پست استراتژی:
با حرفهاي دبير دربار موافقم هم استراتژيش كه شاه بهش عمل نكرده گويا و تكراري پيش رفته
علیاحضرت، چگونه میدانید که عمل نکردهاند؟ مگر ما میدانیم که اعلیحضرت (خودشان و نه بدلشان) در چه روزی پیش کدام شهربان و شوالیه و بستگان بودهاند؟ چیزی که از اطلاعات بازگو شده به ما رسیده، این است که پادشاه گرانقدر به ترکیب شهربان/شوالیه/بستگان دست نزده است اما ممکن است در شبهای مختلف نزد اشخاص متفاوت رفته باشد و کسی این را نمیداند. اتفاقا به نظر بندهی حقیر پادشاه عزیز تصمیم بسیار هوشمندانهای اتخاذ کردهاند که هر شوالیه را نزد یک شهربان و بستگان ثابت بفرستند.
خوب خوب خوب، میبینم که زبانت هم همچون گیسوانت دراز است، باید عرض کنم هنگامی که شما در دارالفنون به استاد کلامتان کولی میدادید بنده در کوه های زاگرس در کمین دشمنان ایران زمین مینشستم، هرگز لحظه ای فکر نکن که نمیدانم حرکت بعدی تو چیست. بنده خودم را شورا میدانم و وقتی میگویم پرسش من منظورم پرسش شوراست. تو اینقدر در فن کلام خبره ای که خودت جواب خودت را میدهی. وقتی نمیدانی دلیل حرکتی چیست لزومی ندارد اگر ریگی به کفشت نیست در آن انگشت فرو ببری. اکنون سه خائن قطعی در دربار وجود دارد و احتمال خیانت از جانب بستگان نیز وجود دارد. به ما بستگی دارد که بتوانیم این موش های کثیف را از لانه بیرون بکشیم و الی که باید بنشینیم دور هم و قلاب ببافیم. اگر وفاداری برو و یک بار دیگر به آنچه گفتم فکر کن منتهی از دریچه ذهن یک ژنرال جنگ دیده.
حقیقتا ماستمالی میفرمایید جناب ژنرال. یعنی چه من خودم را شورا میدانم و وقتی میگویم پرسش من منظورم پرسش شورا است. حقیقتا آدمی خندهاش میگیرد از این توضیح شما که.
اگر هم منظورتان از پرسش شورا، پرسش مشاور اعظم است، حال از کجا معلوم که وی وفادار باشد و نقش مرا برگزیند؟ شما از کجا میدانید که میشود به نتیجهی پرسش او یا هر کس دیگر جز خودتان اعنتا کرد؟
به نظر حملهی دیشب با هدف حذف شوالیهها بوده. نه کشتن شاه.
اگر من ژنرال بودم و خائن بودم، احتمالا اولین چیزی که میرفتم سمتش همین حذف شوالیهها بود، تا در استعلامها لو نرم.
بنده موافقت خود را با این دو گزاره اعلام مینمایم.
شرمآوره که درست در زمان قتل یکی از همرزمها، شوالیهای که قسم خورده به مرام مردانگی و جوانمردی، بلافاصله تهمت بزنه و به قطع بگه شوالیهای دیگر خائنه و باید همین حالا اعدام بشه!
پرواضحه که با مرگ اندوهناک اما پرافتخار شوالیه سپید یکی از ما دو شوالیه باقیمانده خائنه. بنده برعکس شوالیه سیاه، شما رو به تفکر دعوت میکنم. من با جنابی که گفتن هدف حذف شدالیههای وفاداره موافقم. درست بعد از کشته شدن سپید، فوری از نبود من استفاده میشه تا عام و خاص به اعدامم قانع بشن و بدین ترتیب شوالیهای برای والاحضرت باقی نمونه. ما همه باید هوشمندانه عمل کنیم و به فکر مملکت و پادشاه باشیم. ای درباریها! باید تلهای برای شوالیه خائن و رئیس بزدلش گذاشت تا با اطمینان قدم برداریم. من حاضرم جونم رو در این راه فدا کنم.
برای شاه، برای میهن، برای خزانهدار قشنگم. ❤️
انتظارتان چیست جناب زرینشهسوار؟ دو شوالیه باقی ماندهاند که احتمال بسیار قریب به یقین یکی از آنان خائناند (همانگونه که خودتان اشاره کردید). بدیهی است که شوالیهی دیگر به قطع میگوید شما خائنید و شما نیز به قاعده باید چنین کنید.
