بازی خیانت در دربار

[ملکه]

امشب هم تكرار ديشب بود . شاه يا بدل با شواليه سفيد برفي اومدن برگشتن

——————-

با حرفهاي دبير دربار موافقم هم استراتژيش كه شاه بهش عمل نكرده گويا و تكراري پيش رفته و هم در مورد ژنرال و شهربان مركز و امتناعش از گفتن اطلاعات.

 

[شوالیه سیاه]

پدر پدربزرگم که به پدر پدربزرگ شاه خدمت میکرد و جونش رو هم در راه حفاظت از سلطنت از دست داد همیشه به پدرم میگفت: اگه یه بار بری جنوب نمک گیر میشی و دیگه نمیتونی از غذا ها و لعبت های جنوبی دل بکنی.
به مانند دیروز به همراه شاه/بدلش به دیدار شهربان جنوب رفتیم. سمبوسه ای به ما داد که یاد مادربزرگم و دوران کودکی افتادم.
بعد از ناهار شاهد دعوای شهربان جنوب با یکی از کنیزها بودم اما متوجه داستان نشدم.
یکی از داف های اونجا که از بچگی دکتر بازی میکردیم اصرار داشت بدونه به همراه شاه اومدم یا بدلش. بهش گفتم یه بوس بده تا بگم. بعد از اتمام کار با اینکه خودم هم نمیدونستم گفتم با بدل اومدم. چون احساس ناامنی میکردم. شهربان جنوب مثل همیشه اش نبود. انگار نامه ای دریافت کرده بود و پریشان بود.
شب هم دوباره پیش شاهزاده رفتم. تا صبح پی اس ۵ بازی کرد.

 

[ژنرال]

نتیجه‌ی پرسش من چگونه می‌تواند با پرسش شما مغایرت داشته باشد جناب ژنرال؟ بنده از وفاداری شهربان‌ها مطمئن می‌شوم و جنابعالی اگر وفادار باشید از وفاداری شوالیه‌ها باخبر می‌شوید. چگونه ممکن است نتایجشان مغایرت داشته باشند؟ مگر امکان دارد وفاداری شوالیه‌ای به وفاداری شهربانی گره خورده باشد یا برعکس؟
ثانی، شمایی که به این موضوع که واضح در توضیحات نقش‌ها آمده توجه نکرده‌اید، عجیب است که نکته‌ی ظریف‌تر یعنی پرسش نداشتن رئیس خائنین ملکه‌ی ذهنتان بوده. چنین آگاه بوده‌اید به پرسش نداشتن رئیس اما به نکته‌ی ساده‌تر یعنی تفاوت پرسش‌ها دقت نکرده‌اید، گمان بنده این است که شما شاید خود رئیس خائنین باشید که چون پرسش نداشته‌اید پرسش‌ها را درست نخوانده‌اید. شاید هم همان‌طور که خودتان فرمودید دیگر پیر شده‌اید، هنوز برای نتیجه‌گیری زود است.

در ضمن، متوجه نمی‌شوم چه چیزی در استراتژی من بدیهی و چشم‌بسته‌غیب‌گفتن بوده است. پیشنهاد بنده این بود که پادشاه هر روز با یک شوالیه و شهربان متفاوت دیدار کند و در سه روز اول گزینه‌ی تکراری انتخاب نکند مبادا آن یک نفر خائن باشد. اگر این به عنوان استراتژی شروع بازی برای شما تا این اندازه بدیهی است حتما بسیار خبره و مجربید در این بازی.

خوب خوب خوب، میبینم که زبانت هم همچون گیسوانت دراز است، باید عرض کنم هنگامی که شما در دارالفنون به استاد کلامتان کولی میدادید بنده در کوه های زاگرس در کمین دشمنان ایران زمین مینشستم، هرگز لحظه ای فکر نکن که نمیدانم حرکت بعدی تو چیست. بنده خودم را شورا میدانم و وقتی میگویم پرسش من منظورم پرسش شوراست. تو اینقدر در فن کلام خبره ای که خودت جواب خودت را میدهی. وقتی نمیدانی دلیل حرکتی چیست لزومی ندارد اگر ریگی به کفشت نیست در آن انگشت فرو ببری. اکنون سه خائن قطعی در دربار وجود دارد و احتمال خیانت از جانب بستگان نیز وجود دارد. به ما بستگی دارد که بتوانیم این موش های کثیف را از لانه بیرون بکشیم و الی که باید بنشینیم دور هم و قلاب ببافیم. اگر وفاداری برو و یک بار دیگر به آنچه گفتم فکر کن منتهی از دریچه ذهن یک ژنرال جنگ دیده.

