برای دیدن محتوای انجمن باید ورود کنید. اگر حساب کاربری ندارید اکنون ثبت‌نام کنید.

بازی دور ششم مافیا | رئیس زندان، سربازانش، چند جنایت‌کار خرده‌پا و جلاد

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
696
پسندها
130
امتیازها
115
مدال‌ها
17
سلام:)
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
344
پسندها
0
امتیازها
105
مدال‌ها
14
با سلام خدمت همه عزیزان امیدوارم دور خیلی خوبی باشه
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
544
پسندها
24
امتیازها
265
مدال‌ها
26
سلام و اعلام حضور.
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
260
پسندها
82
امتیازها
245
مدال‌ها
28
سلام خدمت همه حضار گرامی :دی
 
تازه‌وارد
نوشته‌ها
66
پسندها
0
امتیازها
0
سلام ، ممنون از پذیرش من در این جمع ، امیدوارم خوب و جذابی بشه
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
838
پسندها
265
امتیازها
300
مدال‌ها
45
سلام به همگی ^__^
 
کارکشته مافیا
نوشته‌ها
399
پسندها
118
امتیازها
405
مدال‌ها
27
سلام.
 

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
داستان بازی - فاز صفر: بخش دوم

امیر: من بودم قربان.
سرهنگ: بیارش بیرون!

5 ثانیه بعد.

سرهنگ: با تو ام سرباز! بیارش بیرون بینم کدوم بیشرفی جرات کرده وسط حرف من پارازیت بفرسته!
امین: زندانی بند شماره 13 هست رئیس (امین درب زندان را باز می‌کند.).
امین: بیا بیرون شماره‌ی 13.
سرهنگ: چطور جرات کردی بی‌وجود؟
امیر: توضیح میدم قربان.
سرهنگ: زودباش. فورا توضیح بده تا صبرم تموم نشده.
امیر: اگه ممکنه خصوصی توضیح بدم.
سرهنگ: خصوصی مصوصی نداریم اینجا. گفتم هتل تموم شده. سریع بنال هرچی میخوای بگی.
امیر: بنابراین حرفی ندارم.
سرهنگ شلاقش را بالا آورده و می‌خواهد امیر را بزند که... .
مهدی: کار این نبود.
سرهنگ شلاقش را پایین آورده و به سلول شماره 14 نگاه در پشت سرش نگاه می‌کند: پس کار کی بوده؟
مهدی: نمی‌دونم. سید چیزی نگفت ولی.
سرهنگ: سرباز! شماره 13 و 14 و 8 به ترتیب بیان اتاق بازجویی.
رضا (در سلول شماره 8): من چرا قربان؟
سرهنگ: شاید فکر می‌کنم کار تو بوده. شاید از قیافه‌ت خوشم نمیاد. شاید خفه‌شو! (داد می‌زند): چرا نداریم اینجا! آدمتون می‌کنم. فعلا هم از ناهار خبری نیست.
خلفی: یعنی چی؟ ما گشنمونه! زندانه اسارت که نیس!
(همهمه و پچ‌پچ به مرور زیاد می‌شود.)
سرهنگ (یا صدای بلند): خفه شو نفله! شاکری این دیوثُ بیار بیرون بینم.
محمدامین: اطاعت قربان (درب زندان را باز می‌کند.) زندانی شماره 4، امین خلفی بیا بیرون.
سرهنگ: چه گهی خوردی تو؟
خلفی (با صدای لرزان): دروغ گفتم آقا؟ اسارته؟
سرهنگ یک کشیده محکم به او می‌زند: 1 روز بره انفرادی.
(سکوت سنگینی حکم‌فرما می‌شود.)
خلفی (با التماس): چرا آخه؟
سرهنگ (با صدای بلند): 2 روز.
خلفی می‌خواهد دوباره جواب بدهد اما چیزی نمی‌گوید.
سرهنگ: فکـِت باز میشد شده بود 10 روز. شانس آوردی. ببرش سرباز.
سرهنگ از راهرو خارج می‌شود. و سپس برمی‌گردد و با صدای بلند می‌گوید: دیگه نبووووود؟
صدایی نمی‌آید.

ساعت 12:30 - اتاق بازجویی

سرهنگ: خب. بگو.
امیر: چی بگم جناب سرهنگ؟
سرهنگ: چرا گفتی من بودم؟
امیر: آرش یه خبطی کرد. دوست نداشتم مجازات بشه. نحیفه و لاجون.
سرهنگ: چه نسبتی باهاش داری؟
امیر: دوست قدیمی هستیم. خواهشا نفهمه من گفتم که کار اون بوده. اگه میخواین مجازاتش کنین، منُ بزنید.
سرهنگ: چرا فکر می‌کنی اون یا تو رو می‌زنم؟
امیر: والا اون شلاقی که شما بردی بالا... .دی
سرهنگ: فهمیدم صدا از کجا بوده. سمت تو نبود. خواستم ببینم تو ام هوادار داری یا نه؛ که مشخص شد داری.
امیر: هوادار؟:)) اون مهدی بیشرف سایه منُ با تیر می‌زنه. حتما قصدی داشته از این حرکتش. باز خوب بود چاوش نگفت. حالا اگه کسی چیزی نمی‌گفت نمی‌زدی بازم؟
سرهنگ: من سوال می‌کنم. پرونده‌تُ یه نگاه انداختم آقای سید امیرحسین ابطحی. مورد تو با بقیه فرق داشت. تخلف در حساب‌داری!
امیر: والا تخلف که چه عرض کنم... .
سرهنگ: من قاضی نیستم که بخوای چیزی برام توضیح بدی. مهمم نیست برام که چرا اینجایی. ولی حالا که اینجایی، شاید به دردم خوردی. یه سری حساب‌رسی میدم بهت انجام میدی. خوب انجام بدی، سخت نمی‌گیرم بهت.
امیر: در خدمتم رئیس.
سرهنگ: خب. بگو بینم. اینجا کی خطرناک‌تره؟
امیر: شما.
سرهنگ: مجرما رو میگم لامصب!
امیر: همه‌شون. البته حساب دستشون اومد امروز. بعیده دست از پا خطا کنن. ماجرای آرش هم بین خودمون. پرونده‌شُ ببینین، متوجه میشین که مث اکثر جونورای اینجا نیس. در واقع...
سرهنگ: بسه. می‌تونی بری. فردا حسابا رو میدم بهت. از سوالایی که ازت پرسیدم کسی چیزی نفهمه. که نری پیش اون پفیوز تو انفرادی.
امیر: چشم رئیس. دیوانه‌م مگه.
سرهنگ: زرفام! ببرش. بعدی بیاد تو.

