برای دیدن محتوای انجمن باید ورود کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون ثبت‌نام کنید.

بازی دور هشتم مافیا | داستان یک جلاد - بخش نخست: انتقام برادران میلر

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
شروع فاز روز ۱

داستان بازی: فاز روز صفر

1886 - شهر بیگ‌ویسکی در وایومینگ

داستان از سری:دی ماجراهای کلنل سابق و جایزه‌بگیر کنونی، داگلاس مورتیمر (ملقب به جلاد) هست که امیدوارم در برخی از ادوار آینده هم ادامه داشته باشه. نقش‌های این دور:

امیر در نقش بیل هَگِت (کلانتر)
مهدی حامدی در نقش جو لَری (مزرعه‌دار و ملاک متمول)
محمد چاوش در نقش جاناتان چِزویک (کشیش)
متین در نقش کلاید چَندلِر (مالک هتل-رستوران مازو)
آریا در نقش نِیتن وودز (معاون کلانتر)
رابین در نقش هنری بامستِد (نماینده قاضی ایالتی)
و مهدی پالیزوان در نقش نِلس مک‌لئو (جایزه‌بگیر)


بازیکنان حاضر در بازی به استثنای چند نفر (که به نقششون هم هیچ ربطی نداره) فعلا حضور کمرنگی در داستان دارن و البته مشخص هم نیست که چه شخصیتی مال کدومتونه. بعدا که فازها جلو رفت ممکنه بهش برسین و یه سری مسائل دستگیرتون بشه. ولی مهدکودک باز نکردیم که شخصیت‌های شرور داستان لزوما در بازی هم گناه‌کار باشن یا برعکس. در این رابطه هیچ تلاش و استناد و استدلالی نکنید.
توضیح: ... یعنی صحبت فرد داره توسط طرف مقابل قطع میشه. و از این (...) ها هم یعنی فحش بوده و سانسور شده.:دی

پرده اول: صبح دوشنبه - خانه جو لری، در بهترین نقطه شمال‌غربی شهر

کلانتر بیل هگت که چندین سال بود روزگار خوشیُ تو بیگ‌ویسکی می‌گذروند، با دیدن نامه‌ای که صبح امروز توسط یه سوار ناشناس از زیر در وارد دفترش شده بود، کاملا بهم ریخت. نیم‌ ساعتی فکر کرد، ولی به نتیجه نرسید؛ بنابراین تصمیم گرفت این ماجرا رو با دوست صمیمی و یار غارش جو لری -که مالک اکثر خونه‌های شهر و مزرعه بزرگی در خارج شهر بود- در میون بذاره.

بیل هگت (کلانتر): لعنتی چقدر لفت میدی، یه در میخوای باز کنی ها.
جو لری (مزرعه‌دار): زنم خونه نیست خب.
بیل: آهان یادم رفت آقا شان‌شون بالاتر از اینه که درُ روی کلانتر باز کنن.
جو: پرت‌وپلا نگو. نمی‌دونستم تویی که.
بیل: کیه پس این وقت روز؟
جو: چه می‌دونم. لابد یکی از این بدبخت بیچاره‌ها که اجاره این ماهُ نداره بده. اومده باشه وقت بگیره. منم حوصله ندارم.
بیل: حالا اجازه هست بیایم تو رئیس؟
جو: رئیس که خودتی. بیا.

بیل وارد خانه می‌شود و روی صندلی بزرگ قرمزی که در وسط خانه قرار داشت، می‌نشیند. کمی به اطراف دقت می‌کند و متوجه می‌شود دکوراسیون نسبت به هفته قبل عوض شده است. جو هم روی تخت بزرگ خود لم می‌دهد و منتظر بیل می‌ماند تا صحبت را آغاز کند.

بیل: شیک بودی، شیک‌تر شدی. بد نگذره یه موقع؟
جو: نه. نمی‌گذره. چی شده حالا؟ پکری. عجیبه.
بیل: زنت خونه نیست؟
جو: نه. کلیساس.
بیل: دوشنبه رفته پیش چزویک؟ حوصله‌ای دارن این زن‌ها ها.
جو: مگه زن تو نمیره؟
بیل: دوشنبه نه. روزهای فرد میره و آخر هفته‌ها.
جو: عه. من فکر می‌کردم باهمن. میگم نره پس. خوشم نمیاد با این مردم زیاد بگرده.
بیل: من که کاری به کاریش ندارم. اونم کاری به کار من نداره. توافق دوستانه و ساده. من راضی، اون راضی، گور پدر ناراضی.
جو: منم که کاری ندارم به کاراش. ولی صلاحشُ می‌خوام. می‌خوام پیشرفت کنه. حالا بگو بینم چته.
بیل: امروز صبح دیدم یه نامه از زیر در دفتر اومد تو. تا رفتم بیرون، یارو با اسبش به‌تاخت رفته بود. اصلا هم نفهمیدم لباسش و اسبش چجوری بودن که بفهمم مال کجاس.
جو: خب معلومه با این هیکل نمی‌رسی به اسب.
بیل: لعنتی از صندلی من کلی فاصله‌ست تا دم اون در. تو که هیکلت خوبه، من با اسب یکی از اهالی اینجا همین بلا رو سرت میارم، ببینم تشخیص میدی اسب کدوم خری بوده یا نه. اگه تشخیص ندادی، اسب و صاحابشُ... .
جو: خب حالا. شوخی کردم. چی بوده نامه؟
بیل: به جز تو چند نفر می‌دونن من چجوری کلانتر اینجا شدم؟
جو: هیچ جنبنده‌ای نمی‌دونه.
بیل: پس نامه کار تو بوده؟
جو: چی نوشته توش مگه؟
بیل: نوشته کلانتر، من از رازت خبر دارم. قبل اینکه آبروت بره، شهرُ ترک کن. 48 ساعت وقت داری.
جو: خب.
بیل: خب و زهرمار. چیه این؟
جو: من چه می‌دونم چه گندی زدی.
بیل: گند چی لعنتی. من بیش از 3 سال و نیمه از اینجا تکون نخوردم.
جو: اون نیست. اونُ هیچکی نمی‌دونه. شاید یکی خواسته اذیتت کنه.
بیل: گه خورده. کی همچین جرئتی داره؟
جو: نمی‌دونم. من جرئت دارم. ولی حوصله ندارم. به نظرم اهمیت نده. قرار باشه به اینا اهمیت بدی که دیگه کلانتر بیل بزرگ نیستی.
بیل: شایدم اینی که تو میگی باشه. ولی باید حواسمُ جمع کنم. اینجا رو راحت بدست نیاوردم که راحت از دست بدم.
جو: نگران نباش. چنتا معاون موقت اگه می‌خوای استخدام کن که خیالت راحت باشه.
بیل: نه. شک‌برانگیزه. فکر می‌کنن چیزی شده. صرفا سعی می‌کنم این یکی دو روز به اطراف بیشتر دقت کنم. باشه من برم.
جو: کار من نبوده کلانتر.
بیل: یه بار گفتی فهمیدم دیگه. روز خوش.
جو: به سلامت.

