برای دیدن محتوای انجمن باید ورود کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون ثبت‌نام کنید.

بازی خیانت در دربار

دربار
نوشته‌ها
9
پسندها
10
امتیازها
0
وزیرم، دیروز شوالیه سیاه رو کشتن، از این بابت ناراحت شدم. شوالیه سیاه بحق جنگجوی خوبی بود. رموز جنگ رو به خوبی میدونست و سوار اونها بود، اما از آداب سیاست کم میدونست. بدی شاه بودن اینه که مجبوری راز های دربارت رو ولو اینکه بگور ببری در سینه خودت حبس کنی تا روز معین. من حق میدم که خدمت گزارانم که وفاداری بعضی از آنها بر من اثبات شده دچار خطای تحلیل بشن، هرچند که باهوش باشند، اما یک خدمتگزار راستین، همواره باید به شاه و ولی نعمت خودش اعتماد داشته باشه. شنیدم که پفیوز دم مرگش میگفت شاید شاه دچار خطای محاسباتی شده. شانس آوردی که مردی مرد. شانس آوردی که مردی. وگرنه میفرستادمت زیر دست داداشم.

وزیر در ایام ولایت عهدی من، از تو یاد گرفتم که امرا حتی در رخت خواب خود هم خلوتی ندارند و من میدونستم و میدونم که تمام چیز هایی که با تو در این تالار و در خفا می گفتم شنود میشه. در نتیجه چیز هایی رو گفتم که لزوما درست نبودند و وفاداران باهوشم متوجه این امر هستند. اینکه من در آن شب کذایی همزمان دو بدل خودم رو از دست دادم و خودم هنوز زنده ام نشون میده که اطلاعاتی دادم که رئیس خائنین رو به خطا بندازه و در شبی اقدام به قتل عام کنه که امکان کشتن من رو به سادگی نداشته، باری فوقع ما وقع، مکرو و مکر الله و الله خیر الماکرین و انا ظل الله

من دارم خودم رو مهیا برای جشن می کنم. احتمال میدم که یکی از خانواده ام خریداری شده، ملکه ام، شاهزاده ام و یا برادرم. من این سه نفر رو دیشب فراخوندم. سعی کردم که بفهمم که کدوم خائن و کدوم وفادارند، نمیگم که فهمیدم یا نفهمیدم. ولی تو میدونی، اما به اونها توصیه کردم که اگر هنوز خیانت رو نپذیرفتند، نپذیرند، ما علی رغم وضع آشفته دربار به غلبه بر خائنین نزدیکیم و اگر اقدامات احمقانه از اطرافیان من سر نزند، جشن برگزار خواهد شد. و اونوقت من خائن رو حتما پیدا می کنم و ولو ملکه زیبام یا پسرم باشه، به تیغ جلاد میسپرم. بشدت فعالیت این سه نفر، از جمله برادر لالم، شاهزاده احمقم و ملکه سیاس ام رو زیر نظر دارم و لغزش کوچیکی باعث میشه که سر بر بدنشون باقی نمونه.

اما در مورد شوالیه زرین، آخی. دیشب به من توصیه شد، که این شوالیه رو جایی نفرستم و در صورتش تف کنم، اما اونو پیش برادرم فرستادم. احتمالا به تو نگفته بودم پس به هیچ کس نگفته بودم. برادرم تمایلات همجنس گرایانه شدیدی داره و فتیششم عضله است. شوالیه زرین رو به عنوان هدیه پیشش فرستادم و بهش اختیار تام دادم که هر چی می خواد با شوالیه زرین بکنه. از فردا شوالیه زرین تا زمانی که به دست جلاد سپرده و اعدام بشه، دیگه جایی فرستاده نمیشه مگر برای اذیتش.

و در آخر هم به اعضای شورا و سایر درباریان دستور اکید دادم، که علاوه بر اینکه دست به کار های احمقانه و تحلیل های ناقص ولو از روی خیرخواهی نزنند، زودتر پیرامون عضو خائن از خانواده من نظر بدند. می خوام برای اولین بار در زندگی ام، دموکراسی مبتنی بر دیکتاتوری نخبگان رو در شاهی ام اجرا کنم.

ولی خودمونیم این شورا هم خیلی گشاده، حتی یه جدول از چیز هایی که توسط افراد در بازی اعلام شده از روز اول در شورا به من ارائه نشد. خوبه ما خودمون جدول جاهایی که رفتیم و یا بدل هایی که فرستادیم رو داریم. دربار بی بخاری دارم وزیر.

ولش کن، برم وزیر که هوا هوای فحشاست. دلم هوس شمال کرده. بابا میزدید مارو می کشتین، میرفتیم شمال کافه امون رو میزدیم. تو سرکشی های این چند روزم لوکیشنشم پیدا کردم تازه. آخ چه حالی میده اونجا فحشا وزیر.
 
دربار
نوشته‌ها
12
پسندها
4
امتیازها
0
از کجا متوجه شدید که شب قبل پادشاه در کاخ گذرانده‌اند؟ من از پست پادشاه چنین چیزی رو نفهمیدم. پادشاه تمام مکان‌ها رو گفته که بوده (که منطقیه) و کاملا ممکن است زمانی که شوالیه‌ی سفید مورد سوء قصد قرار گرفته بدل پادشاه در کاخ بوده باشد.
از پست شماره‌ی ۲۸ شاه مشخص است که ایشان می‌گویند شب را در کاخ مانده‌اند، شاهد قتل شوالیه سپید بوده‌اند و شوالیه سیاه را به جنوب فرستاده‌اند. نمی‌دانم چطور می‌شود برداشت دیگری کرد.