1 دقیقه بعد

سرهنگ: اسمت چیه تو؟
مهدی: مهدی.
سرهنگ: مگه این پرونده تو نیس؟ نوشته حامد خسروی.
مهدی: بله. شناسنامه‌م اونه.
سرهنگ: کجایی هستی؟
مهدی: اصالتا خسروشاه.
سرهنگ: خوبه. ازون شهر خاطرات خوبی دارم. همونجا زندگی می‌کنی؟
مهدی: نه.
سرهنگ: نه و زهرمار! جواب منُ کامل بده!
مهدی: کرج.
سرهنگ: کجای کرج؟
مهدی: مهرشهر.
سرهنگ: کجای مهرشهر؟
مهدی: شهرداری.
سرهنگ: نکنه فامیلیم.
مهدی: به جا نمیارم شما رو.
سرهنگ: نبایدم بیاری. وقتی میومدم پیشتون و پدربزرگت زنده بود، خیلی بچه بودی. بعدش که مرد دیگه ندیدمت. پدرت از من خوشش نمیاد.
مهدی: عه. تو عمو جلالی؟ به من گفتن مُردی که!
سرهنگ: ساکت. این سربازه پشت دره. باهات کار زیاد دارم. و هیچ‌کس نباید چیزی بفهمه.
مهدی: حتما جناب سرهنگ خسروی.
سرهنگ: همون رئیس کافیه. الانم دو تا داد سرت می‌زنم که همه‌چی عادی به نظر برسه. (با صدای بلند): گمشو برو بیرون نفله. آدمتون می‌کنم! بعدیُ بفرس تو زرفام!

1 دقیقه بعد

سرهنگ: خب.
رضا: من نمی‌دونم چی باید بگم.
سرهنگ: چرا نمی‌دونی؟
رضا: استرس دارم.
سرهنگ: چرا استرس داری؟
رضا: می‌ترسم.
سرهنگ: چرا می‌ترسی؟ کسی که گناهکار نیست نمی‌ترسه! پس گناهکاری!
رضا: به خداااا نیستم!
سرهنگ: داد نزن. پس چرا اینجایی؟
رضا: چون شما گفتین.
سرهنگ: نه لعنتی! چرا تو زندانی؟
رضا: یکیُ کشتم. غیر عمد.
سرهنگ: حُکمت اومده، آقای رضا زائری!
رضا: حکم چی آقا؟
سرهنگ: اعدام!
رضا: من که 10 سال بیشتر ندارم.
سرهنگ: داشتی. الان حکمت عوض شده. تاریخش هم آخر هفته‌س. 6 روز وقت داری. ولی من می‌تونم کمکت کنم.
رضا: چه کار باید بکنم؟
سرهنگ: همدستات کیا بودن؟
رضا (داد می‌زند): نممیییییگــم!
سرهنگ: داد نزن نفله. کر شدم.
رضا: اگه می‌خواستم آدم بفروشم الان اینجا نبودمممم! چرا نمی‌فهمه کسی؟
رضا بلافاصله غش می‌کند و می‌لرزد.

سرهنگ: زرفــــام! بیا این عوضی چه مرگشه؟
امین: مصروعه.
سرهنگ: چی؟
امین: صرع داره قربان.
سرهنگ: خب الان چه کارش کنم؟ داشتم اعتراف می‌گرفتم ازش.
امین: خودش چند دقیقه دیگه به حالت عادی برمی‌گرده. این نوع اعتراف‌گرفتنای شما منم از پشت در ترسوند چه برسه به این بیچاره.
سرهنگ: مگه گوش واستاده بودی بی‌وجود؟
امین: خیر قربان. صداتون بلنده. منم شنواییم قوی ـه.
سرهنگ: غلط کردی که صدای من بلنده یا شنواییت قوی ـه. وقتی من اینجام و تو بیرون، کَر میشی. مگه صدات بزنم.
امین: خب اگه کر بشم و صدام بزنین، دیگه نمی‌شنوم.
سرهنگ نگاه بدی به او می‌کند.
امین: متوجه شدم. کر میشم. و فقط "زرفام" گفتین، می‌شنوم.
سرهنگ: حالا فهمیدی. باهوشی تو. ولی خودتُ می‌زنی به؟
امین: بیهوشی؟
سرهنگ: نه. خریت!
امین: تکرار نمیشه. عه. به‌هوش اومد قربان.
سرهنگ: ببرش.
رضا: من کسیُ لو نمیدممم!
سرهنگ می‌خواهد داد بزند که...
امین: داد نزنید سرش رئیس. دو بار پیاپی بیهوش بشه، دیگه حالاحالاها به‌هوش نمیاد.
سرهنگ: ببرش.
امین: چشم قربان.
سرهنگ: خودتم برو بیرون نبینمت.
امین: جسارتا جناب سرهنگ، آقا یوسف، آشپزمون، همیشه غذا رو 11.50 حاضر می‌کنه و 12 زمان ناهار و نماز هست.
سرهنگ: بزنه کمرتون!
امین: من که مجرم نیستم!:|
سرهنگ: بحث نکن با من. خب؟ به جهنم که 1 ساعت دیر شده! همه چی این سگدونی درسته، فقط اینه مشکل لعنتی؟
امین: خیر قربان. آقا یوسف همیشه ساعت 13 برمی‌گردن و هرچی غذا مونده باشه، می‌برنش بیرون می‌ریزن جلوی سگ‌ها تو اون بیابون. و الان 5 دقیقه مونده تقریبا.
سرهنگ: خودم ساعت دارم. نداشته باشمم می‌دونم چنده. روشنه؟
امین: بله قربان.
سرهنگ: بله چی؟
امین: قربان. یعنی روشن شد که شما مثل ساعت دقیق هستین، قربان.
سرهنگ: ترتیب ناهارُ بده. قبلش با این اراذل اتمام حجت می‌کنم.

سرهنگ به راهروی معروف زندان می‌رود:
این بار 1 ساعت جریمه‌تون کردم. دفعه بعدی 1 روز از غذا محرومین. و البته سگای بیرون زندان ازتون تشکر می‌کنن. اینجا مث ارتشه. یکی خطا کنه، همه تنبیه میشن. پرونده‌هاتون زیر دستمه. حکم چنتاتون اومده! که به زودی می‌فهمین. از امشب هم ساعت آزادی‌تون از 2 ساعت میشه 1 ساعت.

ساعت 6 بعدازظهر - دفتر سرهنگ

امین: جناب سرهنگ من ساعت کاریم تموم شده. میخوام برم با اجازه‌تون.
سرهنگ: می‌تونم برم!
امین: کجا می‌تونید برید؟ شما هرجایی می‌تونید برید البته قربان.:دی
سرهنگ: لعنتی! می‌فرستمت انفرادی دفعه بعدی ها! باید بگی می تونم برم؟
امین: آها. بله قربان.
سرهنگ: آها و درد. برو. به رفیقت بگو دم اتاقتون حاضر باشه 5 دقیقه بعد میام بازدید کنم. اگه تمیز بود، می‌تونی بری.
امین: چشم قربان.

5 دقیقه بعد.

محمدامین: قربان این اتاق تمیز. باز اگه مشکلی هست بگین.
سرهنگ: بذار ببینم. نه خوبه. مشکلی نیست. اینجا اتاق منه از الان. پرونده‌ها رو بیارین اینجا سریع. من یه دور تو حیاط زندان می‌زنم. تا برمی‌گردم هر آت و آشغالی دارین بردارین ببرین تو اون سگدونی که به عنوان دفتر به من قالب کردین. به هیچ وسیله‌ای هم دست نمی‌زنید. فقط وسایل شخصی. واضحه یا توضیح بدم؟
محمدامین (با ناراحتی): واضحه قربان.
سرهنگ: یه بار دیگه‌م سیگار اینجا ببینم بلایی به سرتون میارم که اسمتون یادتون بره.