 

[شوالیه زرین]

درود به میهن‌پرستان و شاه‌دوستان گرامی.
بنده به دلایلی دیروز در دسترس نبودم. شهربان شمال یه عرقی داد بهمون که تا صبح کله‌پا شدیم. بی‌اطلاعم که شاه همراهمه یا بدلش، اما تا پای جان از ایشون دفاع خواهم کرد. ما قسم‌خورده‌ی این تاج و خاکیم و هیچ اندیشه پلشتی از تیغ شمشیر ما نخواهد گذشت.
به امید شکار هرچه زودتر خائنان.

 

[شاهزاده]

ای بابا دیشب باز دوباره همون پاپا و بادیگارد سیاهش دوتایی اومدن تِلِپ شدن اینجا. یکی نیست بگه اگه قرار بود دوباره بیای دیگه چه رفتنی بود. دارم به این فک میکنم که اگه واقعا اینجارو انقد دوست دارن که هرروز میان, پس اصلا چرا اونا دائمی نیان اینجا من برم تو کاخ اصلی. حداقل کلاسش بالاتره دخترای بیشتری بهم علاقمند میشن اونجا. به هرحال دیشب دیگه نادیدشون گرفتم دو سه تارو آوردم خونه. خوشبختانه قصرم انقد بزرگه و اونا هم فکر خودشونن که اصلا متوجه نشدن.
آهان راستی یه نامه هم اومده بود در خونه از طرف "رئیس"! با خودم فکر کردم من که تو عمرم یه روزم جایی استخدام نبودم که رئیس داشته باشم از بچکی خوردم و خوابیدم و ... آره دیگه خلاصه حتما اشتباهی اومده. هنوز بازشم نکردم همون جا دم در ولش کردم. اصلا کی نامه مینویسه تو 2023. یه دایرکتی چیزی بفرست اینستا ولی خب فالوئرهات باید زیاد باشن تا آدم حسابت کنم.
خب دیگه برم فورتنایت بزنم بروبچ تو دیسکورد منتظرن.

 

[God]

فاز روز سوم را با این توضیح آغاز می‌کنیم که شوالیه سپید دیشب کشته شد.

از این فاز رای هم می‌تونید بدید، ولی اجباری در کار نیست.

برای اعدام به ۷ رای نیاز هست. تو پست‌های ابتدایی نوشتم هر نقشی چندتا رای می‌تونه بده.
رای مخفی هست و تا قبل بامداد به وقت ایران فرصت دارید به گاد اعلام کنید.

 

[شوالیه سیاه]

پست استراتژی

خب خیلی واضحه که شوالیه کشته شده راستین بوده. دو حالت وجود داره، یا یکی از شهربان ها درست حدس زده که بسیار بعیده شوالیه سفید رو حدس بزنه، چون طرف حتی ۱ پست هم نذاشته.
تنها حالت بعدی اینکه شوالیه خائن دیشب به شاه حمله کرده و شوالیه سفید محافظ شاه بوده. خود شاه هم میتونه اینو تایید کنه.

خب الان با رای گیری شوالیه زرین رو میدیم بیرون. خودم هم سرش رو میزنم سر نیزه که درس عبرتی بشه واسه بقیه خائنین.

از اونجایی که احتمالا من هم توسط شهربان کشته میشم، خیلی خیلی مهمه که همین امروز شوالیه خائن رو اعدام کنیم. پس حتماااااا رای بدید.

بستگان شاه حتی ۱ درصد هم به خیانت فکر نکنید. حالا که شوالیه خائن مشخص شده احتمال مرگ‌ شاه خیلی کمتر شده.

 

[پادشاه]

آه وزیرم. چقدر امروز ناراحتم. تو ندیدی اون صحنه هایی که من دیشب توی کاخ دیدم. خدا ازت نگذره زن، دیشب بعد از اینکه رفتم مرکز برای سرکشی، دیدم که ملکه نیومده مرکز و شکم نسبت بهش بر طرف شد، بخاطر همین یهو بهش علاقه مند شدم و گفتم برم کاخ تا شب که پرواز دارم کیش یه سلام ویژه ای به ملکه برسونم، لعنتی اینقدر حرف زد و اغواگری کــــرد تا اینکه مجبورم کرد برنامه روز عوض کنم و شب تو کاخ بمونم. ای لعنت به من که اختیارم رو دادم دست زنم. هیچی دیگه شوالیه سیاه رو فرستادیم کیش، شوالیه سپید هم که میدونستم از وفاداران هست و هر شب برای مراقبت از ملکه میزاشتمش کاخ بمونه هم بود.