این‌که هر دوی این افراد قطعا وفادارند رو هم نفهمیدم چرا.
این موضوع را بنده اشتباه کردم و بابت اینکه چنین اطلاعات اشتباهی وارد بازی کرده‌ام عذرخواهم. گمان می‌کردم پس از قبول کردن خیانت توسط یکی از بستگان، رئیس الخائنین دیگر نامه نمی‌فرستد.

اها يه سوال . جناب دبير با تحليل هاي شواليه سياه و من چطور قانع نشدي كه شواليه سياهو مسلحش كني؟؟؟ واضح نبود زرين خاعنه؟ درست امشب وقتش بود كه مسلح شه سواليه سياه تا شهربان خاعنو بكشه!! در عجبم چرا مساحش نكردي؟؟ خزانه دار در بازي نيست تو كه هستي و در جرياني ! خيلي مشكوك بود اين حركت منتظر توضيحت هستم هر چي فك ميكنم دليلي پيدا نميكنم!
زود قضاوت نکنید علیاحضرت. بنده دیروز به شوالیه سیاه اسلحه اعطا کردم تا شهربان گنه‌کار را بکشد اما اجل ایشان را امان نداد. گمانم دیر جنبیدیم و از این موضوع بسی خشمگین هستم.

-----------------------
بنده شهربان شمال را استعلام گرفتم و در کمال تعجب این حقیر اعلام شد که بیگناه است. بنابراین یکی از بین شهربان جنوب و شهربان مرکز گناهکار هستند.

با این اطلاعات بنده نگاهی به اتفاقات اعلام شده انداختم:
نقشروز اولشب اولروز دومشب دومروز سومشب سومروز چهارم شب چهارم
شوالیه سپیدمرکزملکهمرکزشاه و ملکه، کشته شدبدل تنها نزد ش شمالبدل تنها نزد ملکهشاه تنها نزد ش شمال شاه تنها نزد ملکه
شوالیه سیاهجنوبشاهزادهجنوبشاهزادهجنوبشاهزادهجنوبتنها نزد شاهزاده
شوالیه زرینشمالبرادر شاهشمالبرادرشاهمرکزبرادرشاهمرکزتنها نزد برادرشاه
(جدول را قبل از اینکه شاه دستور بدهند که بنویسید نوشته بودم به خدا)

روز دوم که شوالیه سپید کشته شد، شوالیه زرین از خانه‌ی برادر شاه به کاخ حمله کرد.
روز سوم که دو بدل کشته شدند، یکی توسط شهربان جنوب/مرکز و دیگری توسط شاهزاده/ملکه/شوالیه زرین کشته شدند.
روز چهارم هم که شوالیه سیاه به دست شهربان خائن کشته شد.
شب سوم کسی که پیش ملکه بوده، بدل بوده، چون شب قبل از آن به گفته‌ی خود شاه، وی پیش ملکه بوده است و دو شب پیاپی ممکن نیست.
از سوی دیگر یکی از دو بدل کشته شده پیش شهربان شمال و ملکه بوده. شهربان شمال که بیگناه است بنابراین ملکه قطعا خیانت کرده و سم داده است.
آن یکی بدل هم یا توسط شوالیه زرین در خانه‌ی برادرشاه کشته شده، یا توسط یکی از شهربانان. اگر در خانه‌ی برادرشاه کشته شده باشد شهادت برادرشاه می‌توانست بسیار مهم باشد اما وی متاسفانه حضور ندارد. اگر هم توسط یکی از شهربانان کشته شده باشد، این یعنی شوالیه زرین هنوز یک حمله‌ی دیگر دارد.

نکته‌ی جالب اینکه اکنون شاه فرمودند دیشب شوالیه زرین را پیش برادرشاه فرستاده‌اند (مشابه تمام شب‌های قبل)، درحالی که ملکه ادعا می‌کند شوالیه‌ی زرین نزد او فرستاده شده است. دلیل این تناقض چیست سرکار خانم ملکه؟؟؟
ضمنا به نظر می‌رسد دروغ گفته‌اید که روز سوم نامه دریافت کرده‌اید، زیرا نمی‌شود همان شب که نامه دریافت کرده‌اید سم داده باشید. بنابراین درواقع شب اول نامه دریافت کرده و آن را پذیرفته‌اید، سپس روز سوم ادعا کرده‌اید نامه دریافت کرده‌اید و آن را رد کرده‌اید، تا از سم دادن مبرا شوید.
 
دربار
نوشته‌ها
12
پسندها
4
امتیازها
0
روز سوم که دو بدل کشته شدند، یکی توسط شهربان جنوب/مرکز و دیگری توسط شاهزاده/ملکه/شوالیه زرین کشته شدند.
این گزاره غلط می‌باشد. این را پیش از ساخت جدول نوشته بودم و پس از ساخت جدول موضوع برایم بهتر روشن گشت.
 