سرهنگ به سمت حیاط می‌رود.

محمدامین: بابا این خیلی عوضیه. 2 ساعته داریم تمیز می‌کنیم، زارت اومد گفت اتاق منه!
امین: خیلی بهم برخورد. احساس کردم بدون این که بفهمم، بهم توهین شده.
محمدامین: کاریم از دستمون بر نمیاد آخه. سرهنگه طرف. مگه آتویی چیزی ازش گیر بیاریم. خیلی دوست دارم یه آتویی ازش داشته باشم. حالا خوب شد فقط سیگارُ دید. که آتو ندیم دستش اول کاری.
امین: بساط موادـت هم دیده بود به نظرم. نگه داشته برای بعدا. گفتم که بدونی. بعدا نگی امین ....بازی درآورد.
محمدامین: نباید می‌ذاشتی بیاد اتاقُ ببینه.
امین: چجوری؟:|
محمدامین: چه می‌دونم. می‌پیچوندیش. ولی به درک. تموم دیگه. به ت.م چپم. بریم جابجا کنیم تا نیومده.
امین: وسایل شخصی من فقط 1 چمدون ـه. می‌برمش اونجا و پرونده‌ها رو میارم. بقیه‌ش مال تو ـه. همین الانشم دیر کردم. کمی دیرتر برم، دوست‌دخترم فکر می‌کنه بهش خیانت شده.
محمدامین: برو بابا با اون دوست‌دخترت. یه ذره تنوع‌طلب باش!
امین: پس اون ....هایی که تو باهاشونی خوبن؟ البته فکر نکنم دیگه بتونی کسیُ بیاری اینجا.:))
محمدامین: گه تو این زندگی! یه راهی پیدا می‌کنم ولی.:دی

ساعت 6:30 بعدازظهر

محمدامین: عه جناب سرهنگ چه زود اومدین.
سرهنگ: از اتاق من بیا بیرون.
محمدامین: تو دفترتون...، منظورم اینه که تو اتاقمون چایی گذاشتم. بفرمایید اونجا. که 2 تا چمدون مونده اونام بیارم.
سرهنگ: تا الان چه غلطی می‌کردی پس که اینا مونده؟
محمدامین: ببخشید قربان. غافلگیر شدیم. مخم نکشید دیگه. طول کشید.
سرهنگ: ازین غافلگیریا اینجا زیاده.
محمدامین: یعنی ممکنه دوباره بگین ما برگردیم اینجا و شما برین به اون...
سرهنگ: اون سگدونی؟ پفیوز؟
محمدامین: نه به خدا اتاق خوبیه. غلط کردم اصلا. چایی‌تون سرد نشه.
سرهنگ: من چای نمی‌خورم.
محمدامین: نسکافه هم هست.
سرهنگ: مال خودت بود نسکافه؟ و چای مال من؟
محمدامین: نه به خدا. نسکافه بیشتر امین مصرف می‌کنه. چرا من هرچی میگم بد برداشت می‌کنید؟
سرهنگ: چون پررویی. پررویین. همه تون. حرف زدن بلد نیستین.
محمدامین: بله قربان. ایشالا با وجود شما اصلاح میشیم.
سرهنگ: این شد حرف حساب.

1 دقیقه بعد.

محمدامین: جناب سرهنگ این نسکافه خدمت شما. الان هم ساعت اداری تموم شده. چی صداتون کنم؟ آقا جلال؟:دی
سرهنگ: زهرمار. من کی همچین حرفی زدم سرباز گستاخ؟ گفتم بعد از زمان اداری می‌تونی اینقدر بله قربان نگی و راحت‌تر صحبت کنی؛ البته با احترام! نه اینکه پسرخاله بشی.
محمدامین: بله جناب سرهنگ. ضمنا یک سوال هم گفتین بعد از ساعت اداری ازم می‌پرسین.
سرهنگ: مهم نیس اون الان. فعلا میخوام پرونده‌های این عوضیا رو بخونم. اگه دقیق می‌تونی برام توضیح بدی که اینا تک تک چه‌کاره‌ن و جرمشون چیه و خصوصیات اخلاقی‌شون چطوره، شروع کن. وگرنه برو وقت منم نگیر.
محمدامین: در خدمتم.
سرهنگ: خب از همین موش کثیفی که تو انفرادیه شروع کن.
محمدامین: آخ! غذا یادم رفت بهش بدیم ظهر. میگم چرا غذای سگا امروز زیاد اومدا.:دی
سرهنگ: به جهنم. شام نزدیکه. معده‌ش که سوراخ شد متوجه میشه کِی حرف بزنه و کِی خفه‌خون بگیره.
محمدامین: بله درسته.
سرهنگ: آها. اینا رو می‌تونی بگی. تا همین حد. و البته نه همیشه.
محمدامین: جناب سرهنگ از کجا تشخیص بدم زمانش هست یا نه. الان با اون جمله نگران شدم حقیقتا.:دی
سرهنگ: نگرانی نداره. اگه عقل داری، تشخیص میدی زمان هر حرفی چیه؛ اگه نداری، تنبیه که شدی و رفتی تو اون گودال تو حیاط، دیگه کامل متوجه میشی. به این میگن فرآیند اصلاح.
محمدامین (با صدای لرزان): چشم جناب سرهنگ متوجه شدم قربان.
سرهنگ: معلومه ترسیدی. یعنی عقل داری. من اصلا به این منعطفی که امروز دیدی نیستم. که علت داره. و علتشم به تو ربطی نداره. خب بگو بینم این خلفی کیه و چه غلطی کرده.

ادامه داستان فردا در یک یا دو بخش ارسال میشه.
 
آخرین ویرایش:

God

Administrator
گاد
نوشته‌ها
1,307
پسندها
899
امتیازها
0
شروع فاز 1

بازیکنان حاضر در بازی: 20 نفر
تعداد رای لازم برای اعدام: 11 رای

آرش (Arash)
رضا (RezaZ)
محمدامین (Mamalgr)
فری (FM90)
صدرا (Sadra)
عماد (Red Dragon)
امیر (Amir)
مهدی (Mahdi)
شایان (shoyo1989)
علی (Ali.H)
برلین (برلین)
خلفی (Amin Khalafi)
سعید (Saeidmu7)
محمد (Donnie)
مهسا (Moonsa)
عرفان (Erf_ju)
محمدرضا (Smrs)
ال امین (Amin)
محمد چاوش (Chavosh)

ممدرضا (Mammad7Reza)

نکات مهم:
1.
هیچگونه ادعا یا اشاره به نقش نداریم این دور و کلا حرف زدن شخص از نقشش در شب به کل ممنوع هست. وصیت بعد اعدام هم من باید تایید کنم بعد بفرسته.

