد و مشکلش آن است که کسی درکش نمی‌کند. اما بنده حداقل به عمورشید در این باره خوشبین نیستم.
راستی، امروز بین حرف‌های این پسرها شنیدم که هرمز می‌گفت که حین چرا بردن گوسفند‌ها تاجر را در نزدیکی روستا دیده. بهش گفته که اگر باری دیگر او را در روستا ببیند دخلش را درمیاورد. با او موافقم. اگر آن تاجر بدردنخور را دوباره ببینمش، بهش می‌گویم که این چایش را ببرد پیش آقارسول، او می‌داند چکارش کند!




خب این بخش داستان رو الان خوندم، چیزهایی که میاد تو ذهنم یکی اینکه این آقای جمال الدین می تونه یکی از ما باشه، کسی که تیر اس هستش و در مورد ۲ نفر کلا صحبت کرده که اونم جمشید و خورشیدن. جمشید سر به سرش می ذاره و در نهایت جمال الدین سر خورشید پیاده می کنه. قشنگ من رو یاد سید (جمال الدین)، عرفان (جمشید) و رضا (خورشید) می اندازه. به خاطر اون پستی که سید داده بود در مورد دیسکشم اولش صحبت کرد، الان با گوشیم نمی تونم بیارم.
از اونور جواهر هم ممکنه رضا باشه. "اولین نفرس که مرگ سمیرخان را دید" یا "جواهر دل پاکی دارد مشکلش این است که مردم درکش نمی کنند.".
شایدم همه ی اینا حاصل تخیلات مریض خودمن. از اون داستان خرگوش و جغدم چیزی در نمی آد سرچ کردم همچین داستانی وجود نداره اصلا.
حتما دارید می گید چقدر بیکاره، راستم می گین من دارم خودم با خودم تو تاپیک حرف می زنم الان هیچکدومتون نیستید حوصلم سر رفت. فعالیت کنید دیگه.

- - - Updated - - -

من ساعت ۱۰.۳۰ تا ۱۲ دارم می رم فوتسال. اون موقع تصمیم بگیرین یهو فعال شین من خودم رو جر می دم از الان گفته باشم :)))
 
مافیایی
نوشته‌ها
352
پسندها
4
امتیازها
85
مدال‌ها
13
فری

به نظرم حرکت رضا مثل یک بی گناه نبود، خیلی رند هم عمل کرد سر تیر داشتن و تفنگ. تنها راه در رو همین ادعایی هست که می کنه، یعنی تفنگ جعلی بهش رسیده باشه. من بر اساس نحوه ی بازی هم دارم قضاوت می کنم. معمولاً رضای بی گناه خیلی صریح تر و واضح تر بازی می کنه. این رضا تم محتاط کارانه ای هم تو بازیش هست به نظرم.

در مورد ممل، به نظرم ما باید تا میتونیم بحث باز کنیم بلکه بتونیم موقع اعدام درست قضاوت کنیم و اگر تیر به یک بی گناه برسه بتونه درست قضاوت کنه. در واقع این طوری بگم که لفظ درویش توسط ممل اونجای بازی به نظرم دردی دوا نمی کرد. احتمال درویش تو بازی صرفاً هست. اینکه در صورت عدم وجود درویش در بازی اگر کسی تفنگ نداشته باشه رو متهم به تفنگ ساز کنیم (چون درویشی نیست بهش تیر برگرده) هم بی گناهانی که تفنگ بهشون نرسیده (یا داروغه حمایت کرده یا دزد دزدیده) بالا میره.


ممل

خب همین دیگه. ممکنه باشی ممکنه نباشی. هر دو صورت به نظرم آوردنش به نفع گناهکاراست. بذار مثال بزنم. اگر به فرض تو درویش باشی، تفنگ ساز بهت تیر میده ولی بهش برمی گرده و میتونه خودش تیر بزنه. اگر هم درویش نباشی، چون یارای خودت رو میشناسی به افراد دیگه شلیک می کنی، احتمال زدن تفنگ ساز هم بین اون همه بی گناه خیلی کم تره.


