بازی دور اول مافیا در سال 99 | کرونا، بخش نخست: دشمنی ناشناخته

[Amin]

عرفان

عرفان، اگر بی‌گناهی وصیت کن و نقشت رو بگو که شیطان هم نتونه حرکتی بزنه.

 

[Red Dragon]

ممکنه اشتباه کرده باشم ولی منطق و احساسم و در کنارش گات فیلینگم بهم میگن درسته کارم.من فکر کنم عرفان و مملگر گناهکارن.

عرفان که حرفا و تئوریایی که بر حسب بالانسش میگفتم الان نقض کرده و کاملا داره خلاف اون تئوری میده.

رای اعداممو به عرفان میدم این فاز.

- - - Updated - - -



رای به اعدام: عرفان

 

[The Sundance Kid]

عرفان

عرفان، اگر بی‌گناهی وصیت کن و نقشت رو بگو که شیطان هم نتونه حرکتی بزنه.

سریع عرفان. سریع

الان باز این دقایق می گذره و آقا عرفان هیچی ندیده

 

[Erfan]

امین و مهدی اومدین که بدون اینکه فکر کنیم رو حرفای من فقط رای به اعدام بدین واقعا نمیدونم دیگه چطوری دفاع کنم این بازی که من میبینم اومدین که جو رو بندازین رو من و من باید حتما امروز اعدام میشدم ...
خطابم به بیگناهای بازیه که به شدت تر زدین من تلاشمو تا اینجا کردم ولی رو جو اعدام میشم در حالیکه منطقا هر چقدر دلیل اوردم نتونستم به جو غلبه کنم

رایمو عوض نمیکنم و روش هستم تا اخرین دیقه چون به حسم و بازیم ایمان دارم

غارتگر بودم

 

[SahaR]

واقعا چیشد ک همه یهو گرفتین رو عرفان؟هوف.
امین ترکیب مافیایی ک تو ذهنته مثلا سه تاش امیر عرفان آرشه ؟ شیطانت کیه؟ خوندم پست هارو تا اینجا.و واقعا نابودم کردین بین گناه کاری امین و امیر همینطور آونگ شدم.

 

[Amir]

عرفان بنده خدا، نمی بینی ریختن سرت با همه قوا ؟

مبارک مهدی و امین، خوب بازی کردید انصافا جادو شیطان هم موثر بود البته، پلنتون رو باید از حرکت مهدی که خودش یه ایده داد می خواست بندازه گردن من ایده رو می خوندم نخوندم ! مبارکه

 

[God]

گاد

آرا
امین: امیر
عرفان: مهدی، رضا، امین، عماد
رضا: محمدامین، عرفان

​

امیر، مهدی، رضا، عرفان و محمدامین حق تعویض دارن.
عرفان و هرکسی که فکر می‌کنه رای برگرده روش دفاع یا وصیت بفرسته. وصیت یا ادعا به منزله قبول اعدام هست.​

 

[God]

خب. ساکت.

 

[God]

داستان بخونید. فاز بعدی تا 5 دقیقه دیگه با اعلام اعدامی و نقشش شروع میشه.

آخر قصه: بخش نخست

​

فرماندار که خیلی از شرایط عصبانی بود، قبل از جلسه همگانی با سرهنگ حامدی خصوصی صحبت کرد.