دربار
نوشته‌ها
10
پسندها
10
امتیازها
0
دبیر؛

1-چرا شهربان شمال رو پرسیدی؟ چرا جنوب و نپرسیدی که حاضره و در صورت گناهکاریش بتونی کانفرانتش کنی؟

2- چرا شوالیه سیاه توی وصیتش اشاره ای به مسلح بودنش نکرده؟

3-چند درصد احتمال میدی ملکه خائن باشه؟
 
نوشته‌ها
5
پسندها
1
امتیازها
0
شکر خدا دیگر هیچ شوالیه خائنی میان ما نیست. حالا وقتش رسیده که رئیس رو پیدا و اعدام کنیم.
من و شمشیرم در خدمت والاحضرت هستیم.
سخن شاه درباره بنده و برادر ایشون هم قطعاََ مزاح بود!
 
دربار
نوشته‌ها
10
پسندها
10
امتیازها
0
به نظر بنده اینطور میرسد که تمام اقدامات دبیر (پرسش و مسلح کردن) طوری تنظیم شده اند که نتوان به درستی و غلط بودنشان پی برد، بنظرم پرسش معقول تر پرسش شهربان جنوب بود چر ا که شوالیه فقید تئوری خویش را بر پایه بیگناهی ایشان بنا نهاده بود (10000000درصد) اکنون که شما میگویید شهربان شمال خائن نیست باید راهی منطقی برای رد تئوری شوالیه سیاه ارائه نمایید. بنده یک شهربان را مسلح ساخته ام و منتظر اقدامات این شهربان هستم.
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
وصیت شوالیه سیاه چون در تلگرام برام فرستاد بود و زیاد بود، تو دو پیام اومده بوده. من دومیُ حواسم نبوده که بذارم. الآن اضافه شد.

این‌که کی کجا رفته و بقیه مسائل رو هم الآن می‌فرستم.
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
توضیح مهم: من یه اشتباهی کردم در شب سوم و یه نکته‌ایُ باید می‌گفتم که حواسم نبود.

یکی از قتل‌ها توسط شوالیه انجام شده بود.

تو ذهنم بود که حذفش کنم و مثل مسمومیت باشه، فکر کردم که این کارُ کردم. امروز رفتم دیدم تو قوانین هست که باید گفته بشه. بنابراین این مطلب را مد نظر قرار دهید.

به اون فرد از بستگان شاه هم نگفته بودم طبیعتا و الآن گفتم.

بازی دور اولش هست و از این اتفاقا پیش می‌آد. با پوزش از بازیکنان گرامی.
 
آخرین ویرایش:
دربار
نوشته‌ها
12
پسندها
4
امتیازها
0
دبیر؛

1-چرا شهربان شمال رو پرسیدی؟ چرا جنوب و نپرسیدی که حاضره و در صورت گناهکاریش بتونی کانفرانتش کنی؟

2- چرا شوالیه سیاه توی وصیتش اشاره ای به مسلح بودنش نکرده؟

3-چند درصد احتمال میدی ملکه خائن باشه؟

به نظر بنده اینطور میرسد که تمام اقدامات دبیر (پرسش و مسلح کردن) طوری تنظیم شده اند که نتوان به درستی و غلط بودنشان پی برد، بنظرم پرسش معقول تر پرسش شهربان جنوب بود چر ا که شوالیه فقید تئوری خویش را بر پایه بیگناهی ایشان بنا نهاده بود (10000000درصد) اکنون که شما میگویید شهربان شمال خائن نیست باید راهی منطقی برای رد تئوری شوالیه سیاه ارائه نمایید. بنده یک شهربان را مسلح ساخته ام و منتظر اقدامات این شهربان هستم.
این حرف‌ها چه معنی دارد؟ اولا که من کسی را که گمان می‌کردم گناهکار است پرسیدم، همان‌طور که شوالیه سیاه گفته بود! پرسش را نیز قبل از وصیت ایشان انجام دادم بنابراین جای عوض کردن نبود. ثانیا قُنفرُنت کردن فرد گناهکار چه سودی دارد؟ مگر قرار بر این است که در محضر عام سوال‌پیچش کنیم؟ در ذهن بنده قرار بود شهربان گناهکار را شناسایی کنیم و به شوالیه سیاه اسلحه بدهم تا او را بکشد، بنابراین قطعا کسی را می‌پرسم که گمان‌ می‌کنم گناهکار است و اگر یکصد بار دیگر نیز دیروز شود، من با دانش و اطلاعات دیروزم یکصدویک بار دیگر نیز همین انتخاب را خواهم کرد.
شوالیه‌ی سیاه در وصیت به اسلحه اشاره نکرده زیرا اگر خدابیامرز زنده می‌ماند صبح امروز اسلحه به دستش می‌رسید، نه شب گذشته.
با توجه به بیگناه بودن شهربان شمال و محاسباتی که در جدول نشان دادم، ملکه صددرصد خائن است، مگر محاسباتم اشتباه باشد که در این صورت تمنا دارم مرا در جریان بگذارید!
بعد شما می‌فرمایید نمی‌توان به درستی و غلطی پرسش من پی برد، این در حالی است که شما خودتان ادعای پرسشی دارید که از قبل تا حدود خوبی نتیجه‌اش مشخص شده بود. بنده لااقل اطلاعات وارد بازی نمودم. برای درستی پرسش من هم کافیست مشاور اعظم شهربان شمال را بپرسد و خزانه‌دار نیز ملکه را بپرسد، در این صورت صحت حرف من مشخص خواهد شد زیرا ممکن نیست هر دو دروغ بگویند.
مرحوم شوالیه سیاه نیز ۲۰ درصد به این حالت احتمال داده بود. تنها ایرادش آن‌جا بود که گمان می‌کرد حتما شهربانی اقدام به قتل نموده در حالی که ممکن است شوالیه زرین+ملکه آن دو بدل را کشته باشند.
توضیح مهم: من یه اشتباهی کردم در شب سوم و یه نکته‌ایُ باید می‌گفتم که حواسم نبود.