عرفان

من نظرم اینه یک شب احتمالا داروغه حمایت کرده، شب بعدش تفنگ ساز نخواسته به کسی تیر بده. احتمال اینکه داروغه مصادره کرده باشه هر دو شب به نظرم پایین هست. دقت نکردم حالت های دیگه ای هم میتونه باشه که تفنگ تو بازی نباشه.
 
رئیس جماهیر
نوشته‌ها
569
پسندها
271
امتیازها
155
مدال‌ها
11
سلام من بیدار شدم :دی

تینا:
دقیقا چرا به من مشکوکی؟ :دی

آقا ولی این که میگه دست من و محمد امین تو یه کاسه است تا حدی بد هم‌نمیگه به عنوان یکی که بدون تجربه و از نگاه شخص ثالث بازی رو میبینه. حقیقتا توی اکثر موارد نظراتم بهش نزدیکه و طبیعتا بهش یه حس مثبتی دارم که امیدوارم حسم درست باشه. یکی از آخرین چیزایی که باهاش موافقم همین قضیه قفل شدن بازیه. حقیقتا برا منم تا حدی بازی قفل شده.

در مورد رضا و عرفان کمی تا قسمتی بابت همون بحثای اولیه و ادامه اش مشکوکم و کلا یه کم حس منفی دارم بهشون. ولی از نظرم هم تیمی نیستن.

در مورد سارا همچنان بیشتر مشکوکم که مافیا باشه و از نظرم سبک بازیش بیشتر به مافیا میخوره و خیلی خوبم اون رفتارشو با پیچوندن بازی و مسخره بازی، توجیه کرد.

در مورد تینا حسم مثبته. از نظرم پستاش بیگناهانه است تقریبا.

در مورد مملگر یا همون محمد امین هم که گفتم حسم مثبته.

در مورد عماد همیشه یه کم منفیم، دست خودم نیست کلا هر جور بازی کنه همیشه بهش مشکوکم :)))

در مورد بقیه هم حسم خنثی است.

اما در مورد این که چرا تفنگ توی بازی نیست از نظرم با توجه به این که خود گاد گفته ممکنه سهمیه تفنگ ساز محدکد باشه پس از نظرم یه روزش رو خود تفنگ ساز از نقشش استفاده نکرده و یه شب هم داروغه خوب از نقشش استفاده کرده و تفنگو مصادره کرده. این از نظرم نرمال ترین احتمال ممکنه.
 
مافیایی
نوشته‌ها
352
پسندها
4
امتیازها
85
مدال‌ها
13
من احتمالا تا پایان فاز دیگه نباشم. یک کلاس دارم و سه ساعتی طول می کشه. نظرم بر اعدام تو فاز امروز هست. به محتمل ترین گزینه ام رای میدم.



رای به اعدام: رضا
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
838
پسندها
265
امتیازها
300
مدال‌ها
45
فری

به نظرم حرکت رضا مثل یک بی گناه نبود، خیلی رند هم عمل کرد سر تیر داشتن و تفنگ. تنها راه در رو همین ادعایی هست که می کنه، یعنی تفنگ جعلی بهش رسیده باشه. من بر اساس نحوه ی بازی هم دارم قضاوت می کنم. معمولاً رضای بی گناه خیلی صریح تر و واضح تر بازی می کنه. این رضا تم محتاط کارانه ای هم تو بازیش هست به نظرم.

در مورد ممل، به نظرم ما باید تا میتونیم بحث باز کنیم بلکه بتونیم موقع اعدام درست قضاوت کنیم و اگر تیر به یک بی گناه برسه بتونه درست قضاوت کنه. در واقع این طوری بگم که لفظ درویش توسط ممل اونجای بازی به نظرم دردی دوا نمی کرد. احتمال درویش تو بازی صرفاً هست. اینکه در صورت عدم وجود درویش در بازی اگر کسی تفنگ نداشته باشه رو متهم به تفنگ ساز کنیم (چون درویشی نیست بهش تیر برگرده) هم بی گناهانی که تفنگ بهشون نرسیده (یا داروغه حمایت کرده یا دزد دزدیده) بالا میره.