من این شوالیه سپید رو خیلی دوست داشتم. یه چیزی شبیه سرگرگور محافظ سرسی بود تو گیم آف ترونز. انگار اونو از این ساخته بودن. و بیشترین دلیلی که من دوسش داشتم این بود که کاملا لال بود و فقط عمل می کرد، برعکس این زن که فقط حرف میزنه. حیف شد وزیر حیف شد. تا بود دلم گرم بود. واقعا ناراحتم. کاش حداقل صحنه قتلشو با چشمای خودت نمیدیدم. لعنت بهت زن. لعنت. دید ما التفاطی به حرفای دبیر نکردیم. این مکر زنونه رو زد مارو تو کاخ نگه داشت. لعنت بهت. گاهی فکر می کنم نکنه واقعا اینم خریدن و داره به من خیانت می کنه ؟ وگرنه چرا باید شبی که من تو کاخ بودم به کاخ حمله شه.

کاش حداقل می فهمیدم شوالیه سیاه بوده حمله کرده یا شوالیه زرین، اینقدر سرم رو گرم کرد که اینم نفهمیدم. اه. اینو امروز ببرم توش شورا بلکم یه چیزی نصیبم شد که کدوم خائنه. اوضاع داره سخت میشه.

بگذریم، من کیش کار نکرده دارم وزیر. امشبو دیگه میرم کیش تا کارامو تموم کنم. منتها مطمئن نیستم با شوالیه سیاه برم یا نه. یکم دارم ازش میترسم. باید تکلیف این دوتا رو امروز مشخص کنم. ظهر اما دیگه مرکز نمیرم. کاری ندارم که مرکز انجام بدم. ببینیم کجا باید برم.

کار سخت شد. شیطونه میگه همه چی رو ول کنم و بزارم از شهر برم. بابا نخواستیم این سلطنت رو. شوالیه سپید منو چرا کشتین، می خواستم بر دارم ببرمش داهاتای گرجستان زندگیمو بسازم. آه ای دنیا چقدر این شعر عرب حال و روز منو خوب شرح میده الان وزیر.

یا دهر، اف لک من خلیل
کم لک بالاشراق و الاصیل
من طالب و صاحب القلیل
و الدهر، لایقنع بالبدیل

"ای دنیا! اف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کشتن می‌دهی و هرگز به بدیل آنان قناعت نمی‌ورزی"

برم که باید جلسه شورا رو برگزار کنم.

 

[شهربان جنوب]

سلام.
در دو روز گذشته شوالیه‌ی سیاه پیش من اومد.

به نظر حمله‌ی دیشب با هدف حذف شوالیه‌ها بوده. نه کشتن شاه.
اگر من ژنرال بودم و خائن بودم، احتمالا اولین چیزی که می‌رفتم سمتش همین حذف شوالیه‌ها بود، تا در استعلام‌ها لو نرم.
از شوالیه سیاه هم یک پرسش دارم.
خانه‌ی برادر شاه رو ترجیح می‌دی یا فرزند شاه رو؟

 

[شوالیه زرین]

شرم‌آوره که درست در زمان قتل یکی از هم‌رزم‌ها، شوالیه‌ای که قسم خورده به مرام مردانگی و جوانمردی، بلافاصله تهمت بزنه و به قطع بگه شوالیه‌ای دیگر خائنه و باید همین حالا اعدام بشه!
پرواضحه که با مرگ اندوهناک اما پرافتخار شوالیه سپید یکی از ما دو شوالیه باقی‌مانده خائنه. بنده برعکس شوالیه سیاه، شما رو به تفکر دعوت می‌کنم. من با جنابی که گفتن هدف حذف شدالیه‌های وفاداره موافقم. درست بعد از کشته شدن سپید، فوری از نبود من استفاده می‌شه تا عام و خاص به اعدامم قانع بشن و بدین ترتیب شوالیه‌ای برای والاحضرت باقی نمونه. ما همه باید هوشمندانه عمل کنیم و به فکر مملکت و پادشاه باشیم. ای درباری‌ها! باید تله‌ای برای شوالیه خائن و رئیس بزدلش گذاشت تا با اطمینان قدم برداریم. من حاضرم جونم رو در این راه فدا کنم.
برای شاه، برای میهن، برای خزانه‌دار قشنگم. ❤️

 

[دبیر دربار]

پست استراتژی:

با حرفهاي دبير دربار موافقم هم استراتژيش كه شاه بهش عمل نكرده گويا و تكراري پيش رفته

علیاحضرت، چگونه می‌دانید که عمل نکرده‌اند؟ مگر ما می‌دانیم که اعلی‌حضرت (خودشان و نه بدلشان) در چه روزی پیش کدام شهربان و شوالیه و بستگان بوده‌اند؟ چیزی که از اطلاعات بازگو شده به ما رسیده، این است که پادشاه گران‌قدر به ترکیب شهربان/شوالیه/بستگان دست نزده است اما ممکن است در شب‌های مختلف نزد اشخاص متفاوت رفته باشد و کسی این را نمی‌داند. اتفاقا به نظر بنده‌ی حقیر پادشاه عزیز تصمیم بسیار هوشمندانه‌ای اتخاذ کرده‌اند که هر شوالیه را نزد یک شهربان و بستگان ثابت بفرستند.