2. رای برای اعدام فعلا و تا فاز سوم نصف+1 هست. از فاز 3یا4 ممکنه تغییر بکنه که در پست اول فاز گفته میشه.
3. نقش خودتون و نقش‌هایی که باهاشون برهمکنش دارین حتما بخونید. ترتیب اجرای نقش‌ها هم خیلی مهمه. اونم حتما دقیق بخونید. رو سایر نقش‌ها هم اجمالا و در حد نیاز تسلط داشته باشید. می‌دونم پیچیده‌س.:دی ولی به هر حال اینم یک مدل بازی هست که نیاز داره بیشتر فکر کنید و البته برخلاف چیزی که در ظاهر به نظر می‌رسه، فاز روزش تعیین‌کننده‌تر هست.
4. داستان این دور از بازی جداست کاملا و هیچ استنباطی در رابطه با نقش افراد نمی‌تونید ازش داشته باشید. نکات فاز شبُ در انتهای پست نقش‌ها حتما بخونید.
5. خواهشا به گاد اصرار و التماس نکنید. فقط اگه سوالی دارین بپرسین. راهنمایی در مورد هدف اصلا نخواین.
6. امیدوارم که دور خوبی بشه. احتمالا تا مدت‌ها آخرین گادیم (حداقل با این نقشا و داستان) خواهد بود. بنابراین نهایت تلاشتونُ انجام بدید. با وقت زیاد گذاشتن برای بازی هم مخالفم. بین 2 تا 3 ساعت در روز متوسط کافی هست، مگر در یک فاز خاص. سعی کنید مختصر و مفید حرف بزنید و حرف تکراری نزنید. ظاهر پستتون هم قشنگ و قابل خوندن و فهمیدن باشه.
7. اطلاعات در رابطه با بالانس:
از مافیا، پدرخوانده و شازده حتما هست. خیاط یا بازیگر حداقل یکیش هست. بقیه ممکنه باشن یا نباشن.
از فرقه جادوگر و جنگیر هستن حتما.
از بی‌گناهان رویین‌تن و سامورایی و کاراگاه 1 عدد هست. بقیه ممکنه 0 تا 3 باشن.
از فرعی‌ها شیطان و فرشته هستن. جلاد هم هست. قاتل بین 0 تا 2 هست و دلقک یا فراری هم ممکنه باشن یا نباشن.
همینا دیگه. چیز دیگه‌ای لازم نیست بدونید.:دی

بازی رو شروع بفرمایید. فاز تا بامداد دوشنبه هست.
در رابطه با داستان هم در پست اول هر فازتون نظر بدید خوبه.:دی
 
آخرین ویرایش:
تازه‌وارد
نوشته‌ها
66
پسندها
0
امتیازها
0
5 لایک و بدون پست ؟ تنور بازی رو کی قراره روشن کنه ؟
 
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
260
امتیازها
460
مدال‌ها
38
5 لایک و بدون پست ؟ تنور بازی رو کی قراره روشن کنه ؟


مگه نشنیدی سرهنگ گفت صداتون درنیاد؟ :دی

نه حالا جدا از شوخی.
-----

به نظرم دور سخت و پیچیده‌ای قراره باشه. بالانس خیلی پیچیده و عجیب به نظر میاد و هرجور حساب می‌کنم هیچ کدوم از گروه‌ها بازی ساده‌ای نخواهند داشت حتی بیگناهان هم باید با زور چنگ و دندون ببرن. یه نگاه اجمالی اگه بندازیم به بالانسی که پویا برامون قطعی کرده، میبینیم که هم مافیا داریم و هم فرقه.

مافیا: پدرخوانده + شازده + خیاط/بازیگر + ؟
فرقه: جادوگر + جنگیر + ؟
فرعی: شیطان + جلاد‌ + فرشته

تا همین اینجا ۸ نفر رفتن و موند ۱۲ نفر. فرشته هم درسته بیگناه حساب میشه ولی عملا نخودیه :دی و جز خنثی کردن قابلیت‌های شیطان برای بیگناها اونقدر تاثیری نداره و توی آخر بازی هم نیست.
گاد گفته قاتل ۰ تا ۲ عدد و دلقک و فراری هم ممکنه باشن یا نباشن. یه چیز میانگین و منطقی حساب کنیم، از سه نقش قاتل و دلقک و فراری در مجموع ۲ نفر داریم (حالا یا ۲ قاتل، یا یه قاتل و یه دلقک/فراری یا دلقک+فراری بدون قاتل!) البته یدونه هم میشه درنظر گرفت. از اونور هم ممکنه دوتا قاتل + دلقک + فراری باشه مثلا. خیلی بعیده این با توجه به تعداد و حضور کلی نقش دیگه‌ی گناهکاری. محتمل‌ترین همون ۲ تاست به نظرم.

موند ۱۰ نفر. از این ۱۰ نفر میمونه یارهای دیگه‌ی مافیا و فرقه که مافیا حداقل ۱ یا ۲ یار دیگه داره چون پویا نقش نوشته :دی و بالانس هم حکم می‌کنه که بیشتر از ۳ نفر باشن، و بقیه هم بیگناهن. یعنی عملا کمتر از ۱۰ بیگناه تو بازی داریم طبق این حدسیات من. :|

جمع‌بندی خوشبینانه: ۴ مافیا (۳ که گفتم بعیده)، ۲ فرقه (۳ خیلی زیاد و بعیده)، ۴ فرعی (شیطان، جلاد، ۲ تا از قاتل/قاتل/دلقک/فراری)، ۱ بیگناه فرعی (فرشته)، ۹ بیگناه.
ورژن خوشبینانه‌تر اینه که قاتل/دلقک/ فراری رو یک عدد یا حتی صفر عدد درنظر بگیریم اما بهتره فعلا شرط رو بر احتیاط بذاریم. خصوصا درمورد قاتل.

در کل بالانس منطقی و محتمل یه چیز تو همین مایه‌هاست و مشخصه که بیگناهان به هیچ وجه در اکثریت نیستن. تنها خوبی‌ای که داره اینه که احتمال اینکه مافیا و فرقه و قاتل و ... همدیگه رو بزنن بیشتر میشه اینجوری. منتهی به نظرم نباید هیچ گادکش و کم‌فعالیتی‌ای توی بیگناهان وجود داشته باشه که شانس‌ها متعادل شه. (چون توی گناهکاران که معمولا گادکش رخ نمیده.)

امیدوارم مثل دور قبل شروع خوبی داشته باشیم و فازهای ابتدایی رو هدر ندیم الکی :دی
 
آرش
نوشته‌ها
850
پسندها
260
امتیازها
460
مدال‌ها
38
5 لایک و بدون پست ؟ تنور بازی رو کی قراره روشن کنه ؟
الان که دوباره این پست رو خوندم حس بدی بهش گرفتم :دی این که اینجوری منتظر باشی یکی بیاد وسط «تنور بازی رو روشن کنه» به جای اینکه خودت تنور بازی رو روشن کنی، خیلی حرکت مشکوکیه به نظرم.
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
696
پسندها
130
امتیازها
115
مدال‌ها
17
5 لایک و بدون پست ؟ تنور بازی رو کی قراره روشن کنه ؟