یکی از قتل‌ها توسط شوالیه انجام شده بود.

تو ذهنم بود که حذفش کنم و مثل مسمومیت باشه، فکر کردم که این کارُ کردم. امروز رفتم دیدم تو قوانین هست که باید گفته بشه. بنابراین این مطلب را مد نظر قرار دهید.

به اون فرد از بستگان شاه هم نگفته بودم طبیعتا و الآن گفتم.

بازی دور اولش هست و از اتفاقا پیش می‌آد. با پوزش از بازیکنان گرامی.
ممنون از خداوندگار متعال. این یعنی یکی از بدل‌ها به دست ملکه و بدل دیگر به دست شوالیه زرین کشته شده که نزد برادر شاه بوده است.
 
دربار
نوشته‌ها
7
پسندها
0
امتیازها
0
دیشب هرچی منتظر بودم سیاهکم نیومد. تا صبح دم در نشستم تا اینکه خوابم برد. صبح خبر اومد که کشته شده. کاش میشد زمان به عقب برگرده و میتونستم اون چیزی که تو دلمه بگم بهش. خدایا این چه وضعیتیه که منو توش درگیر کردی. از دار دنیا یه پاپا داشتم که کلا آدم حسابمم نمیکنه. عمو جون عزیزم که رفته فرنگ پیداش نیست. الانم که سیاهکم... کاش حداقل مامی زنده بود و میتونستم باهاش حرف بزنم.
از وقتی پاپی با این ملکه جدید ازدواج کرد همه چی رو به سراشیبی بود. هیچوقت نتونستم بهش اعتماد کنم. سیاهکم, حیف که دستام بستس وگرنه انتقامتو از تک تکشون میگرفتم. از شوالیه های خائن, از اون مرکز نشینای عوضی و از اون کاخ نشینای آب زیر کاه. آخه چیکار میتونم بکنم؟ هیچی. از تو چه پنهون عرضه هیچ کاریو ندارم. تنها کاری که میتونم بکنم اینه که انقد وید و الکل بزنم و دختربازی کنم بلکه همه چیز یادم بره.
 
دربار
نوشته‌ها
9
پسندها
10
امتیازها
0
وزیر، میگن، یه ننه مرده ای، داشت میمرد، وصیت کرد آقا، من مردم به سر و صورتتون نزنید، خیلی خرج مراسم من نکنید، سیاه نپوشید، خوشحال باشید چون من اینطوری خوشحال ترم. همین که سرشو گذاشت زمین و مرد بچه هاش شروع کردن فریاد کشیدن و زجه زدن و خنج کشیدن و مشکی پوشیدن و زنگ زدن بهترین سالن پذیرایی شهر رو گرفتن. یکی از اقوام گفت مرحوم مگه نگفت اینکارا رو نکنید ؟ بچه هاش در جواب گفتند، مرحوم غلط کرده، ما آبروی بابامون برامون مهمه.

حالا حکایت این دربار بی در و پیکره. شاه به وضوح میگه بر مبنای حرف های قدیمی شاه استنتاج نکنید، شاه حکمتی داشت و چیزی گفت و به مرادش رسید، باز بر مبنای همان فرض قطعی میگیرند. این اگر مرض نباشه بی شک بلاهته. کاش می تونستم تا همشون رو تو کوره آدم سوزی بسوزانم.

بعد قدیم تر ها، دبیر دربار کسی بود که می تونست نگارش کنه، بله دیگه وقتی دبیر دربار رو بخاطر حرف شمسی خانم انتخاب می کنم، همین میشه. دبیری که نتونه فعل ماضی استمراری رو از ماضی تشخیص بده، بدرد گِل منار میخوره وزیر. به قول حضرت حافظ:

دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گِلیم
به آنکه بر در میخانه بر کشم علمی

بیا که وقت شناسان دو کون بفروشند
به یک پیاله می صاف و صحبت سنمی
باور کن اگر این شعر رو توضیح ندم وزیر، دبیر دربار فکر می کنه که اینجا تن فروشی داره انجام میشه، نخیر جناب دبیر، منظور حافظ دو عالم (Kown) یا همون کون و مکانه.


خلاصه که گیر افتادیم وزیر، به نظرم ولی لالی مسریه، تقریبا همه دارن تو دربار لال میشن، البته بهتر، ژنرال از دیروز سه بار اذن ورود خواسته راهش ندادم، پیرمرد لاشخور میاد از مجاهدت هاش خالی هایی می بنده که نگو. یکی نیست بگه مردک، اگر تو ژنرال خوبی بودی که وضع دربار الان این نبود، یکم از سلمان خان یاد بگیر، چطور برای شاهش جانفشانی کرد ؟ تو ژنرالی ؟ تو تهش گروهبانی مرد. آخر تو مارو به کشتن میدی.