خوب خوب خوب، میبینم که زبانت هم همچون گیسوانت دراز است، باید عرض کنم هنگامی که شما در دارالفنون به استاد کلامتان کولی میدادید بنده در کوه های زاگرس در کمین دشمنان ایران زمین مینشستم، هرگز لحظه ای فکر نکن که نمیدانم حرکت بعدی تو چیست. بنده خودم را شورا میدانم و وقتی میگویم پرسش من منظورم پرسش شوراست. تو اینقدر در فن کلام خبره ای که خودت جواب خودت را میدهی. وقتی نمیدانی دلیل حرکتی چیست لزومی ندارد اگر ریگی به کفشت نیست در آن انگشت فرو ببری. اکنون سه خائن قطعی در دربار وجود دارد و احتمال خیانت از جانب بستگان نیز وجود دارد. به ما بستگی دارد که بتوانیم این موش های کثیف را از لانه بیرون بکشیم و الی که باید بنشینیم دور هم و قلاب ببافیم. اگر وفاداری برو و یک بار دیگر به آنچه گفتم فکر کن منتهی از دریچه ذهن یک ژنرال جنگ دیده.

حقیقتا ماستمالی می‌فرمایید جناب ژنرال. یعنی چه من خودم را شورا می‌دانم و وقتی می‌گویم پرسش من منظورم پرسش شورا است. حقیقتا آدمی خنده‌اش می‌گیرد از این توضیح شما که.

اگر هم منظورتان از پرسش شورا، پرسش مشاور اعظم است، حال از کجا معلوم که وی وفادار باشد و نقش مرا برگزیند؟ شما از کجا می‌دانید که می‌شود به نتیجه‌ی پرسش او یا هر کس دیگر جز خودتان اعنتا کرد؟

به نظر حمله‌ی دیشب با هدف حذف شوالیه‌ها بوده. نه کشتن شاه.
اگر من ژنرال بودم و خائن بودم، احتمالا اولین چیزی که می‌رفتم سمتش همین حذف شوالیه‌ها بود، تا در استعلام‌ها لو نرم.

بنده موافقت خود را با این دو گزاره اعلام می‌نمایم.

شرم‌آوره که درست در زمان قتل یکی از هم‌رزم‌ها، شوالیه‌ای که قسم خورده به مرام مردانگی و جوانمردی، بلافاصله تهمت بزنه و به قطع بگه شوالیه‌ای دیگر خائنه و باید همین حالا اعدام بشه!
پرواضحه که با مرگ اندوهناک اما پرافتخار شوالیه سپید یکی از ما دو شوالیه باقی‌مانده خائنه. بنده برعکس شوالیه سیاه، شما رو به تفکر دعوت می‌کنم. من با جنابی که گفتن هدف حذف شدالیه‌های وفاداره موافقم. درست بعد از کشته شدن سپید، فوری از نبود من استفاده می‌شه تا عام و خاص به اعدامم قانع بشن و بدین ترتیب شوالیه‌ای برای والاحضرت باقی نمونه. ما همه باید هوشمندانه عمل کنیم و به فکر مملکت و پادشاه باشیم. ای درباری‌ها! باید تله‌ای برای شوالیه خائن و رئیس بزدلش گذاشت تا با اطمینان قدم برداریم. من حاضرم جونم رو در این راه فدا کنم.
برای شاه، برای میهن، برای خزانه‌دار قشنگم. ❤️

انتظارتان چیست جناب زرین‌شهسوار؟ دو شوالیه باقی مانده‌اند که احتمال بسیار قریب به یقین یکی از آنان خائن‌اند (همانگونه که خودتان اشاره کردید). بدیهی است که شوالیه‌ی دیگر به قطع می‌گوید شما خائنید و شما نیز به قاعده باید چنین کنید.