اینجا چند تا فرضیه مطرح میشه:دی
اولیش اینه که شما نقش خیلی مهم یا نسبتا مهمی داری که همین قضیه قلقلکت داده که کاری کنی که بازی زودتر شروع شه و بقیه بیان و... . حالا این نقش مهم میتونه مثبت باشه میتونه منفی باشه و تیمی یا انفرادی. اصولا برای یه نقش معمولی (که حالا از نظر هر کسی یه نقشی خاصه و یه نقش دیگه معمولی) هیشکی شروع کننده بازی نیست اونم این مدلی. ولی واقعیتو بگم از جملت حس منفی نگرفتم اگه قراره این فرضیه درست باشه به نظرم مثبتتری تا منفی. اگه دلیلم خواستی برات میگم دلیلمو. :دی
فرضیه دوم اینه که چون من سری پیش که بار اولم بود برای بازی ذوق زیادی داشتم و کلا دوس داشتم بقیه حرف بزنن و بخونم و نظر بدم و این صحبتا. (البته الانم اینطوریم چون زیاد نگذشته از روش) حدس زدم شاید شمام بار اولته که اینطوری گفتی که بازی شروع شه و کلا ذوق داری.
فرضیه سوم اینه که مثلا نقشتون یه جوریه که با زیرکی خواستین جلب توجه کنید و نظرا بیان روی شما و اعدام بشی و به هدف خاصت برسی.
در مورد فرضیه های من یکم توضیح بده لطفا:دی
 
Underwood
نوشته‌ها
496
پسندها
424
امتیازها
565
مدال‌ها
38
سلام.

خب من امروز فرصت کردم که نقش ها رو بررسی کنم. حقیقتا پیچیدست و در نگاه اول اینطور به نظر میاد که بالانس کردن این نقش ها به لحاظ تعدادی کمی مشکل و نشدنی هست. راستش من مثل همه دور ها، وقتی می خوام در مورد بالانس فکر کنم اینکه گاد پویا هست رو در وهله اول کنار میزارم و میگم خب این نقش هارو داری، حالا اینا رو می خوای چطور بچینی. بعد کم کم فکت ها در مورد پویا و فکت هایی که میده هم واردش می کنم تا به جمع بندی برسم. و بعدش برای اینکه مطمئن بشم خودم رو میزارم جای تک تک تیم ها (بیگناه، فرعی، مافیا و فرقه) ببینم اگر در حالت کلی این ایده بالانس هست از نظر یه تیم چطوره.

بازی اینقدر پر نقش و شلوغ هست که حقیقتا از این موضوع به نتیجه خوب نرسیدم و کمی کانفیوز شدم (گیج لغت دقیقی باری حالتم نیست :دی)

پست آرش در مورد بالانس رو خوندم. وقتی از دید بیگناه نگاه می کنی، فرقه بیشتر از 2 نفر بودنش، و مافیا بیشتر از 3 نفر بودنش وقتی که پویا گفته شیطان و فرشته و جلاد حتما داریم و قاتل بین 0 تا 2 و دلقک و فراری هم ممکنه باشن کمی ظلم محسوب میشه، در واقع یه جمع ساده، 5 نفر فرقه و مافیا، 3 نفر فرعی قطعی یعنی 8 نفر و در بالاترین حالت 12 بیگناه که از بینشون جذبی و گادکش هم محتمل هست کاملا و تازه اگر قاتل و دلقک و فراری نداشته باشیم با این تعداد می تونیم بگیم بالانس هست.

ولی وقتی از نظر فرقه و مافیا نگاه کنیم، داستان یه جور دیگست، مثلا مافیا، 3 نفر توی 20 نفر چیزی شبیه شوخی هست. حتی من گاد باشم 4 نفر هم تو 20 نفر مناسب نمی دونم. اما بیش از 4 نفر هم بالانس ترسناکی میشه برای بیگناه ها و همین باعث میشه احتمال کمی بهش بدم گرچه محتمله. و فرقه هم 2 نفر توی 20 نفر اونم وقتی بیشتر بازی جذب نشو هست خیلی عجیبه، با یه اشتباه عملا بازی به هیچ میرسه براشون. مخصوصا که من همیشه اعتقاد دارم وقتی دو گروه گناهکاری داری، اینا هم دیگه رو هم خنثی می کنند و کافیه فقط یکبار این اتفاق برای دو گروه نسبت به هم بیوفته و اونوقت عملا باید وایسن تا بازی 20 تایی به 4 برسه.

با این حال اما یه مزیت که این دور داره اینا که برعکس ظاهرش بازی، بازی شب نیست، من امروز نقش ها رو خوندم. تقریبا هر نقشی رو که نگاه می کنیم حداقل یه بار تو شب هیچیش نمیشه :دی، مافیا محافظت داره، فرقه دوتای اولشون نمی خورن و بقیشون با نقش جذب میشن، بیگناها ها هم کلی نقش هایی دارن که یا نمی خورن، یا یه بار نمی خورن یا محافظت توش دیده شده. فرعی ها هم به همین شکل نمیرالمومنین اند تقریبا. همین باعث میشه که تعداد رو بشه به کیفیت بخشید و منتظر یه بازی روز خوب باشیم.

با جمع بندی همه اینا، من یه حدس احتمالی دارم، که البته کاملا ممکنه با واقعیت نزدیک یا دور باشه چون ماهیت بازی اینطور ایجاب می کنه، تو پرانتز حالت های دیگشم میگم.

مافیا: 4 نفر 60 درصد (3 نفر خیلی کمه 10 درصد، 5 نفر مناسبه اما بالانس تعدادی بیگناه هارو بهم میزنه 30 درصد)
فرقه: 2 نفر 70 درصد (فرقه ماهیت جذب کننده داره اما 3 هم 30 درصد محتمله با این حال باز حالم با بالانس بیگناها خوش نیست اگر سه باشند.)
فرعی:3 نفر 50 درصد (4 نفر، 40 درصد که نفر چهارم قاتل و 5 نفر به بالا هم 10 درصد که بازم با تعدادیش راحت نیستم. دلقک نمی بینم تو بازی با توجه به کامنت دور پیش پویا، فراری رو اگر بیگناه حساب کنیم( که نیست) ممکنه و اینکه فرشته از نظر من خیلی بیگناه نیست چون همونطور که آرش گفت بعد شب هفتم نیست، بالانس تعدادی کاری برای بیگناه نمی کنه)
بیگناهان: 11 نفر 50 درصد (30 درصد 10 نفر، 15 درصد 9 نفر، 5 درصد 8 نفر که در صورتی که زیر 10 نفر باشه حتما همشون نقش دار و نقش های قوی هم هست، یعنی لااقل باید دوتا سامورایی توشون باشه تا دل آدم خنک شه :)) )


به هر حال این دیدگاه منه. بالانس هم خیلی پیچیدست و به قول خودم بعد از دور پیش که کلا یه رژ لب هم نزده بود، این سری قشنگ یه جوری آرایش کرده که انگار می خواد ساعت 10 شب به بعد کنار خیابون میرداماد وایسه، ولی من خوشبینم چون بازی بیش از اینکه تو شب باشه تو روز جریان داره و این نوع بازی رو من دوست دارم همیشه فارغ از نقش. امیدوارم دور خوبی بشه.