راستی دلم برای خزانه دارم تنگ شده، بیشرف، فکر دل تنگی شاهت نیستی، حداقل اون استعلام لعنتی رو استفاده کن، بیا نتیجش رو بگو، شاهت شبا نمی دونه کدوم گوری بره بخوابه زن.

ولش کن بریم بخوابیم، نمی دونم ما چه شاهی هستیم که شب باید از ترس خانوادمون مثل فقیر بیچاره ها، هر شبو یه جا بخوابیم. ای تف تو ذات اونی که از خانوادم می خواد بهم خیانت کنه. تفو.
 
نوشته‌ها
7
پسندها
0
امتیازها
0
شاه تنهایی اومد پیشم
 
دربار
نوشته‌ها
7
پسندها
0
امتیازها
0
سیاهک عزیزم. تا ابد منتظرت میمونم


رای به اعدام: شوالیه زرین
 
دربار
نوشته‌ها
5
پسندها
1
امتیازها
0
درود بر شاه شاهان که از همه داناتر و با صلاحیت تره.
درایت و هوشش منو انگشت به دهان کرده.
احسنت والاحضرتا.

بیخود نیست که یکی شاه میشه، یکی شوالیه و یکی دبیر دربار.

تک تک پست ها را با دقت خواندم. در منطق شوالیه سیاه و دبیر دربار پیش فرض بزرگی را یافتم که گویی آنرا فکت تلقی کرده و ادامه استدلالشان را بر پایه این پیش فرض قرار نهادند.

آنها فرض کردند که چون شوالیه سپید در کاخ توسط شوالیه زرین به قتل رسیده، پس شاه آن شب در کاخ بوده و در شب بعدی نمیتوانسته به کاخ بروند.
در صورتی که این امکان رو نادیده گرفتند که ممکن است شوالیه سفید جان خود را در راه دفاع از بدل داده باشد. برای چه فرض کردید که شاه اصلی آن شب در کاخ بوده است؟
جدول دبیر دربار نیاز به ویرایش دارد.

من دوباره فکت های بازی رو مرور میکنم.
۱. شوالیه زرین خائن است.
۲. در شبی که ۲ بدل شاه به قتل رسیدند، شاه به همراه شوالیه زرین نبوده. (یعنی شاه به مرکز و‌ پیش برادرش نرفته.

به اشتباه فرض میکردید که شاه به کاخ و پیش شهربان شمال هم نرفته است. (چون به اشتباه فکر میکردید که شاه شب قبل از آن نزد ملکه بوده)

در آن زمان (روز و‌ شب سوم، قبل از قتل ۲ بدل) وقتی شاه در حال برنامه ریزی بود که صبح و‌ شب به کجا برود، راستین بودن شوالیه سیاه اثبات نشده بود. حضرت شاه با درایت بسیار بالا به هیچکدام از شوالیه ها اعتماد نکردند و بدون شوالیه به شمال و کاخ رفتند. (پس حالتی که شما اعتقاد داشتید نمیتوانسه اتفاق بیوفتد دقیقا اتفاق افتاده.)

پس زمانی که ۲ قتل صورت گرفته، صبح شاه شمال بود و‌ شب هم پیش ملکه! و این یعنی هردو این عزیزان راستین هستند!

یکی از قتل ها که واضحا توسط شوالیه زرین در خانه برادر شاه اتفاق افتاده. و قتل دوم یا توسط شهربان جنوب بوده و‌ یا با خیانت شاهزاده.

بنده با تدبیر بالای خودم (این ریش ها را در آسیاب سفید نکرده ام) استعلام شاهزاده را گرفتم. پسر شاه به پدر خود خیانت نکرده و نمیکند.
پس تنها حالت باقی مانده مسمویت بدل شاه توسط شهربان جنوب است.
همان شهربانی که شوالیه راستین ما به اشتباه وی را ۱۰۰۰۰٪ راستین میدانست.

حال به ادامه تصمیمات شاه باهوش بنگرید.
شاهن شاه در روز بعدی تصمیم گرفت به شمال برود. (کاملا منطقی است چون شهربان شمال برای شاه ۱۰۰٪ راستین است. واضح است که شاه دوباره باید به همانجایی برود که روز گذشته رفته)
و شب از آنجایی که دیگر نمیتوانست به کاخ پیش ملکه وفادار خود برود، به ناچار باید بین برادر و‌ شاهزاده یکی را انتخاب میکرد. لذا، شوالیه خائن را به دیدار ملکه فرستاد (که دقیقا با حرف های ملکه هم جور در میاد) و خودش هم بدون شوالیه به دیدار برادرش رفت. (چون از دید شاه احتمال خیانت یه کر و لال کمتر از پسر شاخ شمشادش هست)
پس باز هم تصمیم شاه بسیار درست و منطقی بود.

شوالیه سیاه، روحت شاد. ولی دلیلی دارد که تو شوالیه و شاه قبله عالم است.