-----
کشته شدن شوالیه سپید حادثه‌ی ناگواری بود اما به گمان بنده، که مرادمان این است که شاه را شش شب زنده نگه داریم و با کارنامه‌ی سفید پیروز شویم، اتفاقی نیست تلخ‌تر از کشته شدن بدل‌های شاه، که به‌مانند جان‌های اضافی وی هستند.
حال اولویت باید خنثی‌سازی شوالیه‌ی خائن باشد تا خلاء یک شوالیه‌ی وفادار حس نشود. در همین راستا، بنده از ژنرال عزیز می‌خواهم اگر وفادار است نتیجه‌ی پرسشش را اعلام کند. گرچه اگر هم خائن باشد اطلاعات کذب به ما خواهد داد، اما در هر صورت به ما کمک می‌کند بازی را واضح‌تر کنیم و در مجموع از هر گونه اطلاعاتی استقبال می‌شود.

درباره‌ی اعدام نیز بنده نظرم این است که حال که یک شوالیه‌ی احتمالا وفادار به شهادت رسیده، اعدام پنجاه-پنجاه بین شوالیه خائن و آخرین شوالیه وفادار بسیار خطرناک است و ممکن است عواقب بسیار ناگواری داشته باشد. زیرا ما از خائن یا وفادار بودن فرد اعدامی مطلع نمی‌شویم و اگر طوری شود که شوالیه خائن تنها در بازی بماند، قادر است مانند گرگی رهیده از قفس جولان دهد و همه را سر به نیست کند. بنابراین بنده برای اعدام بین این دو شوالیه هنوز در پی اطلاعات بیشترم. گرچه امروز شوالیه سیاه برای بنده کمی مثبت‌تر عمل کرده است اما اختلاف‌ بین مشروعیتشان (شاید ۶۰ به ۴۰) برای رای دادن بنده کافی نیست.
نکته‌ی دیگری که درباره‌ی شوالیه خائن به ذهن بنده رسید:

اگر شوالیه خائن در کاخ باشد و بخواهد شاه را در آن‌جا بکشد، قتل از طریق مسمویت انجام می‌شود و فرقی با مسمویت توسط شهربان یا بستگان ندارد.
اگر شوالیه خائن در منزل یکی از بستگان باشد و بخواهد شاه را در آن‌جا بکشد، مشخص می‌شود که قتل توسط شوالیه انجام شده و فرد میزبان (برادر یا پسر شاه) هم متوجه هویت قاتل خواهد شد.
اگر شوالیه خائن در کاخ نباشد ولی بخواهد شاه را در کاخ بکشد، شوالیه راستینی که محافظ شاه بوده خواهد مرد و شاه زنده می‌ماند (اگر شوالیه راستینی محافظش نباشد، خواهد مرد). در این حالت هویت قاتل بر کسی روشن نمی‌شود.
توضیح: شوالیه خائن نمی‌تواند هیچ حالتی را دو بار انجام دهد، اما محدودیت زمانی ندارد. همچنین وی نمی‌تواند از کاخ به خانه بستگان، یا از خانه بستگان به خانه بستگان دیگر حمله کند.

شوالیه سپید در کاخ بوده و کشته شده است، بنابراین شوالیه‌ای که جسارت کرده به شاه حمله کند این کار را از خانه‌ی بستگان به‌سوی کاخ انجام داده. حال می‌دانیم که شوالیه‌ی خائن دیگر نمی‌تواند این کار را بکند. پیشنهاد من به پادشاه این است که در کاخ بماند و شوالیه‌ها را به خانه‌ی بستگان بفرستد تا خطری تهدیدش نکند. از سوی دیگر شوالیه‌ای که در خانه‌ی بستگان (برادر یا فرزند شاه) باشد در صورتی که همانجا اقدام به قتل شاه کند، نزد بستگان لو می‌رود، بنابراین وی هر که باشد اکنون تا حدی مهار شده است.

ضمنا حال که شاهزاده می‌گوید از سوی رئیس نامه دریافت کرده، نظر بنده‌ی حقیر این است که توسط خزانه‌دار یا مشاور اعظم پرسیده شود (نه لزوما فورا اما حتما) تا اطلاعاتی درباره‌ی خیانت‌ کردن یا نکردن او داشته باشیم.

من حیث المجموع استراتژی پیشنهادی بنده برای بازی، دادن اطلاعات حداکثری است تا خائنین نامحترم مجبور شوند خلاف اطلاعات ما ادعا کنند و دوگانه در بازی پیش بیاید. حل این دوگانه‌ها (برای مثال با مشخص شدن نقش یکی از دو سوی ماجرا) بسیار به پیش‌برد بازی کمک می‌کند زیرا ما را به قطعیت خوبی درباره‌ی وفاداری یا خیانت یکی از آن دو می‌رساند.

