داستان بازی - جنگ شاه و امپراتور (قسمت سوم)
در یک شب بسیار آرام، جلسه شورای عالی امنیت ملی پادشاهی ایران با یک دقیقه سکوت به احترام ماموران اطلاعاتی که توسط امپراتوری اعدام شدند، آغاز شد.
پادشاه: به رئیس سازمان اطلاعات پادشاهی بابت نفوذ عمیقش در نیروی زمینی ارتش توران تبریک عرض میکنم. ضربه محکمی بود و اگر لو نمیرفت قطعا متجاوزین را در هم میکوبیدیم. اما الان با وجود تضعیف روحیه نیروهای امپراتور، مجددا از نقشه دقیق حمله آنها بی خبریم.
از صدر اعظم، رئیس اطلاعات شاهنشاهی، رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران، مشاور عالی شاهنشاه در امور نظامی و فرماندهان نیروهای سه گانه خواستارم که نظرشان را در مورد نحوه حمله احتمالی امپراتوری اعلام کنند.
سایر اعضای شورا نیز اگر نظری دارند، میتوانند پس از اشخاص مذکور نظرشان را بیان کنند.
صدر اعظم: بنده هیچ نظر خاصی ندارم. نیروهای امپراتوری اگر احمق باشند حمله میکنند و اگر حمله کنند به سرعت تار و مار خواهند شد.
پادشاه با کنایه به صدر اعظم گفت که از نظر فوق کارشناسی شما فیض بردیم! سپس از رئیس اطلاعات شاهنشاهی خواست که نظرش را بیان کند.
رئیس اطلاعات شاهنشاهی: به نظر من با لو رفتن عملیات آذربایجان، قطعا عملیات اصلی امپراتوری در آذربایجان انجام نخواهد شد. ممکن است عملیات فریب در آذربایجان انجام دهند اما قطعا عملیات اصلی دیگر در آذربایجان نخواهد بود و این یکی از برکات نفوذ قهرمانانه شهیدان ما بود. همچنین طبق اطلاعاتی که داشتیم، آنها علاقه ای به عملیات در جبهه شرقی نیز ندارند. پس دو گزینه عراق و سوریه باقی میماند. تسلط بر عراق برای آنها هم سود دارد هم ضرر، در صورتی که موفق شوند که به امید یزدان، موفق نخواهند شد، از یک طرف قلمرو ما نیز مثل خودشان به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم میشود، از طرف دیگر اگر بر فرض پیروز شوند، از دو سمت محاصره میشوند. از طرف سوریه و منطقهی "آذربایجان تا خوزستان"
پس من بیشتر احتمال میدهم که از سمت سوریه اقدام کنند تا هم منطقه غربی شاهنشاهی ما را تصرف کنند هم دسترسی ما به دریای مدیترانه یا به قول خودشان آک دنیز را قطع کنند. در مجموع ۷۰ درصد احتمال میدهم که عملیاتشان از سوریه آغاز شود، ۲۰ درصد احتمال میدهم از عراق حمله کنند، ۸ درصد نیز به احتمال حمله از آذربایجان و ۲ درصد احتمال حمله از ترکمنصحرا را محتمل میدانم. شاهنشاه ما به امید یزدان همیشه پیروز باد.
صدر اعظم در دلش قصد مخالفت داشت اما از یک طرف صحبت های رئیس سازمان اطلاعات به شدت منطقی بود و از طرف دیگر، با مشخص شدن نفوذ سازمان اطلاعات پادشاهی در سطوح بالای ارتش امپراتوری، اعتبار سازمان اطلاعات، بیش از پیش شده بود و مخالفت با آنها به صلاح نبود، پس صدر اعظم ساکت ماند.
رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران: فرمایشات جناب رئیس سازمان اطلاعات پادشاهی، کار ما را راحت کرد. با ایشان در اکثر موارد موافقم. فقط آگاه باشیم که گاهی برای غافلگیری، اتفاقا دقیقا از سمتی که فکر میکنیم احتمال حمله منتفی شده، حمله صورت میگیرد، لذا من احتمال حمله از سمت آذربایجان را بیش از عراق میدانم. ۴۰ درصد سوریه، ۳۰ درصد آذربایجان، ۲۰ درصد عراق و ۱۰ درصد ترکمنصحرا.
پس از سخنان منطقی رئیس اطلاعات و ارشدترین نظامیِ پادشاهی، نظرات سایرین در تایید نظرات این دو بیان شد. با توجه به اهمیت دریای مدیترانه در صورت حمله احتمالی امپراتوری توران به سوریه، نیروی دریایی پادشاهی ایران در مدیترانه تقویت شد و نیروهای زمینی نیز به این ترتیب در جبهه های چهارگانه پراکنده شدند:
۲۰ سپاه در مرزهای شمالی سوریه
۵ سپاه در مرزهای شمالی عراق
۱۲ سپاه در مرزهای آذربایجان
۳ سپاه در مرزهای ترکمنصحرا
۲۰ سپاه در خط دوم و ۲۰ سپاه دیگر نیز در خط سوم مستقر شدند.
هر سپاه شامل ۲۵ هزار نفر بود (۲ لشکر و یک تیپ مستقل). بنا بر این در مجموع ۲ میلیون نظامی و داوطلب ایرانی، آماده مقابله با تهاجم احتمالی توران شدند.
این علاوه بر قوای دریایی و هوایی بود که در آماده باش کامل بودند.
احتمال وقوع جنگ از همیشه بیشتر به نظر میرسید...
جنگی که قطعا خسارات و تلفات فراوانی بر جای میگذاشت اما هیچ یک از دو طرف قصد جلوگیری از این جنگ را نداشتند، گویا از ابتدای تشکیل اتحادیه امپراتوری، وقوع جنگ شاه و امپراتور قطعی بود و فقط زمانش مشخص نبود و حالا زمانش فرا رسیده بود.