تمامی فرضیاتم با تصمیم های شاه و اتفاقات بازی جور در میاد. بنده اعتقاد دارم که هیچ خیانتی توسط درباریان تا به این لحظه اتفاق نیوفتد. استعلام شاهزاده را که گرفته ام و پاک است. ملکه نیز با توجه به استدلال هایم پاک است.
به همه بستگان شاه توصیه میکنم که فکر خیانت را از سرشان بیرون کنند. تا بدون کشته شاه برنده شویم.

شوالیه زرین خائن است.
شوالیه جنوب خائن است.

شوالیه خائن از هر دو اقدام قتلش استفاده کرده و خطری ندارد.

دبیر دربار وفادار است. هم راستش را در مورد شهربان شمال گفت و هم از استعلام خزانه دار نترسید.

به احتمال بالا ژنرال رئیس خیانت کاران است. اما مهم نیست، چون دیگر کاری از دستش ساخته نیست.

من به شهربان جنوب رای مرگ میدهم. کار عاقلانه این است که روی شهربان جنوب اجماع کنیم. چون در صورتی که اعدامی نداشته باشیم، ژنرال میزنه شهربان وفادار رو میکشه.
اما اگر اجماع نکنیم هم مهم نیست. چون شاه هر ۲ شهربان وفادارش را میشناسد و در صورت مرگ یکی، به دیدار دیگری میرود.

تنها خطر ممکن خیانت یکی از بستگان است. که مطمئن باشید تا این لحظه اتفاق نیوفتاده است.
شاه عزیز تا همین ۱ ساعت پیش که شاهزاده وفادار بود، امیدوارم امشب به نزد شاهزاده بروید. اما حتی اگر پیش ملکه و یا برادرتان هم بروید فکر نمیکنم دلیلی واسه خیانت داشته باشند.
 
نوشته‌ها
7
پسندها
0
امتیازها
0
پوزش میخوام ابتدا از اعلی حضرت همایونی سپس از اعضای محترم دربار و خاندان پادشاهی و ملت شریف که این چند روز ذهنم کاملا درگیر بود و نمیتونستم دربازی حضور داشته باشم، علی الخصوص دیروز که فقط اومدم خبر رسانی کنم که به جای ناهار به اشتباه نوشتم شام خدمت اعلی حضرت بودیم :))، همین امروز داشتم پست ها رو میخوندم حتی پست های دیروز رو دیدم عده ای معتقد هستن که من خائن هستم اون هم ۹۹ درصد یا بعضا ۱۰۰ درصد، که باعث تعجب بنده شد اما امروز دیدم که خداروشکر شکی دیگه روی بنده ی حقیر نیست، اعلی حضرت هر روز تقریبا تشریف میارن شمال و باهم دیگه میریم تو دل جنگل یه ناهاری میزنیم دورهم و خوش میگذره حسابی :دی به دور از هیاهوی دربار
اما از فردا سعی میکنم بیشتر در دل بازی باشم تا درحد توان تونسته باشم کمکی به شناسایی خائنین کرده باشم
سپاس
 
دربار
نوشته‌ها
11
پسندها
3
امتیازها
0
مرسي خزانه دار عزيز قبل از اين پستت داشتم ميومدم كه دبير دربارو بدم فلك كنن .

شاه داره علني ميگه كه من بعضي حرفارو نميزنم صلاح نيست بعد اين داره فكت ميكنه اونارو و منو قطعي خاعن ميدونه . نميدونم وفاداره يا نه الان فكتي در مورد رييس نداريم و بقول تو نيازي نيست

من فك ميكردم شمال خاعن باشه ولي با تحليل تو الان همه چي جور درمياد چون من كه ميدونم خيانت نكردم!

امشب هم شاه عزيزمون ملكه اش رو انتهاب مرد به درستي و ب كوري چشم خاعنان به سلامت شب رو صبح كرديم!

فقط اگه شواليه زرين اعدام كنيم شهربانمونو ميكشه بياين راي ب شهربان جنوب بديم طبق تحليل خزانه دار . يكي هم اسلحه بده به شهربان شمال يا مركز كه زرينو شب بزنه يه شب ديگه تحمل كنيم به حد الهي جشن ٢٥٠٠ ساله شاهنشاهي رو ميتونيم واه بندازيم و كلين شيت ببرونيم شاهمونو

جاويد شاه❤️



رای به اعدام: شهربان جنوب
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
خب. طبق توافقی که با اعضای فعال داشتیم، سرعت بازیُ بالا می‌بریم. به این علت که عملا در روز دارید وقت تلف می‌کنید و رای هم خیلی کم می‌دید. اینه که من نتیجه اتفاقاتُ که صبح باید بگم، الآن می‌گم. روز بعد هم قابلیت اینُ داره که تند اجرا بشه. اهدافُ گرفتم. اونم نتایجشُ الآن می‌گم.
اطلاعات شخصی روز بعد هم تا دقایقی دیگر براتون فرستاده می‌شود.

اطلاعات فاز شب پنجم: شوالیه زرین با اسلحه کشته شد. شاه مملکت در سلامت است.
اطلاعات فاز شب ششم: اتفاقی نیفتاد و شاه مملکت در سلامت هست کماکان. و می‌تواند میهمانی برگزار کند.