 

[شهربان شمال]

شاه یا بدلشون امروز ظهر تنها تشریف اوردن کلبه حقیرانه ی بنده

 

[ژنرال]

پست استراتژی:

علیاحضرت، چگونه می‌دانید که عمل نکرده‌اند؟ مگر ما می‌دانیم که اعلی‌حضرت (خودشان و نه بدلشان) در چه روزی پیش کدام شهربان و شوالیه و بستگان بوده‌اند؟ چیزی که از اطلاعات بازگو شده به ما رسیده، این است که پادشاه گران‌قدر به ترکیب شهربان/شوالیه/بستگان دست نزده است اما ممکن است در شب‌های مختلف نزد اشخاص متفاوت رفته باشد و کسی این را نمی‌داند. اتفاقا به نظر بنده‌ی حقیر پادشاه عزیز تصمیم بسیار هوشمندانه‌ای اتخاذ کرده‌اند که هر شوالیه را نزد یک شهربان و بستگان ثابت بفرستند.



حقیقتا ماستمالی می‌فرمایید جناب ژنرال. یعنی چه من خودم را شورا می‌دانم و وقتی می‌گویم پرسش من منظورم پرسش شورا است. حقیقتا آدمی خنده‌اش می‌گیرد از این توضیح شما که.

اگر هم منظورتان از پرسش شورا، پرسش مشاور اعظم است، حال از کجا معلوم که وی وفادار باشد و نقش مرا برگزیند؟ شما از کجا می‌دانید که می‌شود به نتیجه‌ی پرسش او یا هر کس دیگر جز خودتان اعنتا کرد؟


بنده موافقت خود را با این دو گزاره اعلام می‌نمایم.



انتظارتان چیست جناب زرین‌شهسوار؟ دو شوالیه باقی مانده‌اند که احتمال بسیار قریب به یقین یکی از آنان خائن‌اند (همانگونه که خودتان اشاره کردید). بدیهی است که شوالیه‌ی دیگر به قطع می‌گوید شما خائنید و شما نیز به قاعده باید چنین کنید.

-----
کشته شدن شوالیه سپید حادثه‌ی ناگواری بود اما به گمان بنده، که مرادمان این است که شاه را شش شب زنده نگه داریم و با کارنامه‌ی سفید پیروز شویم، اتفاقی نیست تلخ‌تر از کشته شدن بدل‌های شاه، که به‌مانند جان‌های اضافی وی هستند.
حال اولویت باید خنثی‌سازی شوالیه‌ی خائن باشد تا خلاء یک شوالیه‌ی وفادار حس نشود. در همین راستا، بنده از ژنرال عزیز می‌خواهم اگر وفادار است نتیجه‌ی پرسشش را اعلام کند. گرچه اگر هم خائن باشد اطلاعات کذب به ما خواهد داد، اما در هر صورت به ما کمک می‌کند بازی را واضح‌تر کنیم و در مجموع از هر گونه اطلاعاتی استقبال می‌شود.

درباره‌ی اعدام نیز بنده نظرم این است که حال که یک شوالیه‌ی احتمالا وفادار به شهادت رسیده، اعدام پنجاه-پنجاه بین شوالیه خائن و آخرین شوالیه وفادار بسیار خطرناک است و ممکن است عواقب بسیار ناگواری داشته باشد. زیرا ما از خائن یا وفادار بودن فرد اعدامی مطلع نمی‌شویم و اگر طوری شود که شوالیه خائن تنها در بازی بماند، قادر است مانند گرگی رهیده از قفس جولان دهد و همه را سر به نیست کند. بنابراین بنده برای اعدام بین این دو شوالیه هنوز در پی اطلاعات بیشترم. گرچه امروز شوالیه سیاه برای بنده کمی مثبت‌تر عمل کرده است اما اختلاف‌ بین مشروعیتشان (شاید ۶۰ به ۴۰) برای رای دادن بنده کافی نیست.
نکته‌ی دیگری که درباره‌ی شوالیه خائن به ذهن بنده رسید:

شوالیه سپید در کاخ بوده و کشته شده است، بنابراین شوالیه‌ای که جسارت کرده به شاه حمله کند این کار را از خانه‌ی بستگان به‌سوی کاخ انجام داده. حال می‌دانیم که شوالیه‌ی خائن دیگر نمی‌تواند این کار را بکند. پیشنهاد من به پادشاه این است که در کاخ بماند و شوالیه‌ها را به خانه‌ی بستگان بفرستد تا خطری تهدیدش نکند. از سوی دیگر شوالیه‌ای که در خانه‌ی بستگان (برادر یا فرزند شاه) باشد در صورتی که همانجا اقدام به قتل شاه کند، نزد بستگان لو می‌رود، بنابراین وی هر که باشد اکنون تا حدی مهار شده است.