پرده دوم: عصر دوشنبه - دفتر کلانتر، مرکز شهر

کلانتر همچنان ذهنش درگیر بود. گذشته خودشُ کامل تو این نصف روز بررسی کرده بود، ولی چیزی دستگیرش نشد. کمی ذهنش آروم شد، ولی باز نگران بود. این چند سال کسی از این کارا نکرده بود. همه شهر ازش حساب می‌بردن. داشت به نحوه ورودش به شهر فکر می‌کرد که صدای در اومد.

بیل (کلانتر): کی هستی؟
جاناتان چزویک (کشیش): چزویک ِ کشیش.
بیل: ها. بیا تو پدر. دیگه چی شده؟ کسی خراب‌کاری کرده تو کلیسا؟
چزویک: سلام کلانتر. نه. خیلی وقته ازین کارا نمی‌کنن. مردم با کلیسا و تعالیم مسیح آشنا شدن تو این چند ماه.
بیل: آها. پس علتش اینه. چه پیشرفتی تو چند ماه. قانونم که کشکه. خب. چه کاری می‌تونم برات انجام بدم پدر چزویک؟
چزویک: کار خاصی که نیست. ولی شنیدم این فصل مسافر زیاد داره شهر. خواستم آخر هفته‌ها خودت هم کلیسا بیای. برای شهر و خودت بهتره.
بیل: میام که. نیومدم دیروز؟
چزویک: فقط میای همسرتُ میاری و می‌بری. در مراسم شرکت نمی‌کنی.
بیل: هدف مهمه که اومدنه. بعدشم من اینجا رو که نمی‌تونم ول کنم. امنیت مردم مهمه یا دین؟ تازه دین هم نه، بخش کوچکی از دین یک نفر در یک شهر کوچک در مقابل امنیت همه مردم.
چزویک: باز شروع کردی. ما بارها این بحثُ کردیم. باشه هرکاری دوست داری بکن.
بیل: دیگه؟
چزویک: یه سری مرمت‌ها باید انجام بشه تو کلیسا و محوطه. نیاز به بودجه داریم.
بیل: آها. پس کارِت این بود. چقدر؟
چزویک: حدود 100 دلار. ولی فعلا با 50 دلار کارمون راه میفته.
بیل: چه خبره؟ مگه می‌خوای کلیسا رو بکوبی بسازی. این صندلی که روش نشستم می‌بینی؟ 20 سال قبل منم اینجا بوده. خودت می‌دونی که اینجا بودجه ما محدوده.
چزویک: خب چقدر می‌تونی بهم بدی؟
بیل: هیچی. ولی آدم می‌فرستم کاراتُ انجام بده که دست از سرم برداری.
چزویک: مجانی انجام بده؟ من راضی نیستم بدون مزد کسی کاری انجام بده برای کلیسام، مگه اینکه دل‌سپرده واقعی حضرت مسیح باشه. که اونم...
بیل: می‌پرسم ازش. اگه نبود، از حقوق خودم میدم.
چزویک: اونم باز من راضی نیستم. باید تلاش کنیم برای این کارها بودجه خوبی اختصاص داده بشه. تازه اینی که گفتم حداقل هست.
بیل: من آخر ماه میرم مرکز ایالت. جلسه سالانه‌س. تو ام بیا. هرچی می‌خوای بگو. منم میگم بدن بهت. تایید می‌کنم که کشیش درست‌کاری هستی. خوبه؟
چزویک: این خوبه. ولی تا اون موقع چی؟
بیل: اگه زنده بودم، خودم به عنوان یه دل‌سپرده واقعی انجامش میدم. حالا ولم می‌کنی به کارام برسم؟
چزویک: ببین کلانتر، تو اگه دل‌سپرده واقعی بودی...
بیل: ای بابا. لعنت به (...). لعنت به من. ولم کن.
چزویک: اینجوری نباید صحبت کنی.
بیل: باشه. برو لطفا.
چزویک: خدا نگه‌دارت باشه کلانتر.
بیل: مرسی. هست.
چزویک: بله؟
بیل: هیچی. میگم خدا نگه‌دارت باشه کشیش عزیز. به سلامت.
چزویک: می‌بینمت.

بیل (بعد از رفتن چزویک): خدایا، اگه هستی، کاری کن این دیگه سمت من نیاد. اگرم نیستی که کاری نمی‌تونی بکنی. در هر حال برا خودت خوب نیس هیچ‌کدوم ازین حالات.

بخش سوم: دوشنبه شب - ورودی جنوبی شهر

کلانتر طبق معمول هرشب که گشتی در محدوده ورودی‌های شهر می‌زد، به ورودی جنوبی رسید. ناگهان دید سواری از دور داره آروم به سمتش میاد. اول فکر کرد مربوط به نامه اول صبحه و بلافاصله در حالت آماده‌باش قرار گرفت.

کلانتر: کی هستی؟ از اسب پیاده شو و خودتُ معرفی کن. دستات رو سرت باشه.
سوار (درحالی که از اسب پیاده می‌شه): مسافرم. از راه دوری اومدم. دنبال جایی هستم که بشه غذایی خورد و کمی استراحت کرد.
کلانتر: اسمت چیه؟ رسمت چیه؟ اگه مسافری اون اسلحه برا چیه؟ از کجا میای؟ کجا می‌خوای بری؟ چقدر تو شهر می‌مونی؟
سوار: اسمم تام داناوان ـه. از تگزاس میام. مزرعه‌دار هستم. دنبال گمشده‌ای هستم. به اینجا رسیدم. چند روزی بیشتر نمی‌مونم. اسلحه هم این روزا حکم امنیت آدمُ داره.
کلانتر: از تگزاس؟! خیلی خسته‌ای پس. باهات در مورد اسلحه موافقم. ولی این تابلو رو بخون.
سوار: ورود هرگونه سلاح گرم به شهر بیگ‌ویسکی ممنوعه.
کلانتر: خوبه که سواد داری. اسلحه‌تُ بده من. وارد شهر شو. قبل رفتن هم بیا دفتر کلانتر تحویل بگیر و برو به سلامت.
سوار: این قانونُ کی گذاشته؟ من اکثر جاهای این مملکتُ گشتم.
کلانتر: من گذاشتم. اگه مشکلی داری، برو تومب‌ستون، لویی‌ویل یا هر خراب‌شده دیگه‌ای که اراذل و دزدا و جایزه‌بگیرا میرن. اینجا جایی برای اسلحه نیست.
سوار: عجب. باشه. خسته‌م. این از اسلحه. فردا صحبت می‌کنیم. خودت دو تا اسلحه داری ولی کلانتر.
کلانتر: بله مثل خودت. اسلحه دومُ از جیب راست کتت خیلی آروم در بیار بده من. اونم جهت اطمینان برای امنیته لابد؟
سوار: نه. خوشم میاد تیزی. اینم خدمت شما. حله؟
کلانتر: نه. کیف و چمدونت هم باید بازدید کنم و اسبت.
سوار: در اختیار شماست.

