من اول یه سری صحبتای امین گونه بکنم بابت لذت و ...
ببینید این دور به ذات خودش که دور فرسایشیای بوده بهدلیل طولانی بودن فازها و تجربه جدیدی بود. منم که کلا رویکرد اشتباهی پیش گرفتم در موردش (البته با علم به اینکه اشتباه هست گرفتم، وگرنه حالت درستش رو دوست ندارم اصلا)، و خب میگم از نظر جسمی و ذهنی و روحی خسته شدم واقعا. البته زیاد بودن تعداد تیمهای گناهکاری هم حتما مزید بر علت بوده. اما جدای اینا مهمترین مسئله بحث لباس و نیرنگهای بسیار زیاد تو بازیه. این واقعا خسته که چه عرض کنم، جر میده آدم رو. چون من تا الان همچین دیدی به بازی نداشتم به این شدت که در طرف گیج شونده لباسها قرار بگیرم، و واقعا نمیدونستم چقدر تجاوز روحی میکنه به ذهن تحلیلگر آدم. و اینکه این دور یه چیزی از اواخر دور قبل به بازی اضافه شد، اونم اینکه نقشهای بیگناهان اعلام نمیشد. این شاید از لحاظی به نفع بیگناه باشه که من نمیدونم چطور هست و گاد احتمالا توضیح میده، منتهی از نظر لباس و نیرنگ به شدت به نفع گناهکاراس. این بهنظرم باعث میشه تا حد زیادی قدرت تحلیل از افراد گرفته بشه برای رد یا اثبات فرضیههای لباس و نیرنگ. چون یه بخش مهم تطبیق نقش با فرد اعدام شده/کشته شده رو از آدم میگیره و حتی اگه مافیا بیکار بشینه و به هیچکس لباس نده بازهم بازی به خود خود گیج خواهد شد در این حالت. من مثلا اون فاز که سفت و سخت اومدم روی امین، جدای بخش منفی بودن امین برام، مهمترین مسئله این بود که احساس میکردم امین جزو آخرین نفراتیه تو لیست مشکوکینم که ممکنه لباس داشته باشه. برای همین از اعدامش ممکن بود به یه نتایجی بتونم برسم.
اینکه امین میگه بیگناهی مهدی برام کاسته شد چون مهدی از دفاعیهم میفهمید من مافیا نیستم دلیلش اینه. اولا که نه، من واقعا از دفاعیهت مطمئن نشدم که مافیا نباشی و کلا نوع در آخر اضافه شدنت به بازی و مکالمههای سریعات با آرش، به من این حس رو داد که این مکالمه هماهنگ شدهست و قصد اینه که یک فردی جلوتر از تو بره برای اعدام و حقیقتش احتمال همتیمی بودن تو و آرش هم برام کم نبود (این که افعال ماضی استفاده میکنم، نه به این معنی که الان کم باشه، صرفا میخوام دیدم تو اون لحظه رو توضیح بدم). سر همین هم بعد از دفاعیه شما رای به اعدام من کاملا ۵۰ ۵۰ بود بینتون و درآخر تصمیم گرفتم رو نظر اولیهم بمونم چون آرش از تو بیشتر احتمال لباس گرفتن داشت با توجه به شرایط بازی.
الانم کوچکترین ایدهای راجع به بیگناه بودن یا نبودن آرش ندارم. قلبم بهم میگه که حسم راجع بهش درست بوده و گناهکار بوده، اما مغزم میگه که چشمم رو کامل به سمت حقیقت احتمالی نبندم. نمیدونم.