ضمنا حال که شاهزاده می‌گوید از سوی رئیس نامه دریافت کرده، نظر بنده‌ی حقیر این است که توسط خزانه‌دار یا مشاور اعظم پرسیده شود (نه لزوما فورا اما حتما) تا اطلاعاتی درباره‌ی خیانت‌ کردن یا نکردن او داشته باشیم.

من حیث المجموع استراتژی پیشنهادی بنده برای بازی، دادن اطلاعات حداکثری است تا خائنین نامحترم مجبور شوند خلاف اطلاعات ما ادعا کنند و دوگانه در بازی پیش بیاید. حل این دوگانه‌ها (برای مثال با مشخص شدن نقش یکی از دو سوی ماجرا) بسیار به پیش‌برد بازی کمک می‌کند زیرا ما را به قطعیت خوبی درباره‌ی وفاداری یا خیانت یکی از آن دو می‌رساند.

دبیر عزیز قیافه ام نشان نمیدهد اما بسیار خرسندم که شخص مدبری چون شما در شورا حضور دارد، درست میفرمایید قصد بنده ماست مالی بود، اما از ابتدا قصد داشتم خود را به جای رییس جا بزنم تا بتوانم از خیانت احتمالی بستگان آگاه شوم. بنابراین چنین تصمیمی گرفتم، در مورد پرسش هم حق با شماست بنده فکر کنم امشب میتوانم یک شوالیه را بپرسم و با توجه به اینکه دو شوالیه باقی مانده است جای شکی نمیماند، اما در مورد اینکه آیا حقیقت را میگویم یا خیر؟ فکر میکنم اگر واقعا رییس هم میبودم باز هم حقیقت را میگفتم بنابراین نمیتوان کامل اطمینان حاصل کرد از بیگناهی بنده اما در هر صورت اگر شوالیه ای که بنده به گناهکاری صد در صدش برسم اعدام نشود در نهایت خودم باید تفنگ بدهم به یکی از شهربانان تا او را نفله کند، سوال اینجاست که به کدام شهربان تفنگ دهم؟ ضمنا خزانه دار باید دیشب پرسش انجام میداد اما خبری از وی نیست، نظرتان در مورد این غیبت چیست؟

 

[شوالیه سیاه]

امروز هم مثل ۲ روز گذشته به جنوب رفتم.
شب هم رفتم پیش شاهزاده.
وقتی یه خائن واضح داره راست راست میچرخه حوصله داستان نوشتن ندارم.
هر ثانیه اضافه ای که شوالیه زرین داره نفس میکشه مثل خنجری در قلبمه.

 

[ملکه]

خب پستهارو خوندم و شواليه سفيد برفي كه با شاه يا بدلش ميومدن پيشم رو از دست داديم ، اره دو راه داره براي مردن شواليه يكي حدس شهربانه يكي سو قصد از خونه بستگان كه نشون ميده كه شاه واقعي همونطور كه تو پستش هم گفت پيش من بوده كه احسنت به درايتش .

نفهميدم از صحبتاتون كه چطور هدف رييس حذف شواليه بوده؟ يني اقدام به قتل نبوده و حدس بوده؟ حدس كه شهربان ميزنه پس چه ربطي ب رييس داره ؟ متوجه نميشم مهم نيست حالا اين مهمه كه يا سياه يا زرين خاعنن و بهترين تصميم همونه كه گفته شد و شاه هم بهش عمل كرد همين الان بهم خبر رسيد كه شاه تنها اومده پيش من ، قابل حدسه كه بدلاش رفتن پيش داداش و شاهزاده. تصميم عاقلانه اي بود . ضمنا رييس مريض هم يه نامه فدايت شوم نوشته بود برام مبني بر خيانت چون احتمالا از روي صحبتا ميدونسته كه شاه اينحا مياد ، دري وري گفته بود كه ما خاعن نيستيم و ب فكر مملكتيم و شاه بي عرضس و تو بايد شاه بشي حمايتت ميكنيم و اينا كه من هم به كاتب گفتم يكجوري جوابش رو بده كه ديگه دمشو بزاره رو كولش و از شورا بره ، به زودي پيداش ميكنم. الان ٢ نامش سوخته و اعلي حضرت زندس، فك كنم خود شاه هم ميتونه الان وفاداري منو تاييد كنه يا اگر شاهزاده يا برادر ميتونن حرف منو نقض كنن كه نامه برا من نيومده و برا اونا اومده! بيان نقضم كنن! بهترين استراتژي همينه كه شاه تو كاخ پيش خودم بمونه شب هارو ، اها اگر شازده درست گفته باشه كه دليلي برا دروغش نميبينم (نياز نبود دروغ بگه كه اگه فرصتشو داشت ميتونيت همون ديشب خيانت كنه شاهو بكشه) الان رييس دست ب دامن داداش شاه ميشه برا نامه ، شايدم شازده برا بار دوم ، نميدونم اين بعدا ميتونه كمكمون كنه حالا در نظر بگيريم