کلانتر به طور کامل سوار داستان ما رو بازرسی کرد و بعد از اینکه هیچ مورد مشکوک دیگه‌ای پیدا نکرد، به داخل شهر راهش داد و به سمت هتل راهنماییش کرد؛ ولی شاید اگر می‌دونست اون سوار جایزه‌بگیر معروف و کلنل سابق ارتش، داگلاس مورتیمر ـه، شاید چنین کاری نمی‌کرد. ولی شاید هم باز همین کارُ می‌کرد. در ادامه خواهیم دید که هدف اصلی کلنل از ورود به این شهر چی بوده و با آدمای شهر بیشتر آشنا می‌شیم.

باز هم تاکید می‌کنم که این بخش‌های داستان که آخر شب منتشر میشه کاملا از بازی جداست و صرفا جهت دل‌مشغولی‌های نویسنده و دوست‌داران هست.

شروع فاز 1
بازیکنان حاضر در بازی: 20 نفر


آرش (Arash)
محمدامین (
Mamalgr)
رضا (RezaZ)
عرفان (
Erf_ju)
مهسا (Moonsa)
سعید (Saeidmu7)
خلفی (Amin Khalafi)
هادی (Franking)
فری (FM90)
صدرا (Sadra)
عماد (Red Dragon)
محمدرضا (Smrs)
امین (Amin)
یاسین (برلین)
معین (معین)
محمدحسین (Atomic Ant)
مهدی حسینی ()
ممدرضا (Mammad7Reza)
هانیه (Haniemdi)
امیررضا (Amir khosrowshahi)

زمان اتمام فاز: سه‌شنبه ساعت 23:00
نوع اعدام: اختیاری با حداقل 11 رای

امیدوارم افراد جدیدی که در این دور حضور دارن، وقت کنن و راحت بازی کنن و از ادوار بعدی هم مشتری بشن.:دی
هرکسی هم به فاز صفر نرسیده، این فاز حتما پست بده که بفهمم در بازی هست.
در رابطه با بالانس هم هیچ حرف جدیدی اضافه بر نکات قبلی نیست. خیالتون هم راحت باشه که بالانس برای همه سخت هست و البته همه شانس خوبی برای برد دارن. پست‌های گاد کامل خونده بشه لطفا. بعد بیاید تا جزئیات نقشاتونُ بگم.

بازیُ شروع بفرمایید.
 
آخرین ویرایش:
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
344
پسندها
0
امتیازها
105
مدال‌ها
14
هلو گایز

بیاین روی ماهتون رو ببینیم :دی:
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
696
پسندها
130
امتیازها
115
مدال‌ها
17
سلام
داستان برام جذاب بود ??????. تنکس گاد ?????? .
برای استارت بازی حدسی که توی ذهنم هست رو میگم، به نظرم مافیا بیشتر از یه گروهه و حتی میشه احتمال بالا داد به ۲ گروه داد. مثلا دو تا گروه ۳ نفری. یا یکیشون ۴ نفری و یکیشون ۳ نفری و یا هر دو ۴ نفری ( به نسبت نقشایی که دارن توی هر گروه و با در نظر گرفتن اینکه قاتل اگه هست چندتاست) . سه گروه بعیده از نظرم. پدرخوانده و آدمکش رو هم که هر گروه باید داشته باشن. نقش نفر سوم و چهارم در صورت وجود به نظرم میتونه متفاوت باشه با هم. آهان اینم میتونه باشه که ۳ گروه ۳ نفری باشن ولی خب به نظرم قاتل نباید باشه دیگه چون بیگناها تعدادشون کمه در اینصورت.
 
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
260
امتیازها
460
مدال‌ها
38
این پست صرفا برای اعلام حضور و فاقد هرگونه اعتبار دیگری است :دی
وقتی صدرا می‌خواد به پست اولش گیر ندن :دی :))

- - - Updated - - -

درمورد بالانس هم تعداد حالاتی که گاد گفته زیاده تحلیل خاصی نمی‌شه کرد. یعنی اینکه چندتا مافیا و چندتا قاتل داده باشه، بستگی به این داره که به بیگناه‌ها چه نقش‌هایی داده باشه. هرچند بعید می‌دونم تعداد تیرزن‌ها (آدمکش+قاتل) بیشتر از ۳ بشه مثلا :دی بیشتر باشه عملا purge عه :))
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
399
پسندها
118
امتیازها
405
مدال‌ها
27
سلام، سلام.

مهسا
یک توضیح بده که چرا یک گروه بودن مافیا برات ان‌قدر بعیده؟ :دی



رای به اعدام: مهسا
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
عماد جون چه عجب فاز یک بازی حضور داشتی :)):))

این بالانسا از کجا میاد مهسا ؟ :دی و چرا احتمال بالا رو به 2 گروه دادی ؟

بیشتر خواستم فان باشه آرش :))
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
696
پسندها
130
امتیازها
115
مدال‌ها
17
خلفی:
خیلی زود نیس برا اینکارا!؟ ?????? .
اول پستم گفتم که حدس و حسی که توی ذهنم هست رو میگم. اگه مافیا یه گروه باشه و کلا ۱ آدمکش باشه باید ۱ و حتی ۲ قاتل باشه تو بازی وگرنه گناهکارا کارشون زاره ?????? . از طرفی یه احتمالم اینه که قاتل یه دونه باشه یا نباشه و مافیا بیشتر باشه. اینا هر دوشون احتمالن. بستگی داره کدومش از نظرتون منطقی تر باشه که برای من همین که گفتم منطقی تره. پافشاری آنچنانی که میگی هم نکردم روی هیچ کدوم. بلاخره حدسه میتونه درست باشه میتونه نباشه. الان یه سوال دارم از محضر جانب عالی ??????. با چه عنوانی به من رای دادی؟ ?????? و دلیلت چی بوده؟ ?????? راستی من به بودن ۳ تا گروهم احتمال کم دادم چرا یه گروه برات سوال شد سه تا گروه نه؟ ??????

صدرا:
شاید اگه گاد بودم خودم اینطوری میکردم ?????? . اینکه از کجا میاد خب حدس و حسه. منطقی ترین گزینه برای بالانس همین به ذهنم میاد فعلا.