ممل

خب همین دیگه. ممکنه باشی ممکنه نباشی. هر دو صورت به نظرم آوردنش به نفع گناهکاراست. بذار مثال بزنم. اگر به فرض تو درویش باشی، تفنگ ساز بهت تیر میده ولی بهش برمی گرده و میتونه خودش تیر بزنه. اگر هم درویش نباشی، چون یارای خودت رو میشناسی به افراد دیگه شلیک می کنی، احتمال زدن تفنگ ساز هم بین اون همه بی گناه خیلی کم تره.


عرفان

من نظرم اینه یک شب احتمالا داروغه حمایت کرده، شب بعدش تفنگ ساز نخواسته به کسی تیر بده. احتمال اینکه داروغه مصادره کرده باشه هر دو شب به نظرم پایین هست. دقت نکردم حالت های دیگه ای هم میتونه باشه که تفنگ تو بازی نباشه.

اینی که تو داری می گی در صورتی که دلیل گفتن قطعا من، درویش بودنم باشه. اما همونطور که قبلا هم گفتم دلیل من وجود اون باگ بود و به همون دلیل هنوز می گم قطعا تو بازی درویش داریم. نه به خاطر اینکه درویش هستم. البتا شاید هم باشم :)

- - - Updated - - -

سلام من بیدار شدم :دی

تینا:
دقیقا چرا به من مشکوکی؟ :دی

آقا ولی این که میگه دست من و محمد امین تو یه کاسه است تا حدی بد هم‌نمیگه به عنوان یکی که بدون تجربه و از نگاه شخص ثالث بازی رو میبینه. حقیقتا توی اکثر موارد نظراتم بهش نزدیکه و طبیعتا بهش یه حس مثبتی دارم که امیدوارم حسم درست باشه. یکی از آخرین چیزایی که باهاش موافقم همین قضیه قفل شدن بازیه. حقیقتا برا منم تا حدی بازی قفل شده.

در مورد رضا و عرفان کمی تا قسمتی بابت همون بحثای اولیه و ادامه اش مشکوکم و کلا یه کم حس منفی دارم بهشون. ولی از نظرم هم تیمی نیستن.

در مورد سارا همچنان بیشتر مشکوکم که مافیا باشه و از نظرم سبک بازیش بیشتر به مافیا میخوره و خیلی خوبم اون رفتارشو با پیچوندن بازی و مسخره بازی، توجیه کرد.

در مورد تینا حسم مثبته. از نظرم پستاش بیگناهانه است تقریبا.

در مورد مملگر یا همون محمد امین هم که گفتم حسم مثبته.

در مورد عماد همیشه یه کم منفیم، دست خودم نیست کلا هر جور بازی کنه همیشه بهش مشکوکم :)))

در مورد بقیه هم حسم خنثی است.

اما در مورد این که چرا تفنگ توی بازی نیست از نظرم با توجه به این که خود گاد گفته ممکنه سهمیه تفنگ ساز محدکد باشه پس از نظرم یه روزش رو خود تفنگ ساز از نقشش استفاده نکرده و یه شب هم داروغه خوب از نقشش استفاده کرده و تفنگو مصادره کرده. این از نظرم نرمال ترین احتمال ممکنه.

جالبه. خودم هم دقت نکرده بودم و شما جزء بازیکنای خنثی بودی برای من. من به شخصه تا زمانی که یکی حرکت غیر منطقی نکنه برام خنثی است. چون در نهایت حتی ترجیح می دم یه مافیایی که انقدر خوب بازی کرده که هیچ حرکت غیر منطقی ای نزده ببره تا یه مثبت پر اشتباه.

- - - Updated - - -



رای به اعدام: رضا


- - - Updated - - -

من می رم فوتسال، قبل از اینکه فاز بسته شه یه بار دیگه چک می کنم که کسی از این رای ای من و محمد اگه غلط باشه سوء استفاده نکنه.
 
تازه‌وارد
نوشته‌ها
89
پسندها
0
امتیازها
0
دقیقا شما دو تا😁
 
رئیس جماهیر
نوشته‌ها
569
پسندها
271
امتیازها
155
مدال‌ها
11
منم با اعدام توی این فاز موافقم. دو روز تفنگ توی بازی نباشه و اعدام نکنیم خیلی ضایع است. برا پیش رفتن بازی باید ریسک هم کرد و اگه منتظر باشیم که به یقین برسیم هیچ وقت بازی توی فاز روز پیش نمیره.