--------

در مورد پست اول بعد از داستان شب هم، منم حال خوبی با اون پست ندارم، ولی با توجه به اینکه علی آقا تازه به جمع بازی اضافه شدن، می تونم خوش بینانه از کنارش بگذرم. اگر شرایط و فرد و همه چی رو با هم ببینیم برعکس نظر آرش به نظر من خیلی گناهکارانه یا فرصت طلبانه نبود. مگه اینکه بگی هدف داشته مانور ایجاد کنه رو کسایی که لایک کرده بودن و پست نداده بودن، که اونم از حرکات بعدی میشه فهمید. :دی
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
696
پسندها
130
امتیازها
115
مدال‌ها
17
مگه نشنیدی سرهنگ گفت صداتون درنیاد؟ :دی

نه حالا جدا از شوخی.
-----

به نظرم دور سخت و پیچیده‌ای قراره باشه. بالانس خیلی پیچیده و عجیب به نظر میاد و هرجور حساب می‌کنم هیچ کدوم از گروه‌ها بازی ساده‌ای نخواهند داشت حتی بیگناهان هم باید با زور چنگ و دندون ببرن.

حتی بیگناهان هم باید با زور چنگ و دندون ببرن! یعنی چی این؟:دی یعنی جزئی از بیگناها نیستی؟:106:
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
344
پسندها
0
امتیازها
105
مدال‌ها
14
حتی بیگناهان هم باید با زور چنگ و دندون ببرن! یعنی چی این؟:دی یعنی جزئی از بیگناها نیستی؟:106:

من هنوز نقشا و داستانو کامل نخوندم ولی این جمله ارش نظر منم جلب کرد.

یعنی چی حتی بیگناهان هم باید ب زور چنگ و دندون ببرن؟مثلا دورای قبلی بیگناها خیلی ایزی بردن ارش؟ :دی

- - - Updated - - -

سلام.

خب من امروز فرصت کردم که نقش ها رو بررسی کنم. حقیقتا پیچیدست و در نگاه اول اینطور به نظر میاد که بالانس کردن این نقش ها به لحاظ تعدادی کمی مشکل و نشدنی هست. راستش من مثل همه دور ها، وقتی می خوام در مورد بالانس فکر کنم اینکه گاد پویا هست رو در وهله اول کنار میزارم و میگم خب این نقش هارو داری، حالا اینا رو می خوای چطور بچینی. بعد کم کم فکت ها در مورد پویا و فکت هایی که میده هم واردش می کنم تا به جمع بندی برسم. و بعدش برای اینکه مطمئن بشم خودم رو میزارم جای تک تک تیم ها (بیگناه، فرعی، مافیا و فرقه) ببینم اگر در حالت کلی این ایده بالانس هست از نظر یه تیم چطوره.

بازی اینقدر پر نقش و شلوغ هست که حقیقتا از این موضوع به نتیجه خوب نرسیدم و کمی کانفیوز شدم (گیج لغت دقیقی باری حالتم نیست :دی)

پست آرش در مورد بالانس رو خوندم. وقتی از دید بیگناه نگاه می کنی، فرقه بیشتر از 2 نفر بودنش، و مافیا بیشتر از 3 نفر بودنش وقتی که پویا گفته شیطان و فرشته و جلاد حتما داریم و قاتل بین 0 تا 2 و دلقک و فراری هم ممکنه باشن کمی ظلم محسوب میشه، در واقع یه جمع ساده، 5 نفر فرقه و مافیا، 3 نفر فرعی قطعی یعنی 8 نفر و در بالاترین حالت 12 بیگناه که از بینشون جذبی و گادکش هم محتمل هست کاملا و تازه اگر قاتل و دلقک و فراری نداشته باشیم با این تعداد می تونیم بگیم بالانس هست.

ولی وقتی از نظر فرقه و مافیا نگاه کنیم، داستان یه جور دیگست، مثلا مافیا، 3 نفر توی 20 نفر چیزی شبیه شوخی هست. حتی من گاد باشم 4 نفر هم تو 20 نفر مناسب نمی دونم. اما بیش از 4 نفر هم بالانس ترسناکی میشه برای بیگناه ها و همین باعث میشه احتمال کمی بهش بدم گرچه محتمله. و فرقه هم 2 نفر توی 20 نفر اونم وقتی بیشتر بازی جذب نشو هست خیلی عجیبه، با یه اشتباه عملا بازی به هیچ میرسه براشون. مخصوصا که من همیشه اعتقاد دارم وقتی دو گروه گناهکاری داری، اینا هم دیگه رو هم خنثی می کنند و کافیه فقط یکبار این اتفاق برای دو گروه نسبت به هم بیوفته و اونوقت عملا باید وایسن تا بازی 20 تایی به 4 برسه.

با این حال اما یه مزیت که این دور داره اینا که برعکس ظاهرش بازی، بازی شب نیست، من امروز نقش ها رو خوندم. تقریبا هر نقشی رو که نگاه می کنیم حداقل یه بار تو شب هیچیش نمیشه :دی، مافیا محافظت داره، فرقه دوتای اولشون نمی خورن و بقیشون با نقش جذب میشن، بیگناها ها هم کلی نقش هایی دارن که یا نمی خورن، یا یه بار نمی خورن یا محافظت توش دیده شده. فرعی ها هم به همین شکل نمیرالمومنین اند تقریبا. همین باعث میشه که تعداد رو بشه به کیفیت بخشید و منتظر یه بازی روز خوب باشیم.

با جمع بندی همه اینا، من یه حدس احتمالی دارم، که البته کاملا ممکنه با واقعیت نزدیک یا دور باشه چون ماهیت بازی اینطور ایجاب می کنه، تو پرانتز حالت های دیگشم میگم.

مافیا: 4 نفر 60 درصد (3 نفر خیلی کمه 10 درصد، 5 نفر مناسبه اما بالانس تعدادی بیگناه هارو بهم میزنه 30 درصد)
فرقه: 2 نفر 70 درصد (فرقه ماهیت جذب کننده داره اما 3 هم 30 درصد محتمله با این حال باز حالم با بالانس بیگناها خوش نیست اگر سه باشند.)
فرعی:3 نفر 50 درصد (4 نفر، 40 درصد که نفر چهارم قاتل و 5 نفر به بالا هم 10 درصد که بازم با تعدادیش راحت نیستم. دلقک نمی بینم تو بازی با توجه به کامنت دور پیش پویا، فراری رو اگر بیگناه حساب کنیم( که نیست) ممکنه و اینکه فرشته از نظر من خیلی بیگناه نیست چون همونطور که آرش گفت بعد شب هفتم نیست، بالانس تعدادی کاری برای بیگناه نمی کنه)
بیگناهان: 11 نفر 50 درصد (30 درصد 10 نفر، 15 درصد 9 نفر، 5 درصد 8 نفر که در صورتی که زیر 10 نفر باشه حتما همشون نقش دار و نقش های قوی هم هست، یعنی لااقل باید دوتا سامورایی توشون باشه تا دل آدم خنک شه :)) )


به هر حال این دیدگاه منه. بالانس هم خیلی پیچیدست و به قول خودم بعد از دور پیش که کلا یه رژ لب هم نزده بود، این سری قشنگ یه جوری آرایش کرده که انگار می خواد ساعت 10 شب به بعد کنار خیابون میرداماد وایسه، ولی من خوشبینم چون بازی بیش از اینکه تو شب باشه تو روز جریان داره و این نوع بازی رو من دوست دارم همیشه فارغ از نقش. امیدوارم دور خوبی بشه.