- - - Updated - - -

خلفی:
خیلی زود نیس برا اینکارا!؟ ������ .
اول پستم گفتم که حدس و حسی که توی ذهنم هست رو میگم. اگه مافیا یه گروه باشه و کلا ۱ آدمکش باشه باید ۱ و حتی ۲ قاتل باشه تو بازی وگرنه گناهکارا کارشون زاره ������ . از طرفی یه احتمالم اینه که قاتل یه دونه باشه یا نباشه و مافیا بیشتر باشه. اینا هر دوشون احتمالن. بستگی داره کدومش از نظرتون منطقی تر باشه که برای من همین که گفتم منطقی تره. پافشاری آنچنانی که میگی هم نکردم روی هیچ کدوم. بلاخره حدسه میتونه درست باشه میتونه نباشه. الان یه سوال دارم از محضر جانب عالی ������. با چه عنوانی به من رای دادی؟ ������ و دلیلت چی بوده؟ ������ راستی من به بودن ۳ تا گروهم احتمال کم دادم چرا یه گروه برات سوال شد سه تا گروه نه؟ ������

صدرا:
شاید اگه گاد بودم خودم اینطوری میکردم ������ . اینکه از کجا میاد خب حدس و حسه. منطقی ترین گزینه برای بالانس همین به ذهنم میاد فعلا.

راستی من درک میکنم که اول بازی همه میخوان یه جوری بازی رو شروع کنن بلاخره. ولی بیگناها لطفا دقت کنن که با گیرای الکی و بیخودی به هم یه موج برای سوارکاری گناهکارا درست نکنیم. این کار فقط به ضرر خودمونه.
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
مهسا

خلفی که هنوز نیومده تو بازی :دی ایشون ال امینن.
اگه بخوایم احتمالات رو در نظر بگیریم هزارجور احتمال وجود داره :دی تفاوتی بین احتمالات برای بقیه وجود نداره اما انتخاب احتمالات چرا، بین افراد میتونه متفاوت باشه.
پس اگه به قول خودت میخوای گمراهی تو بازی وجود نداشته باشه باید همه ی احتمالات رو بیان کنی نه فقط اونایی که اگه خودت گاد بودی اینجوری میچیدی.
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
696
پسندها
130
امتیازها
115
مدال‌ها
17
صدرا:
???????????????????????? چرا واقعا??????
یه بارم این اتفاق افتاده یادم میاد که ال امین و خلفی رو اشتباه گرفتم. از ایشون عدرخواهی میکنم.
همه احتمالات رو نمیشه برابر در نظر گرفت، به قول خودت هر کی یه تعدادیش رو بیشتر از بقیشون جدی میگیره ولی نمیشه همه احتمالات رو نوشت و اگه بشه هم واقعا اعصاب آروم و وقت خالی میخواد که ندارم من یکی. اما اونایی که برام بولد بودن رو نوشتم تا نظر بقیه رو هم بدونم. ولی اینکه بخواد کسیو گمراه کنه این موضوع دور از ذهنه برام. بقیه عقل و منطق دارن میخونن اگه با عقل و منطقشون جور بود قبول میکنن اگرم نبود دلیل میارن و قبول نمیکنن و ردش میکنن حتی و اگه دلیلشون برای منم قابل قبول باشه اون احتمال برای منم کمرنگ میشه. بلاخره باید بحث شروع بشه.

راستی من تصمیم گرفتم که کمتر فعالیت کنم، شما نذارید ??????
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
539
پسندها
128
امتیازها
155
مدال‌ها
22
درود دوباره

مهسا
به نظرم مافیا بیشتر از یه گروهه و حتی میشه احتمال بالا داد به ۲ گروه داد.
ال‌امین
یک توضیح بده که چرا یک گروه بودن مافیا برات ان‌قدر بعیده؟
صدرا
پس اگه به قول خودت میخوای گمراهی تو بازی وجود نداشته باشه باید همه ی احتمالات رو بیان کنی نه فقط اونایی که اگه خودت گاد بودی اینجوری میچیدی.

سه نقل قول کلیدی در همین فاز ابتدایی بازی داریم. :دی

این‌که تو چنین دوری یک بازیکنی بیاد تو اولین پست بازی‌ش احتمال بالای دو مافیا بودن بازی رو مطرح بکنه به‌خودی‌خود کمی حرکت عجیبی هست برای من و ممکنه پشت این حرف قصد و نیت شری نفهته باشه. :دی منتها این‌جا طرف حساب‌مون مهساست و با توجه به تحرکاتی که ادوار قبلی ازش دیدم، حرکت مرض‌داری حساب نمی‌کنم. حداقل فعلاً. :دی

ال‌امین که همیشه به نکته‌بینی و تیزهوشی‌ش اشاره کردم. این‌جا بیشتر با صدرا کار دارم؛ ال‌امین هم البته اگزجره‌طور رفتار کرد به‌عنوان اولین پست. :دی صدرا رو قشنگ حس می‌کنم می‌خواد ادای مچ‌گیری و فعال بودن دربیاره. :)) نقل قولی که ازش آوردم به مقدار قابل توجه و غیرضروری‌ای توش جو می‌بینم. یکی به‌این‌خاطر که مهسا تو پست اولش همه‌ی احتمالات تعداد مافیا و قاتل رو مطرح کرد و صرفاْ گفت که مثلاْ به‌نظرم فلان حالت احتمالش بیشتره و از نظر من پستش طوری نبود که بخواد یک‌سری احتمالات رو حذف کنه و نگه؛ دو به‌این‌خاطر که صدرا می‌گه بیا کاری کنیم تو بازی گم‌راهی وجود نداشته باشه (چه‌قدر یاد شروع دل‌سوزانه‌ی دور قبلش افتادم. :دی ) اما خودش حرف مهسا رو تحریف کرده به‌نظرم این وسط و علاوه براین‌که داره گم‌راهی ایجاد می‌کنه، حس می‌کنم صرفاً دنباله‌ی حرف ال‌امین رو گرفته و یه موج‌سواری ریزی رفته که فکر کنیم فعاله و دل‌سوز بی‌گناه‌ها. :دی

در مجموع پست‌های صدرا اصلاً حس خوبی بهم نداد. :دی

عماد جون چه عجب فاز یک بازی حضور داشتی
بیشتر خواستم فان باشه آرش
 
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
260
امتیازها
460
مدال‌ها
38
مهسا
بحث اینه که اون حدس و حسی که برات اومده از کجا اومده و با چه منطقی :دی یعنی با چه منطق و دلیلی، احتمال دوتا بودن مافیا برات بیشتر بوده توی تحلیل اولت؟

و اینکه
اگه مافیا یه گروه باشه و کلا ۱ آدمکش باشه باید ۱ و حتی ۲ قاتل باشه تو بازی وگرنه گناهکارا کارشون زاره
گوشه‌ی ذهن می‌مونه :دی

صدرا
بیشتر خواستم فان باشه آرش :))
اونوقت حرف من فان نبود؟ :دی
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
مهسا
:دی من بازخواستت نکردم که در جوابش بیای بگی یه بار دیگه هم این اتفاق افتاده من فقط گفتم امین خلفی نیست ال امینه.
خب چه تضمینی هست که قصدت این نبوده احتمالاتی که برای خودت بولد بوده رو در نظر گرفتی که برای بقیه هم بولد کنی این و ؟