من همچنان به سارا بیش از بقیه شک دارم.
در مورد عرفان و رضا گفتم به هر دو حس‌ منفی دارم‌ اما با توجه به بحث دو نفرشون شکی که به رضا دارم بیشتره.
به عمادم کلا مشکوکم ولی در حدی نیست که بهش رای بدم.
احتمالا رایم رو به سارا یا رضا میدم.
فعلا منتظر میمونم ببینم این یه ساعت آخر چجوری پیش میره.
 
تازه‌وارد
نوشته‌ها
89
پسندها
0
امتیازها
0
اوکی تا اینجا که خوندم و دیدیمو عاره و اینا با توجه به نوع پستا هنوزم حس میکنم مملگر و رامتین با همن و خیلی منفی طور میزنن ( اصلا مجابم نمیشم خداییش عین همید لعنتیا😂 )
(میخواستم مثل این ناظم چندشا بگم بیاید این مملگر و رامتینو از هم جدا کنیم باز دیدم نه، بهتره اینو واسه فاز های بعد نگه دارم خدا رو چه دیدی شاید به درد خوردن😆)
سارا خیلی عجیب غریب شده و حس غریبی بهم میگه که از اون نقش اصلی خفناس که تهش میگیم ای دل غافل این همون بود😁
یه امیر هست بچم اونم خیلی بیگناه طور میزنه کاریش ندارم
نسبت به عرفان، من خیلی مثبته نظرم اصلا بچم رباشو بپزه چیکارش دارم در نتیجه به دلیل منحرف کردن اذهان گناهکاران و بیگناهان و مغشوش کردن بازی رای به اعدام رضا میدم هان تا یادم نرفته شروعت خفن طور و عاره بود درود بهت و خدا بیامرزتت (باشد که در گور هم مافیایی باشد)
یاح یاح یاح

🔴رای به اعدام رضا🔴
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
344
پسندها
0
امتیازها
105
مدال‌ها
14
تینا

کاری به حس ندارم،ولی به طور کلی بازی ممدامین و رامتین متفاوته،،،اینکه میگی عین همید رو چون بار اولته با این جمع و افراد بازی میکنی رو دوست دارم برام بشکافی،،،از کدوم جملاتشون شباهت زیاد و دست تو کاسه بودن رو برداشت کردی(چی نظرتو بهشون جلب کرده؟)

در مورد اعدام به نظر میرسه امشب رضا اعدام میشه ولی من این مدل اگرسیو شدنای رضا رو قبلا دیدم(هم گناهکار و هم بیگناه) و راجبش مطمئن نیستم،،،اما از بازی سارا اصلا خوشم نمیاد،،،کسی که کلا نه نظر میده نه شرکت میکنه و همه چی رو با شوخی رد میکنه چه جدید و چه قدیم و چه نوب و چه پرو من بهش رای میدم،،،تینا دیرتر تو اومده تو بازی ولی مفید تر بوده.



رای به اعدام: سارا
 
رئیس جماهیر
نوشته‌ها
569
پسندها
271
امتیازها
155
مدال‌ها
11
با توجه به این که بعید میدونم سارا رای بیاره منم به دومین‌گزینه مشکوکم‌ یعنی رضا رای میدم

[VOTER=رضا][/VOTER]

- - - Updated - - -

تینا بازیت خیلی باحاله :)) یعنی اگه گناهکار باشی بهت حتما نمره کامل میدم‌ :دی
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
539
پسندها
128
امتیازها
155
مدال‌ها
22
دوستان من از صبح بیرون بودم و الآن رسما جنازه‌م رسیده خونه. یک دور سریع پست‌ها رو نگاه کردم و بيش‌تر رو پست‌هایی که مخاطبش من بود دقت کردم.