--------

در مورد پست اول بعد از داستان شب هم، منم حال خوبی با اون پست ندارم، ولی با توجه به اینکه علی آقا تازه به جمع بازی اضافه شدن، می تونم خوش بینانه از کنارش بگذرم. اگر شرایط و فرد و همه چی رو با هم ببینیم برعکس نظر آرش به نظر من خیلی گناهکارانه یا فرصت طلبانه نبود. مگه اینکه بگی هدف داشته مانور ایجاد کنه رو کسایی که لایک کرده بودن و پست نداده بودن، که اونم از حرکات بعدی میشه فهمید. :دی

کل پستتو خوندم...منهای قسمت اخر ک راجبه پست علی نظر دادی حقیقتا هیچ چیز کاربردی از پستت نگرفتم،شایدم فقط منم ک تحلیل بالانس حداقل در ابتدای بازی رو بیهوده میدونم...طومار نوشتن رو شروع نکن از اول کاری :)) و بینی بین الله یه قولی بده از اول این دست...به همه بحثا توجه کن و حرف همه رو بشنو
 
کارآموز مافیا
نوشته‌ها
50
پسندها
0
امتیازها
5
مدال‌ها
1
اقا چه خبرتونه جدی؟ چرا انقدر پیچیده و عجیب؟ !

به نظرم بازی و نقش ها جوریه که بیشتر از اینکه به بردنش قدرت بازی ربط داشته باشه به شانس ربط داره .
چرا که شما هر نقشی هم داشته باشی و بخوای از اون استفاده کنی چند تا نقش ضدش هست که میتونه قابلیت هات از بین ببره و به خصوص برای بیگناه هایی که هیچ خبری از بقیه ندارن بازی سختتر هم میشه ...
به هر حال امیدوارم کارگاه کمکمون کنه تا بتونیم بهتر بازی رو جلو بریم .


- - - Updated - - -

اون به اول جمله دوم اضافیه *
 

FM

کارنیاموز مافیا
نوشته‌ها
735
پسندها
171
امتیازها
315
مدال‌ها
32
یه نکته توی بالانسی که گفتی پویا برامون "قطعی" کرده اینه که من نقشا رو که خوندم برای فرقه دو تا نقش ارجینال تعریف شده و گاد گفته قطعا هستند این دوتا و برای فرقه نقش اورجینال دیگه ای ننوشته. ممکنه پویا بیاد فرقه رو با سه نفر شروع کنه در حالی که نقشی براش تعریف نکرده؟ پس اون علامت سوالت که بعد فرقه گذاشتی چه معنی ای میتونه داشته باشه؟ :دی اینو بیشتر توضیح بده برام:دی

توی مافیا درسته سه تا حتما هستند ولی یک سری نقش ها رو گفته ممکنه باشن ممکنه نباشن پس علامت سوال مافیات درسته ولی علامت سوالی که برای فرقه گذاشتی برای من حضورش اونجا منطقی نیست:دی علامت سوالت برام علامت سوال ایجاد کرد:دی




مهسا:

نمیدونم درست متوجه حرفت شدم یا خیر، گفتی که یک نقش معمولی نمیاد اینجوری بازی و شروع کنه؟ چرا برات عجیبه؟ یک بی گناه بی نقش یا کم نقش یا نقشی شبیه به این ها یکی از خصوصیاتش اتفاقا همین میتونه باشه:دی بی گناهی که نقشی به اون صورت توی شب نداره باید تمام قواشو توی روز به کار بگیره وقتی بازی استارت نخوره چطور میتونه فعال باشه؟:دی

امیر:
اتفاقا کانفیوز معادل دقیق گیج هستش :)) اینکه ترجیح دادی از کانفیوز استفاده کنی میتونست جای بحث داشته باشه ولی الان خودت اومدی گفتی معادلش میشه گیج:دی صرفا میخواستی بگی نمیخوام ادای گیجا رو درارم؟:)):دی


فرقه بیشتر از 2 نفر بودنش، و مافیا بیشتر از 3 نفر بودنش وقتی که پویا گفته شیطان و فرشته و جلاد حتما داریم و قاتل بین 0 تا 2 و دلقک و فراری هم ممکنه باشن کمی ظلم محسوب میشه

اینم مخالفم من ، گاد قطعا همه جوانب رو سنجیده، چه لذتی براش داره بخواد ظلم کنه به بی گناها؟ این دیدی که گفتی از دید یک بی گناه غیر منطقی شاید باشه ولی یه بی گناه منطقی فکر نکنم حس کنه بهش ظلم شده باشه :دی

به نظرم توی 20 تا بازیکن 5 الی 7 گناهکار اورجینال تیمی میتونه منطقی باشه بسته به تعداد فرعی های موجود در بازی . در ادامه میشه بیشتر درباره این بحث کرد :دی

درباره بحث علی هم از منطق من ایرادی بهش وارد نیست:دی حس و برداشتم هم ترجیح میدم فعلا نگم . ولی منشن کردنش از طرف آرش و مهسا هم اونم ایرادی بهش وارد نیست:دی

- - - Updated - - -

پاراگراف اول خطاب به آرشه نقل قولش نیومد طبق معمول :-|

- - - Updated - - -

پ.ن: این همه مدالا من کی گرفتم نفهمیدم خودم؟ :)) میگم سایت چرا سنگین شده:دی
 
کاربلد مافیا
نوشته‌ها
696
پسندها
130
امتیازها
115
مدال‌ها
17
یه نکته توی بالانسی که گفتی پویا برامون "قطعی" کرده اینه که من نقشا رو که خوندم برای فرقه دو تا نقش ارجینال تعریف شده و گاد گفته قطعا هستند این دوتا و برای فرقه نقش اورجینال دیگه ای ننوشته. ممکنه پویا بیاد فرقه رو با سه نفر شروع کنه در حالی که نقشی براش تعریف نکرده؟ پس اون علامت سوالت که بعد فرقه گذاشتی چه معنی ای میتونه داشته باشه؟ :دی اینو بیشتر توضیح بده برام:دی

توی مافیا درسته سه تا حتما هستند ولی یک سری نقش ها رو گفته ممکنه باشن ممکنه نباشن پس علامت سوال مافیات درسته ولی علامت سوالی که برای فرقه گذاشتی برای من حضورش اونجا منطقی نیست:دی علامت سوالت برام علامت سوال ایجاد کرد:دی




مهسا:

نمیدونم درست متوجه حرفت شدم یا خیر، گفتی که یک نقش معمولی نمیاد اینجوری بازی و شروع کنه؟ چرا برات عجیبه؟ یک بی گناه بی نقش یا کم نقش یا نقشی شبیه به این ها یکی از خصوصیاتش اتفاقا همین میتونه باشه:دی بی گناهی که نقشی به اون صورت توی شب نداره باید تمام قواشو توی روز به کار بگیره وقتی بازی استارت نخوره چطور میتونه فعال باشه؟:دی

امیر:
اتفاقا کانفیوز معادل دقیق گیج هستش :)) اینکه ترجیح دادی از کانفیوز استفاده کنی میتونست جای بحث داشته باشه ولی الان خودت اومدی گفتی معادلش میشه گیج:دی صرفا میخواستی بگی نمیخوام ادای گیجا رو درارم؟:)):دی