رضا
ببین دوست عزیز مثل دور قبل داری میگی صدرا داره ادا در میاره :دی هدفت از این صحبت چیه ؟ میخوای چی رو ثابت کنی ؟ :دی من دلسوزانه حرف بزنم دارم ادا در میارم، فعال باشم دارم ادا در میارم، تو سایه باشم دارم ادا در میارم. دقیقا تو چه حالتی من ادا در نمیارم :دی شما به من توضیح بده ؟ در مورد احتمالات هم گفتم هزار احتمال وجود داره که مهسا کلیات رو تقریبا گفت اما یه جاهایی به جزئیات هم اشاره کرد، مثلا دو تا گروه سه نفری، اما چرا سه تا گروه 2 نفری رو نگفت ؟ مگه اینم یه احتمال نیست ؟ پس احتمالات رو کامل نگفته.
اما برسیم به قسمت جالبش که خیلی خوشحالم بهش اشاره کردی :دی چون منتظر بودم تو یا عرفان یکیتون بیاد بهش گیر بده.
و به‌این‌خاطر که صدرا می‌گه بیا کاری کنیم تو بازی گم‌راهی وجود نداشته باشه (چه‌قدر یاد شروع دل‌سوزانه‌ی دور قبلش افتادم. :دی ) اما خودش حرف مهسا رو تحریف کرده به‌نظرم این وسط و علاوه براین‌که داره گم‌راهی ایجاد می‌کنه
چطور این حرف من ادای دلسوزانه در اوردن و ریش سفیدی فیک محسوب میشه ولی این حرف مهسا که کوتش میکنم نه ؟
راستی من درک میکنم که اول بازی همه میخوان یه جوری بازی رو شروع کنن بلاخره. ولی بیگناها لطفا دقت کنن که با گیرای الکی و بیخودی به هم یه موج برای سوارکاری گناهکارا درست نکنیم. این کار فقط به ضرر خودمونه.
دور قبل من همچین حرفی رو زدم اومدی گفتی ریش سفیدی فیک داری، الکی ادای دلسوزا رو در میاری ولی الان چرا به همسا همین و نگفتی ؟ تو که داری دلسوزی من رو به دور قبل ارجاع میدی باید نظرت هم همون باشه دیگه :دی پس چرا این یکی برات دلسوزی طبیعی بود ؟

- - - Updated - - -

آرش
مگه من گفتم حرف تو فان نبود ؟ :دی
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
696
پسندها
130
امتیازها
115
مدال‌ها
17
آرش:
خب احتمالایی که تو ذهنم بود اینا بودن:
یه گروه مافیا با تعداد عضو زیاد که من اینو زیاد منطقی نمیدونم چون در اینصورت یه آدمکش وجود داره و باید قاتل به نظرم ۲ تا باشه. چون در غیراینصورت بالانس به ضرر گناهکارا میشه و کارشون خیلی سخت میشه. به نظر من گاد شرایط رو اینطوری در نظرنمیگیره که یه گروه کارشون خیلی سخت بشه و گروه دیگه راحتتر.
احتمال دومم دو گروه مافیا بوده که میتونه تعدادشون برابر سه یا چهار باشه و یا یکی بیشتر و اونیکی کمتر باشه. که خود همین حالتهای مختلفی داره و واقعا قابل بررسی نیست تک به تک، حداقل فعلا نیست. به نظر من دو گروه مافیا + قاتل ( ها ) منطقی تره از لحاظ مساوی بودن شرایط.
مورد سومم ۳ گروه مافیاس که به نظرم اینم منطقی نیست چون تعداد اعضای گروه ها در اینصورت ۳ تا بیشتر نمیتونه باشه و کمتر از ۳ تا هم منطقی نیست چون برای هر گروه یه پدرخوانده و یه آدمکش میمونه فقط. البته اینم میتونه باشه ولی حالت جذابی نیست از نظرم.
احتمال دیگه ای هست؟ من فقط همینا به ذهنم میاد. منطقی ترین و جذاب ترینشم همونه که گفتم ?????? .

صدرا:
کلی گفتم اونو چون تو سوال نکردی که جواب بخوام بدم. ?????? در حالت کلی برام جالب بود که دوباره همچین اشتباهی کردم. بولد کنم که چی بشه؟ الان این احتمال تو ذهن من پررنگتره، چه تغییری تو بازی تو ایجاد کرده؟ ?????? دلیلی داری که ردش کنی و احتمال دیگه ای جاش بذاری؟ احتماله دیگه توام بیا احتمالاتو بگو. من اگه قبول کنم تایید میکنم اگرم نه ردش میکنم. اتفاق خاصی نمیفته کلا. مگر اینکه پشتش مرضی باشه ??????
راستی اینکه من اون توصیه رو کردم به خاطر این بود که گیر الکی بهم داده شده و هیچ گرهی از بازی باز نخواهد کرد ادامه دادن اسن گیر و گیرهای این مدلی. از خواب پا نشدم بیام اینجا ریش سفید بازی دربیارم. با دفعه قبل تو خیلی فرق داره کلا ??????. و یه چیز جالب. خودت داری اقرار میکنی که حرفی زدی که منتظر بودی عرفان و رضا بیان بهش گیر بدن؟؟ خب اگه میدونستی قابل گیر دادن هست برای چی گفتی؟ بعدم یه جوری میگی دور قبل گفتین ریش سفیدی فیک کردم انگار الکی گفتیم ??????.
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
مهسا

خب این مرضی که میگی پشتش باشه چجوری مشخص میشه ؟ فرض کن منم یه سری احتمال گفتم اگه به گفته ی خودت هیچ اتفاقی نمیفته، برای چی باید مرضی پشتش باشه ؟
ببین تو اصل مطلب فرقی نمیکنه، حرفا همون حرفاس که جای ایراد بهش وارده، منم اون صحبتایی که اول فاز قبلی گفتم بخاطر گیرای الکی ای بوده که تو بازی های قبلی داده شده و جدا از اون در ادامه ی بازی باز همون روال قبلی پیش گرفته شد. پس حرفا همون حرفاییه که بازی قبلی بهش ایراد گرفته میشه پس قاعدتا باید تو همین بازیم بهش ایراد گرفته بشه و برام جالبه که رضا تو همین بازی اومد باز به حرف من گفت ادا و دلسوزی ولی به صحبت تو گیری نداد :دی و کلیت پستش هم جای صحبت داره که سر فرصت تو فاز بعدی بهش میپردازم :دی
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
چرا هیچکس تو بازی نیست ؟ همه بیرون گود نشستین که فاز بعدی بیاین بگین صحبتای فلانی و فلانی تو فاز اول جالب بود و با دوتا پست سر و تهش و هم بیارید و نتیجه گیری کنید ؟ :دی
اصلا رفتار خوبی نیست به هرحال ماهم وقت گذاشتیم و قرار نیست جای کسی بازی کنیم.
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
696
پسندها
130
امتیازها
115
مدال‌ها
17
صدرا:
چرا جواب سوالمو ندادی؟ میگم الان که میگی من یه احتمالو بولد کردم چه تاثیری توی روند بازی و بازیکنا داشته؟ وقتی احتمالاتی که تو ذهنت هست رو میگی بحث شروع میشه و شکل میگیره و بقیه در موردش نظر میدن و بازی اینطوری رو دور شروع میفته. اینکه بیای به احتمالات من گیر بدی و بگی چرا همشو نیاوردی و چرا رو این تاکید داری متشنج کردن جوه اونم دقیقا وقتی ال امین هم مشابه همینو پرسیده. خب اگه احتمالی تو ذهنته که من نیاوردمش اضافش کن به بازی منم نظرمو میگم در موردش. کشف مرض پشتش هم باز وظیفه منو توعه و در طی بازی مشخص میشه‌. حتی گیرای بیخودی و مرض دار هم در صورت وجود مشخص میشن. الان میخوام بدونم مرض احتمال من چیه؟ :-d در مورد اینکه گفتی حرفا همون حرفاس هم باید بگم نه همون نیست. من اومدم یه پست شروع دادم و بالانسای احتمالی رو توش گفتم و به پست من ایراد وارد شده به هر دلیلی و من اون به اصطلاح نصیحت رو در کنار جوابم ایرادات وارده گفتم. ولی مورد شما توی بازی قبلی فرق میکرد. در شروع بازی نصیحت کردی بدون اینکه در مورد بازی و ... صحبت کنی. اوکیه ؟ :-d
در مورد تو سایه بودن و غیر فعال بودن بقیه هم که پست دادی، ببین ماها که فعالیم چی کشیدیم این مدت :-d