فرماندار: ببین مهدی، من دوستت دارم. اصلا خوشم نمیاد این ماجرا برات گرون تموم بشه. من الان تحت فشارم از مقامات. علت این مرگ‌ها باید مشخص بشه.
مهدی: مرگ‌ها؟ هااااا؟ 2 تا از نیروهای منُ معاونت به فنا داد. فری هم نفهمیدم چی شد بیشرف. هادی هم خودت گفتی صاعقه، من که باورم نشد. اون خلفی لاشیم که باز آرش زد تو سرش. حالا با فسادش کاری ندارم...
فرماندار: آرش مرده.
مهدی: به درک.
فرماندار: نگرفتی چی گفتم مهدی جان. آرش مرده.
مهدی: یعنی چون مرده پرونده رو ببندیم بره؟
فرماندار: قربون آدم چیزفهم.
مهدی: مگه من نگران پرونده‌م؟
فرماندار: نیروهات که به...
مهدی: آره. به تخممن. ولی خودشون به تخممن. مسئولیتشون نیس که.
فرماندار: عه. من فک کردم اونم هست.
مهدی: یه چیزی بهت میگما.
فرماندار: پس ما به یک گناهکار دیگه نیاز داریم این وسط. که هم داستان تو حل بشه، هم گردن فرمانداری نیفته. هرچند گردن ما که نیس، ولی...
مهدی: گردن؟ کتف چپتم نیس!
فرماندار: بی‌ادب.
مهدی: ادامه بده. داشتی می‌گفتی.
فرماندار: یک گناهکار دیگه که گفتم، تو همین جلسه‌س. منتهی باید مطمئن بشم.
مهدی: کیه شکات؟
فرماندار: کیه شکام؟ نمی‌تونم الان بگم.
مهدی: به جهنم. خب حالا می‌تونم کنار بیام با این اگه بشم مشاور فرماندار، با حفظ سمت خودم.
فرماندار: اونُ قولشُ به کسی دیگه دادم. ولی برنامه دارم برات.
مهدی: برنامه برای... لعنت به شیطان! به کدوم ....ی قول دادی بهتر از من آخه؟
فرماندار: درستش می‌کنم.
مهدی: بکن.
فرماندار: الان که نمیشه. زمان بده بهم.
مهدی: تا آخر جلسه. سگ خور.

مهدی بلند می‌شود تا از اتاق به سمت مکان جلسه که در همکف بیمارستان بود برود.
مهدی: بیا.
فرماندار: کجا بیام؟
مهدی: جلسه.
فرماندار: دیالوگت این نبودا.
مهدی: خواستم کنترل کنم فحش ندم.
فرماندار: مرگ صدرا و رامتین هنوز مبهمه. البته به یه چیزایی رسیدم. آریا یه نامه بهم داده بود. عجیب بود. من حس می‌کردم دکتر باشه.
مهدی: دکتر ضیغ؟ چی نوشته برات؟
فرماندار: نوشته که من رئیس انجمن ضیغ نبودم. عضو انجمن زیق بودم.
مهدی: به درک که چی بوده. اصل مطلبُ بگو.
فرماندار: جایزه بگیر بوده. افسرهای فاسدُ شناسایی می‌کرده. فریُ از مکان قبلیش زیرنظر داشته، اومده اینجا و بالاخره کارشُ تموم کرده. نوشته فری یکی از دانشجوها رو کشته بوده. یعنی صدرا احتمالا.
مهدی: ای بیشرف!
فرماندار: فری؟
مهدی: نه. اونُ می‌دونستم یه ریگی به کفشش هست. حال نداشتم ثابت کنم. آریا.
فرماندار: چر آریا بیشرف پس؟
مهدی: خوشم از این مدل آدما نمیاد. آدم باید رو باشه. مث من.
فرماندار: خب؟
مهدی: به جمالت.
فرماندار: من اطلاعاتی که داشتم دادم بهت. نوبت تو ـه الان.
مهدی: پست مشاور بازه هنوز؟
فرماندار: البته.
مهدی: قاتل رامتینم من میشناسم.
فرماندار: کیه؟
مهدی: بیا.
فرماندار: بریم جلسه؟
مهدی: نه.
فرماندار: پس چی؟
مهدی: الان بریم. بیا.
فرماندار: بعد جلسه؟
مهدی: حکمم که امضا شد بهت میگم.

 

[God]

پست آخر صفحه.

 

[God]

عرفان اعدام میشه. شیطان بود.

فاز بعدی: رای اولیه تا 18:30 و پایان فاز تا 19
اگه به حد نصاب 4 رای هم برسین که بلافاصله فاز بسته میشه.​

 

[Amin]

سید، برو تو گونی؛ دیگه جادو هم در کار نیست. و اتفاقا به نظرم اگر عرفان بی‌گناه بود، شیطان دلیلی نداشت جادو کنه. می‌ذاشت یکی از بین من و مهدی بره بالا، بعد جادو رو می‌زد.



رای به اعدام: سید

 

[Amir]

آقای بیگناه بازی کردن ابزار می خواد، و ابزار بیگناه داشتن ذهن باز هم نقش هاش هست، که اونو من تو این بازی نداشتم، گاد کش رابین و نحوه بازی آریا و بی انگیزگی رامتین و ترکیدن چاوش به کنار، ولی بهترین حالتش اون جادوی شیطان بود که کل بازی رو له می کرد.