اینم مخالفم من ، گاد قطعا همه جوانب رو سنجیده، چه لذتی براش داره بخواد ظلم کنه به بی گناها؟ این دیدی که گفتی از دید یک بی گناه غیر منطقی شاید باشه ولی یه بی گناه منطقی فکر نکنم حس کنه بهش ظلم شده باشه :دی

به نظرم توی 20 تا بازیکن 5 الی 7 گناهکار اورجینال تیمی میتونه منطقی باشه بسته به تعداد فرعی های موجود در بازی . در ادامه میشه بیشتر درباره این بحث کرد :دی

درباره بحث علی هم از منطق من ایرادی بهش وارد نیست:دی حس و برداشتم هم ترجیح میدم فعلا نگم . ولی منشن کردنش از طرف آرش و مهسا هم اونم ایرادی بهش وارد نیست:دی

- - - Updated - - -

پاراگراف اول خطاب به آرشه نقل قولش نیومد طبق معمول :-|

- - - Updated - - -

پ.ن: این همه مدالا من کی گرفتم نفهمیدم خودم؟ :)) میگم سایت چرا سنگین شده:دی

خب وقتی بیگناهی و بی نقش عملا هیچی تو دستت نداری مخصوصا وقتی روز اوله و کسی چیزی نگفته و حرکتی صورت نگرفته، به نظرم منطقی اینه که بشینی ببینی بقیه چی میگن و یه چیزایی از بازی دستت بیاد تا اینکه بیای تنور داغ کنی یا بدتر از اون دنبال تنور داغ کن بگردی:)) از نظر من کسایی که بازی رو شروع میکنن قطعا نقشای مهمی دارن:دی با مثبت و منفیش کاری ندارم فعلا.
 
تازه‌وارد
نوشته‌ها
66
پسندها
0
امتیازها
0
الان که دوباره این پست رو خوندم حس بدی بهش گرفتم :دی این که اینجوری منتظر باشی یکی بیاد وسط «تنور بازی رو روشن کنه» به جای اینکه خودت تنور بازی رو روشن کنی، خیلی حرکت مشکوکیه به نظرم.

من به ساز و کار اینجا آشنایی ندارم که بازیا چطور شروع میشه . 4 نفر قبل از من اومده بودن و پست گاد رو لایک کرده بودن اما حتی پستی در حد همین پست اسپم من هم ارسال نکرده بودن !

اینجا چند تا فرضیه مطرح میشه:دی
اولیش اینه که شما نقش خیلی مهم یا نسبتا مهمی داری که همین قضیه قلقلکت داده که کاری کنی که بازی زودتر شروع شه و بقیه بیان و... . حالا این نقش مهم میتونه مثبت باشه میتونه منفی باشه و تیمی یا انفرادی. اصولا برای یه نقش معمولی (که حالا از نظر هر کسی یه نقشی خاصه و یه نقش دیگه معمولی) هیشکی شروع کننده بازی نیست اونم این مدلی. ولی واقعیتو بگم از جملت حس منفی نگرفتم اگه قراره این فرضیه درست باشه به نظرم مثبتتری تا منفی. اگه دلیلم خواستی برات میگم دلیلمو. :دی
فرضیه دوم اینه که چون من سری پیش که بار اولم بود برای بازی ذوق زیادی داشتم و کلا دوس داشتم بقیه حرف بزنن و بخونم و نظر بدم و این صحبتا. (البته الانم اینطوریم چون زیاد نگذشته از روش) حدس زدم شاید شمام بار اولته که اینطوری گفتی که بازی شروع شه و کلا ذوق داری.
فرضیه سوم اینه که مثلا نقشتون یه جوریه که با زیرکی خواستین جلب توجه کنید و نظرا بیان روی شما و اعدام بشی و به هدف خاصت برسی.
در مورد فرضیه های من یکم توضیح بده لطفا:دی

1 - نظری ندارم

2 - بار اولم نیست که مافیا بازی میکنم

3 - جلب توجه ؟ به هر حال یه نفر باید یه پیامی میداد که ببینیم چی به چیه و کی به کیه . برای من جای تعجب و سوال بود که وقتی که من دارم داستان رو میخونم و قبل تر از من 4 نفر خوندن ، چرا صدایی از کسی در نیومده

در مورد پست اول بعد از داستان شب هم، منم حال خوبی با اون پست ندارم، ولی با توجه به اینکه علی آقا تازه به جمع بازی اضافه شدن، می تونم خوش بینانه از کنارش بگذرم. اگر شرایط و فرد و همه چی رو با هم ببینیم برعکس نظر آرش به نظر من خیلی گناهکارانه یا فرصت طلبانه نبود. مگه اینکه بگی هدف داشته مانور ایجاد کنه رو کسایی که لایک کرده بودن و پست نداده بودن، که اونم از حرکات بعدی میشه فهمید. :دی

صرفا چون در مورد من صحبت کرده بودید نقل قول کردم ، جواب خاصی به این بخش از پست ندارم ، متن بالاترش رو باید با دقت بخونم .

- - - Updated - - -

یه نکته توی بالانسی که گفتی پویا برامون "قطعی" کرده اینه که من نقشا رو که خوندم برای فرقه دو تا نقش ارجینال تعریف شده و گاد گفته قطعا هستند این دوتا و برای فرقه نقش اورجینال دیگه ای ننوشته. ممکنه پویا بیاد فرقه رو با سه نفر شروع کنه در حالی که نقشی براش تعریف نکرده؟ پس اون علامت سوالت که بعد فرقه گذاشتی چه معنی ای میتونه داشته باشه؟ :دی اینو بیشتر توضیح بده برام:دی

توی مافیا درسته سه تا حتما هستند ولی یک سری نقش ها رو گفته ممکنه باشن ممکنه نباشن پس علامت سوال مافیات درسته ولی علامت سوالی که برای فرقه گذاشتی برای من حضورش اونجا منطقی نیست:دی علامت سوالت برام علامت سوال ایجاد کرد:دی

توضیح خاصی در مورد این پست نمیخوام ، صرفا نظرم رو در مورد لحن میگم .

اینکه پست اولتون ( صرف نظر از پست اعلام حضور ) رو با یه نکته و خطاب به یکی که چند پست بالاتر پیامش رو داده و اشاره ای هم بهش نمیکنید ( مثل منشن کردن یا نقل کردن ) شروع میکنید ، واسه من خیلی جالب و عجیبه . اینکه یه نفر توی ذهن خودش یا شاید توی صحبت با فرد یا افرادی ممکنه به نظراتی برخورده باشه که در اون به نکته ای رسیده باشه که اینطور حرفش رو بدون مقدمه و صاف بیان کنه ! یا با یکی میخواد حرفی بزنه که جای دیگه ای باهاش حرف زده و مخاطب خودش رو میدونه و میشناسه و نیازی به معرفی کردنش نداره . برداشت منفی من از این نوع پست دادن و این نوع نگارش ، اینه .
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

اتصال به گوگل

کاربران آنلاین

هیچ کاربری آنلاین نیست.

یافتن کاربر

بالا پایین