حداکثر یک روز کامل وقت می‌دم برای بحث. هر موقع شاه تصمیمش نهایی شد، فاز بسته می‌شه و نتیجه میهمانی اعلام می‌شه.

صرفا دو نکته: فاز روز ششم عملا از بین رفت که به قولی ببخشید خیلی معذرت می‌خوام کاری هم نمی‌کردید توش با این طرز رای‌دادنتون. اگه اعتراضی هم دارید، بیخود کردید. چون می‌تونید هرکی می‌خواستید فاز قبل اعدام کنید، امروز اعدام کنید. همین که بهتون لطف کردم و بند کشتن یک نفر در صورت اعدام نشدنُ برداشتم، کلاه‌تون بندازید هوا.

ضمنا، با توجه به شرایط بازی (در نظر بگیرید دور اول هست و می‌دونید که برای من تعادل بازی مهم‌تره تا اجرای سفت و سخت قوانین)، مشاور اعظم اگر وفادار باشه، بهش حق استعلام بستگانُ ندادم.
منم می‌شناسید و می‌دونید که نباید برداشت خاصی از این جمله بکنید که وفادار هست یا خائن. فرض کنید از اول بازی چنین چیزی بوده و فقط بر حقایق تکیه کنید. در گادی من اونی که رفته پی حاشیه، باخته.:دی

اینم از این. یک روز فرصت دارید برای تصمیم در رابطه با میهمانی. اطلاعات شخصی هم می‌دم بهتون الآن.

اطلاعات لازم به همه داده شده. وقتی هم به کسی چیزی نگفتم، یعنی هیچ شخصی نیومده پیشش.
افراد حاضر در بازی هم، همه هستن جز شوالیه‌ها.
فاز روز هفتم که منتهی به میهمانی هست را شروع بفرمایید.
قبلش هم قانون میهمانیُ کامل بخونید و اگه سوالی دارید در تلگرام یا تاپیک بپرسید. جواب می‌دم الآن یا صبح.
 
آخرین ویرایش:
دربار
نوشته‌ها
9
پسندها
10
امتیازها
0
بسم الله القاسم الجبارین

اعضای خاندان محترم سلطنتی، شورای مرکزی دربار، مرزبانان بلاد

درود پادشاه بر شما باد، به شکرانه پنجاهمین سالگرد تاجگذاری و نیم قرن شدن حکومتم، و عبور از مرحله اول فتنه دربار، جشنی برپا خواهد شد. می دانم که هنوز شر مفسدین و خائنین از سر دربارم کم نشده و هنوز هم خطر برای شاه و ملک و ملت برقرار است. به من گفته شده که احتمالا یکی از اعضای خاندانم خائن است و اگر بتوانم او را تشخیص دهم و به مهمانی راهش ندهم، نیمه دوم حکومتم پابرجا و استوار خواهد ماند.

لیک، تصمیم دارم تا این مهم را نه بر اساس نظرات ملوکانه، بلکه بر اساس خرد جمعی دربار بگیرم. می دانم که دموکراسی همواره خطر جدی بر سر ملک و ملت است گرچه برای آنها شیرین تر است، لیکن ترجیح دارم به پاس خدمات شما درباریان گرامی، شما را در اخذ تصمیم نهایی ام بازی دهم، باشد که سایه ام بر سر دربار و ملت باقی بماند.

خدمتگزارانم، من چیز هایی میدانم که شما نمی دانید. به صلاح شما و دربار هم نیست که در این مقطع بدانید، اما اگر قرار است در مورد این مقطع حساس ارائه نظر کنید، می بایست با تمامی احتمالات منطقی و ممکن روبرو شوید و نباید کور کورانه نظر دهید که آنگاه نظراتتان نه به درد خودتان می خورد و نه بدرد شاهنشاهتان.

دژمن، با توجه به اینکه تصمیم گرفت در یک شب کذایی به کلی طومار مارا در هم بپیچد و سایه شاه را از سر شما کم کند، بدون اینکه بخواهد و بداند، قمار کرد و این قمار اطلاعاتی را به ما میدهد که احتمالات را برای شما درباریان کاهش و برای منِ پادشاه به حداقل میرساند. فلذا من بر اساس آنچه خودتان میدانید، این احتمالات را ردیف می کنم، و بر اساسش از شما سوالاتی می کنم. برای من مهم است که بدانم در هر کدام از این احتمالات جواب شما در مورد سوال های زیر چیست ؟ دقت کنید که این سوالات را باید به تفکیک برای تمام احتمالات مطرح شده توسط پادشاه جواب دهید، خواه از نظرتان آن احتمال رخ داده باشد و خواه رخ نداده باشد. دقت کنید که شاه ممکن است عمدا یا سهوا احتمالی را جا بیاندازد تا نظر شما را در سوال 3 بداند. و شاه صرفا بر اساس احتمالاتی صحبت می کند که در بازی رخ داده باشد، اما ممکن است نتیجه خود را به آن اضافه کرده باشد.