به هر حال ابزار نبود و بیشتر از این نمیشه کاری کرد، منتها جالبه امین تا الان می گفت 5 تا مافیا که بازیگر و خیاط توش باشن خیلی قوین


بعد مافیاش اینه : امیر، آرش، امین خلفی، عرفان، صدرا، میگم می خوای توش چاوشم بزار بگو لباس فرشته داشته ))



من نمی دونم اون 4 تا بیگناهی که تو بازین دقیقا چی می خوان برای اینکه بفهمن چطوری داره باهاشون بازی میشه من زورم به امین و مهدی همزمان نرسید، شما چرا بازی رو نگاه نمی کنید. یه اعدام دارید شک نکنید به هرکی جز امین رای بدید باختید !!


هررررررررکی، بریزید دور ایده های شخصیتون رو

- - - Updated - - -

بیگناه ترین سیدی که بلد بودم رو تو این بازی بازی کردم و بازی می خورید

- - - Updated - - -

کی بازی رو به جایی رسوند که الان عرفان شیطان اعلام شه و فاز جادو شه، دقت کنید

- - - Updated - - -

تصمیم با خودتون


رای به اعدام: امین


خودتون می دونید و بازیتون !

 

[The Sundance Kid]

سید، برو تو گونی؛ دیگه جادو هم در کار نیست. و اتفاقا به نظرم اگر عرفان بی‌گناه بود، شیطان دلیلی نداشت جادو کنه. می‌ذاشت یکی از بین من و مهدی بره بالا، بعد جادو رو می‌زد.



رای به اعدام: سید

اگه تو شیطان باشی چی؟ جادو بهترین کاره.

 

[Amin]

سید، به من بگو چرا اگر عرفان بی‌گناه بوده، بی‌گناه اعلام نشد؟ در اون صورت مگه مسئولیت‌ش با من و مهدی نبود؟ شیطان بودن هم که برای من و مهدی قابل باورتر بود.

 

[SahaR]

امیر الان نظرت راجع نقش اعلامی ِ عرفان چیه ؟

 

[Amir]

سید، به من بگو چرا اگر عرفان بی‌گناه بوده، بی‌گناه اعلام نشد؟ در اون صورت مگه مسئولیت‌ش با من و مهدی نبود؟ شیطان بودن هم که برای من و مهدی قابل باورتر بود.

امین، تو پست های قبل بهت گفتم با بازی تو هرکی اعدام میشد شیطان، هررررررکی !! بدیهیه که یه برای برد یه اعدام نیاز داره شیطان و مافیا، عرفان چرا باید لباس شیطان نگیره ؟؟


نه عرفان هرکی اعدام میشد شیطان بود، هیچ راه دیگه ای نداشت و این حیله تو برای گنگ کردن بازی بود !

 

[The Sundance Kid]

سید، به من بگو چرا اگر عرفان بی‌گناه بوده، بی‌گناه اعلام نشد؟ در اون صورت مگه مسئولیت‌ش با من و مهدی نبود؟ شیطان بودن هم که برای من و مهدی قابل باورتر بود.

امین، رای اولش من بودم. اگه من زده می شدم سرش چی؟ نمی بردی بازیو؟

 

[Amir]

دقیقا زمانی که از لاک محافظه کاری اومدی بیرون ! همون موقع راه رو برای شیطان باز کردی، تو به هیچ وجه با این بازی که کردی نمی تونی بیگناه باشی، به هیچ وجه

 

[The Sundance Kid]

آقا یه ایده ای.

الان اگه بگیم عرفان گناهکار بوده و شیطان اعلام شده

یعنی جای اشتباه داریم.

اگه عرفان بی گناه بوده باشه و جادو شده باشه و الانم سید بمیره و شیطان اعلام نشه به نظرم بازی تمومه. امین میبره.

طبق گفته امین، که میگه عرفان بی گناه نبوده و شیطان اعلام شده. یعنی جا برای اشتباه هست دیگه. به امین رای بدیم. اگر شیطان نبود فاز بعدی به سید رای میدیم.