در مورد فاز قبل هم که خب من گرفتار بودم و نمیرسیدم. تهش که اومدم، دیدم رضا نیست تو بازی، و خب حقیقتا از یه جایی به بعد تو بازی ته ذهنم داشتم که هرکسی که بدون اطلاع قبلی در بازی نباشه رو بهش رای اعدام بدم. چون این مدل بازی رو اصلا نمیشه تحلیل کرد. و فردی که به این سبک بازی میکنه کاملا هم میتونه روند و نتیجه بازی رو عوض کنه. من اگر در ابتدای بازی میام میگم محمدامین اگه تو بازی نیاد بهش رای میدم دلیلش اینه. چون میدونم که وقتی از وسط به بعد اضافه بشه هیچ کاریش نمیشه کرد. الانم همین اتفاق افتاده بهنظرم. محمدامین چه بیگناه باشه چه گناهکار، توانایی تحلیل بازی در موردش به شدت ضعیف شده با توجه به نداشتن دیتای اولیه و اضافه شدن دیرش به بازی. این موردی که میگم با شدت بیشتر در مورد صدرا و مهدی حسینی هم صادق هست مثلا. مهدی حسینی رو طبیعتا میدونید که چرا هممون بایس بیگناهی ازش داریم، (الان با توجه به بیگناه بودن رضا دیگه خیلی کمتر دارم این بایس رو) منتهی وقتی دیتا ازش کم باشه. هیچ تحلیلی نمیشه کرد و من واقعا نمیتونم جلوتر از نفراتی که ازشون دیتا دارم بکشمش وسط بازی و مثلا شکام رو بهش ابراز کنم. و این در کل بزرگترین باگ بازی ماست و امیدوارم راهی پیدا بشه که این حالت رو از بین ببریم. مافیای حضوری یه چیزش خوبه که هر نفر تو نوبت خودش مجبوره که حرف بزنه، اگرم نزنه، مجبوره که در موردش توضیح بده. ولی در مافیای متنی این حالت نیست و حضور دیرتر در بازی= موفقیت بیشتر در بازی هست به صورت کلی و من از این متنفرم
فاز قبل به رضا سر همین رای دادم و البته هم حس بیگناهی بهش نداشتم با توجه به پستهای قبلام و کلا سبک بازیش، به محمدامین هم حس خوبی نداشتم در اون لحظه بابت گیج بازیای مفرط که ازنظرم ساختگی اومدند درلحظه. و اینکه خب گفته بودم ترسا اگر بیگناه باشه مثلا محمدامین به جاش برام میره تو تیم گناهکارها. و وقتی ترسا بیگناه اعلام میشه دیگه من ذهنم میره سمت همین (البته همونم واقعا نمیدونم چطوری بیگناه بوده
مخصوصا با اون ابطال رایش به امینی که از اول بازی داشت بهش رای میداد). صدرا هم سر همین ایراد سبک بازی بهش رای دادم. حس گناهکاری شدید بهش داشتم اما فکر نمیکردم مافیا باشه و حس فرقه بهش داشتم کلا. اما خب تصمیم گرفتم رای بهش بدم چون دیگه از بازی بدون دیتا به ستوه اومده بودم. در خصوص اینکه محمدامین گفته چرا مهدی محمدحسین رو کلا تو اولویتهاش قرار نداده بود باید بهش بگم که عزیز دلم پست گاد رو درست بخونی میفهمی چرا محمدحسین تو لیست من نبوده. اصلا نفر ۵ ام لیستها اعلام نشده که تو دنبال محمدحسین میگردی تو رایهای من.
پریشب بعد اینکه رایهام رو دادم رفتم خوابیدم و اصلا منتظر نتیجه رایگیری نشدم، که خب اونقدری ناخواسته ذهنم درگیر مافیا بود که خواب دیدم
جزئیات کاملش یادم نمونده ولی کلا شخصیت اصلی خوابم ال امین بود که یه مسافت طولانیای رو طی کرده بودم برم ببینمش و تو خواب بهم هی نق میزد که چرا من گناهکار میبینمش. باهاش یه دوری زدیم و صحبتی کردیم، بعدش رفتیم خوابگاه دانشگاهش. وارد اتاقشون که شدیم دیدم دو نفر دیگه تو اتاقن
رضا رو تخت لم داده بود و در و دیوار رو نگاه میکرد و فری هم وسط اتاق لش کرده بود داشت چایی میخورد. اینارو که دیدم سریع امین رو نگاه کردم و گفتم ای بیشرف. اگه تو بیگناهی پس اینا کین هر شب کنارت میخوابن. که یهو امین نمیدونم زد تو سرم یا چیکارم کرد که از خواب پریدم
جزئیات خواب که با ذهنم میخونه چون در اون لحظه به رضا رای داده بودم و امین رو هم همچنان مافیا میدیدم و مهمترین نکته اینکه تو اتاق ۳ نفر بودن و خب اونی که نبود احتمالا آرش بود که از دید من مافیا بوده مثلا
ولی خب هرطور حساب میکنم نمیدونم فری چرا اون وسط بوده. این بخشش نمیگنجه. از اونجایی که رضا هم با گادکش بیگناه اعلام شد دیگه نتیجه گرفتم کلا خوابم پرت و پلا بوده. ولی خب گفتم تعریف کنم یکم فضاتون عوض شه
من با اینکه مغزم اشباع شده و هیچ اعتماد به نفسی دیگه ندارم دیگه که بتونم درست رو از غلط تشخیص بدم در این لحظات، منتهی سعی میکنم یک مروری از پستهای ۳ ۴ صفحه قبلی بکنم و حدسیاتم رو آپدیت کنم در پست بعدی. فعلا