1- در صورتی که این اتفاق افتاده باشد، دو عضو خاندان سلطنتی که باید به مهمانی دعوت شوند، کیستند ؟ و چرا ؟
2- احتمال رخ دادن این احتمال از نظر شما چقدر است ؟ از صفر تا صد و چرا ؟
3- آیا جز این احتمالات، احتمال منطقی دیگری برای روز سوم دارید ؟ اگر دارید بیان کنید.
4- نظر خود را در باره تمامی افراد دربار زنده از صفر تا صد بیان کنید، صفر وفادار مطلق، صد خائن مطلق

توضیح اینکه، حتی کسانی که در فرض یا احتمال مطروحه خائن تلقی می شوند هم نظر و احتمال مد نظر خود نسبت به آن را بگویند.

فرض منطقی 1:
در روز سوم، شاه تنها به شمال رفته، در نتیجه: شب را تنها با ملکه و سپس کاخ گذرانده. دو قتل انجام شده و می دانیم که یک قتل توسط شوالیه زرین انجام شده، در نتیجه شهربان مرکز قطعا در قتل آن روز دخیل نبوده، با توجه به اینکه پادشاه در شمال بوده شهربان شمال قطعا در قتل دخیل نبوده است، در این فرض من نزد ملکه بودم، پس ملکه قتل نکرده که من زنده ام، برادر شاه هم که با شوالیه زرین بوده و چون دو قتل انجام شده، او هم نمی توانسته قتلی کرده باشد، پس دو احتمال زیر از این فرض منطقی وجود دارد:

احتمال اول: اینکه خزانه دار می گوید من شاهزاده را پرسیده ام و پاک بوده راست بوده و خزانه دار سالم است، در نتیجه شهربان جنوب خائن است و در این صورت قتل توسط شوالیه و شهربان جنوب انجام شده و هیچ یک از اعضای خاندان سلطنتی قتلی مرتکب نشده اند. و شهربان مرکز هم قطعا وفادار است. و شهربان شمال هم قطعا پاک است

احتمال دوم:خزانه دار خود خائن است و به این علت این فرض منطقی را بیان کرده تا اعتماد شاهی را بخرد که این اقدامات مطرح شده مطابق با عملکردش بوده به این جهت که: ملکه و برادر شاه به دلایل مطرح شده در فرض قاتل نبودند، اما شاهزاده می توانسته اقدام به قتل کرده باشد، که در این صورت شهربان جنوب و شهربان مرکز هر دو می توانند خائنانی باشند که اقدامی به قتل نکرده باشند. ولی شاهزاده قطعا قاتل است و قصد خزانه دار تبرئه او بوده. ولی شهربان شمال هم قطعا پاک است چون خزانه دار و دبیر دربار هر دو نمی توانند خائن باشند و دبیر دربار شهربان شمال را پاک اعلام کرده است.


فرض منطقی 2:
در روز سوم: شاه به همراه شوالیه فقید سیاه به جنوب رفته و سپس پیش شاهزاده بوده، دو قتل انجام شده و میدانیم که یک قتل توسط شوالیه زرین انجام شده، در نتیجه شهربان مرکز قطعا در قتل آن روز دخیل نبوده، با توجه به اینکه پادشاه در جنوب بوده، شهربان جنوب قطعا در قتل دخیل نبوده است، در این فرض من نزد شاهزاده بودم، در نتیجه شاهزاده اقدام به قتل نکرده که من زنده ام، برادر شاه هم که با شوالیه زرین بوده و چون دو قتل انجام شده، او هم نمی توانسته قتلی انجام دهد، پس دو احتمال زیر وجود دارد

احتمال اول: اینکه دبیر دربار می گوید من شهربان شمال را پرسیده ام و پاک بوده، درست بوده، در نتیجه، قتل توسط او انجام نشده و ملکه اقدام به قتل کرده است. که در این صورت شهربان مرکز نیز قطعا خائن است. و شهربان جنوب قطعا پاک است.

احتمال دوم: اینکه دبیر دربار می گوید من شهربان شمال را پرسیده ام و بیگناه بوده، دروغ است و او خائن است، در نتیجه، قتل توسط او انجام شده و هیچ یک از خاندان سلطنتی در روز سوم قتلی مرتکب نشده اند. پس شهربان مرکز هم قطعا پاک است. و شهربان شمال قطعا خائن است و شهربان جنوب قطعا پاک است.


و روی سخنم با خاندان محترم سلطنتی است: امیدوارم هیچ کدامتان خیانت نکرده باشید، اما شما در مقطع حساسی هستید که بقای سلطنت به قوت شماست. لیکن هر کدام علاوه بر موارد بالا، در دفاع از خود و عملکردتان هر چه در توان دارید بنویسد تا درباره شما حکم کنم.

ختم عرایض.

اضافه می کنم، شاه بحث های داخلی شما با هم را گوش نمی کنه. هرچه می خواید تو سر و کله هم بزنید، شاه فقط با جواب سوال هایش کار داره. وگرنه بحث های شما چه بدرد شاه می خوره ؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دربار
نوشته‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
ضمیمه ی سخنان کاکو اعلیحضرت، بنده شهربان مرکز رو به ضمانت خودم براتون سفید میکنم که مشکلات کمتر بشه. دیشب استعلام شهربان مرکز گرفته شد و وفادار بود.
 
نوشته‌ها
7
پسندها
0
امتیازها
0
حضرت شهنشاه بازهم مث همیشه این بنده ی حقیر رو قابل دونستن و رفتیم جوج زدیم
 
اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

بالا پایین