- - - Updated - - -

آرش دو نقطه دی هامم خوب نمیفتن ????????????
 
Professor
نوشته‌ها
270
پسندها
7
امتیازها
70
مدال‌ها
9
مهسا
نه این مشتنج کردن جو نیست اصلا، برام سوال بود که منطق پررنگ بودن احتمالاتت از کجا میاد و چرا فکر میکنی که فلان احتمال احتمال رخ دادنش بیشتره.
اینکه چه تاثیری دقیق میتونه داشته باشه رو نمیدونم ولی یه سری از پلیرا حالا خودم و مثال میزنم که زیاد اهل بالانس چیدن و جلو رفتن طبق بالانس نیستم و وقتی یه دیفالت از بالانسی که تو بولد کرده باشی طبق نظرای خودت تو ذهنم باشه و اگه تو کلیت بازی باهات تا یه جایی هم نظر باشم هرچند اشتباه ممکنه از بالانسی که تو گفتی یه جایی از تصمیم هم استفاده کنم و بطور غیر مستقیم رو تصمیمم نظر گذاشته. این از جواب سوالت.
خیر ! کاملا مخالفم چون اصل حرف همون حرفه، اگه بخوای بگی جایگاهی که توش اون حرف بیان شده با جایگاهی که من تو بازی قبلی این حرفارو گفتم فرق داشته هم باز باید بگم که مخالفم و فرقی نداره، چرا ؟ چون اگه به فاز اول دور قبل اشاره کنیم میتونه درست باشه ولی وقتی من در ادامه ی بازی بعد از اینتراکشن با بعضی افراد بازی باز هم بخاطر همین صحبتا و ادامه دادن و توضیح دادنش همین ایراد ها ازم گرفته شد. پس ایرادی که من میگیرم از نظر منطقی وارده و جای بحث نداره بنظرم. یه چیزیم که در این مورد یادم رفت بهش اشاره کنم تو پست قبلی این بود که آخر پستت گفته بودی یه جوری میگی گفتین دور قبل ریش سفیدی فیک کردی که انگار الکی گفتم باید بگم که این صحبتا هیچ ربطی به نقش نداره بنظرم. من هم ایراد نگرفتم از این صحبتات و بیام بگم عه مهسا ریش سفیدی فیک کرده، دلسوزی الکی کرده چون مشکلی نیست از نظر من و واقعا منطقیه که این صحبتا برای تعیین تکلیف اول بازی گفته شه که اگه وسط بازی جواب سوال های تکراری و بیخودی بعضیا که عادت دارن یه سوال و پونصد بار بپرسن فقط بخاطر اینکه عصبی و خستت کنن و بعدش بگن دیدی عصبی شدی پس گناهکاری از جمله رضا رو ندادم علتش رو اول بازی گفته باشم که سوتفاهمی برای بقیه ی دوستان پیش نیاد.
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
پایان فاز روز 1.

لطفا دو پست اولُ دقیق بخونید. خیلی واضح نوشته شده که فاز شب از فاز 2 تا 7 هست و امشب فاز شب نداریم.:دی اومدن تند تند هدف میدن بندگان گاد.:))
کسی پست نخونه هدف نمی‌گیرم ازش فرداشب.

در رابطه با میزان فعالیت، من هیچ مشکلی با کم‌بودن فعالیت در دو فاز اول ندارم. منتهی صحیح نیست که چند نفر وسط تاپیک باشن و بقیه نگاه کنن. من شخصا جای اون چند نفر بودم، با هر نقشی هم بودم فرقی نمی‌کرد واقعا، زیاد پست نمی‌دادم تا بقیه هم اضافه بشن. البته که از فردا تیر غیب هم داریم برای کسانی که فعالیتشون کم هست؛ که بعد از داستان شب توضیح خواهم داد. فردا بیشتر فعالیت کنید. به نفعتونه.:دی

داستان این فاز هم کوتاه و بی‌ربط به بازی هست و بامداد که میشه حدود 100 دقیقه دیگه، ارسال میشه.:دی
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
شروع فاز روز ۲

داستان بازی: فاز روز یک

1886 - شهر بیگ‌ویسکی در وایومینگ

داستان از سری:دی ماجراهای کلنل سابق و جایزه‌بگیر کنونی، داگلاس مورتیمر (ملقب به جلاد) هست که امیدوارم در برخی از ادوار آینده هم ادامه داشته باشه. نقش‌های این دور:

امیر در نقش بیل هَگِت (کلانتر)
مهدی حامدی در نقش جو لَری (مزرعه‌دار و ملاک متمول)
محمد چاوش در نقش جاناتان چِزویک (کشیش)
متین در نقش کلاید چَندلِر (مالک هتل-رستوران مازو)
آریا در نقش نِیتن وودز (معاون کلانتر)
رابین در نقش هنری بامستِد (نماینده قاضی ایالتی)
و مهدی پالیزوان در نقش نِلس مک‌لئو (جایزه‌بگیر)


بازیکنان حاضر در بازی به استثنای چند نفر (که به نقششون هم هیچ ربطی نداره) فعلا حضور کمرنگی در داستان دارن و البته مشخص هم نیست که چه شخصیتی مال کدومتونه. بعدا که فازها جلو رفت ممکنه بهش برسین و یه سری مسائل دستگیرتون بشه. ولی مهدکودک باز نکردیم که شخصیت‌های شرور داستان لزوما در بازی هم گناه‌کار باشن یا برعکس. در این رابطه هیچ تلاش و استناد و استدلالی نکنید.
توضیح: ... یعنی صحبت فرد داره توسط طرف مقابل قطع میشه. و از این (...) ها هم یعنی فحش بوده و سانسور شده.:دی

پرده اول: صبح سه‌شنبه - هتل-رستوران مازو در شمال‌شرقی شهر

سوار داستان ما شبُ تو هتل گذروند و صبح از اتاقش بیرون اومد که دوری تو شهر بزنه.