-----
کشته شدن شوالیه سپید حادثهی ناگواری بود اما به گمان بنده، که مرادمان این است که شاه را شش شب زنده نگه داریم و با کارنامهی سفید پیروز شویم، اتفاقی نیست تلختر از کشته شدن بدلهای شاه، که بهمانند جانهای اضافی وی هستند.
حال اولویت باید خنثیسازی شوالیهی خائن باشد تا خلاء یک شوالیهی وفادار حس نشود. در همین راستا، بنده از
ژنرال عزیز میخواهم اگر وفادار است نتیجهی پرسشش را اعلام کند. گرچه اگر هم خائن باشد اطلاعات کذب به ما خواهد داد، اما در هر صورت به ما کمک میکند بازی را واضحتر کنیم و در مجموع از هر گونه اطلاعاتی استقبال میشود.
دربارهی اعدام نیز بنده نظرم این است که حال که یک شوالیهی احتمالا وفادار به شهادت رسیده، اعدام پنجاه-پنجاه بین شوالیه خائن و آخرین شوالیه وفادار بسیار خطرناک است و ممکن است عواقب بسیار ناگواری داشته باشد. زیرا ما از خائن یا وفادار بودن فرد اعدامی مطلع نمیشویم و اگر طوری شود که شوالیه خائن تنها در بازی بماند، قادر است مانند گرگی رهیده از قفس جولان دهد و همه را سر به نیست کند. بنابراین بنده برای اعدام بین این دو شوالیه هنوز در پی اطلاعات بیشترم. گرچه امروز شوالیه سیاه برای بنده کمی مثبتتر عمل کرده است اما اختلاف بین مشروعیتشان (شاید ۶۰ به ۴۰) برای رای دادن بنده کافی نیست.
نکتهی دیگری که دربارهی شوالیه خائن به ذهن بنده رسید:
اگر شوالیه خائن در کاخ باشد و بخواهد شاه را در آنجا بکشد، قتل از طریق مسمویت انجام میشود و فرقی با مسمویت توسط شهربان یا بستگان ندارد.
اگر شوالیه خائن در منزل یکی از بستگان باشد و بخواهد شاه را در آنجا بکشد، مشخص میشود که قتل توسط شوالیه انجام شده و فرد میزبان (برادر یا پسر شاه) هم متوجه هویت قاتل خواهد شد.
اگر شوالیه خائن در کاخ نباشد ولی بخواهد شاه را در کاخ بکشد، شوالیه راستینی که محافظ شاه بوده خواهد مرد و شاه زنده میماند (اگر شوالیه راستینی محافظش نباشد، خواهد مرد). در این حالت هویت قاتل بر کسی روشن نمیشود.
توضیح: شوالیه خائن نمیتواند هیچ حالتی را دو بار انجام دهد، اما محدودیت زمانی ندارد. همچنین وی نمیتواند از کاخ به خانه بستگان، یا از خانه بستگان به خانه بستگان دیگر حمله کند.
شوالیه سپید در کاخ بوده و کشته شده است، بنابراین شوالیهای که جسارت کرده به شاه حمله کند این کار را از خانهی بستگان بهسوی کاخ انجام داده. حال میدانیم که شوالیهی خائن دیگر نمیتواند این کار را بکند. پیشنهاد من به پادشاه این است که در کاخ بماند و شوالیهها را به خانهی بستگان بفرستد تا خطری تهدیدش نکند. از سوی دیگر شوالیهای که در خانهی بستگان (برادر یا فرزند شاه) باشد در صورتی که همانجا اقدام به قتل شاه کند، نزد بستگان لو میرود، بنابراین وی هر که باشد اکنون تا حدی مهار شده است.
ضمنا حال که شاهزاده میگوید از سوی رئیس نامه دریافت کرده، نظر بندهی حقیر این است که توسط خزانهدار یا مشاور اعظم پرسیده شود (نه لزوما فورا اما حتما) تا اطلاعاتی دربارهی خیانت کردن یا نکردن او داشته باشیم.
من حیث المجموع استراتژی پیشنهادی بنده برای بازی، دادن اطلاعات حداکثری است تا خائنین نامحترم مجبور شوند خلاف اطلاعات ما ادعا کنند و دوگانه در بازی پیش بیاید. حل این دوگانهها (برای مثال با مشخص شدن نقش یکی از دو سوی ماجرا) بسیار به پیشبرد بازی کمک میکند زیرا ما را به قطعیت خوبی دربارهی وفاداری یا خیانت یکی از آن دو میرساند.