ببینید من واقعا متوجه نمی‌شم چرا این‌قدر گنگه براتون این مسئله. اگر تفنگ من تقلبی نبود که خب مگه مرض داشتم؟ میومدم می‌گفتم من قطعا سارا رو می‌زنم که بعدا مجبور نباشم که چرا گفتم احتمالا. شما برید پست‌های اون فاز رو بخونید، از اول فاز که من گفتم تفنگ دارم تا آخرش کلا چند پست داده شد و چند نفر تو بازی شرکت کردن؟ نهایتا 3 4 نفر. بارها گفتم من مطمئن نبودم می‌خوام چی‌کار کنم با تفنگ. این رو ده دفعه گفتم! واقعا مطمئن نبودن درباره همچین تصمیمی اونم از طرف کسی مثل من براتون عجیبه؟؟ شما خودتون فاز اول تفنگ می‌گرفتید چی‌کار می‌کردید؟ اونم وقتی تا آخر فاز منتظرید و بازم هیچ فعالیت و واکنش درست و حسابی دیده نمی‌شه از طرف بقیه.

من اگر تفنگم تقلبی نبود خیلی راحت میومدم هدفم رو قطعی می‌گفتم این همه دردسر هم برام نداشت.

حرفی ندارم فعلا دیگه. اگه بودم تو بازی هم‌چنان فاز بعد پست‌ها و داستان‌ها رو دقيق‌تر می‌خونم و قطعا فعال‌تر خواهم بود تو بازی. رای به اعدام هم ندارم الآن.
 

FM

کارنیاموز مافیا
نوشته‌ها
735
پسندها
171
امتیازها
315
مدال‌ها
32
دوستان من از صبح بیرون بودم و الآن رسما جنازه‌م رسیده خونه. یک دور سریع پست‌ها رو نگاه کردم و بيش‌تر رو پست‌هایی که مخاطبش من بود دقت کردم.

ببینید من واقعا متوجه نمی‌شم چرا این‌قدر گنگه براتون این مسئله. اگر تفنگ من تقلبی نبود که خب مگه مرض داشتم؟ میومدم می‌گفتم من قطعا سارا رو می‌زنم که بعدا مجبور نباشم که چرا گفتم احتمالا. شما برید پست‌های اون فاز رو بخونید، از اول فاز که من گفتم تفنگ دارم تا آخرش کلا چند پست داده شد و چند نفر تو بازی شرکت کردن؟ نهایتا 3 4 نفر. بارها گفتم من مطمئن نبودم می‌خوام چی‌کار کنم با تفنگ. این رو ده دفعه گفتم! واقعا مطمئن نبودن درباره همچین تصمیمی اونم از طرف کسی مثل من براتون عجیبه؟؟ شما خودتون فاز اول تفنگ می‌گرفتید چی‌کار می‌کردید؟ اونم وقتی تا آخر فاز منتظرید و بازم هیچ فعالیت و واکنش درست و حسابی دیده نمی‌شه از طرف بقیه.

من اگر تفنگم تقلبی نبود خیلی راحت میومدم هدفم رو قطعی می‌گفتم این همه دردسر هم برام نداشت.

حرفی ندارم فعلا دیگه. اگه بودم تو بازی هم‌چنان فاز بعد پست‌ها و داستان‌ها رو دقيق‌تر می‌خونم و قطعا فعال‌تر خواهم بود تو بازی. رای به اعدام هم ندارم الآن.


رضا تا الان که پستاتو میخونم بی شک رضای همیشه نیستی :| ولی معتقدم که راست و دروغ حرفتو هیچ رقمه نمیشه درآورد . هرکیم الان بهت رای داده در حد 50 درصده گناهکاریت براشون و بقیه اش حسه(به غیر از مافیای کثیف: )) ). راستش در مقاطعی از امروز من هم میخواستم بهت رای بدم اما بازم گفتم بزارم بیای دفاع کنی. چون هیچوقت من رو حس به کسی رای نمیدم. وقتی ترازوم کاملا برابر باشه صبر میکنم. ایرادی به کسایی که بهت رای دادن وارد نیست ولی من میخوام ریسک کنم و بخاطرت صبر کنم:دی اگر رای اوردی و معلوم شد اشتباه کردم طبعاتش رو میپذیرم. اگر مشخص شد که اشتباه نمیکردم از تو کسایی که بهت رای دادن قطعا میتونم یکی دوتا گناهکار درارم. :دی نمیتونم؟:دی
پس اگر گناهکاری که گود ریدنس فاکر :)) اگرم نیستی که آدیوس یول بی رونجد:دی

من امشب رای نمیدم.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

بالا پایین