کلاید چندلر (مالک هتل): به‌به. رئیس بزرگ. از هتل ما راضی بودید؟ امروز صبح که اومدم استبان بهم گفت که یه مسافر خیلی خاص داریم. می‌بینم که درست گفته.
سوار: به غیر تخت که صدا می‌داد و صداهایی که از اتاق روبرو میومد و کثیفی کف اتاق و نداشتن پنجره، بقیه چیزا خوب بود.
چندلر: ای تف به قبر استبان. چرا شما رو تو اون اتاق برده. الان بهترین اتاقُ بهتون میدم.
سوار: فعلا تو شهر کارهایی دارم. اگه موندنی شدم، حتما. روز خوش.
چندلر: صبحانه میل نمی‌کنید فرمانده؟
سوار: صرف شده. فرمانده نیستم.

سوار از هتل خارج شد و به سمت مرکز شهر حرکت کرد.

پرده دوم: صبح سه‌شنبه - در نزدیکی دفتر کلانتر

سوار از نزدیکی دفتر کلانتر می‌گذشت که صدایی شنید. کلانتر بود که روی صندلی مخصوصش در بیرون دفتر لم داده بود و پیپ می‌کشید.

بیل: اگه قصد رفتن داری، می‌تونی بیای اسلحه‌تُ بگیری.
سوار: فکر می‌کردم مردم اینجا مهمون‌نواز باشن.
بیل: هستن. ولی از جایزه‌بگیرا خوششون نمیاد. خصوصا تو این موقع سال که شهر شلوغ‌تر میشه.
سوار: چرا فکر می‌کنی من جایزه‌بگیرم؟
بیل: بعد این همه سال زندگی و سروکله‌زدن با انواع و اقسام اراذل و اوباش، می‌تونم آدما رو از هم تشخیص بدم.
سوار: منم چیزیُ پنهان نکردم البته. چرا با جایزه‌بگیرا بد تا می‌کنی حالا؟ گندزدایی و پاک‌کردن کثافت‌های این سرزمین مگه کار بدی‌ـه؟
بیل: نه. ولی حضور شماها یعنی اینجا امنیت نیست.
سوار: ماها جایی میریم که امنیت نیست. نه اینکه جایی که ما بریم، ناامن بشه.
بیل: برای من به عنوان کلانتر فرقی نمی‌کنه. مهم از بین رفتن امنیت هست که مسئولش منم. ضمنا خیلی از جایزه‌بگیرا باعث میشن تبهکارا وارد شهر بشن تا از شر اونا خلاص شن. اونام دل خوشی از شماها ندارن و بدشون نمیاد تنهایی گیرتون بیارن و ترتیب‌تونُ بدن. نتیجه‌ش چیه؟ برهم خوردن امنیت شهر.
سوار: به‌هرحال. من برای کشتن یا گرفتن کسی اینجا نیومدم. سوالاتی دارم که فکر می‌کنم اینجا میشه به جواباش رسید.
بیل: بپرس.
سوار: به‌وقتش حتما. اولین نفری که ازش سوال می‌پرسم تویی کلانتر. از راه دوری اومدم و بدم نمیاد امروزُ استراحت کنم. فعلا ترجیح میدم قدمی بزنم و شهرُ بشناسم. جرم که نیس این کار، تو شهر بیگ‌ویسکی؟
بیل: نه. جرم نیست.
سوار: این اطراف می‌بینمت کلانتر.
بیل: روز خوش.

کلانتر که هنوز درگیر اون نامه دیروز صبح بود، اصلا حوصله آدم جدیدیُ تو شهر نداشت؛ اونم جایزه‌بگیری که به‌نظر حرفه‌ای هم می‌رسید. ولی شهر کلا آروم آروم بود؛ مثل هر روز دیگه‌ای از سال. قوانین سفت‌وسخت و برخوردهای خشن کلانتر در ماه‌های ابتدایی حضورش در بیگ‌ویسکی، اینجا رو تبدیل به شهری متفاوت از بقیه شهرا کرده بود و برای همین در این فصل سال، مسافرای زیادی به شهر میومدن و کسب‌وکار هم رونق داشت. بیل اون روز تا شب تو دفترش موند و وقتی دید هیچ خبری نیست، رفت برای گشت شبانه نزدیک ورودی جنوبی شهر. اونجا خبری نبود. پس به سمت شمال شهر حرکت کرد.

پرده سوم: سه‌شنبه شب - ورودی شمالی شهر

کلانتر از هتل مازو رد شد و به ورودی شمالی شهر رسید. ظاهرا همه‌چیز آروم بود. ولی دقت که کرد ردپای اسب توجهشُ جلب کرد. عجیب بود. هنوز مسافری وارد شهر نشده بود. کمی اون اطراف گشت زد که چشمش به یه کلاه خورد که تیری چوبی از وسطش رد شده بود. کلانتر کلاهُ برداشت و ناگهان رنگش پرید. و یاد اتفاق مهمی افتاد که مربوط به دو سال قبل بود. چند لحظه به فکر فرو رفت، دوباره اطرافُ یه بررسی کرد و وقتی مطمئن شد که خبری نیست به سمت دفترش حرکت کرد. بیل به زنش گفته بود که نیمه‌شب یا فردا صبح قراره پیغام مهمی بهش برسه و بنابراین مجبوره شبُ تو دفترش صبح کنه. شب ساکتی بود، اما کلانتر به جز چندتا چرت چند دقیقه‌ای، تمام شب بیدار بود و از فکر و خیال خوابش نمی‌برد. البته بعد از روشن‌شدن هوا خیالش کمی راحت شد و یک‌ساعتی دم صبح خوابید.
صبح شده بود و نزدیک 48 ساعت از نامه قبلی گذشته بود. کلانتر می‌خواست از دفترش خارج بشه که چشمش به نامه‌ای خورد که دم در افتاده بود. بلافاصله بیرون رفت. هیچ‌کس نبود. ردپای اسب دیده میشد، اما جدید نبود. کلانتر نامه رو برداشت و باز کرد و خوند. و بعد، چهره مضطربش به چهره‌ای آرام اما عصبانی تبدیل شد.

ادامه دارد... .

باز هم تاکید می‌کنم که این بخش‌های داستان که آخر شب منتشر میشه کاملا از بازی جداست و صرفا جهت دل‌مشغولی‌های نویسنده و دوست‌داران هست.