الان خزانه دار يه پرسش انحام داده اطلاعات خوبي ميتونه بده كه كي وفادار يا خاعنه

ژنرال رو متوجه نميشم يني چي عمدي رييس رو بازي كردم چه ماست مالي بود اين؟ بنظر من خود رييسه بهش اعتماد نكنين ، دبير دربار منطقي ترين فرد بوده تا الان استراتژيش هم خوبه.

 

[شاهزاده]

دیشبم باز پاپا و شوالیه تیره رنگش اومدن اینجا. دیگه ایندفعه میدونستم باز میخوان بیان هیچ برنامه ای نریختم برا بیرون رفتن. هیچ کاری خاصی هم نکردم. تا صبح فقط دچار بحران وجودی شدم. شایدم بحران میانسالیه زودرسه نمیدونم. 19 سالم شده هنوز حتی هدفم تو زندگی مشخص نیست کل زندگیم به بطالت میگذره.

 

[شوالیه زرین]

بنده امروز شاه رو همراهی کردم تا مرکز.
لطفاً هرچه سریع‌تر چاره‌ای بیندیشید برای اطمینان یافتن از شوالیه خائن. بااینکه دبیر دربار به من مشکوک‌اند اما من حرف‌های ایشون رو قبول دارم. ابایی ندارم از اعدام شدن، که بعدش بلافاصله بی‌گناهیم اثبات خواهد شد، تنها نگرانی من از جانب آزادی شوالیه سیاهه. هرگز به موجودی چنین زن‌ستیز که با احساسات دخترهای جوان بازی می‌کنه اعتماد نداشتم، حالا معلوم شد خائن هم هست.
امیدوارم هر اتفاقی می‌افته، درنهایت به نفع شاه و مملکت باشه.

 

[God]

فاز روز سوم تمومه. اعدامی نداریم. استراحت کنید تا فردا صبح بیدار بشیم ببینیم چی شده.

 

[God]

امروز صبح دو بدل کشته شدند و پادشاه در سلامت کامل به سر می‌برد.

رای‌گیری هم مثل دیروز برقرار هست و اختیاری هست.

ضمنا از شاه اطلاعات نخواید، برای بار چندم. خصوصی هم سوال نپرسید در این مورد.

 

[شوالیه سیاه]

شوالیه زرین به کاهدون زدی داداش 😂
اولا که در اطلاعاتت نگفتی شب کجا رفتی، فقط گفتی صبح رفتی مرکز.
ولی خب از اونجایی که من شب پیش شاهزاده بودم، تو قطعا پیش برادر شاه بودی. (چون شب اول که شوالیه سفید رو به قتل رسوندی، پیش برادر شاه بودی و قتل در کاخ اتفاق افتاد) دیشب هم که دومین و اخرین تلاشت رو واسه ترور شاه انجام دادی و خب کور خوندی داداش.
از اونجایی که شاه باهوشی داریم، شاه دیشب تنها در کاخش مونده و تو دیگه اجازه حمله به کاخ رو نداشتی و خیلی ساده لوحانه در حضور برادر شاه زدی بدل شاه رو کشتی 😂 الان دیگه حتی لازم نیست اعدامت کنیم (اگه بخوایم اعدامش کنیم میتونه یکی از شهربان هارو قبل اعدامش بکشه!) مهره سوخته شدی 😂 خیلی دلم میخواست سرت رو بزنم سر نیزه اما الان زوده کبریت بی خطری.
الان وقتشه که برادر شاه بیاد تئوری من رو تایید کنه.
یا شاهزاده بیاد بگه که تو خونه اش قتلی اتفاق نیوفتاده.

اینو در نظر داشته باشید که حرف های من به شرطی درسته که هیچکدوم از بستگان شاه خیانت نکرده باشن و بدل دوم رو نکشته باشن! به احتمال زیاد خیانت نکردن و شوالیه زرین هر دو تلاشش واسه قتل شاه رو انجام داد و تمام.
اعضای شورا نمیخوان اطلاعات بدن؟ شوالیه باید بشینه دو دو تا چهار تا کنه؟

راستی، شاه عزیز اون شهربانی که امروز رفتی پیشش قطعا راستینه.