شروع فاز 2
بازیکنان حاضر در بازی: 20 نفر


آرش (Arash)
محمدامین (
Mamalgr)
رضا (RezaZ)
عرفان (
Erf_ju)
مهسا (Moonsa)
سعید (Saeidmu7)
خلفی (Amin Khalafi)
هادی (Franking)
فری (FM90)
صدرا (Sadra)
عماد (Red Dragon)
محمدرضا (Smrs)
امین (Amin)
یاسین (برلین)
معین (معین)
محمدحسین (Atomic Ant)
مهدی حسینی ()
ممدرضا (Mammad7Reza)
هانیه (Haniemdi)
امیررضا (Amir khosrowshahi)

زمان اتمام فاز: چهارشنبه ساعت 23:00
نوع اعدام: اختیاری با حداقل 11 رای

فاز روز 2 رو شروع بفرمایید.
نکته مهم: از این فاز، علاوه بر نقش‌های بازی تیر غیب هم داریم. به این شکل که متوسط فعالیت بازیکنان در بازی لحاظ میشه و هرکسی که تفاوت معنی‌داری با این حد از فعالیت داشته باشه، میشه یکی از گزینه‌های تیر غیب. هر شب بسته به میزان فعالیت در مجموع دو فاز قبلیش، بین 0 تا 2 تیر غیب شلیک میشه. بنابراین اگر فکر می‌کنید فعالیتتون در مجموع فاز 1 و 2 خیلی کم بوده، امشب از خودتون حفاظت کنید که کشته نشید.:دی تیرها شانسی شلیک میشه و نتایجش در پست اتفاقات فاز شب خواهد آمد.
 
آخرین ویرایش:

FM

کارنیاموز مافیا
نوشته‌ها
735
پسندها
171
امتیازها
315
مدال‌ها
32
به نسبت نقشایی که دارن توی هر گروه و با در نظر گرفتن اینکه قاتل اگه هست چندتاست)
مهسا:

با در نظر گرفتن این که قاتل اگر هست چند تا هست؟ چطور به این برداشت رسیدی؟ تو این جملت قطعیت وجود داره واقعا یا من حس کردم فقط؟ گاد واضحا گفته قاتل 0 یا 1 یا 2. اگر به قول تو دو تا تیم 4 نفره داشته باشیم قاتل چطور حتما چندتاست؟ نمیشه دو تا تیم 4 نفره + 1 قاتل داشته باشیم؟

آهان اینم میتونه باشه که ۳ گروه ۳ نفری باشن ولی خب به نظرم قاتل نباید باشه دیگه چون بیگناها تعدادشون کمه در اینصورت.

اینم باز یه برداشت ساده انگارانه است به نظر من. حتی اگر سه تیم سه نفره هم در نظر بگیریم بازم احتمال 1 قاتل بودن تو بازی کم نیست، بله تیر زیاد میشه ولی از اون ور با سهمیه های بی گناها میتونه یر به یرش کنه ضمن این که میتونه قاتل با تیر محدود بزاره.

اصولا وقتی تجربه زیادی در امر بالانس و به طور کلی بازی نداری نظر دادن در موردش کار بیهوده و خطرناکیه. احتمالات بالانس برای من انقدر زیاده که وارد شدن بهش از نظر من تو این برهه از بازی کار بیهوده ایه. اما اگر بخوام از منطق خودم به بالانس نگاه کنم دو تیم یکی 4 نفر یکی 3 نفر خیلی بالانس بی خودیه از نظرم، حتی اگر بگیم اون تیم سه نفره نقشای بیشتری گرفتن باز هم ضعف عددیشون خیلی به چشم میاد و از نظر من بعیده. نظر خودم درمورد بالانس همونیه که بار اول پستای پویا رو خوندم و میدونستم تعداد بازیکنا 20 نفره. یعنی دو تیم 4 نفره +0یا 1 یا 2 قاتل. 3 تیم 3 نفره هم یک احتماله اما احتمالش برای من یکم کمه، دلیلمم صرفا هرج و مرجیه که ممکنه به بازی اضافه کنه، پیچیده کردن بی خود بازیه.

راستی من به بودن ۳ تا گروهم احتمال کم دادم چرا یه گروه برات سوال شد سه تا گروه نه؟

اینو موافقم، من از پست شما یک میزان بعید بودن رو برای دو تا بالانس یک تیم و 3 تیم برداشت کردم. اما مشکل اینجا بود که شما درباره سه تا تیم بیشتر توضیح دادی. ضمنا توی بیست نفر 10 گناهکار 10 بیگناه با توجه به ماهیت نقش های بیگناهای این دور کاملا قابلیت تنظیم داره. حالا که بحث بالانس رو باز کردید این سوال منو جواب بدید. فرض بگیریم مطمعنید مافیا یک تیم باشه توی بیست نفر چند نفرو توی اون یک تیم جا میدید؟ این رو ال امین و صدرا و بقیه هم جواب بدن لطفا.


رضا
ی حرکت عجیبی هست برای من و ممکنه پشت این حرف قصد و نیت شری نفهته باشه.

قصد و نیت شر رو توی این حرکت توصیف کن برام. وقتی صرفا میگی یک نیت پلیدی پشت یک حرفه باید قائدتا نیت پلیده برای خودت آشکار شده باشه، چرا بیانش نکنی؟ هم بگو چه نیت پلیدی و هم بگو چرا اول بیانش نکردی؟

در مورد مهسا خانوم باید بگم که خیلی راحته که منتظر بشینی یکی بیاد در مورد بالانس نظر بده بعد بیای بهش گیر بدین چرا اون یکی احتمال نه؟ چرا اون یکی احتمالش بیشتره؟ مورد خطابم الامین و صدرا هستن علی الخصوص صدرا. هرکی اول بازی پستای گاد و بخونه توی ذهن خودش بالانس و میچینه منم همین کار و کردم و احتمال دو تیم 4 نفره برام بیشتر بود که البته طبیعتا وحی منزل نیست و صرفا یک نتیجه گیری ناقص با دانش محدود خودم به علم بالانسه، ایرادی به پست هاتون نیست اما باید برای من یکی مشخص بشه در نهایت که هدفتون چی بوده از این کار؟

چرا هیچکس تو بازی نیست ؟ همه بیرون گود نشستین که فاز بعدی بیاین بگین صحبتای فلانی و فلانی تو فاز اول جالب بود و با دوتا پست سر و تهش و هم بیارید و نتیجه گیری کنید ؟
اصلا رفتار خوبی نیست به هرحال ماهم وقت گذاشتیم و قرار نیست جای کسی بازی کنیم.

همه بیرون گود ننشستن که فاز بعدی بیان.....ایراد بی خود گرفتن از فعالیت دیگران توی فاز اول اصلا کار خوشایندی نیست آقای صدرا، مگه تو از زندگی بقیه خبر داری؟ بازم میگم هنوز فاز اوله انقدر زوم نباش رو دماغ بقیه، از بالا نگاه کن بازیو که مسیر اشتباهی نری اگر بی گناهی.

این پست قبلم بود که بعد از وقت قانونی فرستاده بودم، ضمن تشکر از گاد محترم :گل:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

بالا پایین